مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست تقدیم به روی ماه عالم مهدی موعود منجی تمام عالم هر که منجیست خدا یارو نگهدارش باد هم که عیسی و موسی محمد باشد طراح و نوسینده حجت اله عرفانیان مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صدحدیث آئینه روی محمد علیست دره علم خدا غیر از علی نیست جانشینه مصطفا این مرتضی مولاء علیست به ابجد خانواده محترم پیامبر583 پادشاه اصلی عالم 583محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 شبکه نور 583پادشاه اصلی عالم 583به قرارداد الله 583 اهل بیت فاطمه 583 امت اسلامی583اهل دین قرآن اسلام 583به ابجداهل دین 100+351 قرآن +132 اسلام=583 583شبکه نور 583 شبکه نور583 اهل بیت فاطمه 583 این عدد نورانی را از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت محمد علی فاطمه حسن حسین 583 میشود 385 شیعه 385 74 فرقه گمراه دین اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشیدبه ابجد 245 دینه بحق الله 245 افق دین اسلامه حق245اسلامه حق245 فاطمه +علی =245 علی110+135فاطمه=245 یا اسلام محمد 245 با اسلام علی 245دین الهی فاطمه 245با اسلام علی 245 با اسلام بحق بدینه حق اللهی 245 با دین انسان 245 اهل منطقی 245بسیجیان علی 245 مقام جانباز 245دعا کنید مهدی بیاید 245 انقلابیان 245 بسم الله الرحمن الرحیم 786- 541 عمر ابوبکر =245 اسلامه حق 245حکم الهی دین الله245 فاطمه 135+110 علی=245 اسلامه حق 245 سلطان سریرولایت علی قل انماولی یکم الله علی245مدار245مراد245 ما شیعیان فقط اهل بیت پیامبر را دوست میداریم و از کفار قریش بیزاریم به ابجد با قاصبان اهل بیت 786-245 اسلامه حق 245 علی فاطمه =541 عمر ابوبکر 231 باقاصبه دین الله231 ابوبکر231 راه دزدی231 فلسفه دین الله 385شیعه 385 حرفهای حسابی 385راز اهل عالم 385فرق نمیکند که سنی بر حق باشد یا شیعه وحدت اسلام برایم مهم است و پذیرش بحق به ابجد وحدت کل اسلام 600 منهای 541 ابوبکر و عمر = 59 مهدی 59 بزودی خواهد آمد و همه ادیان را به وحدت فرا میخواند ما باید کمکش کنیم صحابه حضرت مهدی بودن زحمت داردو 202دین الهی محمد 202 یعنی علی 110+92 محمد=202 بلغ اولا بکمالهی کشف دوجا به جمالهی حسنت جمیعو خصالحی صلو علیه و آلهی حاتفی گفت دیدم من آن کتف نبی دوره خاتم تا به شانه بود علیا"علیا"یا علی دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است بوود نام مولاء الهی بحق که وصی مصطفی مرتضایی بت شکنی دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است اسلام نجاتبخش 1488 - 1202 عمر ابوبکرو عثمان = 286 یعنی 286 عید محمد علی 286 به ابجد 12منتخب12 اسلام 12 حق 12اخلاق12 نجاتبخش 12 اسلام 12 نجاتبخش 12 قلب 12هوا 12 ساعت 12 ماها 12 قلب 12جانها 12حم 12 گل گل12 دلی که نیست حب علی سنگ است چرا که نور وی و نور حق هماهنگ است مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست وصی بحق محمد سلام سَلاَمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ سلام بر جمال حیدر کرار اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیسو حیل دیو مسلمان نشود فتنه های دین 615-541 = 74 فرقه نه 74 ابجد سه خلیفه ابوبکر27+22 عمر+25 عثمان =74باعث 74 فرقه شدن دین شدند74والشجرتها الملعونه 74 ابجد ابوبکر 27+22 عمر +25 عثمان = 74 ان من المجرمین منتقمون 74 به هزار نام خدا قسم 1000به ابجد محمد مصطفا 92 قسم = 1092 منهای ابجد سه خلیفه کن 1202- منهای 1092 = 110مولا و مقتدای عالم علیست افتخار دین 1346- 1202= 144 ضرب 12 امام در خودش 144 ابجد آیه وعتصمو بحبل الله جمیعا" و لا تفرقو 144 گمراه دین 310 عمر 310فاسق دینه310دلیل نفاقه310 اهل نابکار310 مانع های سده دین 310مفسدین به جهان310با ارازل دینی310پلید نادان بجهانی310310مفسدین به جهان310منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310گمراه دین310فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق 310بفریبی ها310مکرن310 کفری 310گمراه دین310عمر 310منکر310 نیرنگ310عمر310با قاصب کل دین 310 بناحق پلید اهله دینه310 بیداد گرانه ابله 310 احمقان اهل دینی 310 یا وهابیه منافقه 310احمقان اهل دینی 310 فاسدان پلید دین ها 310 بمار زنگی 310کفری 310 عمر 310 310کلب کلب هار310 ابله منافقا 310نمرودی310 ناحق عالمی 310 عمر 310بمار زنگی 310منکر 310جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 اباجهل در دین 310 ابالهبا در دین 310 اباجهل در دین 310 بیداد گران ابله 310 قاصبان بدین 310نامردیه 310 کفری 310 عمر 310 گمراه دین 310یا بلاء دین اسلام 310نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310دلیل نفاق310 عمر 310 جاهل منافق310 ابله منافقا 310 با اهل منافق 310 310اباجهل در دین 310 کفری310 احمقهای فاسد 310 منکر 310 حرامزاده پلید 310وهابی کودن دین اسلامی310 قاصبان بدین 310 رمززناه 310 گمراه دین310 کوره دینیه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین310یا بلاء دین اسلام 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 دلیله نفاق310کفری310 نیرنگ310نمرودی 310 کلب کلب هار 310 عمر 310سگ هار پلید 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310سامری310 310دائش وهابی نادان 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310یا بلاء دین اسلام 310 سگ مردها310 نیرنگ 310نمرودی 310سامری310 گمراه دین310یا بلاء دین اسلام 310 نیرنگ 310 منکر 310 کفری 310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310ناهنجار 310پلیدی بقاصبانی 310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310احمق بی دین ها 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 گراز ناهلی 310 دزده دین اسلامی 310 نار جهیما310بدعت شیطانه 851-541= 310عمر 310 با اهل منافق 310 حرامیان 310 بمزاحم های دین اسلام 310 رزل بدینی 310 با اهل منافق 310 اهل دین دین عدوالله 310عمرفاسق دینه310دلیل نفاقه310 اهل نابکار 310مفسدین به جهان310با ارازل دینی310پلید نادان بجهانی310 مفسدین به جهان310 310فاسق دینه310دلیل نفاقه310 اهل نابکار310 مانع های سده دین 310مفسدین به جهان310با ارازل دینی310پلید نادان بجهانی310310مفسدین به جهان310منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310گمراه دین310 فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق310 310منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310گمراه دین310 فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق310بفریبیها310 مکرن310 کفری310گمراه دین310عمر 310قاصبه دین الله310 فریب کاران اهل عالمی 715 -541 فتنه ها عمر ابوبکر = 310 عمر 310 گمراه دین 310خاک عالم بر سرت کنم عمر عرعر خر هم بوود لعن عمر این نام 310چیست که عرعر میکند اهل سنت را همه خر میکندتف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکروعمر عثمان بوود عرعر خر هم بوود لعن عمر به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 اهل بی مغز بدین 231ابوبکر 231با قاصبه دین الله 231 لانه جاسوسیه 231 قاصب ابله 231231محکومان بدین 231ادیانی جعلی باطل 231 دو رویه 231 یا ابوسفیانی 231 نفاق231 فاسق231 اهل بقاصب231یا اهل مفسد 231 اهل نامرد 231 محکومان بدین231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر231راه دزدی 231 نفاق 231 با جاهلا نادان ملحد 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 یا ابوسفیانی 231لانه جاسوسیه231 ادیانی جعلی باطل 231 دورویه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر نابحق دینها 231 بااحمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 ابوبکر و عمر 541در غدیر خم دین کامل شد اکملتو لکم دینکم بعد از وفات پیامبر دشمنان دین خدا گمراه دین 310مکرن 310کفری310 ناحق عالمی310 عمر310نیرنگ 310گمراه دین 310 مکرن310کفری دزدان فدکه فاطمه310بمارزنگی310 کفری310 اهل نابکار 310بعالم بی عملی 310 پرمدعاه 310با نادان کل عالمی 310 ابله بکل عالم 310 فاسق دینه 310 پلید فاسدان دین 310 احمق ها نادان پلید 310 پلیدها احمق نادان 310منکر 310جاهل منافق منافق ابلها 310نامردیه310 کفری310عمر310نیرنگ 310 نمرودی310 حرامزاده پلید310 سامری310 گمراه دین310مکرن 310 بکج راه 231 ابوبکر231 دزده دینه اسلامی 231ابله بکل عالم 231دزدا فدک نگونه 231ابوبکر 231رکب وبا 231 احمق ملحد 231 اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 با فاجعه جهانی 231 به لعین دین 231 ابوبکر231لعین بدین231 بکودن احمق 231 دین حرام الهی 231 نفاق 231 عصیان 231 فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم - 310 عمر =661 عثمان -231 ابوبکر =430 مقصر به ابجد (ریاست کفر )971 ظالم میباشد 971-661 عثمان = 310 عمر310 با قاصب دین الهی 310 عمر 310 منکر 310 حرامیان 310 کفری 310 عمر ابوبکر231+ 310عمر 310ناحق عالمی = 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند شرم گینان 651-110 علی = 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541 عدواهل بیت بوده اند به ابجد صغیر شیطان 22 مقصر 22 هذیان 22 عمر22شیطان 22 ابابکر22دشمن اسلام22 مجرمان 22 منافقان 22 بدبختی 22 بدیها 22 دروغ 22نیرنگ 22 کلک 22 کید 22 مکارا 22 روباه 22 ابوبکر رکب وبا من از خار سر دیوار دانستم بناحقی دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت عمر به او سم ری سامری قوم محمد او را به درک اسفل سافلین فرستاد در طبقه سوزان جهنم که به آنجا اسفله سافین میگویند فقط شیطان نمرود شداد حامان فرعون عمر ابابکر شمر یزید معاویه و بت پرستان و قاصبان ولایت را عذاب میکنند قرار دارندهفت طبقه زیرداخل جهنم سوزان ترین جای جهنم را درک اسفله سافلین میگویند علمی فراتر از کهکشان ریاضی در قرآن به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 ابجد ابوبکر عمر 541 مقصر 430+231 ابوبکر= 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541گمراه دین بناحق دینها 541 ابجد آل سعود 171+370 شیطان = 541 مردان گمراه 541جهل عرب ابله به کل عالم 541 اباجهل در دین عقیده باطل 541کفری دین حرام الهی 541دلیل نفاق به لعین دین 541 به دقل باز کودن با قاصب کل دین541 پلید ناکسان حرامیان 541ابله منافقا بناحق دین ها 541 بی دینها احمق جاهل منافق 541جهل عرب عقیده باطل541ملحد ها یا منافق آل سعود 541شیطان آل سعود541 آفت کلی541 به نااهله منافقه آل سعود 541بانامرده اهل دین اسلامی دشمنا دین های اسلامی 541 منافق کوردلی541 ابله بشرا 541آفت کلی آفت کلی541 به نااهله منافقه آل سعود 541بانامرده اهل دین اسلامی 541دشمنا دین های اسلامی 541 منافق کوردلی541 ابله بشرا 541آفت کلی 541 با قاصب کل دین نفاق541 کافر پلید دین اسلام 541مجرمین بدین اسلام با دشمن ابله نادان 541 به نامرده ابله دین 541 بنامردان قاصب 541 نامردان اصلی دین 541آفت کلی 541انحرافه دین اسلام یا حقه بازان پلید اسلامی به نامرده ابله دین 541 عقیده باطلی نامردی 541 با منافقان ابله ملحد نادان 541دشمنه اسلامی 541کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541انحرافه دین اسلام 541
قالب وبلاگ 1
داستانهای زندگی 1
ابزار وبلاگ 1
خرید لایسنس نود32 1
بزرگترین سامانه تبادل لینک 1
بهترین ریمل - ریمل حجم دهنده و بلند کننده 1
سر دنده ال ای دی led
ردیاب مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110 + 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 831
بازدید کل : 89842
تعداد مطالب : 437
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



به ابجدظالم 971- 430 مقصر = 541 دشمنه اسلامی 541 کافر پلید دین اسلام 541توهین دین ها 541 بنامردان قاصب 541 مردان گمراه 541 مجرمین بدین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541 آل سعود 171+370 شیطان = 541 عمر ابوبکر541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی 541 مرگ کافر 541 آفتین 541 عداوتین 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها541 آل سعود 171 +370 شیطان = 541 قاتلی 541 دشمنه اسلامی 541 اولین قاصب دینه 541 مجرمین بدین اسلام 541 بنامردان قاصب 541 انحراف دین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541 اولین قاصب دینه 541 مجرمین بدین اسلام 541 بنامردان قاصب 541 انحراف دین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541منافقان پلیده دین 541 با ناکس های اهله قرآن 541مقصرا دین الهی 541 نامردان اصلی دین 541بنامردان قاصب 541 مردان گمراه541 فاجران دین اسلامی 541 مجرمین بدین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 مردان گمراه 541 احمقان فاسد دین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541 مقصرا دین الهی 541 بنامردان قاصب 541 مردان گمراه 541 بنامردان قاصب 541 نامردان اصلی دین 541 به اولین قاصبان احمق پلید 541 نامردان اصلی دین 541 به ابجد آفتین 541 کافر پلید دین اسلام 541آفتین 541فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 میباشند 541احمقان فاسد دین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 با ناکسهای اهل قرآن 541 مقصرا دین الهی 541 فاسد ترین نامرد اهل دین 541 مجرمین بدین اسلام 541مردان گمراه 541 بنامردان قاصب 541 کافر پلید دین اسلام 541 احمقان فاسد دین اسلام 541مجرمین بدین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر


به ابجد دین 64 الله محمد علی64جانشین محمدعلی64 تنها برگزیده دین64نماینده غدیری64دین الله محمدی64مذهب واقعی الله64رئیس بدین الله 64جانشین رهبر اصلی64 جانشین محمدعلی64 کلید بدین الله64معنی الله محمد 64 مگه نمیگید حق را شماست مرد باش و ثابت کن معادلات بسیار زیبا در راه است بخدا وقت نوشتنش را ندارم مثال ارباب شما چه کسیست با 5 کلمه یا سه کلمه حقانیت اربابتان را ثابت نمائید والله مذهبتان باطل است مرد باشیدو ثابت کنید هر وقت ثابت کردید ما شیعیان می پذیریم پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه25 اصل اسلام 25 ارباب جهان 25 شیعه25 کعبه25 اصل اسلام 25 نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر به ابجد حق 12 اسلام 12 حق 12 اهل12اسلام 12نجاتبخش12واجب12انجمن12مقدس12نجاتبخش12 اسلام 12نام شیعه و نام امام 12 بار در قرآن آمده است اگه میشه خجالت بکشید بسه دیگه گمراهی با سه کلمه پروردگارت دینت پیامبرت وامامت را ثابت کن به ابجد دین 64 دین 64 الله محمد علی 64 +132 اسلام = 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم خانواده محترم رسول خدا میشود 196 دین اسلام 196 به ابجد64 دین64الله محمد علی64 جانشین محمد علی64جانشین اصل مذهب الله64بهترین مذهب الله64 الله مذهب شیعه ها 64نماینده بدین الله64دین واقعی اسلامه64مذهب ناب حق شیعه64بهترین مذهب الله 64 مذهب واقعی الله64مذهب ناب حق شیعهاست64صاحب اصلی دین الله64یا مذهب الله محمد64مذهب واقعی الله64دین واقعی اسلامه64رهبر ولایت امامت64بهترین  دین کدام64دین الله شیعه است 64دین الله اصل اسلام64دین الله شیعه است64تنهاجانشین دین الله64الله محمدعلی64مذهب ناب حق شیعه است64دلیل و برهان امامت64حقیقت دین الله64محوراصلی قرآن 64نماینده بدین الله64اصل اسلام یا اصل قرآن64 شاهنشاه امام غدیر خمی64قانون مذهب دین الله 64با فلسفه دین الله64عشق الله راه الله64فقط الله اصل اسلام64دین مکتب حق الله64ره الله مذهب الله 64 بهترین مذهب الله 64 مذهب ناب حق شیعه است64مذهب واقعی الله64صاحب اصلی دین الله64یا مذهب الله محمد64دین واقعی اسلامه64رهبر ولایت امامت64به ابجد دین64 الله محمد علی64نماینده بدین الله64جانشین مقدس دین الله64راه الله منصب الله64دین واقعی اسلامه64مسیر دین علی64معنی الله محمد64مرد قدیس بدین اسلام64شریعت حق محمد64جانشین محمدعلی64تنها برگزیده دین64نماینده غدیری64دین الله محمدی64مذهب واقعی الله64رئیس بدین الله64اصل اسلام ارباب شیعه64حکم الله علی64 صاحب خلافت دین64 جانشین بدین محمد64 تنهابرگزیده دین64رئیس بدین الله64صاحب خلافت دین64رئیس بدین الله64جانشین محمد علی64مذهب واقعی الله64تنها برگزیده دین64راه الله منصب الله64مسیر الله علی نماینده غدیری64با انتخاب پیامبر64حقیقت دین الله64امامت بدین الله 64صاحب خلافت دین 64صاحب اصلی دین الله64محرم اسرار الهی64کلیده سره الله64 الله محمد علی64حقیقت دین الله64مخلص بدین الله64 جانشین مقدس دین الله64 امام بسیجیان علی 64عترت رسول الله64جانشین محمد علی64نماینده غدیری64ریشه ولایت امامت 64جانشین ولایت امامته64مخلص بدین الله64 قانون مذهب دین الله64اصل اسلام فقط الله 64بسم الله الرحمن الرحیم 786 یعنی الله 66+132 اسلام +583 محمد علی فاطمه حسن حسین583 پنج تن آل عباء +5 اصول دین = 786 - 541 فتنه ها = 245 علی 110+135 فاطمه = 245 اسلامه حق 245 دینه بحق الله245دین الهی دینه الله245به ابجدصغیر وکبیرعلی136بسیجیان136علی136فرمانده دلاور بسیج دین اسلامی 110نماینده الله امام دین الله محمد110بهترین مذهب الله 64 مذهب واقعی الله64صاحب اصلی دین الله 64یا مذهب الله محمد64دین واقعی اسلامه64رهبر ولایت امامت64 نماینده الله جانشین محمد علی110جانشین اصلی آخرین پیامبرالهی110جانشین دین اسلام64 الله  محمدعلی64حاکم اصلی دین اسلام جانشین محمد 110مذهب اصلی دین اسلام جانشین محمد علی 110اصل دین اسلام دین فاطمه علی 110اصل اسلام خلیفه حق الله محمد110اصل دین اسلام دین فاطمه علی 110جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110{ولایت علی امامت دین اسلام قرآن 110} باریشه ولایت امامت جانشین پیامبر110نماینده الله جانشین محمد علی110جانشین اصلی آخرین پیامبرالهی110 علی کیست جانشین بدین پیامبر110 یک مرد می خواهم به ابجد صغیر با 4 کلمه که ابجد کبیر مولایش را معرفی نماید با 2 کلمه هم قبوله110عالیرتبه ها امیرالمومنین 110امیرالمومنین محمد و علی 110عالیرتبه حکم الله علی 110حکم الله عالیرتبه علی 110 عالیرتبه عترت رسول الله110 انسان برگزیده جانشینه الله 110 رئیس بدین الله محمد علی 110کاملترین خوشبخترین عالمی110نمایندها الله پیشوای مسلمینی 110 جانشین دین اسلام محمد علی 110 دین 64 الله  محمدعلی64 حاکم اصلی دین اسلام جانشین محمد 110مذهب اصلی دین اسلام جانشین محمد علی 110اصل دین اسلام دین فاطمه علی 110اصل اسلام خلیفه حق الله محمد110اصل دین اسلام دین فاطمه علی 110جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110ولی دین110علی110منادیه 110دین الهی110عشق یعنی فاطمه جانه علی 110عشق الله یعنی محمدعلی 110 دین110علی110منادیه 110دین الهی110عشق یعنی فاطمه جانه علی 110عشق الله یعنی محمد علی110 {ولایت علی امامت دین اسلام قرآن 110} باریشه ولایت امامت جانشین پیامبر110نماینده الله جانشین محمد علی110جانشین اصلی آخرین پیامبرالهی110 علی کیست جانشین بدین پیامبر110 یک مرد می خواهم به ابجد صغیر با 4 کلمه که ابجد کبیر مولایش را معرفی نماید با 2 کلمه هم قبوله110عالیرتبه ها امیرالمومنین 110امیرالمومنین محمد و علی 110عالیرتبه حکم الله علی 110حکم الله عالیرتبه علی 110 عالیرتبه عترت رسول الله110 انسان برگزیده جانشینه الله 110 رئیس بدین الله محمد علی 110کاملترین خوشبخترین عالمی110نمایندها الله پیشوای مسلمینی 110 جانشین دین اسلام محمد علی 110 دین 64 الله  محمدعلی64 حاکم اصلی دین اسلام جانشین محمد 110مذهب اصلی دین اسلام جانشین محمد علی 110اصل دین اسلام دین فاطمه علی 110اصل اسلام خلیفه حق الله محمد110اصل دین اسلام دین فاطمه علی 110جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110ولی دین110علی110منادیه 110دین الهی110عشق یعنی فاطمه جانه علی 110عشق الله یعنی محمدعلی 110 ابجددین64دین64رهبرولایت امامت64 مذهب واقعی الله64دین واقعی اسلامه64مذهب واقعی اسلامه64محوراصلی قرآن64الله محمد علی64فلسفه دین الله64کلید سره الله64محرم اسرار الهی64یاره نبی علی64مذهب واقعی الله64جانشین واقعی الله64مذهب واقعی الله64دین واقعی اسلامه64الله محمدعلی64بسیجی لشگر مخلص خدا ست64اصل اسلام فقط الله64ره الله مذهب الله64راه الله منصب الله64اگرشهداء و64امام بسیجیان علی64رهبر ولایت امامت64امام دین اسلام علی64 راه حق دین اسلامی64 حقیقت دین الله 64معنی الله محمد64دین 64 بهترین دین دنیا64دین الله شیعه است64شیعه نوره الله 64راه هامستقیم الله64وصی پیامبر اسلامه 64مسیر الله علی64 حقیقت دین الله64بهترین دین دنیا64 دین الله شیعه است64محور اصلی قرآن64 دین الله شیعه است 64 صاحب اصلی دین الله 64 اگر دین حق نبود64 دین 64مذهب واقعی الله 64 دین 64 الله محمد علی 64 اگر دین شیعه هم نبود یک ایرانی زنده نبود 64 بهترین مذهب الله 64 مذهب واقعی الله64صاحب اصلی دین الله 64یا مذهب الله محمد64دین واقعی اسلامه64رهبر ولایت امامت64مخلص بدین الله64 جانشین مقدس دین الله64 امام بسیجیان علی64 محرم اسرار الهی64کلیده سره الله64شیعه یعنی ش شما ی یارع علی ه هستی شیعه یعنی شما یار علی هستی110پلیسی 110نامت110یا علی حقا پلیس عالمی110 آل سقوط سه باردردوسه قرن گذشته به کربلاء ونجف حمله نمود و تمام مردهاراسربریدو زنان و دختران را به اسیری برداگربسیجیان نبودند یک جوان ایرانی هم وجود نداشت پیامبر فرمود اگر دین اسلام به هر زبان دیگری بود یک عرب هم مسلمان نمی شدالْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً توبه97 واقعا" توبه کنید و نفاق را از خود دور کنیدخائن حرم دستانش آلوده است بزودی فتح مکه صورت خواهد گرفت خداوند 64ابابیل بدین حق اسلام64 بسیج حزب بحق الله 64عربستان را فتح خواهد کرد خداوند در آسمانها ملائکه را آفرید و در زمین بسیجی ها رابه ابجد64 دین64الله محمدعلی64 قرآن واقعی الله 64جانشین واقعی قرآن64الله محمد علی64 بسیج حزب بحق الله 64بسیجی لشگر مخلص خداست 64الله محمد علی64حکم الله علی64مخلص بدین الله64جانشین مقدس دین الله64 امام بسیجیان علی64 بسیجی لشگر مخلص خداست 64الله محمد علی64راه الله منصب الله64 اصل ولایت امامتی64 عترت رسو الله 64 تنها برگزیده دین 64 امام حق دین مسلمین64رئیس بدین الله64یا رهبر اصلی جهان64یا علی فاطمه64خاندان نبوت و امامت بدین الله64مقتدای دین عالم 64اگر ولایت نبود بسیج هم نبود  64ولایت بحزب الله64جانشین محمد علی64الله محمد علی64 حقیقت دین الله64محوراصلی قرآن 64نماینده بدین الله64 شاهنشاه امام غدیر خمی64قانون مذهب دین الله 64بافلسفه دین الله64عشق الله راه الله64فضیلت دین اسلام64فقط الله اصل اسلام64دین مکتب حق الله64ره الله مذهب الله64کلید جانشین الله64قلب کل دین اسلامی 64دین 64با مذهب محمد علی64 کلید اسرار الله 64کلید بدین الله 64راه الله منصب الله64دین الله محمدی 64 کلیده سره الله 64دین 64الله محمد علی 64 محرم اسرار الهی64کلیده سره الله64صاحب خلافت دین64تنها برگزیده دین64نماینده غدیری64 صاحب خلافت دین64 یدالله دست حق اسلام64صاحب خلافت دین 64 مخلص بدین الله64 جانشین مقدس دین الله64 راه الله منصب الله64 اصل ولایت امامتی 64 الله محمد علی64 +132 اسلام = 196دین اسلام 196ضرب 14 معصوم خانواده محترم رسول خدا میشود 196 دین اسلام196 یعنی 14 معصوم  وزرای ما باید مرد میدان باشند کجایند شهید چمران ها کجایند فرماندهان جبهه ها کجایند حقوق نجومی بگیرها 25 وزیر و سفیرو وکیل می خواهم برای جنگ با دائش حقوق خود را هم به آنان می دهم بیایندمرد باشند و جهاد کنند در راه الله ریشه شیاطین را از جا بکنیم مردم بیچاره به چه کسانی رای داده اند که به جهاد نمی روندچهار دستو پابه دنیا چسبیده اندهر ناخن شهید مدافع حرم به صد وزیر می ارزد چهره های معصوم آنها دل را خون میکند حیف از این فرشتگان الهی جوانان سلحشور دین نبوداین پیرهای فرتوت باید می رفتند نه این فرشتگان زیبا درزمان امام علی اینترنت نبود دریای علم چاره ای جز سرکردن درچاه برای گفتن اسرارنداشت ولی ما نیازی به چاه نداریم ولی اگرببینیم انسانهای گمراه درچاه ذلالت افتاده اندمجبوریم برای نجات آنها اقدام کنیم با چشم سرت ولی با چشم دلت هم نگاه کن نام شیعه 12 بار در قرآن آمده شیعه قبل از خلقت آدم و حواء (ع) بوده است خداوند اولین نظریه دین را به ملائکه نام فرقه دینش را شیعه نهاد وقتی نور محمد و علی خلق شدخداوند فرمود 59شیعه نور الله 59 دین واقعی اسلام59 شیعه یعنی ش شما ی یار ع علی ه  هستی شیعه یعنی شما یار علی هستی به نور به آخرین چشم اندازنور59شیعه نور الله 59 مهدی 59 دین واقعی اسلام 59می گویند نام 59شیعه نور الله 59 مهدی 59دین واقعی اسلام 59معنی آیات بقرآن 59 آخرین امام دین اسلام59 مهدی میباشد دین الله 34+25 اصل اسلام  شیعه =59 مهدی 59 کاملترین دین 59 دین مذهب حق الله 59کاملترین مرد 59 دین واقعی اسلام 59 دین حق مذهب الله 59 دین اصلی محمد 59 آخرین امام دین اسلام59راه اسلام قرآن الله59شجره مطهره اسلام59مهدی59دین مذهب حق اسلام59دین واقعی اسلام59 بنام مقدس الله محمد59 اصول مذهب شیعه59امام دین برحق جهان 59 امام بدین واقعی 59 امام واقعی الله 59 منطق بدین الهی 59مقام رفیع امام 59 مهدی 59 آخرین امام دین سلام 59مهدی59 کاملترین دین 59کاملترین مرد59آخرین امام دین اسلام59باارزش ترین دین59 مهدی59 مقدس ترین امام بجهان59رهبر حق جهان اسلام 59حاکم دین اسلام59با سرور دین الله59ره الله ره قرآن59قرآن هدایتگر اسلام59 کاملترین دین59 کاملترین مرد59 مهدی9+ 5=14 معصوم عشق14 نبوت 14 امامت14عشق14 ابجدصغیر14 آب و آتش14 وقت14به ابجد قرآنی 14 عشق14 آب و آتش14راه 14بحق 14 امامت14نبوت14نوبت 14 امامت 14نبوت 14اخلاص14عشق14 بحق 14 سید14 آسمانها 14 دوست14خلف14دلت 14بقلب14قسمها14راه 14عشق14برق14 آبیا14نونت14راه14طه 14صف14وقت14جمال14بحقه 14شمسی 14وقت14عشق14امامت14نبوت14نبی14آدمه14بحق14برق 14باهوش14راه 14نجاتت14نبی14ماهت14 قوت 14 قلم 14یعنی 1+4=5 تن آل عباء خانواده رسول خدا (ص) 59با عشق امامت دین اسلام 59کاملترین دین 59 کاملترین مرد59مهدی59صاحب دین بحق اسلام 59مهدی 59 میباشد شیعه در قرآن وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:یکی از وهابی هاکه150 سال پیش بوجود آمدند می گفت شیعه هم تازه به وجود آمده آخر دیدم قبول نمی کنه گفتم نام شیعه چندین بار درقرآن آمده گفت کو نشانم بده قرآن را باز کردم گفتم کوری مگه چشم کور دلت را باز کن این آیه قرآنه وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:این قرآن واقعا" "صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ"تا حالا آدم نادان و احمق کودن ندیده بودم رفیقش یه پس گردنی محکم جانانه بهش زد گفت نفهم داره آیه قرآن نشونت می ده بفهم مگر چشم دلت هم کوره که نمیفهمی ادای کودنهارادر میآوری رفیقش که اصلا فاصله داشت وفکر نمی کردم داره گوش میده را بوسیدم و صد آفرین بهش گفتم گفتم من با رفیق شما صحبت کردم نفهمید ولی شما از همان اول از ما فاصله گرفتی خوب فهمیدی نام حنبلی شافعی اهل سنت از فرقه های باطل قرن دوم در گفتار خلفاء قاصب هم این نامها نبوده یک بار هم از زبانشان شنیده نشده فقط شیعه پیامبر بوده وعلی قرآن بعد از امام علی دشمنان امام علی گروه های فاسد العقیده و گمراه دین 310 عمر310 گمراه دین310 کفری310 منکر31 جهل عرب310 اباجهل دردین310 عمر310   فاسق دینه310 حرامیان310 دزدانه فدک فاطمه 310جاهل منافق310 ابله منافقا310نمرودی310 سم ری310ناحق عالمی  310عمر 310 گمراه دین310 کفری310 منکر310 عمر310تمام فرقه های بعد از پیامبرباطل میباشد و فقط شیعه که که چندین بار در قرآن آمده بحق میباشد وهابی که 150 سال قدمت ندارد کافر است و هر مسلمانی در هر نقطه جهان وهابی دائش را دید باید آن کافر را بکشد خونش نجس مواظب باشید به لباستان آلوده نشود با شستن هم پاک نمیشود از خوک و سگ نجستر وهابی دائش است مالشان حلال دخترانشان حلال هرکسی وهابی را ببیند و نکشد از دین خارج است و 231یهودی دین اسلام 231 محسوب میشود231ابوبکر231یهودی دین اسلام231خائنان 772-541 عمر و ابوبکر=231 ابوبکر231 یهودی دین اسلام231احمق ملحد231راه دزدی231احمق ملحد 231 نابحق دین ها 231 اهل بی مغز بدین 231ابوبکر 231با قاصبه دین الله 231 لانه جاسوسیه231 قاصب ابله 231 محکومان بدین 231ادیانی جعلی باطل 231 دو رویه 231 یا ابوسفیانی 231 نفاق231یهود دین اسلام231بقاصب اهل231یا اهل مفسد 231 اهل نامرد 231 احمق ملحد231 محکومان بدین231یهود دین اسلام231نابحق دین ها 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541 عمر ابوبکر=231 ابوبکر231راه دزدی 231 نفاق 231یهود دین اسلام231با جاهلا نادان ملحد 231 عصیان231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231 به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 یا ابوسفیانی 231لانه جاسوسیه 231 ادیانی جعلی باطل 231 دورویه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی 231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231یهود دین اسلام 231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231نابحق دینها 231 بااحمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق231 دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر231یهود دین اسلام231ابوبکر231  به ابجد شیعه25  اصل اسلام25 شیعه25 کعبه 25 کربلا25نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر در سوره صف آیه 8 آنها می خواهند نور الله را با دهان خود خاموش سازندولی خدا نور خود را کامل می کند هر چند کافران را خوش نداشته باشند یک مرد می خواهم دینش پروردگارش پیامبرش و امامش را با سه کلمه ثابت نماید به ابجد دین 64 دین 64 الله محمد علی64مخلص بدین الله64 جانشین مقدس دین الله64 امام بسیجیان علی64 دین 64 الله محمد علی64+18 الله 18جانشین18 ذالحجه" غدیر خم18+64=82 امام 82 مهدی به ابجد صغیر و کبیر میشود 82 الم82 طبیب جهان82
بدعت کنندگان651-541 فتنه هاعمرابوبکر=310عمر310 گمراه دین310جهل عرب310 اباجهل در دین310منکر 310کفری 310حرامیان310 فاسق دینه 310 جاهل منافق310عمر310ابله منافقا310 جهل عرب310 سم ری310عمر وقتی به ایران حمله کرد مثل دائش 145 هزار نفر را که بخاطر اسلام دین جدید نجنگیدند همه را سر برید برای گرفتن غنایم جنگی ننگ بر ایرانی عمری خیلی ... سامری قوم محمد عمر گاو بوود لعنتی بی پدردر حدیث صحیح ازقول امام علی میفرمایدعمر8 پدرداشت هشت پا تبلیغ دین عبادت است انسان های خود خواه و متکبر همه چیز را برای خود میخواهند آخه دیگران آدم نیستند لابد زشته ما چیزی از شما درخواست کنیم نیاز غیر مادی ماهم نیاز داریم64سلاح مملکت خویش خسروان دانند ما اهل کوفه نیستیم نامه بنویسیم  همه به به او کمک مالی میکردند تبلیغ دین عبادت است انسان های خود خواه و متکبر همه چیز را برای خود میخواهند آخه دیگران آدم نیستند لابد زشته ما چیزی از شما درخواست کنیم نیاز غیر مادی ماهم نیاز داریم64سلاح مملکت خویش خسروان دانند ما اهل کوفه نیستیم نامه بنویسیم انتخاب الله 1120-1202 سه خلیفه قاصب = 82 به ابجد صغیر و کبیر 82 امام 82 الم 82 امام 82 هم اکنون امام 82 مهدی 82 به ابجد صغیر وکبیر 82 میباشد82+10 فروع دین=92 محمد 92+18 ذالحجه" غدیر خم = 110 دین الهی 110 جلوه الله 110 علی 110 زاده محراب شهید محراب علیست امام کیست که به ابجد کبیر و صغیر امام باشد و جمع نام محل نصب امام غدیر خم 18 ذالحجه" +92محمد شود= 110 علی باشد این است به ابجد صغیر امام 10 فروع دین 10 +82 به ابجد کبیر امام 82+10= 92 محمد جانشین محمد باید امام باشد به ابجد امام 82 مهدی هم به ابجد صغیر و کبیر 82 مهدی82 طبیب جهان82امام واقعی جهان82+114 سوره قرآن = 196 دین اسلام 196 و منجی تمام عالم میباشد82+114 سوره قرآن=196 دین اسلام 196کلید اسلام 196 اسلامه مهدی196امام کل دین196علمی الهی196 قلب دین 196ضرب 14 معصوم خانواده محترم رسول خدا میشود 196 دین اسلام 196 یا اسلام ناب 196 یا وعده بحق196 مهدی بدین الله196اسلامه مهدی 196علمی الهی196 امام بدین الهی196یابا امام حق196 ندای اسلام 196 امام کل دین196 دین یا علی هو196یا اسلام ناب196 به ابجدکبیر امام ها حق قرآن اسلام الله محمد737-541 عمر ابوبکر= 196 * آیه 13 سوره مبارکه «شوری»: «شَرَعَ لَکُم مِّنَ دِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَن یُنِیبُ؛ از { احکام دین} آنچه را که به نوح در باره آن سفارش کرد براى شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحى کردیم و آنچه را که در باره آن به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش نمودیم که دین را برپا دارید و در آن تفرقه ‏اندازى مکنید بر مشرکان آنچه که ایشان را به سوى آن فرا مى‏خوانى گران مى‏آید خدا هر که را بخواهد به سوى خود برمیگزیند و هر که را که از در توبه درآید به سوى خود هدایت می‌کند».جالب توجه است اين است كه حاصل جمع تعداد حروف كلمات عبارت (المسيح عيسى ابن مريم رسول الله) عدد 25 است  دقيقاً برابر با تعداد تكرار نام حضرت عيسي  در قرآن كريم : نام حضرت عیسی(ع) 25 بار و لقب ایشان 13 بار در قرآن آمده است.امام علی هم 13 رجب درمحراب کعبه به دنیا آمد و در محراب مسجد به درجه رفیع شهادت رسید اگر امام علی در محراب نماز شهید نمی شد واقعا" حق علی در عالم ضایع می گشت علی جواب همه عالم را داد جواب شهداء را ندهد  حضرت عیسی(ع) 5585 سال بعد از هبوط حضرت آدم و 500 سال قبل از ولادت پیامبر اسلام(ص) در سرزمین کوفه در کنار رود فرات بدون داشتن پدر به دنیا آمد. بی پدر مرده گان را به امر خداوند زنده می کرد و مادر گرامیش حضرت مریم(س) از زنان پاکدامن و با فضیلتی است، که نام مبارکش در دوازده سوره قرآن و در سی و چهار آیه به صراحت ذکر شده، جایگاه حضرت مریم(س) آنقدر رفیع است که در قرآن یک سوره با نام ایشان آمده است بنام کوثر حضرت فاطمه هم یک سوره و آیات متعدد نازل گشته است .مسیحی ها شیعه بشوند والله مذهب شیعه کاملترین53 امام واقعی اسلام53علی فاطمه 53جانشین پیامبری53 علامت دین اسلام53اصل اسلام اصل قرآن 53شاه جهانی53مومن صالح دین 53 مذهب الله محمد 53ندای آسمانی الله 53مراد مریدی 53پیشوای مسلمین 53اهل بیت پیامبر 53 دو قبله مسلمین53 انتخاب جانشین پیامبر53 ستاره آسمان ولایت53دین واقعی انسان53 احمد53ناموس قرآن اعظمی53 مذهب الله محمد53 احمد53علی فاطمه53مرد مقدس اسلام53 یاپیشوای مسلمین53مرد مقدس اسلام53  ابوتراب دین53 مغز دین اسلامی53 رهبر اصلی جهان 53صاحب مقدس ترین53 دین کامل الله 53 کتاب آسمانی الله 53اصل اسلام اصل قرآن 53 ختم قرآن کریم53 اصل دین مقدس اسلام 53 ارباب کل مردانی 53 رهبر اصلی جهان53 پیشوای مسلمین 53 پیشوای انبیاء53 محور اسلام قرآن 53 شاه جهانی علی53 اصل اسلام اصل قرآن 53 علامت دین اسلام53 حق دین شیعه53 کتاب آسمانی الله 53 اصل اسلام اصل قرآن 53اصل اسلام اصل قرآن 53 مذهب الله محمد53علی فاطمه 53 احمد53مذهب الله محمد 53 احمد 53 علی فاطمه53 مقام امامت علی53 منطق دین الله 53 اصل اسلام اصل قرآن53 مالک و ارباب جهان53 با مذهب قرآن الله 53 امام واقعی اسلام53علی فاطمه 53 میباشد اگر قرار باشد یک بی پدر پسر خدا باشد پس حضرت آدم و حواء هم بی پدر مادر بودند حضرت عیسی (ع) لا اقل مادر داشت حضرت آدم نه مادر داشت نه پدر بی پدر مادر فقط باید بگه این حرفهای شرک آمیز را خجالت نمی کشید برای خدا پسر دختر می کنید فرقی نمی کنه هر دو نعمت خداست یه نگاه به آسمانها و کهکشانهابکند ببینید اصلا" انسان در حد و اندازه ای هست که پسرو دختر خدا باشه استغفرالله از این مردم نادان کسی که بلدنیست نماز بخواند خودشو بشوره درستو حسابی خر خدا هم نیست سامری قوم محمد عمر گاو بوود لعنتی بی پدر  به ابجدتنها راه نجات دین اسلام 1312-1202سه خلیفه =110علی110دین الهی110ولی دین 110جلوه الله 110حامیان 110دین الهی110علی110یمین110 پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم. پیامبر فرمود حبل الله منظور امام علی(ع) میباشد به 47 ریسمان الهی47 شجره مطهره47 حبل الله 34+34 =68+68= 136 ابجد صغیر و کبیر امام علی میشود 136 چنگ بزنید و پراکنده *آیه 136 سوره مبارکه «بقره»: «قُولُواْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ؛ بگویید ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل آمده و به آنچه به موسى و عیسى داده شده و به آنچه به همه پیامبران از سوى پروردگارشان داده شده ایمان آورده‏ایم میان هیچ یک از ایشان فرق نمى‏گذاریم و در برابر او تسلیم هستیم»
پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم. پیامبر فرمود اگر علي را خليفه خويش قرار دهيد، گرچه مي‌دانم نمي‌كنيد، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص31 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص363 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص 397
والله اگر شما از کتب شیعه مثل این احادیث بیاورید والله دینتان را می پذیرم اطاعت از علي(ع)
وقتي علي(ع) امام و پيشواي مردم است و محبوب پيغمبر، و داراي علم لدنّي و الهي، و در اوج طاعت و بندگي قرار دارد، و معيار حق و باطل و ثقل جدا نشدني از قرآن بحساب مي آيد بر مردم است كه از او و هر كس را كه او تعيين نموده است اطاعت كنند، و اين اطاعت لازم و ضروري است پيامبر عظيم الشأن درباره اطاعت و پيروي از اميرمؤمنان تعبيرات فوق العاده ارزشمندي دارد كه به نمونه هايي اشاره مي شود:

1- سلمان با سندش به فاطمه زهرا(س) نقل مي كند كه پيامبر اكرم(ص) فرمود: «عليكم بعليّ بن ابي طالب عليه السّلام فانّه مولاكم فاحبّوه، و كبيركم فاتّبعوه، و عالمكم فاكرموه، و قائدكم الي الجنّة(فعزّزوه) و اذا دعاكم فاجيبوه و اذا امركم فاطيعوه، احبّوه بحبّي و اكرموه بكرامتي، ماقلت لكم في عليٍّ الّا ما امرني به ربّي جلّت عظمته؛(33)

بر شما باد به (همراهي) علي بن ابي طالب عليه السلام، براستي او مولا و سرپرست شماست پس او را دوست بداريد، و بزرگ شماست پس از او پيروي كنيد و دانشمند شماست پس از او اكرام كنيد و پيشواي شما به سوي بهشت است پس او را عزيز داريد، هرگاه شما را (به كاري) دعوت كند اجابت كنيد، و اگر دستور داد اطاعت كنيد، بخاطر دوستي من او را دوست بداريد و به خاطر بزرگي من او را بزرگ شماريد.(بدانيد) من چيزي درباره علي به شما نگفتم جز آنچه خداي بزرگ عظمت به آن امر كرده است.»

حديث آن قدر گويا و روشن است كه نيازي به هيچ توضيحي ندارد، و بالصراحة مي گويد آنچه درباره علي(ع) سفارش شده، تماماً اوامري است كه از سوي خداوند متعال صادر شده است راستي اگر جامعه اسلامي فقط به همين حديث عمل مي كردند، اين همه دچار انحراف و اختلاف و انشعاب نمي شدند.

2- پيامبراكرم(ص) به عمّار فرمود: «يا عمّار! ان رأيت عليّاً قدسلك واديّاً و سلك النّاس وادياً غيره فاسلك مع عليّ ودع النّاس انّه لن بدلك علي ردي و لن يخرجك من الهدي؛(34) اي عمّار! اگر ديدي علي به راهي مي رود، و مردم به راهي غير از او، تو با علي حركت كن، و مردم (ديگر) را رها كن، زيرا علي (فقط بر حق هدايت مي كند و) بر بدي و پستي راهنمايي نمي كند و از هدايت خارج نمي سازد.»

و با تأسف بايد گفت اكثريت مردم به هر راهي رفتند و سرشان به سنگ خورد، جز راه علي را. و فقط گروه قليلي در طول تاريخ با علي و راه علي و اهداف و آرمان هاي علي ماندند.

محبّت به علي(ع)
يقيناً اطاعت و پيروي بدون محبت و عشق يا ممكن نيست و يا بسيار سخت و طاقت فرساست.
آنچه اطاعت و پيروي صددرصد از يك امام و پيشوا را شيرين و سهل و راحت مي سازد محبّت به آن رهبر است. علي(ع) از رهبراني است كه در طول تاريخ محبوب بوده است، درباره محبّت به آن حضرت آن قدر روايات فراواني وجود دارد كه يك كتاب قطور خواهد شد، آنچه به عنوان حسن ختام بيان مي شود برخي روايات است از منابع اهل سنّت:

1- پيامبراكرم(ص) فرمود: «عنوان صحيفة المؤمن حبّ عليّ بن ابيطالب(ع)؛ سرلوحه و تيتر نامه كردار مؤمنين دوستي علي بن ابي طالب است. هر كس دوست مي3 دارد زندگيش همانند من(خداپسندانه) باشد و مردنش همانند من و جايگاهش در بهشتي باشد كه پروردگارم درختان آن را كاشته بايد «دوستدار علي» باشد و دوستان علي را نيز دوست بدارند، و به پيشوايان پس از من (از فرزندان علي) اقتدا نمايند زيرا آنان عترت و ذريه و فرزندان من هستند و از گِل من به وجود آمده اند، و از طرف خدا رزق و علم داده شده اند، واي بر تكذيب كنندگان فضل آنها از امّت من، آناني كه صِله من با آنها را قطع مي كنند، و خداوند شفاعتم را به آنها نرساند.»(35)

2- جابر از پيامبر اكرم(ص) نقل كرده است كه پيامبر فرمود: «جبرئيل از طرف خداي عزيز و جليل ورقه سبزي از ياس را آورد كه بر روي آن (با رنگ) سفيد نوشته بود: «اني افترضت محبّة عليّ بن ابي طالب علي خلقي عامةً، فبلّغهم ذلك عنّي؛(36) براستي من محبت علي را بر همه مردم واجب كردم و اين را از طرف من (به همه) برسان.»(37)
قالَ آلامام مهدي(عليه السلام) : لا يُنازِعُنا مَوْضِعَهُ إلاّ ظالِمٌ آثِمٌ، وَ لا يَدَّعيهِ إلاّ جاحِدٌ كافِرٌ.
امام مهدي فرمود: كسى با ما، در رابطه با مقام ولايت و امامت مشاجره و منازعه نمى كند مگر آن كه ستمگر و معصيت كار باشد، همچنين كسى مدّعى ولايت و خلافت نمى شود مگر كسى كه منكر و كافر باشد عمر310 کفری310 منکر310 جهل عرب310 اباجهل در دین310 حرامیان310 فاسق دینه 310 عمر310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310 گمراه دین310فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق 310 جاهل منافق 310بفریبی ها310مکرن310 کفری 310گمراه دین 310عمر 310منکر310 نیرنگ310عمر310با قاصب کل دین 310 بناحق پلید اهله دینه310 بیداد گرانه ابله 310 احمقان اهل دینی 310 یا وهابیه منافقه 310احمقان اهل دینی 310 فاسدان پلید دین ها 310 بمار زنگی 310کفری 310 عمر 310کلب کلب هار 310 ابله منافقا 310نمرودی310 ناحق عالمی 310 عمر 310بمار زنگی 310منکر 310جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 اباجهل در دین 310 ابالهبا در دین 310 اباجهل در دین 310 بیداد گران ابله 310 قاصبان بدین 310نامردیه 310 کفری 310 عمر 310 گمراه دین 310یا بلاء دین اسلام 310نیرنگ310نمرودی310 سامری310سامری قوم محمد عمر گاو بوود لعنتی بی پدر310 سمری 310گمراه دین310 مکرن 310حرامیان 310فاسق دینه310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310دلیل نفاق310 عمر 310 جاهل منافق310 ابله منافقا 310با اهل منافق 310اباجهل در دین        310کفری310 احمقهای فاسد 310 منکر310حرامزاده پلید310 وهابی کودن دین اسلامی310 قاصبان بدین310گمراه دین310عمر310فاسق دینه310
معجزات و فضايل اميرالمومنين على (ع )به ابجد
کودتا431+110دین الهی علی=541عمرو ابوبکربر علیه پیامبروعلی کودتا نمودندبه ابجدظالم 971-430 مقصر=541 عمر ابوبکر541نامرد دین اسلامن541کافر پلید دین اسلام541مجرمین بدین اسلام541مردان فاسده دین اسلامی651- 110 علی=541 عمر ابوبکر541 مجرمین بدین اسلام 541کافر پلید دین اسلام541 عمرابوبکر541به ابجد مقصر430+231 ابوبکر نفاق=661 عثمان 661+ 310 عمر=971 ظالم 971+231 ابوبکر=1202 ابوبکر عمر عثمان  1202قرآن میفرماید ما مجرمان راسخت عقوبت خواهیم کرد1202 ان من المجرمین منتقمون1202 قرآن میفرمایدما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد1202بکافران محض1202 ارتش کفار1202 ابوبکرعمرعثمان1202والشجرتها الملعونه نادان1284-82امام=1202عمرابوبکر عثمان1202 ان من المجرمین منتقمون1202
اخبار على (ع ) از آينده به ابجد بدعت کنندگان 651-110 دین الهی =541 فتنه ها541 عمرابوبکر541 اهله شر541دشمنه اسلامی541 مکافات541 آفت کلی541عمرابوبکر     541پیامبر فرمود بعداز من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 اهله شر 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 ظالم 971-430 مقصر=541 عمر ابوبکر 541نامرد دین اسلامن541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 اهل شر541 دشمنه اسلامی541 مرگ کافر541 قاتلی541 عمر ابوبکر541 به ابجد کبیر ظالم 971 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 به ابجد مقصر430+231 ابوبکر= 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم به دست می آید ظالم 971+231 ابوبکر نفاق= 1202 ابجد سه خلیفه 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض1202 ارتش کفار1202این هم آیه قرآن به ابجد ابوبکر عمر عثمان 1202 ان من المجرمین منتقمون1202 قرآن می فرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد  شما هم دینت را با سه کلمه ثابت کن مرد باشید و حق را بپذیرید
به ابجد دین 64 الله محمد علی 64حقیقت دین الله 64 جانشین محمد علی 64+64= 128 کلید دین 128 حسین 128 کلید دین 128+64= 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 ضرب چهارده معصوم خانواده محترم رسول خدا محمد میشود 196 دین اسلام 196نماینده الله محمد 66 الله 66+66علی ولی الله=132 اسلام +64 دین=196دین اسلام 196ماشیعیان علی برای حقانیت مذهب خود آیه قرآن حدیث و ریاضی قرآن دلیل محکم علمی داریم قرآن میفرمایدنامه اعمال آنهایی را که به دست راستشان میدهندو به آنها اصحاب یمین درسوره مدثر آیه38 و39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟یمین به ابجد میشه110 علی 110یمین110ولی دین110دین الهی110 علی110 جلوه الله 110بحق 110منادیه 110حامیان110دین الهی110ماه دین110علی110 میباشد نام علی هم110 پلیسی 110 نمک 110نان جو 110 گندمها ی 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست پلیسی 110 نامت صدو ده یا علی حقا پلیس عالمی  { قال رسوالله}کتاب الله و عترتی1575+12 امام=1587 -1202 سه خلیفه=385شیعه عترت پیامبر میباشد پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد قال رسو الله=من و علی پدران این امتیم= انا و علی ابواه هذاه الامه"275+110دین الهی  علی =385 شیعه385 عدد شیعه 385 را از راست بخوان میشود 583عاشوراه583شبکه نور583 عاشوراه583 اصل امامتی583محمد علی فاطمه حسن حسین 583با عشق علی 583 امت اسلامی583 اصل امامتی583اهل دین اسلام قرآن 583اهل بیت فاطمه583عاشوراه 583 شیعه بدین اسلام 583 با آبروی قرآنی 583با کلید دین اسلام اهل محمد علی 583اهل بیت فاطمه583امت اسلامی583 شهید الله بدین اسلام 583 اهل دین اسلام قرآن583 عاشوراه 583 ابجداهل دین 100+351 قرآن +132 اسلام=583 عاشوراه 583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583شبکه نور 583 شبکه نور583 اهل بیت فاطمه 583 این عدد نورانی را از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت محمد علی فاطمه حسن حسین 583 میشود 385 شیعه 385 دختری که به مادرش فاطمه نبره نباید توقع شفاعت داشته باشه مگر دختری که خودشو شبیح مردم میکنه مردم که نمیتونن روز قیامت شفاعت کنند شبیح فاطمه باش تا شفاعت بشی قرآن می فرماید خود را با رداء بپوشانید 23 چادری23 رداء23 مهدی 23 دوست دارد از پرده غیبت بدر آید ولی اینها خیلی بدحجابند همه سروسینه چاک کاکل بسر بیشتر شبیح شونه به سرندهدهد تا دختر در مترو دعا کردن برای منجی عالم هم نمیدانند پیامبر فرمود علم ابجد را یاد بگیرید که همه آن شگفتیست وای بر عالمی که علم ابجد نداند یا صاحب الزمان ما که عالم نیستیم ولی آدم هستیم اگر برای آدما ارزش قائل بشند فقط به فکر خودشون همشهریاشون دوستاشون و فامیلاشون فامیلا بخرید خوشبخت بشید آيـات روشـن خـدا در شـاءن عـلى (عـليه السلام ) ويژگيهايى كه خداوند مخصوص امام على ( عـليـه السـلام ) نـمـوده و مـعـجـزه هـايـى كـه از او ديـده شـده دليـل بـر صـدق امـامـت او و وجـوب

پـيروى از او و تثبيت حجّت بودن آن حضرت مى باشد اينگونه آيات و معجزات از جمله رويدادهاى ويژه اى است كه خداوند، پيامبر و رسولان خود را به وسيله آنها از ديگران امتياز بخشيد و آنها را

نشانه هاى صدق آنان قرار داد.

قـسـمتى از اين آيات و نشانه ها در مورد اميرمؤ منان على (عليه السلام ) از روايات بسيار بـه دسـت مـى آيـد، مـانـنـد ايـنـكـه آن حضرت از حوادث آينده خبر مى داد، با اينكه كاملاً آن حـوادث پـوشـيـده بـودند و يا اصلاً در وقت خبر دادن وجود نداشتند و بعد ديده مى شد كه خـبـر او كاملاًمطابق آن است كه خبر داده بود و اين موضوع از روشنترين معجزات پيامبران (عـليـهـم السـلام )

بـوده آيـا به گفتار خداوند در قرآن توجّه نداريد كه حضرت عيسى ( عـليـه السـلام ) را با اعطاى معجزات روشن و نشانه هاى عجيب كه دلالت بر صدق نبوّت اوداشـت مـجـهـّزكـرد بـه طـورى كـه

حـضـرت مـسـيـح (عـليـه السلام ) به امّت خودمى گفت :((...وَاُنَبِّئُكُمْ بِما تَاءْكُلُونَ وَما تَدَّخِرُونَ فِى بُيُوتِكُمْ ... ))

((و از آنچه مى خوريد و در خانه خود ذخيره مى كنيد به شما خبر مى دهم )).

و نـظـير آن را كه از نشانه هاى شگفت انگيز صدق پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) است ، در مورد پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) قرارداد از جمله : پيامبر (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) از پـيـروزى رومـيـان بـر ايـرانـيـان ، قبل از چند سال از وقوع آن خبر داد بر اساس وحى قرآنى كه در آغاز سوره روم آمده است :

((الَّم # غُلِبَتِالرُّومُ#فِى اَدْنَى الاَْرْضِوَهُمْمِنْبَعْدِغَلَبِهِمْسَيَغْلِبُونَ#فِى بِضْعِسِنِينَ... )).

((... رومـيـان مـغـلوب شـدنـد و ايـن (شـكـست ) در سرزمين نزديكى رخ داد، اما روميان بعد از مـغـلوب شـدن ، بـه زودى پـيـروز مـى شـونـد در چـنـد سال آينده )).

و هـمـچـنـيـن پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) در بـاره جـنـگ بـدر، قبل از وقوع آن ازپيروزى مسلمين و شكست دشمن خبر داد، و همانگونه كه خبر داده بود واقع شـد، خبر آن حضرت بر اساس اين آيه قرآن بود كه ((سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ )).

