به ابجد کبیر و صغیر الله86+110 دین الهی = 196 بدین های الهی الله196 امام بدین الهی196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 +144 ضرب 12 امام درخودش144 +25ضرب 5 تن درخودش= 365 روز سال روزی رسول خدا در نماز به سجده رفت کودکی 3 ساله وارد مسجد شد و رفت روی دوش مبارک رسول خدا ایشان را در آغوش گرفت و میبوسید و نشست جانم حسین روحم حسین عشقم حسین فقط یک جانشین پیامبر میتواند به دوش خاتم پا بگذارد پطروس ملک پرهای خود را به قنداقه امام حسین کشید و از بند زمین رهایی یافت او خود را از شیعیان حسین میداند جبرئیل نازل و فرمود پروردگار میفرماید اگر از سجد برخیزی سر بلندکنی تو را از نبوت خلع میکنم رسول خدا همچنان در سجده ماند تا نوه اش حسین پائین آمد مردم سبب سجده طولانی را از رسول خدا را پرسیدند پیامبر فرمود اصل ماجرا را که حسین و فرزندان او جانشین بحق من هستند و هر کسی او را بیازارد مرا آزرده و هر کسی او را دشمنی کند دشمن من است حسن و حسین سید جوانان اهل بهشتند حسین سفینه" النجات به ابجد حسین 128 به ابجدهمیشه حسینی باشید به ابجد 128 امام الهی 128کلید دین 128 حسین 128 سبب دین 128امام الهی 128 جان دینی 128 حسین 128کلید دین 128 امام الهی128کلید بدین الله 196 کلید اسلام 196ضرب 14 معصوم میباشد خلیفه خدا 1330 -1202 عمر ابوبکر عثمان = 128 حسین 128 خلیفه واقعی الله 978-971 = 7 نام 12 امام در قرآن بدون تکرار 7 بار آمده ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن 7 بار آمده میباشد به ابجد196 امام کل دین 196 کلید بدین الله 196 کلید اسلام 196دین اسلام 196 یا جان اسلام 196بدین های الهی الله 196دين اسلام 196 اصول دينه 196کلید اسلام 196امام کل دین 196 امام بدین الهی 196 ضرب 14 معصوم در 14 خودش ميشود 196 دين اسلام196 کلید بدین الله 196 کلید اسلام 196 امام کل دین 196 يعني 14 معصوم چه كسي حقوناحق كردبه ابجدحق 12+ناحق15 = 27ابوبكر 27 كسيكه حق راناحق كرد ابوبكر بود به ابجد کبیر و صغیر الله86+110 دین الهی = 196 امام کل دین 196 امام بدین الهی 196با اماما دین الهی 196 کلید بدین الله 196 کلید اسلام 196 دین اسلام 196ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 +144 ضرب 12 امام در خودش +25 ضرب 5 تن درخودش = 365 روز سال 5+6+3= 14 معصوم
به ابجد 196 امام کل دین196 امام بدین الهی 196 دين اسلام 196 اصول دينه 196 کلید اسلام 196بدین های الهی الله 196 با اماما دین الهی 196یا جان اسلام196 به ابجد کبیر و صغیر الله86+110 دین الهی = 196 بدین های الهی الله196 امام بدین الهی 196 بااماما دین الهی 196 ضرب 14 معصوم در 14 خودش ميشود 196 دين اسلام 196 يعني 14 معصوم چه كسي حقوناحق كرد به ابجدحق 12+ناحق15= 27ابوبكر 27 كسيكه حق راناحق كرد ابوبكر بود به ابجد کبیر و صغیر الله86+110 دین الهی = 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 +144 ضرب 12 امام در خودش +25 ضرب 5 تن درخودش = 365 روز سال
اگر مردی یک معادله 365 روز سال بیاور و دینت را ثابت کن اینجانب دینت را میپذیرم اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشید جوانان با غیرت تمام فرقه ها یکی پس از دیگری شیعه قائم آل محمد 12 امامی میشوند بنازم من جوانان وطن راه که شیعه میشوند هر دم به والله معصوم شهادت دادند فدک از آن فاطمه است 14 ضربدر 14 =ضرب 14 معصوم = 196 - 737 شهادت کذاب = 541 عمر ابوبکر 541 به ابجد دین اسلام 196 اصوله دین 196- شهادت کذاب 737= 541 عمر و ابوبکر دین الهی محمد 202 یعنی علی 110+92 محمد = 202 دین الهی محمد 202 محمد و علی میباشد به ابجد 110صدایه 110 منادیه 110 دین الهی 110 علی میباشد به ابجد دین الهی110 نانجو 110نمک 110 نامت 110 یا علی حقا پلیسی عالمی 110 پلیسی110 نگین 110 دین الهی 110 علی 110
متکبرین دین 786-245 اسلامه حق = 541 عمر و ابوبکر 541 مجرمی مردد 541 حرام لغمها ملحد دین 541 با قلدر ادیانو اسلام 541 به ابجد منافقان قرآن 673 - 132 اسلام = 541 عمر 541 +430 مقصر = 971 ظالم به دست میآید به ابجد ظالم 971 -310 عمر = 661 عثمان 661 یا مرد پررو 661 اینتر 661 دروغ گو 1216 - 14 معصوم = 1202 ابجد ابوبکر عمر عثمان 1202
علی = 202 در غدیرخم محمد علی را جانشین خود قرار داد در عالم هر کلمه ای عددی دارد و هر عددی کلمه ای محاسبه با ابجد صغیر از یک تا ده میباشد و ابجد کبیر ازیک تا هزاره و ابجد صغیر از یک تا ده میباشد خداوند آیات قرآن را بر اساس علم ابجد بنا نهاده و ما هم معادلات حقانیت امام علی و 14 معصوم را از کلمات هم ردیف عدد آن استخراج میکنیم مثال اسلامه حق 245یعنی علی 110+135 فاطمه = 245 پس اسلامه حق 245 منظور علی با فاطمه است بسم الله الرحمن الرحیم 786- 541 عمر ابوبکر=245 اسلامه حق 245 فاطمه 135+110 علی =245کلامه وحی الهیه دینیی245 به ابجد202دینه الهی محمد 202 یعنی علی 110+92 محمد = 202 محمد و علی میباشد در غدیر جانشینه محمد علی انتخاب شد اینطوری ابجد110 دین الهی 110دین الهی 110علی 110 تنها جانشینه پیامبر محمد علیست 110 بو الله جانشینانه پیغمبر علیست110 اگه دیگر فرقه ادیان مسلمان هم با 5کلمه به ابجد رهبرشان توانستند بگویند من بر باطل میباشم ابجد امام علی 110با پنج کلمه مثل این به ابجد صغیر تا ابجد کبیرمولایتان در آید اینطوری با پنج کلمه110 به والله جانشینه بپیغمبر علیست 110تنها جانشینه پیامبر محمد علیست بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 در غدیرخم محمد علی را جانشین خود فرمود
310با ابجدکبیر 310عمر 310 احمقها احمقها 310 گمراه دین 310 اباجهل در دین 310 ناحق عالمی 310 ابله منافقا 310 کفری 310 منکر 310 نمرودی 310 شدادا 310 اباجهل در دین 310 جهل عرب 310 عمر 310 ابوبکر 231 عمرن خودتونو بکشید مگه آتش به دره خانه مولاء بهانه بود منظور خسم کشتن بانوی خانه بود در نشستی که با احباء بود صحبت از ارزش تولی بود گفته شد ارزش ولای علی بی کمو کاست جانه حضرت زهراء بود کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست عمر کلت گیر کرده لای درخت معجزه ای نما و کمک این یابوها کن کلا حیوانات را ابوبکر و عمر کمک میکنند عثمان درندگان را کمک میکند بخاطر تغزیه ناصحیح و بیش از حد پیش میآید اگر ایشان از چهار ماهگی را سه ماهی یکبار ججامت کنید سالم میشود هر حجامت به اندازه دوسه حبه قند گند خون از پوستش خارج میشود و نگرانی ندارد ایشان را پیچ شمیران بطرف پل چوبی سمت راست کوچه توانا پلاک سه طبقه سوم ببریددکتر نصرتی و پرواز انشاء الله خوب خواهد شد اگر غافل شوی تو از درونت شود مثل لجن آلوده خونت وقتی که جسم تو همش مریضه خون تو چون توی رگات غلیظه حجامت با رگت کاری نداره عرق با جوش از پوستت در آره
قسم= بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 در غدیرخم محمد علی را جانشین خود فرمود
بسم الله الرحمن الرحیم 786- 541 عمر ابوبکر=245 اسلامه حق 245 فاطمه 135+110 علی=245+92محمد = 337 ره اسلام 337 اسلامه نابه محمدی 337 یعنی محمد 92+110علی +135 فاطمه = 337 یعنی 7ضربدر3ضربدر3= 63 ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست کف دستت نوشته 81-18 ذالحجه غدیر خم = 63 نشانه غدیر است یعنی 3 ضربدر6= 18 ذالحجه غدیر هم نشانه پیامبر و علی با انگشت دستت بگو 63 شهادت بده انگشت شهادت را ببند یعنی حق با سه تن نیست انگشت شصت که ناز شصتت حق با علیست حق با سه تن نیست در مکه به سه شیطان سنگ میزنیم بنامت قسم یا علی توایی وارث این نبی رمز باء بسم الله الرحمن الرحیم رمز اسم اعظمی مولاء علی به ثنای اسم اعظم شده چون علی محمد بدرید کعبه از هم شده بت شکن به کعبه اسدالله اعظم
به ابجد قرآن اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه=245 اسلامه حق فاطمه و علی میباشد خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار دادضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ضرب 5 تن در خودش ضرب 12 امام در خودش ضرب 14 معصوم ضربدر خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال = 196+144+25= 365 روز سال5+6+3=14 معصوم 4+1= 5 تن خانواده رسول خدا الحمد الله میتوانم با علم ابجد محاسبات ریاضی ترکیب داروها و حتی دوای ایدز را به دست بیاورم گذاشتم آقایان یه کم به خودشان زحمت بدهند و یک قدم برای رضای خدا بر دارند این کلنگ ستون امراض توسط علم ابجد ریاضی در قرآن بوود شما نام مرض را به فارسی محاسبه و علاج ایدز125 ترکیب را هم 43دوای ایدز43این عددرا در داروهای مشابه پیدا کنید امیر مومنان میفرماید علم ابجد هزار باب دارد از هر بابی هزار باب 26 بار دیگر فرمود دوباره از هر بابی 1000 باب علم استخراج میشود علم ابجد قرآن کمک گرفتن از خداست معادلات را خود دکترین باید بدست بیاورند که با فرمولهای پزشگی بیشتر آشنا میباشند دو سال مدام نشسته و نوشته ام تا به سر انجام برسد البته همه عنایت خدا بوده اگر خودم میخواستم باید فقط بوغ میزدم هر مقاله ای اگر 14 ستون داشته باشد میشود مثل این ولی مقاله بی ستون هیچ ارزشی ندارد حرف باد هواست شما با خواندن معادلات با ارزش به ابحد سرمازدگی322 و دارویش آسپرینا 322انواع مشابه 322 کاربرد علم ابجد در ذوب آهن فولاد جنس ذالفقار هم بکار رود علم ابجد رازهای آیات قرآن است این معادله ابجد را برای دید عموم بگذار از نام محمد و علی هم استفاده کن { قال رسوالله} کتابی الله وعترتی1587-1202 عمر ابوبکرعثمان =فرقه 385شیعه385 پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات استپیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه ۳۸۵ شیعه ۳۸۵مرد عالم 385 شهید بدین 385علی110-495بمب اتمی=385شیعه 385 با منجی علم اسلامی385 با اسلام ناب محمد علی 385 مذهب اسلام محمدی 385 اسلامنا محمد علی 385بطریق دین 385 شهید بدین 385 معجزه دینه اسلامه 385 با روزنه امید جهان 385 با راه دین حق 385 با بیداریه اسلامیه 385علی110-495بمب اتمی=385شیعه 385 هرکسی میخواهد قدرتش بمب اتمی شود شیعه شود روزی امام علی فرمود میتوانم از آب نور تولید کنم مرد اتمی علی مولاء بود 385 ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست 14 معصوم شهادت دادند فدک از آن فاطمه است 14 ضربدر 14 =ضرب 14 معصوم = 196 - 737 شهادت کذاب = 541 عمر ابوبکر 541 دروغگو۱۲۱۶ - 14 معصوم =۱۲۰۲ابوبکر و عمر و عثمان دروغ گو بوده اند ابجدکل ۱۴ معصوم ۱۷۴۳- ۱۲۰۲ سه خلیفه= ۵۴۱ عمرو ابوبکر 541 فلاکتی 541 خیانتا بدین 1128- 1202 = 74 ابجد سه خلیفه باعث 74 فرقه شدن دین اسلام شدند همچنانكه حكم خدا و رسولش صلى الله عليه و آله و سلم را كه فدك را رسول خدا به فاطمه عليهاالسلام داده اند و او در حال حيات پدرش آن را تصرف كرده است را رد كردى و شهادت يك نفر اعرابى را كه بر پاشنه خود بول مى كند مى پذيرى و فدك را از فاطمه عليهاالسلام گرفتى ... در اين موقع صدا و همهمه از ميان مردم برخاست و همگى سخنان على (عليه السلام ) را تاءييد كردند در اينجا بود كه عمر و ابوبكر توطئه قتل على (عليه السلام ) در سر نماز را توسط خالد بن وليد طراحى كردند خیلی بیشعور تر از آن بوده که سنی ها فکر میکنند .(علل الشرايع ، ج 1.)خدایا این دروغ گویان آجز از درک حقیقتند بی معرفت بی شعورند نمیتوانند نام ابوبکر رکب وبا را مثل نام پیامبر بنویسند کسی که جانشین رسول خداست باید نامش هم مثل او باشد اینها خیلی بیچاره تر از آنند که بتوانند درک حقیقت کنند خدایا گمراهان را به شیعه ببخش تا وقتی که نتوانند نام مکار ترین روبا عالم ابوبکر رکب وبا از این نام کب را بردار میشه روبا بدجنس دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت به درک اسفل سافلین حالا اگه مرد هستید فعلا شیعه شوید بعد که توانسنید نام ابومکر ابوبکر را مثل نام مقدس علی محمد بنویسید ما سنی خواهیم شد بشرط اینکه این روباه ابوبکر راهرگز با یاران دیگر رسول خدا مقایسه نکنید نام ابوبکر رکب وبا را بتوانید مثل نام محمد بنویسید کسی که جانشین رسول خداست باید نامش هم مثل محمد باشد محمد بنویسید تمام ناحقها دوسال نشده از دنیا میروند ابوبکر رکب وبا دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت قاتلان امام حسین دوسال نشده همه به دست مختار کشته شدند ابول حسن بنی صدر 2 سال نشده پا به فرار گذاشتدر این آیه 124 هم انی جاعلک لناس اماما خدا قرار میدهد در بین مردم امام و سر پرست را سوره طه آیه 29 واجعل لی وزیرا"من اهلی و آیه صاد آیه 29 حضرت داود فرمود خدایا کسی از زریه من را جانشین من قرار بده چطور محمد رسول خدا جانشین انتخاب نکردبا صدها حدیث در کتب اهل سنت و هزاران در کتب شیعه در باره حضرت فاطمه 18 حدیث و در با ره عایشه 2000 حدیث در کتب عمریه آمده در قرآن سوره کوثر آمده ولی در باره عایشه یک آیه تحریم در باره دوزن پیامبر که خبرهای خانه پیامبر را برای منافقان میبرند خدا آن دو را لعن نموده دروغ به پیامبر و قرآن هم حدی دارد دروغ به مردم دنیا نگوئید انتخاب شما شایسته است یا انتخاب خداوند خداوند 124 هزار پیامبر و جانشینانشان را خودش انتخاب کرد و شما حق انتخاب جانشین هیچ پیامبری را ندارید تمام شد در غدیر خم دین اسلام کامل شد نه بعد از وفات پیامبر هر انتخابات باطل است خدا در غدیر خم علی را جانشین پیامبر قرار داد و دین کامل شده نه بعد از وفات پیامبر منافقان بجای تشحیح جنازه پیامبر بفکر قصب خلافت باشند علی و فاطمه و سلمان فارسی حسن و حسین مالک به تنهای پیامبر را به خاک سپردندعلی بر جسم رسول نماز خواند علی پیامبر را غسلو کفن کرد علی برای شکستن بت های کعبه به دوش رسول خدا رفت علی در کعبه چون آمد به دنیا شکاف کعبه میگوید همین را
انس بن مالك گويد: روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نماز عصر را با ما خواند و در ركعت اول مقدارى درنگ كرد تا آنجا كه پنداشتيم سهو يا غفلتى روى داده است، سپس سربرداشت و گفت: سمع الله لمن حمده، و بقيه نماز را كوتاه خواند، آن گاه با چهره چون ماه شب چهارده خود به ما رو كرد و فرمود: چرا برادر و پسر عمويم على بن ابى طالب را نمى بينم؟ گفتيم: ما هم او را نديده ايم اى رسول خدا، حضرت با صداى بلند فرمود: اى على، اى پسر عمو! على عليه السلام از آخر صفها پاسخ داد: لبيك يا رسول الله، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: نزديك من بيا
انس گويد: او پيوسته صفها را مى شكافت و از سر و دوش مهاجر و انصار خود را به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسانيد و مرتضى به مصطفى نزديك شد! پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: چرا از صف اول بازماندى؟ على عليه السلام گفت: شك داشتم كه وضو دارم يا نه، به منزل فاطمه عليهماالسلام رفتم و حسن و حسين را صدا زدم و كسى پاسخم نگفت؛ ناگاه كسى از پشت سر مرا صدا زد و گفت: اى ابوالحسن به پشت بنگر. به پشت خود برگشتم، طشتى ديدم و در آن سطلى پر از آب و بر روى آن يك حوله. حوله را برداشتم و از آن آب وضو ساختم، آبى بود به نرمى كره و طعم عسل و بوى مشك، سپس روى برگرداندم و نفهميدم چه كسى سطل و حوله را گذاشت و چه كسى برداشت!
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم لبخندى در چهرء على زد و او را در آغوش كشيد و پيشانيش را بوسيد و فرمود: آيا تو را مژده ندهم؟ آن سطل از بهشت بود و آب از بهشت برين، و آن كه تو را براى نماز آماده ساخت جبرئيل عليه السلام بود، و آن كه حوله به دستت داد ميكائيل عليه السلام، سوگند به آن كه جانم در دست اوست، اسرافيل چندان شانه مرا گرفت "و در ركوع نگاه داشت" تا تو به نماز رسيدى، و به من گفت: درنگ كن تا آن كس 290كه به منزله نفس تو و پسر عموى توست از راه فرا رسد! [ كفاية الطالب: روزی علی یک کاروان شتر از دل کوه بیرون نمودو همه یاران در کار علی با تعجب مینگریستند در قرآن سه آیه در مورد انتخاب جانشین پیامبر که از جانب خدا انتخاب میگردد 124 هزار پیامبر را خدا انتخاب نمود پیامبر بدون جانشین و بدون وصیت از دنیا رفت ولی ابومکر چلپاسه خور عمر را انتخاب نمود ولی دین پیامبر در آیه سوره بقره آیه 124جانشین پیامبر را 124خدا انتخاب میکنددین اسلام در غدیرخم کامل شد تمام بعد از ماجرای غدیر هر انتخابی باطل میباشد
سوگند به آن كه جان محمد در دست اوست، اسرافيل پيوسته دست مرا بر روى زانوهايم "در ركوع" نگاه داشت تا تو "اى على" به نماز من برسى و ثواب آن را دريابى. آيا مردم مرا درباره دوستى تو سرزنش مى كنند حال آنكه خدا و فرشتگان او را در بالاى آسمان تو را دوست مى دارند؟! [ بحارالأنوار117:39
جابر رضى الله گويد: نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بوديم كه على بن ابى طالب عليه السلام از راه رسيد، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: همانا برادرم على به نزد شما آمد. آن گاه رو به كعبه نمود و دست به آن نهاد و فرمود: سوگند به آن كه جانم در دست اوست، اين و شيعيان او در قيامت رستگارند. سپس فرمود: او در ميان شما نخستين كسى است كه با من ايمان آورده، و از همه شما به عهد خدا وفادارتر، و به امر خدا عامل تر، و در ميان رعيت عادل تر، و در تقسيم منصف تر و نزد خداوند ارجمندتر است. در اين وقت اين آيه نازل شد:
'ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية' [ سوره بينه:7
'آنان كه ايمان آورده و كار شايسته كردند بهترين آفريدگانند' و ياران پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هر گاه على عليه السلام از راه فرا مى رسيد مى گفتند: بهترين آفريدگان آمد. [ مناقب خوارزمى:.62 بحارالانوار.81:40 مجمع الزوائد هيثمى131:9
سوگند به آن كه جانم در دست اوست، اگر نه اين بود كه گروهى از ياران من درباره تو همان را مى گفتند كه ترسايان درباره مسيح عليه السلام گفتند، همانا سخنى درباره تو مى گفتم كه بر هيچ گروهى عبور نكنى جز آنكه خاك پا و آب وضويت را براى تبرك و شفا برگيرند، ولى همين تو را بس كه تو از منى و من از تو. [ مناقب خوارزمى:.96 بحارالانوار105:40
سوگند به آن كه جانم در دست اوست، همانا در ميان شما مردى است كه پس از من با مردم بر اساس تأويل قرآن مى جنگد- چنانكه من با مشركان بر اساس تنزيل آن جنگيدم- در حالى كه آن مردم گواهى به يكتايى خداوند مى دهند، و از همين رو كشتن آنان بر ديگران گران مى آيد و بر ولى خدا "على" طعن مى زنند و بر او خرده مى گيرند. [ كنزالعمال613:5
سوگند به آنكه جانم در دست اوست، مردم به بهشت در نمى آيند تا ايمان آورند، و ايمان نياورند تا شما "اهل بيت" را به خاطر خدا و رسولش دوست بدارند. [ الصواعق المحرقة:172
سوگند به آنكه جانم در دست اوست، هيچكس ما خاندان را دشمن نمى دارد مگر آنكه داخل دوزخ شود. [ همان:.174 مستدرك حاكم150:3
سوگند به آنكه مرا به پيامبرى برانگيخت، آنگاه كه حلقه در بهشت را به دست گيرم نخست شما "اهل بيت" را داخل مى سازم. [الصواعق المحرقة:232.مستدرك حاكم150:3