((به زودى همه دشمنان شكست مى خورند و از جنگ ، پشت كنند)).

خـبـر رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) از پـيـروزى مـسـلمـيـن در جـنـگ بـدر، قـبـل ازآنـكـه وقـوع يـابـد و سـپـس وقـوع آن مـطـابـق خـبـر آن حـضـرت دليل آشكار بر صدق نبوّت آن حضرت بوده و بيانگر ارتباط او با منبع وحى مى باشد.

و ازاينگونه نشانه هابسياراست كه مابراى رعايت اختصارازذكرآنهاخوددارى كرديم .

در مـورد امـيـرمـؤ مـنان على (عليه السلام ) درباره اخبار او از آينده و معجزات ديگر نيز از

مـسـلّمـات اسـت كـه هـيـچ كـس نـمـى تـوانـد آن را انـكـار كـنـد مـگـر از روى نـاآگـاهـى يـا جهل وظلم و كينه توزى ، چرا كه روايات بسيار و قاطع ، اين موضوع را اثبات مى كند و صـفـحـات تـاريـخ گـواهـى مـى دهـد و دانـشـمـنـدان سـنـّى و شـيـعـه آن را نـقـل كـرده انـد مـانـنـد ايـنـكـه : آن

حـضـرت پـس از آنـكـه بـعـد از قتل عثمان ، مسلمين با او بيعت كردند قبل از جنگ با ناكثين (طلحه و زبير) و قاسطين (معاويه و پـيروانش ) و مارقين (خوارج نهروان ) خبر از آينده داد و فرمود:((من ماءمور شده ام كه با اين سه فرقه ، بجنگم )) و همانگونه كه خبر داده بود، همانطور شد.

و آن حـضـرت در مدينه به طلحه و زبير كه در ظاهر عازم مكّه بودند و از آن حضرت اجازه رفتن به مكّه براى انجام عمره گرفتند، فرمود:((سوگند به خدا! آنان عزم رفتن به مكّه را نـدارنـد، بـلكـه عـازم بـصـره (بـراى راه انـدازى جـنـگ جَمَل ) هستند)) و همانگونه كه خبر داده بود همانطور شد. و در اين مورد به ابن عبّاس فرمود:((من به آنان اذن (رفتن به مكّه ) را دادم ، با اينكه به نـيـرنـگ و

تـوطـئه آنان آگاه مى باشم و از پيشگاه خدا، پيروزى بر آنان را مى طلبم و خـداونـد به زودى نقشه آنان را نقش  برآب مى كند و توطئه آنان را خنثى مى نمايد و مرا بـر آنـان پـيـروز مـى گرداند)) و

همانگونه كه آن بزرگوار خبر داده بود، عين آن واقع شد.

اينك در اينجا به چند نمونه ديگر از معجزات على (ع ) توجّه كنيد.

1 ـ داستان ابن عبّاس و تحقق پيش بينى على (ع )

مورد ديگر اينكه : حضرت على (عليه السلام ) در محلّ ((ذى قار)) (نزديك بصره ) نشسته بـود و از مـردم براى (جنگ با ناكثين ) بيعت مى گرفت ، به آنان فرمود:((از جانب كوفه هزار نفر ـ نه يك نفر

كم و نه يك نفر زياد ـ به سوى شما مى آيند و با من تا پاى ايثار جان ، بيعت مى كنند)).

((ابـن عـباس )) مى گويد: من از اين خبر، پريشان شدم و ترسيدم كه مبادا يك نفر از هزار نفر كم يا زياد گردد، آنگاه موجب شك و ترديد و دهن كجى منافقين شود (كه بگويند ديدى عـلى (عـليـه

السـلام ) دروغ گـفت ) همچنان اندوهگين بودم ، كم كم جمعيّتى از جانب كوفه آمدند آنان را شمردم 999 نفر بودند، ديگر كسى نيامد، با خود گفتم :((اِنّا للّهِِ وَاِنّااِلَيْهِ راجـِعـُونَ )) سـخـن على(عليه السلام ) را چگونه بايد توجيه كرد، همچنان در فكر فرو رفـتـه بـودم ، ناگهان شخصى را ديدم

كه از جانب كوفه مى آيد، وقتى نزديك آمد، ديدم لباس موئين پوشيده و شمشير، سپر و آفتابه به همراه دارد، به حضور اميرمؤ منان على ( عليه السلام ) رفت و عرض كرد:((دستت را دراز كن تا با تو بيعت كنم )).

على (عليه السلام ) فرمود:((براى چه هدفى بيعت كنى ؟)).

او گـفـت :((بـيـعـت با تو كنم كه پيرو و گوش به فرمان تو باشم و در ركاب تو تا ايثار جان با دشمن بجنگم و در اين راستا بميرم و يا خداوند پيروزى را نصيب تو كند)).

امام على (عليه السلام ) به او فرمود:((نامت چيست ؟)).

او عرض كرد:((من اويس هستم )). ـ به راستى تو اويس قرنى هستى ؟.

ـ آرى .

امـام عـلى (عـليـه السـلام ) فـرمـود:((اَللّهُ اَكـْبـَرُ! حـبـيـبـم رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم

) به من خبر داد كه من مردى از اُمّتش را ملاقات مى كـنـم كـه ((اويـس قـرنـى )) نـام دارد، او از

افـراد حـزب اللّه اسـت و از حـزب رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى باشد، مرگش قرين شهادت است و از شفاعت او (در قـيـامت ) جمعيّتى به تعداد نفرات دو قبيله (بزرگ ) ربيعه و مُضّر، وارد بهشت مى شوند)). پس حزب رسول خدا در قرآن نامش حزب الله میباشد یعنی سربازان اصلی حضرت مهدی (عج) حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله

((ابـن عـبـّاس )) مـى گويد:((سوگند به خدا! شادمان شدم و اندوهم در مورد هزار نفر (كه كم و زياد نشود) برطرف شد)).

2 ـ از جا كندن دَر عظيم خيبريـكـى از كـارهـاى عـجـيـب عـلى (عـليـه السـلام ) كـه روايـات بـى شـمـار در نقل آن آمده و همه

علما و دانشمندان از سنّى و شيعه آن را پذيرفته اند داستان از جا كندن درِ عـظـيـم ((قـلعـه خـيـبـر)) (در مـاجراى جنگ خيبر در سال هفتم هجرت ) توسّط اميرمؤ منان على (عـليـه السـلام )

اسـت ، درى كـه بـه قـدرى سـنـگـيـن بـود كـه كـمـتر از پنجاه نفر كسى تـوانـايـى جـا بـه جايى آن را نداشت ، ولى على (عليه السلام ) به تنهايى آن را از جا كند و به كنار انداخت .

عـبـداللّه پـسـر احـمـد بـن حـنـبـل بـه سـنـد خـود از جـابـر بـن عـبـداللّه انـصـارى نـقـل كـرده كه :((پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) در جنگ خيبر، پرچم بزرگ جنگ را بـه عـلى (عليه السلام )

داد، پس از آنكه براى او دعا كرد، على (عليه السلام ) شتابان بـه سـوى قـلعـه خيبر روانه شد،ياران مى گفتند:((مدارا كن )) (كه به تو برسيم ) تا اينكه آن حضرت به قلعه رسيد و در عظيم آن را با دست خود از جا كند و به كنار انداخت ، سپس  هفتاد نفر از ما همزور شديم تا آن در را از زمين

برگردانيم و كوشش  فراوان براى اين كار كرديم )).و ايـن تـوان و قـدرت فـوق العاده از ويژگيهاى على (عليه السلام ) بود و هيچ كس نبود كه مانند او

باشد و چنين كار دشوارى را انجام دهد، خداوند او را به اين ويژگى اختصاص داد و آن را نشانه و معجزه او ساخت . هنگامی که پیامبر خدا صلی الله علیه واله وسلم وارد مدینه شدند بین صحابه برادری و اخوت ایجاد کردند پس امیرالمؤمنین علیه السلام آمدند در حالیکه چشمانشان پر از اشک شوق و خنده بود دلش برای آغوش گرم پیامبر تنگ شده بودمی خواست او را در بغل گرفته و ببوسدعرض کردند: ای رسول خدا!  بین اصحاب خود برادری ایجاد کردی و بین من و هیچ کس دیگر برادری برنگزیدی؟ حضرت فرمودند: ای علی! تو برادر من در دنیا و آخرت هستی.
(المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص14؛ سنن تزمذی، ج5، ص300؛ اسد الغابة، ج4، ص29؛ البدایة و النهایة، ج7؛ ص371؛ مجمع الزوائد، ج9، ص112؛ فتح الباری، ج7، ص211؛ تاریخ بغداد، ج12، ص263؛ نظم دررالسمطین، ص94-95؛ کنزالعمال، ج13، ص140؛ تاریخ مدینه دمشق، ج42، ص18و53و61؛ انساب الاشراف، ص145؛ ینابیع المودة، ج2، ص392؛ تحفة الاحوذی، ج10، ص152)
این اخوت دلالت بر رفعت مقام امیرالمؤمنین علیه السلام می کند. زیرا خداوند در قرآن می فرماید: «إنما المؤمنون اخموة» «تنها و تنها مؤمنین برادر یکدیگر هستند.» زیرا برادری واخوت به قدر منزلت و مقام آنهاست همانگونه که ابی بکر و عمر برادر یکدیگر بودند و عثمان و عبدالرحمن بن عوف برادر یکدیگر شدند. حال کسی که برادر اشرف ولد آدم و خاتم الانبیاء هست اوست که در تمامی مراتب و مقامات با رسول خدا شریک است چنانکه خداوند متعال در آیه مباهله حضرت امیرالمؤمنین را نفس پیامبر صلی الله علیه واله و سلم معرفی می کند.
از طرفی حضرت رسول الله صلی الله علیه واله و سلم فرمودند:
أنت أخی فی الدنیا و الاخرة
ای امیرالمؤمنین تو برادر من در دنیا و آخرت هستی.
باید دید مقامات حضرت رسول در دنیا و آخرت چیست تا بتوان مقام امیرالمؤمنین علیه السلام که برادر و همرتبه ایشان در مقامات هستند مشخص شود. لذا همانگونه که پیامبر صلی الله علیه واله و سلم رسول از جانب خدایند امیرالمؤمنین همرتبه ایشان هستند و وصایت و جانشینی حضرت رسول الله صلی الله علیه واله وسلم را دارند.
لذا مقام «اخوت» و برادری امیرالمؤمنین علیه السلم دلالت صریحی بر خلافت و جانشینی ایشان بعد از حضرت رسول خدا را دارد چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام در روز شوری فرمود:
أفیکم من آخی رسول الله غیری؟!
آیا در بین شما کسی غیر من هست که با رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم برادر شده باشد؟!
(لسان المیزان، ج2، ص157؛ تاریخ مدینه دمشق، ج42، ص52؛ کنزالعمال، ج5، ص725)
امیرالمؤمنین علیه السلام وصیّ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
انس بن مالک گفت به سلمان گفتم از پیامبر صلی الله علیه واله وسلم سؤال کن که وصی او کیست؟
فقال سلمان: یا رسول الله من وصیک؟ فقال یا سلمان من کان وصی موسی؟ فقال: یوشع بن نون قال: ان وصیی و وارثی دینی و ینجز موعدی علی بن ابی طالب
سلمان گفت: ای رسول خدا! چه کسی وصی شماست؟ پس حضرت فرمودند: ای سلمان وصی موسی  چه کسی بود؟ عرض کرد: یوشع بن نون حضرت فرمودند: همانا وصی من و وارث دین من و کسی که وعده های مرا منجز می کند، علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد.
(ینابیع الموده، ج1، ص235؛ تذکرة الخواص، ص48)
پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم. اگر علي را خليفه خويش قرار دهيد، گرچه مي‌دانم نمي‌كنيد، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند
. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص31 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص363 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص397 

3- مسلمان شدن كشيش بزرگ مسيحى و شهادت او

يـكـى از روايـات مـشـهـور كـه از طـريـق اسـنـاد شـيـعـه و سـنـّى نـقـل شـده ، حـتـى شـاعـران آن را بـه شـعر درآورده اند و سخنوران آن را در خطبه هاى خود گـفـتـه انـد و دانـشـمـنـدان و انـديشمندان آن را روايت نموده اند، داستان راهب (كشيش و عابد مسيحى ) در سرزمين كربلا و

جريان سنگ (و چشمه آب ) است كه شهرت اين داستان ما را از زحمت ذكر سند بى نياز مى سازد و آن داستان اين است كه گروهى روايت كرده اند:

((در ماجراى جنگ صفّين (در سال 36 هجرى ) على (عليه السلام ) با ياران از (كوفه به سـوى صـفـّيـن ) حـركـت مـى كـرد، در بـيـابـان آبـشـان تمام شد و تشنگى سختى آنان را فـراگـرفـت ،

در جـسـتـجـوى آب بـه چپ و راست جاده رفتند و كند و كاو نمودند ولى آبى نيافتند.

امـيـرمـؤ مـنـان على (عليه السلام ) از جادّه بيرون آمد و با ياران به سوى بيابان رهسپار شـدنـد،نـاگـهان چشمشان به عبادتگاهى افتاد، على (عليه السلام ) ياران خود را به آن عبادتگاه برد، وقتى به نزديك آن رسيدند، شخصى به دستور على (عليه السلام ) راهب داخـل عـبـادتـگـاه را صـدا زد از صـداى او راهب سرش را (از سوراخ دَيْر) بيرون آورد، على (عـليـه السـلام ) بـه او

فـرمـود:((آيـا در ايـنجاها آب پيدا مى شود؟، تا اين همراهان از آن بياشامند و سيراب گردند؟)).

راهب گفت :((اصلاً در اين نزديكيها آب نيست ، از اينجا تا محلّ آب بيش از دو فرسخ راه است و

بـراى مـن هـرمـاه مـقـدارى آب مى آورند كه اگ

ر در آن صرفه جويى نكنم از تشنگى مى ميرم )).

اميرمؤ منان على (عليه السلام ) به همراهان فرمود:((آيا سخن راهب را شنيديد؟)).

گـفـتـند:((آرى ، آيا دستور مى دهى ، به آنجا كه راهب اشاره كرده براى دستيابى به آب برويم ،فعلاً توانايى داريم ، بلكه به آب برسيم )).

عـلى (عـليه السلام ) فرمود: نيازى به آن نيست ، سپس گردن استر سواريش را به جانب قـبـله

كـرد و بـه مـحـلّى در نـزديـكـى آنـجـا اشـاره نـمـود و بـه هـمـراهـان فـرمـود:((ايـن محل را بكنيد)).

هـمـراهـان بـه آن مـحـل رفـتـنـد و بـا بـيـل بـه كـنـدن آن مـحـل مـشغول شدند، مقدارى خاك زمين را رد كردند، ناگهان سنگ بسيار عظيمى پيدا شد كه بيل و كلنگ در آن كارگر نبود. عـلى (عـليه السلام ) به همراهان فرمود:((اين سنگ روى آب قرار دارد، اگر از جايش كنار گذاشته

شود، آب را مى يابيد)). هـمـراهـان هـمـگـى سـعـى و كـوشش كردند تا آن سنگ را بردارند، ولى از حركت آن درمانده شـدنـد و كـارشـان دشـوار شـد. وقـتـى عـلى (عـليـه السـلام ) آنـان را در آن حـال ديـد كه همگى

تلاش نمودند ولى خسته و كوفته به دشوارى افتادند، پا از ركاب اسـتـرش بيرون آورد و پياده شد و دستهايش را بالا زد و انگشتانش را زير يك سوى سنگ گـذارد و آن را حـركـت داد، سـپس آن را از

جا كند و به چند مترى آنجا پرتاب كرد ناگهان آب سـفـيـد و گوارايى در آنجا يافتند و به سوى آن سراسيمه شده و از آن نوشيدند كه بسيار خنك و گوارا و زلال بود كه در اين سفر گواراتر از آن آب نياشاميدند.

عـلى (عـليه السلام ) به آنها فرمود:((بنوشيد و سيراب شويد و براى سفر خود نيز از اين آب

برداريد))، آنها به اين دستور عمل كردند. سـپس على (عليه السلام ) با دست خود آن سنگ را برداشت و برجاى خود نهاد و دستور داد

خاك بر روى آن سنگ ريختند و نشانه آن را پوشاندند.

راهـب تـمـام ايـن جـريـان را (بـا سـابـقـه ذهـنـى كـه داشـت ) از اوّل تـا آخـر از بالاى عبادتگاه خود تماشا كرد، فرياد زد:((اى مردم ! مرا از عبادتگاه به زير آوريد)). همراهان على (عليه السلام ) او را

با دشوارى از بالاى آن به زير آوردند، او به حضور اميرمؤ منان على ( عليه السلام ) آمد و گفت :((اى آقا! آيا تو پيامبر مرسل هستى ؟)).

فرمود:((نه )). گفت :((آيا تو فرشته مقرّب درگاه خدا هستى ؟)).

فرمود:((نه )).گفت :((پس تو كيستى ؟)).

فـرمـود:((من وصىّ محمّد بن عبداللّه ، خاتم پيامبران (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) هستم )).

راهـب عـرض كـرد:((دست خود را باز كن تا من در حضور تو به خداى بزرگ ايمان بياورم وقـبـول اسـلام كنم خوشا بحالت ای راهب در امت محمد 74 فرقه باطل میشود و ایمان نمی آورند ))على ( عليه السلام )دستش راگشودوبه اوفرمود:((شَهادَتَيْن را به زبان آور)).

راهـب گفت :((اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَاَشْهَدُ

اَنَّكَ وَصِىُّ رَسُولِ اللّهِ، وَاَحَقُّ النّاسِ مِنْ بَعْدِهِ)).

((گواهى مى دهم كه معبودى جز خداى يكتا و بى همتا نيست و گواهى مى دهم كه محمّد

(صلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) بـنـده و رسـول خـداسـت و گـواهـى مـى دهـم كـه تـو وصـىّ

رسول خدا و برترين و سزاوارترين (انسانها به خلافت ) بعد از او هستى )).

سپس اميرمؤ منان على (عليه السلام ) پيمان عمل به دستورات اسلام را از او گرفت و بعد به او

فرمود:((پس از مدّت طولانى كه در دين خلاف غیر اسلام بودى چه چيز باعث شد كه از آن دست

كشيدى و به دين اسلام گرويدى ؟)).

راهـب گـفـت :((اى امـيـرمـؤ مـنـان ! تـو را آگاه كنم : اين عبادتگاه در اين بيابان ، براى آن ساخته

شده كه سكونت كننده در آن ، به بردارنده آن سنگ و برآورنده آب از زير آن دست يـابـد، قبل از من

روزگار بسيار درازى گذشت و در اين روزگار آنان كه در اين عبادتگاه بـسـر مى بردند به اين سعادت

نرسيدند، خداوند اين سعادت را نصيب من كرد، ما در يكى از كتابهاى خود يافته ايم و از علماى

خود شنيده ايم كه در اين سرزمين چشمه اى وجود دارد كـه روى آن سـنـگ عـظيمى قرار دارد،

جاى آن را جز پيامبر يا وصىّ پيامبر نمى شناسد و نـاگـزيـر ((ولىّ خـدا)) وجود دارد كه مردم را به

سوى حق دعوت مى كند، نشانه صدق او ايـن اسـت كـه ايـن مكان و سنگ را مى شناسد و

قدرت بر كندن آن را دارد و من چون ديدم تو ايـن كار را انجام دادى دانستم كه انتظارم بسر آمده و

آنچه در آرزويش بودم محقّق شده است و مـن امروز يك فرد مسلمان در حضور تو و ايمان آورنده به

حقّ تو هستم و فرمانروائيت را قبول دارم )). فرمانروای عالمی

امـيـرمـؤ مـنـان على (عليه السلام ) وقتى كه اين مطلب را از آن عابد شنيد، قطرات اشك از

ديـدگانش فروريخت ، سپس گفت :((حمد و سپاس  خداوندى را كه من در حضورش فراموش

نشده ام ، حمد و سپاس  خداوندى را كه نام مرا در كتابهاى آسمانى خود ذكر كرده است )).

سپس على (عليه السلام ) مردم را طلبيد و فرمود:((سخن اين برادر مسلمانتان را بشنويد)).

آنـان گـفـتـار راهـب مـسـلمـان را شـنيدند و بسيار حمد و سپاس الهى را بجا آوردند كه نعمت

معرفت به حق اميرمؤ منان على (عليه السلام ) را به آنان عطا فرموده است .

سپس به سوى جبهه صفّين براى جنگ با سپاه معاويه حركت كردند و آن راهب در حضور آن

حـضـرت ، حـركـت كـرد و در جـنـگ شـركـت نـمـود و سـرانـجـام بـه فـوض عـظـيـم شـهـادت نـايـل

گرديد. اميرمؤ منان على (عليه السلام ) شخصا نماز بر جنازه او خواند و او را به خاك سپرد و براى

او از درگاه خدا طلب آمرزش بسيار كرد و هرگاه به ياد راهب مى افتاد مى فرمود:((ذاك مولاى ؛ او

دوست من بود)). مولای عالم به یهودیان هم نماز می خواند مواظب باشید برای شما هم نماز بخواند

* * *

اين داستان نشانگر چند معجزه از على (عليه السلام ) است :

1 ـ آگاهى على (عليه السلام ) به غيب .

2 ـ قدرت غيرعادى آن حضرت كه او را نسبت به ديگران منحصر به فرد كرده بود.

3 ـ مژده به آمدن اودر كتابهاى آسمانى پيشينيان و وجود آن بزرگوار مصداق سخن خداوند در قرآن

است كه مى فرمايد:

((... ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِى التَّوْريةِ وَمَثَلُهُمْ فِى الاِْنْجِيلِ ... ))

((ايـن تـوصـيـف آنـان در كـتـاب تـورات و تـوصـيـف آنـان در كـتـاب انجيل است )).

اشعار سيّدِ حِمْيَرى در باره داستان فوق

اسـمـاعـيـل بـن مـحـمّد، سَيّدِ حمْيَرى شاعر حماسه سرا و بزرگ و مخلص  و جانثار محمّد و آل

مـحـمـد (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) داسـتـان راهـب (سـرگـذشـت قبل ) را در اشعار و

قصيده ((بائيه مذهبه )) خود به شعر درآورده ، چنين مى گويد:

ولقد سَرى فيما يسير بليلةٍ

بعد العشاء بكربلا فى موكبٍ

حتى اَتى متبتّلاً فى قائم

القى قواعده بقاء مجدب

ياءتيه ليس بحيث يلقى عامراً

غيرالوحوش وغيراصلع اشيب

فدنى فصاح به فاشرف ماثلا

كالنّصرِ فوق شظية من مرقب

هل قرب قائمك الذى بوئته

ماء يصاب فقال ما من مشرب

الا بغاية فرسخين و من لنا

بالماء بين نقى وقى سبب

فثنى الاعنة نحو وعث فاجتلى

ملساء تلمع كاللجين المذهب

قال اقلبوها انكم ان تقلبوا

ترووا ولا تروون ان لم تقلب

فاعصوا صبوا فى قلعها فتمنعت

منهم تمتع صعبة لم تركب

حتى اذا اعيتهم اَهْوى لها

كفاً متى ترد المغالب تغلب

فكانّها كرة بكف خزور

عبل الذّراع دحى بها فى ملعب

فسقاهم من تحتهم متسلسلاً

عذباً يزيد على الاَلذّ الاعذب

حتى اذا شربوا جميعاً ردّها

ومضى فخلت مكانها لم يقرب

اعنى ابن فاطمة الوصىّ ومن يقل

فى فضلِه وفِعالِهِ لم يكذب

يعنى :

1 ـ شبى على (عليه السلام ) در راهى پس از وقت عشاء (در مسير صفّين ) به كربلا گذر كرد.

2 ـ تـا اينكه به مردى جدا شده از مردم كه در عبادتگاه بسر مى برد رسيد، عبادتگاه كه پايه هايش

در بيابان خشك و سوزانى قرار داشت .

3 ـ بـه آن سـو حـركـت مـى كرد كه در آنجا آبادى و متاعى جز وحشى هاى بيابان و پيرى داراى

سر بى مو نبود.

4 ـ پـس نـزديـك آن عـبادتگاه رفت و آن پير را صدا كرد و آن پير، مانند پاسدارى كه در بالاى برجى

نشسته باشد به پايين نگاه كرد.

5 ـ عـلى (عـليـه السـلام ) بـه آن پـيـر فـرمـود: آيـا در نـزديـك محل سكونت تو آبى پيدا مى شود؟

او در پاسخ گفت : آبى در اينجا نيست .

6 ـ جـز در آن سوى دو فرسخى و كيست كه در ميان تپّه هاى ريگ و بيابان خشك ، براى ما آبى

بيابد.

7 ـ پس على (عليه السلام ) افسار مركبها را به سوى زمين سخت و سنگلاخى بازگرداند و در

آنـجـا بـرق سنگ صاف و نرمى به چشم خورد، سنگى كه همانند نقره آميخته به طلا مى

درخشيد.

8 ـ عـلى (عـليـه السـلام ) به همراهان فرمود: اين سنگ را برگردانيد كه در اين صورت سيراب مى

شويد و گرنه تشنه مى مانيد.

9 ـ پس همگان نيروى خود را براى از جا كندن آن سنگ به كار بردند ولى آن سنگ همچون شتر

تندخويى كه از سوار شدنش جلوگيرى مى كند، تن به اطاعت آنان نداد.

10 ـ وقـتـى كـه (آن سـنگ ) آنان را خسته و درمانده كرد، على (عليه السلام ) دستش را به

سوى آن دراز كرد كه اگر به سوى جنگاورى دراز مى كرد، آن را مغلوب خود مى ساخت .

11 ـ پس گويى آن سنگ بزرگ در دست على (عليه السلام ) همچون گويى در دست جوان قوى

پنجه اى است كه آن را به اين سو و آن سو مى افكند.

12 ـ و تـشـنـگـان را از آب زيـر آن سـنـگ سـيـراب كـرد از آبـى لذيـذ و خـوش گـوار كه گواراترين آبها

بود.

13 ـ پس از آنكه همگى از آب نوشيدند، على (عليه السلام ) آن سنگ را به جاى خود نهاد و رفـت

(و جـاى آن سـنـگ پـوشيده شد) به طورى كه گويا هيچ كس به آنجا نزديك نشده است .

14 ـ مـنـظـورم از ايـن شخص ، على (عليه السلام ) پسر فاطمه (بنت اسد) است كه وصىّ

(پـيـامـبـر اسـلام (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) ) مـى بـاشـد، او كـه هـركـس در فضايل و

ويژگيهاى ممتاز او سخن بگويد، دروغ نگفته و گزافه گويى نكرده است .

حديث ردّالشَّمس

يكى از معجزات و براهين روشن الهى كه خداوند به خاطر اميرمؤ منان على (عليه السلام ) آن را

آشـكـار نـمـود، حـادثـه ((ردّالشّمس )) (برگشتن خورشيد است ) كه روايات بسيار و سيره

نويسان و مورّخين آن را نقل كرده اند و شاعران آن را به شعر درآورده اند، و موضوع ((ردّالشـّمـس

)) بـراى عـلى (عـليـه السـلام ) دوبـار اتـفـاق افـتاد، يكى در زمان زندگى رسـول خـدا (صـلّى اللّه

عـليـه و آله و سـلّم ) و ديـگـرى پـس از وفـات رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) انجام شد

.

بازگشت خورشيد در زمان رسول خدا (ص )

در مـورد بـازگـشت خورشيد در زمان رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) اسماءِ بنت

عـُمـيـس و اُمـّسـَلَمـه هـمـسـر رسـول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و جابر ابن عبداللّه

انـصـارى و ابـوسـعـيـد خـدرى و جـمـاعـتـى از اصـحـاب نقل كرده اند:

((روزى رسـول خـدا (صـلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) در خانه اش بود، حضرت على (عليه السلام )

نيز در محضرش بود، در اين هنگام جبرئيل از جانب خداوند نزد پيامبر (صلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم

) آمـد و بـا او بـه رازگويى پرداخت ، وقتى كه سنگينى وحى ، وجود پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عـليه و

آله و سلّم ) را فرا گرفت ، آن حضرت (كه مى بايست به جـايـى تـكـيـه كـند) زانوى على را بالش

خود قرار داد و سرش را روى زانوى آن حضرت گذارد (اين موضوع از وقت نماز عصر تا غروب خورشيد

ادامه يافت ) و امير مؤ منان (عليه السـلام ) (چـون نـمـى تـوانست سر رسول خدا (صلّى اللّه عليه

و آله و سلّم ) را به زمين بـگـذارد) نـمـاز عـصـر خـود را در هـمان حال نشسته خواند و ركوع و

سجده هاى نماز را با اشاره انجام داد، وقتى كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) از

حالت وحى بيرون آمـد و بـه حـال عـادى بـرگـشـت ، بـه على (عليه السلام ) فرمود:((آيا نماز عصر

از تو فوت شد؟)).

عـلى (عـليـه السلام ) عرض كرد:((به خاطر آن حالتى كه بر اثر وحى بر شما عارض شده بود،

نتوانستم (سر تو را به زمين بگذارم ) تا برخيزم و نماز بخوانم )).

پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سلّم ) به على (عليه السلام ) فرمود:((از خدا بخواه خورشيد را

براى تو بازگرداند تا تو نماز عصر را ايستاده و در وقت خود بخوانى )).

امـام عـلى (عـليـه السـلام ) ايـن مـوضوع را از خدا خواست (خداوند دعايش را مستجاب كرد) و

خورشيد (كه غروب كرده بود) بازگشت و در همان فضاى آسمان كه هنگام عصر قرار مى گـيـرد،

قـرار گرفت ، اميرمؤ منان على (عليه السلام ) نماز عصر خود را در وقتش خواند، سپس خورشيد

غروب كرد.

((اسـمـاء بنت عُمَيس )) مى گويد:((سوگند به خدا! هنگام غروب خورشيد، صدايى همچون صداى

اَره (هنگام كشيدن ) روى چوب ، از آن شنيدم )).

بازگشت خورشيد در زمان خلافت على (ع )

بـعـد از رحـلت رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سلّم ) نيز خورشيد (يك بار ديگر) براى اميرمؤ

منان على (عليه السلام ) بازگشت كه داستانش از اين قرار است :

وقـتـى كـه امـيـرمـؤ مـنـان عـلى (عـليـه السـلام ) خـواسـت در سـرزمـيـن بـابـل (نـزديـك كوفه ) از

اين سوى رود آب فرات به آن سو بگذرد (و به سوى جبهه صـفـّيـن يـا نـهـروان حـركت كند) بسيارى

از همراهان آن حضرت به عبور دادن چارپايان و اثاثيه خود از رود فرات اشتغال داشتند. على (عليه

السلام ) با گروهى نماز عصر خود را بـه جـماعت خواند ولى هنوز همه يارانش از آب نگذشته بودند

كه خورشيد غروب كرد، بـا تـوجـّه بـه ايـنـكـه نماز عصرِ بسيارى از آنان قضا شد و عموم آنان از

فضيلت نماز جـمـاعـت بـا عـلى (عـليـه السـلام ) مـحـروم گـشـتـند، وقتى به محضر على (عليه

السلام ) رسـيـدنـد، با او در اين باره سخن گفتند، آن حضرت وقتى گفتار آنان را شنيد، از درگاه

خدا خواست تا خورشيد را برگرداند به اندازه اى كه همه يارانش نماز عصر را با جماعت و در وقـت

عـصـر بـخـوانـنـد. خداوند دعاى اميرمؤ منان على (عليه السلام ) را به استجابت رسـانـد و

خـورشـيـد بـه هـمـان نـقطه فضايى كه هنگام وقت عصر در آن قرار مى گرفت بـازگـشـت .

مـسـلمـين ، نماز عصر را با آن حضرت به جماعت خواندند و پس از سلام نماز، خـورشـيـد غـروب

كـرد و هنگام غروب ، صداى هولناك و بلندى از آن برخاست كه مردم از ترس وحشتزده شدند و

ذكر:((سُبْحانَ اللّهِ وَلا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَاسْتَغْفِرُاللّهِ وَالْحَمْدُللّهِِ)) را بـسـيـار به زبان آوردند و خداى بزرگ

را به خاطر اين نعمت (ردّالشّمس ) كه بر ايشان آشـكـار نـمـود، حـمـد و سـپـاس گـفتند و خبر اين

حادثه عجيب ، به همه جا از شهرها و نقاط دوردست رسيد و در ميان مردم شايع گرديد.

اشعار سيّد حِمْيَرى پيرامون برگشتن خورشيد

سـيـّد حِمْيَرى (شاعر آزاده و حماسه سراى تشيّع كه مختصرى از شرح حالش در پاورقى چند

صفحه قبل گذشت ) در اين باره چنين سرود:

رُدَّت عليه الشّمس لَمّا فاته

وقت الصلوة وقد دنت للمغرب

حتى تبلج نورها فى وقتها

للعصر ثم هوت هوى الكوكب

وعليه قد رُدّت ببابل مرّة

اُخرى ومارُدّت لِخلق معرب

الا ليوشع اوّله من بعده

ولردّها تاءويل امر معجب

يعنى :

((خـورشـيـد بـراى عـلى (عـليـه السـلام ) هـنـگامى كه نماز عصر در وقتش از او قضا شد،

بـازگـشـت بـا ايـنـكه نزديك بود غروب كند، به گونه اى كه در نقطه وقت عصر قرار گرفت و مى

درخشيد و بعد از نماز عصر، همچون ستاره اى كه در پنهانى فرو رود، فرو رفت .

و بـار ديـگـر در سـرزمـيـن بـابـل (نـزديـك كـوفـه ) خورشيد براى على (عليه السلام ) بـازگـشـت و

براى هيچ كس از آنان كه بيان قاطع (براى اثبات نبوّت و امامت خود) دارند، خورشيد بازنگشت ،

مگر براى يوشع (وصىّ موسى ) و بعد از او براى عـلى (عـليـه السـلام ) و ايـن بـازگـشـت

خـورشيد، بيانگر موضوع عجيب و شگفتى است (و داراى معناى بلند است ))).

نگاهى به قضاوتهاى على (ع )

رواياتى كه بيانگر ماجراها و داوريهايى در دين و احكام دين است و آگاهى به آنها براى هـمـه مـؤ

مـنـان لازم مـى بـاشـد و از امـيـرمـؤ مـنـان عـلى (عـليـه السـلام ) نقل شده ـ غير از آنچه قبلاً در

مورد تقدّم و سبقت على (عليه السلام ) در علم و فهم و شناخت بـر ديـگـران ذكـر شـد ـ و

روايـاتـى كه درباره پناهنده شدن دانشمندان از اصحاب را در مسائل دشوار و پيچيده ،به آن حضرت

ثابت مى كند و حاكى از سرفرود آوردن بزرگان اصـحـاب در برابر عظمت مقام علمى على (عليه

السلام ) مى باشد، به قدرى بسيار است كه از حوصله شمارش بيرون است و دستيابى بر همه

آن ممكن نيست ، ما به خواست خدا در اينجا به ذكر چند نمونه مى پردازيم ، نخست در اين باره به

آيات قرآن توجّه كنيد:

 

قرآن و مساءله تقدّم آنان كه برترند

رسـول اكـرم (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) در زمـان زنـدگـى خـود، فـضايل و ويژگيهاى خاصّ

اميرمؤ منان على (عليه السلام ) را بيان كرد و شايستگى امام عـلى (عـليه السلام ) را براى

مقام جانشينى و امامت ، به گوش همگان رساند و تبيين نمود كـه بـرترى و تقدّم ، از آن كسى

است كه استحقاق آن را داشته باشد و او جز على (عليه السلام ) نيست ؛ چنانكه ظاهر آيات

قرآن بر اين مطلب گواهى مى دهد و معانى بلند قرآن نيز نشانه صادقى بر اين مطلب است . قرآن

در يك جا مى فرمايد:

((... اَفـَمـَنْ يـَهـْدِى اِلَى الْحـَقِّ اَحـَقُّ اَنْ يـُتَّبـَعَ اَمْ مـَنْ لا يـَهدِى اِلاّ اَنْ يُهْدَى فَم الَكُمْ كَيْفَ

تَحْكُمُونَ ))

((آيا كسى كه هدايت به حق مى كند براى پيروى شايسته تر است يا آن كس كه خود هدايت

نمى شود، مگر هدايتش كنند، شما را چه مى شود چگونه داورى مى كنيد؟)).

و در مورد ديگر در قصّه طالوت مى فرمايد:

((وَقالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ اِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً قالُوا اَنّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَنـَحـْنُ اَحـَقُّ

بـِالْمـُلْكِ مـِنـْهُ وَلَمْ يـُؤْتَ سـَعـَةً مـِنَ الْمالِ قالَ اِنَّ اللّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَزادَهُ بـَسـْطـَةً فـِى الْعـِلْمِ

وَالْجـِسـْمِ وَاللّهُ يـُؤْتـِى مـُلْكـَهُ مـَنْ يـَشـاءُ وَاللّهُ واسـِعٌ عـَلِيـمٌ )).

و پيامبر آنان (اشموئيل ) به آنان (بنى اسرائيل ) گفت : خداوند طالوت را براى زمامدارى شـمـا

بـرگـزيـده اسـت ، گـفـتـنـد: چـگـونه او بر ما حكومت داشته باشد با اينكه ما از او شـايـسته تريم و

او ثروت زيادى ندارد، گفت : خداوند او را بر شما برگزيده و علم و (قـدرت ) جـسـم او را وسـعت

بخشيده ، خداوند ملكش را به هركس بخواهد مى بخشد و احسان خداوند وسيع و (او از لياقت

افراد براى مقامات ) آگاه است )).

خـداونـد در ايـن آيـات آن را شـايسته تقدم بر سايرين قرار داده كه به او ((علم وسيع و قدرت

بيشتر جسمى )) داده باشد وبر همين اساس او را بر همگان برگزيده است .

و ايـن آيـات مـوافـق با دلايلى عقلى هستند مبنى بر اينكه : آنكه آگاهتر است در حيازت مقام

امـامت بر ديگران كه در علم با او مساوى نيستند تقدّم و برترى دارد و دلالت آشكار دارند بـر ايـنـكـه

مـقـدّم داشـتـن امـيـرمـؤ مـنـان عـلى (عـليـه السـلام ) در مـورد جـانـشـيـنـى از رسـول خدا (صلّى

اللّه عليه و آله و سلّم ) و امامت اُمّت بر همه مسلمين واجب است ، چرا كه او در علم و شناخت

، بر ديگران برترى و تقدّم دارد، ولى ديگران به پايه او نمى رسند.

دعاى پيامبر (ص ) در شاءن على (ع )

يـكـى از حـوادثـى كـه در رابـطـه بـا عـلى (عـليـه السـلام ) در زمـان زنـدگـى رسول خدا (صلّى اللّه

عليه و آله و سلّم ) رخ داد، وقتى بود كه پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سـلّم ) عـلى (عـليـه

السلام ) را براى داورى بين مسلمين يمن برگزيد. و او را به سـوى يـمـن فـرسـتاد تا احكام دين و

حلال و حرام را به آنان بياموزد و بر اساس احكام و دسـتـورات قـرآن بـه آنـان حـكـومـت و داورى

نـمـايـد، عـلى (عـليـه السـلام ) بـه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) عرض كرد:

((اى رسـول خـدا! مـرا بـه داورى و قـضـاوت بين مردم يَمَن گماشتى ، با اينكه من جوانى هستم

كه آگاهى به همه داوريها ندارم )).

پـيـامـبـر فـرمـود:((نزديك من بيا))، على (عليه السلام ) نزديك رفت ، پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و

سلّم ) دست خود را بر سينه او نهاد و گفت :((اَللّهُمَّ اهْدِ قَلْبَهُ وَثَبِّتْ لِسانَهُ؛ خدايا! دل على را

رهنمايى كن و زبانش را استوار بدار)).

على (عليه السلام ) مى گويد:((بعد از اين جريان (و دعا) هرگز در قضاوت بين دو نفر، شك نكردم و

دو دل نشدم ))، اكنون در اينجا به ده نمونه از داوريهاى على (عليه السلام ) توجّه كنيد.

ده نمونه از قضاوتهاى على (ع )

1 ـ حلّ مشكل با قرعه

وقـتـى عـلى (عـليه السلام ) به يمن رفت و در آنجا استقرار يافت و به حكومت و داورى از جـانـب

رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) پـرداخـت ، دو مرد براى داورى نزد آن حـضـرت آمـدند،

آنان با شركت هم كنيزكى را خريده بودند و به طور مساوى هركدام مالك نيمى از او بودند، آنان بر

اثر جهل به احكام ، هردو در ((طُهر واحد)) (فاصله بين دو خون حـيـض ) بـا او آمـيـزش كـردنـد، بـه

خـيـال ايـنـكـه ايـن كـار جـايز است و اين ناآگاهى به مسايل از آن جهت بود كه آنان تازه مسلمان

بودند و اطّلاعاتشان به احكام دين ، اندك بود.

آن كـنيز، حامله شد و سپس پسرى از او متولّد شد و آن دو نفر در مورد آن پسر نزاع كردند و

هريك از آنان مى گفت من پدر او هستم و او پسر من است ، به حضور على ( عليه السلام ) آمده

و از آن حضرت خواستند تا داورى كند.

عـلى (عليه السلام ) آن پسر را بين آن دو نفر قرعه زد، قرعه به نام يكى از آنان افتاد و عـلى (

عـليـه السلام ) آن پسر را به او واگذار كرد و او را الزام كرد كه نصف قيمت آن پسربچه را اگر برده

است به شريك خود بپردازد و فرمود:

((اگر مى دانستم شما از روى آگاهى دست به اين كار زديد (و آميزش  حرام را انجام داديد) در

مجازات شما، سختگيرى بيشتر مى نمودم )).

خبر اين داستان به پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) رسيد، پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و

سلّم ) صحّت داورى على (عليه السلام ) را امضا كرد و همين داورى را در اسلام مقرّر كرد و

سپس  فرمود:

((اَلْحـَمـْدُ للّهِِ الَّذى جـَعـَلَ مـِنـّا اَهـْلَ الْبـَيـْتِ مـَنْ يـَقْضِى عَلى سُنَنِ داوُدَ (عليه السلام ) وَسَبِيلِهِ

فِى الْقَضاءِ)).

((حـمـد و سـپـاس خداوندى را كه در ميان ما خاندان نبوّت ، كسى را قرار داد كه طبق سنّت و

روش حضرت داوود (عليه السلام ) قضاوت مى كند)).

يـعـنـى قـضـاوت او بـر اسـاس الهـام الهـى اسـت كه همسان وحى است و داورى على ( عليه

السلام ) همانند آن است كه دستور صريح از طرف خدا آمده باشد.

2 ـ داورى در مورد گاوى كه الاغى را كشت

در روايات آمده : دو نفر مرد به حضور رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) رسيدند، يـكـى از

آنان گفت : اى رسول خدا! گاو اين شخص ، الاغ مرا كشته است در اين باره بين ما قضاوت كن .

رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليه و آله و سلّم ) فرمود:((نزد ابوبكر برويد تا او قضاوت كـنـد)). آنـان نـزد

ابـوبـكـر رفـتـند و جريان خود را به او گفتند. ابوبكر گفت چرا نزد رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و

سلّم ) نرفته ايد و نزد من آمده ايد؟.

گفتند: به حضور آن حضرت رفتيم او ما را به نزد شما فرستاد.

ابوبكر گفت : حيوانى ، حيوانى را كشته است چيزى بر گردن صاحب حيوان كشنده نيست !!

آنان به حضور رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بازگشتند و قضاوت ابوبكر را به عرض آن

حضرت رساندند.

پـيـامـبـر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود:((نزد عمر بن خطاب برويد تا او در اين باره قضاوت

كند)).

آنـان نـزد عـمـر رفـتـه و جـريـان را گـفـتـنـد، او گـفـت : چـرا نـزد رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و

سلّم ) نرفته ايد و به اينجا آمده ايد؟

گـفـتـنـد: بـه حـضور رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) رفتيم ، او ما را نزد شما فرستاد.

عمر گفت : چرا پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) شما را نزد ابوبكر نفرستاد؟.

گفتند: نزد او نيز فرستاد.

عمر گفت : او چه گفت ؟.

گفتند: ابوبكر گفت : حيوانى ، حيوان ديگر را كشته است و چيزى بر گردن صاحب حيوان كشنده

نيست .

عمر گفت : به نظر من نيز همين است كه ابوبكر گفته !!

آنان به حضور رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بازگشتند و همه جريان را به عرض آن

حضرت رساندند.

پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عـليه و آله و سلّم ) به آنان فرمود:((به حضور علىّ بن ابيطالب (عليه السلام )

برويد تا او در اين مورد قضاوت كند)).

آنان به حضور على (عليه السلام ) رفته و جريان را گفتند.

عـلى (عـليـه السـلام ) فـرمـود:((اگـر گـاو بـه اصطبل و جايگاه الاغ رفته و الاغ را كشته است ،

صاحب گاو بايد قيمت الاغ را به صاحبش بـدهـد و اگـر الاغ بـه اصـطـبـل و جايگاه گاو رفته و گاو او

را كشته است ، بر گردن صاحب گاو چيزى نيست )).

آن دو مـرد بـه حـضـور رسـول خـدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بازگشتند و چگونگى قضاوت

على (عليه السلام ) را به عرض  رساندند.

پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود:((لَقَدْ قَضى عَلىُ بْنِ اَبِيطالِبٍ بَيْنَكُما بِقَضاءِ اللّهِ

عَزَّاسمُهُ)).

((على بن ابيطالب مطابق حكم خداوند متعّال بين شما قضاوت نموده است )).

سـپـس فرمود:((حمد و سپاس خداوندى را كه در ميان ما خاندان نبوّت ، مردى را قرار داد كه طبق

سنّت حضرت داوود (عليه السلام ) در قضاوت داورى مى كند)).

3و4 ـ دونمونه از داوريهاى على (ع )در عصرخلافت ابوبكر

الف : عدم اجراى حدّ در مورد شرابخوار جاهل

از طـريـق روايـات سـنـّى و شـيـعه نقل شده : مردى را كه شراب خورده بود، نزد ابوبكر آوردنـد، او

تـصـمـيـم گـرفت تا حد شرابخوارى (هشتاد تازيانه ) را بر او جارى سازد. شرابخوار گفت : من به

حرام بودن شراب تاكنون آگاه نبودم .

ابوبكر دست نگهداشت و نمى دانست كه چه كند؟ شخصى از حاضران اشاره كرد كه در اين بـاره

از عـلى (عـليـه السـلام ) سـؤ ال شـود. ابـوبكر شخصى را به حضور على (عليه السلام ) فرستاد

كه جواب اين سؤ ال را بگيرد.

امـيـرمـؤ مـنان على (عليه السلام ) فرمود:((دو مرد مورد اطمينان از مسلمين را دستور بده به

مـيـان مـجـالس مـهـاجـر و انـصـار بـرود و آن شـرابـخوار را نيز با خود ببرند و مسلمين را سوگند

بدهند كه آيا شخصى آيه حرمت شرابخوار را و يا سخن پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سـلّم ) در

مورد حرام بودن شراب را بر اين شخص خوانده اند و خبر داده اند يا نه ؟ اگـر دو مـرد از مـسـلمين

گواهى دادند كه آيه تحريم شراب را براى او خوانده اند و يا سـخـن پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عـليـه و آله

و سـلّم ) در مورد تحريم شراب را به گوش او رسانده اند، حدّ را بر او جارى ساز وگرنه او را توبه

بده و سپس آزادش كن )).

ابـوبـكـر هـمين كار را انجام داد، هيچ كس از مهاجر و انصار گواهى نداد كه آيه قرآن و يا سـخـن

پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سلّم ) پيرامون حرمت شراب را براى او خوانده باشد، ابوبكر او را

توبه داد و سپس  آزادش نمود و به اين ترتيب قضاوت على (عليه السلام ) را پذيرفت .

ب : سؤ ال از معناى كلمه اى در قرآن

از ابوبكر سؤ ال شد معناى اين آيه چيست كه خداوند در قرآن مى فرمايد:((وَفاكِهَةً وَاَبّاً)) ابـوبكر

معناى ((اَبّْ)) را ندانست و گفت كدام آسمان بر من سايه افكند؟ و يا كدام زمين مرا به پشت

گيرد، يا چه كنم در مورد كتاب خدا كه چيزى را ندانسته بگويم ، اما ((فاكهة )) كه معناى آن را مى

دانيم (يعنى ميوه ) اما معناى ((اَبّْ)) را خدا داناتر است .

سـخـن ابـوبـكـر بـه سـمع على (عليه السلام ) رسيد فرمود:((عجبا! آيا او نمى داند كه ((اَبّ))

يـعنى علوفه و چراگاه ؟! و قول خداوند كه مى فرمايد:((وَفاكِهَةً وَاَبّاً )) بيانگر شمردن نعمتهاى

الهى بر بندگانش  است ، نعمتهايى از غذا كه براى آنان و حيواناتشان آفـريـده اسـت كه به

وسيله آن ، جان خود را زنده نگه مى دارند و بدن خود را نيرومند مى سـازنـد)). (فـاكـهـة يـعـنـى :

مـيـوه هـا بـراى انسانها، اَبّ يعنى : علوفه و چراگاه براى حيوانات ).

5 و 6 ـ نمونه هاى ديگر در عصر خلافت عمر

نـظـيـر ايـن جـريـانـات در زمـان خـلافـت عمر نيز رخ داده است در اينجا به ذكر چند نمونه بسنده

مى شود:

نجات زن ديوانه

در روايـات آمـده اسـت كـه : در زمـان خـلافت ((عمر بن خطاب )) مردى با زن ديوانه اى زنا كـرد،

گواهان عادل بر اين مطلب گواهى دادند، عمر دستور داد تا به آن زن ، حدّ بزنند، ماءمورين ، آن زن

را مى بردند تا حدّ (صد تازيانه ) را بر او جارى كنند.

على (عليه السلام ) در مسير، او را ديد و فرمود:((زن ديوانه از فلان قبيله چه كرده بود كه او را

مى بردند؟))

شـخـصـى بـه على (عليه السلام ) گفت :((مردى با اين زن زنا كرده و فرار نموده است و گواهان

عادل گواهى بر اين كار داده اند، عمر دستور جارى ساختن حدّ (تازيانه ) بر اين زن داده است )).

عـلى (عليه السلام ) فرمود:((اين زن را به نزد عمر رد كنيد و به عمر بگوييد: آيا نمى دانـى كـه ايـن

زن ديـوانـه از فـلان طـايـفه است و پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود:

((رُفـِعَ الْقـَلَمُ عـَنِ الْمـَجـْنـُونِ حَتّى يُفِيقُ؛ قلم تكليف از ديوانه برداشته شده تا خوب شود)).

ايـن زن عـقـل خـود را از دسـت داده اسـت ، پس مجازات ندارد. آن زن را نزد عمر برگرداندند

وگـفـتـار عـلى (عـليـه السـلام ) را بـه عـمـر رساندند عمر گفت :((خدا در كار على (عليه السلام )

گشايش دهد، نزديك بود با جارى ساختن حد بر اين زن ، هلاك گردم ))، سپس زن را آزاد كرد و

گفت :

((لَوْلا عَلِىُّ لَهَلَكَ عُمَرُ؛ اگر على (عليه السلام ) نبود، عمر هلاك مى شد)).

نجات زن حامله :

زن حـامـله اى را نـزد عـمـر بـن خـطـاب آوردنـد كـه زنـا كرده بود، عمر دستور داد تا او را سنگسار

كنند، على (عليه السلام ) فرمود: فرضا تو بر اين زن ـ بخاطر گناهش تسلّط داشـتـه بـاشـى ،

ولى چه تسلّطى بر كودك او در رحمش دارى ؟ با اينكه خداوند در قرآن مـى فـرمـايـد: ((وَلا تـَزِرُ

وازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرى ...)) ((هيچ گنهكارى بار گناه ديگرى را بر دوش نمى كشد)).

عـمـر گـفت :((لا عِشْتُ لِمُعْضَلَةٍ لايَكُونُ لَها اَبُوالْحَسَنِ؛ در هيچ كار دشوارى زنده نباشم كه

ابوالحسن (عليه السلام ) در آنجا نباشد)).

سپس عمر گفت :((با اين زن چگونه رفتار كنم ؟)).

عـلى (عـليـه السـلام ) فـرمـود:((او را نـگـهـدار كه بچه اش متولّد شود و پس  از آن اگر

سرپرستى براى بچّه اش يافت ، آنگاه حدّ الهى را بر او جارى كن )).

عمر با دريافت اين دستور، شادمان شد و طبق آن رفتار كرد.

7و8 ـ نمونه هايى ديگرازداورى على (ع )درعصرخلافت عثمان

در عصر خلافت عثمان نيز جرياناتى رخ داد كه اميرمؤ منان على (عليه السلام ) تنها گره گشاى

مشكلات و حوادث بود، به عنوان نمونه :

نجات زنى كه همسر پيرمردى شده بود

در روايـات سـنـّى و شـيـعه آمده است كه : پيرمردى با زنى ازدواج كرد و آن زن حامله شد، ولى

پـيـرمـرد گـمـان مـى كـرد كه كارى صورت نداده و از اين رو آن بچه در رحم زن را انكار مى نمود و

مى گفت از من نيست ، داورى اين جريان نزد عثمان برده شد و او حيران مانده بـود كه چگونه

قضاوت كند، به زن گفت :آيا اين پيرمرد، مهر دوشيزگى تو را از بين برده است ؟))

زن گفت :((نه )).

عـثـمـان (پـيـش خـود چنين نتيجه گرفت كه پس زن زنا كرده ؛ زيرا پيرمرد كارى صورت نـداده پـس

دست بيگانه اى در كار است ) دستور داد كه آن زن را حد بزنند (صد تازيانه به جرم زنا به او بزنند).

امـيـرمـؤ مـنـان على (عليه السلام ) به عثمان گفت :((در آلت تناسلى زن دو راه وجود دارد، يـكـى

راه خون حيض و ديگرى راه ادرار، شايد اين پيرمرد هنگام آميزش ، نطفه خود را روى راه حيض

ريخته و آن زن از او حامله شده است ، در اين باره از پيرمرد بپرسيد)).

از او سـؤ ال شـد، او گـفـت :((مـن نـطـفـه خود را بر جلو آلت تناسلى او ريختم ، ولى مهر

دوشيزگى او را برنداشتم )).

امـيـرمؤ منان على (عليه السلام ) فرمود:((بچه در رحم از او و فرزند اوست و راءى من اين است

كه اين پيرمرد به خاطر انكار فرزندش ، عقوبت (مجازات ) شود)).

عثمان طبق دستور على (عليه السلام ) رفتار كرد.

حلّ مساءله پيچيده

در روايـت آمـده مردى كنيزى داشت (مثلاً نام مرد زيد بود و نام كنيز هند) با هند آميزش كرد و پـس

از مدّتى پسرى از او متولّد شد (مثلاً به نام خالد) سپس زيد از هند كناره گرفت و او را هـمـسـر

غلامش (مثلا به نام سعيد) نمود، بعدا زيد از دنيا رفت . هند به خاطر فرزندش (خالد) كه از زيد

داشت آزاد شد (زيرا هند از طريق ارث ، ملك پسرش شد و آزاد گرديد) از طرفى سعيد كه غلام

زيد و شوهر آن زن بود، از طريق ارث به همان پسر (خالد) رسيد و بـعـد خـالد نـيـز مـُرد و آن غـلام

(سـعـيد) از طريق ارث ، به زن رسيد و در نتيجه هند مالك شـوهرش سعيد شد و سعيد برده او

گرديد (بنابراين ، سعيد نمى توانست با هند آميزش كـنـد و بـيـنـشان نزاع شد، سعيد به هند مى

گفت تو زن من هستى و هند به سعيد مى گفت : تو برده و غلام من هستى ). براى رفع اختلاف

نزد عثمان آمدند، در حالى كه سعيد مى گفت ((او (هند) زن من است و او را رها نمى كنم )).

عـثـمان گفت : اين حادثه يك مساءله پيچيده اى است ، اميرمؤ منان على (عليه السلام ) كه در

آنـجـا حضورداشت فرمود:((از اين زن بپرسيد كه آيا پس از آنكه از طريق ارث ، مالك مرد (سعيد)

شد آيا آن مرد با او آميزش كرده است ؟)).

هند گفت :((نه )).

امـيـرمـؤ مـنـان على (عليه السلام ) فرمود: اگر مى دانستم آن مرد آميزش  را (بعد از ارث ) انجام

داده است او را مجازات مى كردم و به هند فرمود:((برو كه سعيد برده تو است و هيچ گـونـه

تسلّطى بر تو ندارد، اگر خواستى او را به غلامى بگير و اگر خواستى او را آزاد كن و يا بفروش ؛

زيرا او در ملك تو است )).

عثمان داورى على (عليه السلام ) را پذيرفت و طبق آن رفتار كرد.

و رويدادهاى بسيار ديگرى از اين قبيل ، در عصر عثمان رخ داد كه ذكر همين نمونه ها در اين كتاب

ـ كه بنايش بر اختصار است ـ كافى است .

9و10 ـ نمونه هايى ازداوريهاى على (ع )در عصر خلافت خود

از جمله حوادثى كه پس از عثمان و پس از بيعت مردم با آن حضرت رخ داد و مورد داوريهاى عجيب

على (عليه السلام ) واقع شد، نمونه هاى زير است :

قضاوت درباره دو نفر به هم چسبيده

تـاريـخ نـويسان آورده اند، زنى در خانه شوهرش فرزندى زاييد كه (از كمر به پايين يـك نـفـر بـود) و

از كـمـر بـه بالا دو بدن و دو سر داشت ، خانواده اش در مورد او ترديد داشـتند كه آيا يك نفر است

يا دو نفر، به حضور على (عليه السلام ) آمده و از اين جريان سؤ ال كردند تا احكام او (مانند ارث

و...) را بدانند.

اميرمؤ منان على (عليه السلام ) فرمود:((وقتى كه او خوابيد او را امتحان كنيد به اين نحو كه يكى

از بدنها و يكى از سرها را بيدار كنيد، اگر هردو در يك زمان بيدار شدند، آن دو يك انسان است و

اگر يكى از آنان بيدار شد و ديگرى در خواب بود، بدانيد كه دو شخص هستند و حقشان از ارث به

اندازه دو نفر است )).

حلّ يك مساءله رياضى

((عبدالرّحمن بن حجّاج )) مى گويد: از ابن ابى ليلى شنيدم كه مى گفت : اميرمؤ منان على

(عليه السلام ) در حادثه اى قضاوت عجيبى كرد كه بى سابقه است و آن اينكه :

دو نـفـر مـرد در مـسـافرت ، با هم رفيق شدند، هنگام غذا در محلى نشستند تا غذا بخورند،

يـكـى از آنـان پـنـج گـرده نان از سفره خود بيرون آورد و ديگرى سه گرده نان ، در آن هـنگام مردى

از آنجا عبور مى كرد او را دعوت به خوردن غذا كردند، او نيز كنار سفره آنان نـشـسـت و از آن غذا

خوردند، مرد رهگذر پس از خوردن غذا و هنگام خداحافظى ، هشت درهم به آنـان داد و گـفـت :

ايـن هشت درهم را به جاى آنچه خوردم به شما دادم و از آنجا رفت ، آن دو نـفـر در تـقـسـيـم پـول

نـزاع كـردنـد، صـاحـب سـه نـان مـى گـفـت : نـصـف هـشـت درهـم مـال مـن اسـت و نـصـف آن

مـال تـو. ولى صـاحـب پـنـج نـان مـى گـفـت : پـنـج درهـم آن مال من است و سه درهم آن مال تو

است . آنان نزاع و كشمكش خود را نزد على (عليه السلام ) آوردنـد و داورى را بـه او واگـذار

نمودند. على (عليه السلام ) به آنان فرمود:((نزاع و كشمكش در اينگونه امور، از فرومايگى و

پستى است ، صلح و سازش بهتر است ، برويد سازش  كنيد)).

صـاحـب سـه نـان گـفـت :((من راضى نمى شوم مگر به آنچه حقيقت است و شما در اين باره

قضاوت به حق كنيد)).

امـيـرمؤ منان على (عليه السلام ) فرمود:((اكنون كه تو حاضر به سازش  نيستى و حقيقت را مى

خواهى ، بدانكه حق تو از آن هشت درهم ، يك درهم است )).

او گفت :((سبحان اللّه ! چطور، حقيقت اينگونه است ؟!)).

حـضـرت عـلى (عـليـه السلام ) فرمود:((اكنون بشنو تا توضيح دهم : آيا تو صاحب سه نان نبودى

؟)).

او گفت : چرا من صاحب سه نان هستم ؟.

على (عليه السلام ) فرمود:((رفيق تو صاحب پنج نان است ؟)).

او گفت : آرى . على (عليه السلام ) فرمود:((بنابراين ، اين هشت نان ، 24 قسمت (با توجّه بـه

سـه نـفـر خورنده ) مى شود تو (صاحب سه نان ) هشت قسمت نانها را خـورده اى و رفيق تو نيز

هشت قسمت را خورده و مهمان نيز هشت قسمت را خورده است و چون آن مـهـمـان هـشـت

درهـم بـه شـمـا دو نـفـر داده ، هـفـت درهـم آن مـال رفـيـق تـو (صـاحـب پـنـج نـان ) اسـت و يـك

درهـم آن مال تو (صاحب سه نان ) است )).

آن دومرددر حالى كه حقيقت مطلب را دريافتند، از محضر على (عليه السلام ) رفتند.

سيماى اميرالمومنين على (ع ) در جريان مُباهِله

پـس از آنـكـه بـعـد از فـتـح مـكـّه و پـيـروزيـهـاى ديـگـر بـه دنـبـال آن اسـلام (بـه طـور سريع و وسيع

) گسترش يافت و پايه هاى آن پى ريزى و اسـتـوار گـشـت و داراى شـكـوه و قـدرت چـشـمـگـيـر

شـد، از اطـراف و اكـنـاف ، گـروهها و هـيـاءتـهـايـى بـه مـديـنـه آمـده و بـه حـضـور رسـول خدا

(صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) شـرفـيـاب مى شدند، بعضى رسما قبول اسلام مى كردند و بعضى

امان مى خواستند (تا در امنيت حكومت اسلامى آسوده خاطر باشند) يكى از اين هياءتها كه از

نجران (مركز مسيحيان و روحانيّون مسيحى واقع در يكى از نواحى يمن ) به مدينه آمد، هياءت

مسيحيان بود.

كـشـيـش بـزرگ مـسـيـحـيـان بـه نام ((ابوحارثه )) همراه سى نفر از مسيحيان اين هياءت را

تـشـكـيـل مـى داد، افراد برجسته اى همچون ((عاقب )) ، ((سيّد)) و ((عَبْدُالْمَسِيح )) نيز اين

هـيـاءت را هـمـراهـى كـردند اينان در حالى كه لباس ابريشمى و صليب پوشيده بودند، هنگام نماز

عصر وارد مدينه شدند پس از آنكه پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سـلّم ) نماز عصر را با جماعت

خواند، هياءت مزبور كه در پيشاپيش آنان اُسْقف اعظم مـسـيـحـيـان (ابـوحـارثـه ) قـرار داشـت ، بـه

حـضـور رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سلّم ) رسيدند و بحث و مذاكره شروع شد، به اين

ترتيب :

اسقف :اى محمد!نظرشمادرباره حضرت مسيح عيسى بن مريم (عليه السلام ) چيست ؟

پيامبر:((مسيح بنده خداست و خداوند او را از ميان بندگانش برگزيده و انتخاب نموده است )).

اسقف : اى محمد! آيا براى مسيح (عليه السلام ) پدرى كه موجب تولّد او شده باشد سراغ دارى

؟

پيامبر:((آميزش و جريان زناشويى در كار نبوده ، تا او داراى پدر باشد)).

اسقف : پس چگونه مسيح (عليه السلام ) را مخلوق مى دانى با اينكه هيچ بنده مخلوقى ديده

نـشـده جـز ايـنـكـه بـر اسـاس زنـاشـويـى بـوده و پـدر داشـتـه است ، در پاسخ اين سؤ ال ايـن

آيـات بـه پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) نازل شد:

((اِنَّ مـَثـَلَ عـِيـسى عِنْدَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ# اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ

فـَلاتـَكـُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ # فَمَنْ حاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ماجاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوا نـَدْعُ اَبـْنائَنا وَاَبْنائَكُمْ

وَنِسائَنا وَنِسائَكُمْ وَاَنْفُسَنا وَاَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ ))

((مـثـل عيسى نزد خدا همچون مثل آدم است كه او را از خاك آفريد و سپس به او فرمود: موجود

بـاش ، او هـم فـورا مـوجـود شد، اينها حقيقتى است از جانب پروردگار تو، بنابراين ، از تـرديـد

كـنـنـدگـان مباش . هرگاه بعد از علم و آگاهى كه (درباره مسيح ) به تو رسيده (باز) كسانى با تو

به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنان بگو بياييد ما فرزندان خود را دعـوت مـى كـنـيـم ، شـمـا هم

فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت مى كنيم ، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت

مى كنيم ، شما هم از نفوس خود دعوت كنيد، آنگاه مباهِله مى كنيم و لعنت خود را بر دروغگويان

قرار مى دهيم )).

پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عـليه و آله و سلّم ) اين آيات را براى هياءت مسيحيان خواند [پس از گفت و

شنود، هياءت مسيحيان به پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) گفتند سخنان شما ما را قانع

نكرد ما حاضريم با شما مباهله كنيم ].

پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) آنـان را دعوت به مباهله كرد و فـرمـود:((خـداونـد بـه مـن

خـبـر داده كـه بـعـد از مـبـاهـله ، بـر آن كـسـى كـه طـرفـدار بـاطـل اسـت ، عـذاب مـى رسـد و بـه

ايـن وسـيـله حـقّ از باطل تشخيص داده مى شود)).

اسـقـف در ايـن باره با ((عبدالمسيح و عاقب )) به مشورت پرداخت و تصميمشان بر اين شد كه تا

صبح فردا پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به آنان مهلت دهد.

اسـقـف در جلسه سرّى خود به هياءت همراه گفت :((فردا نگاه كنيد ببينيد اگر محمّد( صلّى اللّه

عليه و آله و سلّم ) با فرزندان و خاندان خود براى مباهله آمد، از مباهله با او خوددارى كـنـيـد و

اگـر بـا يـاران و اصـحـابش آمد، با او مباهله كنيد و نترسيد كه ادّعايش بر چيزى (محكم ) استوار

نيست )).

فـرداى آن روز فرا رسيد، ديدند محمّد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) از خانه بيرون آمد در حالى كه

دست اميرمؤ منان على (عليه السلام ) را گرفته و حسن و حسين (عليهماالسلام ) در جلو و

فاطمه ـ سلام اللّه عليها ـ در پشت سر براى مباهله مى آيند.

هـيـاءت مـسـيحى كه در پيشاپيش آنان اسقف بود، پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) را با عدّه

اى ديدند، اسقف پرسيد:((همراهان او كيستند؟)).

شـخـصـى بـه اوگفت : اين (اشاره به على (عليه السلام ) ) پسر عمو و داماد محمّد (صلّى اللّه

عـليـه و آله و سـلّم ) و پـدر دو پـسـرش ، عـلى (عـليـه السـلام ) است كه محبوبترين انسانها در

نزد پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى باشد. و اين دو كودك ، دو پسر دخـترش است كه

پدرشان على (عليه السلام ) است و محبوبترين افراد نزد پيامبر (صلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم )

هـسـتـنـد و آن زن دخـتـرش فـاطـمـه ـ سـلامُ اللّه عـليـها ـ است كه عـزيـزتـريـن و نـزديـكـتـريـن

انـسـانـهـا در پـيـشـگـاه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى باشد.

اسـقـف بـه عـاقب و سيّد و عبدالمسيح نگاه كرد و گفت :((به محمّد (صلّى اللّه عليه و آله و سـلّم

) بـنـگـريـد كه با مخصوصترين و نزديكترين خاندان خود براى مباهله آمده است و با كمال اطمينان به

اينكه حق با اوست آمده اگر او ترس از برهان خود و عذاب داشت سوگند بـه خـدا آنـان را بـا خـود

نـمى آورد، از مباهله با او بپرهيزيد، سوگند به خدا! اگر به خاطر رابطه با قيصر (شاه روم ) نبود، من

قبول اسلام مى كردم ، ولى با او مصالحه كنيد و بـا صـلحـنـامـه ، مـطـلب را خـاتـمـه دهـيد و

سپس به وطن خود بازگرديد و درباره خود بينديشيد)).

آنان گفتند:((ما مطيع فرمان تو هستيم )).

اسـقـف بـه حضور پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمد و عرض  كرد:((ما حاضر به مباهله

نيستيم ، با ما صلح كن به هر شرطى كه خودت انتخاب مى كنى )).

رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) بـا آنـان مـصـالحـه كـرد كـه : آنـان هـر سال دو هزار

جامه نو (هر حلّه معادل چهل درهم تمام عيار) به حكومت اسلامى بـپردازند كه ارزش هر جامه نو

(حُلّه ) چهل درهم تمام عيار مى باشد و در مورد كم و زياد شدن قيمت پارچه ، معيار همان چهل

درهم باشد و آن حضرت صلحنامه را براى آنان نوشت و آنان آن را گرفتند و به وطن خود (نجران )

بازگشتند.

شخصيّت على (ع ) در آيه مباهله

در جـريـان هـيـاءت نجران با توجّه به آيه مباهله و حركت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سـلّم )

هـمراه على ( عليه السلام ) و... چهره درخشان على (عليه السلام ) به روشنى ديده مـى شـود

آنـجـا كـه در آيـه مـذكـور، وجـود مـقـدّس عـلى (عـليـه السـلام ) بـه عـنـوان جـان رسول خدا (صلّى

اللّه عليه و آله و سلّم ) معرّفى شده است (وَاَنْفُسَنا) و اين مطلب نشان دهـنـده وصـول آن

حـضـرت بـه درجـه نـهـايـى كـمـال اسـت ، تـا آنـجـا كـه در كـمـال مـقـام و عـصـمـت ، مـسـاوى و

همسان پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) ذكر شده و خـداونـد مـتعال ، او و همسر و

فرزندانش ـ با وجود خردساليشان ـ را حجّت و نشانه صدق نـبـوّت پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عـليـه و آله

و سـلّم ) و بـرهـان و دليـل روشـن ديـنـش قـرار داد و تـصـريـح كـرد كـه حـسـن و حـسين

(عليهماالسلام ) پسران پـيـامـبـرنـد و مـقصود از زنان در خطاب آيه ((وَنِسائَنا))، فاطمه ـ سَلامُ اللّهِ

عَلَيْها ـ مى بـاشد كه پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) در مباهله و احتجاج ، آنان را با خود

آورد. و اين جريان ، فضيلت ويژه اى است براى على (عليه السلام ) كه هيچ كس از امّت ، در اين

فضيلت با او سهيم نيست و در مفهوم معنوى آن ، احدى همسان و همگون على (عليه السلام )

و يا نزديك به آن نيست و اين نيز از ويژگيهاى منحصر به فرد مقام اميرمؤ منان على (عليه السلام )

همچون ساير ويژگيهايى است كه قبلاً خاطرنشان شد.

سخنان اميرالمومنين على عليه السلام به كميل

در خلال مطالعات بر خورد نمودم به ملحقات تفسير (اصفى ) تاءليف محقق ارجمند و فيلسوف و
فقيه بزرگوار مرحوم فيض كاشانى كه در آنجا نقل از نسخه نفيس منحصر به فردى از نهج البلاغه
سخنان اميرالمؤ منين را به كميل ذكر كرده كه شايد در خيلى نسخه هاى نهج البلاغه نباشد و در
آن در حدود صد مرتبه اميرالمؤ منين (يا كميل ) مى فرمايد كه داراى دستوراتى اخلاقى و عرفانى
و توحيدى است ، لذا براى كميل اين جزوه در اينجا با ترجمه ذكر مى نماييم تا - ان شاء الله مورد
استفاده عموم برادران و خواهران قرار گيرد.
روايت از حسن بن شعبه حرانى صاحب تحف العقول است كه با يك سلسله اسناد از سعد بن
زيدبن ارطاة نقل مى كند كه گويد: كميل بن زياد را ديدم و از فضائل اميرالمؤ منين از او سؤ ال كردم
، در جواب گفت مى خواهى تو را خبر دهم به وصيتى كه اميرالمؤ منين به من نموده و آن وصيت
براى تو بهتر است از دنيا و هر چه در آن است . در جواب گفتم : آرى ، بعد گفت اميرالمؤ منين به
من چنين وصيت نمود.
(يا كميل سم كل يوم باسم الله و قل لاحول ولا قوة الا بالله . و توكل على الله واذكرنا و سم
باسمائنا وصل علينا. و ادربذلك على نفسك و ما تحوطه عنايتك ، تكف شر ذلك اليوم ان شاء الله ).
اى كميل ! هر روز (بسم الله الرحمن الرحيم ) بگو، و سپس ذكر (لاحول ولا قوة الا بالله ) را بخوان
و توكل بر خدا كن ، سپس اسامى ، (ائمه معصومين ) را بگو و بر آنها درود و صلوات بفرست و به
خدا پناه ببر و بعد به ما پناهنده شود، و همچنين خود و اولاد و آنچه دارى ، همه را به خدا و ما
بسپار، از شر آن روز مصون خواهى ماند.
(يا كميل ان رسول الله (صلى الله عليه و آله ) ادبه الله وهو (عليه السلام ) ادبنى و انا اودب المؤ
منين و اورث الاداب المكرمين ).
اى كميل ! به تحقيق ، پيغمبر را خدا ادب آموخت ، و پيغمبر مرا ادب آموخت و من مؤ منين را ادب
مى نمايم . آداب را من براى بزرگان به ارث گذاشتم .
(يا كميل مامن علم الا و انا افتحه و مامن سر الا القائم (عليه السلام ) يختمه ).
اى كميل ! هيچ علمى نيست مگر آنكه من آن را افتتاح كردم . و هيچ چيزى نيست ، مگر آنكه
امام قائم (عج ) آن را ختم كند.
(يا كميل ذريه بعضها من بعض و الله سميع عليم
اى كميل ! (پيامبران و ائمه معصومين از يك نسل و شجره طيبه هستند كه ) بعضى تز ايشان از
بعضى ديگرند، و خداوند شنوا و آگاه است ).
(يا كميل لا تاخد الا عنا تكن منا
اى كميل ! علمت را جز از ما مگير، تا از ما محسوب شوى ). (يا كميل مامن حركة الافانت محتاج
فيها الى معرفة
اى كميل ! هر حركت و كارى از تو نياز به شناخت دارد (بايد در كارها با شناخت و معرفت وارد
شوى ).
(يا كميل اذا اءكلت الطعام فسم باسم الذى لايضر مع اسمه داء و فيه شفاء من كل الاسواء).
اى كميل ! هنگام غذا خوردن ، (بسم الله ) بگو كه با آن ، هيچ چيز ضرر نمى رساند. و در اسم
خداى شفاى هر دردى است .
(يا كميل وآكل الطعام ولا تبخل عليه ، فانك لن ترزق الناس شيئا و الله يجزل لك الثواب بذلك
احسن عليه خلقك . وابسط جليسك . ولا تتهم خادمك ).
اى كميل ! هنگام غذا خوردن ، كسانى را با خود در غذا خوردن شريك كن و بخل مكن ، زيرا تو
مردم را رزق نمى دهى . و خدا در اين كار تو را ثواب بسيار عطا مى فرمايد. اخلاق خود را با وى
(كسى كه با تو غذا مى خورد) نيكو كن و با گشاده روئى با وى برخورد كن و به خدمتگذار خود
تهمت مزن و با او خشن رفتار نكن .
(يا كميل اذا اكلت فطول اكلك ليستوفى من معك و يرزق منه غيرك )
اى كميل ! هنگامى كه مشغول غذا خوردن مى شوى ، غذا خوردن خود را طول بده تا كسانى كه
با تو غذا مى خورند سهم خود را از سفره برگيرند. (و ديگران نيز از غذا و روزى خود استفاده كنند).
يا كميل اذ استوفيت طعامك فاحمد الله على ما رزقك بذلك صوتك يحمده سواك فيعظم بذلك
اجرك ).
اى كميل ! وقتى كه از غذا خوردن فارغ شدى ، سپاس خدا را در مقابل روزى كه به تو داده ، به جا
بياور و هنگام سپاسگزارى صداى خود را بلند كن تا ديگران نيز سپاسگزارى كنند و بدين وسيله
اجر تو زياد شود.
(يا كميل لا توقرن معذلك طعاما ودع فيها للماء موضعا و للريح مجالا ولا ترفع يدك من الطعام الا و
انت تشتهيه ، فان فعلت ذلك فانت تستمرئه ، فان صحة الجسم من قله الطعام و قله الماء).
اى كميل ! معده خود را پر از غذا نكن و جائى براى آب و تنفس باقى نگهدار و دست از غذا خوردن
برمدار مگر زمانى كه هنوز به آن مايل باشى و اگر چنين كنى ، از غذا نيرو مى گيرى (يعنى غذا
خوب جذب مى شود) و بدان كه سلامت بدن از كم خوردن و كم نوشيدن است .
(يا كميل البركة فى مال من اتى الزكاة و واسى المؤ منين و وصل الاقربين ).
اى كميل ! بركت در مال كسى است كه زكات مى دهد و به مؤ منان يارى مى كند وصله رحم مى
كند.
(يا كميل زد قرابتك المؤ من على ما تعطى سواه من المؤ منين وكن بهم اراف و عليهم اعطف . و
تصدق على المساكين ).
اى كميل به قوم خويش مؤ من خود، بيشتر از قوم خويش غير مؤ منت عطا و بخشش كن و به آنها
مهربانتر باش و نسبت به آنان بيشتر عطوفت كن و به فقرا و مساكين صدقه بده .
(يا كميل لا ترد سائلا و لومن شطر حبة عنب اوشق تمرة ، فان الصدقة تنمو عندالله ).
اى كميل ! نيازمندى را محروم نگردان ولو به نصف دانه انگور يا خرما باشد، بدرستيكه صدقه نزد
خدا رشد مى كند.
(يا كميل احسن حلية المؤ من التواضع و جماله التعفف و شرفه التفقه و عزه ترك القال و القليل ).
اى كميل ! بهترين زينت و آرايش مؤ من ، فروتنى . است و جمال او عفت و شرف او ياد گرفتن
(احكام دين ) و آبروى او، ترك بگو و مگو مى باشد.
(يا كميل فى كل صنف قوم ارفع من قوم ، فاياك و مناظرة الخسيس ‍منهم و ان اسمعوك و احتمل
وكن من الذين و صفهم الله (و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما).
اى كميل ! در هر صنفى ، قومى است كه بعضى (از نظر فكرى ) بالاتر از بعضى ديگرند.
پس بپرهيز از بحث و كشمكش با انسانهاى پست . و اگر بگفته تو گوش فرا داد از او تحمل كن و از
آنها باش كه خدايتعالى ايشان را توصيف كرده كه مى فرمايد: هر گاه طرف خطاب نادانان قرار
گيرند، با آرامش با آنها برخورد مى كنند. (يعنى ناسزاى آنها را تحمل مى كنند).
(يا كميل قل الحق على كل حال ووادالمتقين و اهجر الفاسقين و جانب المنافقين ولا تصاحب
الخائنين )اى كميل ! در هر حال حق را بگو و پشتيبان پرهيزكاران باش از فاسقين دورى كن و از
منافقين اجتناب كن و با خائنين همنشين مباش .
(يا كميل لا تطرق ابواب الظالمين للاختلاط بهم و الا معهم و اياك ان تعظمهم و ان تشهد فى
مجالسهم بما يسخط الله عليك و ان اضطررت الى حضورهم فداوم ذكر الله و التوكل عليه و استعذ
بالله من شرورهم و اطرق عنهم و انكر بقلبك فعلهم و اجهر بتعظيم الله تسمعهم ، فانك بها تويد و
تكفى شرهم ).
اى كميل ! در ظالمان را مكوب براى آنكه با آنها رفت آمد داشته باشى و با آنها كسب مال يا اعتبار
كنى و بپرهيز از تعظيم كردن و اطاعت ايشان يا حضور در مجالس ايشان به كارى كه سبب غضب
خدا برتوگردد و اگر به حضور در مجلسشان ناچار شدى دائما به ذكر خدا باش و بر او توكل كن و از
شر آنها به خدا پناه ببر و به تجملات آنها توجه نكن و در دل كارهاى آنها را منكر باش و پيش آنها به
خدا تعظيم كن و عظمت خدا را به آنها گوشزد نما زيرا تو بدين وسيله تاءييد مى شوى و از شر آنها
ايمن مى مانى .
(يا كميل ان احب ما تمتثله العباد الى الله بعد الاقرار به و باوليائه التعفف و التحمل و الا صطبار).
اى كميل ! بهترين كارى كه بندگان خدا پس از اقرار به خدا و اولياى خدا، مى توانند انجام دهند،
عفت و بردبارى و صبر است .
(يا كميل لاتا الناس اقتارك و اصبر عليه احتسابا بعزوتستر). اى كميل فقر و ناچارى خود را به مردم
آشكار مكن و بر آنها صبر كن و براى خشنودى خدا و با عزت آنها را بپوشان .
(يا كميل لاباس ان تعلم اخاك سرك . و من اخوك ؟ اخوك ، الذى لايخذلك عند الشديدة ولا يقعد
عنك عند الجريرة ولا يدعك ختى تساله ولا يذرك و امرك حتى تعلمه ، فان كان مميلا فاصلحه ).
اى كميل باكى نيست كه برادرت را از سر خود آگاه سازى ، اما كدام برادر؟ كه هنگام سختى
تراپست نگرداند و هنگام جرير، (زيانهاى مالى ) پشتيبان تو باشد و عقب نشينى نكند و اگر چيزى
از او بپرسى بر تو خيانت نكند و تو را تنها نگذارد تا بداند كه تو گرفتارى ندارى و اگر گرفتارى داشته
باشى آن را اصلاح كند.
(يا كميل المؤ من مراة المؤ من ، لانه يتامله فيسد فاقته و يجمل حالته ).
اى كميل ! مؤ من آئينه مؤ من است يعنى عيب هاى او را به او مى گويد و تفقد حال او مى كند و
در فقر بيمارى او را يارى مى كند.
(يا كميل المومنون اخوة و لاشى ء آثر عند كل اخ من اخيه
اى كميل مؤ منين با يكديگر برادرند و هيچ چيز نزد برادر اولى و بهتر از برادر نيست .
(يا كميل ان كم تحب اخاك فلست اخاه ، ان المومن من قال بقولنا، فمن تخلف عنه قصر عنا و من
قصر عنا لم بلحق بنا و من لم يكن معنا ففى الدرك الاسفل من النار).
اى كميل ! اگر برادرت را دوست ندارى برادرش نيستى مؤ من كسى است كه پيرو ما ائمه
معصومين باشد و گفتار ما را بگويد پس كسى كه از گفتار ما تخلف كند از ما بريده و كسى كه از
ما جدا شود به ما ملحق نمى گردد و با ما نمى باشد پس (در آن صورت ) در درك اسفل از آتش
است .
(يا كميل كل مصدور ينفث فمن نفث اليك منا بامر امرك بسترد فاباك ان تبديه وليس لك من ابدائه
توبه و اذا كم يكن توبه فالمصير الى لظى ).
اى كميل ! هر افسرده دلى كه دل اندوه بار دارد اظهار درد دل مى كند، پس ‍كسى كه اظهار درد
دل با تو نمود آن را مستور كن مبادا آن را براى غير اظهار و افشا كنى ، زيرا افشاى آن توبه ندارد و
گناهى كه توبه نداشته باشد عاقبت آن آتش دوزخ است .
(يا كميل اذاعة سر آل محمد (صلوات الله عليهم ) لايقبل منها ولا يحتمل احد عليها و ما قالوه فلا
تعلم الا مومنا موفقا).
اى كميل فاش كردن سر آل محمد (صلى الله عليه و آله ) قابل جبران و گدشت نيست و از كسى
تحمل نمى شود و سر آل محمد (صلى الله عليه و آله ) را جز به مومن موفق و با هوش نگوئيد.
(يا كميل قل عند كل شدة : (لاحول ولا قوة الا بالله ) تكفها و قل عند كل نهمة : (الحمدلله )
تزددمنها. و اذا ابطات الا رزاق عليك فاستغفرالله يوسع عليك فيها).
اى كميل در هنگام هر شدت و سختى بگو (لاحول ولا قوة لا بالله ) كه خدايتعالى بوسيله آن ترا
نجات مى دهد. و نزد نعمت بگو (الحمدلله ) كه خداوند آن را فزونى مى بخشد. پس هنگامى كه
رزق تو ديرتر رسيد استغفار كن خداوند در كار تو گشايش مى دهد.
(يا كميل انه مستقر و مستودع فاحذر ان تكون من المستود عين و انما يستحق ان يكون مستقرا
اذا لزمت اجادة الواضحة التى لا تخربك الى عوج ولا تزيلك عن منهج ).
اى كميل ! ايمان بر دو قسم است : مستقر و مستودع ، (يعنى ايمان ثابت و ايمان عاريتى )
بپرهيز از ايمان عاريتى ، و اگر مى خواهى حتما مستحق آن باشى كه ايمان مستقر داشته
باشى ، هنگامى به آن موفق مى شوى كه ملازم راه و روش باشى كه ترا به راه انحرافى نكشاند
و از راه دست بر نگرداند:
(يا كميل لا رخصة فى فرض ولا شدة فى نافلة )اى كميل ! براى كسى اجازه نيست واجبى را
ترك كند و در انجام مستحبات به زحمت و مشقت بيفتد (يعنى در صورت مشقت داشتن نوافل ،
ترك آن جايز است ).
(يا كميل انج بولايتنا من ان يشركك الشيطان فى مالك و ولدك ) اى كميل به وسيله ولايت و
دوستى خود را نجات ده كه شيطان در مال و اولاد تو شركت نكند.
(يا كميل ان ذنوبك اكثر من حسناتك و غفلتك اكثر من ذكرك و نعم الله عليك اكثر من عملك )
اى كميل ! به تحقيق كه گناهان تو بيشتر از كارهاى نيك تو است و غفلت تو از ياد خدا بيشتر از
ذكر و ياد خداست و نعمتهاى خدا بيش از عمل و كارهاى تو است .
(يا كميل انك لا تخلو من نعم الله عندك و عافيته اياك ، فلا تخل من تحميده و تمجيده و تسبيحه و
تقديسه (و شكره ) و ذكره على كل حال ).
اى كميل بيرون از نعمتهاى خدا نيستى ، در حالى كه عافيت را به تو عنايت كرده (يعنى سرآمد
تمام نعمتها عافيت است ) بنابراين هيچگاه از حمد و تمجيد و تسبيح و تقديس و شكر گزارى و ياد
او فارغ مباش (يعنى سلامت ، بدان واجد همه نعمتهاى خدا هستى بنابراين ، غفلت از
سپاسگزارى او مكن و در همه حال به ياد او باش .
(يا كميل لا تكونن من الذين قال الله (نسوالله نسيهم انفسهم ) و نسبهم الى الفسق فهم
فاسقون ).
اى كميل ! سعى كن از آنهائى نباشى كه خداى تعالى درباره آنها فرموده : (آنها خدا را فراموش
كردند، پس خدا خودشان را از ياد خودشان برد) و نسبت فسق به آنها داد پس آنها فاسقند.
(يا كميل ليس الشان ان تصلى و تصوم و تتصدق ، الشان ان تكون الصلاة بقلب نقى و عمل
عندالله مرضى و خشوع سوى و انظر فيما تصلى و على ما تصلى ان لم يكن من وجهه وحله
فلاقبول ).
اى كميل ! كار (شاءن ) آن نيست كه نماز بخوانى و روزه بگيرى و صدقه دهى ؛ بلكه كار آنست كه
نماز تو با قلب پاكيزه و كار خدا پسند و خشنوع كامل باشد و ببين در چه لباسى و بر چه زمين و
فرشى نماز مى گزارى ؟ اگر از راه مشروع و حلال نيست نماز تو قبول نخواهد شد.
(يا كميل اللسان ينزح من القلب و القلب يقوم بالغذاء فانظر فيما قلبك و جسمك فان لم يكن ذلك
حلالا لم يقبل الله تسبيحك ولا شكرك ).
اى كميل ! زبان آنچه مى گيرد و مى گويد، از دل است و دل انسان قوامش ‍به غذا است .
ببين دل خود را به چه وسيله تغذيه مى كنى ؟ اگر از راه حلال نيست ، خداى تعالى تسبيح و ذكر
ترا نمى پذيرد.
(يا كميل افهم و اعلم انا لانرخص فى ترك اداء الامانة لاحد من الخلق ، فمن روى عنى فى ذلك
رخصة فقد ابطل و اثم و جزاوه النار بما كذب ، اقسم لسمعت رسول الله (صلى الله عليه و آله )
يقول لى قبل وفاته بساعة مرارا ثلاثا: يا اباالحسن اءد (اء) الامانة الى البر و الفاجر فيما جل و قل
حتى الخيط و المخيط.
اى كميل بفهم و بدان ما كسى را از مردم در ترك امانتها رخصت نمى دهيم ، پس كسى كه از من
نقل كند چنين رخصتى را بتحقيق بيهوده و گناه است و پاداش او آتش است به واسطه دروغى كه
گفته . سوگند ياد مى كنم هر آينه شنيدم از پيغمبر اكرم ، يك ساعت قبل از وفاتش كه سه مرتبه
فرمود: يا اباالحسن ! (كينه اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) است ) امانت را به صاحبش رد كن
، خواه نيكوكار باشد يا بدكار، خواه امانت كوچك باشد يا بزرگ ولو يك رشته نخ باشد.
يا كميل لاغز والا مع امام عادل ولا نفل الا نفل الا من امام فاضل اى كميل ! جنگ وجهادى نيست
مگر با امام عادل (يعنى با اذن و اجازه او) و استحبابى در نماز جماعت نيست مگر با امامى كه
داراى فضيلت است (يعنى امام جماعت حتما بايد يك مزيت به ماءموم داشته باشد).
يا كميل لولم يظهر نبى و كان فى الارض مومن تقى لكان فى دعائه الى الله مخطئا او مصيبا، بل و
الله مخطئا حتى ينصبه الله لذلك و يوهله له .
اى كميل ! اگر پيامبرى روى زمين ظاهر نمى شد و در روى زمين يك مؤ من پرهيزكار مى بود، هر
آينه در دعاى خود به سوى خدا يا خطاكار بود و يا به هدف رسيدن و مصيب بود. (بعد فرمود) بلى
قسم به خدا خطاكار بود تا اينكه خداى تعالى براى شما يك پيامبر مى فرستاد و به مقام پيامبرى
او را منصوب مى كرد و اهلبيت و شايستگى او را گواهى مى نمود.
يا كميل الدين لله فلا يقبل الله من احد القيام به الا رسولا اونبيا اووصيا.
اى كميل ! دين ، دين خداست . و خداوند قيام بر دين را از هيچ كس ‍نمى پذيرد مگر از رسول يا
نبى يا وصى باشد.
يا كميل هى نبوة و رسالة و امامة و ليس بعد ذلك الاموالين متبعين او عامهين مبتدعين ، انما
يتقبل الله من المتقين .
اى كميل ! (رهبرى جامعه مسلمين به واسطه ) نبوت و رسالت و امامت است و غير از اينها، يا
ولايت از طرف امام دارند يا متحير و بدعتگزار. بدرستى كه خداوند كارهاى نيك را از پرهيزكاران مى
پذيرد.
يا كميل ان الله كريم حليم عظيم رحيم دلنا على اخلاقه و امر نابالا خذبها و حمل الناس عليها،
فقد اديناها غير متخلفين و ارسلناها غير منافقين و صدقناها غير مكذبين و قبلناها غير مرتابين .
اى كميل ! خداى تعالى كريم و حليم و عظيم و رحيم است خداوند دلالت كرده ما را به اخلاق و
صفات خويش . امر كرده ما را كه اخلاق او را در خود پياده كنيم و مردم را نيز وادار به آن اخلاق
نمائيم . پس به تحقيق ما، اين وظيفه را ادا نموديم و بدون تخلف و دو روئى ، آن را به مردم
رسانيديم و بدون تكذيب احكام و دستورات الهى را تصديق نموديم و بدون شك و ترديد آن را قبول
كرديم .
(يا كميل لست و الله متملقا حتى اطاع ولا ممنيا حتى لا اعصى ولا مائلا اطعام الاعراب حتى انحل
امرة المومنين وادعى بها).
اى كميل ! به خدا قسم ، من آن نيستم كه چاپلوسى كنم تا مرا اطاعت كنند. و اين تمنا را ندارم
كه با من مخالفت نكنند و رشوه به اعراب نمى دهم كه مرا اميرالمؤ منين بگويند.
توضيح آنكه اين اوصافى را اميرالمؤ منين مى شمارد، اوصافى است كه در معاويه و معاويه صفتان
وجود دارد چون معاويه گاهى نهايت چاپلوسى را مى كرد براى اغفال مردم و آرزوى او اين بود كه
مردم با آرمانهاى سياسى او مخالفت نكنند.
(يا كميل انما حظى من بدنيا زائلة مدبرة و نحظى باخرة باقية ثابتة ).
اى كميل ! كسانى كه از دنيا بهره و رشدند، بهره دنيا زوال پذير وگول زننده است و بهره ما از
آخرت ، باقى و ثابت است .
(يا كميل ان كلا يصير الى الاخرة والدى نرغب فيه منها رضى الله والدرجات العلى من الجنة التى
يورتها من كان تقيا).
اى كميل ! تمام مردم به سوى آخرت مى روند، ولى چيزى كه ما از آخرت مى خواهيم رضاى خدا
و درجات عاليه بهشت است كه از خداى تعالى آن را به پرهيزكاران ارث مى دهد.
(يا كميل من لايسكن الجنة فبشرة بعذاب اليم و خزى مقيم :
اى كميل ! كسى كه ساكن بهشت نشد پس مژده او را به عذاب دردناك و پستى دائمى ).
(يا كميل انا احمد الله على توفيقه و على كل حال اذا شئت فقم
اى كميل ! من خداى را در هر حال سپاس مى گذارم بر توفيقى كه به من عنايت فرموده (سپس
فرمود) اگر خواستى بروى برخيز يعنى وقت تمام شده كه اين خود دستورى است درباره نظم در
وقت و كارها).

مناظره حضرت اميرالمومنين على عليه السلام با علماى يهود

روزى عده اى از علماى يهود، نزد عمر آمدند و گفتند: اى خليفه اگر به سؤ الات ما پاسخ صحيح

بدهى ، ما به اسلام مى گرويم و گرنه ، مى فهميم كه اسلام بر حق نيست . عمر گفت : هر چه

مى خواهيد بپرسيد. من جواب مى دهم

يهوديان اين سؤ الات را مطرح كردند: 1 قفل هاى آسمان چيست ؟ 2 كليد آسمانها چيست ؟ 3

قبرى كه صاحبش را گردش مى داد، چه بود؟ 4 آنكه قومش را نذر كرد در حالى كه نه از جن بود و

نه از آدميان ، كه بود؟ 5 پنج چيزى كه روى زمين راه رفتند و در رحم و شكمى بوجود نيامدند، چه

چيزهاى هستند؟ 6 پرندگانى مانند دراج يا خروس در آوازهاى خود مى گويند؟...

عمر كه از پاسخ دادن عاجز شده بود، از شرمندگى سر به زير افكند و گفت كه پاسخ اين سؤ الات

را نمى داند. يهوديان كه اين جريان خوشحال شده بودند، گفتند: پس ثابت شده كه اسلام بر حق

نيست

سلمان كه در جلسه حاضر بود، گفت : كمى صبر كنيد، من كسى را خواهم آورد كه حقانيت

اسلام را براى شما ثابت كند و پاسخ تمام سؤ الات شما را بدهد. سپس به سوى منزل على عليه

السلام در حالى كه در لباس رسول الله مى خراميد، وارد مسجد شد. عمر با ديدن ايشان با

خوشحالى به طرف ايشان رفت و دست در گردن آن حضرت انداخت و گفت يا ابوالحسن به راستى

كه فقط تو مى توانى پاسخ تمام سؤ الات اين يهوديان را بدهى . حضرت على عليه السلام رو به

يهوديان كردند و فرمودند: من شرطى دارم و آن اين است كه اگر من به تمام سؤ الات شما پاسخ

درست بدهم و به شما بدهم چنانچه در تورات شماست ، شما نيز داخل دين اسلام شده و

مسلمان شويد و يهوديان اين شرط را پذيرفتند. سپس حضرت پاسخ تمام سؤ الات آنان را بيان

فرمود: قفل آسمانها، شرك به خداوند است . زيرا وقتى بنده اى مشرك شد، عملش بالا نمى رود.

كليد اين قفلهاى بسته ، شهادت دادن به يگانگى خداوند و نبوت رسول الله است . قبرى كه

صاحبش را گردش داد، آن ماهى بود كه يونس پيامبر را بلعيد. آن كه قومش را انذار كرد و نه از جن

و نه از آدمى زاد، مورچه سليمان بود كه گفت : اى مورچگان داخل منزلتان شويد كه سليمان و

لشكرش شما را در زير پا نابود نكنند و ايشان نمى دانند. پنج چيزى كه بر زمين راه رفتند ولى در

شكمى بوجود نيامدند، عبارت اند از حضرت آدم ، حوا، ناقه صالح ، قوچ ابراهيم و عصاى موسى و

دراج در آوازش مى گويد: ((الرحمن على العرش استوى )) و خروس در آوازش مى گويد: ((اذكرو لله

يا غافلين ))... از علماى يهود كه سه نفر بودند، دو نفر ايمان آوردند و به يگانگى خدا و نبوت رسول

الله ، شهادت دادند، ولى نفر سوم گفت : اگر به اين سؤ ال من پاسخ دادى ، من هم ايمان مى

آوردم . حضرت فرمود: سؤ ال كن از هر چه مى خواهى ؟ او گفت : به من خبر بده از قومى كه در

اول زنده بوده و بعد مردند و بعد از 309 سال خدا آنها را زنده كرد؟ داستان آنها چيست ؟

حضرت فرمود: اين داستان اصحاب كهف است و داستان را براى او از ابتدا بازگو كرد

پس از آن حضرت به او فرمود: اى يهودى ، آيا اين داستان كه من برايت بازگو كردم ، با آنچه كه در

تورات آمده است ، يكسان بود؟ يهودى گفت : آرى نه يك حرف زياد و نه يك حرف كم

اى ابولحسن ديگر مرا يهودى مخوان كه من شهادت مى دهم به اين كه جز خدا نيست و اين كه

محمد صلى الله عليه و آله و سلم بنده و فرستاده او است و تو اعلم اين امت هستى

سروده ابن رومی در باره فضائل امیرالمومنین علی (ع)

سروده ابن رومى درباره فضائل امیرالمومنین علی(ع)
ابن رومى چه سروده اى پیرامون فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام) دارد؟
ابوالحسن على بن عبّاس بن جریح مشهور به ابن رومی پیرامون فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام) چنين سروده است:
1 ـ یا هندُ لم أعشق ومثلیَ لا یرى *** عشقَ النساء دیانةً وتحرُّجا
2 ـ لکنّ حبّی للوصیّ مخیّمٌ *** فی الصدر یسرحُ فی الفؤاد تولّجا
3 ـ فهو السراجُ المستنیرُ ومن بهِ *** سببُ النجاةِ من العذاب لمن نجا
4 ـ وإذا ترکتُ له المحبّة لم أجدْ *** یومَ القیامةِ من ذنوبی مَخرجا
5 ـ قل لی أأترکُ مستقیمَ طریقِهِ *** جهلاً وأتّبعُ الطریقَ الأعوجا
6 ـ وأراهُ کالتّبرِ المُصفّى جوهراً *** وأرى سواه لناقدیهِ مبهرجا
7 ـ ومَحِلُّهُ من کلِّ فضل بیّنٌ *** عال محلّ الشمسِ أو بدر الدجى
8 ـ قال النبیُّ له مقالاً لم یکنْ *** یوم الغدیرِ لسامعیه مُمجمجا
9 ـ من کنتُ مولاهُ فذا مولىً له *** مثلی وأصبحَ بالفَخارِ متوّجا
10 ـ وکذاک إذْ منعَ البتولَ جماعةً *** خطبوا وأکرمَهُ بها إذ زوّجا
11 ـ وله عجائبُ یومَ سارَ بجیشِهِ *** یبغی لقُصّرِ النهروانِ المخرجا
12 ـ رُدّت علیهِ الشمسُ بعد غروبِها *** بیضاءَ تلمعُ وقدةً وتأجُّجا(1)
(1 ـ اى هند من عاشق نشدم، و مانند من عشق به زنان را کیش و آیین و دورى از گناه نمى داند. 2 ـ لکن محبّتِ نسبت به وصىّ در سینه ام خیمه زده است، و در قلبم به شدّت جریان یافته است . 3 ـ پس او است چراغ روشنگر، و کسى است که نجات یافتگان به وسیله او از عذاب نجات پیدا مى کنند . 4 ـ و اگر محبّت او را رها کنم در روز قیامت راه خروجى از گناهانم نمى یابم. 5 ـ به من بگو آیا راه راستِ او را از روى نادانى رها کنم و راه کج و معوّج را بپیمایم. 6 ـ و او را گوهرى مانند شمش طلاى ناب مى دانم، و غیر او را مى بینم که نزد محک زنندگان، پست و بى ارزش اند. 7 ـ و مکان او نسبت به هر فضیلتى روشن و بلند و مانند مکان خورشید یا ماه شب چهارده در شب ظلمانى است. 8 ـ پیامبر درباره او در روز غدیر سخنى فرمود که آن را براى شنوندگانش روشن کرد و مبهم نگذاشت: 9 ـ هر که من مولاى او هستم این (على) مثل من مولاى اوست، و صبح کرد در حالى که تاج افتخار بر سر او بود. 10 ـ و نیز به یادآر زمانى را که بتول را از گروهى که او را خواستگارى کردند دریغ داشت، و او را گرامى داشت و به ازدواج او در آورد. 11 ـ براى او عجایب و غرایبى است در روزى که لشکرش را حرکت داد تا براى کوته فکران نهروان چاره اى بجوید. 12 ـ خورشید پس از اینکه غروب کرد در حالى که سفید و برافروخته و نورانى بود برگشت(2)).(3)
       
پی نوشت:
       
(1). مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 531، چاپ ایران (ج 3، ص 38).
(2). اشاره دارد به ردّ شمس براى امیر مؤمنان هنگام رفتن به جنگ نهروان. ر.ک: سیوطى، کشف اللبس عن حدیث ردّ الشمس؛ حاکم حسکانى، مسألة فى تصحیح ردّ الشمس؛ البدایه والنهایه، ج 6، ص 88؛ تذکرة الحفاظ، ج 3، ص 1200.
(3). گردآوری از کتاب: گزیده ای جامع از الغدیر، علامه شیخ عبدالحسین امینی، ترجمه محمد حسین شفیعی شاهرودی، موسسه میراث نبوت، چاپ سوم، ص 259.

 

فضائل امیرالمومنین(ع) از منظر روایات اهل سنت

فضائل امیرالمومنین(ع) از منظر روایات اهل سنت
فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام) از دیدگاه روایات اهل سنت چگونه است؟
روایات زیادى در مورد فضائل علی(علیه السلام) بیان شده که در ذیل به برخى از آنها اشاره مى کنیم:
1 ـ حدیث نور
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: «کنت أنا و على بن ابی طالب(علیه السلام) نوراً بین یدی الله قبل أن یخلق آدم باربعة آلاف عام، فلمّا خلق آدم قسّم ذلک النور جزئین. فجزء أنا وجزء علىّ»(1)؛ (من و على بن ابى طالب نورى واحد نزد خداوند متعال بودیم، چهار هزار سال قبل از آن که خداوند حضرت آدم را خلق کند، بعد از خلقت آدم آن نور را به دو جزء تقسیم نمود: جزئى من و جزء دیگر آن علىّ است).
این حدیث را هشت نفر از صحابه، هشت نفر از تابعین، و بیش از چهل نفر از علماى اهل سنت نقل کرده اند.
2 ـ حدیث «أحبّ الخلق»
امام على(علیه السلام) کسى است که طبق نصّ نبوى: «أحبّ الخلق إلى الله» است.
ترمذى به سند خود از انس بن مالک نقل مى کند: «کان عند النبى(صلى الله علیه وآله) طیر فقال: اللّهمّ ائتنى بأحبّ خلقک الیک یأکل معى من هذا الطیر، فجآء علىّ فأکل معه»(2)؛ (مرغ بریانى نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود. عرض کرد: خدایا! محبوب ترین خلق نزد خودت را نزد من بفرست تا با من در این غذا شرکت کند. در این هنگام على(علیه السلام) وارد شد و با او در غذا شرکت کرد).
این حدیث صحیح را نُه نفر از صحابه، نود و یک نفر از تابعین، و پنجاه نفر از علماى اهل سنت نقل کرده اند. هفت نفر از آنان نیز درباره این حدیث کتاب تألیف نموده اند و گروهى از آنان نیز حدیث را از مسلّمات دانسته اند؛ مانند: مسعودى در «مروج الذهب»،(3) ابن عبد البرّ در «الاستیعاب»، محمّد بن طلحه شافعى در «مطالب السؤول»،(4) صفورى در «نزهة المجالس» و فضل بن روزبهان در «ابطال الباطل».
3 ـ امام على(علیه السلام) میزان ایمان و نفاق
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «لا یحبّ علیّاً إلاّ مؤمن ولا یبغض علیّاً إلاّ منافق»؛ (دوست ندارد على را مگر مؤمن و مبغوض ندارد على را مگر منافق).
این مضمون را هشت نفر از صحابه، و حدود چهل نفر از علماى اهل سنت نقل کرده اند، مانند مسلم در «صحیح»،(5) ترمذى در «صحیح»،(6) احمد در «مسند»(7) و ابن ماجه در «سنن».(8)
4 ـ امام على(علیه السلام) برادر معنوى پیامبر(صلى الله علیه وآله)
جابر بن عبدالله و سعید بن مسیّب مى گویند: «إنّ رسول الله(صلى الله علیه وآله) آخى بین اصحابه، فبقى رسول الله(صلى الله علیه وآله) و ابوبکر و عمر و على(علیه السلام)، فآخى بین ابى بکر و عمر و قال لعلى: أنت أخى و أنا أخوک»؛ (رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بین اصحابش عقد اخوت بست و تنها رسول خدا، ابوبکر، عمر و علىّ باقى ماندند، آن گاه بین ابوبکر و عمر عقد اخوت بست و سپس به على(علیه السلام) فرمود: «تو برادر من و من برادر تو ام»).
این حدیث را چهارده نفر از صحابه، و حدود چهل نفر از علماى اهل سنت نقل کرده اند؛ امثال: ترمذى در صحیح(9)و حاکم در مستدرک.(10)
5 ـ امام على(علیه السلام) و باز بودن درب خانه او به مسجد
احمد بن حنبل از زید بن ارقم نقل مى کند: «کان لنفر من الصحابه أبواب شارعة فی المسجد، فقال رسول الله(صلى الله علیه وآله): سدّوا هذه الأبواب الاّ باب على. فقال بعضهم فیه. فقال(صلى الله علیه وآله): و الله ما سددت شیئاً و لافتحته و لکن أمرت بشىء فاتبعته»(11)؛ (گروهى از اصحاب، درهایى را ازمنزلشان به مسجد باز نموده بودند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: همه درها بسته شود، غیر از درب خانه على. برخى از مردم سخنانى گفتند، آنگاه فرمود: من درب ها را از جانب خود نبستم و باز نگذاشتم، بلکه مأمور شدم و به مأموریتم عمل نمودم).
ترمذى نقل مى کند که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «سدّوا الأبواب کلها الاّ باب علىّ»(12)؛ (همه درب ها را به مسجد، ببندید، جز درب خانه على).
این حدیث را حدود دوازده نفر از صحابه و سى نفر از علماى عامه نقل کرده اند.
6 ـ امام على(علیه السلام) و ردّ شمس
ابوهریره مى گوید: «نام رسول الله(صلى الله علیه وآله) ورأسه فى حجر علىّ، ولم یکن صلّى العصر حتى غربت الشمس، فلما قام النبى(صلى الله علیه وآله)دعا له فردّت علیه الشمس حتى صلّى، ثم غابت ثانیة»(13)؛ (رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در حالى که سرش در دامان على(علیه السلام) بود خوابید، و ایشان نماز عصر را نخوانده بود که خورشید غروب کرد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) که بیدار شد براى او دعا کرد، خورشید بازگشت، على(علیه السلام) نماز عصر را در وقت خود به جاى آورد، آن گاه خورشید بازگشت).
این حدیث را نُه نفر از صحابه، و چهل نفر از علماى عامه نقل کرده اند که ده نفر از آن ها درباره این حدیث کتاب تألیف نموده، حدود سیزده نفر نیز آن را تصحیح کرده اند؛ امثال: ابوجعفر طحاوى،(14) طبرانى،(15) بیهقى،(16) هیثمى(17) و قسطلانى.(18)
7 ـ امام على(علیه السلام) و ابلاغ سوره برائت
ابو رافع مى گوید: «بعث رسول الله(صلى الله علیه وآله) ابابکر بسورة «برائة» الى الموسم، فأتى جبرئیل فقال: انّه لن یؤدّیها عنک الا انت او رجل منک. فبعث علیاً فى اثره حتّى لحقه بین مکّة و المدینة، فأخذها و قرأها على الناس فى الموسم»(19)؛ (رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ابوبکر را براى ابلاغ سوره برائت به مکه فرستاد. جبرئیل بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شد و گفت: سوره را یا باید خودت ابلاغ کنى یا کسى که از توست. پیامبر(صلى الله علیه وآله) علىّ(علیه السلام) را به دنبال او فرستاد. على(علیه السلام) بین مکه و مدینه به ابوبکر رسید، سوره را از او گرفته و بر مردم قرائت نمود).
این حدیث را هفتاد و سه نفر از علماى اهل سنت نقل کرده اند که برخى از آنان عبارت اند از: احمد بن حنبل در مسند،(20) ابن ماجه در سنن،(21) و ترمذى در صحیح.(22)
8 ـ امام على(علیه السلام) مولود کعبه
حاکم نیشابورى مى گوید: «قد تواترت الأخبار أنّ فاطمة بنت أسد ولدت أمیرالمؤمنین على بن أبى طالب ـ کرّم الله وجهه ـ فى جوف الکعبه»(23)؛ (در اخبار متواتر آمده است که فاطمه دختر اسد، امیرالمؤمنین على بن ابى طالب ـ کرّم الله وجهه ـ را داخل کعبه زایید).
این حدیث را هفده نفر از علماى اهل سنت نقل کرده، دوازده نفر به تواتر یا شهرت آن تصریح نموده و نه نفر نیز به اختصاص این فضیلت به امام على(علیه السلام) تصریح کرده اند.
9 ـ امام على(علیه السلام) و گرفتن لواء
بریده اسلمى، از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که فرمود: «لأعطین اللّواء غداً رجلا یحبّ الله و رسوله و یحبّه الله و رسوله، فلمّا کان من الغد تطاول لها أبوبکر و عمر، فدعا علیّاً(علیه السلام) و هو أرمد فتفل فى عینیه و اعطاه اللواء، و نهض معه من الناس ما نهض»(24)؛ (فردا پرچم را به دست کسى خواهم داد که خدا و رسول او را دوست دارد و خدا و رسول نیز او را دوست دارند. روز بعد ابوبکر و عمر منتظر بودند که آن ها را صدا زند، ولى پیامبر(صلى الله علیه وآله)علىّ(علیه السلام) را در حالى که درد چشم داشت صدا زد و آب دهان در چشم او مالید، آن گاه پرچم را به دست او داد و عده اى نیز با او حرکت کردند).
10 ـ امام على(علیه السلام) اوّلین مسلمان و مؤمن
پیامبر(صلى الله علیه وآله) به فاطمه(علیها السلام) فرمود: «انّه لأول أصحابى إسلاماً»(25)؛ (علىّ اوّلین نفر از اصحاب من است که اسلام آورد).
11 ـ امام على(علیه السلام) اوّلین نمازگزار با پیامبر(صلى الله علیه وآله)
حاکم نیشابورى، به سندش از امام على(علیه السلام) نقل مى کند که فرمود: «عبدت الله مع رسول الله(صلى الله علیه وآله) سبع سنین قبل أن یعبده أحد من هذه الأمّه»(26)؛ (با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) هفت سال قبل از دیگران عبادت کردم).(27)
        پی نوشت:
       
(1). تذکرة الخواص، ص 46.
(2). صحیح ترمذى، ج 5، ص 595.
(3). مروج الذهب، ج 1، ص 711.
(4). مطالب السؤول، ص 42.
(5). صحیح مسلم، ج 1، ص 120، ح 131، کتاب الإیمان.
(6). صحیح ترمذى، ج 5، ص 601، ح 3736.
(7). مسند احمد، ج 1، ص 135، ح 643.
(8). سنن ابن ماجه، ج 1، ص 42، ح 114.
(9). صحیح ترمذى، ج 5، ص 595، ح 3720.
(10). مستدرک حاکم، ج 3، ص 16، ح 4289.
(11). مسند احمد، ج 4، ص 369.
(12). سنن ترمذى، ج 5، ص 641.
(13). الخصائص الکبرى ج 2 ص 324.
(14). کشف الرمس، سیوطى، ص 29.
(15). همان، ص 34.
(16). همان.
(17). مجمع الزوائد، ج 8، ص 279.
(18). المواهب اللدنیة، ج 1، ص 358.
(19). در المنثور، ج 3، ص 210.
(20). مسند احمد، ج 4، ص 165.
(21). سنن ابن ماجه، ج 1، ص 44.
(22). صحیح ترمذى، ج 5، ص 636.
(23). مستدرک حاکم، ج 3، ص 550، ح 6044.
(24). تاریخ طبرى، ج 3، ص 93.
(25). مسند احمد، ج 5، ص 662، ح 19796.
(26). مستدرک حاکم، ج 3، ص 112.
(27). گردآوری از کتاب: دفاع از تشیع و پاسخ به شبهات، على اصغر رضوانى، انتشارات مسجد مقدس جمکران، ص 31.