نقل از امام على بن ابى طالب عليه السلام، ص101-99.]حضرت صادق (عليه السلام ) فرمود: چون ابوبكر كار خلافت را محكم نمود و از اكثر مهاجرين و انصار بيعت گرفت ، كسى را فرستاد تا وكيل و كارگران حضرت فاطمه عليهاالسلام را از باغ فدك بيرون كند، آن حضرت به نزد ابوبكر آمد و فرمود: به چه سبب وكيل مرا از فدك بيرون كردى و حال آنكه پدرم به فرمان خدا آن را به من داده است ؟ ابوبكر گفت : بر آنچه مى گويى گواه بياور!! فاطمه عليهاالسلام ام ايمن را آورد وام ايمن به ابوبگر گفت : من تا حجت بر تو تمام نكنم گواهى نمى دهم ترا به خدا سوگند آيا رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در حق من گفته است كه ام ايمن اهل بهشت است ؟ ابوبكر گفت : بلى .ام ايمن گفت : من گواهى مى دهم كه حق تعالى به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وحى فرستاد كه حق ذى القربى را به او بده و رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فدك را به امر خدا به فاطمه عليهاالسلام داد حضرت على (عليه السلام ) نيز آمد و به همين نحو گواهى داد و به روايتى حسنين (عليه السلام ) نيز شهادت دادند. ابوبكر نامه اى درباره فدك نوشته و به فاطمه داد. آنگاه عمر پيدا شد و گفت : اين چه نامه اى است ؟ ابوبكر گفت : فاطمه عليهاالسلام دعوى فدك را نمود وام ايمن و على (عليه السلام ) بر او گواهى دادند، لذا من نيز اين نامه را نوشتم . عمر نامه را گرفت و پاره كرد و گفت فدك فى ء همه مسلمين است و گذشته از اين على (عليه السلام ) شوهر فاطمه عليهاالسلام است و به نفع او گواهى دهد، روز ديگر خود حضرت امير (عليه السلام ) در حالى كه مهاجرين و انصار در نزد ابوبكر جمع بودند در آنجا حضور يافت و فرمود: اى ابابكر چرا وكيل فاطمه عليهاالسلام را از فدك بيرون كردى ؟ در صورتى كه در حيات رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فاطمه مالك و متصرف فدك بود. ابوبكر گفت : فدك فى ء همه مسلمين است اگر فاطمه عليهاالسلام اقامه شهود كند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فدك را به او داده است من هم فدك را به او مى دهم و الا او را در آن حقى نباشد!على (عليه السلام ) فرمود: اى ابابكر آيا درباره ما بر خلاف حكم خداوند كه در مورد مسلمين است حكم مى كنى ؟ گفت : نه . حضرت فرمود: بگو ببينم اگر در دست مسلمانى چيزى باشد، مالك و متصرف آن است و من بيايم و آن را براى خود ادعا كنم تو از چه كسى طلب بينه (دليل و مدرك ) مى كنى ؟ گفت : از تو. حضرت فرمود: پس چرا در مورد فدك از فاطمه عليهاالسلام بينه و شاهد طلب مى كنى در حالى كه فاطمه عليهاالسلام مالك فدك بوده است . ابوبكر سكوت كرد. عمر گفت : اين سخنان را واگذار ما را توانايى احتجاج با تو نيست ، اگر گواهان عادلى بياوريد فدك را مى دهيم و الا تو و فاطمه عليهاالسلام را در آن حقى نيست . على (عليه السلام ) به ابوبكر فرمود: آيا قرآن خوانده اى ؟ گفت : بلى . فرمود: مرا خبر ده از گفتار خداى تعالى :انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا در حق ما نازل شده يا ديگران ؟ ابوبكر گفت : در حق شما. حضرت فرمود: پس اگر دو نفر نزد تو شهادت دهند كه فاطمه عليهاالسلام كار زشتى مرتكب شده چه مى كنى ؟ گفت : مانند ساير مردم اقامه حد مى كنم . فرمود: اگر چنين كنى در نزد خدا از كافران محسوب شوى . ابوبكر گفت : چرا؟ على (عليه السلام ) فرمود: براى آنكه شهادت خدا را به طهارت فاطمه صلى الله عليه و آله و سلم رد كرده و شهادت مردم را پذيرفته اى همچنانكه حكم خدا و رسولش صلى الله عليه و آله و سلم را كه فدك را به فاطمه عليهاالسلام داده اند و او در حال حيات پدرش آن را تصرف كرده است را رد كردى و شهادت يك نفر اعرابى را كه بر پاشنه خود بول مى كند مى پذيرى و فدك را از فاطمه عليهاالسلام گرفتى ... در اين موقع صدا و همهمه از ميان مردم برخاست و همگى سخنان على (عليه السلام ) را تاءييد كردند در اينجا بود كه عمر و ابوبكر توطئه قتل على (عليه السلام ) در سر نماز را توسط خالد بن وليد طراحى كردند.(علل الشرايع ، ج 1.)
اعترافات ابوبكر به اعلميت حضرت على (ع
اعترافات ابوبكر به اعلميت حضرت على (ع
چون ابوبكر مسند خلافت را از اميرالمؤمنين عليه السلام غصب كرد، و در برابر فشار اعتراضات مردم به ويژه احتجاجات على عليه السلام قرار گرفت، در خانه خودش را به وى مردم بست، و سپس به مسجد آمد و خطاب به مردم گفت
'اقيلونى اقيلونى فلست بخيركم و على فيكم'
مرا رها كنيد، مرا رها كنيد، من برتر و افضل شما نيستم در حالى كه على عليه السلام در ميان شما است. [ حق اليقين شبر ج1 ص180 و با تفاوت الفاظ مختصر كنزالعمال ج5 ص631 ش14112 و ص607 ش14073 و ص600 ش 14064 الامامة والسياسة دينورى ج1 ص 14 تاريخ طبرى ج2 ص450 و460 شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج17 ص155 و156 و ج6 ص20
و در حديثى از انس بن مالك آمده است كه يك دانشمند يهودى پس از رحلت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وارد مدينه شد، و چون از 'وصى' پيامبر سؤال كرد، او را به حضور 'ابوبكر' آورده اند.
يهودى گفت: من سؤالاتى دارم كه جز پيامبر و يا وصى او كس ديگر نمى تواند آنها را جواب گويد: ابوبكر گفت: هر چه مى خواهى سؤال كن.
يهودى: مرا خبر ده از چيزى كه براى خدا نيست، و از آنچه در نزد او نيست، و آنچه را كه خدا آن را نمى داند!!
ابوبكر چون خود را مرد ميدان نديد، فورا يهودى را متهم كرد و گفت: اينها سؤالات افراد بى دين است و آنگاه قصد كرد وى را تنبيه نمايد.
ابن عباس خطاب به ابوبكر گفت: با مرد يهودى انصاف نكرديد، يا جوابش را بگوييد و يا به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام رويد، زيرا من از پيامبر خدا شنيدم كه او را دعا كرد
ابوبكر و يهودى و همراهان به خانه على عليه السلام آمده و سؤال يهودى را مطرح ساختند. حضرت در جواب او فرمود:
اما آنچه را كه خدا نمى داند عقيده شما يهودى ها است كه مى گوئيد 'عزير فرزند خدا است' در حالى كه او براى خويش فرزندى قائل نيست.
و در مورد سؤال دومتان ظلم و ستم است كه نزد خدا اينها وجود ندارد. و اما اين كه در سؤال سوم پرسيده ايد آن چيست كه براى خدا نيست؟ آن شريك و همتا است كه پروردگار عالم از آن مبرّا است.
چون يهودى اين جواب ها درست را شنيد، زبان به اظهار 'شهادت' گشوده و گفت:
'اشهد ان لا اله الا الله، واشهد ان محمدا رسول الله، واشهد انك وصى رسول الله' در حالى كه ابوبكر و مسلمانان حاضر اين صحنه را تماشا مى كردند، با شادى و خوشحالى زبان به تحسين على عليه السلام گشودند و بالاتفاق گفتند
'يا على! يا مفرج الكرب!' اى على! اى مرد بزرگوارى كه غم ها و غصه ها را از ما برطرف كردى! [ المجتبى لا بن دريد ص35 به نقل از الغدير ج7 ص 178 مناقب ابن شهر آشوب ج2 صلى الله عليه و آله
ولادت علي (ع) در كعبه _ درخشش نور در كعبه دل ها
اكثر مُورّخين و محدّثين شيعه و سنّى در روايات و كتاب هاى خود آورده اند:
چون مدّت حمل فاطمه بنت اسد به سر آمد و هنگام زايمان او فرا رسيد، كنار كعبه الهى آمد و دست نياز به درگاه باريتعالى بلند نمود و اظهار داشت : اى پروردگار! همانا من به تو ايمان آورده ام ، و به تمامى آنچه بر پيامبرانت فرستاده اى ، معتقد هستم ؛ و نيز آنچه را كه جدّم ابراهيم خليل بيان فرموده ، تصديق كرده ام .
پس اى خداوند مهربان ! تو را به حقّ آن كسى كه اين كعبه را بنا نموده است ، و به حقّ نوزادى كه در شكم دارم ، درد زايمان را بر من سهل و آسان گردان .
يكى از راويان به نام يزيد بن قَعنب ، در ادامه حكايت گويد:
من به همراه عبّاس عموى پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و جمعى ديگر در كنارى نشسته بوديم و حركات و سَكَنات فاطمه بنت اسد مادر اميرالمؤ منين علىّ بن ابى طالب عليه السلام را مشاهده مى كرديم و سخنانش را مى شنيديم .
هنگامى كه دعايش پايان يافت ، ناگهان ديوار كعبه شكافته شد و فاطمه به درون آن وارد شد و از ديد نظاره گران ناپديد گشت و سپس ديوار كعبه همچون حالت اوّل ، به هم پيوست .
بعد از آن به سمت كعبه رفتيم و هرچه تلاش كرديم تا شايد بتوانيم درب كعبه را بگشائيم و از وضعيّت فاطمه با خبر شويم ، ممكن نشد؛ و با كليد هم نتوانستيم قفل درب كعبه الهى را باز كنيم .
به همين جهت مطمئن شديم كه اين جريان از طرف خداوند متعال انجام گرفته است .
پس از گذشت چهار روز، دوباره مشاهده كرديم كه همان ديوار شكافته شد و فاطمه بنت اسد در حالى كه قنداقه علىّ بن ابى طالب صلوات اللّه عليه را روى دست هاى خود گرفته بود، از درون كعبه الهى خارج گرديد.
سپس راوى در ادامه گويد: پس از گذشت مدّتى ، فاطمه بنت اسداظهار نمود كه من بر تمامى زن هاى گذشته ، برترى و فضيلت دارم ؛ چون آسيه دختر مُزاحم خداوند را در خفاء و پنهان عبادت مى كرد، و مريم دختر عمران با دست خود، درخت خرما را تكان داد تا چند خرما برايش افتاد و او تناول نمود.
وليكن من به بركت فرزندم داخل كعبه الهى شدم و تا چند روز از ميوه ها و غذاهاى بهشتى تناول مى كردم ؛ و چون خواستم از درون خانه خدا بيرون آيم ، ندائى را شنيدم كه فرمود: اى فاطمه ! نام نوزاد را علىّ قرار ده ، چون او بر همه عرشيان و فرشيان برترى دارد.
خداى اءعلى گويد: من اسم اين نوزاد را از نام خود برگرفته ام ، و او را بر تمامى علوم و اسرار خود آگاه كرده ام .
او بُت شكن بُت هاى اطراف كعبه است ، او بر بام خانه من اذان گويد و انسان ها را به وحدانيّت دعوت كند.
پس خوشا به حال آن كه دوستدار اين نوزاد و فرمان بر او باشد، و دوزخ جايگاه دشمنان ، و مخالفان او خواهد بود.
همچنين آورده اند:
هنگام ولادت مولاى متّقيان علىّ عليه السلام ، عمر پربركت پيامبر خدا عليه السلام حدود سى سال بوده است ؛ و آن حضرت دستور داد كه گهواره اين مولود عزيز را كنار رختخواب ايشان قرار دهند تا شخصا از وى نگه دارى و مواظبت نمايد.