 

فضائل امیرالمومنین علی(ع) از زبان عایشه

فضائل امیرالمومنین علی(ع) از زبان عایشه
در منابع اهل سنت چه فضائلی دربارۀ علی(علیه السلام) از زبان عایشه نقل شده است؟
به گواهی تاریخ، عایشه  میانه خوبی با حضرت علی(ع) نداشت و زخم کینه و دشمنی او با حضرت، در جنگ جمل سر باز کرد. اما مهم اینجاست که حتی عایشه نیز هرگز نتوانست فضائل و کمالات آن حضرت را کتمان کند و توصیفاتی مانند: عبادت بودن یاد علی، وارد بودن حدیث کساء و آیه تطهیر در حق علی و اهل بیتش، بر مدار حق بودن علی و محبوب ترین بودن علی و فاطمه نزد پیامبر و... را در حق آن حضرت بیان نمود.
عایشه دختر ابی بکر بن ابی قحافه، یکی از زنان پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است که بر اساس تواریخ معتبر، میانۀ خوبی با علی(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) و فرزندان ارجمند آنان نداشت. و این بغض و خصومت او در جنگ جمل کاملا ظاهر شد. یعنی همان زمان که او به خود اجازه می داد، همه سفارشهایی را که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد لزوم پیروی و اطاعت از علی(علیه السلام) بیان فرموده است، نادیده بگیرد، و آشکارا در مقابل آن حضرت اقدام به مبارزه کند.
اما مطلب مهم این است که حقیقتا فضیلت و کمال بی منتهای علی علیه السلام و خاندان پاک آن حضرت به اندازه‏ ای درخشنده است که هیچ کس و هیچ چیز قادر به جلوگیری از پرتو افکنی آن نیست. به طوری که عایشه نیز با چنین طرز تفکری هرگز نتوانست فضائل و کمالات آن حضرت را کتمان کند. اکنون به‏ مواردی از گفتار وی دربارۀ فضائل امام علی(علیه السلام) اشاره می‏کنیم:
1_ «عن هشام بن عروة، عن ابیه، عن عائشة قالت: قال رسول الله (صلی الله علیه وآله و سلم): ذکر علی عبادة»(1)؛ (هشام بن عروه از پدرش، از عایشه روایت می‏کند که گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: یاد کردن علی عبادت است).
2_ «عن عائشة أنّ رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) خرج و علیه مرط مرجل من شعر أسود، فجاء الحسن فأدخله، ثم جاء الحسین فأدخله، ثم فاطمة، ثم علی، ثم قال: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت» »(2)؛ (از عایشه روایت شده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بیرون آمد در حالی که عبای منقوش را که از موی سیاه بود، برتن خود داشت. پس حسن(علیه السلام) آمد و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) او را داخل آن ‏کساء کرد. سپس حسین(علیه السلام) آمد و آن حضرت او را نیز داخل کساء نمود، آنگاه فاطمه (علیها السلام) و بعد علی (علیه السلام) آمدند و داخل کساء شدند. سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) (این جملات قرآن کریم را بیان) فرمود: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت»؛ (خداوند فقط می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.)
3_ «عن عائشة... قالت: رحم الله علیا لقد کان علی الحق... »(3)؛ (عایشه گفت: خدا علی را رحمت کند که حقیقتا بر حق بود...)
4_ «عن جمیع بن عمیر قال دخلت علی عائشة، فقلت لها: من کان احب الناس الی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، قالت: أما من الرجال فعلیٌّ، و أما من النساء ففاطمة»(4)؛ (جمیع بن عمیر گوید که بر عایشه وارد شدم، پس به او گفتم: محبوبترین مردم نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چه کسی است؟ گفت: از مردان علی و از زنان فاطمه نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) محبوبترند).
5_«عن شریح بن هانی، عن ابیه، عن عائشة، قالت:ما خلق الله خلقا کان احب الی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) من علی»(5)؛ (شریح بن هانی از پدرش روایت می‏کند که عایشه گفت: خلق نکرد خداوند آفریده‏ای را که نزد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) محبوبتر از علی (علیه السلام) باشد).
6_ «عن عطاء، قال: سألت عائشة عن علی(علیه السلام)، فقالت: ذاک خیر البشر لا یشک فیه الا کافر»(6)؛ (عطا گفت از عایشه در مورد علی(علیه السلام) سؤال کردم، عایشه گفت: او بهترین انسان است، و در این مطلب شک و تردید نمی‏کند مگر کافر).
7_ «حدثنا جعفر بن برقان قال: بلغنی ان عائشة کانت تقول: زینوا مجالسکم بذکر علی (علیه السلام)»؛ (جعفر بن برقان روایت کرد که با خبر شدم که عایشه می‏گفت: مجالس و محافل خود را با یاد علی (علیه السلام) زیبایی ببخشید).
8_«عائشة رفعته: ان الله قد عهد إلی من خرج علی علیٍّ فهو کافر فی النار، قیل: لم خرجت علیه؟! قالت: أنا نسیت هذا الحدیث یوم الجمل حتی ذکرته بالبصرة و أنا استغفر الله»(7)؛ (عایشه به حدیث مرفوع (از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرد که:همانا خداوند مقرر نمود که هر کس بر علی، خروج کند، کافر و در آتش دوزخ است. (وقتی عایشه این حدیث را بیان کرد به او) گفته شد: چرا تو بر علی خروج کردی؟ عایشه گفت: من این حدیث را در جمل فراموش کرده بودم تا آنکه در بصره به یادم آمد و توبه کردم).
9_«عن عطاء بن ابی رباح، عن عائشة، قالت: علی بن ابی طالب اعلمکم بالسنة»(8)؛ (عطا پسر ابی رباح، از عایشه روایت کرد که گفت: عالمترین شما به سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، علی بن ابی طالب است).
10_«عن عطاء عن عائشة قالت: علی اعلم اصحاب محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)».(9) (از عطا روایت شد که عایشه گفت:داناترین اصحاب محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)، علی(علیه السلام) است).
11_«عن عائشة، قالت: قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)، و هو فی بیتها لما حضره الموت: ادعوا لی حبیبی‏[قالت‏] فدعوت له ابو بکر فنظر الیه ثم وضع رأسه ثم قال: ادعوا لی حبیبی، فدعوا له عمر، فلما نظر الیه وضع رأسه، ثم قال: ادعوا لی حبیبی، فقلت: ویلکم ادعوا له علی بن ابی طالب، فوالله ما یرید غیره‏[فدعوا علیا فأتاه‏] فلما أتاه أفرد الثوب الذی کان علیه ثم أدخله فیه فلم یزل یحتضنه حتی قبض و یده علیه»(10)؛ (از عایشه روایت است که گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به هنگام رحلت و احتضار در خانه او بود و فرمود: حبیب مرا نزد من فرا خوانید پس ابو بکر را فرا خواندیم، حضرت نگاهی به او کرد و سپس سر خود را برگرداند آنگاه فرمود: حبیب مرا نزد من فراخوانید، پس عمر را فراخواندیم، وقتی حضرت به او نگاه کرد سر خود را برگرداند آنگاه فرمود: حبیب مرا نزد من فراخوانید، پس من گفتم: وای بر شما، علی بن ابی طالب را برای او فراخوانید، به خدا سوگند غیر از علی را اراده نفرموده است، پس علی را فراخواندند وقتی آن حضرت آمد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پارچه‏ای را که روی خود داشت، کنار زد و علی (علیه السلام) را داخل آن پارچه نمود، و او را از خود جدا نکرد تا رحلت نمود، در حالی که دست پیامبر بر بدن علی (علیه السلام) بود).
12_ «عن عائشة قالت: رأیت النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) التزم علّیاً و قبَّله و[هو] یقول: بابی الوحید الشهید، بأبی الوحید الشهید»(11)؛ (عایشه گوید که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدم ملتزم و همراه علی بود و او را بوسید و می‏فرمود: پدرم فدای شهید تنها، پدرم فدای شهید تنها). (12)
روایات زیادى در مورد فضائل امیرالمؤمنین على(علیه السلام) در کتب معتبر اهل تسنن به نقل از عایشه موجود است که در ذیل به برخى از آن ها اشاره مى شود:
1.در التاريخ الكبير بخاري [به نقل از عایشه] آمده است: «أعلَمُ النّاسِ بِالسُّنّةِ عَلِىُّ بنُ أبى طالِب(علیه السلام)»؛ (آگاه ترینِ مردم به سنّت، على بن ابى طالب(علیه السلام) است).(13)
2. شواهد التنزيل از عايشه نقل مي كند كه: «عَلِىٌّ(علیه السلام) أعلَمُ أصحابِ مُحَمَّد(صلى الله علیه وآله) بِما اُنزِلَ عَلى مُحَمَّد(صلى الله علیه وآله)»؛ (عایشه: على(علیه السلام) آگاهترینِ یاران محمّد(صلى الله علیه وآله) است بر آنچه که بر محمّد(صلى الله علیه وآله)نازل شد).(14)
3. تاريخ دمشق از جميع بن عمير نقل می‌كند كه: «دَخَلتُ مَعَ اُمّى عَلى عائِشَةَ، فَسَمِعتُها تَسأَلُها مِن وَراءِ الحِجابِ عَن عَلِىٍّ(علیه السلام)، فَقالَت: تَسأَلینى عَن رَجُل ما أعلَمُ أحَداً کانَ أحَبَّ إلى رَسولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) مِنهُ ولا أحَبَّ إلَیهِ مِنِ امرَأَتِهِ؟!»؛ (جمیع بن عمیر: همراه مادرم به خانه عایشه رفتیم. از پشت پرده شنیدم که مادرم درباره على(علیه السلام) از وى مى پرسد. گفت: از من درباره کسى مى پرسى که من، کسى را که از او و زنش نزد پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) محبوب تر باشد، نمى شناسم؟!).(15)
4. تاریخ دمشق عن صدقة بن سعید عن جمیع بن عمیر : «إنّ اُمَّهُ و خالَتَهُ دَخَلَتا عَلى عائشة، فَقالتا: یا اُمَّ المؤمنینَ، أخبِرینا عَن عَلِىٍّ(علیه السلام).
قالت: أىَّ شىء تَسألنَ؟! عن رجل وَضَعَ یَدَهُ مِن رسول اللهِ(صلى الله علیه وآله) مَوضِعاً فَسالَت نَفسُهُ فى یده فَمَسَحَ بِها وَجهَهُ، واختلفوا فى دفنه، فقال: إنّ أحبَّ البِقاعِ إلَى اللّهِ مکانٌ قُبِضَ فیه نَبیُّهُ؟!
قالَتا: فَلِمَ خَرَجتِ عَلَیهَ؟
قالَت: أمرٌ قُضِىَ؛ لَوَدِدتُ أن أفدِیَهُ بِما عَلَى الأَرضِ!»؛ (صدقة بن سعید به نقل از عمیر: مادر و خاله عمیر وارد خانه عایشه شدند و گفتند: اى مادر! از علىّ(علیه السلام) به ما خبر بده ـ عایشه ـ گفت: از چه چیزى مى پرسید؟! از مردى که دستش را در جایى از بدن رسول خدا(صلى الله علیه وآله) گذاشت که جان پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) از دست او گذشت و آن را به صورتش کشید. در محلّ دفن پیامبر(صلى الله علیه وآله)، اختلاف کردند. فرمود: محبوب ترین مکان براى خدا، جایى است که در آن جا پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) قبض روح شده است.
گفتند: پس چرا بر وى (على(علیه السلام)) خروج کردى؟
گفت: حادثه اى بود که روى داد و من دوست داشتم همه آنچه را که روى زمین است، به عنوان تاوان آن کار، مى پرداختم!)(16)
5. نبیط بن شریط اشجعى مي گويد: هنگامى که على بن ابى طالب(علیه السلام) از جنگ با نهروانیان فارغ شد، ابو قتاده انصارى با شصت یا هفتاد نفر از انصار برگشتند. نخست به دیدار عایشه رفت.
ابو قتاده مى گوید: وارد خانه عایشه شدم، پرسید: چه خبر؟
به وى گفتم: هنگامى که حَکمیّتْ خواهان از لشکر امیر مؤمنان جدا شدند، با آنان روبه رو شدیم و آنان را کشتیم... .
عایشه گفت: آنچه که بین من و على(علیه السلام) اتّفاق افتاد، مانع از آن نمى شود که حقّ را بگویم. از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: «امّت من، دو گروه مى شوند و بین آن دو، گروهى (از دین) جدا مى شوند که سر هایشان را مى تراشند، سبیل هایشان را مى چینند، دامن هایشان تا نیمه ساقشان است، قرآن مى خوانند; امّا قرآن از گلویشان تجاوز نمى کند، محبوب ترین مرد امّت نزد من و خداى متعال، آنان را مى کشد».
گفتم: اى مادر مؤمنان! با این که موضوع را مى دانى، چرا آن کارها از تو سرزد؟
گفت: اى ابو قتاده! تقدیر الهى بود و سرنوشت، اسبابى دارد.(17)
6. مسروق مي گويد: عایشه وقتى که فهمید على(علیه السلام) ذو ثُدیَه را کشته است، به وى گفت: خدا عمرو بن عاص را لعنت کند! وى به من نوشت و خبر داد که ذو ثدیه را در اسکندریه کشته است. آنچه در دل دارم مانع از آن نمى شود که چیزى را که از پیامبر خدا شنیدم، بگویم. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «او را بهترینِ امّت من پس از من، خواهد کشت».(18)، (19)
       
پی نوشت:
       
(1). ابن مغازلی در حدیث 243 از مناقب،ص 206،ط.1 ـ ابن عساکر در شرح حال امام علی علیه السلام از تاریخ دمشق،ج 2،ص 408،حدیث 914 شرح محمودی. ـ ابن کثیر در البدایة و النهایة،ج 7،ص 358،و متقی هندی در کنز العمال،ج 11،ص.601 ـ سیوطی در تاریخ الخلفاء،ص.172 ـ شیخ سلیمان قندوزی حنفی در ینابیع المودة،باب مناقب السبعون،ص 281،حدیث 46 و نیز ص.312.
(2). زمخشری در تفسیر کشاف،ج 1،ص 369،ذیل آیه 61 از سوره آل عمران،فمن حاجک...،
 (3). ابن کثیر در البدایة و النهایة،ج 7،ص 305،حدیث.14.
(4). حاکم در المستدرک،ج 3،ص 154 و.157 ـ شیخ سلیمان قندوزی حنفی در ینابیع المودة باب 55،ص 202 و 241. ـ ابن عساکر در شرح حال امام علی علیه السلام از تاریخ دمشق،ج 2،ص 167،شرح محمودی. ـ ابن کثیر در البدایة و النهایة،ج 7،ص 355 و دیگران.
(5). ابن عساکر در شرح حال امام علی علیه السلام از تاریخ دمشق،ج 2،ص 162،حدیث 648،شرح محمودی.
(6). ابن عساکر در شرح حال امام علی علیه السلام از تاریخ دمشق ،ج 2،ص 448،حدیث.972 ـ شیخ سلیمان قندوزی حنفی در ینابیع المودة باب مودة،الثالثة،ص.293.
(7). شیخ سلیمان قندوزی حنفی در ینابیع المودة،باب مودة الثالثة،ص.294.
(8). سیوطی در تاریخ الخلفاء،ص 171،و شیخ سلیمان قندوزی حنفی در ینابیع المودة،فصل سوم ص 343،و ابن عبد البر در استیعاب،اواسط شرح حال علی علیه السلام ج 3،ص‏1104،روایت 1855 (به همین مضمون) و ابن عساکر در شرح حال امام علی علیه السلام از تاریخ دمشق،ج 3،حدیث 1079،ص 48 (شرح محمودی) و بلاذری در حدیث 86 از شرح حال علی علیه السلام از انساب الاشراف،ج 2،ص 124 ط 1 بیروت و دیگران.
 (9). حسکانی در شواهد التنزیل جزء اول،ص 35،حدیث.40.
(10). ابن کثیر در البدایة و النهایة،ج 7،ص 360 (عن عبد الله بن عمر). ـ نیز ابن عساکر در شرح حال امام علی علیه السلام از تاریخ دمشق،ج 3،ص 14،حدیث 1027 (شرح محمودی) عین روایت. ـ حاکم در المستدرک،ج 3،ص 138 و 139 (اشارتی به این موضوع). ـ ذهبی در میزان الاعتدال،ج 2،ص 482،در شماره.4530 ـ سیوطی در اللئالی المصنوعه،ج 1،ص 193،ط 1،و مناقب خوارزمی،ج 1،ص 38،فصل.4.
(11). هیثمی در مجمع الزوائد،ج 9،ص 138،و ابن عساکر در شرح حال امام علی علیه السلام از تاریخ دمشق،ج 3،ص 285،حدیث 1376 (شرح محمودی). ـ و نیز قندوزی در ینابیع المودة،باب 59،ص 339 (...یقول:یا ابا الوحید الشهید،...). ـ متقی هندی در کنز العمال،ج 11،ص 617 (بیروت،چاپ پنجم) «یأتی الوحید الشهید».
(12). برگرفته از مقاله «محمد ابراهیم سراج».
(13). التاریخ الکبیر، ج 3، ص 228، الرقم 768؛ تاریخ دمشق، ج 42، ص 408؛ الاستیعاب، ج 3، ص 206، الرقم 1875؛ مناقب خوارزمى، ص 91، ح 84.
(14). شواهد التنزیل، ج 1، ص 47، ح 40.
(15). خصائص امیرالمؤمنین للنسائى، ص 211، ح 111 و 112؛ مناقب خوارزمى، ص 79، ح 63.
(16). تاریخ دمشق، ج 42، ص 394؛ مسند أبى یعلى، ج 4، ص 422، ح 4845.
(17). تاریخ بغداد، ج 1، ص 160.
(18). شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 268؛ و رجوع شود به مناقب ابن مغازلى، ص 56، ح 79 و کشف الغمّة، ج 1، ص 147 و شرح الأخبار، ج 1، ص 142، ح 74.
(19). گردآوری از کتاب: دانش نامه امیرالمومنین(ع)، محمد محمدی ری شهری، ناشر: دارالحدیث، چاپ اول، ج8، ص 462.

 

شجاعت های امیرالمومنین علی(ع) در جنگ خندق

شجاعت های امیرالمومنین علی(ع) در جنگ خندق
جنگ احزاب، چنانکه از نامش پیداست، نبردى بود که در آن تمام قبائل و گروههاى مختلف دشمنان اسلام براى کوبیدن «اسلام جوان» متحد شده بودند. بعضى از مورخان نفرات سپاه «کفر» را در این جنگ بیش از ده هزار نفر نوشته‏اند، در حالى که تعداد مسلمانان از سه هزار نفر تجاوز نمى‏ کرد.
سران قریش که فرماندهى این سپاه را به عهده داشتند، با توجه به نفرات و تجهیزات جنگى فراوان خود، نقشه جنگ را چنان طراحى کرده بودن که به خیال خود با این یورش، مسلمانان را بکلى نابود سازند و براى همیشه از دست محمد (ص) و پیروان او آسوده شوند!. زمانى که گزارش تحرک قریش به اطلاع پیامبر اسلام رسید، حضرت شوراى نظامى تشکیل داد. در این شورا، سلمان پیشنهاد کرد که در قسمتهاى نفوذپذیر اطراف مدینه خندقى کنده شود که مانع عبور و تهاجم دشمن به شهر گردد. این پیشنهاد تصویب شد و ظرف چند روز با همت و تلاش مسلمانان خندق آماده گردید؛ خندقى که پهناى آن به قدرى بود که سواران دشمن نمى‏ توانستند از آن با پرش بگذرند، و عمق آن نیز به اندازه‏اى بود که اگر کسى وارد آن مى‏ شد، به آسانى نمى‏ توانست بیرون بیاید.
سپاه قدرتمند شرک با همکارى یهود از راه رسید. آنان تصور مى‏ کردند که مانند گذشته در بیابانهاى اطراف مدینه با مسلمانان روبرو خواهند شد، ولى این بار اثرى از آنان در بیرون شهر ندیده و به پیشروى خود ادامه دادند و به دروازه شهر رسیدند و مشاهده خندقى ژرف و عریض در نقاط نفوذپذیر مدینه، آنان را حیرت زده ساخت زیرا استفاده از خندق در جنگهاى عرب بى سابقه بود. ناگزیر از آن سوى خندق شهر را محاصره کردند.
محاصره مدینه مطابق بعضى از روایات حدود یک ماه به طول انجامید. سربازان قریش هر وقت به فکر عبور از خندق مى افتادند، با مقاومت مسلمانان و پاسداران خندق که با فاصله هاى کوتاهى در سنگرهاى دفاع موضع گرفته بودند، روبرو مى شدند و سپاه اسلام هر نوع اندیشه تجاوز را با تیراندازى و پرتاب سنگ پاسخ مى گفت. تیراندازى از هر دو طرف روز و شب ادامه داشت و هیچ یک از طرفین بر دیگرى پیروز نمى شد.
از طرف دیگر، محاصره مدینه توسط چنین لشکرى انبوه، روحیه بسیارى از مسلمانان را بشدت تضعیف کرد بویژه آنکه خبر پیمان شکنى قبیله یهودى «بنى قریظه» نیز فاش شد و معلوم گردید که این قبیله به بت پرستان قول داده اند که به محض عبور آنان از خندق، اینان نیز از این سوى خندق از پشت جبهه به مسلمانان حمله کنند.
قرآن مجید وضع دشوار و بحرانى مسلمانان را در جریان این محاصره در سوره احزاب بخوبى ترسیم کرده است:
«اى کسانى که ایمان آورده اید نعمت خدا را بر خویش یادآور شوید، در آن هنگام که لشکرهاى (عظیمى) به سراغ شما آمدند، ولى ما باد و طوفان سخت و لشکریانى که آنان را نمى دیدید بر آنها فرستادیم (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم) و خداوند به آنچه انجام مى دهید، بیناست.
به خاطر بیاورید زمانى را که آنها از طرف بالا و پایین شهر شما وارد شدند (و مدینه را محاصره کردند) و زمانى را به یاد آورید که چشمها از شدت وحشت خیره شده بود و جانها به لب رسیده بود و گمانهاى گوناگون (بدى) به خدا مى بردید! در آن هنگام مومنان آزمایش شدند و تکان سختى خوردند.
به خاطر بیاورید زمانى را که منافقان و کسانى که در دلهایشان بیمارى بود، مى گفتند خدا و پیامبرش جز وعده هاى دروغین به ما نداده اند.
نیز به خاطر بیاورید زمانى را که گروهى از آنها گفتند: اى اهل یثرب!(مردم مدینه) اینجا جاى توقف شما نیست، به خانه هاى خود باز گردید. و گروهى از آنان از پیامبر اجازه بازگشت مى خواستند و مى گفتند خانه هاى ما بدون حفاظ است، در حالى که بدون حفاظ نبود، آنها فقط مى خواستند (از جنگ) فرار کنند.
آنها چنان ترسیده بودند که اگر دشمنان از اطراف و جوانب مدینه بر آنان وارد مى شدند و پیشنهاد بازگشت به سوى شرک به آنها مى کردند، مى پذیرفتند، و جز مدت کمى براى انتخاب این راه درنگ نمى کردند».(1)
اما با وجود وضع دشوارى مسلمانان، خندق مانع عبور سپاه احزاب شده و ادامه این وضع براى آنان سخت و گران بود؛ زیرا هوا رو به سردى مى رفت و از طرف دیگر، چون آذوقه و علوفه اى که تدارک دیده بودند تنها براى جنگ کوتاه مدتى مانند جنگ بدر و احد کافى بود، با طول کشیدن محاصره، کمبود علوفه و آذوقه به آنان فشار مى آورد و مى رفت که حماسه و شور جنگ از سرشان بیرون برود و سستى و خستگى در روحیه آنان رخنه کند. از این جهت سران سپاه چاره اى جز این ندیدند که رزمندگان دلاور و تواناى خود را از خندق عبور دهند و به نحوى بن بست جنگ را بشکنند. از این رو پنج نفر از قهرمانان لشکر احزاب، اسبهاى خود را در اطراف خندق به تاخت و تاز در آورده و از نقطه تنگ و باریکى به جانب دیگر خندق پریدند و براى جنگ تن به تن هماورد خواستند.
یکى از این جنگاوران، قهرمان نامدار عرب بنام «عمرو بن عبدود» بود که نیرومندترین و دلاورترین مرد رزمنده عرب به شمار مى رفت، او را با هزار مرد جنگى برابر مى دانستند و چون در سرزمینى بنام «یلیل» به تنهایى بر یک گروه دشمن پیروز شده بود، «فارس یلیل» شهرت داشت. عمرو در جنگ بدر شرکت جسته و در آن زخمى شده بود و به همین دلیل از شرکت در جنگ احد باز مانده بود و اینک در جنگ خندق براى آنکه حضور خود را نشان دهد، خود را نشاندار ساخته بود
عمرو پس از پرش از خندق، فریاد «هل من مبارز» سرداد و چون کسى از مسلمانان آماده مقابله با او نشد، جسورتر گشت و عقائد مسلمانان را به باد استهزاء گرفت و گفت: «شما که مى گویید کشتگانتان در بهشت هستند و مقتولین ما در دوزخ، آیا یکى از شما نیست که من او را به بهشت بفرستم و یا او مرا به دوزخ روانه کند؟!»
سپس اشعارى حماسى خواند و در ضمن آن گفت: «بس که فریاد کشیدم و در میان جمعیت شما مبارز طلبیدم، صدایم گرفت!».(2)
نعره هاى پى در پى عمرو، چنان رعب و ترسى در دلهاى مسلمانان افکنده بود که در جاى خود میخکوب شده قدرت حرکت و عکس العمل از آنان سلب شده بود.(3)
هر بار که فریاد عمرو براى مبارزه بلند مى شد، فقط على (ع) بر مى خاست و از پیامبر اجازه مى خواست که به میدان برود، ولى پیامبر موافقت نمى کرد. این کار سه بار تکرار شد. آخرین بار که على (ع) باز اجازه مبارزه خواست، پیامبر به على (ع) فرمود: این عمرو بن عبدود است! على (ع) فرمود: من هم على هستم!(4)
سرانجام پیامبر اسلام (ص) موافقت کرد و شمشیر خود را به او داد، و عمامه بر سرش بست و براى او دعا کرد
على (ع) که به میدان جنگ رهسپار شد، پیامبر اسلام (ص) فرمود: «بَرَزَ الإِسلامُ کُلُّهُ اِلى الشِّرکِ کُلِّهِ»؛ (تمام اسلام در برابر تمام کفر قرار گرفته است).(5)
این بیان بخوبى نشان مى دهد که پیروزى یکى از آنى دو نفر بر دیگرى پیروزى کفر بر ایمان یا ایمان بر کفر بود و به تعبیر دیگر، کارزارى بود سرنوشت ساز که آینده اسلام و شرک را مشخص مى کرد.
على (ع) پیاده به طرف عمرو شتافت و چون با او رو در رو قرار گرفت، گفت: تو با خود عهد کرده بودى که اگر مردى از قریش یکى از سه چیز را از تو بخواهد آن را بپذیرى.
او گفت:
- چنین است.
- نخستین درخواست من این است که آیین اسلام را بپذیرى.
- از این در خواست بگذر.
- بیا از جنگ صرف نظر کن و از اینجا برگرد و کار محمد (ص) را به دیگران واگذار. اگر او راستگو باشد، تو سعادتمندترین فرد به وسیله او خواهى بود و اگر غیر از این باشد مقصود تو بدون جنگ حاصل مى شود.
- زنان قریش هرگز از چنین کارى سخن نخواهند گفت. من نذر کرده ام که تا انتقام خود را از محمد نگیرم بر سرم روغن نمالم.
- پس براى جنگ از اسب پیاده شو.
- گمان نمى کردم هیچ عربى چنین تقاضایى از من بکند. من دوست ندارم تو به دست من کشته شوى، زیرا پدرت دوست من بود. برگرد، تو جوانى!
- ولى من دوست دارم تو را بکشم!
عمرو از گفتار على(ع) خشمگین شد و با غرور از اسب پیاده شد و اسب خود را پى کرد و به طرف حضرت حمله برد. جنگ سختى درگرفت و دو جنگاور باهم درگیر شدند. عمرو در یک فرصت مناسب ضربت سختى بر سر على (ع) فرود آورد. على (ع) ضربت او را با سپر دفع کرد ولى سپر دو نیم گشت و سر آن حضرت زخمى شد، در همین لحظه على (ع) فرصت را غنیمت شمرده ضربتى محکم بر او فرود آورد و او را نقش زمین ساخت. گرد و غبار میدان جنگ مانع از آن بود که دو سپاه نتیجه مبارزه را از نزدیک ببینند. ناگهان صداى تکبیر على (ع) بلند شد
غریو شادى از سپاه اسلام برخاست و همگان فهمیدند که على (ع) قهرمان بزرگ عرب را کشته است.(6)
کشته شدن عمرو سبب شد که آن چهار نفر جنگاور دیگر که همراه عمرو از خندق عبور کرده و منتظر نتیجه مبارزه على و عمرو بودند، پا به فرار بگذارند! سه نفر از آنان توانستند از خندق به سوى لشکرگاه خود بگذرند، ولى یکى از آنان بنام «نوفل» هنگام فرار، با اسب خود در خندق افتاد و على (ع) وارد خندق شد واو را نیز به قتل رساند! با کشته شدن این قهرمان، سپاه احزاب روحیه خود را باختند، و از امکان هر گونه تجاوز به شهر، بکلى ناامید شدند و قبائل مختلف هر کدام به فکر بازگشت به زادگاه خود افتادند.
آخرین ضربت را خداوند عالم به صورت باد و طوفان شدید بر آنان وارد ساخت و سرانجام با ناکامى کامل راه خانه هاى خود را در پیش گرفتند.(7)
پیامبر اسلام (ص) به مناسبت این اقدام بزرگ على (ع) در آن روز به وى فرمود:
«اگر این کار تو را امروز با اعمال جمیع امت من مقایسه کنند، بر آنها برترى خواهد داشت؛ چرا که با کشته شدن عمرو، خانه اى از خانه هاى مشرکان نماند مگر آنکه ذلتى در آن داخل شد، و خانه اى از خانه هاى مسلمانان نماند مگر اینکه عزتى در آن وارد گشت».(8)
محدث معروف اهل تسنن، «حاکم نیشابورى»، گفتار پیامبر را با این تعبیر نقل کرده است:
«لَمبارزه على بن ابى طالب لعمرو بن عبدود یوم الخندق افضل من اعمال امتى الى یوم القیامه».(9)
(پیکار على بن ابیطالب در جریان جنگ خندق با عمرو بن عبدود از اعمال امت من تا روز قیامت حتماً افضل است).
البته فلسفه این سخن روشن است: در آن روز اسلام و قرآن در صحنه نظامى بر لب پرتگاه قرار گرفته بود و بحرانى ترین لحظات خود را مى پیمود وکسى که با فداکارى بى نظیر خود اسلام را از خطر نجات داد و تداوم آن را تا روز قیامت تضمین نمود و اسلام از برکت فداکارى او ریشه گرفت، على(ع) بود، بنابراین عبادت همگان مرهون فداکارى اوست.(10)

پی نوشت:
(1). سوره احزاب، آیات 8 تا 14.
(2). و لقد بححت عن الندا یجمعکم هل من مبارز
(3). واقدى رعب شدید مسلمانان را با این جمله مجسم مى کند: «کان على روءسهم الطیر»: (گویى برسرشان پرنده نشسته بود).(محمد بن عمربن واقدى، المغازى، تصحیح: مارسدنس جوئز، بیروت، موسسه الاعلمى (بى تا) ج ۲ ص ۴۷۰
(4). ابن ابى الحدید، نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ اول، قاهره، داراحیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ ج ۱۳ ص ۲۴۸.
(5). مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، (بى تا) ج ۲۰ ص ۲۱۵(به نقل از کراجکى).
(6). محمد بن عمر بن واقدى، المغازى، تصحیح: مارسدنس جونز، بیروت، موسسه الاعلمى، (بى تا) ج ۲ ص ۴۷۱.
(7). جریان پیکار سرنوشت ساز على ع با عمروبن عبدود، علاوه بر منابع پیشین، با اندکى تفاوت، در کتابهاى یاد شده در زیر نیز نقل شده است -بحار الانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه (بى تا) ج ۲۰ ص ۲۰۶-۲۰۷. - الخصال، تصحیح: على اکبر غفارى، قم، جامعه المدرسین فى الحوزه العلمیه قم، ۱۴۰۳ه.ق، ص ۵۶۰. - السیره النبویه، تحقیق: مصطفى السقا، ابراهیم الابیارى، و عبدالحفیظ شلبى، قاهره، مکتبه مصطفى البابى الحلبى، (افست مکتبه الصدر تهران) ۱۳۵۵ه ق، ج ۳ ص ۲۳۶. - الکامل فى التاریخ، بیروت، دارصادر، ۱۳۹۹ه.ق، ج ۲ ص ۱۸۱. - الارشاد، قم مکتبه بصیرتى (بى تا) ص ۵۴.
(8). مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، داراکتب الاسلامیه (بى تا) ج ۲۰ص ۲۱۶.
(9). المستدرک على الصحیحین، تحقیق و اعداد: عبدالرحمن المرعشى، چاپ اول، بیروت، دارالمعروفه، ۱۴۰۶ ه.ق، ج ۳ ص ۳۲.
(10). گردآوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق (علیه السلام)، قم، 1390ش، چاپ بیست و سوم، ص 50.



+ نوشته شده در یک شنبه 27 فروردين 1396برچسب:,ساعت 16:31 توسط امیر علی عرفانیان |

به ابجدشیطان22مقصر22ابابکر22عمر22گنده لات22شرور22نابکار 22قلدر22دشمناسلام22لعنت22بدبختی22نابحقه22بناحقه22منافقان 22انسانسرکش22سرکشها22ک..کشها22دینها22مجرمان22مقصر 22منافقان22درآتشه22دوزخه22مقصر22ملحد22لعنت 22شرابیا22 لواط22فاحشه22ایدز22تباهی22آلوده22عمر22دشمن اسلام22  22مجرمین22منافقان22نامردان22انسان سرکش22عمر22ابوبکر 22سست ایمان22 منافقان22دشمن اسلام22مجرمان22عمر22 وقتی آیه شراب نازل شد عمر فرمود گمان نکنم ازپس این یکی بربیایم وتا آخر عمرنتوانست شراب راترک کند عمر بارها فرمود در زمان جاهلیت هیچ گناهی نبوده که مرتکب نشده باشم وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ فاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ (80) إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ (81) وَ ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ (82) فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ (83) وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مُجْرِمِينَ (84)عمروابوبکرعثمان گروه نابکارمنافقان22مجرمان22 خبیس کور دل نام داشتند وبسیارپیامبررا آزار میدادندومثل بزکوهی ازجنگ فرار میکردندو در تمام جنگها22 جاسوس بدشمن22دشمن اسلام 22مجرمان22 منافقان22 شیطان 22ابابکر22عمر22گنده لات 22شرور22نابکار22قلدر22نامردان22گنده لات 22منافقان22لعنت 22مجرمان22سست ایمان22دشمن اسلام22انسان سرکش22 22سست ایمان22منافقان22مجرمان22دشمن اسلام22عمر22 بودند بخدا اهل سنت ایران خیلی مرد میباشند در جا حق را میپذیرند و شیعه می شوند والله اگه من هم جای آنها بودم با افتخار حق را می پذیرفتم نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه25 شیعه25 کعبه25 اصل اسلام 25 انسان کامل22 انسان نمونه25 ارباب جهان25 شاه مردان 25 مرد باش و حق را بپذیر بسه دیگه گمراهی و بدبختی خدایی نامردیه آدم حق را نپذیرد نام شیعه چندین بار در قرآن آمده نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ بخدا اگر نام شما یک بار هم در قرآن می آمد نام سگ و خوک هم آمده بدتر از سگ و خوک نیامده الکی آدم بدون دلیل و برهان امامت 64

با سه کلمه پروردگارت دینت پیامبرت وامامت را ثابت کن به ابجد64 دین 64 الله محمد علی64بهترین مذهب الله64 الله مذهب شیعه ها 64مذهب ناب حق شیعه64بهترین  دین کدام 64دین الله شیعه است 64 دین الله اصل اسلام64 دین الله شیعه است 64تنها جانشین دین الله64 الله محمدعلی64مذهب ناب حق شیعه است64دلیل و برهان امامت 64حقیقت دین الله64 محوراصلی قرآن 64نماینده واقعی دین الله64اصل اسلام یا اصل قرآن64 شاهنشاه امام غدیر خمی64قانون مذهب دین الله 64با فلسفه دین الله64عشق الله راه الله64فقط الله اصل اسلام64دین مکتب حق الله64ره الله مذهب الله64کلید جانشین الله64قلب کل دین اسلامی 64دین 64با مذهب محمد علی64 کلید اسرار الله64کلید بدین الله 64راه الله منصب الله64دین الله محمدی 64هدایت شدگان دین اسلام64کلیده سره الله 64دین 64الله محمد علی 64 +132 اسلام = 196دین اسلام 196ضرب 14 معصوم خانواده محترم رسول خدا میشود 196 دین اسلام 196به ابجد64دین64الله محمدعلی 64جانشین محمد علی 64حقیقت دین الله64 دست بیعت بارسول خدا وعلی کف دست راستت نوشته 18 ذالحجه"غدیر خم18+64 دین= 82 امام به ابجد امام 82انتخاب امام درغدیرخم امام 82{ 82زاده محراب شهید محراب82 امام82+114 سوره قرآن=196دین اسلام196 ضرب14معصوم درخودش میشود 196 امام کل دین196 دین اسلام196اسلامه مهدی196 نماینده الله محمد66 الله 66+66 علی ولی الله=132 اسلام+64دین=196دین اسلام196محمد92+ 18ذالحجه" غدیرخم=110علی 110زاده محراب شهید محراب علیست  پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم.
اگر علي را خليفه خويش قرار دهيد، گرچه مي‌دانم نمي‌كنيد، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص31 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص363 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص 397

یا مهدی ادرکنی ولی نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 اصل اسلام 25 انسان کامل 25 انسان نمونه 25 ارباب جهان 25 اصل اسلام 25ولی نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ این آیه34 حرف دارد34+25 اصل اسلام شیعه=59 مهدی59رکن دین اصل اسلام59 القرآن الکریم 59 والقرآن العظیم59 کاملترین دین 59 کاملترین مرد59 والقرآن العظیم59 بزرگ راه دین اسلام 59 القرآن الکریم 59والقرآن العظیم59مهدی 59دین و مذهب الهی59 مراتب دینها الله 59یعنی9+5= 14 معصوم کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیستبه ابجد کعبه 97 مطیع الله محمد علی 97+13 رجب تولد مولاء در محراب کعبه = 110 علی این شکاف کعبه را منظور چیست جانشین خاتم پیغمبران مولاء علیست وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ نام آدم هم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذر

پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25  اصل اسلام 25 کعبه 25 انسان کامل 25 انسان نمونه 25 ارباب جهان 25 شیعه 25 اصل اسلام25کربلا25 کعبه 25شیعه 25 به ابجدنماینده الله محمد 66 الله 66+66علی ولی الله = 132 اسلام +64 دین = 196 دین اسلام196  ماشیعیان علی برای حقانیت مذهب خود آیه قرآن حدیث و ریاضی قرآن دلیل محکم علمی داریم قرآن میفرمایدنامه اعمال آنهایی را که به دست راستشان میدهندو به آنها اصحاب یمین درسوره مدثر آیه38 و39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟یمین به ابجد میشه110 علی 110یمین110ولی دین110دین الهی110 علی110 جلوه الله 110بحق 110منادیه 110حامیان110دین الهی110ماه دین110علی110 میباشد نام علی هم110 پلیسی 110 نمک 110نان جو 110 گندمها ی 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست پلیسی 110 نامت صدو ده یا علی حقا پلیس عالمی  { قال رسوالله}کتاب الله و عترتی1575+12 امام=1587-1202 سه خلیفه=385شیعه عترت پیامبر میباشد پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد قال رسو الله=من و علی پدران این امتیم= انا و علی ابواه هذاه الامه"275+110دین الهی  علی =385 شیعهبه ابجد  نماینده الله 46 محمد20+26 علی = 46 ماه 46+46= 92 محمد +18 ذالحجه" غدیر خم = 110 دین الهی 110 ولی دین 110 علی 110 جلوه الله 110 ولی دین 110 حامیان110 دین الهی 110 ولی دین 110 «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ» (المائده - 55)
هم آئینه رسالتو هم آئینه امامتی 110علی 110 ولی دین 110 علی 110 ولی دین 110
به ابجدولی46ماه46 محمد20+26علی=46ولی 46+ 46=92 محمد92+18ذالحجه"غدیرخم=110 دین الهی 110 علی110جلوه الله110ولی دین110 ترجمه آیه فوق جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و آنان كه ايمان آورده ‏اند، همان ايمان آورندگانى كه اقامه نماز و اداى زكات می‏كنند در حالى كه در ركوع نمازند انگشتر به گدا می دهند برو ای کدای مسکین دره خانه علی زن
عالمی منادیه دین الهی نداء میدهد یعنی امام علی نداء میدهد الله محمد علی یازده امام اسلام 110  اصل دین اسلام دین فاطمه علی110خلیفه حق الله محمد اصل اسلام110 منادیه110 دین الهی 110 نداء خواهد کرد پس معنای آیه این شد پس همه درقیامت در گرو اعمالشون هستند الا شیعیان علی.. حدیث پیامبر ص"علی و شیعیانش رستگارند. آدم چقدر باید بدبخت و نادان باشه در باره امیر المومنین در قرآن  بیش از 700 آیه نازل شده در باره عمر سر خر نازل شده خرکه عرعر می کنه  خیلی زیاد لعن میگوید به شیطان آل مروانو زیاد  خیلی آدم باید بدبخت باشه امام علی را نشناسد برای امتحان امت نادانها بر اسب سرکش خلافت با نادانی تمام تاختند و ابوبکر دوسال خلافت نکرده در لجن زار خلافت فرو رفت تمام ناحقها دوسال خلافت نکرده از دنیا می روند
وقتی جوانان بی دین زیاد شوند جوانانی که وقتشان را به بطالت میگذرانند و ساعتها با بازی های گیم وووو قطار فوتبال قمار شراب تلف می کنند ولی سه دقیقه نماز نمی خوانند کسی برای آنها و آینده شان دل نمی سوزاند گرانی و بی کاری و سختی وبال گردنشان خواهد شد که مقصر خودشان میباشند کسی برای آدم بی قید و بی نماز دل نمی سوزاند خداوند برای امتحان امت
عمروابوبکرعثمان گروه نابکارمنافقان22مجرمان22 خبیس کور دل نام داشتند وبسیارپیامبررا آزار میدادندومثل بزکوهی ازجنگ فرار میکردندو در تمام جنگها جاسوس دشمن بودندسلمان فارسی بسیار باهوش بود جای پا و نشستن هر مردی را روی خاک می شناخت یاران به سلمان فارسی گفتند چگونه این علم را میدانی فرمود هر جا کسی نشسته باشددر خاک و یا ماسه و سنگین وزن باشد معلومه بلند شود  معلوم است نوشته شده عمر از ماتحتش شهید شد در ره شیطان باید از ماتحت گذشت فکر نکنید عمرکم زحمت کشیده برای قصب خلافت ماتحتش به دست سردار ایرانی ابولولو پاره شدبرای قصب خلافت چه سختیهاکه نکشید حالا پاره شد که شد  به ابجد صغیر عمر22+27 ابوبکر +25 عثمان = 74 کسانی که باعث شدند دین اسلام 74 فرقه شود که پیامبر فرمود 73 فرقه آن اهل دوزخ خواهند بود74 74غیر اولیاء الله74قاتل حضرت زهراء 74 اصل اولیاء شیطان 74به خائنان اصلی دین اسلام74خلفای ظالم دین اسلامی74کافر حزب شیطانی 74به کافر ملحد خبیث 74کافر قاصب دین الله 74دشمن اصلی کافر دین 74والشجرتها الملعونه74 مکر حیله فاسقان احمق 74کافر بناحق عالمی 74خطرناکترین دشمن اسلام 74مقصره شجره ملعونه74مقصره قاصب دین محمد74مقصره قاصب بدین الله74مقصره لعنت شده الله74مقصره جماعت سقیفه74مقصره دشمن اصلی دین74مقصره مجرمین بدین 74 مقصره مجرمین الله 74شجره ملعون خبیثی74دشمن اصلی دینی 74 عمرابوبکرعثمان74مقصره خلیفه ناحقه 74والشجرتها الملعونه74 کافرقاصب بدین الله74مقصره لعنت شده الله74 مقصره شجره ملعونه74دشمن اصلی کافردین 74مقصره شجره ملعونه 74منافق خبیث کافری74 بادشمن اصلی دین اسلامی 74کافر بدبخت عالمی 74کافردشمن اصلی دین 74 ان من المجرمین منتقمون74شجره ملعون خبیثی74 ان من المجرمین منتقمون 74قرآن میفرماید ما مجرمین را سخت عقوبت خواهیم کرد 74دشمن اصلی کافر دین 74کافر دشمن اصلی دین 74عمرابوبکرعثمان 74مکرحیله کافر74 ابوبکر دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت و آرزوی خلافت را با خود به گور برد میگویند اولین دزد خلافت اگر ناحق باشد دوسال بیشتر زنده نخواهد ماند ابوبکر دوسال خلافت نکرده با زهری که عمر در شرابش ریخت ریق ریاست راسر کشیدتمام ناحق هادو سال نشده سرنگون می شوندقاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به درک فرستاد. محمد مرسی مصری تا نام نجس سه شیطان را به زبان راند سرنگون شد بنی صدر دوسال نشده مثل زن فاحشه با مسعود سرکرده منافقین که چهارسال پیش بر اثر ایدز با چه افتضاحی از دنیارفت عمر ولی امام علی در کعبه چون آمد به دنیا شکاف کعبه می گوید همین رابی اذن علی قدم مزن برمحراب هم زاده محرابو شهیدمحراب علیست سایه پیغمبر نداردهیچ میدانی چرا آفتابی چون علی در سایه پیغمبر است ولی امام علی (ع) از فرق سرش شهید شددرره دوست سر باید دادنام كشته شدگان به دست على (ع ) در جنگ بدر

دانـشمندان و محدّثين شيعه و سنّى به اتفاق نظر، نام افرادى را كه در جنگ بدر به دست على

(عليه السلام ) كشته شده اند ضبط و ثبت نموده اند كه به شرح زير است :

1 ـ ((وليـد بـن عـتـبـه )) (چـنـانـكه قبلاً خاطرنشان شد) وى مردى دلاور، پرجراءت ، قوى دل و

چابك بود و دلاوران شجاع ، از جنگ با او هراس داشتند. نامردی بت پرست ولی به بتها هم ایمان نداشت قلدری چابک نام خود را عقاب گذاشته بود فکر میکرد آخر آخر گوره خر هاست چنان امام علی با شمشیر بر گردنش نواخت که فریاد آی ننه جون بدادم برس را همه لشگر شنیدند و سالها  می خندیدند

2 ـ ((عـاص بـن سـعيد بن عاص )) از قهرمانان قريش بود كه ديگران از نبرد با او وحشت داشتند.اصلا" باورش نمی شد دست با کفایت یدالله گردنش را خواهد شکست

3 ـ ((طعيمة بن عدى بن نوفل )) كه سركرده گمراهان بود. یک تنه سپاهی را حریف بود دست یدالله چنان گردنش را زد می گویند تا بیرون میدان جنگ کله اش قل می خورد و انگار کله اش از ترس امام علی از میدان جنگ فرار میکرد

4 ـ ((نـوفـل بـن خـُوَيـلد)) كـه از سرسخت ترين دشمنان پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سـلّم )

بـود، قـريشيان او را در كارها مقدّم مى داشتند و احترام خاصّى به او مى نمودند، او هـمـان

كـسى است كه قبل از هجرت در مكّه ، ابوبكر و طلحه را (به خاطر اينكه مسلمان شده بـودنـد) با

طناب به همديگربست وآنان را يك روز تا شب شكنجه داد، تا اينكه بر اثر وسـاطـت بعضى ، آنان منافقان که اینها جاسوس خودمان میباشند خبر می آورند قانع شده و آن دو را

آزاد نمود، وقتى كه پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) او را در ميدان بدر ديد، شناخت ، از خدا

خواست به دست خودش نابودش كند، عرض كرد:((اَللّهُمَّ اكـْفـِنـِى نـُوفـِلَ بـْنِ خـُوَيـْلِدْ خـدايـا! مـرا در

مـورد نوفل كفايت فرما)) على (عليه السلام ) به سوى او شتافت و او را كشت .

5 ـ زمعة بن اسود.

6 ـ عقيل بن اسود.

7 ـ حرث بن زمعه .

8 ـ نضر بن حارث عبدالدّار.

9 ـ عُمير بن عثمان بن كعب بن تيم ، عموى طلحة بن عُبيداللّه .

10 ـ عثمان بن عبيداللّه .

11 ـ مالك بن عبيداللّه (اين دو نفر برادر طلحه بودند).

12 ـ مسعود بن ابوامية بن مغيره .

13 ـ قيس بن فاكة بن مُغيره .

14 ـ حذيفة بن ابى حذيفة بن مغيره .

15 ـ ابوقيس بن وليد بن مُغيره .

16 ـ حنظلة بن ابى سفيان .

17 ـ عمرو بن مخزوم .

18 ـ ابوالمنذر، وليد بن ابى رفاعه .

19 ـ منبّه بن حجّاج سهمى .

20 ـ عاص بن منبّه .

21 ـ علقمة بن كلده .

22 ـ ابوالعاص بن قيس بن عدى .

23 ـ معاوية بن مغيرة بن ابى العاص .

24 ـ لوذان بن ربيعه .

25 ـ عبداللّه بن منذر بن ابى رفاعه .

26 ـ مسعود بن ابى اُميّة بن مغيره .

27 ـ حاجب بن صائب بن عويمر.

28 ـ اوس بن مغيرة بن لوذان .

29 ـ زيد بن مليص .

30 ـ عاصم بن ابى عوف .

31 ـ معبد بن وهب ، هم سوگند قبيله عامر.

32 ـ معاوية بن عامر بن عبدالقيس .

33 ـ عبداللّه بن جميل بن زهير بن حارث بن اسد.

34 ـ سائب بن مالك .

35 ـ ابوالحكم بن اخنس .

36 ـ هشام بن اُميّة بن مغيره .

ايـنـان 36 نـفـرنـد كـه على (عليه السلام ) به تنهايى آنان را در جنگ بدر كشت ، غير از افـرادى كـه

در مـورد قـاتـل آنـان اخـتلاف است كه آيا على (عليه السلام ) آنان را كشت يا ديـگـرى و غـيـر از

آنـانـى اسـت كـه عـلى (عـليـه السـلام ) در قتل آنان با ديگران شركت داشته است . و تعداد

مقتولين دشمن به دست على (عليه السلام ) بـيـش از نـيـمـى از مقتولين آنان است (چرا كه

كشته شدگان دشمن در جنگ بدر، هفتاد نفر بودند كه على (عليه السلام ) 36 نفر از آنان را

كشت يعنى يك نفر بيش از نصف هفتاد نفر را).

چهره اميرالمومنين على (ع ) در آينه جنگ اُحُد

پس از جنگ بدر، جنگ اُحُد (در نيمه شوّال سال سوّم هجرت ) در كنار كوه احد (يك فرسخى

مـديـنـه ) واقـع شـد، عـلى (عـليـه السـلام ) در ايـن جـنـگ پـرچـمـدار رسـول خـدا (صـلّى اللّه

عـليـه و آله و سـلّم ) بـود، هـمـانـگـونـه كـه در جنگ بدر، پرچم رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و

سلّم ) در دست على (عليه السلام ) بود.

در جـنـگ اُحد ((لواء)) (يعنى پرچم كوچكتر از پرچم جنگ ) نيز (پس  از شهادت مصعب ) به دست

على (عليه السلام ) داده شد، بنابراين ، على (عليه السلام ) در اين جنگ هم پرچمدار بيرق جنگ

بود و هم پرچم كوچك (راهنما) در دستش بود.

در ايـن جنگ (در بخش آخر) همه مسلمين ، پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) را در صحنه

تـنـهـا گـذاشـتـند و فرار كردند جز على (عليه السلام ) كه تنها با پيامبر (صلّى اللّه عـليـه و آله و

سـلّم ) در مـيـدان مـانـد، سـپـس گـروه انـدكـى از فـراريـان نـزد رسـول خـدا (صلّى اللّه عليه و آله

و سلّم ) بازگشتند، نخستين نفر از مراجعين ، عاصم بن ثـابت ، ابودُجانه و سهل بن حنيف بودند. و

بعد طلحه به آنان پيوست . راوى حديث (زيد بن وهب ) مى گويد: به عبداللّه مسعود گفتم : در اين

وقت ابوبكر و عمر كجا بودند؟ گفت از ((فراريان بودند)) گفتم : عثمان كجا بود؟

گـفـت :((او رفـت و بـعـد از سـه روز بـازگـشـت ، انقدر فرار کرده بود چندین روستا دورتر راه راه فرار را هم گم کرده بود  رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به او

فرمود:

((لَقَدْ ذَهَبْتَ فِيها عَريضَةً؛ مسافت دور و درازى رفتى )). با ید از خجالت می مرد انقدر پوست گلفت و نفهم بود و بخود نیاورد

ولى عـلى (عـليـه السـلام ) هـمـچـنان ثابت قدم در ميدان ماند، فرشتگان از ثابت قدمى او تعجّب

كردند و جبرئيل در آن روز به سوى آسمان بالا مى رفت و مى گفت :

((لا سـَيـْفَ اِلاّ ذُوالْفـِقـارِ، وَلا فـَتـى اِلاّ عـَلىُّ؛ شـمـشـيـرى (كـه حـقّ شـمـشـير را ادا كند)

جزذوالفقار (شمشير على (عليه السلام ) ) نيست . و جوانى (كه زيبنده جوانى باشد) جز على (

عليه السلام ) نيست )).

امير مؤ منان على (عليه السلام ) در اين جنگ ، بسيارى از مشركان را كشت و پيروزى در اين جـنـگ ، بـه دسـت على (عليه السلام ) انجام گرفت ، چنانكه در جنگ بدر نيز پيروزى به دسـت او بود. و در ميان اصحاب ، تنها على (عليه السلام ) بود كه در اين جنگ به خوبى از امـتـحـان الهـى قـبول شد و به نيكى ، صبر و استقامت نمود، در آن هنگامه اى كه قدمهاى ديـگـران لغـزيـد و لرزيـد، على (عليه السلام ) با شمشيرش سران شرك و گمراهى را كـشت . و نقاب اندوه را از چهره پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) برافكند و در اينجا بـود كـه جـبـرئيـل در مـيـان فـرشـتـگـان زمـيـن و آسـمـان ، از فـضايل على (عليه السلام ) سخن گفت و تقرّب تنگاتنگ على(عليه السلام ) در پيشگاه پـيـامـبـرِ راهنما (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) آشكار گشت ، تقرّبى

كه (تا آن وقت ) از نظر عامّه مردم پوشيده بود.

كشته شدگان دشمن به دست علي (ع) در جنگ احد

مـحـمـد بن اسحاق روايت كرده است كه : در جنگ اُحد، پرچمدار سپاه دشمن ، شخصى به نام

((طـلحـة بن ابى طلحه )) از خاندان ((عبدالدّار)) بود على (عليه السلام ) او را كشت ، سپس

پسر او ((ابا سعيد بن طلحه )) را (كه پرچمدار دوّم شده بود) كشت ، سپس برادر طلحه را كـه

((كـلده )) نـام داشـت كـشـت و بـعـد از او ((عبداللّه بن حميد)) به ميدان آمد، (على ( عليه

السـلام ) )او را نـيـز كـشـت ، سـپـس ((حـكـم بن اَخنس )) به ميدان آمد و به دست على ( عليه

السلام ) كشته شد.

بـعد از او ((وليد بن ابى حُذيفه )) و سپس برادر او ((اُمية بن ابى حذيفه )) و ((اَرْطاة بن شرحبيل

)) و ((هشام بن اميه )) و ((عمرو بن عبداللّه و بشر بن مالك و صَوْاءب (غلام خاندان عبدالدّار)))

يكى پس از ديگرى به دست با كفايت على (عليه السلام ) به هلاكت رسيدند. و فـتـح و پـيـروزى

بـه دست على (عليه السلام ) انجام گرفت و مسلمين (فرارى ) پس از گـريـز، نزد پيامبر( صلّى اللّه

عليه و آله و سلّم ) بازگشتند و به دفاع از آن حضرت پـرداخـتـنـد و سـرزنـش خـداونـد همه آنان را ـ

به خاطر فرارشان ـ فرا گرفت ، جز على (عليه السلام ) كه از اين بحران خطير سرافراز بيرون آمد.

سيماى اميرالمومنين على (ع ) در آينه جنگ خندق ومدام سلمان فارسی را در نظر داشت زیرا او را بسیار دوست می داشت یا علی اگر سلمان برای شما خندق کند اینجانب هزار بار جان می کنم برای شما

جـنـگ احـزاب (هـمـان جـنـگ خـنـدق ) بـعـد از جـنـگ بـنـى نـضـيـر (در سـال پـنجم هجرت ) رخ

داد، سپاه احزاب (از مكّه به سوى مدينه ) روانه شدند، وقتى به مدينه (آن سوى خندق )

رسيدند، مسلمانان از كثرت جمعيّت دشمن كه با ساز و برگ وسيع آمده بودند، به هراس افتادند ،

دشمن در پشت خندق ، زمينگير شد، بيش از بـيـسـت روز جـنـگ آنان با مسلمين ، تنها با

تيراندازى و پرت كردن نيزه انجام مى گرفت (زيـرا خـنـدق و سـنگر بزرگى كه مسلمين در برابر

سپاه دشمن ، حفر كرده بودند، مانع ورود دشمن به داخل مدينه و جنگيدن با شمشير مى شد).