و حضرت رسول صلوات اللّه عليه اين نوزاد گرامى را روى سينه خود مى خوابانيد و برايش سخن هاى مناسب مطرح مى نمود.(۱)
جنيد را از منزلت على بن ابى طالب عليه السلام در علم تصوف پرسيدند، گفت
'اگر جنگها امان مى دادند كه اندكى به ما پردازد، ما چيزها از اين علم از او نقل مى كرديم كه دلها بر نمى تابيد، آخر او اميرالمؤمنان است'! [ فرائد السمطين380:1. ]
يكى از فاضلان را از فضائل حضرتش پرسيدند، گفت: چه گويم درباره رادمردى كه دشمنانش از حسد و هوادارانش از ترس و تقيه فضائل او را پنهان داشتند، و با اين همه فضائل آشكار او شرق و غرب عالم را پر كرده است. [ مقدمه مناقب خوارزمى:8
احمد بن حنبل: فضائلى كه درباره على بن ابى طالب عليه السلام رسيده درباره هيچ يك از ياران رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نرسيده است. [ فرائد السمطين79:1
محمد بن احساق واقدى: على عليه السلام از معجزات پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود چون معجزه عصاء براى موسى و زنده كردن مردگان براى عيسى عليه السلام. [ فهرست ابن نديم:111
آية الله خويى "قدس سره" ايمان على عليه السلام به قرآن- با آن همه مهارت در بلاغت- خود به تنهايى دليل است كه قرآن وحى الهى است. چرا نه، كه او خداوند شيوا سخنى و رسا گويى و برترين نمونه در معارف الهى است [ البيان فى تفسير القرآن:91
خليل بن احمد صاحب علم عروض: نياز همگى به او و بى نيازى او از همه، دليل است كه او پيشواى همه است. [ عبقرية الامام، دكتر مهدى محبوبه:138
دكتر مهدى محبوبه على بر معرفت احاطه يافت بى آنكه معرفت بر او احاطه يابد،و على بر هر سوى معرفت دست يافت بى آنكه معرفت بر هر سوى وى دست يابد. [ عبقرية الامام، دكتر مهدى محبوبه:138
على معرفت را شناخت و معرفت على را نشناخت، و على به معرفت رسيد اما معرفت به على نرسيد
دكتر سعادت همه مؤرخان و سيره نويسان بر اين باورند كه على بن ابى طالب را امتيازات بزرگى بود كه براى ديگران فراهم نبود، او امتى بود كه در يك تن تبلور يافته بود. [ در مقدمه كتابش: الامام على
نویسنده مسيحى عرب جرج جرداق: در نظر من، فرزند ابوطالب نخستين مرد عرب بود كه با روح كلى يار و همنشين بود؛ على شهيد عظمت خود شد؛ كه او در حالى جان سپرد كه نماز را در ميان دو لب داشت، او با دلى سرشار از عشق خدا در گذشت. هرگز تازيان قدر و مقام راستين وى را نشناختند تا آنكه از همسايگان پارسى آنان مردمى برخاستند كه ميان گوهر و سنگريزه فرق مى نهادند.[ صوت العدالة الانسانية1222:5.
ابن ابى الحديد: به فصاحت بنگر كه چه سان خود را در اختيار على نهاد و ضمامش را به دست او سپرد! منزه خداى كه اين مرد را چنين مزاياى پربها و ويژگيهاى گرانمايه بخشيد! نوجوانى از فرزندان عرب مكه با آنكه آميزشى با حكيمان نداشت، در آشناى با حكمت از افلاطون و ارسطو سر آمد، و گرچه معاشرتى با دانشمندان علم اخلاق ننمود از سقراط به مسائل اخلاقى آگاهتر شد، و هر چند در ميان دلاوران نباليد- كه مكيان تاجر بودند نه جنگجو- اما دلاورترين بشر روى زمين گرديد! به خلف احمر گفتند: كدام دليرترند؛ على يا انبسه يا بسطام؟ پاسخ داد: انبسه و بسطام را با افراد بشر و آدميان سنجيد نه با آن كس كه از حد بشريت فراتر است. گفتند: به هر حال چيزى بگو. گفت: خدا را سوگند، اگر على نهيبى به روى آنان زند، هر دو قالب تهى كنند پيش از آن كه به آنان بتازد.! [ شرح نهج البلاغه146:16 با اندكى تلخيص
نظام: على بن ابى طالب، گوينده را مايه گرفتارى و آزمايشى و سخت است، اگر در حق او سنگ تمام گذارد به افراط و غلو انجامد، و اگر از حقش بكاهد به زشتى و گناه در افتد؛ حد ميانه هم چندان ظريف و تيززبان و بلند ستيغ است كه آگاهى از آن و سعود بر آن بسى دشوار آيد مگر بر گوينده زيرك و هوشمند. [ سفينة البحار 146:1 به نقل از جاحظ. ]
فخر رازى: هر كه على را پيشواى دينى خود قرار دهد، حقا به دستاويز محكمى در دين و دنياى خود چنگ زده است. [ تفسير كبير205:1
ابن سينا گويد: على بن ابى طالب- صلوات الله عليه- كلام گويا و قلب فراگير الهى است، نسبت او با ديگر ياران پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نسبت معقول به محسوس بود، و ذات او از شدت نزديكى به خدا ممسوس در ذات خدا گشته بود. [ حاشيه شفا: 566 باب الخليفة والامام
جبران خليل: امام على نيز به روش همه پيامبران با بينش دنيا را وداع گفت، كه به شهرى نه شهر خود درآمدند و به سراغ قومى نه قوم خود رفتند و در زمانى نه زمان خود زيستند. [ صورت العدالة الانسانية1213:5. ]
و هم او گويد: بى ترديد على يكى از سران انديشه و روح و بيان در هر زمان و مكانى است. [ همان
ابن ابى الحديد گويد: چه گويم درباره مردى كه اهل ذمه با آنكه اسلام را نپذيرفته اند به او مهر مى ورزند، فيلسوفان با آنكه ميانه اى با اهل دين ندارند بزرگش مى شمارند، شاهان روم و فرنگ شمايل او را در كنيسه ها و پرستشگاههاى خود نقش مى كنند، و شاهان ترك و ديلم عكس او را بر شمشيرهاى خود حك مى نمايند. [ شرح نهج البلاغه29:1. ] و [ نقل از امام على بن ابى طالب عليه السلام، ص139-135. ]
تحريم حج تمتع توسط عمر و اعتراض امام على (ع)
در جاهليت ، مراسم عمره را در ماههاى ذى القعده ، ذى الحجه ، محرم ، و صفر بجا نمى آوردند و آن را عملى ناپسند و حرام قلمداد مى كردند.(724)
افراد جاهلى از اينكه كسى در ايام حج وارد مكه گردد و قبل از انجام حج ، عمره را بجا آورده و از احرام بيرون آيد، تعجب مى كردند. با ظهور اسلام ، انجام عمره در ماههاى حج نظير ذى القعده و ذى الحجه مجاز شمرده شد بطورى كه مسلمانان براى عمره احرام مى بستند و بعد از انجام مناسك آن ، از احرام خارج شده و تا شروع مراسم حج (روز هشتم ذى الحجه ) محرم نبودند و تمام محرمات احرام و از آن جمله آميزش جنسى براى آنها حلال بود. به اين حج ، ((حج تمتع )) يا ((متعه حج )) اطلاق مى شود. اين اصطلاح از آيه شريفه سوره بقره (725) گرفته شده است و وجه نامگذارى ديگرى نيز براى آن ذكر كرده اند و آن اينكه در اين نوع حج ، حجاج در فاصله بين عمره و حج ، از امورى كه در حال احرام ، حرام مى باشد تمتع جسته و بهره مى بردند.(726) قرآن (727) و روايات بر جواز اين عمل دلالت دارد و حتى در برخى آمده است كه دستور پيامبر (ص) بر انجام عمره در ايام حج ، براى ريشه كن كردن سنت جاهلى بوده است .(728) عمر اولين كسى بود كه از آن نهى نمود و آن را ممنوع اعلام نموده ، تهديد كرد كه عاملين آن را مجازات خواهد كرد در حالى كه خود معترف بود در زمان پيامبر (ص) حلال بوده است .
نظريه خليفه كه در مقابل قرآن و روايات پيامبر (ص) قرار دارد، از همان زمان اعلام ، مورد مخالفت صحابه قرار گرفت و به همين علت علماء اهل سنت نيز چندان به آن وقعى ننهاده و حج تمتع را جايز شمرده اند.(729) لذا ((عينى )) در شرح صحيح بخارى مى گويد: ((گر چه عمر و عثمان و معاويه حج تمتع را تحريم كردند؛ ولى چون سخن آنها مخالف كتاب و سنت و اجماع است ، علماى صحابه با آنها مخالفت كردند و حق با مخالفين آنهاست .(730) ))
در اينجا به برخى از روايات پيامبر (ص) كه دلالت بر جواز متعه حج مى نمايد اشاره مى كنيم .
ابو موسى اشعرى در مراسم حج ، فتوى به متعه مى داد. مردى به او اعتراض كرد كه مگر از نهى خليفه (عمر) اطلاع ندارى . ابو موسى نزد عمر آمد و در اين زمينه سئوال كرد. خليفه پاسخ داد: ((من نيز مى دانم كه پيامبر (ص) و اصحابش ، حج تمتع را بجا مى آوردند؛ ولى من دوست ندارم كه مردم در حالى كه آب غسل از سر و صورت آنها مى چكد، در مراسم حج حركت كنند.))(731)
و از اين رو عمران بن حصين به مطرف مى گفت : ((پيامبر (ص) بين حج و عمره جمع نمود و آيه اى از قرآن و دستورى از حضرت در مورد حرمت آن وارد نشده است . مردى طبق راءى و نظر خود آن را حرام نمود.))(732) آنگاه عمران از مطرف مى خواهد تا مادامى كه زنده است اين حديث را براى كسى بازگو نكند.
معلوم مى شود اصحاب پيامبر (ص) از ترس خليفه جراءت ابراز اين حكم شرعى را نداشتند. هنگامى كه معاويه از سعد بن مالك در مورد متعه حج پرسيد، وى آن را عملى نيكو و داراى پاداش الهى دانست . معاويه با تعجب از وى پرسيد: آيا تو بهتر از عمر هستى ؟ وى كه آن را حرام كرده است . سعد جواب داد: پيامبر (ص) كه بهتر از عمر بود حج تمتع را بجاى آورد.(733)
و نيز سعد بن ابى وقاص به اين حقيقت كه پيامبر (ص) و اصحاب حضرت در زمان ايشان ، حج تمتع بجاى آوردند، معترف بود.(734)
عبدالله پسر عمر نيز در جواب شخصى كه از وى در مورد حج تمتع سئوال كرد، آن را عملى پسنديده شمرد و چون سائل به وى اعتراض كرد چگونه پدرت از آن نهى كرده است ، پاسخ داد: ((گر چه پدرم چنين دستورى صادر كرده است ؛ ولى پيامبر (ص) آن را انجام مى داد من نظر پيامبر (ص) را بر فرمان پدرم ترجيح مى دهم .))(735) خداوند نيز در قرآن آن را حلال شمرده است و ما بايد از كتاب خدا تبعيت كنيم نه از فتواى عمر...))(736)
نه تنها بعد از صدور فرمان عمر مبنى بر حرمت متعه حج ، اصحاب پيامبر (ص) با آن مخالفت نمودند؛(737) بلكه از تاريخ بر مى آيد هنگامى كه خليفه تصميم بر صدور اين حكم گرفت ، صحابه با وى مخالفت كرده و آن را بر خلاف سنت پيامبر (ص) دانستند و از اين رو عمر براى مدتى از اعلام نظر خود دورى جست .(738) و به علت مخالفت صريح اين حكم با قرآن و سنت ، برخى مدعى شدند خليفه سرانجام به اشتباه خود پى برد و از اين نظر برگشت .(739)
خليفه در اين نظريه خود ظاهرا مغلوب يك سرى ظواهر و احساسات گرديده است ؛ زيرا چنانكه نقل شده است تنها استدلال وى در اين تحريم آن است كه نمى خواهد مردم در حالى كه آب غسل از سر و صورت آنها مى چكد در مراسم حج شركت كنند. بايد دانست كه احكام الهى بر مبناى مصالح و مفاسد واقعى است و در آن احساسات و خوش آيندهاى افراد و ناخوش آيندها كه معمولا امورى نسبى و فردى مى باشند، ملاحظه نگرديده است . خداوند و رسول او هنگام تشريع احكام الهى ، از خليفه داناتر و آگاه تر بودند. به علاوه در برخى از روايات تصريح شده است كه متعه حج تا قيامت ، حلال است .(740) خليفه با اين دستور خود سنت جاهلى را زنده كرد و اين در حالى بود كه بنابر اظهار ابن عباس ، پيامبر (ص) براى آنكه اين فكر جاهلى را ريشه كن سازد، دستور به اجراى مراسم عمره در روز چهارم ذى الحجه صادر نمود و به همين منظور همسر خود عايشه را نيز در ماه ذى الحجه به عمره برد و به مردم نيز دستور داد كه بعد از اتمام عمره ، از حالت حرام در آمده و نزديكى با همسر را حلال بشمارند.(741) و از اينكه برخى ، بر اثر رسوب افكار جاهلى ، تمتع و خروج از احرام را كارى ناپسند شمرده و از انجام آن خوددارى مى ورزيدند ناراحت گرديد.(742)
بعد از خليفه دوم ، عثمان نيز به پيروى از وى پرداخت و حج تمتع را تحريم نمود. على (ع) كه به ناروا بودن اين بدعت اعتراض داشت هم با زبان و هم در عمل به مخالفت با اين بدعت پرداخت و تا آنجا پيش رفت كه در مقابل عثمان ايستاد بطورى كه احتمال ترور امام (ع) توسط اصحاب خليفه وجود داشت .
عبدالله ابن زبير مى گويد: ((من با عثمان در جحفه بودم و عده اى از اهل شام و از آن جمله حبيب بن مسلمه فهرى نيز در آنجا حاضر بودند. سخن در مورد متعه حج مطرح شد. عثمان گفت : حج را تمام كنيد در ماههاى حج و اگر عمره را تاءخير بيندازيد تا دوباره به زيارت خانه خدا بياييد، بهتر است . (يعنى بين عمره و حج در ماه حج ، جمع نكنيد و در ماه حج ، عمره بجا نياوريد). در اين ميان على (ع) به پا خواست و سخن خليفه را بر خلاف سنت پيامبر (ص) دانسته و آن را سخت گيرى بر بندگان خدا دانست ؛ زيرا بسيارى از مردم ، از مناطق دور دست آمده اند و بيكار نيز نيستند. آنگاه على (ع) خود عمره و حج را با هم انجام داد. من فراموش نمى كنم كه مردى از اهل شام گفت : اين مرد را بنگر كه چگونه به اميرالمؤ منين (عثمان ) اعتراض مى نمايد، بخدا قسم ! اگر خليفه ، دستور دهد وى را گردن مى زنم .))(743)
و بنابر گفته مروان بن حكم عثمان به امام اعتراض نمود كه چگونه با وجود نهى من ، حج عمره را با هم بجاى آورده اى ؟ امام (ع) پاسخ داد: لم اكن لادع قول رسول الله (ص) لقولك . ((من حاضر نيستم فرمان تو را بر فرمان پيامبر (ص) و سنت ايشان ترجيح دهم .))(744)
مخالفت امام با خليفه در روايت ديگر نيز وارد شده است و در برخى موارد، عثمان اعتراف مى نمايد كه پيامبر (ص) متعه حج را بجا مى آورده است . در يكى از روايات آمده است امام (ع) به عثمان فرمود: ((تو هم مى دانى كه ما در زمان پيامبر (ص) حج تمتع بجا مى آورديم .)) عثمان پاسخ داد: ((درست است ؛ ولى ما در آن زمان هراسناك بوديم .))(745)
البته عذر عثمان قابل قبول نيست ؛ زيرا در آخرين حج پيامبر كه به حجة الوداع معروف است ، حضرت حج تمتع را بجا آورد و در آن سال ، ديگر ترسى از كفار وجود نداشت (746) لذا قتاده در جواب شخصى كه از وى منشاء خوف عثمان را پرسيد، جواب داد: من نمى دانم .(747)
سوء قصد نافرجام خلفا به جان على(ع)
سوء قصد نافرجام خلفا به جان على(ع
على عليه السلام پس از غصب خلافتش به طور معقول به مبارزه پرداخت، و در بحث ها و محاجه هايش در مجامع عمومى و خصوصى خليفه را محكوم كرد،...خليفه و عكس العمل آن در ميان مردم مسلمان مشهود بود با توجه به اين كه ايمان قوى نداشت تا او را از تصميمات خلاف شرع و تضييع حقوق مردم جلوگيرى نمايد، از اين جهت نسبت به اميرالمؤمنين على!! عليه السلام كه داراى آن همه فضايل بى نظير بود، حساسيت نشان مى داد، و وجود وى را تحمل نمى كرد
وفات فاطمه عليهماالسلام و دفن آن حضرت كه بنا به وصيتش به طور مخفى انجام گرفت، و به خليفه و دار و دسته اش اطلاع داده نشد، و شبانه مراسم دفن انجام گرديد، باعث اندوه فراوان مردم، و اعتراض آنان به دستگاه خلافت گرديد، و گفتند: شما كارى نموديد كه يگانه دختر پيامبر با دل پر و ناراحتى از شما، از دنيا برود.[ والصحيح عندى انها ماتت على ابى بكر و عمر، وانها اوصت الا يصليا عليها نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج6 ص50.
اين جريان نيز بر شدت عداوت دستگاه خلافت افزود، و خليفه دوم براى جبران حيثيت به باد رفته خودشان تصميم گرفت نبش قبر نموده، و پيكر فاطمه را بيرون آورده، و مراسم نماز و غيره از طريق خليفه انجام گردد، ولى اميرالمؤمنين فرمود: به خدا سوگند در اين صورت زمين را با خون شما سيراب مى كنم... و آنان يقين كردند كه على عليه السلام در اين موضوع تحمل نخواهد كرد... و لذا با بى آبرويى به عقب نشسته و توطئه خطرناكى را پى ريزى كردند
ابوبكر و عمر در يك جلسه فوق محرمانه، خالد بن وليد را احضار نمودند و به او گفتند
خالد.! امنيت دستگاه خلافت ايجاب مى كند كه كار بسيار بزرگى را به تو واگذار كند، ولى دقت كن كه آن را با هوشيارى كامل انجام دهى
خالد بن وليد: شما هر چه فرمان دهيد، اطاعت مى كنم، اگر چه كشتن على باشد!!عمر!: نظر ما جز اين نيست
خالد: چه موقع دوست دارى اين فرمان شما اجرا گردد؟
ابوبكر: هنگام نماز صبح به نماز بيا، و در كنار او قرار گير و چون سلام نماز را گفتم، مأموريت خود را هر چه سريعتر انجام ده
در اين هنگام اسماء بنت عميس كه همسر ابوبكر بود، و سخنان آنان را از پشت پرده گوش مى كرد به كنيزش گفت: برو به خانه على عليه السلام و اين آيه را بخوان كه
'ان الملاء يأتمرون بك ليقتلوك فاخرج انى لك من الناصحين' يعنى اين جمعيت براى كشتن تو به مشورت نشسته اند فورا خارج شو كه من خيره خواه تو هستم. [ سوره قصص آيه 20.
چون كنيز پيغام را رساند، اميرالمؤمنين با اطمينان خاطر فرمود: كشنده ناكثين و مارقين و قاسطين [ اين كلمه ها اصطلاحى است كه به ترتيب در مورد سپاه مخالف جنگهاى 'جمل' و 'نهروان' و 'صفين' بكار مى رود. ] چه كسى خواهد بود؟
نماز صبح برگزار شد، و خليفه امامت آن را به عهده گرفت، و خالد بن وليد در حالى كه با شمشيرش در كنار على عليه السلام قرار گرفته بود، منتظر پايان يافتن
+ نوشته شده در چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:
,
ساعت 16:32 توسط امیر علی عرفانیان
| نظر بدهيد
پيشگفتارزمين كربلاوجه تسميه كربلامرور سلمان (ره ) به كربلافضيلت كربلا بر مكّه تربت كربلا حضرت نوح و كربلا
اهداء به پيشگاه سرور و سالار شهيدان حضرت ابى عبدّاللّه الحسين (ع ) مظلوم كربلا...
و تقديم به روح پر فتوح مرحوم حضرت حجّة الاسلام و المسلمين حاج سيّد محمود موسوى هشترودى (ره ) والد محترم حضرت حجّة الاسلام و المسلمين حاج سيّد طه موسوى هشترودى (حفظه اللّه ) كه حقّا در تدوين و چاپ اين كتاب و آثار ديگر اينجانب زحمات وافرى را متحمل گرديده اند، و با قلم مؤثّر و شيواى خويش كتابهاى اينجانب را به مقدّمه اى زيبا مزيّن فرموده اند، اميد است ثواب اين كتاب و دعاى خوانندگان محترم به روح بلند و ملكوتى والد محترم ايشان كه حقيقتا عاشق ابى عبداللّه (ع ) بوده است ، برسد.
همچنين بدينوسيله از جناب مستطاب حضرت حجّة الاسلام و المسلمين سيّد عبداللّه حسينى (حفظه اللّه ) مديريّت محترم انتشارات مهدى يار كه در چاپ و نشر كتب اينجانب زحمات شايانى كشيده اند، تشكّر و قدر دانى مى گردد، و از خداوند منّان مسئلت دارم به ايشان توفيق روزافزون عنايت فرمايد، كه حقّا در نشر فرهنگ غنى اهل بيت (ع ) تلاش مجدّانه اى را به انجام رسانيده اند. سعيكم مشكورا
زمين كربلا
مرحوم جنّت مكان حاج حسين نورى در دارالسلام خود نقل كرده است كه در كتاب كلمه طيّبه از مرحوم ميرزا سيد على صاحب شرح كبير كه مى فرمايد: من عصرهاى پنجشنبه مواظبت داشتم به زيارت قبرهائى كه در اطراف خيمه گاه است .
شبى در عالم رؤ يا ديدم كه رفته ام به زيارت همان قبرها، ناگهان شنيدم هاتفى به زبان فارسى مى گويد: خوشا به حال كسى كه در اين زمين مقدس ( كربلا) مدفون شود، اگر چه با هزاران گناه باشد از هول قيامت سالم مى ماند، و هيهات كه از هول قيامت سلامت باشد، كسى كه در اين زمين دفن نشود. (3)
وجه تسميه كربلا
بعضى گفته اند: كربلا مشتق از كَربَله ، بفتح كاف و باء موحده بر وزن عنفله ،بمعنى رخوت و نرمى است ، يقال به كربله (اى رخوة فى قدميه ) بخاطر آنكه خاك كربلا نرم بود0 و يا از كربلا است بمعنى ((الخالص الزّكى يقال كَربَل الحِنطَة اِذا انفّاها فسميت بذلك لان ارضها خالصة طيَّبة )) و يا از كربل بر وزن جعفر است . و كربل نام علفى است كه بسيار سرخ و برّاق مى باشد زيرا كه از آن علف در آن سرزمين بسيار بود.
البته كربلا مركب است از دو كلمه كرب و بلا و بخاطر كثرت استعمال كربلا شده است . زيرا كه روايت مى باشد كه بهترين اولاد پيغمبران در آنجا به شهادت ميرسند و سر انور اكثر ايشان را در آن زمين با لب تشنه بريدند و ملائكه ها هزار سال قبل از شهادت سيّدالشهداء - عليه آلاف التحيّة و الثناء - آن مكان شريف را زيارت ميكردند.
و قد قتل فيها قبل الحسين عليه السلام ماءئة نبىّ و ماءئة سبط و انّها تزفّ الى الجنة بطينها و شجرها و جميع ما فيها كما تزفّ العروس الى ازواجها
مرور سلمان (ره ) به كربلا
روايت شده است ، وقتى كه جناب سلمان (ره ) از جانب اميرالمؤمنين عليه السلام به حكومت مداين مأ مور گرديد، و عازم مدائن شد، آن عالى مقام با كاروانى همراه شد، و به درازگوشى سوار شده بود به منزل مى رفتند.