سـپس رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) مسلمين را براى نبرد با دشمن فرا خواند و آنان

را براى رودررويى خشن با دشمن پرجراءت كرد و وعده پيروزى به آنان داد.

پـس (از آنـكه قريش از تحريك پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) مطلع شدند) يكّه

سوارانى از آنان براى پيكار به ميدان تاختند كه از آنان اين افراد بودند:

عمرو بن عبدود عامرى ، عكرمة بن اءبى جهل ، هبيرة بن ابى وهب مخزومى ، ضرار بن خطاب و

مرداس فهرى .

ايـن دلاوران بى بديل دشمن ، لباس جنگ پوشيدند و سوار بر اسبهاى خود شدند و كنار

چـادرهـاى بـنى كنانه (يكى از احزاب هميار خود) رفتند و به آنان گفتند:((براى جنگ آماده

شـويـد)). سـپـس به سوى مسلمين تاختند، وقتى كه به جلو خندق رسيدند، توقف كردند و به

شناسايى خندق پرداختند و خود را به قسمتى از خندق كه عرض  تنگترى داشت (و مى

تـوانـسـتـنـد بـا اسـب از آن سو به اين سوى خندق بجهند) روانه شدند و از آنجا به اين طـرف

خـندق جهيدند و خود را به سرزمين شوره زارى كه بين كوه ((سليع )) و خندق قرار داشت ،

رساندند و به تاخت و تاز پرداختند.

مـسلمانان آنان را در آن وضع مشاهده مى كردند، ولى هيچ كس از آنان پا به جلو نگذاشت و

((عمرو بن عبدود)) (يل مغرور قريش ) شاخ و شانه خود را به مسلمين نشان مى داد و آنان را بـه

پيكار، فرا مى خواند، در هر لحظه در اين جريان اميرمؤ منان على ( عليه السلام ) در حـضور پيامبر

(صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) اظهار آمادگى مى كرد و از آن حضرت اجازه مـى خـواسـت كـه بـه

مـيـدان رود، ولى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به على (عـليـه السـلام ) مـى فرمود:

((آرام باش )) و اجازه نمى داد به اين اميد كه مسلمانى ديگر، پـا بـه پـيـش گذارد، ولى مسلمانان

همچنان در خاموشى بسر مى بردند واز هيچيك از آنان حـركـتـى ديـده نـشـد، چـرا كـه مـى

ديـدنـد ((عـمـروبـن عـبـدود)) (غول بى باك ) به ميدان آمده ، از او و همراهانش هراس داشتند.

عمرو بن عبدود، همچنان نعره ((هـَلْ مـِنْ مـُبـارِزْ)) سـر مـى داد، وقـتـى كـه از يـك سـو نـعـره

((عـمـرو)) طول كشيد و از سوى ديگر تقاضاى مكرّر اميرمؤ منان على (عليه السلام ) براى جنگ

ادامه يـافـت ، رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليه و آله و سلّم ) ، على (عليه السلام ) را به حضور

طلبيد و عمامه خود را بر سر على (عليه السلام ) گذارد و بست و شمشير خود را به على (عليه

السلام ) داد و به على (عليه السلام ) فرمود:((اِمْضِ لِشَاءْنِكَ؛ به سوى آنچه مى خـواهـى بـرو)).

سپس گفت :((اَلّلهُمَّ اَعِنْهُ؛ خدايا! على را يارى كن )) و على (عليه السلام ) به ميدان شتافت .

گزارش جابر از صحنه جنگ خندق

وقـتـى كـه على (عليه السلام ) به سوى ((عمرو)) رفت ، جابر بن عبداللّه انصارى نيز دنـبال على (

عليه السلام ) رفت تا ببيند نبرد على (عليه السلام ) با ((عمرو)) به كجا مـى انـجـامـد (تـا آنـچـه

ديده بعدا گزارش دهد) وقتى كه على (عليه السلام ) در برابر ((عمرو)) قرار گرفت ، به او چنين

فرمود:((اى عمرو! تو در زمان جاهليّت مى گفتى : هركس از من سه تقاضا كند، آن سه تقاضا يا يكى از

آنها را روا مى كنم )). عمرو گفت : آرى چنين است .

على (عليه السلام ) فرمود:(((تقاضاى اوّل من اين است ) تو را دعوت مى كنم به يكتايى خـدا و صـدق نـبـوّت رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) گـواهـى دهـى و قبول اسلام كنى )).

عمرو گفت :((اى برادرزاده ! از اين تقاضا بگذر)). مرا احمق فرض کن

على (عليه السلام ) فرمود:((اين تقاضا را اگر بپذيرى ، براى تو بهتر است )).

سـپـس عـلى (عـليـه السـلام ) فـرمـود:(((تـقـاضـاى دوّم مـن آن است كه ) از هرجا كه آمده اى

بازگردى . (و جنگ را ترك كنى ))).

عـمـرو گـفـت :نـه ، آن وقت زنان قريش تا ابد گفتگو مى كنند ( كه عمرو از روى ترس ، نجنگيد).

على (عليه السلام ) فرمود:((تقاضاى ديگرى دارم )).

عمرو گفت : آن چيست ؟

على (عليه السلام ) فرمود:((از اسب فرود آى و با من جنگ كن )).

عـمـرو لبـخـنـدى زد و گفت :((من گمان نداشتم كه فردى از عرب پيدا شود و چنين سخنى بـه

مـن بـگـويـد و مـن دوسـت نـدارم مـرد بـزرگـوارى چون تو را بكشم و بين من و پدرت رابطه دوستى

بود)).

عـلى (عـليـه السـلام ) فـرمـود:((ولى مـن دوسـت دارم تـو را بـكـشـم ، حال اگر جنگ مى خواهى

، پياده شو)).

عمرو، از اين سخن خشمگين شد و پياده شد و به صورت اسبش زد كه اسب بازگشت .

جـابـر مـى گـويـد: ايـن دو به همديگر حمله كردند، آنچنان گرد و غبار از زير پاى آنان برخاست ، كه

آنان را در ميان گرد و غبار نديدم ، فقط صداى تكبير شنيدم ، دريافتم كه عـلى (عـليـه السلام )

((عمرو)) را كشته است ، همراهانش را ديدم كنار خندق آمدند كه به آن سـوى خـنـدق بـجـهند و

فرار كنند، از آن سو، وقتى مسلمانان صداى تكبير را شنيدند به پـيـش آمـدنـد و بـه سـوى خـنـدق

تـاخـتـنـد تـا از نـزديـك ، صـحـنـه را بـنـگـرنـد، ديدند ((نـوفل بن عبداللّه )) به داخل خندق افتاده و

اسبش نمى تواند او را از آنجا نجات دهد، او را سنگباران كردند.

نـوفل به مسلمين گفت :((مرا با بهتر از اين روش بكشيد، يكى از شما پايين آيد تا با او بجنگم )).

على (عليه السلام ) به سوى او پريد و او را زير ضربات سهمگين خود قرار داد تا او را كشت .

سـپس آن حضرت به ((هُبَيره )) (يكى از همراهان ديگر عمرو) حمله كرد و با شمشير چنان به

برآمدگى زين اسب او زد، زرهى كه پوشيده بود، از تنش افتاد.

عكرمه و ضرار بن خطاب (وقتى وضع را چنان ديدند) فرار رابرقرار برگزيدند.

جـابـر مـى گويد:((من نبرد على (عليه السلام ) با عمرو را نتوانستم به هيچ چيز تشبيه كنم ، جز

به داستان داوود (عليه السلام ) با جالوت كه خداوند آن را در قرآن آورده است ، آنجا كه مى فرمايد

:

((فَهَزَمُوهُمْ بِاِذْنِ اللّهِ وَقَتَلَ داوودُ جالُوتَ ...)).

سـپـاه طـالوت به فرمان خدا، سپاه دشمن (جالوت ) را شكست دادند و داوود (جوان كم سن و

سال نيرومند و شجاعى كه در لشگر طالوت بود) جالوت را كشت )). به ابجد طالوت 26راه حق 26 امام دین26 طالوت 26 راه حق26 علی 26 امام دین26 جان محمد26 بتشکنی26بدوش نبی26 علی 26 طلاء26 وصیت26بیعت26 غدیر26 علی26طالوت26

سيماى اميرالمومنين على (ع ) در جنگ تبوك

[سـال نـهـم هجرت ، ماه رجب بود كه به پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) خبر رسيد ارتـش

روم مـركـب از چـهـل هـزار سـواره نـظـام بـا سـاز و بـرگ كـامـل رزمـى در نـوار مـرزى ((تـبـوك ))

(سـوريـه كـنـونـى ) مـسـتـقـر شـده انـد و ايـن نقل و انتقالات ، حكايت از خطر حمله و تجاوز میكند.

پـيـامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بى درنگ به تدارك سرباز و جمع آورى اسلحه پـرداخـت و

خطبه هاى آتشين خواند و دستورهايى داد و خودش همراه سى هزار نفر به سوى سرزمين تبوك

حركت كردند، با توجّه به اينكه فاصله تبوك با مدينه 610 كيلومتر است ، سپاه روم ناگهان خود را

در برابر قدرت عظيم اسلام ديد، و از مرزها عقب نشينى نمود و وانـمود كرد كه قصد تجاوز ندارد،

پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) پس از مشورت با ياران و پس از ده يا بيست روز اقامت ،

براى تجديد قوا به مدينه بازگشت .]

در آغاز جنگ تبوك ، خداوند به پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) وحى كرد كه خودش بـه

سـوى تـبـوك حـركـت كـنـد و مـردم را براى حركت به سوى تبوك برانگيزد و به او آگـاهـى داد كـه

نـيـازى بـه جنگ نيست و آن حضرت گرفتار جنگ نخواهد شد و امور، بدون شـمـشـيـر رو بـه راه

خـواهـد شـد وقتى كه پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) تصميم خـروج از مـدينه گرفت ،

اميرمؤ منان على ( عليه السلام ) را جانشين خود در مدينه كرد تا از افـراد خانواده و فرزندان و

مهاجران سرپرستى كند و خطاب به على (عليه السلام ) فرمود:

((يا عَلِىُّ! اِنَّ الْمَدِينَةَ لا تَصْلُحُ اِلاّبِى اَوْبِكَ؛ اى على ! شهر مدينه سامان نيابد، جز به وجود من يا به وجود تو)).بـه ايـن تـرتـيـب ، آن حـضـرت را با كمال صراحت و آشكارا جانشين خود ساخت و امامت على(عليه السلام ) را به روشنى تصريح نمود.

و در ايـن مـورد، روايـات بـسـيـار رسيده مبنى بر اينكه منافقان وقتى كه از جانشينى على (عـليه

السلام ) با خبر شدند به مقام شامخ او حسد بردند و اين موضوع بر آنان گران و سـنـگـيـن بـود

كـه عـلى (عـليـه السلام ) داراى چنين مقامى شود و دريافتند كه با خروج پـيـامـبـر( صلّى اللّه

عليه و آله و سلّم ) على (عليه السلام ) از مدينه نگهدارى مى كند و دشـمـنـان نـمـى تـوانند

دست طمع بر مدينه بيفكنند (با توجّه به اينكه تقريبا مدينه از مـسـلمـيـن خـالى شـده بـود و

حـتـّى شـخـص پـيـامـبـر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) رفته بـودواحـتـمـال خـطـر هجوم دشمنان

ساكن حجاز، به مدينه مركز اسلام وجود داشت ). منافقين كـوشـش داشتند كه به هر صورتى

شده ، على (عليه السلام ) را همراه پيامبر بفرستند، چـرا كـه هـدفـشـان ايـن بـود با دورى پيامبر

(صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فساد و بى نظمى درمدينه به وجود بياورند و بانبودن مردى كه

مردم از او حساب مى برند،بتوانند به هدف شوم خود برسند و حسادت داشتند از اينكه على

(عليه السلام ) در مدينه در رفاه و آسـايـش بـسر برد ولى مسلمين دستخوش رنج سفر طولانى

و طاقت فرسا گردند، و در ايـن مـورد، راه چـاره اى مى انديشيدند، سرانجام شايع كردند كه اگر

پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) ، على (عليه السلام ) را در مدينه به جاى خود گذارده از

روى احترام و دوسـتـى نـيـسـت بـلكـه از روى بـى مهرى و بى اعتنايى به او، او را با خود نبرده

است ، اينگونه به آن حضرت تهمت زدند، همانند تهمت قريش به پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و

سـلّم ) بـه امـورى مانند: مجنون ، ساحر، شاعر و كاهن ، با اينكه خلاف اين تهمتها را در مـورد

رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى دانستند، چنانكه منافقين خلاف آنچه را شـايـع

مـى كـردند، در مورد اميرمؤ منان على (عليه السلام ) مى دانستند و دريافته بودند كـه عـلى

(عـليـه السـلام ) خـصـوصـى تـريـن افـراد در پـيـشـگـاه رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و

سـلّم ) اسـت . و مـحـبـوبـتـريـن و سعادتمندترين و برترين انسانها در محضر پيامبر (صلّى اللّه عليه

و آله و سلّم ) است .

وقـتـى كـه امـيـرمؤ منان على (عليه السلام ) از شايعه سازى منافقين با خبر شد، تصميم گرفت

آنان را تكذيب و رسوا كند و دروغشان را فاش  سازد، از مدينه خارج شد و خود را بـه پـيـامبر

(صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) رساند و به آن حضرت عرض كرد:((منافقين مى پندارند كه تو از

روى بى مهرى و خشمى كه بر من داشته اى ، مرا با خود نبرده اى و مرا جانشين خود در مدينه

ساخته اى )).

پـيـامـبـر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به او فرمود:((برادرم ! به جاى خود به مدينه باز گرد؛ چرا

كه امور مدينه سامان نيابد جز به وسيله من يا به وسيله تو و تو خليفه و جانشين من در ميان

خاندانم و هجرتگاهم و دودمانم هستى )).

((اَما تَرْضى اَنْ تَكُونَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى اِلاّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدِى )).

((آيـا خـشـنـود نـيـسـتـى كـه مـقـام تو نسبت به من همچون مقام هارون نسبت به موسى (

عليه السلام ) باشد جز اينكه بعد از من پيامبرى نخواهد بود)).

و اين سخن رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بيانگر چند مطلب است :

1 ـ تصريح پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به امامت على (عليه السلام ) .

2 ـ انتخاب شخص خاصّ على (عليه السلام ) براى جانشينى ، در ميان همه مردم .

3 ـ تـبـيـين فضيلتى ويژه براى على (عليه السلام ) كه هيچ كس داراى آن نيست و تنها او صاحب

اين افتخار است .

4 ـ پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) بـا ايـن سـخن ، تمام آنچه را كه هارون در پيشگاه

حضرت موسى ( عليه السلام ) داشت براى على (عليه السلام ) ثابت كرد، جز در آنچه را كه عرف

مردم مى دانند مانند برادرى (تنى و پدر و مادرى ) هارون با موسى و جز آنـچـه را كـه شـخص

پيامبر( صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) استثنا كرد كه ((مقام نبوّت )) باشد.

و ايـن امـور، حـاكى از امتيازات خاصّ على (عليه السلام ) در ميان مسلمين است كه هيچ كس

در اين امتيازات ، همتاى او و يا همسان و نزديك به او نيست

سيماى اميرالمومنين على (ع ) در جنگ تبوك

[سـال نـهـم هجرت ، ماه رجب بود كه به پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) خبر رسيد ارتـش

روم مـركـب از چـهـل هـزار سـواره نـظـام بـا سـاز و بـرگ كـامـل رزمـى در نـوار مـرزى ((تـبـوك ))

(سـوريـه كـنـونـى ) مـسـتـقـر شـده انـد و ايـن نقل و انتقالات ، حكايت از خطر حمله و تجاوز مى

كند.

پـيـامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بى درنگ به تدارك سرباز و جمع آورى اسلحه پـرداخـت و

خطبه هاى آتشين خواند و دستورهايى داد و خودش همراه سى هزار نفر به سوى سرزمين تبوك

حركت كردند، با توجّه به اينكه فاصله تبوك با مدينه 610 كيلومتر است ، سپاه روم ناگهان خود را

در برابر قدرت عظيم اسلام ديد، و از مرزها عقب نشينى نمود و وانـمود كرد كه قصد تجاوز ندارد،

پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) پس از مشورت با ياران و پس از ده يا بيست روز اقامت ،

براى تجديد قوا به مدينه بازگشت .]

در آغاز جنگ تبوك ، خداوند به پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) وحى كرد كه خودش بـه

سـوى تـبـوك حـركـت كـنـد و مـردم را براى حركت به سوى تبوك برانگيزد و به او آگـاهـى داد كـه

نـيـازى بـه جنگ نيست و آن حضرت گرفتار جنگ نخواهد شد و امور، بدون شـمـشـيـر رو بـه راه

خـواهـد شـد وقتى كه پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) تصميم خـروج از مـدينه گرفت ،

اميرمؤ منان على ( عليه السلام ) را جانشين خود در مدينه كرد تا از افـراد خانواده و فرزندان و

مهاجران سرپرستى كند و خطاب به على (عليه السلام ) فرمود:

((يا عَلِىُّ! اِنَّ الْمَدِينَةَ لا تَصْلُحُ اِلاّبِى اَوْبِكَ؛ اى على ! شهر مدينه سامان نيابد، جز به وجود من يا به

وجود تو)).

بـه ايـن تـرتـيـب ، آن حـضـرت را با كمال صراحت و آشكارا جانشين خود ساخت و امامت على

(عليه السلام ) را به روشنى تصريح نمود.

و در ايـن مـورد، روايـات بـسـيـار رسيده مبنى بر اينكه منافقان وقتى كه از جانشينى على (عـليه

السلام ) با خبر شدند به مقام شامخ او حسد بردند و اين موضوع بر آنان گران و سـنـگـيـن بـود

كـه عـلى (عـليـه السلام ) داراى چنين مقامى شود و دريافتند كه با خروج پـيـامـبـر( صلّى اللّه

عليه و آله و سلّم ) على (عليه السلام ) از مدينه نگهدارى مى كند و دشـمـنـان نـمـى تـوانند

دست طمع بر مدينه بيفكنند (با توجّه به اينكه تقريبا مدينه از مـسـلمـيـن خـالى شـده بـود و

حـتـّى شـخـص پـيـامـبـر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) رفته بـودواحـتـمـال خـطـر هجوم دشمنان

ساكن حجاز، به مدينه مركز اسلام وجود داشت ). منافقين كـوشـش داشتند كه به هر صورتى

شده ، على (عليه السلام ) را همراه پيامبر بفرستند، چـرا كـه هـدفـشـان ايـن بـود با دورى پيامبر

(صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فساد و بى نظمى در مدينه به وجود بياورند و بانبودن مردى كه

مردم از او حساب مى برند،بتوانند به هدف شوم خود برسند و حسادت داشتند از اينكه على

(عليه السلام ) در مدينه در رفاه و آسـايـش بـسر برد ولى مسلمين دستخوش رنج سفر طولانى

و طاقت فرسا گردند، و در ايـن مـورد، راه چـاره اى مى انديشيدند، سرانجام شايع كردند كه اگر

پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) ، على (عليه السلام ) را در مدينه به جاى خود گذارده از

روى احترام و دوسـتـى نـيـسـت بـلكـه از روى بـى مهرى و بى اعتنايى به او، او را با خود نبرده

است ، اينگونه به آن حضرت تهمت زدند، همانند تهمت قريش به پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و

سـلّم ) بـه امـورى مانند: مجنون ، ساحر، شاعر و كاهن ، با اينكه خلاف اين تهمتها را در مـورد

رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى دانستند، چنانكه منافقين خلاف آنچه را شـايـع

مـى كـردند، در مورد اميرمؤ منان على (عليه السلام ) مى دانستند و دريافته بودند كـه عـلى

(عـليـه السـلام ) خـصـوصـى تـريـن افـراد در پـيـشـگـاه رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و

سـلّم ) اسـت . و مـحـبـوبـتـريـن و سعادتمندترين و برترين انسانها در محضر پيامبر (صلّى اللّه عليه

و آله و سلّم ) است .

وقـتـى كـه امـيـرمؤ منان على (عليه السلام ) از شايعه سازى منافقين با خبر شد، تصميم گرفت

آنان را تكذيب و رسوا كند و دروغشان را فاش  سازد، از مدينه خارج شد و خود را بـه پـيـامبر

(صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) رساند و به آن حضرت عرض كرد:((منافقين مى پندارند كه تو از

روى بى مهرى و خشمى كه بر من داشته اى ، مرا با خود نبرده اى و مرا جانشين خود در مدينه

ساخته اى )).

پـيـامـبـر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به او فرمود:((برادرم ! به جاى خود به مدينه باز گرد؛ چرا

كه امور مدينه سامان نيابد جز به وسيله من يا به وسيله تو و تو خليفه و جانشين من در ميان

خاندانم و هجرتگاهم و دودمانم هستى )).

((اَما تَرْضى اَنْ تَكُونَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى اِلاّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدِى )).

((آيـا خـشـنـود نـيـسـتـى كـه مـقـام تو نسبت به من همچون مقام هارون نسبت به موسى (

عليه السلام ) باشد جز اينكه بعد از من پيامبرى نخواهد بود)).

و اين سخن رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بيانگر چند مطلب است :

1 ـ تصريح پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به امامت على (عليه السلام ) .

2 ـ انتخاب شخص خاصّ على (عليه السلام ) براى جانشينى ، در ميان همه مردم .

3 ـ تـبـيـين فضيلتى ويژه براى على (عليه السلام ) كه هيچ كس داراى آن نيست و تنها او صاحب

اين افتخار است .

4 ـ پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) بـا ايـن سـخن ، تمام آنچه را كه هارون در پيشگاه

حضرت موسى ( عليه السلام ) داشت براى على (عليه السلام ) ثابت كرد، جز در آنچه را كه عرف

مردم مى دانند مانند برادرى (تنى و پدر و مادرى ) هارون با موسى و جز آنـچـه را كـه شـخص

پيامبر( صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) استثنا كرد كه ((مقام نبوّت )) باشد.

و ايـن امـور، حـاكى از امتيازات خاصّ على (عليه السلام ) در ميان مسلمين است كه هيچ كس

در اين امتيازات ، همتاى او و يا همسان و نزديك به او نيست

چهره درخشان اميرالمومنين على (ع ) در فتح مكّه

سپس (در سال هشتم هجرت ) فتح مكّه پيش آمد همان رويدادى كه اسلام را استوار نمود و بر

اثـر آن اساس دين پابرجا گرديد و خداوند بزرگ در اين مورد بر پيامبرش منّت نهاد و قـبـل از آن ،

خـداونـد مـژده و وعـده فـتـح مـكـّه (و آثـار درخـشـان آن ) را داده بـود آنـجـا كـه فـرمـود:((اِذا جـاءَ

نَصْرُاللّهِ وَالْفَتْحُ # وَرَاءَيْتَ النّاسَ يَدْخُلُونَ فِى دِينِ اللّهِ اَفْواجاً)).

((چون يارى خدا فرا رسد و پيروزى رو كند و مردم را ببينى كه گروه گروه به دين خدا درآيـنـد)) و

سـخـن ديـگـر خـداونـد كـه مـدّتـهـا قبل از اين نازل شده بود كه :

((... لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ اِنْ شاءَاللّهُ آمِنينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ ... )).

((قـطـعـا هـمـه شما به خواست خدا وارد مسجدالحرام مى شويد در نهايت امنيت و در حالى كه

سرهاى خود را تراشيده يا ناخنهاى خود را كوتاه كرده ايد و از هيچ كس ترسى نداريد)).

پس از نزول اين آيات ، چشمها در انتظار اين فتح بود و گردنها به سوى آن كشيده شده بود.

رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) (طـبـق اصول رازدارى در ارتش ) حركت به سوى

مكّه و انديشه تصميم بر فتح آن را از مردم مكّه پـنـهـان داشـت و از خـداونـد خـواسـت كـه ايـن

تـصـمـيـم را از مردم مكّه مكتوم كند تا (آنان را غـافـلگـيـر كرده و) به طور ناگهانى ، بر آنان وارد

شود و در ميان همه مردم از مسلمين و مـشركين ، تنها كسى كه از اين تصميم آگاه بود و پيامبر(

صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بـه او ايـن راز را گـفت و او را ((رازدار مخصوص و مورد اطمينان ))

دانست ، اميرمؤ منان على (عـليـه السـلام ) بـود و در ايـن تـصـمـيم ، با رسول خدا (صلّى اللّه

عليه و آله و سلّم ) اتـفاق راءى داشت و پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) با او مشورت مى

كرد و بعد از او پـيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) گروهى ديگر را از جريان آگاه ساخت و پايان

يافتن جريان فتح ، به حالتها و ويژگيهايى بستگى داشت كه على (عليه السلام ) در هـمـه آن

حـالتـهـا و ويـژگـيـهـا نـقـش خاصّى داشت كه هيچ كس را در اين خصايص ، ياراى برابرى با على

(عليه السلام ) نبود.

فرمان عمومى عفو و ويژگى على (ع )ازمحضررسول خدا(ص )

پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) با مسلمانان پيمان بست كه هنگام ورود به مكّه ، هيچ كس

را نكشند، مگر آنان كه با سپاه اسلام مى جنگند و نيز پيمان بست كه هركس از مشركان خـود را

بـه پـرده كـعـبـه درآويـخـت در امـان بـاشـد (و مشمول عفو عمومى گردد) جز چند نفر كه آن حضرت

را آزار (مخصوص ) نموده بودند مانند: مـقـيس بن صبابه ، ابن خطل ، ابن ابى سرح و دو كنيزك

آوازه خوان كه با بدگويى به پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) خوانندگى مى كردند و در سوگ

مشركين كشته شده در جنگ بدر، نوحه سرايى مى نمودند.

امـيـرمـؤ مـنـان على (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) (پس از فتح مكّه ) يكى از آن دو خواننده (بـد

زبـان ) را كـشـت و ديـگـرى فـرار كـرد و نـاپديد شد تا وقتى كه براى آن كنيزك فـرارى امـان

گـرفـتـه شـد، بازگشت و آزاد بود تا اينكه در زمان خلافت عمر بن خطاب اسبى به او لگد زد و او را

كشت .

يـكـى از كـسـانـى كـه عـلى (عـليـه السـلام ) او را كـشـت ((حـويـرث بـن نـفـيـل بـن كـعـب ))

بـود، او از كـسـانـى بـود كـه در مـكـّه رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليه و آله و سلّم ) را آزار مى داد و

به على (عليه السلام ) خبر رسـيـد كـه خـواهـرش ((اُمّ هـانى )) به جمعى از قبيله بنى مخزوم

پناه داده كه يكى از آنان ((حارث بن هشام )) و ((قيس بن سائب )) است .

عـلى (عـليـه السلام ) در حالى كه سر و صورتش را با كلاهخود پوشيده بود و شناخته نـمـى

شـد، بـه در خـانـه ((اُمّ هانى )) رفت و فرياد زد:((آنان را كه پناه داده ايد از خانه بيرون كنيد)).

روايـت كـنـنـده گـويد:((سوگند به خدا! پناهندگان وقتى اين صدا را شنيدند، از خوف و وحشت

مانند پرنده حبارى فضله انداختند)).

اُمّ هانى از خانه بيرون آمد، ولى على (عليه السلام ) را كه سرو صورتش پوشيده بود، نـشـنـاخـت

و گـفـت :((اى بـنـده خـدا! مـن اُمّ هـانـى دخـتـر عـمـوى رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و

سلّم ) و خواهر على بن ابى طالب (عليه السلام ) هستم ، از خانه من دور شو)).

امـيـرمـؤ مـنـان عـلى (عليه السلام ) در پاسخ او فرمود:((آن پناهندگان را از خانه بيرون كنيد))

اُمّ هـانـى گـفـت :((سـوگـنـد بـه خدا درباره تو از پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) شكايت مى

كنم )).

عـلى (عـليـه السـلام ) كلاهخود را از سر برداشت ، اُمّ هانى على (عليه السلام ) را شناخت

جـلو آمد و على (عليه السلام ) را با شور و شوق در آغوش گرفت و گفت :((فدايت گردم !

سـوگـنـد يـاد كـرده ام كـه شـكـايـت از تـو را نـزد رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) ببرم

(چه كنم ؟))).

عـلى (عـليـه السلام ) به او فرمود:((رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) اكنون در بـالاى

ايـن درّه اسـت ، نـزد او بـرو و شكايت از مرا به او بگو تا مطابق سوگند، رفتار كرده باشى .))

ام هـانـى مـى گـويـد:((بـه حـضـور رسـول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) رفتم ، آن حـضـرت

در خـيـمـه اى بـه شـسـتـشـوى بـدنـش اشتغال داشت و فاطمه ـ سَلامُ اللّه عَلَيْها ـ پـوشـشـى

فراهم كرده بود و مراقبت مى كرد كه كسى بدن آن حضرت را نبيند، وقتى كه رسول خدا (صلّى

اللّه عليه و آله و سلّم ) سخن مرا شنيد فرمود:

((مَرْحَباً بِاُمِّ هانِى وَاَهْلاً؛ اى اُمّ هانى ! خوش آمدى !)).

عـرض كـردم :((پـدر و مـادرم بـه فـدايـت ! امـروز شـكـايت چگونگى برخورد على ( عليه السلام ) را

به حضور شما آورده ام )).

پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود:((قَدْ آجَرْتُ مَنْ آجَرْتَ؛ هركه را تو پناه دادى من هم

پناه دادم )).

فـاطـمـه ـ سـلام اللّه عـَلَيـْها ـ به من فرمود:((اى اُمّ هانى ! آمده اى از على (عليه السلام )

شـكـايـت كـنـى كـه دشـمـنـان خـدا و دشـمـنان رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) را

ترسانده است ؟!)).

رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود:

((قَدْ شَكَّرَ اللّهُ لِعَلِي سَعْيَهُ وَآجَرْتُ مَنْ اَجارَتْ اُمُ هانِى لِمَكانِها مِنْ عَلىِّ ابْنِ اَبِيطالِبٍ)).

((خداوند رفتار على (عليه السلام ) را به خوبى پذيرفت و من پناه دادم كسانى را كه اُمّ هانى به

آنان پناه داده است به خاطر خويشاوندى او با على (عليه السلام ))).

پاكسازى حرم از بت

وقـتـى كـه رسـول خـدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) وارد مسجدالحرام (كنار كعبه ) شد، ديد

360 بت در آنجا نهاده شده كه بعضى از آنها را با بعضى ديگر به وسيله سرب ، بـه هم چسبانده

اند، به اميرمؤ منان على (عليه السلام ) فرمود:((مشتى از ريگ زمين را به مـن بـده ))، عـلى

(عـليـه السـلام ) مشتى از خاك و ريگ از زمين برداشت و به پيامبر (صلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم

) داد، رسـول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) آن ريگها را به روى بتها مى پاشيد و مى فرمود:

((وَقُلْ جاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً )).

((و بـگـو حـق فـرا رسـيـد و بـاطـل نـابـود شـد، و قـطـعـا باطل نابود شدنى است ))

هـمـان دم همه آن بتها سرنگون شدند، سپس پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور داد

آنها را از مسجد بيرون بردند و شكستند و به دور ريختند.

* * *

آنـچـه از رفـتـار عـلى (عـليـه السـلام ) در جـريـان فتح مكّه ذكر شد مانند كشتن چند تن از

دشـمـنـان خـدا در مـكـّه و تـرسـانـدن عـدّه اى ديـگـر و كـمـك آن حـضـرت از رسـول خـدا (صـلّى

اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) در پـاكسازى مسجدالحرام از هرگونه بت و خشونت شديد او در راه خدا

و ناديده گرفتن خويشان به خاطر اطاعت فرمان خدا، همه و همه دليـل خـصـوصـيـّت حـضـرت

عـلى (عـليـه السـلام ) در امـتـيـازات و فـضـايـل اسـت كـه هـيـچ كـس د رايـن جـهـات ، بـا او

سـهـيـم نـبـود و او در ايـن فضايل يكتا و بى نظير بود، چنانكه قبلاً نيز به ذكر خصايص ديگر او

پرداختيم

اعلمیت امیرالمومنین على(ع)

اعلمیت امیرالمومنین على(ع)
آیا جایى براى تردید در اعلمیّت امیرالمومنین على(علیه السلام) وجود دارد؟
دانش علی(ع) و فزونی آن از علم تمامی اصحاب، از جمله مسائل قطعی است که پیامبر(ص) در هنگام ازدواج آن حضرت با دخترشان فاطمه زهرا(س) و بسیاری مواضع دیگر، به آن شهادت داده است و امام حسن(ع) دانش ایشان را در میان گذشتگان و آیندگان بی نظیر توصیف می کند. همچنین عایشه، عمر، معاویه و دیگران به اعلمیت حضرت اعتراف کرده اند. امت اسلامی نیز بر اعلمیت علی و به ارث برده شدن دانش حضرت رسول توسط وی اتفاق نظر دارند.
مسأله اى که هرگز شکّى درباره آن در قلبى خطور نکرده و نمى کند فزونى دانش على نسبت به همه اصحاب است به گونه اى که همه آنها در مشکلات و براى داورى در مسائل قضایى به او مراجعه مى کردند در حالى که على(علیه السلام) هرگز در این امور به آنها مراجعه ننمود.
نخستین اقرار کننده به اعلمیّت على(علیه السلام) خود پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) بود، آنجا که به فاطمه(علیها السلام) فرمود:
«اما ترضینّ انّی زوّجتکِ أوّل المسلمین إسلاماً وأعلمهم علماً»(1)؛ (آیا از اینکه تو را به ازدواج نخستین مسلمان و دانشمندترین آنان در آورم خشنود نیستى؟!).
و فرمود: «زوّجتک خیر اُمّتی أعلمهم علماً وأفضلهم حلماً وأوّلهم سِلْماً»(2)؛ ((اى فاطمه) تو را به همسرى مردى در آورده ام که بهترینِ اُمّتم مى باشد؛ زیرا در دانش از همه بالاتر، و در حلم و بردبارى از همه برتر، و در اسلام بر همه مقدّم است).
و فرمود: «أعلم اُمّتی من بعدی علیّ بن أبی طالب»(3)؛ (دانشمندترین فرد اُمّتم پس از من على بن ابى طالب است).
و فرمود: «علیّ خازن علمی»(4)؛ (على گنجینه علم من است).
و فرمود: «علیّ عیبة علمی»(5)؛ (على خزینه علم من است).
و فرمود: «أقضى اُمّتی علیّ»(6)؛ (على در قضاوت و داورى از همه مردم برتر است).
و فرمود: «قُسّمتِ الحکمةُ عشرة أجزاء فاُعطى علیٌّ تسعة أجزاء والناس جزءاً واحداً»(7)؛ (حکمت را ده قسمت کرده اند که نُه جزء آن را به على(علیه السلام) و یک جزء آن را به دیگران داده اند).
و هنگامى که على(علیه السلام) در حیات پیامبر قضاوت مى کرد، حضرت مى فرمود: «الحمد لله الّذی جعل الحکمة فینا أهل البیت»(8)؛ (سپاس خدا را که حکمت را در وجود ما اهل بیت قرار داد).
و پس از پیامبر، عایشه دومین نفر است که به اعلمیّت على اعتراف کرده و گفته است: «علیّ أعلم الناس بالسنّة»(9)؛ (على آگاهترین مردم به سنّت پیامبر است).
و عمر نیز گفته است: «علیٌّ أقضانا»(10)؛ (على در قضاوت برتر از همه ماست).
و عمر سخنان معروفى دارد که نشان مى دهند او نهایتِ نیاز را به دانش امیر مؤمنان(علیه السلام) داشته است؛ مانند: «لولا علیّ لهلک عمر»(11)؛ (اگر على نبود هر آینه عمر نابود مى شد).
و «أللّهمّ لاتبقنی لمعضلة لیس لها ابن أبی طالب»(12)؛ (خدایا در جایى که فرزند ابو طالب نیست مرا گرفتار مشکلى نگردان).
و «لا أبقانی الله بارض لستَ فیها أبا الحسن»(13)؛ (اى ابا الحسن! در جایى که تو نیستى، خداوند مرا در آنجا گرفتار نگرداند).
و «لا أبقانی الله بعدک یا علیّ»(14)؛ (اى على! خداوند مرا پس از تو زنده مگذارد).
و «أعوذ بالله من معضلة و لا أبوحسن لها»(15)؛ (از مشکلى که ابوالحسن در کنار آن نباشد به خدا پناه مى برم).
و «أللّهمّ لاتنزل بی شدیدة إلاّ و أبوالحسن إلى جنبی»(16)؛ (خدایا آنگاه که ابوالحسن در کنار من نیست گرفتارى و مشکلى بر من نازل نفرما).
و معاویه مى گوید:«کان عمر إذا أشکل علیه شیءٌ أخذه منه»(17)؛ (هرگاه براى عمر مشکلى پیش مى آمد، راه حلّ آن را از على مى پرسید).
و آنگاه که خبر کشته شدن امام(علیه السلام) به معاویه رسید، وى گفت: «لقد ذهب الفقه و العلم بموت ابن أبی طالب»؛ (همانا با مرگ فرزند ابو طالب فقه و دانش رخت بر بست و رفت).
این سخن را ابوحجّاج بلوى در کتاب «الف باء»(18) نقل کرده است.
و امام حسن(علیه السلام) درباره اعلمیّت حضرت در خطبه اى مى فرماید: «و لقد فارقکم رجلٌ بالأمس لم یسبقه الأوّلون و لایدرکه الآخرون بعلم»(19)؛ (دیروز مردى از میان شما رفت که در دانش، گذشتگان بر او پیشى نگرفته و آیندگان نیز به او نخواهند رسید).
و حِبْر (دانشمند) امّت ابن عبّاس مى گوید: «ما علمی و علم أصحاب محمّد(صلى الله علیه وآله) فی علم علیّ(علیه السلام) إلاّ کقطرة فی سبعة أبحر»(20)؛ (دانش من و اصحاب پیامبر در برابر دانش على(علیه السلام) ، مانند قطره اى در برابر اقیانوس هاست).
و علاوه بر اینها گروهى از اصحاب نیز در شعر خود امیر مؤمنان را به اعلمیّت ستوده اند؛ مانند: حسان بن ثابت و فضل بن عبّاس و... و به پیروى آنها، بخش عظیمى از شعراى قرن هاى نخست، اعلمیّت حضرت را در شعر خود بیان کرده اند.
گذشته از آنها همه امّت بر برترى امیر مؤمنان(علیه السلام) نسبت به دیگران در علم و دانش، اتّفاق نظر دارند؛ زیرا او تنها وارث علم پیامبر است و در روایتى که به طرق فراوانى اثبات شده، آمده که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرموده است: على(علیه السلام) وصىّ و وارثش مى باشد؛ در آن روایت(21) آمده است: على پرسید: «و ما أرث منک یا نبىّ الله»؛ (اى پیامبر خدا، من از شما چه چیزى را به ارث مى برم؟). فرمود: «ما ورّث الأنبیاء من قبلی»؛ (آنچه را که پیامبران پیشین به ارث گذاشتند). على(علیه السلام) گفت: «و ما ورّث الأنبیاء من قبلک»؛ (انبیاى پیش از شما چه چیزى را به ارث گذاشتند؟). پیامبر(صلى الله علیه وآله) پاسخ داد: «کتاب الله و سنّة نبیّهم»؛ (کتاب خدا و سنّت خودشان).(22)
       
پی نوشت:
       
(1). مستدرک حاکم، ج 3، ص 140، ح 4645؛ کنز العمّال، ج 6، ص 13 (ج 11، ص 605، ح 32925).
(2). این حدیث را خطیب در کتاب المتّفق، و سیوطى در جمع الجوامع، چنانکه در ترتیب آن آمده: ج 6، ص 398 (کنز العمّال، ج11، ص 605، ح 32926) نقل کرده اند.
(3). دیلمى این حدیث را از سلمان نقل کرده، و نیز خوارزمى در مناقب، ص 49 (ص 82، ح 67؛ و مقتل الحسین، ج 1، ص 43؛ و متّقى در کتاب کنز العمّال، ج 6، ص 153 (ج 11، ص 614، ح 32977).
(4). شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید، ج 2، ص 488 (ج 9، ص 165، خطبه 154).
(5). شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید، ج 2، ص 488؛ الجامع الصغیر، سیوطى، ج 2، ص 177، ح 5593)؛ و جمع الجوامع او چنانکه در ترتیب آن آمده: ج 6، ص 153 (کنز العمّال، ج 11، ص603، ح 32911 و در آن به جاى «عیبة» واژه «عتبة» آمده است).
(6). مصابیح بغوى، ج 2، ص 277 (ج 4، ص 180، ح 4787)؛ الریاض النضرة، ج 2، ص 198 (ج 3، ص 147)؛ مناقب خوارزمى، ص 50 (ص 81 ، ح 66)؛ فتح الباری، ج 8، ص 136 (ج 8، ص167)؛ بغیة الوعاة، ص 447 (ج 2، ص 406، شماره 21).
(7). حلیة الأولیاء، ج 1، ص 65 (شماره 4)؛ أسنى المطالب، حافظ جزرى، ص 14 (ص 71).
(8). احمد در مناقب، ص 168، ح 235؛ و محبّ الدین طبرى در ریاض، ج 2، ص 194 (ج 3، ص 149) این حدیث را نقل کرده اند.
(9). الریاض النضرة، ج 2، ص 193 (ج 3، ص 141)؛ مناقب خوارزمى، ص 54 (ص 91، ح 84)؛ الصواعق، ص 76 (ص 127)؛ تاریخ الخلفاء، ص 115 (ص 160).
(10). حلیة الأولیاء، ج 1، ص 65 (شماره 4)؛ تاریخ ابن کثیر، ج 7، ص 359 (ج 7، ص 397، حوادث سال 40 هـ) و مى گوید: «از عمر چنین رسیده است»؛ و تاریخ الخلفاء سیوطى، ص 115 (ص 160).
(11). این روایت را احمد و عقیلى و سمّان نقل کرده اند، و در الاستیعاب، ج 3، ص 39 (القسم الثالث/1103، شماره 1855)؛ و الریاض، ج 2، ص 194 (ج 3، ص 142) موجود است.
(12). تذکرة السبط، ص 87 (ص 148)؛ مناقب خوارزمى، ص 58 (ص 97 ، ح 98)؛ مقتل خوارزمى، ج 1، ص 45.
(13). إرشاد الساری، ج 3، ص 195 (ج 4، ص 136).
(14). الریاض النضرة، ج 2، ص 197 (ج 4، ص146)؛ مناقب خوارزمى، ص 60 (ص 101، ح 104).
(15). تاریخ ابن کثیر، ج 7، ص 359 (ج 7، ص 397، در حوادث سال 40 هـ)؛ الفتوحات الاسلامیّة، ج 2، ص 306.
(16). ابن بخترى آن را نقل کرده است، بنابر آنچه که در الریاض، ج 2، ص 194 (ج 3، ص142) آمده است.
(17). مناقب احمد، ص 155، ح 222؛ الریاض النضرة، ج 2، ص 195 (ج 3، ص 143).
(18). الف باء، ج 1، ص 222.
(19). احمد این حدیث را در مسند، ج 1، ص 328، ح 1721؛ و ابن کثیر در تاریخ، ج 7، ص 332 (ج 7، ص 368، در حوادث سال 40 هـ)؛ و ترتیب جمع الجوامع، ج6، ص 412 (کنز العمّال، ج 13، ص 192، ح 36574) نقل کرده اند.
(20). ر.ک: ص 152 همین کتاب.
(21). یعنى در حدیث وراثت على(علیه السلام) از پیامبر(صلى الله علیه وآله).
(22). گردآوری از کتاب: گزیده ای جامع از الغدیر، علامه شیخ عبدالحسین امینی، ترجمه محمد حسین شفیعی شاهرودی، موسسه میراث نبوت، چاپ سوم، ص28

 

ویژگیهای امام علی ((يحيى بن عفيف )) از اُميّه نقل مى كند كه گفت : در مكّه با عباس  (عموى پيامبر( صلّى اللّه

 

عليه و آله و سلّم ) ) نشسته بودم قبل از آنكه نبوّت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سـلّم ) آشـكار

 

شود، جوانى آمد و به آسمان نگاه كرد، آن هنگام كه خورشيد حلقه زده بود (و وقـت ظـهر را نشان

 

مى داد) به جانب كعبه ايستاد و نماز خواند. سپس پسرى آمد در طرف راسـت او ايـسـتـاد و پـس

 

از آن زنـى آمـد و پـشـت سـر آنـان ايـسـتـاد و مـشـغـول نـمـاز شدند، جوان به ركوع رفت آنان نيز به

 

ركوع رفتند، جوان سر از ركوع بـرداشـت ، آنـان نـيـز سر از ركوع برداشتند، جوان به سجده رفت و

 

آنان نيز به سجده رفتند، به عبّاس گفتم :((كار بزرگى (و عجيبى ) مى نگرم )).

 

گـفـت : آرى كـار بـزرگـى اسـت ، آيـا مـى دانـى ايـن جـوان كـيست ؟ او محمّد بن عبداللّه بن

 

عـبـدالمـطـلّب ، بـرادرزاده ام مى باشد و اين پسر، على بن ابيطالب برادرزاده ديگرم مى بـاشـد، آيـا

 

مـى دانى اين زن كيست ؟ اين زن خديجه ، دختر خُوَيْلِد است و اين پسر برادرم (مـحـمـد( صـلّى

 

اللّه عليه و آله و سلّم )) مى گويد:((پروردگار زمين و آسمانها او را به ايـن ديـن كـه بـه آن مـعتقد

 

است فرمان داده ))، سوگند به خدا! در سراسر زمين غير از اين سه نفر، كسى پيرو اين دين نمى

 

باشد.

 

ب :((انس بن مالك )) مى گويد: رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود:

 

((صَلَّتِ الْمَلائِكَةُ عَلَىَّ وَعَلى عَلِي سَبْعَ سِنينٍ وَذلِكَ اِنَّهُ لَمْ يَرْفَعْ اِلَى السَّماءِ شَهادَةُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ

 

اللّهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً رَسُولِ اللّهِ اِلاّ مِنّى وَمِنْ عَلِي )).

 

((هـفـت سـال ، فـرشـتـگان بر من و على (عليه السلام ) درود فرستادند چرا كه در اين هفت

 

سـال بـه آسـمـان بـالا نـرفـت گـواهـى بـه يـكـتـايـى خـدا و رسـالت مـحـمـّد رسول خدا (صلّى اللّه

 

عليه و آله و سلّم ) مگر از من و از على (عليه السلام ) )).

 

ج :((مـعـاذه عَدويّه )) مى گويد: از على (عليه السلام ) در بصره بالاى منبر شنيدم كه مى فرمود:

 

((مـنـم صـديـق اكـبـر (تـصـديـق كـنـنـده و راسـتـگـوى بـزرگ ) كـه قبل از ابوبكر ايمان آوردم و قبول

 

اسلام كردم )).

 

د:((ابوبجيله )) مى گويد: من و عمّار، براى انجام حجّ به مكّه رهسپار شديم ، در مسير خود نزد

 

ابوذر غفارى رفتيم و سه روز نزد او بوديم همينكه خواستيم از ابوذر جدا شويم به او گفتيم :((مردم

 

را دستخوش  اختلاف و سرگردانى مى نگريم ، نظر شما چيست ؟)).

 

گـفـت : بـه كـتـاب خدا و علىّ بن ابيطالب (عليه السلام ) بپيوند، گواهى مى دهم كه از رسول

 

خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) شنيدم كه فرمود:

 

((عَلىُّ اَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِى وَاَوَّلُ مَنْ يُصافِحُنِى يَوْمَ الْقِيامَةِ وَهُوَ الصِّدّيِقِ الاَْكْبَر وَالْفاروُقُ بَيْنَ الْحَقِّ

 

وَالْباطِلِ وَاَنَّهُ يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنينَ، وَالْمالُ يَعْسُوبُ الظَّلَمَةِ)).

 

((على (عليه السلام ) نخستين فردى است كه به من ايمان آورد و نخستين فردى خواهد بود كـه

 

در روز قـيـامـت بـا مـن دسـت مـى دهـد و اوسـت صـدّيـق اكـبـر و جـداكـنـنـده بـيـن حـقّ و باطل و

 

اوست پناه و اميرمؤ منان ، چنانكه مال و ثروت ، پناه ستمگران است )).

 

شـيـخ مفيد (ره ) مى گويد:((روايات در اين باره بسيار است و گواه بر (صدق ) آنها نيز مى باشد)).

 

2 ـ تقدّم على (ع ) در علم و آگاهى

 

الف :((ابن عبّاس )) مى گويد: رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود:

 

((على بن ابيطالب اَعْلَمُ اُمَّتِى وَاَقْضاهُمْ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنْ بَعْدِى )).

 

((عـلى (عـليـه السـلام ) در عـلم از هـمـه افـراد امـّت مـن آگـاهـتـر است و در قضاوت درباره

 

موضوعاتى كه بعد از من مورد اختلاف مى شود بهتر از همه ، قضاوت مى كند)).

 

ب :((اَصـْبغ بن نُباته )) مى گويد: هنگامى كه مردم با على (عليه السلام ) به عنوان خليفه رسول

 

خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بيعت كردند ، آن حضرت ، عمامه (يادگار) رسول خدا را به سر

 

بسته بود و لباس (يادگار) او را بر تن نموده بـود. در مـسـجـد از مـنـبـر بالا رفت و (ايستاده ) پس از

 

حمد و ثنا، مردم را موعظه و نصيحت كـرد، سـپـس  نـشـسـت و انـگـشتان دو دست خود را داخل

 

هم گذارد و به زير ناف نهاد، آنگاه فرمود: اى مردم !

 

((سَلُونِى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونِى فَاِنَّ عِنْدِى عِلْمُ الاَْوَّلِينَ وَالاَّْخَرِينَ ...)).

 

((از مـن بـپـرسـيـد قـبـل از آنـكـه مـرا نيابيد (و از ميان شما بروم ) چرا كه علم پيشينيان و آيندگان

 

، نزد من است )).

 

بـدانـيـد سـوگند به خدا! اگر بستر خلافت برايم گسترده شود (و بر آن بنشينم ) با پـيـروان تـورات ،

 

طـبـق تـورات و بـا پـيـروان انـجـيـل ، طـبـق انـجـيـل و بـا پـيـروان زبـور، طـبق زبور، و با پيروان قرآن

 

طبق قرآن ، حكم مى كنم به گـونـه اى كـه (اگـر) هـريـك از ايـن كتابها، به سخن درآيد بگويد:

 

((پروردگارا! على (عليه السلام ) مطابق قضاوت تو، قضاوت كرد))، سوگند به خدا! من به قرآن و

 

معانى بـلنـد پـايـه آن از هـمه آگاهتر هستم و اگر يك آيه از قرآن نبود ، قطعا شما را به آنچه تا روز

 

قيامت ، پديد مى آيد، آگاه مى كردم )).

 

سـپـس بـار ديـگـر فـرمـود:((سـَلُونـِى قـَبـْلَ اَنْ تـَفـْقـِدُونـِى ...؛ قـبـل از آنـكـه مـرا نـيـابـيـد، از مـن

 

بـپـرسـيـد، سـوگـنـد بـه خـداونـدى كـه دانـه را (در دل خـاك ) شـكـافـت و انـسـان را آفـريـد، اگـر از

 

هـر آيـه قـرآن از مـن سـؤ ال كـنـيـد بـه شـمـا خـواهـم گـفـت كـه آن آيـه ، چـه وقـت نـازل شـده ؟

 

و در مـورد چـه كسى نازل شده ؟ و از ناسخ و منسوخ ، محكم و متشابه ، عامّ و خـاصّ و مـحـل

 

نـزول آن (از مـكـّه يـا مـديـنـه ) شما را آگاه مى سازم ، سوگند به خدا! هيچ گـروهى ، اكنون تا روز

 

قيامت ، نيست مگر آنكه من رهبر و جلودار و دعوت كننده آن گروه را مـى شـنـاسـم و مـى دانـم

 

كـه كـدام در مـسير گمراهى گام برمى دارد و كدام در خط رشد و سعادت )).

 

و امثال اينگونه روايات بسيار است كه براى رعايت اختصار، به همين مقدار (دو روايت فوق ) قناعت

 

شد.

 

3 ـ گفتار پيامبر به فاطمه در شاءن على (ع )

 

(هشت ويژگى )

 

((ابـى هـارون )) مـى گـويـد: نزد ابوسعيد خدرى (يكى از اصحاب بزرگ پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله

 

و سلّم )) رفتم و به او گفتم :((آيا در جنگ بدر بودى ؟)) گفت : آرى .

 

گفتم آياشنيده اى كه رسول خدا( صلّى اللّه عليه و آله و سلّم )سخنى به فاطمه ـ سَلامُاللّهِعَلَيْهاـ

 

فرموده باشد؟

 

ابـوسـعـيـد گـفـت : آرى ، در يكى از روزها فاطمه ـ سلام اللّه عليها ـ گريان به حضور پـيـامـبـر

 

(صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) آمـد و عـرض كـرد:((اى رسـول خـدا! زنـان قـريـش در مـورد فقر و

 

تهيدستى على (عليه السلام ) مرا سرزنش مى كنند.))

 

پـيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به فاطمه ـ سلام اللّه عليها ـ فرمود:((آيا خشنود نـيـسـتـى

 

كـه تـو را هـمـسـر كـسـى گـردانـيـدم كـه مـقـدّمـتـريـن هـمـه در قـبـول اسـلام اسـت و عـلم و

 

آگـاهـى او از هـمـه بـيـشـتـر مـى بـاشـد، خـداونـد بـه اهـل زمين توجّه مخصوصى كرد، در ميان

 

آنها پدرت را برگزيد و او را پيامبر كرد. و بار ديگر توجّه نمود، در ميان آنها شوهر تو را برگزيد و او را

 

((وصىّ)) قرار داد و به من وحـى كـرد تـا تـو را بـه هـمـسرى او درآورم . اى فاطمه ! آيا ندانسته اى

 

كه خداوند به خاطر تجليل از مقام تو، تو را همسر شخصى قرار داد كه او بردبارترين و آگاهترين و

 

پيشقدمترين شخص به قبول اسلام است .

 

فاطمه ـ سلام اللّه عليها ـ خندان و شادمان شد. سپس پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به

 

فاطمه ـ سلام اللّه عليها ـ فرمود:

 

((عـلى (عـليـه السلام ) داراى هشت ويژگى است كه احدى از گذشتگان و آيندگان ، از اين

 

ويژگيها را ندارد:

 

1 ـ او برادر من در دنيا و آخرت است و هيچ كس داراى اين مقام نيست .

 

2 ـ تو اى فاطمه ! سرور بانوان بهشت ، همسر او هستى .

 

3 ـ و دو سبط رحمت ، دو سبط من ، پسران او هستند.

 

4 ـ بـرادر عـلى (عـليـه السـلام ) (يـعـنـى جـعـفـر طـَيـّار) بـه دو بال آرايش شده و در بهشت همراه

 

فرشتگان به پرواز درآيد و هرجا كه بخواهد پرواز مى كند.

 

5 ـ علم گذشتگان و آيندگان ، نزد اوست .

 

6 ـ او نخستين فردى است كه به من ايمان آورد.

 

7 ـ او آخرين فردى است كه با من هنگام مرگ ، ديدار نمايد.

 

8 ـ او وصىّ من و وارث همه اوصيا است .

 

4 ـ معيار شناخت مؤ من از منافق

 

در روايـات آمـده دوسـتـى با على (عليه السلام ) نشانه ايمان است و دشمنى با او نشانه نفاق

 

مى باشد، به عنوان نمونه ، زيد بن حبيش  مى گويد اميرمؤ منان على (عليه السلام ) را بـر مـنـبـر

 

ديـدم ، شـنـيـدم مـى فـرمـود:((سـوگـنـد بـه خـداونـدى كـه دانـه را در دل خاك شكافت و انسان را

 

آفريد، اين عهدى است كه پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) با من داشت ، به من فرمود:

 

((اِنَّهُ لا يـُحـِبُّكَ اِلاّ مـُؤْمـِنٌ وَلا يـَبْغُضُكَ اِلاّ مُنافِقٌ؛ قطعا تو را جز مؤ من دوست نمى دارد و تو را جز

 

منافق دشمن نمى دارد)).

 

5 ـ رستگارى شيعيان

 

روايـاتـى نـقل شده است كه تنها شيعيان على (عليه السلام ) رستگارند از جمله جابر بن يـزيـد

 

جـُعـفـى از امـام بـاقـر (عـليـه السـلام ) نـقـل مـى كـند كه گفت :((از اُمّ سَلَمه همسر رسـول

 

خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) در شـاءن عـلى (عـليـه السـلام ) سـؤ ال كردم ، گفت از

 

رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) شنيدم كه فرمود:

 

((اِنَّ عـَلِّياً وَشِيعَتَهُ هُمُ الْفائزُونَ؛ قطعا على (عليه السلام ) و شيعيانش  همان رستگاران

 

هستند)).

 

6 ـ معيار شناخت پاكزاد و زشت زاد

 

رواياتى نقل شده حاكى از اينكه ولايت و دوستى على (عليه السلام ) نشانه پاكزادى ، و دشمنى

 

با او نشانه ناپاكزادى است ، از جمله :

 

1 ـ ((جـابـر بـن عـبـداللّه انـصـارى )) مـى گـويـد: از رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم )

 

شنيدم به على (عليه السلام ) فرمود:((آيا تو را شادمان نكنم ؟ آيا تو را عطا ندهم ؟ آيا به تو مژده

 

ندهم ؟))

 

عرض كرد:((آرى اى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به من مژده بده )).

 

فـرمـود:((من و تو از يك سرشت آفريده شده ايم ، مقدارى از آن سرشت ، زياد آمد، خداوند،

 

شـيـعـيان ما را از آن آفريد، وقتى كه روز قيامت شود، مردم را به نام مادرانشان بخوانند، جز

 

شيعيان ما كه آنان را به نام پدرانشان بخوانند و اين به خاطر پاكزادى آنان است )).

 

2 ـ ((ابن عباس )) مى گويد: رسول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) فـرمود:((هنگامى كه

 

قيامت برپا شود، مردم به نام مـادرانـشان خوانده شوند، جز شيعيان ما كه به نام پدرانشان خوانده

 

مى شوند. و اين به خاطر پاكزادى آنان است ))

 

3 ـ ((عـبـداللّه بـن جـِبـِلّه )) مـى گـويد: از جابر بن عبداللّه انصارى شنيدم مى گفت : ما گـروه

 

انـصـار روزى در مـحـضـر رسـول خـدا (صـلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) اجتماع كرده بوديم ، به ما رو

 

كرد و فرمود:

 

((يـا مـَعـْشـَرَ الاَْنْصارِ بوروا اَوْلادَكُمْ بِحُبِّ عَلِىّ بْنِ اَبِيطالِبٍ، فَمَنْ اَحَبَّهُ فَاعْلَمُوا اَنَّهُ لَرُشْدَة وَمَنْ

 

اَبْغَضَهُ فَاعلَمُوا اَنَّهُ لَغَيّةٌ)).

 

((اى گـروه انـصـار! فـرزندان خود را بر اساس دوستى على (عليه السلام ) بيازماييد، پس هركس

 

كه على (عليه السلام ) را دوست داشت ، بدانيد كه پاك روش و در راه رشد است و اگر او را

 

دشمن داشت ، بدانيد كه او در راه گمراهى مى باشد)).

 

7 ـ لقب ((اميرمؤ منان )) براى على (ع )

 

رواياتى نقل شده است كه رسول اكرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) در زمان حيات خود، على

 

(عليه السلام ) را به عنوان ((امير مؤ منان )) ناميد، از جمله :

 

1 ـ ((انـس بـن مـالك )) مـى گـويـد: مـن خـدمتكار رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بودم ،

 

وقتى كه شب نوبت اُمّ حبيبه دختر ابوسفيان بود (يعنى بنا بود آن شب ، نزد يكى از همسرانش به

 

نام اُمّ حبيبه باشد) براى آن حضرت ، آب وضو آوردم ، به من فرمود:((اى انـس ! هـم اكـنـون از ايـن

 

در وارد مـى شـود، امـيـر مـؤ مـنـان و سيّد اوصيا، مقدّمترين مسلمين در قـبـول اسـلام ، آن كـس

 

كـه عـلمـش افزونتر از ديگران است و بردباريش از همه بيشتر مى باشد)).

 

انـس مـى گـويد: من با خودم گفتم خدايا! اين شخص را از قوم و قبيله من قرار بده . طولى

 

نـكـشـيـد كـه ديـدم عـلىّ بـن ابـيـطـالب (عـليـه السـلام ) از همان در وارد شد و در آن هنگام

 

رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) وضـو مـى گـرفـت ، رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و

 

آله و سـلّم ) آبـى كـه در مشتش بود به روى على (عليه السـلام ) پـاشـيـد بـه طـورى كـه

 

چـشمان على (عليه السلام ) پر از آب شد. على (عليه السلام ) عرض  كرد:((اى رسول خدا آيا در

 

مورد من تازه اى رخ داده است ؟)).

 

پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود:((از تو جز خير و نيكى سرنزده ، تو از من هـسـتـى و

 

مـن از تو هستم ، قرض مرا ادا مى كنى و به عهد و پيمان من وفا مى نمايى و تو مرا غسل مى

 

دهى و در ميان قبر مى گذارى . و (دستورات اسلام را) به گوش مردم ، از جانب من مى رسانى .

 

و بعد از من (احكام اسلام را) براى آنان آشكار مى سازى )).

 

عـلى (عـليـه السلام ) عرض كرد:((اى رسول خدا! مگر تو احكام الهى را براى مردم ابلاغ نكرده اى

 

؟)).

 

پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود:((آرى ، ولى بعد از من ، آنچه را كه درباره اش اختلاف

 

مى كنند، براى آنان بيان مى كنى )).

 

2 ـ ((ابن عبّاس )) مى گويد: رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به ((اُمّ سَلَمه )) (يكى از

 

همسرانش ) فرمود:

 

((اِسـْمَعِى وَاشْهَدِى هذا عَلِىُّ اَمِيرُالْمُؤْمِنينَ وَسَيّدُ الْوَصِيّينَ؛ بشنو و گواه باش ، اين على (عليه

 

السلام ) اميرمؤ منان و آقاى اوصيا است )).

 

3 ـ معاوية بن ثعلبه مى گويد: شخصى به ابوذر گفت :((وصيت كن )).

 

ابوذر گفت :((وصيت كرده ام )).

 

او گفت : به چه كسى ؟

 

ابوذر گفت :((به اميرمؤ منان )).

 

او گفت : منظورت عثمان است .

 

ابوذر گفت :((نه ، منظورم اميرمؤ منان بحقّ است و او على بن ابيطالب (عليه السلام ) مى

 

بـاشـد، او مـايـه قـوام زمـيـن و مـربـّى و پـرورش دهنده اين امّت است . و اگر او را از دست بدهيد،

 

زمين و اهل زمين را دگرگون و ناموزون خواهيد يافت )).

 

4 ـ در حـديـث مـشـهـور، بـريـدة بـن خـضـيـب اسـلمـى مـى گـويـد: رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليه و

 

آله و سلّم ) به من كه هفتمين نفر از هفت نفر بودم و عمر و ابـوبكر و طلحه و زبير نيز بودند، دستور

 

داد:((به على (عليه السلام ) به عنوان امير و فـرمـانـرواى مـؤ مـنـان ، سلام كنيد)) و ما به على

 

(عليه السلام ) اينگونه سلام كرديم (يـعـنـى گـفـتـيـم : سـلام بـر تـو اى امـيـرمـؤ مـنـان ) و رسول

 

خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) در ميان ما بود (و هنوز از دنيا نرفته بود).

 

و روايـات ديـگـر نـظـيـر روايـات فـوق بسيار است كه براى رعايت اختصار، از ذكر آنها خوددارى شد.

 

8 ـ داستان چگونگى آغاز اسلام على (ع )

 

در ايـنـجـا بـه طـور اخـتـصـار بـه ذكـر چـنـد روايـت در فـضـايـل حـضـرت على (عليه السلام ) مى

 

پردازيم و نظر به اينكه اين روايات به حدّ تـواتـر (نـقل بسيار) رسيده و مورد اتفاق علماى اسلام بوده

 

و مشهور مى باشند، نياز به ذكـر اسـنـاد آنها نيست ، از جمله آنها داستان آغاز اسلام على (عليه

 

السلام ) و دعوت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) از خويشان خود هست كه صحّت آن ،

 

مورداتفاق علماى اسلام و تـاريـخ ‌نـويـسـان مـى بـاشـد(و قـبـلاًبـه ذكـرآن بـه طوراجمال بسنده

 

شد).

 

پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) خويشان خود را به سوى اسلام خواند و آنان را بـراى

 

حـمـايـت و يارى خود در راه اسلام بر ضدّ كافران و دشمنان دعوت نمود. آنان حدود چهل نفر بودند و

 

همه آنان از نوادگان و فرزندان عبدالمطلب به شمار مى آمدند، آنان را در خـانـه ابـوطـالب بـه گـرد

 

هم آورد. پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور داد بـراى آنـان غـذا تـهـيـّه شود. و آن غذا از

 

يك ران گوسفند و ده سير گندم و حدود سه كيلو شـيـر، تـشـكـيـل مـى شـد، در صـورتـى كـه هر

 

مردى از آنان معروف بود كه در يك وعده ، خورنده يك برّه گوسفند و چندين من نوشيدنى مى باشد

 

و منظور پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سـلّم ) در تـهـيـّه غـذاى انـدك براى همه آنان اين بود كه

 

همه آنان از آن بخورند و سـيـر شـونـد، با اينكه به طور معمول ، آن غذا يك نفر آنان را هم سير نمى

 

كرد، تا همين موضوع يك معجزه و نشانه صدق نبوّت آن حضرت باشد و آنان آن را آشكارا بنگرند.

 

پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور داد آن غذا را نزد آنان گذاردند، همه آنان از آن غـذا

 

خـوردنـد و سـيـر شـدنـد، ولى بـراى آنـان مـعـلوم نـشـد كه از آن غذا خورده باشند (گويى دست به

 

آن غذا نزده اند) پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) اينگونه آنان را شـگـفت زده كرد و نشانه نبوّت

 

و صداقت خود را با برهان الهى ، برايشان آشكار نمود و پس از آنكه آنان از غذا خوردند و سير

 

شدند و از نوشيدنى سيراب گشتند، پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به آنان روكرد و چنين

 

فرمود:

 

اى فـرزنـدان عـبـدالمـطـّلب ، خـداوند مرا به عنوان پيامبر بر همه جهانيان ، برانگيخت و بخصوص مرا

 

پيامبر شما قرار داد و فرمود)):

 

((وَاَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الاَْقْرَبِينَ))؛ ((و خويشان نزديكت را انذار كن )).

 

و مـن شـمـا را بـه دو كـلمـه اى كـه گـفتن آن در زبان ، آسان است ولى در ميزان ، گران و

 

سـنـگين مى باشد، دعوت مى كنم ، دو كلمه اى كه شما در پرتو آن بر عرب و عجم حكومت

 

خـواهـيـد كـرد و هـمـه اُمـّتـها، فرمانبردار شما مى شوند و شما به خاطر آن وارد بهشت مى

 

شويد و از آتش دوزخ رهايى مى يابيد و اين دو كلمه عبارت است از:

 

1 ـ گواهى دادن به يكتايى و بى همتايى خدا.

 

2 ـ گواهى دادن به اينكه من رسول خدا هستم .

 

هـركـس از شـمـا كه اين دعوت مرا تصديق كند و مرا در پيشبرد اين دعوت ، يارى نمايد؛ او برادر،

 

وصىّ، وزير، وارث و جانشين من بعداز من خواهد بود.

 

در ميان آن جمعيت (چهل نفرى ) هيچ كس به اين دعوت ، پاسخ نگفت جز اميرمؤ منان على (عليه

 

السـلام ) كـه خـودش مـى فـرمـايـد:((مـن از مـيـان آنـان بـرخـاسـتـم و در رو بـه روى رسـول اكـرم

 

(صـلّى اللّه عـليـه و آله و سلّم ) ايستادم ، با اينكه كم سنترين آنان بودم و سـاق پـايـم از ساق

 

پاى همه آنها نازكتر بود و چشمم از چشم همه آنان ناتوانتر بود)). گفتم :((اى رسول خدا من تو را

 

در اين راستا يارى مى كنم )).

 

فرمود:((بنشين )) نشستم سپس براى بار دوم ، حاضران را دعوت به اسلام كرد. هيچيك از آنان

 

سخنى نگفت ، من برخاستم و سخن قبل را تكرار كردم ، پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم )

 

فرمود:((بنشين )) نشستم . براى بار سوم ، پيامبر آنان را به اسلام دعوت كرد، هـمـه مـهـر

 

خـاموشى بر لب زده بودند، هيچ كدام از آنان چيزى حتّى يك كلمه ـ نگفت پس من برخاستم و

 

گفتم :((اى رسول خدا! من تو را يارى مى كنم )) فرمود:

 

((اِجْلِسْ فَاَنْتَ اَخِى وَوَصِيِّى وَوَزِيرِى وَوارِثِى وَخَلِيفَتِى مِنْ بَعْدِى )).

 

((بنشين كه تو برادر من و وصىّ و وزير و وارث و جانشين من پس از من هستى )).

 

ولى همه حاضران برخاستند (و از روى استهزا) به ابوطالب مى گفتند:((اى ابوطالب ! اگر در دين

 

برادرزاده ات درآيى (و قبول اسلام كنى ) براى تو روز فرخنده است ؛ زيرا محمّد (صلّى اللّه عليه و

 

آله و سلّم ) پسرت را رئيس تو قرار داد)).

 

* * *

 

و ايـن جـريـان بيانگر ارزش بزرگ و مخصوص امير مؤ منان على (عليه السلام ) است كه هـيـچـيـك

 

از مهاجرين و انصار و هيچ فرد مسلمانى ، داراى چنين مزيّتى نيست ، بلكه هيچ كس نظير آن و

 

نزديك به آن را در هيچ حالى نداشته و ندارد و اين ماجرا حاكى است كه پيامبر (صـلّى اللّه عـليـه و

 

آله و سـلّم ) بـه يـارى عـلى (عـليـه السـلام ) امـكـان يـافـت تـاخـبر رسـالتش را به مردم برساند

 

ودعوتش را آشكار نمايد و آشكارا مردم را به سوى اسلام بـخواند، اگر على ( عليه السلام ) نبود،

 

دين و شريعت پابرجا و برقرار نمى گرديد و دعوت الهى آشكار نمى شد. بنابراين ، على (عليه

 

السلام ) ياور اسلام و وزير دعوت كـنـنـده اسـلام از جـانـب خـدا بـود و در پـرتـو پـيـمـان يـارى او بـا

 

رسـول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بود كه آن حضرت ، نبوّت خود را آنگونه كه مى خواست ،

 

به پايان برد و اين فضيلت بسيار عظيمى است كه كوهها را توان برابرى با آن نيست . و همه فضايل

 

را ياراى وصول به اوج آن نمى باشد.

 

9 ـ فداكارى بى نظير على (ع ) در شب هجرت

 

يـكى از ويژگيهاى على (عليه السلام ) اين است كه وقتى پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سـلّم )

 

هـنـگـام تـصميم اجتماع قريشيان براى كشتنش از جانب خدا ماءمور به هجرت شد و نـمـى

 

تـوانست آشكارا از بين مشركان ، از مكه خارج گردد، بلكه مى خواست در پنهانى و بـدون اطـّلاع

 

آنـان بـيـرون رود تـا از گـزنـدشان محفوظ بماند، اين موضوع را تنها با امـيـرمـؤ مـنـان عـلى (عـليـه

 

السلام ) در ميان گذاشت و از ديگران پنهان كرد. و على (عليه السـلام ) را بـه دفـاع از خـود و

 

خـوابـيـدن در بستر خود، فرا خواند، به گونه اى كه قـريـشـيان نمى دانستند كه على (عليه السلام

 

) به جاى پيامبر( صلّى اللّه عليه و آله و سـلّم ) خـوابـيـده اسـت ، بـلكـه گـمـان مـى كـردنـد كـه

 

طـبـق معمول ، خود پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) است كه در بسترش خوابيده است .

 

امـيـرمـؤ مـنـان عـلى (عليه السلام ) جانش را فدا كرد و آن را در راه خدا در راستاى اطاعت از

 

پروردگار جانبازى و سخاوتمندانه نثار پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) نمود به خـاطـر آنكه به

 

اين وسيله وجود پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) از نيرنگ دشمنان ، نـجـات يـابـد و از گـزنـد

 

شـوم آنـان سـالم بـمـانـد و بـه هدف ـ كه دعوت به اسلام و برپايى و آشكار شدن دين بود ـ برسد.

 

على (عليه السلام ) (در اين موقعيّت خطير) در بستر پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) خوابيده

 

، و با روپوش آن حضرت ، خود را پوشاند، دشمنان ، خانه پيامبر (صلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) را

 

مـحـاصـره كـردنـد و بـه اتـفـاق راءى تـصـمـيـم بـر قـتـل آن حـضـرت را گرفتند و در كمين او نشستند

 

و در انتظار بسر بردند تا سپيده سحر بـدمـد و هـوا روشـن شـود و آشـكـارا پـيـامبر (صلّى اللّه عليه

 

و آله و سلّم ) را بكشند، تا خـونـش پايمال گردد، از اين رو كه وقتى بنى هاشم قاتلين را مشاهده

 

كنند و از هر قوم و قـبـيـله اى يـك نـفـر از آنـان را بـنـگـرنـد، نـتـوانند به خاطر كشته شدن يك نفر،

 

باتمام قـبـايـل بـجـنـگند و با همه در افتند و همين طرح مدبّرانه پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سـلّم

 

) و فـداكـارى عـلى (عليه السلام ) نقشه آنان را نقش بر آب مى كرد و موجب نجات و بـقـاى

 

رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) مـى شـد، تا بتواند اسلام را آشكارا تـبـليغ كند و به

 

راستى اگر امير مؤ منان على (عليه السلام ) و خوابيدن او در بستر آن حـضـرت نـبود، پيامبر (صلّى

 

اللّه عليه و آله و سلّم ) نمى توانست تبليغ رسالت كند و وظـيـفه نبوّت را ادا نمايد و عمرش كفاف

 

نمى كرد و دشمنان و كينه توزان بر او چيره مى شدند.

 

وقـتـى كـه هـواروشـن شـدومـشـركـان بـه طـرف بـسـتـر هـجـوم آوردنـد تـا رسول خدا( صلّى اللّه

 

عليه و آله و سلّم ) را غافلگير كرده و بكشند ناگهان على (عليه السـلام ) از بـسـتـر سـر

 

بـرداشـت و به آنان حمله كرد، وقتى كه او را شناختند، پراكنده شـدنـد و از تصميم خود منصرف

 

گشتند و نيرنگشان در ترور پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سـلّم ) از هـم پـاشـيد و رشته هاى

 

طرحشان از همديگر گسسته شد و انديشه هايشان بى نتيجه ماند و آرزوهايشان برباد رفت و تار

 

و پودشان پاروپور شد.

 

تـدبير پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و فداكارى على (عليه السلام ) موجب قوام نـظـام

 

اسـلام و واژگـونى شيطان و خوارى كافران و دشمنان گرديد. و در اين منقبت ، هيچ كـس بـا امـير

 

مؤ منان على (عليه السلام ) شركت نداشت و حتّى هيچ فردى نظير آن ـ و حتّى قـريب به آن را ـ

 

نداشت ، بلكه از ويژگيهاى منحصر به فرد على (عليه السلام ) بود (كه حاضر شد خود را آماج

 

شمشيرها و نيزه ها قرار دهد).

 

خـداونـد در تـجـليـل و گـرامـى داشـت فـداكـارى عـلى (عـليـه السلام ) اين آيه از قرآن را فرستاد:

 

((وَمـِنَ النـّاسِ مـَنْ يـَشـْرِى نـَفـْسـَهُ ابـْتـِغـاءَ مـَرْضـاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُفٌ بـِالْعـِبـادِ ))

 

((و بعضى از مردم (مؤ من و ايثارگر مانند على (عليه السلام ) در ليلة المبيت ) جان خود را در برابر

 

خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است )).

 

10 ـ ادامه فداكارى على (ع ) در مكّه

 

پـيـامـبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به عنوان امين (امانتدار) قريش ، خوانده مى شد. و نـگهبان

 

امينى براى حفظ اموال قريش بود، وقتى كه ناچار شد به طور ناگهانى (بدون مـهـلت ) از مـكـّه

 

هـجـرت كـنـد، در مـيان قوم خود و مردم مكّه ، شخص امينى جز اميرمؤ منان على (عليه السلام )

 

را نيافت كه امانتهاى مردم را به او بسپارد تا به صاحبانش برگرداند. ونـيـز كـسـى را جـز عـلى

 

(عـليـه السـلام ) نيافت كه ديون خود را به وسيله او بپردازد و دخـتـران و زنـان خـانـواده و

 

همسرانش را گرد آورده و به سوى مدينه ببرد، پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) در اين امور

 

مهم ، تنها على (عليه السلام ) را برگزيد و پاكى ، جوانمردى ، امانتدارى و لياقت على عليه

 

السلام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را آسـوده خـاطـر نـمـود؛ چـرا كـه ، شـجـاعـت ،

 

جوانمردى ، پاكدامنى و پارسايى على (عليه السلام ) اطمينان داشت .

 

امـيـرمـؤ مـنـان عـلى (عـليـه السـلام ) نـيز به خوبى از عهده اين امور برآمد، امانتها را به

 

صـاحـبـانـش بـرگرداند، حقوق حقداران را ادا كرد، دختران و زنان و همسران پيامبر( صلّى اللّه عليه

 

و آله و سلّم ) را نگهدارى كرد و آنان را تحت توجّهات و عنايات پرمهر خود، از گزند دشمنان ، حفظ

 

نمود و به سوى مدينه روانه ساخت ودر مسير، با آنان رفاقت و مدارا كرد تا آنان را با بهترين شيوه ،

 

با كمال حراست و مهر، محبّت و حسن تدبير به مدينه ، به حضور رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله

 

و سلّم ) رساند.

 

پـيـامـبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) على (عليه السلام ) را در خانه خود جاى داد و در حـريـم

 

خود فرود آورد و چون يكى از افراد خصوصى خانواده با او رفتار كرد و او را از خـانـواده اش جدا

 

نساخت و او را محرم اسرار خود نمود و اين رفتار بيانگر يگانگى پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم

 

) با على ( عليه السلام ) است و حكايت از آن دارد كه هيچ كس از خـويـشـان پيامبر (صلّى اللّه

 

عليه و آله و سلّم ) نتوانستند چنين موقعيّت تنگاتنگى در مـحـضـر پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عـليـه و آله

 

و سـلّم ) پـيـدا كـنـنـد و احـدى را يـاراى نـيـل بـه آن مـقـام ارجـمـنـد يـا نـزديـك بـه آن مـقـام نـبـود،

 

بـه عـلاوه فـضـايـل ويـژه ديـگرى كه قبلاً خاطرنشان گرديد كه قلب انديشمندان را شيفته نموده و

 

سرشار از عشق و شوق كرده است .

 

11 ـ اعلان برائت از مشركان توسّط على (ع )

 

يـكـى از ويژگيهاى مخصوص اميرمؤ منان على (عليه السلام ) آن چيزى است كه ((در حديث بـرائت

 

)) آمده (كه در سال نهم هجرت اتفاق افتاد) پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) (آيـات بـرائت و

 

بـيـزارى از مشركان را كه در آغاز سوره توبه آمده ) نخست به ابوبكر سـپـرد تـا بـه مـكـّه برود و در

 

مراسم حجّ آن را اعلان كند، ابوبكر به سوى مكه رهسپار شـد، چـنـدان از مدينه دور نشده بود كه

 

جبرئيل بر پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) نازل شد و عرض كرد: خداوند به تو سلام مى

 

رساند و مى فرمايد:

 

((لا يـُؤَدّىِ عـَنـْكَ اِلاّ اَنْتَ اَوْ رَجُلٌ مِنْكَ؛ اعلان بيزارى از مشركان نبايد انجام گيرد جز به وسيله خودت

 

يا مردى از خودت )).

 

رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) عـلى (عـليـه السـلام ) را طـلبـيـد و بـه او فـرمـود:

 

((بر شتر غضبا سوار شو و به سوى ابوبكر برو و نامه برائت از مشركين را از او بـگـيـر و خـودت آن را

 

بـه مـكـّه ببر و به مشركان ابلاغ كن و ابوبكر را مخيّر كن ، اگر خواست همراه تو به مكّه بيايد و اگر

 

خواست به مدينه بازگردد)).

 

حـضـرت عـلى (عـليـه السـلام ) سـوار بـر شـتـر غـضـبـا (شـتـر مـخـصـوص رسول خدا) (صلّى اللّه

 

عليه و آله و سلّم ) شد و حركت كرد تا به ابوبكر رسيد، همينكه ابـوبـكـر آن حـضـرت را ديـد،

 

پـريشان گشت و به سوى على (عليه السلام ) متوجّه شد وقـتـى به او رسيد، گفت :((اى

 

ابوالحسن ! براى چه آمده اى ؟ آيا مى خواهى با ما به مكّه بيايى و يا براى امر ديگرى آمده اى ؟)).

 

اميرمؤ منان على (عليه السلام ) فرمود:((رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) به من فرمان

 

داد تا به تو بپيوندم و آيات برائت را از تو بگيرم و آن را در مكّه براى مشركان اعلان نمايم و پيمان

 

قبلى با مشركان را بهم بزنم . و به من دستور داد، تو را به اختيار خودت واگذارم كه همراه من

 

بيايى و يا به مدينه بازگردى )).

 

ابـوبـكـر گـفـت : مـن بـه سـوى رسـول خـدا بـاز مـى گـردم ، وقـتـى كـه بـه حـضـور رسـول خدا

 

(صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمد، عرض كرد:((مرا براى اجراى امر مهمّى كه ديـگـران بـراى آن

 

گـردن كـشـيـده بـودنـد (تـا بـه افـتـخـار آن نايل گردند) شايسته دانستى ، وقتى كه براى انجام آن

 

به راه افتادم ، مرا برگرداندى ، آيا از قرآن ، آيه اى در اين مورد نازل شده است ؟)).

 

رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) فـرمـود: نـه ، ولى فـرسـتـاده امـيـن خـدا جبرئيل ،

 

نزد من آمد و اين پيام را از جانب خدا براى من آورد كه :

 

((لا يُؤَدّىِ عَنْكَ اِلاّ اَنْتَ اَوْ رَجُلٌ مِنْكَ، وَعَلِىُّ مِنّىِ وَاَنَا مِنْ عَلِي ، وَلايُؤَدِّى عَنِّى اِلاّ عَلِىُّ)).

 

((ايـن آيـات (بـرائت از مشركان را به مشركان ) ابلاغ نكند جز خودت يا مردى از خودت و عـلى

 

(عـليـه السـلام ) از مـن اسـت و من از على هستم و از جانب من جز على آن را ابلاغ نخواهد

 

كرد)).

 

بنابراين ، مطابق حديث فوق ، شكستن پيمان (صلح با مشركان ) مخصوص كسى است كه پيمان

 

را بسته است يا با جانشين اوست كه در وجوب اطاعت و بلندى مقام وشرافت منزلت ، همسان

 

اوست ، كسى كه در كارش شكّى پيدا نشود و در سخنش ، خرده نگيرند.

 

و آن كـس كـه مـانـنـد خـود شـخصى است كه پيمان بسته و دستورش  دستور اوست ، حكم و

 

فرمان او نافذ و برقرار است و جاى عيب و ايراد نيست .

 

و بـا شـكـسـتـن هـمـين پيمان (صلح با مشركان كه با اعلان برائت از مشركان شكسته شد)

 

اسـلام قـوّت گـرفـت و ديـن راه كـمـال را پـيـمـود و بـر قـلّه كـمـال رسـيـد و شـؤ ون مـسـلمـانـان

 

سـامـان يـافـت و مـكـّه بـه طـور كـامـل تـحـت پـرچـم اسـلام قـرار گـرفـت ، و امور آنان به خير و

 

خوبى رو به راه شد و خداوند خواست پايه تمام اين امتيازات را به دست كسى انجام دهد كه

 

نامش را ارجمند كرده و يـادش را گـرامـى داشـتـه و (مـردم را) بـه بـلنـدى مـقـامـش  راهـنـمـايـى

 

نـمـوده و در فـضـايـل ، او را بـر ديـگـران برترى داده است ، او همان اميرمؤ منان على ( عليه

 

السلام ) است 

 

هـيـچ كـس از قـوم ، داراى چنين ويژگى و درخشندگى نبود و نمى توانست در اين امتيازات ، نظير

 

او و يا نزديك به او باشد.

 

اميرمؤ منان على (عليه السلام ) از اينگونه ويژگيها، بسيار دارد كه چون بناى اين كتاب بر اختصار

 

است ، از ذكر آنها خوددارى شد.

 



+ نوشته شده در شنبه 26 فروردين 1396برچسب:,ساعت 18:40 توسط امیر علی عرفانیان |

بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ  نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه25شیعه25اصل اسلام25 انسان کامل25انسان نمونه25ارباب جهان25اصل اسلام25شیعه25 کربلا25 کعبه25ارباب جهان 25 ولی نام آدم25بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر {وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ} نام شیعه چندین بار در قرآن آمده این آیه34 حرف دارد34+25 اصل اسلام شیعه=59مهدی59رکن دین اصل اسلام59 القرآن الکریم59والقرآن العظیم59 القرآن الکریم59شیعه دین الله 59نماینده بحق خداوند59نماینده واقعی الله59اصول مذهب شیعه59دین واقعی اسلام59شجره رسالت امامتی59دین الله اصل اسلام59 اصل اسلام شیعه59کاملترین دین59کاملترین مرد59 دین حق مذهب الله 59کلیدسره الله59 خلیفه حق الله حاکم دین اسلامی59دین الله اصل اسلام 59راهنمای دین اسلام59زیبا ترین مذهب 59کاملترین دین59کاملترین مرد59مرد میدان اسلامی59مهدی59 مسیح آل محمدی59دین اسلام واقعی59بزرگ راه دین اسلام59 القرآن الکریم 59معیاردینی59قرآن ناطق ارباب بدین59معیار دینی59کلیدسره الله59با زاهد عارف حق59کلمه بدین الله 59راه قرآن اسلام الله 59کلید سره الله59مهدی 59دین و مذهب الهی59 مراتب دین ها الله59یعنی9+5=14 معصوم کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست برادران وهابی می فرمایند بابا ما شیعه شدیم برای کی دیگه می نویسی ما خجالت می کشیم اعلام کنیم شرمنده شما هستیم دین اسلام 74 فرقه گمراه وهابی میباشد که49دشمن اصلی دین 49شجره ملعونه49دشمن اصلی دین49 عمر ابوبکر49مکر حیله 49چلپاسه مارمولک 49شجره ملعونه49باعث انحراف و گمراه شدن دین اسلام شدند  ابو بلدوزر49 قاتل جلاد دائشه 49 ابن ملجم مرادی 49 جماعت سقیفه 49 نابود گر دینی 49مکر حیله 49 عمر ابوبکر 49جهالت بدین اسلام49 مجرمین بدین 49گروهک منافقان 49لعنت شده الله 49 دجال نامرد دین 49 خیانت کاران اسلام 49 بدشمن جنایتکار49نامردا اهل دوزخ49مقصر بیعت شکنانی 49 شجره ملعونه 49 مکر آدم پلید 49 عذابی الهی 49 مشگل مذهب قومی 49 مذهب منافقان اسلام 49 قاصب بدین الله 49 دشمن اصلی دین 49عمر ابوبکر 49 با کفر و شرک49 مکرحیله49مکر آدم پلید49عذابی الهی49دشمنا کج فهم نادان49 منافقان خبیس قرآن49سراب دین اسلامی49سه خلیفه دزد49شجره ملعونه49عمر ابوبکر49 دشمن اصلی دین49چلپاسه مارمولک49شجره ملعونه49 عمر ابوبکر49 شجره ملعونه49 مقصر دشمن اسلامه49 دشمن اصلی دین49 شجره ملعونه49 والله اگر شجره ملعونه ابجد عمر و ابوبکر 49 نبود به ذات الله قسم می پذیرفتم به ابجد شیطان22مقصر22بدبختی22دشمن اسلام22 منافقان22مجرمان22ابابکر22عمر22گنده لات 22شرور22نابکار22قلدر22مقصر22دشمن اسلام 22شیطان22ابابکر22عمر22درآتشه22دوزخه22

امیرالمومنین علیه السلام درقرآن علی110{110کاملترین خوشبختترین عالمی 110} یک مرد می خواهم با ابجد صغیر با سه کلمه یا دو حرف مثل110 عم 110 در قرآن اربابش و امامش را خوشحال کند تا ابجد کبیر امامش110 بشود با سه کلمه امامت را ثابت کن هر کسی توانست اینجانب دینش را می پذیرم 110 دین الهی110 ولی دین 110 با دو کلمه هم قبوله به ابجد صغیر امکان نداره بتوانی تو که هیچی حضرت جبرئیل هم نمی تواند با ابجد صغیر امامش را بستاید با سه کلمه پنج کلمه هم قبوله110 رئیس بدین الله محمد علی 110 حقیقت دین الله محمد علی 110نماینده بدین الله محمد علی 110 علی 110 دین الهی 110 ولی دین 110 جلوه الله 110 یمین 110 عم 110 با دو حرف 110 عم 110 مع 110 علی 110 صاحب خلافت دین محمد علی 110 نماینده واقعی دین الله محمد علی 110دین الله اصل اسلام محمد علی110 دین واقعی اسلام اصل اسلام علی110 نمک110 یمین 110 همه در قیامت در گرو اعمالشان هستند الا اصحاب یمین قرآن میفرماید فقط اصحاب یمین 110 که نامه اعمالشان را به دست راستشان می دهند اهل نجات هستند 110نمک 110 نان جو110 به نانو نمک مرتضی علی قسم فقط حق با علیست مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست

    

 مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است

پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم. اگر علي را خليفه خويش قرار دهيد، گرچه مي‌دانم نمي‌كنيد، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص31 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص363 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص397 در سوره مدثر آیه38و39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟ یمین به ابجد میشه110 یمین110علی 110 ولی دین 110 دین الهی 110 علی110 جلوه الله 110 حامیان 110 دین الهی 110 علی 110 میباشد نام علی هم110 پلیسی 110 نمک 110نان جو 110 گندمها ی 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست پلیسی 110 نامت صدو ده یا علی حق پلیس عالمی پس معنای آیه این شد پس همه درقیامت در گرو اعمالشون هستند الا شیعیان علی.. حدیث پیامبر ص"علی و شیعیانش رستگارند.. امت بعد از من73فرقه باطل میشود فقط شیعیان علی اهل بهشتند..علی قسیم النار و الجنه علی قسمت کننده جهنم و بهشت است.فکر کردی امام شدن الکیه کسی امام است که زبان کل انسانها و حیوانات را می داند سوره یاسین آیه 12 { و کل شیی احصیناه فی امام مبین } امام از قطرات باران و موی بدن انسانها و حیوانات آگاه است امام به امر خدا مردگان را زنده می کند خداوند در قرآن می فرماید ما امام را انتخاب می کنیم به ابجد عامل تفرقه 926-385 شیعه = 541 به ابجد سبب اختلاف اهل دین 1276-1202 سه خلیفه = 74 ابجد صغیر ابوبکر عمر عثمان 74 میباشد دین اسلام را 74 فرقه نمودندتروریست 1276- 1202 سه خلیفه = 74 بزرگترین گناهان کبیره دین 1276-1202 سه خلیفه لامذهب قاصب = 74 به ابجد مردان شیطان615 -541عمر ابوبکر=74عمر22+27 ابوبکر+25عثمان=74 والشجرتها الملعونه 74 اینم آیه قرآن به ابجد ابوبکر عمر عثمان74  ان من المجرمین منتقمون74 قرآن می فرماید ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت حج نرفته ها اصلا" ناراحت نباشند گناه آنان به گردن آل سعود 171 میباشدآل سعود171+370 شیطان= 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها541به ابجد قرآنی مقصر 430+ 541 ابجد عمر و ابوبکر =971 ظالم به دست میآید971ظالم منهای - 661 عثمان =310 عمرسامری قوم محمد عمر گاو بوود لعنتی بی پدرعمر رمع

امام علی -علیه السلام- فرمود:

اگر دو رودخانه مواج از طلا و نقره داشته باشم هیچ چیز به کعبه اهدا نخواهم کرد، زیرا به پرده داران «ناشایست » می رسد نه به مساکین و مستمندان.

بحارالانوار ج 96ص 67

اهل دین کافران کوردل712 -541عمر ابوبکر فتنه ها = 171 آل سعود171 بیدادگران دینها342-171=171 آل سعود 171نااهلی دینی 171یاننگین171یا نادان پلید171 بانااهل به دینی171 با آل نادان یزید171با آله معاویه 171 آل سعود171نااهلی دینی171با اهل معاویه 171اهل عذاب جهیم171 اهل اعذاب ها الهی171کافران کوردل 612-541 عمرابوبکر=171 آل سعود 171 صدام یزیده 171 با اهل معاویه171

(طولانیه اما حقیقتا به خوندنش می ارزه) «« نهایتا 7 دقیقه وقتتونو میگیره »»
در کتاب منهاج الولایه نوشته آقای قرنی گلپایگانی آمده است:

معاویه علیه العنة و العذاب وارد مکه مکرمه شد.به او خبر دادند که ابن عباس کرسی تدریس برپا کرده و تفسیر قرآن را برای مردم می گوید.

معاویه در پاسخ به این خبر گفت که عیبی ندارد،ابن عباس پسر عم پیغمبر اکرم است،از بنی هاشم است و قرآن در میان آنها نازل شده است،اگر این ها تفسیر قرآن نگویند پس چه کسی این کار را انجام بدهد

شخصی دیگر که حاضر در جلسه بود خبر داد ای معاویه، کرسی تفسیر قرآن ابن عباس بهانه است.

او به این بهانه فضایل علی ابن ابیطالب را برای مردم بازگو می کند!!!

معاویه چنان برافروخت که از جا برخاست و با چهره ای درهم کشیده فریاد زد :خودم امروز بر این مجلس وارد می شوم و بساط این محفل را بهم زده و ریشه اینگونه نشست ها را بر می چینم!!!

معاویه با خشم و غضب وارد مجلس ابن عباس شد؛
مردم آرام نشسته اند و سرا پا گوش هستند و ابن عباس در حال تفسیر آیات قرآن است،و آیات را با زبانی شیوا و لسانی بلیغ بحث و تفسیر می کند ،آن هم به کیفیت و حدی که معاویه هیچ جای تاختن و انتقاد نداشته و نمی تواند به هیچ بهانه ای بر پیکره مجلس تفسیر ابن عباس اشکال بگیرد.

جلسه که تمام شد معاویه خطاب به ابن عباس فریاد زد:چکار میکردی؟

ابن عباس گفت:تفسیر قرآن می گفتم

معاویه: تفسیر قرآن می گفتی یا فضائل علی ابن ابیطالب را برای مردم بازگو میکردی؟

ابن عباس گفت:
ای معاویه، به کجای قرآن می توان اشاره کرد که در آن نشانه ای از فضل
و منقبت علی ابن ابیطالب نیست؟؟؟؟!!!!

تمامی حاضرین در هاج و واج بودند و همه دقتشان به کلام ابن عباس بود که رو به معاویه گفت: ای معاویه،می خواهم از تو سوالی بپرسم از آیات قرآن و می خواهم به من پاسخ دهی ؟!

ابن عباس گفت: آیه إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ (سوره رعد،آیه 7) در شان کیست؟

معاویه گفت: این آیه در شان علی است،چراکه پیغمبر فرمود منذر این امت منم و هادی وجود مبارک علی ابن ابیطالب است.
ولی ابن عباس آیا باید همین آیه قرآن را بخوانی؟برو آیات دیگر را بخوان!

ابن عباس گفت: این آیه چطور:إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (سوره احزاب،آیه 33)

معاویه گفت : این قصه طهارت علی است ،قبول دارم،ولی باید همین آیه را بخوانی؟برو آیات دیگر را بخوان!

ابن عباس آیه ای دیگر خواند: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ (سوره مائده،آیه 55)

معاویه گفت زمانی که علی انگشترش را در راه خدا بخشید این آیه در حق علی ابن ابیطالب نازل شد،دیگران انگشتر ها بخشیدند ولی آیه ای نازل نشد!

ولی باید همین آیه را بخوانی؟برو آیه ای دیگر بخوان!

ابن عباس خواند: عَمَّ يَتَسَاءلُونَ ،عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ (سوره نبا،آیات 1 و2)

معاویه گفت: پیغمبر فرمود خبر عظیم علی ابن ابیطالب است که هم مردم از تو می پرسند یا نبی الله و هم من از مردم در مورد علی می پرسم،ولی ابن عباس باید همین آیه را بخوانی؟آیه ای دیگر بخوان!

ابن عباس گفت: ای معاویه این آیه در شان چه کسی است وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ (سوره آل عمران ،آیه103)

معاویه گفت:پیغمبر فرمود حبل الله علی ابن ابیطالب است،دست به دامان علی بزنید و جای دیگر نروید

ولی ابن عباس،ایه ای دیگر بخوان!

ابن عباس خواند: كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ (سوره الرعد،آیه 43)

معاویه گفت : این قصه علم علی ابن ابیطالب است که خدا همه علوم جاری را در سینه علی تعریف می نماید

ولی ابن عباس قرآن این همه آیه دارد، برو آیه ای دیگر بخوان!

جناب ابن عباس این آیات را خواند: فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ (سوره آل عمران ،آیه61)

معاویه گفت: این قصه مباهله ی با اهل نجران است که خدا در این آیه شریفه علی را نفس پیغمبر می خواند. ولی تو برو و آیه ای دیگر بخوان . .

ابن عباس فرمود: سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ (سوره المعارج ،آیه1 )

معاویه گفت: در غدیر شخصی به پیامبر مراجعه کرد و گفت حرفهایت از جانب خدا بود یا از جانب خودت این حرف ها را زدی؟پیامبر فرمود من رسالت الهی را ابلاغ کردم

آن شخص گفت من تاب و طاقت این مقام علی را ندارم و به خدا بگو من ولایت علی را نمیتوانم بپذیرم،اگر حق با علی است همین الان عمرم را تمام کن!

همه مردم دیدند که پرنده ای در آسمان پیدا شد و ریگی را که در دهان داشت به زمین افکند و به این مرد اصابت کرد و آن شخص مُرد!
این آیه در آنجا نازل شد و قصه ی آن مربوط به نابودی دشمن علی، به ید قدرت خداوند است.

ولی ابن عباس،قرآن آیه ای دیگر ندارد که بخوانی؟!

ابن عباس گفت: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ . . .(سوره آل عمران ،آیه61)

معاویه گفت این قصه ابلاغ ولایت علی است،قبول دارم ولی آیه ای دیگر نیست که بخوانی؟!

ابن عباس خواند: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا . .(سوره المائده ،آیه3 )

معاویه گفت این هم آیه اکمال دیانت در پرتو ولایت علی ابن ابیطالب است ولی آیه ای دیگر بخوان . .

جناب ابن عباس فرمود: کجای قرآن را بخوانم که حرفی از علی ابن ابیطالب در آن نباشد؟!!!!

معاویه گفت این آیه را بخوان: إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا (سوره الزلزلة ،آیه 1)

ابن عباس گفت: ای معاویه همین آیه هم در فضل و منقبت علی ابن ابیطالب است!!!

معاویه گفت: علی چه ارتباطی با این آیه دارد؟؟؟

ابن عباس گفت: نشنیدی که یک سال بعد پیغمبر خدا زلزله ای در مدینه حاکم شده و همه مردم از شدت ترس و وحشت از خانه ها در آمدند و دیدند که علی ابن ابیطالب وارد شدو در بین مردم قرار گرفت و پای مبارک را بر زمین کوبید و این آیه را خواند: إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا و فرمود ابوتراب بر تو امر میکند که آرام باش . . .

همه شاهد بودند زمینی که در زیر پای همه مردم می لرزید،به امر عالی علوی در زیر پای مولی الموحدین آرام گرفت

ندیدم از آن پس کسی این آیه را بخواند و شرح و تفسیرش را علی ابن ابیطالب نداند

معاویه که از غضب در خود می پیچید رو کرد به ابن عباس و گفت:

پس راحت بگو تا قرآن باشد علی ابن ابیطالب نیز هست!!!.

 

عظمت و بزرگی امام علی علیه السلام (قسمت نهم)

  • ... ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ : "ﺳﺎَﻝَ ﺳﺎﺋِﻞٌ ﺑِﻌَﺬﺍﺏِ ﻭﺍﻗِﻊ " [سوره ی المعارج آیه ی 1]

    ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯿﺴﺖ ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ؟
    ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ: ﺭﻭﺯ ﻏﺪﯾﺮ ﺷﺨﺼﯽ ﻧﺰﺩ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﻮﺩ ﯾﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ؟ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻣﺮ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺑﻮﺩ،خداوند فرموده است ﺷﺨﺺ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﮐﺮﺩﻭ ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﮕﻮ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻋﺬﺍﺏ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﺤﻤﻞﻭﻻﯾﺖ ﻋﻠﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻡ به ابجد73 ولایت محمد علی73فرقه باید ولایت محمد و علی را مثل مرد بپذیرند 73 ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺩﺷﻤﻦ ﻋﻠﯽ ﺭﺍ سنگی از آسمان بر سرش اصابت نمودو درجا ﻫﻼﮎگردید ،و آیه سئل سائل بعذاب واقع * للكافرين ليس له دافع  بر پیامبر نازل گردید معاویه بسیار ناراحت شد  ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺭﻡ ! ﺁﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺁﯾﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ؟
    ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﮐﺠﺎﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻓﻀﻞ ﻋﻠﯽ
    ﺑﻦ ﺍﺑﯿﻄﺎﻟﺐ ﻧﺒﺎﺷﺪ؟ ! ﮐﺠﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻋﻠﯽ ﺑﯿﺎﻥ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ!!!؟؟؟ معاویه فرمود اذا زلزلت الارض را بگو ابن عباس فرمود یک سال بعد پیغمبر خدا زلزله ای در مدینه حاکم شده و همه مردم از شدت ترس و وحشت از خانه ها در آمدند و دیدند که علی ابن ابیطالب وارد شدو در بین مردم قرار گرفت و پای مبارک را بر زمین کوبید و این آیه را خواند: إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا و فرمود ابوتراب بر تو امر میکند که آرام باش . . .

    همه شاهد بودند زمینی که در زیر پای همه مردم می لرزید،به امر عالی علوی در زیر پای مولی الموحدین آرام گرفت

    شیعه هستم چون در عالم ذر به خدای خودم بلی گفتم علی گفتم یا علی ذکر لبم در اذان صبح ظهر شبم 

  • فضایل امیرالمؤمنین(علیه السلام) از زبان خویشتن

    حضرت علی(علیه السلام) پس از رحلت پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمودند: «من پسر عموی رسول خدا(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) هستم و پدر دو فرزندش(علیهما السلام) و من صدیق اکبرم و من برادر رسول خدا (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) هستم... اولین کسی هستم که اسلام آورده و نماز گزارده و من وصی پیغمبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) و همسر دختر او سرور زنان بهشت(سلام الله علیها) هستم». برای شکستن بت ها در کعبه به دوش پیامبر رفته و بت ها را در هم شکستم جای پیغمبر خوابیدم و جانش را نجات دادم دره خیبر علی برکند از جا ابوبکرعمر قش کرد در جاء

    به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، به مناسبت سالروز میلاد فرخنده مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به برخی از مواردی که آن حضرت(علیه السلام) نسبت به حقانیت و فضائل خود نزد پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) استناد و استشهاد کرده است، اشاره می‌شود.

    1. استناد و استشهاد امیرالمؤمنین(علیه السلام) به واقعه غدیر

    امام علی(علیه‌السلام) در ایام خلافت خود (سال 35 هجری) در «رحبه» (نام یکی از محله‌های کوفه) به پا خواست و خطاب به جمعیتی که در آن روز جمع شده بودند فرمود:

    «سوگند می‌دهم آن مسلمانی را که مطلبی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در روز غدیر خم شنیده، به پا خیزد و گواهی دهد، اما جز آن کسی که، با چشمانش پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دیده و با گوشهایش سخنان او را شنیده به پا نخیزد» (1).

    پس از سخنان امام علیعلیه‌السلام- سی نفر از اصحاب رسول الله(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) به پا خاستند که 12 نفرشان از مجاهدان «بدر» بودند، همگی شهادت دادند که: پیامبر(صلی الله علیه و آله) دست علی(علیه السلام) را گرفت و فرمود: الست اولی بکم من انفسکم؟ در پاسخ گفتند: آری. آنگاه پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه.

    نقل ماجرا از زبان احمد بن حنبل

    احمد بن حنبل نقل کرده که علی (علیه السلام) صحابه را در رَحَبَه جمع نمود و آنان را سوگند داد هر آن چه که در غدیر خم از پیامبر اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) شنیده‌اند، بر خیزند و گواهی دهند. تعداد زیادی از صحابه بر خاسته و شهادت دادند که رسول اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) در غدیر خم دست علی(علیه السلام) را گرفت و فرمود «أَتَعْلَمُونَ أَنِّى أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» آیا می‌دانید که ولایت من بر مؤمنین از خود آنان بیشتر است؟ پاسخ دادند: بلی! آنگاه فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا مَوْلاَهُ» هر کس من مولای او هستم ، علی مولای او است. (مسند احمد، ج 4 ، ص 370 )

    هیثمی گفته است: راویات حدیث مورد اعتماد و ثقه هستند: «و رجاله رجال الصحیح». (مجمع الزوائد ج 9، ص 104)

    البانی وهابی نیز گفته است: سند این روایت صحیح است و شرط صحیح بخاری را دارد: «و إسناده صحیح على شرط البخاری». (سلسلة الأحادیث الصحیحة، ج4 ص331)

    بیان امام علی به طلحه از زبان حاکم نیشابوری

    بنا به نقل حاکم نیشابوری، علی (علیه السلام) در جنگ جمل، طلحه را فرا خواند و به او فرمود: تو را به خدا سوگند در غدیر خم از پیامبر اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) شنیدی که فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ» هر کس من مولای او هستم، علی مولای او است؟

    طلحه پاسخ داد بلی شنیدم! علی (علیه السلام) فرمود: فَلِمَ تُقَاتِلُنِی؟ پس چرا به جنگ با من آمده‌‌ای؟ پاسخ داد: فراموش کرده بودم؛ آنگاه طلحه از جنگ منصرف شد و رفت. (مستدرک ج 3 ص 419)

    هنگام بیرون رفتن از میدان جنگ با تیری که مروان از سپاه مخالف امام علی (علیه السلام)، به سوی او پرتاب کرد؛ کشته شد. (تاریخ اسلام ذهبی، ج 3، ص 486)

    2. سخن امام علیه‌السلام درباره «منصوب بودن خود از طرف خدا»

    پس از جریان «سقیفه بنی ساعده» امام علیه‌السلام سئوال کردند که قریش و انصار در آنجا چه گفتند؟ در پاسخ سئوال امام(علیه السلام) گفتند: (2)

    انصار: از ما امیری باشد و از شما (قریش) امیری.

    امام(علیه السلام) فرمود: چرا در مقابل انصار دلیل و حجت نیاوردید که پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) فرموده: «به نیکو کار انصار نیکوئی شود و از بدکردارشان درگذرید».

    به امیر المؤمنین(علیه السلام) گفتند: چگونه این سخن رسول خدا(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) حجت و دلیل بر علیه انصار است؟ حضرت فرمود: اگر امارت در ایشان می‌بود (و لیاقت خلافت را داشتند) نیازی به سفارش پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) برای ایشان نبود که فرمود: به نیکوکار انصار نیکوئی کنید و از بدکردار درگذرید.

    قریش: ما درخت رسالت هستیم (پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) از قوم قریش بود)

    امام علی علیه‌السلام فرمود: قریش به درخت استدلال کردند، اما سیره آن (وجود مقدس خود امام «علیه‌السلام») را تباه ساختند.

    امام علی علیه‌السلام در جای دیگر فرموده: «نحن شجرة النبوة و محط الرساله.... یعنی: ما اهل بیت از شجره نبوت هستیم و از خاندانی هستیم که رسالت و پیغام الهی در آنجا فرود آمد و رفت و آمد فرشتگان در آنجا بود...».

    و در پاسخ قریش فرمود: «أین الذین زعموا انهم راسخون فی العلم دوننا...»

    یعنی: کجایند کسانی که گمان می‌کنند آنان راسخان علم هستند، نه ما اهل بیت(علیهم السلام)؟! ادعای آنان دروغ و ستم بر ماست، زیرا خداوند ما را برتری داده و ایشان را از فضائلی که ما داریم محروم ساخته، به وسیله ما هدایت و راهنمائی طلب می‌گردد و روشنائی از گمراهی به نور و روشنائی از ما خواسته می‌شود. مسلم و محقق است که ائمه دین از قریش هستند که از نسل هاشم باشند. (3)

    3. لقب امیر المؤمنین

    کافی است نگاهی به نامه‌های آن حضرت(علیه السلام) بیندازیم که در ابتدای برخی از آنها حضرت می‌نویسد: من عبدالله علی امیر المؤمنین(علیه السلام).

    4. شجاعت و دلاوری

    امام علی علیه‌السلام در نامه خود به معاویه می‌نویسد:

    منم ابوالحسن (کنیه حضرت) کشنده جد تو (عتبة بن ربیعه پدر هند جگرخوار، مادر معاویه) و دائی تو (ولید بن عَتَبَه) و برادرت (حنظله بن ابی سفیان) که همه آنها را در جنگ بدر نابودشان ساختم و اکنون نیز آن شمشیر با من است و با همان دل دشمنم را ملاقات می‌کنم، و دین دیگری اختیار ننموده و پیغمبر جدیدی را برنگزیده‌ام...». (4)

    «فانا ابو حسن قاتل جدک و خالک و اخیک شدخاً یوم بدر...»

    5. استشهاد امام علی(علیه السلام) به آیه تطهیر

    پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) جناب ابوبکر و عمر نزد آن حضرت(علیه السلام) رفتند و از او خواستند که بیعت کند و حضرت(علیه السلام) نپذیرفت. پس از رفتن آنها امام(علیه السلام) به مسجد رفت و فرمود:
    «خداوند لطف‌هائی به اهل بیت نموده، چون که در میان آنها رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) را به پیامبری مبعوث نمود اهل بیت کسانی هستند که خداوند آنها را از هر پلیدی و زشتی مبری ساخته و بدون عیب و پاکیزه هستند. فلان و فلان نزد من آمدند و مرا به بیعت فرا خواندند بیعت برای کسی را از من خواستند که وظیفه او آن است که با من بیعت کند. من پسر عموی رسول خدا(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) هستم و پدر دو فرزندش و من صدیق اکبرم و من برادر رسول خدا(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) هستم، کسی نمی‌تواند جز من این ادعا را بنماید، مگر آن که دروغگو باشد و اولین کسی هستم که اسلام آورده و نماز گزارده و من وصی پیغمبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) و همسر دختر او سرور زنان بهشت(سلام الله علیها) هستم».

    در این حدیث شریف علاوه بر استشهاد امام(علیه السلام) به آیه تطهیر، حضرت(علیه السلام) خود را همسر فاطمه (سلام الله علیها) و وصی پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) نیز معرفی نموده است.

    6. استشهاد امام علی(علیه السلام) به آیه تطهیر در غصب فدک

    حضرت(علیه السلام) خطاب به خلیفه اول فرمود: آیا کتاب خدا را می‌خوانی؟ گفت: آری. آنگاه حضرت(علیه السلام) فرمود: خبر ده مرا از آیه تطهیر، درباره چه کسانی نازل شده است؟ درباره ما نازل شده یا درباره غیر ما؟ وی پاسخ داد: درباره شما! (5)

    پاورقی‌ها:

    1. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به کتاب نفیس رهبری امام علی در قرآن و سنت نامه 56.

    2. فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه 66:160، و مطهری، مرتضی، نهج البلاغه :15.

    3. فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه108:337.