و قانون آن جناب بود كه يك فرسخ راه را سوار الاغ ميشد، و يك فرسخ راه را پياده مى رفت تا آن حيوان هم ناراحت نشود، و در ميان اهل قافله قانونِ مراعات احوال حيوانِ مركوب آن جناب معروف و معلوم شده بود.
در منزلى از منازل كه نوبت سوارى الاغ بود، آنجناب سوار شده و به قدر نيم فرسخ سوار بود، كه ناگاه اهل قافله ديدند، آن جناب بى اختيار از الاغ مركوب خود پياده شد، و بى اختيار خود را به زمين انداخت و زمين را به آغوش كشيد، و مانند ابر بهارى زار زار ميگريست ، اهل قافله متعجب شدند وبه سوى ايشان متو جّه شدند.
تابوت مرد عاصى و غبار كربلا
مرحوم تاج الدّين حسن سلطان محمد( رضوان اللّه تعالى عليه ) در كتاب خود مينويسد
در بغداد مرد فاسقى بود كه هنگام احتضار وصيّت كرده بود كه مرا ببريد نجف اشرف دفن كنيد شايد خداوند مرا بيامرزد و بخاطر حضرت امير المومنين عليه السلام ببخشد.
چون وفات كرد قوم و خويشان او حسب الوصيّة او را غسل داده و كفن نمودند و در تابوتى گذاردند و بسوى نجف حمل كردند.
شب حضرت امير عليه السلام به خواب بعضى از خدّام حرم خود آمدند، و فرمودند: فردا صبح نعش يك فاسق را از بغداد مى آورند كه در زمين نجف دفن كنند، برويد و مانع اين كار شويد! و نگذاريد او را در جوار من دفن كنند.
فردا كه شد خدّام حرم مطهّر يكديگر را خبر كردند، رفتند و در بيرون دروازه نجف ايستادند، كه نگذارند كه نعش آن فاسق را وارد كنند، هر قدر انتظار كشيدند كسى را نياوردند.
فضيلت كربلا بر مكّه
عن الصّادق عليه السلام انّ ارض الكعبة قال مَن مِثلى و قد بنى بيت اللّه على ظهرى ياتينى النّاس من كل فجّ عميق و جعلت حرم اللّه و امنه ، فاوحى اللّه اليها كفّى و قرّى ما فضل ما فضّلت به فيها اعطيت ارض كربلا الّا بمنزلة الّا برّة غمت فى البحر فحملت من مأ البحر و لولا تربة الحسين عليه السلام ما فضّلتك و لولا ما ضمّنة كربلا لما خلقتك و لا خلقت الذّى افتخرت به فقرىّ و استقرّى و كونى دنيا متواضعا ذليلا مهيمنا غير مستنكف و لا مستكبر لارض كربلا والّا مسخنده و هويت بك فى نار جهنّم .
ترجمه : امام صادق عليه السلام فرمودند: مكه سخن گفت به كرامت هاى خداوند تفاخر نمود و گفت : كيست مانند من و حال آنكه خانه خدا روى من بنا شده و مردم از اطراف به جانب من مى آيند، چون مكّه تفاخر نمود وحى شد، كه اى مكّه بجاى خود باش ، نيست فضل خانه كه سبب فضل تو است در جنب فضل كربلا، مگر به مانند سوزنى كه در دريا فرو برند، پس چه اندازه آب از دريا برميدارد،
ورود امام حسين ( عليه السلام ) به كربلا
در مورد ورود حضرت سيّدالشهداء ابى عبداللّه الحسين عليه السلام به سرزمين كربلا اختلاف است ولى اصحّ تواريخ در مورد ورود آن حضرت به اين سرزمين پر بلا روز دوم محرم الحرام سال 61 هجرى مى باشد طبق روايت صحيح زمانى كه حضرت به آن زمين رسيده ، پرسيدند اين سرزمين چه نام دارد؟ جواب دادند قادسيه ، حضرت دوباره پرسيدند! آيا نام ديگرى دارد؟ عرض كردند نينوا! حضرت باز فرمودند! آيا نام ديگرى دارد؟ عرض كردند!به اين سرزمين طَفّ نيز ميگويند، دو باره فرزند رسول خدا(ص ) پرسيدند: ديگر چه نام دارد؟ عرض كردند: آرى ! اين سرزمين را كربلا نيز مى گويند.
چون حضرت نام كربلا را شنيدند، فرمودند:
اللهمّ انّى اعوذ بِكَ مِنَ الكَربِ و البَلا
يعنى خدا يا پناه مى برم بر خودت از همه مشكلات و بلاها.
و نيز فرمودند: ههنا مَناخُ رِكابِنا و مَحَطُّ رِحالِنا و مقتَلُ رجالِنا وَ مَسفَكُ دِمائِنَّا...
بعد از آن فرمود: اين موضع كرب و بلا و محل محنت و عنا است ، فرود آييد كه اين جا منزل و محل خيمه هاى ماست و اين زمين جاى ريختن خون ما است و در اين جاست كه قبرهاى ما واقع ميشود.
تربت كربلا
در زمان حضرت صادق عليه السلام زن زانيه اى بود كه هر وقتى بچه اى از طريق نا مشروع مى زائيد به تنور مى انداخت . و آنها را مى سوزاند، تا اين كه اجلش رسيد و مرد.
اقربا و خويشان او زن را غسل و كفن كردند و نماز برايش خواندند و به خاكش سپردند، ولى يك وقت متوجّه شدند زمين جنازه اين زن بد كاره را قبول نمى كند و به بيرون انداخت ، آن عده كه در جريان دفن اين زن بد كاره شركت داشتند احساس كردند شايد اشكال از زمين و خاك باشد جنازه را در جاى ديگرى دفن كردند، دوباره صحنه قبل تكرار شد، يعنى زمين جسد را نپذيرفت و اين عمل تا سه مرتبه تكرار شد.
مادرش متعجب شد آمد محضر مقدّس آقا امام صادق عليه السلام و گفت : اى فرزند پيامبر به فريادم برس ...
و جريان را براى حضرت بازگو كرد و متمسك و ملتجى به حضرت گرديد، وجود مقدّس آقا امام صادق عليه السلام وقتى جريان را از زبان مادرش شنيد متوجّه شد كار آن زن زنا و سوزاندن بچه هاى حرام زاده بود، فرمود:
هيچ مخلوقى حقّ ندارد مخلوق ديگر را بسوزاند، و سوزاندن به آتش فقط به دست خالق است .
پیامبران و کربلا
حضرت نوح و كربلا
در كتاب شريف المشاهد شيخ شبسترى (ره )
روايت كرده كه چون حضرت نوح عليه السلام كشتى را بنا نمود و صد هزار مسمار به كشتى زد تا اينكه پنج مسمار ماند حضرت نوح عليه السلام يكى از آن پنج مسمار را برداشت .
فاَ شرَقَ بِيَدِهِ وَ اَضاءَ كَما يَضئ الكَواكِبَ الدُّريه فى اُفُق السَّماء.
پس آن مسمار در دست نوح روشن شد چنانكه ستاره رخشان در افق آسمان درخشنده مى شود. فتحيّر نوح فانطق الله المسمار بلسان طلق ذلق فقال انا باسم خير الانبياء محمّد بن عبّداللّه ((ص ))
پس نوح از درخشندگى مسمار حيران شد و خداوند عالم مسمار را بنطق و تكلم آورد با زبان كشاده و فصيح عرض كرد: كه يا نوح من بر اسم نامى خاتم انبياء محَّمد بن عبدالله مقرَّر شده ام و درخشندكى من از بركت اسم آن بزرگوار است . پس جبرئيل نازل شد و حضرت نوح عليه السلام از جبرئيل سؤ ال كرد يا جبرئيل اين چه مسمارى است كه من هرگز مثل او را در درخشندگى نديده ام .
كربلا و عزاخانه در بهشت
براى امام حسين عليه السلام عزا خانه بسيار و گريه كننده بيشمارى است پس در زير اين آسمان و تحت خورشيد درخشان عزا خانه اولى كربلاست ، كه باعث كرب و گيرائى قلوب همه انبياء و مؤمنين و محبّين و موالين ميشود تا روز قيامت .
دوّم عزا خانه مخصوص آن بزرگوار بيت الصّراخ است ، كه در عرش عظيم الهى است كه همه ملائكه در آن مكان رفيع الشّان با نوحه و ضجّه به عزاى آن عزيز زهرا (س ) مشغول هستند.
سوّم بيت العمور است كه در آسمان چهارم است كه ملائكه آسمانها به گريه و شيون آن سيّد مظلومان نوحه مى كنند و مانند اين كه در عالم باطن آوازه عزاداران ملاءاعلى بگوش باطنى سكّان عالم سفلى ميرسد كه آثار عزادارى و گريه و ناله ظاهر ميشود تا روز قيامت و هر كس از عزاداران به قدر اخلاص و محبّت خود بمراتب نورانيّت و قرب معنوى مترقى ميكند.
چهارم بيت المرمر است كه در بهشت است و مانند آنكه اشاره به آن مجلس عزاخانه است كه در اول خلقت حضرت آدم و حضرت حوّا عزا خانه بپا نمودند.(21)
كربلا قبّه اسلام
روايت از معصوم عليه السلام ميباشد كه در حديثى مى فرمايد:
و هى البقعة التى كانت قبّة الاسلام نجى اللّه فيه المؤمنين الّذى آمنوا مع نوح فى الطوفان .
امام عليه السلام فرمودند: و آن زمين كربلا بقعه اى است كه قبّه براى اسلام ميباشد و خداوند نجات مى دهد بوسيله آن مؤمنين را مانند آن كسانى كه ايمان آوردند و با حضرت نوح عليه السلام در طوفان . (24)
مهر تو را به عالم امكان نمى دهم *** اين گنج پر بهاست من ارزان نمى دهم
گر انتخاب جنّت و كويت نمى دهند *** كوى تو را به جنَّت رضوان نمى دهم
اى خاك كربلاى تو مهر نماز من *** آن مهر را به ملك سليمان نمى دهم
كشتى نوح در كربلا
در طوفان جهانى حضرت نوح عليه السلام ، كشتى نوح در همه زمين ( كه بصورت دريا درآمده بود) گشت تا رسيد به سرزمين كربلا، حضرت نوح احساس كرد، كشتى درمانده و زمين آن را مى كشد، حضرت نوح به گمان غرق كشتى ترسيد، و جريان را به خدا عرضه داشت ، جبرئيل بر او نازل شد و گفت : در اين سرزمين حضرت امام حسين عليه السلام سبط حضرت محمّد خاتم پيامبران (ص ) و فرزند حضرت على خاتم اوصياء عليه السلام را مى كشند.
درجات كربلا
زمين كربلا پنج درجه دارد.
درجه اوّل - از آب و خاك است مثل باقى زمين ها و اراضى كه درخت و گياه در آن ميرويد و زراعت ميشود.
درجه دوّم - مقام فيض و رحمت است ، كه از اين خاك مقدّس بواسطه قبول نمودن آن خضوع و انكسار را، در عالم تكليف تكوينى ، بنا به حديث ( و لا من ارض و لا مإ الّا عوقب لترك التواضع ) كه چنان فضيلت و رحمت در آن تربت پاك قرار فرموده اند كه همه عوالم امكان از آن تربت اقدس بهره و فيض ميبرند، بلكه فضائل و مناقب آن زمين مقدّس برترى دارد بر تربت مراقد همه ائمّه اطهار عليه السلام به مرقد انور حضرت محمّد (ص ) زيرا كه چند فضيلت در تربت حضرت سيّد الشّهدأ عليه السلام هست كه در تربت هيچ پيغمبرى و وصّى او نيست و در تربت هاى سائر ائمّه عليه السلام نيز نيست .