    4. همان مدرک نامه 10:850 و نامه 28، ص903.
    زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

    همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود. حدّ صد تازیانه
    حدّ تفخیذ و نظایر آن بین دو مرد بدون دخول برای هریک صد تازیانه است.
    تعزیر به شلاق تا 74 ضربه
    هرگاه مرد بالغ و عاقل با نابالغی لواط کند، فاعل کشته میشود و مفعول اگر مکره نباشد، تا 74 ضربه شلاق تعزیر میشود. ابجد این آیه قرآن هم 74 میباشد 74ان من المجرمین منتقمون 74 خداوند در قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 74مجرمان لواط بدین اسلام 74 عمر22+27 ابوبکر+25 عثمان = 74 والشجرتها الملعونه 74 ترویج قوم لوط لوطی خوب نیست کسانی که خدا را نشناسند به هر گناهی مبتلاء میشوند ولی با ترویج شیطانی و دروغ  نمیشود به مردم ایران تحمت زد  چیزی دست شما را نخواهد گرفت امام علی فرمود گناه کار همیشه گناه خودش را به دیگران نسبت میدهد این تبلیغ تهمت ناروا است شما هدفتان از این کار چیست شما خودت خواهر داری من آخوند نیستم دوستی بهتر از دشمنیست  چرا دست دست میکنی می خواهی ترشی بندازی هر چه زودتر فامیل بشیم بنفع هر دوی ماست از اراجیف اینو آن چیزی بدست نمی آید جز فحش و نا سزا در صحیح مسلم و بخاری از قول عمر فرمود باکی ندارم کسی با من لواط و یا من با کسی لواط کنم رهبر هم جنس بازان آمریکا و اروپا اینطور میباشند ایرانی ها این عمل را قبیح دانسته و هر گز مرتکب نمیشوند روایتی که بخاری در صحیح البخاری ج6 ص2512 ش 6456 تا 6458 باب کم التعزیز والأدب آورده،کسی حق ندارد حدی از حدود الهی را از 10ضربه شلاق بیشتر بزند. متاسفانه همین ساده انگاری در مورد حکم لواط سبب شده است که عده ای از عالم نمایان مکتب سقیفه(که متاسفانه به عنوان علمای معروفی مطرح شدند) و نیز خلفای ایشان این کار را انجام داده و یا آن را جایز بدانند !!!  علمای مکتب سقیفه که اهل لواط بوده اند:  یحیى بن أکثم: وی که از دشمنان ائمه اهل بیت ع بوده و مناظره او با امام جواد علیه السلام مشهور است ، در نظر بزرگان مکتب سقیفه از امامان و علماء بلند رتبه به شمار می رود ؛ ابن کثیر در مورد او می گوید :کان یحیى بن أکثم من أئمّة السنّة ، وعلماء الناس و من المعظمین للفقه.البدایة والنهایة ج 10 ص 348  دار إحیاء التراث العربی.یحیی بن اکثم از امامان اهل سنت و از علمای مردم و از بزرگان فقه بود. ذهبی هم درسیراعلام النبلا ج12ص10 در پاورقی از ابن کثیر نقل میکند که:یحیی بن اکثم از امامان اهل سنت و از علمای مردم و از بزرگان فقه بود.
    ثعالبی از علمای به نام مخالفین و متوفای 420 کتابی در باره القاب مشهور دارد ؛ وی در این کتاب مشهورترین شخص در لواط را یحیی بن اکثم معرفی می کند و می گوید:لواط یحیى بن أکثم !!! أصله من مرو فاتصل بالمأمون ایام مقامه بها فاختص به واستولى على قلبه وصحبه إلى بغداد ومحله منه محل الأقارب أو أقرب .وکان متقدما فى الفقه وآداب القضاة حسن العشرة عذب اللسان وافر الحظ من الجد والهزل ولاه المأمون قاضى القضاة وأمر بألا یحجب عنه لیلا ولا نهارا وأفضى إلیه بأسراره وشاوره فى مهماته  !ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 156 ش 221  (یکی از صفات مشهور) لواط یحیی بن اکثم است ؛ وی از مرو بود و با مامون ارتباط برقرار کرد و توانست که بر قلب او چیره شود ؛ سپس به همراه او به بغداد آمد و جزو نزدیکترین افراد به مامون بود ؛ وی در باب فقه و آداب قضاوت شهره بوده و خوش برخورد و خوش بیان بود و هم در شوخی و هم در جدی بودن تخصص داشت ؛ مامون او را به مقام قاضی القضاة منصوب کرده و دستور داد که هر زمان در شبانه روز که یحیی خواست بتواند به نزد مامون برود ؛ و با او راز گفته و در کارهای مهم با وی مشورت می نمود . او لواط کار ترین عرب بود : وکان یحیى ألوط من ثفر ومن قوم لوط  یحیی بن اکثم(یکی از بدنام ترین مردان قوم مشهور به این کار) و از قوم لوط نیز بیشتر این کار را انجام می داد!! اگر جوان خوش سیمایی را می دید آب دهانش به راه می افتاد !!! وکان إذا رأى غلاما یفسده وقعت علیه الرعدة وسال لعابه وبرق بصره!!  وکان لا یستخدم فى داره إلا المرد الملاح ویقول قد اکرم الله تعالى أهل جنته بأن أطاف علیهم الغلمان فى حال رضاه عنهم لفضلهم على الجوارى فما بالى لا أطلب هذه الزلفى والکرامة فى دار الدنیا معهماگر جوانی را می دید که با دل او بازی می کند ، بر بدنش رعشه افتاده و آب دهانش به راه افتاده و چشمانش برق می زد !!!وی در خانه خویش به جز نوجوانان (ریش در نیاورده) خوش سیما به کار نمی گرفت و می گفت : خداوند اهل بهشت را که از ایشان راضی است چنین نعمت داده است که جوانان خوش سیما بر ایشان خدمت می کنند ؛ زیرا ایشان بهتر از کنیزکان هستند ؛ چرا من این نعمت و کرامت را در این دنیا نطلبم !!!
    حتی مامون نیز از یحیی ترس داشت !!!   ویحکى أن المأمون نظر یوما إلى یحیى فى مجلسه وهو یحد النظر إلى ابن أخیه الواثق وهو إذ ذاک أمرد تأکله العین فتبسم إلیه وقال یا أبا محمد حوالینا ولا علینا فقال یا أمیر المؤمنین إن الکلب لا یأکل النار.ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 157 ش 221ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 156 ش 221.حکایت شده است که روزی مامون نگاهش به یحیی افتاد در حالیکه یحیی به فرزند برادر مامون «واثق» نگاه می کرد در حالیکه وی جوانی بود که ریش در نیاورده بود و چشم نواز بود !!! پس خنده ای به او کرده و گفت : ای ابو محمد با ما کاری نداشته باش و به سراغ دیگران برو .پس پاسخ داد : ای امیر مومنان ؛ سگ نمی تواند با آتش طرف شود !!!(یعنی من نمی توانم با شما کاری داشته باشم!!!) 
    اگر یادتون باشه در اول پست دیدیم که ابوحنیفه،حد را از لواط کار برداشت.روزی اسماعیل ، نوه ابو حنیفه شنید که یحیی بن اکثم از پدر بزرگ او بد گویی می کند ؛ پس به او گفت :آیا اینه پاداش پدر بزرگ من که مسکرات را حلال دانست و حد را از لواط کار برداشت ؟!!وسمعه إسماعیل بن حماد بن أبى حنیفة یوما یغض من جده فقال له ما هذا جزاءه منک قال حین فعل ماذا حین أباح المسکر ودرأ الحد عن اللوطى.ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 158 ش 221    یعنی در واقع منظور نوه ابوحنیفه،خود یحیی بن اکثم هست که لواط کار معروفی بود

    بزرگان مکتب سقیفه نقل کرده اند که یحیی بن اکثم زبانش با دیدن جوانان خوش سیما بند می آمد :دقت کنید: ذهبی و غیر او از فضلک رازی در مورد یحیی بن اکثم نقل می کند که :مضیت أنا وداود الاصبهانی إلى یحیى بن أکثم ، ومعنا عشرة مسائل ، فأجاب فی خمسة منها أحسن جواب . ودخل غلام ملیح ، فلما رآه اضطرب ، فلم یقدر یجئ ولا یذهب فی مسألة . فقال داود : قم ، اختلط الرجل سیر أعلام النبلاء ج12 ص10- تهذیب التهذیب ج11 ص160 - تهذیب الکمال ج31 ص211 - تاریخ مدینة دمشق ج64 ص83 من و داود اصفهانی به نزد یحیی بن اکثم رفتیم و ده سوال با خود برده بودیم ؛ پنج سوال از وی پرسیدیم و به خوبی پاسخ داد ؛ در این هنگام جوان خوش سیمایی وارد شد ؛ وقتی که نگاه یحیی به او افتاد از حالت عادی خارج شده و نتوانست که به حتی یک سوال دیگر پاسخ دهد ؛ پس داود گفت : برخیز که این شخص دیوانه شد!!! تصویر سیر اعلام النبلا ذهبی ج12 ص 10
    تجاوز علمای مکتب سقیفه  به کودکان: این مطلب نیز از روزنامه الرای العام کویت نقل شده است که :تحقیق از علمای اهل سنت در پاکستان که در تجاوز جنسی به بیش از 500 کودک دست داشته اند !!!...
    حاکمان مکتب سقیفه و عمل به لواط: ولید بن عبد الملک اموی : وقتی برادرش سلیمان جنازه او را دید گفت :فقال أخوه بعدا له : أشهد أنک کنت شروبا للخمر ماجنا فاسقا ولقد أرادنی على نفسی هذا الفاسق وأنا أخوه ، لم یأنف من ذلک .البدایة و النهایة ج 10 ، ص 13 ، باب باب قتل یزید بن الولید الناقص للولید بن یزید ؛ فوات الوفیات ـ محمد بن شاکر الکُتبی ـ ج 2 ، ‌ص 590 ، حرف الواو ترجمة الولید بن یزید ، رقم 566 ،                         برادرش بعد از او گفت : شهادت می دهم که تو بسیار شراب می خوردی و در پلیدی غوطه ور بودی ؛ و این بدکار می خواست که با من عمل ناپسند انجام دهد با اینکه من برادر او هستم و از این کار هیچ بدش نمی آمد . خلاصه حرف درباره لواط کاری علمای مکتب سقیفه بنی ساعده و حکام آنها بسیار هست که انشاءالله در پستهای دیگر،بیشتر با چهره واقعی این عالم نماها آشنا خواهیم شد. به ابجد شیطان22 لواط22آلوده 22تباهی22 فاحشه22 ایدز22 بدیها 22 عمر22ابابکر22 شیطان22نامردان22 منافقان22مجرمان22نابحقه22درآتشه22دوزخه22بدبختی22

    در شرع مقدس اسلام عمل لواط از زشت ترین اعمال به شمار میرود که در آیات متعدّدی از جمله آیات 79 تا 83 سوره مبارکه اعراف و نیز آیات 53 و54 سوره مبارکه نمل به حرمت و فضاعت و شناعت این کار اشاره شده است. همچنین از سنّت قولی و فعلی رسول الله و ائمه معصومین علیهم السلام میتوان به ادلّه قطعی بر حرمت و کیفر سخت آن دست یافت.

    لواط ایقابی و غیر ایقابی

    بنا به تعریف از نظر فقهی و به پیروی از همان عقیده، قانون مجازات اسلامی حد تفخیذ را به عنوان بحث مستقلی بیان نکرده است بلکه آنرا درخلال مباحث لواط آورده است. به عبارت دیگر فقها لواط را اعم از تفخیذ و لواط به معنای واقعی میدانند یعنی اطلاق لواط به تفخیذ بر وجه مجاز میباشد. چنانچه عمل شنیع لواط از راه دخول انسان مذکر با همجنس خود صورت گرفته باشد آن را (ایقاب) گویند ولی هرگاه کسب لذت شهوانی از طریق مالیدن و تماس آلت تناسلی مرد به رانها و کفل فرد ذکور دیگری حاصل شده باشد آن را تفخیذ گویند. بنابر آنچه گفته شد، عنوان لواط به انجام دادن هر یک از عملیات مجرمانه فوق الذکر اطلاق میگردد؛ گرچه در تحقق تفخیذ دخول شرط نیست ولی در ایقاب وطی انسان مذکر با همجنس خود لزوماً با دخول تحقق پیدا میکند ولی کیفر آنها از نظر نوع حدّ متفاوتند.

    حاصل کلام اینکه در منابع فقهی بحث مستقلّی تحت عنوان حد تفخیذ وجود ندارد بلکه مبحث مذکور در خلال حد لواط آورده شده است. از نظر فقها لواط یا ایقابی است یا غیر ایقابی و لواط غیر ایقابی همان تفخیذ است.

    وجود طرفین در لواط

    در جرم لواط و تفخیذ وجود دو طرف لازم است که عامل عمل را فاعل و طرف مقابل را مفعول می­نامند. بنابراین هرگاه دو نفر با یکدیگر مرتکب لواط شوند به گونه‌ای که هر یک از آنان هم فاعل باشد و هم مفعول باز هم مشمول این ماده خواهد بود.

    طرفین لواط

    لواط آنست که مفعول، مذکر باشد اعم از کودک و افراد بزرگ سال. بنابراین اگر مفعول مونث باشد لواط محقق نمیشود بلکه زنا به حساب میآید حتی اگر دخول در مقعد باشد و یا اگر شخص طرف مقابل خنثی باشد عمل لواط محقق نخواهد شد.

    عناصر تشکیل دهنده جرم لواط

    برای تحقق جرم لواط و تفخیذ مانند هر جرم دیگری عناصر سه گانهی قانونی، مادی و معنوی نیاز است.

    عنصر قانونی:

    عنصر قانونی جرم عبارت است منوط بودن تحقق جرم و صدور حکم مجازات به نص صریح قانون یعنی هر فعل یا ترک فعلی را که قانون‌گذار جرم محسوب و برای آن مجازات تعیین کرده باشد قابل مجازات است. به جرم بودن عمل شنیع لواط -که از آن به عنوان عنصر قانونی لواط و تفخیذ یاد می­شود- در مادهی 108 قانون مجازات اسلامی به آن تصریح شده است.

    عنصر مادی:

    عنصر مادی جرم عبارت است از رفتار مادی فیزیکی است که باید به شکل مثبت در خارج تحقق پیدا کند و در مورد جرم لواط عنصر مادی عبارت است از اثر مجرمانهی مردی که آلت رجولیّت خود را در مقعد مرد دیگری برای ارضای تمایل جنسی خود داخل نماید در خصوص تفخیذ نیز عنصر مادی جرم عبارت است از رفتار مجرمانهی مردی که آلت رجولیّت خود را پیرامون مقعد و بین رانهای مردی دیگر برای ارضای غریزهی جنسی خود انجام دهد بدون این که دخولی انجام شود.

    بنابراین بازی کردن یک مرد با مرد دیگر و فرو بردن انگشت در مقعد دیگری عمل لواط به حساب نمیآید اگرچه قابل تعزیرباشد.

    عنصر روانی:

    در مسألهی لواط که از جمله جرایم عمدی است، احراز سوء نیت مرتکب ضروری است در این جرم نیز دو نوع قصد، قصد عام و قصد خاص وجود دارد؛ یعنی شخص لائط و ملوط بسته به آنکه دارای اختیار و اراده باشند بایستی علاوه بر اینکه قصد مجرمانه دارند و به عمل خود و مجرمانه بودن آن آگاهی داشته ضمنا قصد انجام عمل شنیع وطی را نیز داشته و آنرا واقع ساخته و یا با مالیدن آلت رجولیّت در وسط دو پا یا ران مفعول، اطفاء شهوت نموده است. البته به نظر بعضی از حقوق‌دانان در مورد تفخیض با آن که ماهیت عمل مجرمانهی لواط و تفخیذ هر دو از جرائم عمدی است مع هذا در خصوص تفخیذ برای مجرم شناختن متهم احراز عمد عام مبنی بر انجام فعل ممنوع از ناحیه مرتکب بدون دخول کفایت می‌کند.

    طرق اثبات لواط و تفخیذ

    طرق و شرایط حدّ لواط و حد تفخیذ مشترک میباشند.

    1- اقرار:

    حدّ لواط با چهار بار نزد حاکم شرع نسبت به اقرار کننده ثابت میشود. و اقرار کمتر از چهار بار موجب حدّ نیست و اقرار کننده تعزیر میشود.

    شرائط اقرار کننده: اقرار در صورتی نافذ است که اقرار کننده بالغ عاقل مختار و دارای قصد باشد. بنابراین اقرار صغیر اگرچه ممیز باشد نافذ نیست و اقرار مجنون نیز نافذ نبوده و در صورتی که اقرار کننده مجنون ادواری باشد و در حالت افاقه و سلامت روانی اقرار کند اقرار وی نافذ است و هم چنین اقرار کسی که مکره به اقرار بوده و دارای اختیار نباشد، و هم چنین اقرار شخص بیهوش در حال خواب یا مست که دارای قصد نمیباشند نافذ نیست.

    2- شهادت شهود:

    "حدّ لواط با شهادت چهار مرد عادل که آن را مشاهده کرده باشند، ثابت میشود.

    شرایط شهادت:

    الف) تعداد شهود باید چهار نفر باشد و با شهادت کمتر از چهار مرد، لواط ثابت نمیشود و شهود به حد قذف محکوم میشوند.

    ب) شهود باید همگی مرد باشند شهادت زنان به تنهائی یا به ضمیمهی مرد لواط را ثابت نمیکند.

    3- علم قاضی: حاکم شرع میتواند طبق علم خود که از طرق متعارف حاصل می­شود، حکم کند. به این معنا که علم قاضی از راههای معتبر و منطقی حاصل شود به گونه‌ای که هر شخص دیگری نیز به جای قاضی بود همین علم برایش حاصل میشد و گواهی پزشکی موجب علم به لواط ایقابی و دخول آلت تناسلی نیست‌؛ زیرا ممکن است انگشت یا چیز دیگری داخل شده باشد.

    مجازات لواط و تفخیذ

    موارد حدّ قتل

    1- حدّ لواط (لواط به معنای واقعی و ایقابی): حد لواط در صورت دخول قتل است و کیفیت و نوع آن در اختیار حاکم است. البته فاعل و مفعول هر دو محکوم به حدّ قتل میشوند.

    2- حدّ تفخیذ: در صورتی که فاعل غیر مسلمان و مفعول مسلمان باشد، حدّ فاعل قتل است.

    3- اگر تفخیذ و نظایر آن سه بار تکرار و بعد از هر بار حدّ جاری شود، در مرتبهی چهارم قتل است.

    4- هرگاه مرد بالغ و عاقل با نابالغی لواط کند، فاعل کشته میشود.

    شرط اجرای حدّ قتل

    لواط در صورتی موجب حدّ قتل میشود، که فاعل و مفعول بالغ، عاقل و مختار باشند.

    نحوهی اجرای حدّ قتل:

    در مورد نحوهی قتل هم طبق روایات و هم کتب فقهی قاضی موظف است، یکی از راههای زیر را انتخاب کند؛ سوزاندن، خراب کردن دیوار بر روی مجرم، پرتاب کردن مجرم از بالای بلندی و کشتن با شمشیر و منظور از حاکم شرع همان قاضی صادر کنندهی حکم است.

    حدّ صد تازیانه

    حدّ تفخیذ و نظایر آن بین دو مرد بدون دخول برای هریک صد تازیانه است.

    تعزیر به شلاق تا 74 ضربه

    هرگاه مرد بالغ و عاقل با نابالغی لواط کند، فاعل کشته میشود و مفعول اگر مکره نباشد، تا 74 ضربه شلاق تعزیر میشود. ابجد این آیه قرآن هم 74 میباشد 74ان من المجرمین منتقمون 74 خداوند در قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 74مجرمان لواط بدین اسلام 74 عمر22+27 ابوبکر+25عثمان = 74 والشجرتها الملعونه 74
    به ابجد عامل تفرقه 926-385 شیعه = 541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 اهله شر541 دشمن اسلامی 541 قاتلی 541 مرگ کافر541 ابوبکر دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت همه ناحق ها دوسال نشده سرنگون میشوند به ابجد        سبب اختلاف اهل دین 1276-1202 سه خلیفه = 74 ابجد صغیر ابوبکر عمر عثمان 74 میباشد به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر به ابجد مقصر 430+231 ابوبکر = 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم به دست میآید ظالم 971-231 ابوبکر = 1202 ابجد سه خلیفه عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض1202 ارتش کفار1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد
    تأثیر توبه در مجازات لواط

    دین اسلام دین عفو و گذشت است تا مجرم به خود آید و اصلاح شود و سعادت دنیا و آخرت خویش را در سایهی اسلام دریابد، به همین جهت درِ توبه به روی گناهکاران باز است. براین اساس قانونگذار در دو حالت توبهی مرتکب را مورد بحث قرار داده و او را از اعمال مجازات معاف میدارد.

    حالت اول: کسی که مرتکب لواط یا تفخیذ و نظایر آن شده باشد، اگر قبل از شهادت شهود توبه کند حدّ از او ساقط میشودو اگر بعد از شهادت توبه نماید، حدّ از او ساقط نمیشود.

    حالت دوم: اگر لواط و تفخیذ و نظایر آن با اقرار شخص ثابت شده باشد و پس از اقرار توبه کند قاضی میتواند از ولی امر تقاضای عفو نماید.

    این مطلب در کتاب الطبقات الکبیر ( الطبقات الکبری ) - چاپ مکتبة الخانجی بالقاهرة - جلد ۳ - کتاب طبعة الاولی فی البدریین من المهاجرین و الانصار - باب ذکر استخلاف عمر - صفحه ۲۶۹ موجود می باشد. روایت است از اسحاق بن یوسف الازرق و محمد بن عبد الله انصاری و هوذة بن خلیفة که گفتند : روایت است از ابن عون محمد بن سیرین گفت : عمر بن خطاب گفت : هیچ یک از عادات جاهلیت در من نمانده و فقط یک عادت از جاهلیت در من باقی مانده است ، که من پروایش را ندارم که کسی با من لواط کند یا من با کسی لواط انجام دهم.

    نتیجه : ۱ ـ ثابت شد که عمر بن خطاب مفعول بوده است و خود را در اختیار مردان قرار می داده است و هم خودش لواط می کرده است و هم با او لواط انجام می دادند.

    ۲ ـ شاید اهل تسنن بگویند که منظور از ( نکحت ) در اینجا به معنی ازدواج است ، در حالیکه این طور نیست ،‌ چون عمر می گوید از عادات جاهلیت چیزی در من باقی نمانده جز یک عادت ، پس طبق فرموده پیامبر ( النکاح سنتی ) ازدواج سنت پیامبر است ، پس در اینجا معنی نکح به معنای ازدواج نیست و به معنی عمل جنسی می باشد.

    ۳ ـ آیا کسی که لواط کار است و مفعول می باشد لایق جانشینی پیامبر است؟

      اهل تسنن لطفا عادلانه و عاقلانه قضاوت کنید

  • جهاد نکاح ، افسانه يا واقعيت؟+سند

    در روزهاي اخير با اوج گرفتن پيروزي‌هاي دولت‌سوريه و جناح مقاومت بر ضد وهابيون و هم‌پيمانان اسرائيل در سوريه، و پخش شدن خبر‌هايي در شبكه رسمي سوريه مبني بر جهاد نكاح ، وهابيون ايراني و فارسي زبان كه از اين قضيه در سردرگمي فرو رفته‌اند ، براي فرا فكني و منحرف كردن بحث ، ادعا كردند كه در يكي از شبكه‌هاي ماهواره‌اي شيعيان وابسته به مرجعيت، به زنان بلوچ اهانت شده است، و اين مطلب را به صورت گسترده در شبكه‌هاي ماهواره‌اي و سايت‌هاي خبري خود پخش كردند ؛ تا شايد كمي از قبح اخبار منتشر شده در مورد جهاد نكاح كم شود ! وهابی ها آبرویشان رفته است
    حتي كارشناس يكي از شبكه‌هاي وهابيت، با بي‌شرمي دختران ايراني را متهم كرد كه براي تقويت روحي نيروهاي حزب الله لبنان و نيروهاي فلسطيني با آنها هم‌‌خوابه شده‌اند ! و در اين شبكه‌ها ادعا شد چيزي به نام جهاد نكاح دسته جمعی یک زن با تمام دائشی ها وجود ندارد !
    اين امر موجب شد گروهي از اهل سنت نيز از اين قضيه تحت تاثير قرار گرفته و به سخنراني در اين زمينه بپردازند ؛ ولي وقتي واقعيت امر بر آنان روشن شد ، از مواضع خود بازگشته و به حقيقت اعتراف كردند ، حقيقتي تلخ به نام جهاد نكاح!!! زنا محسوب شده
    براي روشن‌تر شدن مطلب به مداركي غير قابل خدشه ، از اعترافات علماي اهل سنت و روزنامه‌هاي معتبر ، اشاره مي‌كنيم :
    1. اعتراف شيخ عثمان بطيخ مفتي اعظم تونس:
    اعتراف وي  به جهاد نكاح 16 دختر تونسي در سوريه
    در سخنان وي كه در 19 آوريل سال گذشته در تلوزيون رسمي تونس مطرح شد گفت : «16 دختر بچه را برده‌اند براي جهاد نكاح ؛ اين چيست؟! اين زنا است ؛ اين فساد اخلاقي است»
    لينك خبر در خبرگزاري رويترز:
    2. شبكه العربيه و نقل خبر جهاد نكاح دختران تونس در سوريه به نقل از الوطن
    شبكه وهابي العربية به نقل از روزنامه با نقل خبر از روزنامه الوطن كويتي ، در مورد سفر دختران نوجوان تونسي براي جهاد نكاح در سوريه اين مطلب را تاييد مي‌كند .
    لينك فيلم مربوط به اعترافات مفتي اعظم تونس و شبكه العربية عربستان:
     
    3. خبر دستگيري گروه جهاد نكاح در تونس
    خبر مرتبط به دست‌گيري يك گروهك كه وظيفه انتقال دختران براي جهاد نكاح در سوريه داشت ، توسط مسئولين رسمي تونس اعلام شد  .
    لينك خبر در خبرگزاري معتبر المصري اليوم :
    لينك خبر در خبرگزاري فرانس 24:
    4. روزنامه الدستور و اعتراف به حصول جهاد نكاح در مصر
    روزنامه الدستور مصري و تاكيد حصول جهاد نكاح در ميدان الرابعة العدوية مصر توسط جنبش اخوان المسلمين و وهابيون مصر :
    لينك خبر در خبرگزاري الدستور مصر :
    5. القدس العربي : برادر تونسي خواهر خود را به جهاد نكاح برد
    روزنامه مشهور القدس العربي ، خبري را در خبرگزاري خود گذاشت كه موجب بهت و حيرت همگان شد :
    برادر تونسي خواهر خود را براي جهاد نكاح به تونس برد !
    شوهري زن خود را براي فراهم شدن مقدمات جهاد نكاح طلاق داد !
    لينك خبر در روزنامه القدس العربي :
    همچنين اخبار ديگري نيز در شبكه‌هاي رسمي كشورهاي مختلف پخش شد كه تاكيد بر حصول جهاد نكاح داشت ، از جمله :
    مصاحبه شبكه رسمي تونس با يكي از دختران جهاد نكاحي
    شبكه تونس ، با يكي از دختراني كه در دام جهاد نكاح افتاده بود ، مصاحبه‌اي رسمي كرده و اعتراف به گمراه شدن زنان تونسي توسط وهابيون مي‌كند
    لينك مصاحبه :
    مصاحبه با خبرنگار مصري كه به زور به جهاد نكاح برده شد
    آية حسن شعبان خبرنگار مصري نيز بعد از آزاد شدن از دست نيروهاي اخوان در ميدان الرابعة العدوية اعتراف كرد كه از او درخواست جهاد نكاح كرده بودند
    مبناي فقهي جهاد النكاح وهابيون : رواياتي در كتب اهل سنت
    متاسفانه وهابيون براي استدلال خويش در باب جهاد نكاح به رواياتي در معتبر‌ترين كتب اهل سنت استدلال مي‌كنند ؛ از جمله روايتي كه در چند جاي صحيح بخاري آمده است كه :
    حدثنا عَمْرُو بن عَوْنٍ حدثنا خَالِدٌ عن إِسْمَاعِيلَ عن قَيْسٍ عن عبد اللَّهِ رضي الله عنه قال كنا نَغْزُو مع النبي صلى الله عليه وسلم وَلَيْسَ مَعَنَا نِسَاءٌ فَقُلْنَا ألا نَخْتَصِي فَنَهَانَا عن ذلك فَرَخَّصَ لنا بَعْدَ ذلك أَنْ نَتَزَوَّجَ الْمَرْأَةَ بِالثَّوْبِ
    (صحيح البخاري  ج 4   ص 1687 ش 4339 باب قَوْلِهِ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ ما أَحَلَّ الله لَكُمْ» اسم المؤلف:  محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا)

    از عبد الله بن مسعود روايت شده است كه گفت : با پيامبر (صلی الله علیه وآله) به جهاد رفته بوديم و زنان همراه ما نبودند ؛ از حضرت اجازه خواستيم كه خود را اخته كنيم ؛‌ ولي پيامبر (صلی الله علیه وآله) ما را از اين‌ كار نهي فرمودند ؛ سپس اجازه‌ دادند كه ما مردان ازدواج كنيم (نتزوج) با يك زن (المرأة) و مهريه يك پارچه بدهيم !
    توضيح روايت طبق مباني وهابيت :
    1. روايت مربوط به جهاد است .
    2. در روايت آمده است وليس معنا نساء (كه به صورت جمع آمده است، يعنی بيش از 2 زن همراه ما نبود )
    3. «ثم رخص لنا» يعني بعد از اين درخواست مجوز صادر شد ؛ و قبل از آن چنين مجوزي نبود ؛ اما ازدواج دايم مجوز هميشگي در اسلام داشت .
    4. «ننكح المراة» مراة مفرد است ؛ و در مقابل نساء معني چنين مي‌شود ؛ همراه ما چند زن نبود ، تنها يك زن بود و پيامبر به ما اجازه داد كه همه با اين يك زن نكاح كنيم !
    آيا قبلا نيز چيزي به نام جهاد نكاح بوده است ؟
    جبرتي تاريخ‌نويس مشهور مصري در كتاب عجائب الآثار مي‌نويسد :
    وفيه سافر أيضا حسن باشا طاهر وفيه نزل الدالاتية إلى بولاق وكذلك الكثير من العسكر وحصل منهم الازعاج في اخذ الحمير والجمال قهرا من أصحابها ... ثم انتقلوا إلى ناحية منية السيرج وشبرا والزاوية الحمراء والمطرية والأميرية فأكلوا زروعات الجميع وخطفوا مواشيهم وفجروا بالنساء وافتضوا الأبكار ولاطوا بالغلمان واخذوهم وباعوهم فيما بينهم حتى باعوا البعض بسوق مسكة وغيره وهكذا تفعل المجاهدون (الكتاب: تاريخ عجائب الآثار في التراجم والأخبار ،ج 3 ص 190المؤلف: عبد الرحمن بن حسن الجبرتي المؤرخ (المتوفى: 1237هـ)،الناشر: دار الجيل بيروت،عدد الأجزاء: 3 )
    در اين سال ، حسن باشا طاهر به مسافرت رفت و به نزديكي دالاتيه بولاق رفت و همچنين گروه زيادي از لشكر با او همراه شدند و مشكلات زيادي را در گرفتن الاغ و شتر به زور از مردم ايجاد كردند ... سپس به منطقه منية سيرج و شبرا و زاويه حمرا و مطريه و اميريه رفتند و محصولات همه را خوردند و چهارپايان آنها را دزديدند و با زنان زنا كردند و دختران باكره را بي آبرو ساختند و با پسران لواط كردند و آنها را گرفته و در بين خود فروختند ؛ و حتي بعضي از آنان را در بازار مسكه فروختند ! و مجاهدين اين‌چنين مي‌كنند !
    جهاد نکاح
    جالب است كه نگارنده اين كتاب تاريخي انجام دهنده اين جنايات را «مجاهد» معرفي كرده و اين عمل را سيره هميشگي آنان مي‌داند و مي‌گويد «و مجاهدين اين‌چنين مي كنند»!
    چه كساني فتوا به جهاد نكاح داده‌اند ؟
    از قرائن و شواهد چنين به‌دست مي‌آيد كه :
    1. اين شخص شخص معتمد در نزد شورشيان سوريه است ؛ زيرا دختران تونسي كه براي جهاد نكاح به سوريه رفتند ، مرتكب اين عمل شدند ؛ يعني شورشيان سوريه اين كار را جايز مي‌دانستند ! و اين شخص هر كه هست از مفتيان نزد شورشيان سوريه است .
    2. اين شخص ارتباطات بين المللي دارد ؛‌زيرا توانسته در كشورهاي مختلف گروهك‌هايي براي جذب و تبليغ دختران تهيه كند و از كشورهاي مختلف آنها را به سوريه ببرد كه لازمه اين مطلب ، داشتن پول و ارتباطات و نفوذ بسيار است و از كسي جز علماي سرشناس وهابي بر نمي‌آيد. و بي‌جهت نيست كه نام افرادي مانند عريفي و يا عرعور و دمشقيه و عثمان الخميس ، از مبلغين سرشناس وهابي در سايت‌هاي مختلف به عنوان مرجع اصلي اين فتوا مشخص شده است ؛ زيرا اين افراد تا كنون فتاواي خلاف شرع و عقل زيادي صادر كرده‌اند !
    اعترافات وحشتناک زنان و مردانی که به جهاد نکاح تن داده اند18+
      حال شما قضاوت کنيد
    آيا وهابيت با اينگونه اعمال به دنبال تخريب چهره ی اسلام و مسلمانان نيست؟
    آیا این است سنت رسول الله صلی الله علیه وآله
    آیا این نتیجه دوری از فقه و معارف ناب اهل بیت علیهم السلام و اصحاب خاص نیست
    خوب است کمیتاملوتفکرکنیم.به ابجدشیطان22لواط22 ایدز22 آلوده22عمر22ابابکر22بدبختی22 مقصر22دشمن اسلام22عمر22گنده لات22شرور22نابکار22قلدر22شیطان22ابابکر22عمر22لعنت


+ نوشته شده در شنبه 19 فروردين 1396برچسب:,ساعت 16:30 توسط امیر علی عرفانیان |

بسم الله الرحمن الرحیم 786 یعنی الله 66+132 اسلام +583 محمد علی فاطمه حسن حسین583 پنج تن آل عباء +5 اصول دین = 786 - 541 فتنه ها = 245 علی 110+135 فاطمه = 245 اسلامه حق 245 دینه بحق الله245دین الهی دینه الله245 به ابجد صغیر و کبیر علی 136 بسیجیان136علی 136فرمانده دلاور بسیج دین اسلامی 110 ولی دین 110 علی 110 منادیه 110 دین الهی 110 علی به ابجددین64دین 64 الله محمد علی64بسیجی لشگر مخلص خدا ست64 اگرشهداء و64 امام بسیجیان علی 64امام دین اسلام علی 64 صاحب اصلی دین الله 64 نبود64 دین 64 دین هم نبود یک ایرانی زنده نبود 64 بهترین مذهب الله 64 صاحب اصلی دین الله 64یا مذهب الله محمد64 آل سقوط سه باردردوسه قرن گذشته به کربلاء ونجف حمله نمود و تمام مردهاراسربریدو زنان و دختران را به اسیری برداگربسیجیان نبودند یک جوان ایرانی هم وجود نداشت پیامبر فرمود اگر دین اسلام به هر زبان دیگری بود یک عرب هم مسلمان نمی شدالْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً توبه97 واقعا" توبه کنید و نفاق را از خود دور کنیدخائن حرم دستانش آلوده است بزودی فتح مکه صورت خواهد گرفت خداوند 64ابابیل بدین حق اسلام 64 بسیج حزب بحق الله 64 عربستان را فتح خواهد کرد خداوند در آسمانها ملائکه را آفرید و در زمین بسیجی ها رابه ابجد64 دین64 بسیج حزب بحق الله 64بسیجی لشگر مخلص خداست64الله محمد علی64حکم الله علی64مخلص بدین الله64جانشین مقدس دین الله64 امام بسیجیان علی64 بسیجی لشگر مخلص خداست 64الله محمد علی64راه الله منصب الله64 اصل ولایت امامتی64 عترت رسو الله 64 تنها برگزیده دین 64 امام حق دین مسلمین64رئیس بدین الله64یا رهبر اصلی جهان64یا علی فاطمه64خاندان نبوت و امامت بدین الله64مقتدای دین عالم 64اگر ولایت نبود بسیج هم نبود64ولایت بحزب الله64جانشین محمد علی64الله محمد علی64حقیقت دین الله64محوراصلی قرآن 64نماینده واقعی دین الله64 شاهنشاه امام غدیر خمی64قانون مذهب دین الله 64با فلسفه دین الله64عشق الله راه الله64فضیلت دین اسلام 64فقط الله اصل اسلام64دین مکتب حق الله64ره الله مذهب الله64کلید جانشین الله64قلب کل دین اسلامی 64دین 64با مذهب محمد علی64 کلید اسرار الله 64کلید بدین الله 64راه الله منصب الله64دین الله محمدی 64 کلیده سره الله 64دین 64الله محمد علی 64صاحب خلافت دین64تنها برگزیده دین64نماینده غدیری64 صاحب خلافت دین64 یدالله دست حق اسلام64صاحب خلافت دین 64 مخلص بدین الله 64 جانشین مقدس دین الله64 راه الله منصب الله64 اصل ولایت امامتی 64 الله محمد علی64 +132 اسلام = 196دین اسلام 196ضرب 14 معصوم خانواده محترم رسول خدا میشود 196 دین اسلام196 یعنی 14 معصوم
یا صاحب الزمان آنقدرعاشق جمال زیبای شما هستم آخه دیدن جمال زیبای شما باعث میشه زیبا هم بنویسم خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و14معصوم سال را 365 روز قرار داد ضرب 5 تن در خودش ضرب 12 امام در خودش ضرب 14 معصوم ضربدر خودش جمع سه ضرب میشود 365روز سال =196+144+25= 365 روز سال قال رسوالله (ص) فتنه گران دشمن اسلامه حقندبه ابجد فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم  به ابجد
محرم 288+385شیعه =673-541 عمر ابوبکرفتنه ها = 132 اسلام132  محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد  ابجد 583 پنج تن آل عباء حیدث کثاء و آیه مباهله ابجد محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583قرآن کبیر 583شیعه بدین اسلام 583یا ارزش جانباز583 امت اسلامی 583اهل قرآن دین اسلام583 اهل بیت فاطمه 583 با عشق علی 583 شبکه نور 583 یا ارزش جانباز 583قرآن کبیر 583کلید دینی قرآن علی 583کلید بدین قرآن محمدی 583این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود385 آل نیروی لا یزال 385 با آل قرآن 385 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند583رهبر دین الهی الله583عاشوراه 583محمد علی فاطمه حسن حسین583 با عشق علی583 اهل بیت فاطمه 583 امت اسلامی 583 رهبر دین الهی الله 583عاشوراه583  محمد علی فاطمه حسن حسین 583 با عقیده الله محمد اهل دین اسلام 583 کهیعص 195+ 278حمعسق = 473 + علی 110 دین الهی = 583  عاشوراه 583نماینده قرآن بدینها 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 ابج پنج تن آل عباء 583یاران مهدی 313+72 امام حسین =385+بدین اسلام 198= 583 احد عشر 583شیعه بدین اسلام 583به قرار داد الله 583 با آل قرآن بدین اسلام583عاشوراه 583 با شور دینی 583 شهید الله بدین اسلام 583 فلسفه دین الله بدین اسلام583با اصول مبانی کل دین اسلام583قلب قرآن اهل دین 583 امت اسلامی853امت اسلامی 583 جمع ملت 583 با شرف 583 انسان شناسی 583 سال تا سال583شعور ادب 583 شروع ابدی583 اسلام پیامبر بدین الهی 583 آیین و روش 583اهل بیت فاطمه 583با عشق علی 583سرای نور الهی583 عاشقان بمهدی583 شبکه نور583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد به ابجد 12 حق12 اسلام 12 نجاتبخش 12 قلب 12 هوا 12 سیب 12 حم 12 حامی محمد علی 12 امام میباشند ساعت 12 ماه های سال 12 انجمن 12نجاتبخش 12 اسلام 12ساعت 12 ماه های سال 12 انجمن 12 نجاتبخش 12 اسلام 12ساعت 12ماه های سال 12 جانشینان حضرت عیسی و محمدهم 12نفرند نام شیعه 12 بار در قرآن آمده 12 
پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام واقعی الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385شیعه 385 شیداء 385 شهید الله 385 اسلام واقعی الله 385بدین واقعی اسلام 385
خداوند در زمان ظهور23 گنج بدین23مهدی 23فرمان23سلطانه23مهدی23سلیمان23آزادی 23 جهان23 باامام ماه 23 بنورما23 امام زمان مهدی موعود{عج} فرمو د وقال مهدی {عج} : (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العترة، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیه‌السلام، والعین عطشه، والصاد صبره.» و به علم ابجد قرآن
 کهیعص 195+ 278حمعسق = 473 + علی 110 دین الهی = 583  عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 ابجد پنج تن آل عباء583شبکه نور 583احد عشر583عاشوراه583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد یا رسو الله بعد از شما هم دخرت هم فرزندانش را به شهادت رساندند این بود دوستی با  اهل بیت پیامبر پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ریاضی قرآن فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 ظالم 971-430 مقصر = 541 دشمنه اسلامی 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 قاتلی 541 مرگ کافر541 آفت کلی 541ابوبکر رکب وبا  دو سال خلافت نکرده خارو ذلیل از دنیا رفت تمام ناحقها دوسال نشده خارو ذلیل از دنیا میروند قاتلان امام حسین دو سال نشده خارو ذلیل به دست حضرت مختار به درک واصل شدندبه معادله مقصر توجه فرمائید مقصر430 +231 ابوبکر= تبه کارپلید = 661 عثمان +310 عمر فاسق دینه 310= 971 ظالم به دست میآید  به ابجد کبیر ظالم 971 -430 مقصر= 541 عمر ابوبکر 541 مقصر430+231 ابوبکر= 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم 971+231 ابوبکر نفاق= 1202 سه خلیفه عمر ابوبکر عثمان1202 ان من المجرمین منتقمون  به ابجد محرم 288+385 شیعه =673-541 عمر ابوبکرفتنه ها = 132 اسلام132  محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد  ابجد 583 پنج تن آل عباء حیدث کثاء و آیه مباهله ابجد محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 با عشق علی 583 شبکه نور 583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرندشیعه 385
 
به ابجد محرم 288+385 شیعه =673-541 عمر ابوبکرفتنه ها = 132 اسلام132  محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد  ظالم 971 -430 مقصر = 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 دشمنه اسلامی 541 اهله شر541 آفت کلی 541 مرگ کافر541 فتنه ها 541
حزب جماعت اسلامی 673-541 فتنه ها = 132 اسلام 132به ابجد اسلام 132 بدین 66+66 الله = 132ادیان الله132به ابجد اسلام 132 یا علی هو 132+92محمد+ 110دین الهی+5تن+12امام + +14معصوم=365 روزسال دین به روز می خواهی اسلام 132 اسلام 132 یا علی هو132 اسلام واقعی اسلام علیست اسلام132 +64 دین =196دین اسلام 196دین اسلام 196 کلید اسلام 196 کلید بدین الله 196 کلید بدین الله196دین اسلام 196قلب اسلام196اسلامه مهدی196امام کل دین196دین اسلام 196ضرب14معصوم 196 دین اسلام 196 میباشد196کلیدبدین الله196+189 دین با حق=385 شیعه
پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام واقعی الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 ووووبه مقاله های دیگر اگر یک سال بخوانید هم تمام نمیشو د پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد سلام بر مادر شیعیان جهان حضرت فاطمه سلام الله علیه
در خدمت امام
 حزب جماعت اسلامی 673-541 فتنه ها = 132 اسلام 132  به ابجدعلم ریاضی قرآن 583 محمدعلی فاطمه حسن حسین 583 اهل قرآن دین اسلام 583 عاشوراه 583 امت اسلامی583 عاشوراه 583 یا ارزش جانباز583شیعه بدین اسلام583امت اسلامی583 عاشوراه583اهل بیت فاطمه583 اهل دین قلب قرآن583اهل دین اسلام قرآن 583باولایت امامان583
وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:سلام بر صلابت حیدرمولاء قائم آل محمد(عج) نام شیعه5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و 12حق12 اسلام 12را بپذیر پیغمبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25شیعه 25 کعبه 25 آل الله 25 والله25 تقوی25اصل  اسلام 25انسان کامل 25 انسان نمونه 25عدالت25 مهندسی25دکترا25 آل الله25 شیعه25 کعبه25اصل اسلام 25وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ طبق آیه قرآن فقط شیعه بحق و رستگار عالم استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ قال رسو الله یا علی انت و شیعتک هم الفائزون یا علی تو و شیعیانت رستگاران اهل عالمید وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه25 بسم الله25اصل اسلام 25 انسان کامل 25 انسان نمونه 25 والله25 آل الله 25 بانام آدم ها 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 گنج قرآنه25 نفس قرآن 25 با امام حق 25شیعه 25 کعبه 25 آل الله 25 با آل قرآن25نگه الله25یا سید 25 اولین25دین آدم 25محشره 25اسم اعظمه25شاه مردان25 باشاه دین25شیعه 25 شاه مردان25 خدایی25 باحقی25قرآنی25 مظلومه 25دلاور25بسیجی 25قهرمان25مخلصی25جلوه خدا25شاه مردان25 گنجه قرآن25اسم اعظمه25بسلطانه نام شیعه 12 بار در قرآن آمده وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ 25باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ هرکسی شیعه نباشد بدبخت عالم اگرحال نداری ثواب کنی گناه نکن تا جوانی مستی پیر میشی که شکستی پس خدا را کی میپرستی مردم ملک را می بینند و از ملکوت خبر ندارند اگر داشتند هر گز نافرمانی الله را نمی کردند  اگر خطها ریز میباشد کنترل را بگیر و قلتک روی موس را به جلو بچرخان بزرگ نمایی میشود پیامبر فرمود از مردم بپرسید علی را دوست داریدیانه هر که گفت دوست دارم اهل بهشت و هرکه گفت نه اهل دوزخ است ایمان شما در چه حد است شما ببین یک جانباز و فرزند شهید را دوست داری یا نه اگر دوست نداری اهل دوزخی دراین دوسال خدایی همه دشمنان دوست شدند ولی بعضی از دوستان در کارهای غیر علمی و غیراز ابجدقرآن سه نفر نماینده شیطان ازهمکاران با اینجانب سرناسازگاری نهادند 365با نماینده علی محمد365 اگر از خداوند طلب بخشش نکنند بدوزخ خواهندرفت کسانی که از شیطان پیروی میکنند اهل دوزخندعدالت علی باید در مورد بی نمازها و روزه خورها آماده باشد وقتی با مومن آل محمدروبرو میشوی شرط ادب را رعایت نما و جلوی مردم روزه خاری نکن وقتی با انسانهای بی نماز روبرو میشوم ارزش سگهای ولگرد پیش من بیشتر از یک آدم بی نماز است از ده نفر از جوانان مترو پرسیدم شما نماز می خوانی 8 نفر گفتند نه نماز نمیخوانیم کوفت حیف از نون حیف ازهوای آلوده 22شیطان22مقصر22شرابیا 22بدبختی 22ملحد22هذیان22عمر22ابابکر22شیطان22لعنت22ملحد22مجرمان22منافقان22لواط22ایدز22آلوده22فاحشه                      به ابجد فرق مومن و کافر چیست مومن ابجدمومن136 -301کافر= 165 مومن به حقیقت لا اله الاالله165لا اله الا الله 165نمای دین 165مومن به حقیقت لا اله الاالله میگوید ایمان دارد ولی کافر معنای لا اله الا الله165 و مومن را بخوبی نمی داند درک نمیکند اگر میدانستند چه عذاب درد ناکی منتظر آنهاست حتما" ایمان میآوردند به ابجدپلید اهل دوزخی 707-166 =541  فتنه ها  ابوبکر و عمر 541   حزب جماعت اسلامی 673-541 فتنه ها = 132 اسلام 132به ابجد اسلام 132 بدین 66+66 الله = 132ادیان الله132به ابجد اسلام 132 یا علی هو 132+92محمد+ 110دین الهی+5تن+12امام + +14معصوم=365 روزسال دین به روز می خواهی اسلام 132 اسلام 132 یا علی هو132 اسلام واقعی اسلام علیست اسلام132 +64 دین =196دین اسلام 196دین اسلام 196 کلید اسلام 196 کلید بدین الله 196 کلید بدین الله196دین اسلام 196قلب اسلام196اسلامه مهدی196امام کل دین196دین اسلام 196ضرب14معصوم 196 دین اسلام 196 میباشد196کلیدبدین الله196+189 دین با حق=385 شیعه به علم ابجدصغیر ریاضی قرآن این آیه قرآن ابجد سه خلیفه ابوبکرعمر عثمان 74میباشد ان من المجرمین منتقمون74ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد74والشجرتها الملعونه74عمر ابوبکرعثمان74دین اسلام 74فرقه شداین سه خلیفه قاصب باعث74 فرقه شدن دین اسلام شدندبه ابجدشیطان22باابلیس22شیطان22فریب منافق563-541 عمر ابوبکر =22شیطان22هذیان22سست ایمان22دشمن اسلام22عمر22ابابکر22شیطان22دشمن اسلام 22جنگ طلب22بخبیث22ملحد22لعنت22عمر22ملحد22ابابکر22مجرمان 22منافقان22مقصر22بناحقه 22نابحقه22نفرت22انزجار 22بدبختی22 مقصر22شیطان22دشمن اسلام22دورغ22کلک22کید 22نابکار22نیرنگ22 مکارا22روباه 22بانامرد22لواط 22 ایدز22فاحشه22آلوده22پیگرد22مجرمان 22منافقان22دشمن اسلام22 به ابجدمکر منافقین کور دل851- 541 عمر ابوبکر=310عمر310 گمراه دین310فاسق دینه310 عمر310 گمراه دین310ابله منافقا310 جاهل منافق310با قاصب ها پلید دین310 منکر310کفری310جهل عرب 310اباجهل دردین 310عمر 310گمراه دین310 فاسق دینه310دزدانه فدک فاطمه310 310قاصبان بدین310عمر310 قاصبه بدین الهی310فاسق دینه 310عمر 310دزدان فدکه فاطمه310قفل اهل دین310به قاصب دین الهی310گمراه دین310 جهل عرب310اباجهل دردین310جهل عرب310حرامیان310ناحق عالمی310قفل اهل دین نیرنگ310عمر310نیرنگ310منکر310کفری310نااهلان دین جهنمی 310قاصبان بدین310یا بلاء دین اسلام310دلیل نفاقه 310گبر پلید دین310ناحق عالمی310فاسق دینه 310پلید فاسدان دین310پلید ها احمق نادان 310 احمقها نادان پلید310با نادان کل عالمی310ابله بکل عالم310پر مدعا310عمر310 مقصر430+231 ابوبکر= 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم 971+231 ابوبکر= 1202 سه خلیفه وهابی 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 بکافران محض1202ارتش کفار1202 والله کلمه ای بگو که ابجدکبیرش 72و صغیرش25شیعه25و جمعش97کعبه97با زمزم97 اولین97 کعبه عرفان الله47بدین عرفان47شجره ممنوعه 47 روح قرآنی 47 مرشد دین الله 47 استاد اعظم دین ها47 اصل دین ها اسلام 47 جان ها قرآن محمد 47 به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 مونه بدینی 47 آیاته دینی 47به اصله اسلامی 47 دانش قرآنی 47 اسلام ناب محمدی 47شجره مطهره 47 مرشد دین الله 47 استاد اعظم دین ها47 مرشد اعظمی ها 47 مرشد دین قرآن شجره مطهره47 +97 کعبه =144ضرب 12 امام در خودش144 اسلام 144 به ابجد کبیر و صغیر اسلام 144 یعنی114سوره قرآن114+30جزء آن=144 اسلام به ابجد کبیر و صغیراسلام 144 می باشد  کلمه (72والله72 )=144 به ابجد کبیر و صغیر اسلام 144 ضرب 12 امام در خودش 144 میباشد  یه میوه بگو که ابجدش 72و ابجد صغیرش 12 جمعش 84 عید باشد جواب = سیب امام صادق میفرمایداگر مردم میدانستنددر سیب چه خاصیتی میباشد اگر مردم میدانستند در آن چیست تمام بیماریهای خود را با آن مداوا میکردند اگر یک سیب بخوری روزانه هرگز به طبیب مراجعه نخواهی کرد الله 66+18 الله = 84 عید 84 ابجد کبیر و صغیر الله 84 اگر خدا را در هر کاری مد نظر داشته باشی 84 آن روز 84عید84 شماست 4+8= 12 امامن12 ساعت12 ماه های سال 12 به ابجد اسلام 12 حق 12 اسلام 12 نجاتبخش12 گل گل12 قلب12 هوا12 انجمن 12خجسته 12نجاتبخش12 اسلام12 اخلاق12حم12واجب12 اسلام 12 حق12 ساعت 12 ماه های سال 12 رگهای عصب مغز انسان 12 زبان 12حق12  پیامبر فرمود وای بر عالمی که علم ابجد نداند مدیران ایران مدام به این جانب سفارش میکنند بی خیال برای چه وقت میگذاری گمراهان را هدایت کنی بنظر شما اینجانب اصلا" میتوانم بی خیال باشم و درست است دیگر ننویسم لینک ما اتو ماتیک است برای لینک شدن چیزی ننویسیدفقط نظر بدهیدوظیفه کیست که حق بگوید و حق بنویسد تا انسانها310 فاسق دینه310 گمراه دین 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 منکر310 کفری 310 عمر310 گمراه دین310 عمر310مذهب های باطل دین اسلام 310 عمر 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا310 نا اهلان دین جهنمی 310مبتلاء نگردند انسانهای کره زمین فقط یک میلیون از آنها با سواد میباشند و وبلاگ هم دارند تایپ کردن هم بلندند ولی نود درصد بولتوس موبایل هایشان را هم بلد نیستند باز کنند یا عرضه این کار ها را ندارند که تبلیغ دین کنند درعرش نوشته با خط جلی وارث خاتم بوود مولاءعلی قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی اگر شما هم حق 12بگوئید و حق را بپذیرید شما هم شیعه قائم آل محمد هستید شیعه یعنی 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر385 پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 مردعالم 385 اسلام واقعی الله 385 فقط دین اسلام 385 عقیده دین اسلام 385فلسفه دین الله 385 فقط دین اسلام 385شیعه یعنی پذیرفتن حق هرکجا کلمه حقی گفته شود پای شیعه درمیان است چون غذای روح شیعه گفتن کلام حق است حق آزادی محممد12امام علی فاطمه12به ابجد12حق 12اسلام12امامن12ساله12امامن 12خوشبخت12 محممدعلی مهدی12اخلاق12در12حم12انجمن 12 نجاتبخش12اسلام12حق12ساعت12ماه های سال12محممدعلی مهدی 12 حرف اینجانب خیلی خوشبخت میباشم امامی چون12 القائم المهدی 12{عج}دارم سلام برستاره طلایی 5تن آل عباء در نگین انگشتر زیبای امام مهدی فدایی داری خیلی زیاد زمین زیر پای یاران مهدی{عج}به لرزه در خواهد آمدحق گویان الله آسمان وقف نگاهت مهدی صورتت ماه به قربان نگاهت مهدی چشم جادوی خدایی مهدی میبرد دل زهمه راز نگاهت مهدی سلطان سریر ولایتی داری با غلام گدایت حکایتی تودلت تنگ نمیشود که برای ما ما که مردیم کجایی مهدی ما فقط تشنه دیدار تو ایم ما گدائیم تو شاهی مهدی دلو دینم همه جادوی رخت تو همه رازخدایی مهدی بهرما وقت نداری مهدی ما بمیریمو نبینیم مهدی{عج}زیبا روخی که جهان را کند زیبا آقا گر چه بی تو خاکو نه آسمان زیباست همینکه نام تو می بینم جهان همه زیباست امام زین‌العابدین (ع) فرموده‌اند:اهل زمان غیبت او كه قائل به امامت او و منتظر ظهور او باشند، برتر از مردمان هر زمان دیگر هستند زیرا خدای تبارك و تعالی به آنها آن‌قدر عقل، فهم و شناخت عطا فرموده است كه غیبت امام در پیش آنها چون زمان حضور شده‌ است، خداوند اهل آن زمان را همانند مجاهدانی قرار داده كه در محضر رسول اكرم(ص) شمشیر می‌زنند آنها مخلصان حقیقی و شیعیان واقعی و دعوت‌كنندگان به دین خدا در آشكار و


مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابوصد حدیث آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است امام زمان یار نمیخواد فدایی می خواد آقا من دوستت دارم فدات بشم راست میگم دین شیعه همان دین حضرت آدم و حضرت ابراهیم  (ع) است12شیعه یعنی حق گفتن و پیرو حق بودن است ساعت 12ماه های سال 12حق12اسلام 12محمد رسول الله12 به علم ابجد ریاضی قرآن  926 برترین دین 926-541 فتنه ها عمر ابوبکر= 385 شیعه 385
پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385مرد عالم 385وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:هرکسی در زندگی هدف دارد وقتی یهدف الله165لا اله الا الله165دین کاملی165با آل یاسین 165 نباشدانسان زنده نیست ذکرو یاد الله روح و جسم انسان را زنده نگه میدارد5تن +12 امام+14 معصوم = 31 +354 با قرآن =  385 با آل قرآن 385 شیعه385 اسلام واقعی الله 385با قرآن است نام شیعه 12 بار در قرآن آمده شیعه شو تا رستگار شوی قولو لا اله الاالله تفلهو به ابجد صغیر و کبیر 926-541 عمر ابوبکر= 385 فقط شیعها رستگار عالمند پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه385 مرد عالم 385 با آل قرآن 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 بدین اسلام کلید دین+ 59 مهدی = 385 با آل قرآن 385 اسلام واقعی اللهاسلام پیامبر385 فقط دین اسلام 385 به ابجد با حیرم ها ولایت محمدی 936 -541 عمر ابوبکر = 385 شیعه385  به اهل خلیفه الله محمد 926-541 عمر ابوبکر = 385 شیعه میگویند فرقه385 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد محرم 288+385 شیعه =673-541 عمر ابوبکرفتنه ها = 132 اسلام132  محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد به ابجد انسان با ارزش 673- 541فتنه ها =132 اسلام 132+12 ساعت ماه های سال = 144 اسلام به ابجد کبیر و صغیر 144 ضرب 12 امام در خودش میشود 144 یعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزءآن = 144 اسلام به ابجد کبیر و صغیر 144 ضرب دوازده امام در خودش 144 شما هم اگر میتوانی اسلام خود را ثابت بنما ما خوشحال میشویم وگر نه به ابجد صغیر شیطان 22 مقصر22 هذیان 22 عمر 22 ابابکر 22 بدبختی 22 مجرمان 22 منافقان 22   ابجد 583 پنج تن آل عباء حیدث کثاء و آیه مباهله ابجد محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 با عشق علی 583 شبکه نور 583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام واقعی الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 به ابجد محرم 288+261 با کربلاه261 = 583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 محرم نینوا187 +74 فرقه = 583 اهل بیت پیامبر از همه بهترند 583اهل دین قرآن اسلام 583 محمد علی فاطمه حسن حسین583پذیرش دینه 583 شبکه نور583 اهل بیت فاطمه 583 امت اسلامی 583
{قال رسو الله} کتابی الله و عترتی 1587-1202 عمر ابوبکر عثمان = 385 شیعه 385 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه385 با آل قرآن 385 وحی قرآنی 385 فلسفه دین الله 385 بدین واقعی اسلام 385با وصی دین محمد علی385آبروی دین محمدی 385 دین ناب الله محمد علی 385بمومنان دین اسلام 385 شیعه 385  شیعه 385 با آل قرآن 385 وحی قرآنی 385 با رنگ اسلام385 در دل آئینه ها 385 بدین واقعی اسلام385 دینه حق اسلامی 385 سربازانه مهدی  385گوهر بحق دین385براه دین حق385 باعقل کل اسلام385 فقط دین اسلام 385 بدین واقعی اسلام 385با وصی دین محمد علی385  درود خداوندو خورشیدو ماه به فردوسی مجد ما  پس آنگاه بر وی یگانه خدا بفرمود اسحاق و یعقوب عطاکه خود جملگی را به آیین پاک هدایت نمودیم در روی خاک فرستاده شد نوح ز آن پیشترکه آیند این مرسلین دگر بسی پیشتر از نبی حنیف و ز آن نیک اخلاف پاک و عفیف سلیمان و ایوب و داوود راد ز یوسف همان مرد نیکو نهاد ز موسی و هارون دو تن نیکمردکه فرعونیان را نمودند طرد بلی اینچنین بر نکویان راد چنین نیک پاداش خواهیم داد