درجه سوّم - كربلا محل اندوه و محنت است و هر يك از مقرّبين درگاه الهى و انبياء و اؤ لياء و اوصيّاء در وقت ورود به آن زمين فيض نزديك مى شود مهموم و اندوهگين مى باشند چنانكه حضرت صادق عليه السلام در خصوص زائرين آن مظلوم مى فرمايد: كه زائر بايد تشنه و گرسنه و ژوليده مو و خاك آلوده و گريان و مهموم باشد.
تأ سّيا له و للمستشهدين بكربلا و اهل بيته المظلومين المهمومين .
ثواب زائر قبر حسين ( عليه السلام )
روايت شده است كه حضرت خاتم الانبياء (ص ) در خانه عايشه بود، حسين عليه السلام آمد، عايشه خواست مانع شود، رسول خدا(ص ) جريان آتيه حسين عليه السلام و مقامات او و زائرش را ذكر مى فرمايد: كه حسين عليه السلام در زمين كربلا كشته و مدفون مى گردد، هركس او را زيارت كند ثواب يك حجّ و يك عمره من به او داده مى شود، عايشه تعجّب كرد و گفت : ثواب حجّ و عمره شما!
فرمود: بلى ثواب دو حجّ و دو عمره من .
باز عايشه تعجّب كرد! و رسول خدا(ص ) فرمود ثواب سه حجّ و سه عمره من .
همينطور زياد فرمود، كه در روايت چنين است ثواب نود حجّ و نود عمره رسول خدا (ص ) براى زائر قبر حسين عليه السلام است البته از اين حجّ و عمره تا نود با اعتبار حال و معرفت و محبّت زائر قبر حسين عليه السلام است ، با چه علاقه اى رو به قبر حسين عليه السلام رفته است .
ادامه مطلب
[ شنبه 21 دی 1392برچسب:, ] [ 10:28 ] [ کاظم حجازی ] [ نظر بدهید ]
ثواب كربلا
مقدّس زنجانى نوشته كه در بعضى روايت وارد شده كه در عوض هر درهمى كه زائران امام حسين عليه السلام در خصوص زيارت آن حضرت مصرف كنند دوازده هزار شهر در بهشت از خداوند عالم به ايشان عطاء مى شود، و به هر قدمى كه بر مى دارند ثواب هفتاد حجّ :/.. هفتاد عمره مى باشد،
و هر گاه در آن سفر بميرند ملائكه رحمت مشايعت ايشان مى كنند و حنوط و كفن او را از بهشت مى آورند، و براى او نماز ميگذارند، و از رياحين بهشت بر قبر او فرش مى كنند و از هر طرف به قدرى كه چشم كار مى كند قبر او را وسيع مى گردانند، و تا روز قيامت درى از بهشت بر قبر او مى گشايند و چون زائران امام حسين عليه السلام به حوالى كربلا رسند، صدّيقه كبرى فاطمه زهرا (س ) با جمعى از حوريان بهشت به پيشواز ايشان مى آيند و حضرت فاطمه (س ) با مقنعه خود گرد و غبار راه را از روى ايشان پاك ميكند، و به ايشان مى فرمايد:
خوش آمديد اى زائران فرزند غريب من ، مژده باد شما را به جميع خيرات دنيا و آخرت پس صدّيقه طاهره در زيارت پسر مظلومش با ايشان موافقت مى كند و ايشان را به منزل مى رساند و ثواب هزار حجّ مقبول و هزار عمره مقبول مانند حجّ و عمره رسول خدا (ص ) در نامه اعمالش مى نويسند و به ايشان عطاء فرمايد، و چون بخواهد به خانه خود مراجعت نمايد رسول خدا(ص ) ملكى به نزد قبر او فرستاده سفارش مى كند كه رسول خدا(ص ) مى فرمايد:
كه عملت را از سر بگير بدرستى كه خداوند عالم گناهان گذشته تو را آمرزيد.
فيض گريستن به شهداى كربلا
روزى شخصى بخدمت حضرت سيّدالساجدين عليه السلام رفته و استدعاى ضيافت از آن بزرگوار نمود و در بعضى از كتب مراثى نام آن شخص را زهرى ذكر كرده اند و معروض داشت كه بناى دامادى و عروس آوردن براى فرزند خودم دارم ، استدعا از جناب شما دارم كه با اهل بيت (ع ) به خانه من تشريف آورده و خانه مرا رشك گلستان اِرَم فرماييد آن سرور در جواب فرمود:
كه بعد از شهادت پدر بزرگوار خود و جوانان هاشمى اكل و شرب من شربت اشك چشم و مائده من الم و محنت و مصيبت ايشان است آن شخص عرض كرد: اى آقاى من غرض من از ميهمانى آنست كه مجلسى آراسته كرده ام و جمعى از اعوان را به مجلس دعوت نموده ام كه عزادارى پدر مظلومت را نمايند، و منظورم ذكر مصيبت و بيان مرثيه سيّد الشّهداء عليه السلام است ، تا شيعيان شما از فيض گريستن به شهداى كربلا بهره مند شوند.
چون آن بزرگوار نام عزادارى سيّد الشّهداء عليه السلام را شنيدند، وعده داده و قبول فرمودند، و آن مرد در خدمت امام زين العابدين عليه السلام بود تا به خانه خود وارد گرديد، و مجلسى از شيعيان و جگر سوخته گان منعقد گردانيد، و روضه خوان مشغول ذكر مصائب شهيد كربلا گرديد تا كلام به اين جا رسانيد كه گفت : غريب كربلا.
بى احترامى به تربت كربلا
موسى ابن عبدالعزيز نقل نمود:
در بغداد يوحنّاى نصرانى مرا ديد و گفت ، تو را به حقّ دين و پيغمبرت قسم ميدهم كه اين شخص كه در كربلا است و مردم او را زيارت مى كنند كيست ؟
گفتم : پسر على بن ابى طالب عليه السلام است و دختر زاده رسول آخر الزمان محمّد(ص ) مى باشد و اسمشحضرت سيّد الشّهداء عليه السلام است چطور شد كه اين سوال را از من ميكنى ؟
گفت قضيّه عجيبى دارم ، گفتم بگو! گفت : خادم هارون الرّشيد نصف شبى بود آمد درب خانه و مرا با عجله برد، تا به خانه موسى بن عيسى هاشمى گفت امر خليفه است كه اين مرد را كه قوم و خويش من است علاج كنى ، وقتى كه نشستم و معاينه كردم ، ديدم بى خود است و فايده اى ندارد، پرسيدم چه مرضى دارد؟ و چطور شد كه اين طور گرديد؟
خاك كربلا هديه حضرت امام رضا ( عليه السلام )
در كتاب مفاتيح الجنان به سند معتبر روايت شده كه شخصى گفت (39):
حضرت امام رضا عليه السلام براى من از خراسان بسته متاعى فرستاد چون بسته را باز كردم ديدم در ميان آن خاكى بود، از آن مردى كه بسته را آورده بود پرسيدم كه اين خاك چيست ؟ گفت : خاك قبر حائر امام حسين عليه السلام است ، تا به حال نشده كه حضرت چيزى براى كسى بفرستد و در ميان آن جامه و لباسها يك مقدار تربت كربلا حائر حسين عليه السلام نگذارد و مى فرمايد اين تربت كربلا امان است از بلاها باذن و مشيت خداوند متعال .
السلام على على بن موسى الرضا عليه السلام (40)
مارا بود به خانه دل آرزوى تو *** از خاك كربلا ى توئيم بوى تو
بوئيم خاك كوى تواى شاه كربلا *** گيريم شمه اى زگلستان كوى تو
قبر تو در دلى است كه با مهرت آشناست *** آن دل كه هست روى اميدش بسوى تو
بى گوهر ولاى تو كس را چه آبرو *** كز مخزن و لاست ، درّ آبروى تو
نام تو بر كتيبه آفاق نقش بست *** با خامه جلال ز خون گلوى تو
یابقیه" الله ادرکنی آیه بقیه" الله خیرا" لکم را سه بار بخوان اتوماتیک شیعه مهدی قائم آل محمدمیشوی سه بارم بگو آقا فدات بشم آقا فدات بشم آقافدات بشم به ابجد بسم الله الرحمن الرحیم 786- 541 عمر ابوبکر =245 اسلامه حق 245 فاطمه 135+110 علی =245 اسلامه حق245 بنامت قسم یا علی توایی وارث این نبی بوود نام تو چون مولاء الهی بحق هم که وصی مصطفایی مرتضایی رمز باء بسم الله الرحمن الرحیم رمز اسم اعظمی مولاء علی به ثنای اسم اعظم شده چون علی محمدبدرید کعبه از هم شده بت شکن به کعبه اسدالله اعظم مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صدحدیث آئینه روی محمد علیست خدا برای شادی قلب مولاء هر روز معادله جدیدی عنایت میکندالهی الهی92محمد+18ذالحجه غدیر خم = 110 علی را به عنوان جانشین انتخاب نمود کعبه 97+13رجب تولد مولاء=110 دین الهی 110 علی 110 نگین 110میدانه110 بانانو 110 نمک110علی 110قسم الهی245 اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه = 245اسلامه حق 245 میباشد

خدا شاهد است به روح رسوالله و علی مرتضی قسم از 74 فرقه اسلام فقط شیعه بحق میباشد ده سال است به همه 74 فرقه مهلت داده ام دلایل بحق خود را بیاورند کسی جانشینه پیامبراست که نامش هم مثل نام محمد رسول خدا باشدآیا میدانستید شیطان به ابجد صغیر 22شیطان22 عمر 22 ابابکر22 هذیان 22 مقصر22دروغ 22 نیرنگ22بمکر22 بدبختی22 بر تو ای شاه ولایت هم سلام وصف تو اندر نگنجد در کلام قسم به نام کبریاء که جانشینه مصطفا بوود علی مرتضی دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است بت شکن در کعبه بردوش نبی وارث خاتم علی گفت پیغمبر به کعبه اینچنین نیست جزحیدر امیرالمومنین امیرالمومنین در کعبه دوشش کسی غیر از علی نیست نور الله نور پیغمبر علیست سایه پیغمبر ندارد هیچ میدانی چرا آفتابی چون علی در سایه پیغمبر است علی در کعبه چون آمد به دنیا شکافت کعبه میگوید همین را بنامت قسم یا علی توایی وارث این نبی مدار خدا بسم الله علی یون مع الحق و الحقو مع العلی مولاء اسلامه حق علی ولی الله سلام بر یدالله فوق ایدیهم در زخیبر کند این مولاء علی برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگینه پادشاهی دهد از کرم گداء را در نمازش داد انگشتر با سائل این علی آیه قرآن بوود نام علی ولسان صدقا" علیا رمز باء بسم الله الرحمن الرحیم رمز اسم اعظمی مولاء علی به ثنای اسم اعظم شده چون علی محمدبدرید کعبه از هم شده بت شکن به کعبه اسدالله اعظم سلطان سریر ولایت علی قول انما ولی یکم الله برتری بوود نام تو چون مولاء الهی بحق هم که وصی مصطفایی مرتضایی جمال حیدرکرارقائم آل محمد سلام مولاء اجازه بفرما اینجانب شما را امام علی خطاب کنم منم مالک اشترتان میشوم و از دست هیچ کسی هم چیزی نخواهم خورد این آیه به ابجد امام مهدی 59 کلمه میباشد «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»این آیه 59 کلمه دارد مهدی هم به ابجد 59 یعنی گل سر سبد 14 معصوم 9+5= 14 معصوم میباشد ای تاج سر نبی و مولاء تقدیم به روی ماهت یا بقیه"الله وآیه12یاسین وکل شیی احصیناه فی امام مبین 23کلمه مهدی هم به ابجد صغیر 23 میباشدامامی که بر کل امور آسمانها و زمین واقف است کسی که امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا خواهد رفت اسم خاتم نام اعظم بر شما و قائمت مولاء سلام سلام بر سرو ه دین قائم آل محمد (عج) این دیگه از عجائب و غرائب 8 گانه میباشد ای منتهای حد تصور یا علی عشق کوثرجمال بحق محمدی سلطان سریر ولایت علی قول انما ولی یکم الله برترین دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است قسم به ذات کبریاء کهجانشینه مصطفا بوود علی مرتضا
قسم به نام کبریاء که جانشینه مصطفا بوود علی مرتضی دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است بنامت قسم یا علی توایی وارث این نبی مدار خدا بسم الله اسلامه حق علی ولی الله خداوندسال رابخاطر 5تن12 امام و 14 معصوم سالرا 365 روز قرار داد ضرب هرعدد درخودش جمع سه ضرب میشود 365روزسال5+6+3=14 معصوم به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +5تن +12+14 معصوم =365 روزسال شما هم ثابت کنید ابوبکر دوسال خلافت نکرده ازدنیارفت رضی یول برادرم ناراحت نشو دین اسلام 74 فرقه میباشد همه هم صددرصدخود را بحق 110 بحق میدانند بدون دلیل و برهان بابا مرد باشید و ثابت کنید ما علمی صحبت میکنیم تا بی سوادها هم بفهمند حساب حساب کاکا برادر علم ابجد قرآن تقدیم میکند اگر واقعا شما بحق میباشی بسم الله دلیلت کجاست اشک بشک لشک دلیل بیاور و ثابت کن مرد باش علمی صحبت کنیم علم ابجد قرآن تقدیم میکند آیه 124 بقره 124 هزار پیامبر و امام از جانب خدا انتخاب میشود کسی که پیامبر شد مثل حضرت محمد و 14 معصوم خانواده پیامبر به مقام امامت هم رسیدند در آیه 124 بقره نباش بخوان ببین خدا فرمودبه ابجد بخلفای خداوندی 1398-1202 سه خلیفه = 196 دین اسلام 196 اصول دین 196 ضرب 14 معصوم در 14 خودش = 196 خلیفه خدا 1330-1202سه خلیفه = 128 حسین= 8ضربدر 2+1= 17 شهید نماز 128 =8+2+1= 11 امام شهید میشوند خلیفه خداوند 1390-1202= 198 علیست8+9+1= 18 ذالحجه غدیر علی از جانب خداوند انتخاب گردید بنازم نام پیغمبر علی را که بر دوشنبی بنهاده او پاحاتفی گفت دیدم من آن کتف نبی دوره خاتم تابه شانه بود علی"یا علیا" یا علیبلغ العلی بکمالهی کشف الدوجا بجمالهی حسنت جمیع خصالهی صلو علیه و الهی چه جمال با صفایی شده نامت الهی هم ساقی کوثر علی حیدر علی هم سبط پیغمبرعلی
خودش که معجزه است نامشم معجزه میباشد الله اکبر اشهد ان علیا" ولی الله جمالتو عشق است یا علی مددی جانشینو وارث حق پیمبر در کعبه بر دوش نبی بتها شکسته این علی دره خیبر بکندی کعبه را از هم دریدی زاده محراب کعبه شهید محرابست علی جان فدای راه پیغمبر نمودی جای پیغمبر که خابیدی جانشینه حق پیغمبر علیست صاحب کوثر سلام ثاقی کوثر سلام جانه پیغمبر سلام علیون مع الحق و الحقو مع علی تمام
قسم به نام کبریاء که جانشینه مصطفا بوود علی مرتضی دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است بنامت قسم یا علی توایی وارث این نبی مدار خدا بسم الله اسلامه حق علی ولی الله عکس نام محمد علیست مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیستبوود نام تو چون مولاءالهی بحق هم که وصی مصطفایی مرتضایی ای برترین تجلی ایمان سلام علیون مع حق تمام بوود نام تو چون الهی بحق هم که وصی مصطفایی مرتضایی مگرنام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست به زودی همه شیعه گردند عزیز بدانند که حق با علیست دشمن مکتب قرآن 1207- 5 تن خانواده پیامبر= 1202 ابجد سه خلیفه وهابی1202جاهلان خبیث 1202 ابجد آیه22 سجده به ابجد صغیر شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22 مقصر 22 بدبختی 22 آیه 22شیطان برای خدا سجده نکرد آیه22 قرآن ان من المجرمین منتقمون1202مااز مجرمان انتقام خواهیم گرفتخداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار دادضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ضرب 5 تن در خودش ضرب 12 امام در خودش ضرب 14 معصوم ضربدر خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال = 196+144+25= 365 روز ساله ابجد365 براهی اسلامیه 365شاه جهان 365 حجاب قرآن 365ابجد حق اسلامیه 365 قرآن طه 365روز سال 5+6+3= 14 معصوم ابجد کل 5پنج تن آل عباء 583 یگانه دینه الهیه اسلام ناب محمد و علی 583مکتب ابجد علیا 583نشانه حق اسلامه651-541 عمر ابوبکر= 110علی علی ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیستبه ابجد ظالم 971- 430 مقصر = 541 عمر و ابوبکر541دشمناملحد دین541 دشمن علی541دشمناملحد دین541
فتنه ای546- 5 تن ال نبی= 541 عمر ابوبکر 541دشمن اسلامی541 خیانت به نبی 1129-1202 سه خلیفه = 73 فرقه =فتنه ای546 -5تن خانواده پیامبر= 541 عمر ابوبکر= فتنه های دین 615-541=74 فرقه ابجدصغیرسه خلیفه 74 میباشد چرا دین اسلام 74 فرقه شد کسیکه عهد خود را بشکند کافر میشود آیه قرآن 74 ان من المجرمین منتقمون74 ابجد ابوبکر27+22 عمر +25 عثمان =74والشجرتها الملعونه 74فرقه شدن بعد از غدیر این سه خلیفه کافر شدند فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541به ابجد بن غارت گر 1853 -1312چهار خلیفه =541 کافری حربیی541فتنه ها 541شرما 541 فلاکتی540 کافری حربیی541مرگ کافر 541عمرابوبکر 541عداوتین541 عمر ابوبکر 541 قاتلی 541فاسد دین وقحافه 541قلدره دینه اسلامیا 541دشمن اسلامی 541ابوبکر 231+310 عمر = 541
عامل فتنه 676= فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر و ابوبکر 541 عمر و ابوبکر541+430 مقصر= 971 ظالم به دست میآید دشمن مکتب قرآن 1207- 5 تن خانواده پیامبر= 1202 ابجد سه خلیفه وهابی ابجد آیه قرآن ان من المجرمین منتقمون1202مااز مجرمان انتقام خواهیم گرفت
به خانواده پیامبر 5 تن آل عباء میگویند آیه مباهله حدیث کثاء 5 تن آل عباء ابجد کل 14 معصوم خانواده رسول خدا میشود 1743 منهای 1202 سه خلیفه کن = قاصب خلافت الله 541 ابوبکر و عمر 541 +430 مقصر = 971 ظالم + 231 ابوبکر= 1202 لعنت الله 1202 ابجد آیه ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد ابوبکرو عمر عثمان 1202 این آیه قرآن هم به ابجد کبیر هم به ابجد صغیر ابجد قاصبان ولایت علی و 5 تن آل عباء میباشد تمام معادلات عنایت خداست ابجد کل 14 معصوم1743 +351قرآن 1994 یعنی 4+9+9+1= 23 وارث 14 معصوم امام زمان وکل شیی احصیناه فی امام مبین این ایه 23 حروف دارد ابجد امام زمان یاسین آیه 12 هم میباشد به ابجداسلام12 اسلام 12نجاتبخش12 حق 12 ساعت12 قلب12اسلام12 وصدها 12 دیگر اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیسو حیل دیو مسلمان نشود
در غدیر خم دین کامل شد اکملتو لکم دینکم بعد از وفات پیامبر دشمنان دین خدا گمراه دین 310مکرن کفری عمر310نیرنگ 310گمراه دین 310 مکرن310کفری310دزدان فدکه فاطمه310بمارزنگی310مکاره پلید310به لعین دین 310 کفری310منکر 310جاهل منافق منافق ابلها310به کاذبه منافق310جاهل منافق310نامردیه310 کفری310عمر310نیرنگ 310 نمرودی310 حرامزاده پلید310 سامری310 گمراه دین310مکرن 310 بکج راه231ابوبکر231 دزده دینه اسلامی231دزدا فدک نگونه231به لعین دین 231ابوبکر231بیآبروی231به دزد سر گردنه231رکب وبا 231 ابوبکربراه کج231 ابوبکر+310عمر= 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند شرم گینان 651-110 علی = 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541 اگرکسی به خانه شماحمله کند ومادرتان را بکشد خانه تان را به آتش بکشد کلید کارخانه پدرتان را هم بگیرد و یاران پدرت را هم بکشد فامیلهایتان و خودتان را از شهر بیرون کند فقط یک حرامزاده پلید 310 میتواند باغ فدک را قصب کند آنهم از دختر پیامبر در 18 سالگی با فرزند درون شکمش به شهادت برسد ابوبکر دوسال بیشتر خلافت نکرد به دعای فاطمه ذلیل از دنیا رفت بارها ابومکر فرمود ای کاش به فاطمه ظلم نمیکردم و فدکش را قصب نمیکردم پیامبر فرمود هر کسی فاطمه را بیازارد دوزخی میباشد خلافتی که جانشین و فرزند پیامبر فاطمه بیعت نکرد و شهید شد یک سوره در قرآن کوثر بنامش آمده ولی نام ابومکر رکب وبا در قرآن نیامده پس قصب خلافت باطل است قلدردین اسلامیا541 ابوبکرعمر 541 بخوان نام خلفاء بر عکس میفهمی حق با علی مولاء است عمر رمع خیلی خیلی گوسفند ابوبکر رکب وبا هست
جنگ هفتاد و سه ملت همه راعذر بنهچو ندیدند حقیقت ره افسانه زدند اسم اعظم بکند کارخود ای دل خوشباش که به تلبیسو حیل دیومسلمان نشود
ِ من الله تو فیق
کسانی که میگویند فقط قرآن قرآن در این سه آیه میفرماید خدا فقط حق انتخاب جانشین پیامبر را دارد و مردم اصلا حق انتخاب امام و پیامبررا ندارند بقره آیه 124 خداوند 124 هزار پیامبر را خودش انتخاب نمود در این آیه 124 هم انی جاعلک لناس اماما خدا قرار میدهد در بین مردم امام و سر پرست را سوره طه آیه 29 واجعل لی وزیرا"من اهلی و آیه صاد آیه 29 حضرت داود فرمود خدایا کسی از زریه من را جانشین من قرار بده چطور محمد رسول خدا جانشین انتخاب نکردبا صدها حدیث در کتب اهل سنت و هزاران در کتب شیعه در باره حضرت فاطمه 18 حدیث و در با ره عایشه 2000 حدیث در کتب عمریه آمده در قرآن سوره کوثر آمده ولی در باره عایشه یک آیه تحریم در باره دوزن پیامبر که خبرهای خانه پیامبر را برای منافقان میبرند خدا آن دو را لعن نموده دروغ به پیامبر و قرآن هم حدی دارد دروغ به مردم دنیا نگوئید انتخاب شما شایسته است به ابجد اسلام 132 +92 محمد +110 علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال به ابجد بمب اتمی 495 - 541دو قاصب= 46 لا اله الا الله 46 محمد 20+26 علی = 46 الگوی محمد با علی از هزار بمب اتمی موثر تر است بمب اتمی انسانها را نابود میکند ولی علی انسانها را نجات میدهد در هر کاری با وضوء یا علی بگوئید پیروز میدانید به ابجد بمب اتمی 495 - 110 علی = 385 شیعه 385 دنیا به دنبال شیعه 385 شدن میباشد ان شاء الله پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 دنیا احتیاج به شیعه شدن دارد نه بمب اتمی به ابجد بمب اتمی 495 - 541دو قاصب= 46 لا اله الا الله 46 محمد 20+26 علی = 46بمب اتمی495-110علی= 385
+ نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:
,
ساعت 19:16 توسط امیر علی عرفانیان
| نظر بدهيد