خداوند از کدام دین راضی میباشد به ابجد رضایت دین الهی الله 1587 - 1202 ابوبکرعمرعثمان = 385 شیعه 385 قال رسوالله فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلامه بحق محمد20+26 علی =385با گنجینه ناب دینه اسلامی 385 { قال رسوالله} کتابی الله و عترتی 1587-1202 عمر ابوبکرعثمان = 385شیعه385 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه385 اسلام واقعی الله385 شهید الله385 شیداء 385 فقط دین اسلام385  شهید319 با ارزش واقعی انسان 319 اسلام واقعی 319 شهید 319 دین ناب محمد علی319شهید 319 فلسفه دین 319 +66 الله = شیعه385  اسلام پیامبر 385با اسلام ناب محمد علی 385دین ناب الله محمد علی 385 با آل قرآن 385 بدین واقعی اسلام385 دینه حق اسلامی 385 اهل دین اسلام ناب محمد علی 385گوهر بحق دین 385 براه دین حق 385 با عقل کل اسلام 385 فقط دین اسلام 385 بدین واقعی اسلام 385با وصی دین محمد علی 385 موسی به هارون 385فلسفه دین الله385 اسلام واقعی الله385بدین واقعی اسلام 385با آل قرآن385 معجزه دین اسلامی 385 شیعه 385   فلسفه دین 319 +لا اله الا الله46= 365 روز سال فلسفه دین 319 +26 علی +20 محمد = 46 = 365 روز سال 365+20 محمد = 385فلسفه دین الله 385 شیعه 385 اسلام پیامبر385

خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ضرب 5 تن در خودش ضرب12 امام در خودش و ضرب 14 معصوم در خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال به ابجد اسلام132+ 92محمد +110 علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال 365اهل دین آل محمد آل علی 365 شاه جهان 365 براهی اسلامیه 365شاه جهان 365 حجاب قرآن365 بجمال روی مهدی 365  قرآن طه 365روز سال 5+6+3= 14 معصوم ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ان شاء الله باعنایات خدا روز به روز در حق بندگانش بیشتر میشود و بزودی شاهد وحدت تمامی ادیان به اسلامه حق 245 علی 110+135 فاطمه = 245 به جمال حق الله245قدیسه الله 245قبله کعبه ای 245 قلبه کعبه ای 245قبله ها اهل الله245 تمام دنیا الله خدای یکتا خدای من خدای شما خدای علی یکی الله  را صدا میزنند اسلامه حق خواهیم بودبیائیم تقسیم کار کنیم همه کارهای سنگین مال ما شما کار نکن دست به سیاه سفید نزنین یک میلیون مال من 7 میلیون مال تو ماموریت ها مال شما فقط ازغافلان نباشیددر هر کاری به خدا توکل کن بسپار به خدا خودش جواب همه را میدهد قراراون دنیا که نمیشه همش بجای دیگری بری به بهشت توکل به خدا من آهنگ غریب روزگارم. به علم ابجد قرآن نگارم لا اقل هر شهری میرم 500الی 600 نفر شیعه میشوند ولی شما که میری فقط شیعه ها را آزار میدی برمیگردی ای وای برمن به ابجدشیطان22دشمناسلام22بدبختی22بدیها22مقصر22هذیان22نیرنگ22شیطان22باابلیس22مقصر22شیطان22 22فاحشه22ایدز22لواط22عمر22ابابکر22دروغ22کلک22کید22تباهی22خدعه22نیرنگ22منکر22سست ایمان22 دشمن اسلام22بدبختی22نفرت22انزجار 22دشمن حق22دشمن اسلام22عمر 22ابابکر 22نابحقه22بناحقه22ناخلفه22مقصر22عمر22ابابکر22دشمن اسلام 22عمر22ابابکر22شیطان22   فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم - 310 عمر=661 عثمان661 ابوبکر =430 مقصر به ابجد اسلامه حق245 یعنی علی 110+135 فاطمه = 245 یا معنی دین 245 دینه بحق الله 245 به جمال حق الله 245 با اهله اسلامی مهدی 245 یا حق با دین مهدی 245به ابجد کبیر ظالم 971 -430 مقصر= 541 عمر ابوبکر 541 مقصر430+231 ابوبکر= 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم 971+231 ابوبکر نفاق= 1202 سه خلیفه عمر ابوبکر عثمان1202 ان من المجرمین منتقمون1202 قاصب خلافت اهل دین 1404 منهای 202 علی محمد = 1202 سه خلیفه قاصب اینم ان من المجرمین ان من المجرمین منتقمون1202مکارروباه خبیس یا پلید 1202 بکافران محض1202 ارتش کفار 1202 به ابجد با امت ملعون اسلام772-541عمر ابوبکر=231 ابوبکر رکب وبا  ابوبکر  به روبا گفتند شاهدت کیه گفت دمبم عمر رمع گله الاغ که از 310 تا بگذرد رمع یا عمر می گویند ابوبکر رکب وبا ظالم 971+231 ابوبکر نفاق= 1202 سه خلیفه عمر ابوبکر عثمان1202 ان من المجرمین منتقمون 1202مکاره روباه خبیس یا پلید معادله مقصر توجه فرمائید مقصر430 +231 ابوبکر= 661 عثمان +310 عمر = 971 ظالم به دست میآید به ابجد با بدترین اتفاق دین اسلام 1447- 245 اسلامه حق= 1202 سه خلیفه قاصبان دین الهی  به ابجد بدترین اتفاق 1248-46 محمد علی= 1202 سه خلیفه قاصب دین الهی به ابجد دشمن قاصب 587-46 محمد علی =541 عمر ابوبکر541 کافر پلید دین اسلام541مجرمین بدین اسلام 541 یا درد دین پلید ملحد 541 با منحرفان تاریخ اهل دین 1743-1202عمر ابوبکر عثمان=541عمر ابوبکر541با عهد شکنان دین568-541 فتنه ها=27 ابوبکر 27دشمن اسلامه 27 ابوبکر 27 منافقانه 27 قاصب دشمن دین651-541عمر ابوبکر= 27 ابوبکر=رکب وبا  ابوبکر دوسال خلافت نکرده خارو ذلیل از دنیا رفت تمام ناحقها دوسال نشده از دنیا میروند قاتلان امام حسین دو سال نشده همه به درک فرستاده شدند سلام بر مختاررحمت الله علیه   وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5 بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 نام آدم25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر25دلاور 25بسیجی 25استاد اعظم 25 حناق که نمیگیری حق را بپذیری پیامبرفرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 کعبه 25 تقوی25 عدالت25والله25 آل الله25 قرآنی 25کعبه25شیعه25شاه مردان 25آل بخداوند25 بمهدی25بپسرآدم 25بنی آدم25شاه مردان25بپیرو25یا آل بخدا25بخدالله25بمکتبه 25شاه مردان 25بمهدی 25بیاسین25دلاور25استاداعظم25شاه مردان25باآدمیان25بایاران25قرآنی 25به انسانی25 بمبارک 25بدین شاها25بسلطانه 25بمکتبه25قرآنی 25یا بحق25یا آل بخدا 25ارباب حق25بمهدی25 بسلطانه25حق آسمانه25بخدا الله25 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 والله25 یا بنی 25کعبه 25آل الله25شیع25دین آدم25یا بنی 25تولده25 استاد اعظم 25شیعه25 اصل اسلام25 انسان کامل 25انسان نمونه  25تولده25سردارت25 دلاور25بسیجی25 خدایی 25 مهندسی 25 دکترا25استاد اعظم25 بمحراب 25کعبه 25برشما ی25 بمبارک25دلاور25بسیجی25بااولی25 25بسلطانه25پادشهیه25بمحراب25آل الله25کعبه25شیعه25 امامیه25بمبارک25برشمای یا بنی 25تولده25 استاد اعظم بانام آدم ها 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر نفهم بفهم  به ابجد صغیر فرقه25شیعه25 یا بنی 25 کعبه 25بهترها۲۵ یا بنی25کعبه۲۵به امرخدا۲۵اصل حق۲۵جلوه خدا۲۵بسیجی۲۵بجهادی ۲۵دلاور۲۵جانه جانانه۲۵محشره ۲5عاشقی ۲۵ره رسم۲۵اساسه ایمان ۲۵ایمان بخدا ۲۵علم خدا ۲۵بی انتها ۲۵استواره  ۲۵و مخلصان ۲۵ره حق ۲۵ضرب  ۵تن ضربدر ۵ =۲۵فقط یک فرقه اهل نجات  است۲۵ شیعه25 یابنی25 کعبه 25  میباشد ۲۵کعبه25یا بنی25تولده25 استاد اعظم 25کعبه۲۵رسول خدا ۲۵شناخت امامتت2۵ تقواء ۲۵عدالت ۲۵ بترازوی عدالتی۵۶۶-۵۴۱ عمر ابوبکر=25  به ابجد (دین حق و حقیقت کدام است566 منهای ابجد مرگ کافر۵۴۱ =۲۵ دین حق شیعه25 اصل اسلام 25 انسان کامل 25 انسان نمونه 25 اصل اسلام 25 کعبه 25 کربلا25   دابه" الارض زمین مولاء قائم آل محمدیست علی مظلوم بود یارانش هم مظلومن لیاقت می خواهد دوستی با یاران قائم آل محمد(عج) دنیا هر کسی را به نحوی می فریبد اگر در دنیا موفق به دیدار علماء دین نگردی در آخرت هم موفق نخواهی شد یا آنها نخواهند شما را ببینند امام مهدی سرباز واقعی میخواهدعشق470 -360مکر اهل دین=110دین الهی 110منادیه110 دین الهی110جلوه الله 110 نگین110دین الهی110 علی110یمین110پلیسی 110نامت110یا علی حقا پلیس عالمی110با ادب اهل دین110وارث محمد مصطفی علیست110یا طبیب دینی110یمین110نمک110نان جو110یاگندمه110 نمک110میخوری نمک دان را نشکن به نانو نمک مرتضی علی اگر حق را نپذیری آن دنیا جواب خدا را نخواهی داد110 دین ماه 110 ماه دین110یمین110نامه اعمال شیعیانش را به دست راستشان میدهد سلام و درود بر پدر شیعیان عالم صلوات پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه385معجزه دین دین اسلام 385معجزه اسلام حسین385 385معجزه کلید دین اسلام 385فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385شیعه 385 مرد عالم385شیداء385 شهید الله 385 اهل بحق امام زمان مهدی385 الله دین اسلام دین مهدی 385 اگرشما هم حق را بپذیرید شما هم شیعه قائم آل محمد(عج) هستید به ابجد حق12 اسلام 12 حق12 اسلام 12 اهل12 اخلاق12انجمن12 نجاتبخش12 اسلام 12حق12 قلب 12 هوا 12 اگر مغز داری رگهای عصب مغز انسان 12 رگ عصب میباشد کعبه 12 ضلع داردنام شیعه هم 12 بار در قرآن آمده نام امام هم 12بار در قرآن آمده و کل شیی احصیناه فی امام مبین23 یا خوشبخت 23 مهدی 23 امام مبین یعنی بدون وحی به اذن خدا از تمام دنیا باخبر است23آئین 23 یاروش 23 این آیه 12 سوره یاسین 23 حرف میباشد23 و کل شیی احصیناه فی امام مبین 23 ابجد مهدی 23 آئین 23 46 علی 26+20 محمد=46ماه 46+46= 82 امام 82 مهدی 82  میباشد امام 82 مهدی هم به ابجد کبیرو صغیر 82 میباشد82+10 فروع دین امام برای عمل کردن و آموختن فروع دین امام شد 82+10= 92 محمد 92+18 ذی الحجه" غدیر خم = 110 دین الهی 110 جلوه الله 110 حواریون عیسی (ع) 12 نفر بودند چشمه های جوشان در قرآن حضرت موسی(ع) 12 چشمه بود جانشینان رسول خدا هم 12 نفرند برادران یوسف در قرآن 12 نفرند ساعت 12 ماههای سال 12 +عشق= 26 علی 26 غیرت 26 کل اسلام 26 معتقد 26 جان حجابها 26 راه حق 26 انتخاب درست 26 بت شکنی 26بدوش نبی26 واقعه 26 غدیر26 وصیت26 به ابجد صغیر26طلاء26 طلای 26راه حق 26 علی 26 واقعه 26 غدیر 26 اخلاق نماز 26 انتخاب درست 26بت شکنی 26 بدوش نبی26طلاء 26 اگر شما هم از جنس طلاء میباشی باید طلای 26عیار باشی26علی26به شهید26راه حق26به شهید26 محرابه26امام علی (ع) فرمود هر علمی26 علم ها 26هزار باب 26دارد 26 علی 26 غدیر 26 علی 26 ماه عالم 26 ماه دین 26 ماه جانی 26 ماه جهانه 26 غدیر 26ماه دین 26 دین ماه 26 وصیت 26بیعت 26 بت شکنی 26 بدوش نبی 26 علی 26راه حق طلاء باید فرمولی داشته باشد شما هم طلایه26 عیار باشیدراه حق 26 علی 26 امام دین 26 حق مسلم 26 واقعه 26 غدیر26 راه بهشت 26 با اهل بهشت 26اهل جنته26راه حق26 عشق حق 26 عشق اسلام 26 ابن عمها 26 محمدها26 و محمد 26 علی 26 به شهید26 محرابه 26 رستگاره 26 به شهید26 راه حق26 علی 26با حج اسلام 26 راه اسلام 26 بقلب اسلام 26 نجات دین 26 26یا بانجات بخش 26 یا نجاتبخش ها 26 بزبان اهل26 بحق اسلام26 عشق اسلام26راه اسلام 26  یا قرآن 26 راه حق 26 علی 26 میباشده 26بیعت 26 +46 فلسفه حجابه  = 92 محمد92 ولی   عمر و ابوبکر اولین کسانی بودند که در غدیر خم به امام علی تبریک گفتند طبق کتب اهل سنت در غدیرالصواعق المحرقة، ابن حجر هیتمی، ج 1، ص 110 / فیض القدیر، زین الدین مناوی، ج 6، ص 218 /  شرح الزرقاني على المواهب اللدنية بالمنح المحمدية، ابو عبدالله زرقانی، ج 7، ص 13 / و منابع دیگر با اختلاف اندکی که در

 به ریاضی قرآن12 اسلام 12 حق12 قلب12 هوا12 اهل 12 اسلام 12 اهل12حق12 انجمن 12 نجاتبخش12 اسلام 12 دوازدهمین امام شیعیان قرآن به هزارو یک دلیل از قرآن حقانیت شیعه که نامش 12 بار در قرآن آمده است نام امام هم 12بار در قرآن آمده                           وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ

  به ابجدرهبر دین الهی الله583عاشوراه 583محمد علی فاطمه حسن حسین583 با عشق علی583 اهل بیت فاطمه 583 امت اسلامی 583 رهبر دین الهی الله 583عاشوراه583 قرآن کبیر 583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 با عقیده الله محمد اهل دین اسلام 583 کهیعص 195+ 278حمعسق = 473 + علی 110 دین الهی = 583  عاشوراه 583نماینده قرآن بدینها 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 ابج پنج تن آل عباء 583خداوند در زمان ظهور23 گنج بدین23مهدی 23فرمان23سلطانه23مهدی23سلیمان23آزادی 23 جهان23 باامام ماه 23 بنورما23 امام زمان مهدی موعود{عج} فرمو د وقال مهدی {عج} : (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العترة، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیه‌السلام، والعین عطشه، والصاد صبره.» و به علم ابجد قرآن کهیعص 195+ 278حمعسق = 473 + علی 110 دین الهی = 583  عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 ابجد پنج تن آل عباء583شبکه نور 583احد عشر583عاشوراه583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد یا رسو الله بعد از شما هم دخرت هم فرزندانش را به شهادت رساندند این بود دوستی با  اهل بیت پیامبر پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ریاضی قرآن فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 ظالم 971-430 مقصر = 541 دشمنه اسلامی 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 قاتلی 541 مرگ کافر541 آفت کلی 541ابوبکر رکب وبا  دو سال خلافت نکرده خارو ذلیل از دنیا رفت تمام ناحقها دوسال نشده خارو ذلیل از دنیا میروند قاتلان امام حسین دو سال نشده خارو ذلیل به دست حضرت مختار به درک واصل شدندبه معادله مقصر توجه فرمائید مقصر430 +231 ابوبکر= تبه کارپلید = 661 عثمان +310 عمر = 971 ظالم به دست میآید  به ابجد کبیر ظالم 971 -430 مقصر= 541 عمر ابوبکر 541 مقصر430+231 ابوبکر= 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم 971+231 ابوبکر نفاق= 1202 سه خلیفه عمر ابوبکر عثمان1202 ان من المجرمین منتقمون1202 ارتش کفار 1202 بکافران محض1202  به ابجد محرم 288+385 شیعه =673-541 عمر ابوبکرفتنه ها = 132 اسلام132  محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد  ابجد 583 پنج تن آل عباء حیدث کثاء و آیه مباهله ابجد محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 با عشق علی 583 شبکه نور 583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرندشیعه 385  پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385 اسلام واقعی الله 385 فقط دین اسلام 385اسلام پیامبر385 ووووبه مقاله های دیگراگریک سال بخوانیدهم تمام نمیشود شیعه یعنی دین الهی 110+135دین الله +128 کلید دین حسین +12 امام =385 شیعه شیعه یعنی دین الهی 110+135 دین الله +128 کلید دین +12 امام = 385شیعه 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر385 مرد عالم 385 شیعه یعنی علی 110+135 فاطمه +128 حسین +12 امام = 385 شیعه 385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 معجزه دین دین اسلام 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385شیعه 385 مرد عالم385

ابجد اسلام 132 بدین 66+66 الله = 132 +64 دین = 196دین اسلام196کلید اسلام 196 کلید بدین الله 196 کلید بدین الله 196دین اسلام 196قلب اسلام196اسلامه مهدیه 196امام کل دین196 مطیع الله 196 ضرب 14 معصوم196دین اسلام196 عشقه پروانه 732-541 عمر ابوبکر= 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 کلید اسلام 196 دین اسلام 196  میباشدکلیدبدین الله196+189 دین با حق =385 شیعه بدین اسلام 583نماینده قرآن511+72 = 583 هفتاددو یعنی 2ضربدر7= 14 معصوم محمد علی فاطمه

 ابجد 5 تن آل عباء 583 محمد 92+110دین الهی+135دین الله +118 حسن +128کلید دین حسین=583برعکس میشه 385 براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمودهیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشدپیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 معجزه دین دین اسلام 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385شیعه 385 مرد عالم385

پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد سلام بر مادر شیعیان جهان حضرت فاطمه سلام الله علیه در خدمت امام عسکری (ع) بودم و فردی از تأویل آیه کهیعص سئوال کرد. امام عسکری (ع) فرمود که از فرزندم «مهدی» پاسخ را دریافت کنید. آن‌گاه امام زمان (عج) فرمودند: «هذه الحروف من أنباء الغیب، أطلع الله علیها عبده زکریا علیه‌السلام، ثم قصّها على محمد صلى‌الله علیه وآله، وذلک أن زکریا سأل ربّه أن یعلّمه أسماء الخمسة، فأهبط علیه جبرئیل فعلّمه إیاها، فکان زکریا إذا ذکر محمداً وعلیاً وفاطمة والحسن سُرِّی عنه همّه، وانجلى کربّه، وإذا ذکر الحسین خنقته العبرة ووقعت علیه البهرة! فقال ذات یوم: یا إلهی! ما بالی إذا ذکرت أربعا منهم تسلیّت بأسمائهم من همومی، وإذا ذکرت الحسین تدمع عینی وتثور زفرتی؟! فأنبأه الله تعالى عن قصته، وقال: (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العترة، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیه‌السلام، والعین عطشه، والصاد صبره.» و به علم ابجد قرآن کهیعص 195+ 278حمعسق = 473 + علی 110 دین الهی = 583  عاشوراه 583نماینده قرآن بدینها 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 ابج پنج تن آل عباء 583 به ابجد محرم 288+385 شیعه =673-541 عمر ابوبکرفتنه ها = 132 اسلام132  محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد  ابجد 583 پنج تن آل عباء حیدث کثاء و آیه مباهله ابجد محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 با عشق علی 583 شبکه نور 583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام واقعی الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385

 روايت سوم، از ابن منذر، از ابن عبّاس روايتي نقل شده است و در آن در مورد دابّـة  الأرض سخن گفته شده كه: دابّـة  مؤلّفه است... و در آن مؤلّفه از هر امّتي چهره‌اي است و چهرة او از اين امّت است. زبان آن زبان مبين عربي است و با زبان آنان با آنها سخن مي‌گويد. با هر کسی به زبان خودش صحبت میکند

از القاب حضرت مهدی (ع) شمرده شده و خروج آن از علائم آخرالزمان است. به علم ابجدحق 12 اسلام 12 دابه 12 امام در زمین میباشندامام باقر (ع) از حضرت على نقل می كنند كه فرمود: من تقسیم كننده بهشت و دوزخم، كسى وارد آنها نمی شود جز بر اساس تقسیم من. منم فاروق اکبر. منم پیشواى آیندگان. منم گزارشگر گذشتگان. جز رسول اکرم (ص) كسى بر من پیشى نمی‌گیرد .او و من دریك صراط مستقیم هستیم، جز اینكه این صراط به نام اوست. به من شش فضیلت داده شد: ا. علم منایا وبلایا و وصایا به من داده شد 2. سخن فصل جدا كننده حق و باطل به من عطا شد. 3. من صاحب رجعت‌ها هستم.4. فرمانروائى كل به من عطا شده 5. من صاحب عصا و میسم هستم 6. من دابة الارض هستم كه با مردم سخن خواهم گفت. (تفسیر برهان ج 3، ص 209 نور الثقلین ج 4 ص 97 تفسیرصافى ج 4 ص 75) میگه من عاشق امام زمانم 5 تا کلمه به ابجد امام زمانش بلد نیست بنویسه شیعه یعنی  کلید دین 128 حسین دارد شیعه کلید اسلام دارد 196 کلید اسلام 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش 196 کلید اسلام دارد اگر دین شما و اسلام شما کلید ندارد دزدی و به درد عمه تان میخورد دین و اسلام شما کلید دارد یا نه ندارد بیچاره عالمی روز قیامت اگر دین و اسلام شما کلید نداشته باشید چطوری می خواهی وارد بهشت بشوی هم اکنون وارد خانه هم می خواهی بشوی وارد ماشین هم میخواهی بشوی باید کلید داشته باشی اگه تخمی فکر میکنی اینم مثالش خداوند زن را نمك زندگي آفريد تا مرد را از گنديدين نجات دهدزنو مرد هم قفلو کلید دارند خداوند به ملائکه دستور داد مامله آدم را درست کنند هزاران مامله درست کردند خدا خندید گفت یکی کافیه بابا گفتند این همه اضافی مانده خداوند گفت دشمنان اهل بیت را از این مامله های اضافه درست کنید منافقان را درست کنیدبه ابجد دروغ بدین 1276-1202 سه خلیفه = 74 عمر 22+27 ابوبکر+25 عثمان =74 دروغگوین 1276-1202 عمر ابوبکر عثمان = 74 بازم ابجد صغیر ابوبکر و عمر و عثمان 74 میباشد 74فرقه گمراه دین  74 فرقه دین همشون گمراهند این که ناراحتی نداره شما هم یکیش چرا دین اسلام 74 فرقه شد ابجد صغیر ابوبکر 27+22 عمر +25 عثمان = 74 ان من المجرمین منتقمون 74ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد74والشجرتها الملعونه74 لعنت خدا به شجره ملعونه تمام انبیای الهی موقع عبادت لعن بر 74شجره ملعونه بامنافقان 74ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 اهله شر541 آفت کلی 541 دشمنه اسلامی 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 عمر ابوبکر 541 قاتلی 541 مرگ کافر 541 به ابجد کبیر ظالم 971 -430 مقصر= 541 عمر ابوبکر 541 مقصر430+231 ابوبکر= 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم 971+231 ابوبکر نفاق= 1202 سه خلیفه عمر ابوبکر عثمان1202 ان من المجرمین منتقمون1202ابوبکردوسال خلافت نکرده با خفت و خاری ذلیل از دنیا رفت تمام ناحق ها دوسال خلافت نکرده از دنیا میروند قاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به درک فرستاد هر طور فکر کردم دنیا ارزش قصب خلافت الله را ندارد165 جاه طلبان دین165 لا اله الا الله165 میگویند ولی به آن ایمان ندارند در روز قیامت به دوزخ میروند

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «آگاه باشید! قسم به خداوند که دابه الارض، انسان است.» [1] این واژه، متخذ از آیه مبارکه «و اذا وقع القول علیهم اخرجنا لهم دابه من الارض...» [2] می باشد. این آیه و سه آیه بعد از آن، از واقعه هولناکی که در آینده به وقوع می پیوندد خبر می دهند. معنی ظاهر آیه این است: هنگامی که مردم مستوجب عذاب شدند (و دوران مهلت پایان پذیرفت)، نماینده قرآن را از زمین زنده می کنیم (جنبنده ای) را از زمین بیرون می آوریم که با آن ها سخن می گوید که مردم به آیات ما یقین نمی آورند. مشهور میان شراح حدیث و اغلب مفسران، این است که دابه الارض از علامات قیامت است، یا نخستین علامت است که کوه صفا منشق می شود. در اخبار شیعه، مکرر آمده که «دابه الارض» از نشانه های قیامت است و امیرالمؤمنین علی (ع) است. در بیشتر کتب حدیث اهل سنت آمده که دابه الارض، همان صاحب عصا و میسم (آلت نشان گذار) است. [3] منظور از عصا، عصای حضرت موسی (ع) است که در دست آن حضرت خواهد بود، و «میسم» به معنای چیزی است که به وسیله آن بر پیشانی چارپایان داغ می زنند و نشان دار می کنند، چنان که در آخرت، امیرمؤمنان قسیم الجنه و النار هستند، در رجعت نیز دوست و دشمن را از یکدیگر جدا می کنند و بر روی بینی دشمنان مُهر باطله می زنند. [4]

2. جمعى دیگر به پیروى از روایات متعدّد دیگری که در این زمینه وارد شده او را یک انسان مى‏ دانند، یک انسان فوق العاده، یک انسان متحرّک و جنبنده و فعال که در آخر الزمان ظاهر مى ‏شود و یکى از کارهاى اصلیش جدا ساختن مسلمانان از منافقان و علامت ‏گذارى آنها است.[7]

برخی از مفسّران نیز با استناد به روایاتی که در ذیل آیه شریفه آمده، قول دوم را پذیرفته اند؛ و در تأویل آن به روایاتی تمسّک کرده اند که دابة الارض را، شخص امام على (ع) می داند.[8]

گفتنی است احادیث دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که  مى ‏توان از «دابة الارض» مفهوم کلى ‏ترى را استفاده کرد که بر هر یک از پیشوایان بزرگ که در آخر زمان قیام و حرکت فوق العاده مى ‏کنند و حق و باطل و مؤمن و کافر را از هم مشخص مى ‏سازند، منطبق ‏شود.[9]

در حدیثی آمده که در روز سوم ورود حضرت مهدی (ع) به بیت المقدس، دابه الارض خارج می شود. [5]
از نظر روایات اهلبیت عصمت و طهارت هیچ تردیدی نیست که منظور از دابه الارض رجعت وجود مقدس حضرت علی بن ابی طالب (ع) می باشد که احادیث فراوانی در این زمینه به دست ما رسیده است. که به برخی از آن ها اشاره می کنیم: امام باقر (ع) از حضرت علی (ع) نقل می کنند که فرمود: «من تقسیم کننده بهشت و دوزخم، کسی وارد آن ها نمی شود جز براساس تقسیم من. من فاروق اکبرم. من پیشوای آیندگانم، من گزارشگر گذشتگانم، جز رسول اکرم (ص) کسی بر من پیشی نمی گیرد. او و من در یک صراط هستیم، جز این که این صراط به نام اوست. به من شش فضیلت داده شده: 1. علم منایا و بلایا و وصایا به من داده شد. 2. سخن فصل (جدا کننده حق و باطل) به من عطا شد. 3. من صاحب رجعت ها هستم. 4. فرمانروائی کل به من عطا شده. 5. من صاحب عصا و میسم هستم. 6. من (دابه الارض) هستم که با مردم سخن خواهم گفت. [6]

همچنين، روايات ديگري كه از اهل بيت(ع) نقل شده، وجود دارد كه اشاره به اين دارند كه دابّـة  الأرض يك انسان است و از اين روايات اين‌گونه برمي‌آيد كه ائمة معصومان(ع) مي‌خواسته‌اند ماهيّت آن دابّـة  را براي يارانشان توضيح دهند و بگويند كه آن دابّه‌، بشري از بني‌آدم است و از جمله حيوانات نيست، هر چند ائمه(ع) به صورت صريح و آشكار، واژة انسان را در مورد آن به كار نبرده‌اند، امّا انسان بودن آن را مي‌توان با بيانات ائمه در مورد كارها و رفتارهاي آن دابّـة  متوجّه شد.

وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ (نمل/82)
هنگامى كه فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخیز قرار گیرند) جنبنده‏اى را از زمین براى آنها خارج مى‏كنیم كه با آنها تكلم می‏كند و میگوید: مردم به آیات ما ایمان نمى ‏آورند.

از آنجا كه در آیات گذشته سخن از استعجال كفار در مورد عذاب و یا تحقق رستاخیز بود و با بى صبرى انتظار وقوع آن را داشتند، و به پیامبر مى‏گفتند: چرا این عذابها را كه به ما وعده میدهى دامن ما را نمىیگیرد؟! چرا قیامت بر پا نمى‏شود؟! در آیات مورد بحث به قسمتى از حوادثى كه در آستانه رستاخیز صورت مى‏گیرد اشاره كرده و سرنوشت دردناك این منكران لجوج را مجسم مى‏ سازد.

نام شیعه 5 بار در قرآن آمده و 7 بار با ترکیباتش 7+5= 12 بار نام شیعه در قرآن آمده  ولی نام فرقه های باطل دین یک بار هم در قرآن نیامده مرد باشید و حرف حق را بپذیرید اینقدر بدبخت و نامرد نباشید . اعراف / 142. "وَوَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاَثِینَلَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ

امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد: روزي رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) وارد مسجد شدند و مشاهده كردند كه اميرمؤمنان ( عليه السلام ) شنهاي مسجد را زير سرش بالش كرده و خوابيده است. با پاي مباركشان او را حركت دادند و فرمودند: «اي دابّة الارض! برخيز».

يكي از اصحاب گفت: اي رسول گرامي! آيا ما همديگر را با اين نام بخوانيم؟

فرمود: نه، به خدا سوگند كه اين نام به او [علي ( عليه السلام ) ] اختصاص دارد. او همان  «دابّة الارض» است كه خداي تبارك و تعالي در كتابش فرموده: به ابجد دابه 12 حق12 اسلام 12 دابه 12اخلاق12 انجمن 12 نجاتبخش 12 اسلام 12 ساعت12ماه های سال 12 دوازده جانشینانه پیامبر بانور الهی  زمین را روشن خواهند کرد  امامان زمین 12 نفرند ساعت 12 ماه های سال 12 اخلاق 12 انجمن 12خجسته12 نجاتبخش 12حق12 اسلام 12 هوا12 قلب 12 زبان12حق12اسلام  12امامن 12+14 معصوم = 26 راه حق 26 علی 26 بیعت26 وصیت 26 ابن عم ها 26پسر حق انسان26 واقعه 26غدیر 26 انتخاب درست 26 جان قرآنه 26 جان رسول26 بت شکنی 26 بدوش نبی26 علی26راه حق 26عالمه 26نیکبخت26 امام علی (ع) فرمود هر علمی26 علم ها 26هزار باب 26دارد 26 دوازده امام 12+14 معصوم= 26 راه حق 26 علی 26 وصیت26بیعت26غدیر 26انتخاب درست26انتخاب بجای 26 امام دین 26مردخدای 26حمعسق26 امام علی (ع) فرمود هر علمی26 علم ها 26هزار باب 26دارد 26 علی 26 غدیر 26 علی 26 ماه عالم 26 ماه دین 26 ماه جانی 26 ماه جهانه 26 واقعه 26غدیر 26 وصیت 26 بت شکنی 26 بدوش نبی 26 علی 26راه حق 26 ان مدینه" العلم و علی بابها قال رسوالله من شهر علم و علی درب آن است پس شیعه علی میتواند نزد علی رود و علم یاد بگیرد غیر شیعه نادان به علم میباشدنام شیعه 5 بار مستقیم در قرآن آمده وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ حق علی را قصب نمودند نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ 

امیر مؤمنان در ضمن خطبه مفصّلي كه در مورد دجّال ايراد فرموده است، بعد از شرح كشته شدن دجّال مي فرمايد:
«
پس از آن47 «طامّه كبري »47 عرفان الله 47است» اصحاب پرسيدند: «طامه كبري » چيست؟ فرمود:جمع شدن47 شجره مطهره47 در کوه صفا و مروه
«
خروج دابّة الارض است كه در نزديكي (صفا) ظاهر مي شود. {47شجره مطهره47 دین عالمی 47 اسلام ناب محمدی 47بدین عرفان47عرفان الله 47 انگشتر حضرت سليمان و عصاي حضرت موسي در دست اوست دابه الارض بزرگترین گنج زمین امام مهدی میباشد ... هنگامي كه سرش را بلند مي كند همه كساني كه در ميان مشرق ومغرب هستند به قدرت الهي او را مي بينند. وآن پس از طلوع خورشيد از مغرب است كه در آن هنگام درِ توبه بسته مي شود». این ایه قرآن هم 47 حروف دارد بشمار(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47 این آیه دارای 47حرف میباشد .47+12 امام = 59 مهدی این آیه قرآن هم 59 حرف میباشد بشمار59 و نرید أن نمن على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین 59 مهدی 59 زمین 59 از آن 59 مهدی 59 میباشد 47 احکام قرانی 47اسلام ناب محمدی47در کتب زرتشت 47 خرد شهر ایزد47منظور47 شجره مطهره 47اصل دین ها اسلام 47به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 با مومن دین اسلام47 مومنان دین اسلام 47. {47شجره مطهره }47 شاه مردان مهدی47شاهنشاه دین اسلامه47 احکام قرآنی47دین عالمی 47 47 احکام قرانی 47اسلام ناب محمدی47در کتب زرتشت 47 خرد شهر ایزد47منظور47 شجره مطهره 47اصل دین ها اسلام 47به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 با مومن دین اسلام47 مومنان دین اسلام 47. {47شجره مطهره }47 با ارباب کل دین 47خورشیده امامت 47 بافرمول حق47 شاه مردان مهدی 47مرد میدانی 47شاهنشاه دین اسلامه47 با ارباب کل دین 47 احکام قرآنی47دین عالمی 47 چقدر زیبا نوشته زرتشت خانواده محترم پیامبر را معرفی نموده است  به ابجد محمد 20+26 علی =46 ماه46+7=53احمد جانشین احمد باید نام خود و همسرش53 ابجد احمد53 باشدعلی 26+27 فاطمه = 53 احمد53 ثبع المثانی من القرآن العظیم مرادنام ائمه شیعه در قرآن بدون تکرار 7 است نام ائمه شیعه بدون تکرار 7 میباشد ثبع المثانی من القرآن العظیم 7 بدون تکرار 7 اسم در قرآن میباشد ثبع المثانی من القرآن العظیم بدون تکرار 7 اسم میباشد محمد علی فاطمه حسن حسین جعفر موسی 7 حروف خانواده محترم پیامبر حروفشان  فاطمة 5 علي 3 حسن 3 حسين 4 علي 3 محمد 4 جعفر 4 موسى4 علي3 محمد 4 علي 3 حسن 3 محمد 4 در مجموع 47 حرف. 47اسلام ناب محمدی47 شجره مطهره47 خرد شهر ایزد47شجره مطهره47اسلام ناب محمدی47عرفان الله 47اصل دین ها اسلام 47به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 با مومن دین اسلام47 مومنان دین اسلام 47. {47شجره مطهره }47 شاه مردان مهدی47 روح قرآنی 47 این آیه نورانی در باره اهل بیت پیامبر فرزندانش میباشد که جمع حروف اسمشان 47 حرف به اندازه47حرف آیه تطهیر میباشد 47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47  این آیه دارای 47حرف میباشد .47+12 امام = 59 مهدی این آیه قرآن هم 59 حرف میباشد بشمار59 و نرید أن نمن على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین 59 مهدی 59 زمین 59 از آن 59 مهدی 59 میباشد این آیه ولایت ائمه هدای هم 59 حرف داردبه ابجد کبیر و صغیر الم 82بهای دین82 2+8=10فروع دین82+10=92 به ابجد صغیر در اسلام فقط حق با علی است =92محمد92به ابجد صغیر در اسلام فقط حق با علی است =92به ابجدکبیروصغیرالم82 امام 82بهای دین2+8=10 فروع دین  82+10= 92 محمدمهدی 4حرف مهدی4ضربدر23مهدی =92 محمد 92یا دواء92 محمد یعنی 2ضربدر9= 18 محمد 92+18 ذی الحجه" غدیر خم= 110علی 110 یا طبیب دینی110 دین الهی 110جلوه الله110 آخرین جانشین پیامبر باید نامش محمد همنام پیامبر باشد92محمد یعنی92یا دواء92محمد یعنی چه 2ضربدر9= 18 ذالحجه" غدیر خم محمد علی را جانشین خود نمود من کنتو مولاء فهذا علی مولاء هر که من مولای اویم این علی مولای اوست 18 ذی الحجه" غدیر خم18ضربدر 14 معصوم =252+385شیعه+100 اهل دین= 737-541 عمر ابوبکر= 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش 196 اسلامه مهدی196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 کلید دین 128 حسین 128 والله کلمه ای بگو که ابجد کبیرش 72 و صغیرش 25 شیعه25 و جمعش 97 کعبه 97با زمزم 97 اولین 97 کعبه 97شجره ممنوعه 47 شجره مطهره 47 +97= 144 ضرب 12 امام در خودش 144 یعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 اسلام به ابجد کبیر و صغیراسلام 144 می باشد  کلمه (72والله72 )شهدای کربلاء سروران اهل بهشتند یه میوه بگو که ابجدش 72و ابجد صغیرش 12 جمعش 84 عید باشد جواب = سیب امام صادق میفرمایداگر مردم میدانستنددر سیب چه خاصیتی میباشد اگر مردم میدانستند در آن چیست تمام بیماریهای خود را با آن مداوا میکردند اگر یک سیب بخوری روزانه هرگز به طبیب مراجعه نخواهی کرد الله 66+18 الله = 84 عید 84 ابجد کبیر و صغیر الله 84 اگر خدا را در هر کاری مد نظر داشته باشی 84 آن روز 84عید84 شماست 4+8= 12 امام ساعت ماه های سال 12 به ابجد اسلام 12 حق 12 اسلام 12 نجاتبخش12 گل گل12 قلب12 هوا12 انجمن 12خجسته 12نجاتبخش12اسلام 12 اخلاق 12 حم 12 واجب 12 اسلام 12 حق12 ساعت 12 ماه های سال 12 رگهای عصب مغز انسان 12 زبان 12حق12  پیامبر فرمود وای بر عالمی که علم ابجد نداند

امير مؤمنان در ضمن خطبه مفصّلي كه در مورد دجّال ايراد فرموده است، بعد از شرح كشته شدن دجّال مي فرمايد:
«پس از آن 47«طامّه كبري »47 است» شاه مردان مهدی47شاهنشاه دین اسلامه47 اصحاب پرسيدند: «طامه كبري » چيست؟ فرمود:
«خروج دابّة الارض است كه در نزديكي (صفا) ظاهر مي شود. 47«طامّه كبري »47 است» شاه مردان مهدی47شاهنشاه دین اسلامه47 {شجره مطهره } 47 با فرمول حق 47انگشتر حضرت سليمان و عصاي حضرت موسي در دست اوست... هنگامي كه سرش را بلند مي كند همه كساني كه در ميان مشرق ومغرب هستند به قدرت الهي او را مي بينند. وآن پس از طلوع خورشيد از مغرب است كه در آن هنگام درِ توبه بسته مي شود».
اهل بیت پیامبر12 اسلام12 حق12 انجمن 12 خجسته12اسلام12 حق12 در12 حم 12 ساعت 12 اسلام 12امامن12دابه 12اخلاق 12 حق12 ساعت 12اسلام 12قلب 12 زبان 12 ماههای سال12 زرتشت سوشیانت 12 حروف12 زرتشت سوشیانت12  میباشد اکنون به آیه تطهیر دقت کنید این آیه نورانی در باره اهل بیت پیامبر فرزندانش میباشد که جمع حروف اسمشان 47 حرف به اندازه47حرف آیه تطهیر میباشد 47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47 این آیه دارای 47حرف میباشد .47+12 امام = 59 مهدی این آیه قرآن هم 59 حرف میباشد بشمار59 و نرید أن نمن على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین 59 مهدی 59 زمین 59 از آن 59 مهدی 59 میباشد این آیه ولایت ائمه هدای هم 59 حرف دارد(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47 این آیه دارای 47حرف میباشد .47+12 امام = 59 مهدی این آیه قرآن هم 59 حرف میباشد بشمار59 و نرید أن نمن على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین 59 مهدی 59 زمین 59 از آن 59 مهدی 59 میباشد به ابجد کبیر و صغیر الم 82بهای دین82 2+8=10فروع دین82+10=92محمدبه ابجدکبیروصغیرالم82 امام 82بهای دین2+8=10 فروع دین  82+10= 92 محمدمهدی 4حرف مهدی4ضربدر23مهدی =92 محمد 92یا دواء92 محمد یعنی 2ضربدر9= 18 محمد 92+18 ذی الحجه" غدیر خم= 110علی 110 یا طبیب دینی110 دین الهی 110جلوه الله110 آخرین جانشین پیامبر باید نامش محمد همنام پیامبر باشد به ابجد صغیر در اسلام فقط حق با علی است =92محمد یعنی92یا دواء92محمد یعنی چه 2ضربدر9= 18 ذالحجه" غدیر خم محمد علی را جانشین خود نمود من کنتو مولاء فهذا علی مولاء هر که من مولای اویم این علی مولای اوست 18 ذی الحجه" غدیر خم18ضربدر 14 معصوم =252+385شیعه+100 اهل دین= 737-541 عمر ابوبکر= 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش 196 اسلامه مهدی196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 کلید دین 128 حسین 128

در میان کتب دینی یهود، آیات مربوط به منجی کمتر دستخوش تحریف ودستبرد متخاصمان قرار گرفته است.برخی این امر را ناشی از گرایش شدید یهودیان به منجی دانسته اند آنچنان که "هارامبام" (موشی بن میمون) یکی از بزرگان و اکابر یهود می گوید:"هر فرد یهودی که به 23ماشیح 23معتقد نباشد و یا چشم به راه آمدنش نباشد منکر بیانات موسی و سایر پیامبران بنی اسرائیل است(1) به ریاضی قرآن در کتب یهود ماشیح 23ماشیح23اصلی23بنی آدم23مهدی23 ماشیح همان مهدی 23وارث 23زمین 23حامی 23 آزادی23عقاب ها 23شاهین23بدین شما23اسدالله 23شاد اینه 23 دین شاها 23 حامی 23بمرده 23شاه مردا23 بدینه23ماشیح 23مهدی 23سلطانه 23 بعالم23  ماشیح23سوشیانت 23بنی آدم 23 مهدی 23 ماشیح 23مهدی23 حامی23 آزادی 23 بدین 23پسر آدم 23 بنی آدم 23 شاه مردا23خداوند در زمان ظهور23 گنج بدین23مهدی23 سلیمان 23یاسین 23  23فرمان23سلطانه23مهدی23سلیمان23آزادی 23 جهان23 باامام ماه 23 بنورما23کلام خدا هم در صحيفه آسماني؛درصحیفه آسمانی23لسان صدق23شاه مردا23معروف است مهدی صاحب الزمان23 لسان صدق23پسر آدم23 بنی آدم 23سوشیانت 23 مهدی 23پسر آدم 23 بنی آدم 23پیرو23 یا آل خدا 23 خدا الله 23 مکتبه23 شاه مردا23 مهدی23 یاسین 23 دین شاها 23 سلطانه23مکتبه23 با قرآنه 23 یا حق 23یا آل خدا 23 با ارباب من 23 مهدی 23سلطانه23 پیرو 23خدا الله 23
دروگوهر می طراود از لسان من به بقربان کلام  گوهر زیبای تو چکنم که دورم ارباب و لسان صدق علیا «مهمي 23 آخر» در انجيل؛ مهمید همان مهدی میباشد 23 مهمی 23نجیب ها 23اولی23 مهدی23 وارث 23زمین23مهدی 23سلطانه 23بعالم 23حامی 23بدین23کلام خدا 23لسان صدق 23مهدی23بنی آدم23ماشیح 23 بنی آدم 23 ماشیح 23 مهدی23 و در کتاب زرتشت 23سوشیانت23 پسر آدم 23 بنی آدم 23 شاه مردا23 مهدی 23 گنج بدین 23 سلطانه 23شاهنشهی23 شا ه جهان ها 23 مهدی23 گنج بدین23 یاسین 23 سلطانه 23 دین شاها 23  دابه
از پیغمبر خاتم پیغمبران پرسیدن شما چه کسی را بیشتر از همه دوست داری فرمود الهی من و پدرو مادرم به فدایش فدایی بسیار دارد پیامبر میداند 124 هزار پیامبر و 14 معصوم بخاطروجودذی جود ایشان  بوده است12 یاسین این آیه 23 حروف دارد ابجد امام آگاه به تمام دنیاست 23 و کل شیی احصیناه فی امام مبین 23 مهدی23 گنج بدین23یاروش23آئین23 از پیغمبر خاتم پیغمبران پرسیدن شما چه کسی را بیشتر از همه دوست داری فرمود الهی من و پدرو مادرم به فدایش فدایی بسیار دارد پیامبر میداند 124 هزار پیامبر و 14 معصوم بخاطروجودذی جود ایشان  بوده است12 یاسین این آیه 23 حروف دارد ابجد امام آگاه به تمام دنیاست 23 و کل شیی احصیناه فی امام مبین 23 مهدی 23 امامی که بدون وحی به امر خدا از همه جا باخبر است در زمان قدیم اگر میگفتند بدون نامه از همه جا آگاه است بدون تلگرام بدون موبایل با همه در ارتباط است

در میان کتب دینی یهود، آیات مربوط به منجی کمتر دستخوش تحریف ودستبرد متخاصمان قرار گرفته است.برخی این امر را ناشی از گرایش شدید یهودیان به منجی دانسته اند آنچنان که "هارامبام" (موشی بن میمون) از بزرگان و اکابر یهود می گوید:"هر فرد یهودی که به 23ماشیح 23معتقد نباشد و یا چشم به راه آمدنش نباشد منکر بیانات موسی و سایر پیامبران بنی اسرائیل است(1) خدایا روح هارامبام موشی بن میمون را قرین شادی بفرما اینجانب خود را یکی از پیروان این بزرگ مرد میدانم که منجی عالم را در صدر تمام دینش قرار داده است ما هم همین را میخواهیم دین حق اسلام ناب محمد علی قطعا" اگر ما در زمان پیامبر بودیم در زمان هر پیامبری بودیم شیعیان از همه بیشتر پیامبرشان را دوست میداشتند خوشا به حالت یا قائم آل محمد شیعیان شما از یاران تمام انبیاء به شما وفادارترند واقعا" بشما تبریک میگویم اگر به آنها بگویی در آتش روید میروند اگر بگویی خودت را برایم بکش می کشند خیلی خیلی عجیبند فدایی بسیار داری آخه پیامبر خاتم فرمود من و پدرو مادرم به فدایش الهی ای کاش من از غلامان ایشان بودم پیامبر اسلام افتخار به غلامی فرزندش مهدی را داردآیا شما غلامی فرزندتان را نمیکنید اگر میکنید پیامبر هم افتخار میکند غلام حضرت مهدی باشد در کتب یهود به ریاضی قرآن ماشیح23مهدی23اصلی23بنی آدم 23 مهدی23 ماشیح همان مهدی 23وارث 23زمین 23حامی23 آزادی23 عقاب ها 23شاهین23بدین شما23شاد اینه23دین شاها23حامی23بمرده 23شاه مردان23 دین شاها 23سلطانه 23 بدینه 23ماشیح 23مهدی 23سلطانه 23 بعالم23  ماشیح 23 مهدی 23ماشیح23کلام خدا23حامی23آزادی23بدین 23کلام خدا هم درصحيفه آسماني؛در صحیفه آسمانی23لسان صدق23شاه مردا 23معروف است مهدی صاحب الزمان  23 لسان صدق 23 مهدی 23 دروگوهر می طراود از لسان من به بقربان کلام  گوهر زیبای تو چکنم که دورم ارباب پنج نقطه با 12 کلمه  و لسان صدق علیا «مهمي 23 آخر» در انجيل؛ مهمید همان مهدی میباشد 23 مهمی23نجیب ها 23اولی23 مهدی23 وارث23 سلطانه23زمین23مهدی 23سلطانه 23بعالم 23حامی 23بدین23کلام خدا 23لسان صدق 23مهدیبنی آدم 23سوشیانت 23 مهدی 23پسر آدم 23 بنی آدم 23پیرو23 یا آل خدا 23 خدا الله 23 مکتبه23 شاه مردا23 مهدی23سلطانه 23بعالم 23 یاسین 23 مهدی23 یاسین 23 القرآن الحکیم = این آیه هم 23 حروف دارد مهدی 23 وکل شیی احصیناه فی امام مبین 23 حروف دارد مهدی 23مهمي 23 آخر» در انجيل؛ مهمید همان مهدی میباشد 23 مهمی 23نجیب ها 23اولی23 مهدی23 وارث 23زمین23مهدی 23سلطانه 23بعالم 23حامی 23بدین23کلام خدا 23لسان صدق 23مهدی23بنی آدم23ماشیح 23 بنی آدم 23 ماشیح 23 مهدی23 و در کتاب زرتشت 23سوشیانت23 پسر آدم 23 بنی آدم 23 شاه مردا23 مهدی 23 گنج بدین 23 سلطانه 23شاهنشهی23 شا ه جهان ها 23 مهدی23 گنج بدین23 یاسین 23 سلطانه 23 دین شاها 23 دابه 12 حم 12 حق 12 اسلام 12 ساعت 12 ماه های سال 12جانها 12 قلب12 اخلاق12 انجمن 12 نجاتبخش 12اسلام 12 حق12

در كتاب معروف زرتشتیان کتابد  زند پس از ذكر مبارزة همیشگی ایزدان و اهریمنان می خوانیم:
آنگاه پیروزی بزرگ از طرف ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم كیهان 26به سعادت26 اصلی23 خود رسیده بنی آدم 23بر تخت نیك بختی خواهند نشست.41 به ریاضی قرآن بنی آدم 23 مهدی 23 حامی23 سلیمان23سلطانه23یاسین  23 آزادی 23 زمین 23 از آن 23 مهدی خواهد شد
2- جاماسب در كتاب جاما سبنامه از زرتشت نقل می كند كه می گوید:
مردی بیرون آید از زمین تازیان، از فرزندان هاشم، مردی بزرگ سر، بزرگ تن و بزرگ ساق خیلی خیلی قهرمان و بزرگه جیگر  و بر آیین جد خویش و با سپاه  پ بسیار و روی به ایران نهد و آبادانی كند و زمین را داد كند.42 ای داد بیداد همه منتظر منجی عالمند 42
3- درهمان كتاب پس از بشارت دادن به نبوت حضرت رسول(صل الله علیه و اله) می گوید:
و از فرزندان دختر آن پیامبر كه خورشید جهان23 و شام زمان 14نام دارد، كسی پادشاه شود در دنیا به حكم یزدان كه جانشین آخر آن پیغمبر باشد. در میان دنیا كه مكه باشد و دولت او تا به قیامت متصل شود و ..... از خوبان و پیامبران گروه بسیار را زنده كند.....43
4- جاماسبنامه صفحه 121:
سوشیانست (نجات دهنده بزرگ) دین را به جهان23 رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه كن سازد. ایزدان را از دست اهریمن نجات داده ، مردم جهان را همفكر و هم گفتار و هم كردار گرداند.44
5- در كتاب زند و هومن سین صفحه 25 سخن جاماسب را از قول استادش زرتشت چنین نقل می كند:
پیش از ظهور سوشیانس پیمان شكنی و دروغ و بی دینی در جهان رواج می یابد و مردم از خدا دوری جسته، ظلم و فساد و فرومایگی آشكار می گردد و همینها نیز اوضاع جهان را دگرگون ساخته، زمینه را برای ظهور نجات دهنده مساعد می گرداند. وقایعی كه مصادف با ظهور می شود عبارتست از علامات شگفت انگیزی كه در آسمان پدید می آید و دال بر آمدن خردشهر ایزد می باشد و فرشتگان از مشرق و غرب به فرمان او فرستاده می شوند و به همه دنیا پیام می فرستد اما اشخاص شرور او را انكار می كنند وكاذب می شمارند و نگهبانان پیروزگر آسمانها و زمینها در برابر او سر فرود می آورند.

امام زمان مهدی موعود{عج} فرمو د وقال مهدی {عج} : (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العترة، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیه‌السلام، والعین عطشه، والصاد صبره.» و به علم ابجد قرآن کهیعص 195+ 278حمعسق = 473 + علی 110 دین الهی = 583  عاشوراه 583نماینده قرآن بدینها 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 ابج پنج تن آل عباء 583 به ابجد محرم 288+385 شیعه =673-541 عمر ابوبکرفتنه ها = 132 اسلام132  محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد  ابجد 583 پنج تن آل عباء حیدث کثاء و آیه مباهله ابجد محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 با عشق علی 583 شبکه نور 583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام واقعی الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 امام 5 ساله نابقه علم کلام و تفسیر قرآن بفدای آقایی باشکوه انسانی بی نذیرآقایی باادب وکریمی بزرگوار انسان دوست دارد فدای کلمات طلایی وگهر بارایشان گردد وقتی کسی نماینده الله باشد قرآن ناطق باشد بدورازانسانیت و تقواء و عدالت است که جانشین بحق رسول خدا محمد مصطفی و علی مرتضی را تنها بگذاریمازامام علی پرسیدندمقام شمابالاتراست یامقام حضرت مریم وعیسی علی در کعبه چون آمد به دنیا شکاف کعبه میگوید همین را بی اذن علی قدم مزن بر محراب هم زاده محرابو شهید محراب علیست کعبه زایشگاه مولایم علیست دوره مولاء گردیدن عبادت است  ایشان فرمودخداوند دیوار عبادتگاه برترجهان کعبه شکافته شدوخداونددعوت نمود مادرم فاطمه بت اسدمرادرمحراب کعبه به دنیابیاوردوشهید محراب خواهم شدولی به حضرت مریم گفته شدازعبادتگاه خارج شو اینجا زایشگاه نیست محل عبادتگاه ودورشووبه بیابان خشک ولم یضرع بروخودتان قضاوت کنیدتمام کارهایی که عیسی انجام میدادعلی هم انجام میدادهم مرده زنده کردنووووجان خاتم پیغمبران راباکسیکه در عهد عتیق پیامبربوده یکی میباشد تازه بی پدر هم بوده خودتان قضاوت کنید یا حضرت آدم  این آدم بی پدر مادر مگه من دستم بهش نرسه هفتا ماچش کنم تا جای ماچم روی صورتشون بمونه سرخ همینطوری مقام حضرت آدم بالاتراست یامقام حضرت خاتم خاتم خاتم فاطمه کوثرقرآن داشت آدم بی پدر مادر قابیل کشنده هابیل داشت آدم بخاطرنورباعظمت 583 محمدعلی فاطمه حسن وحسین 583 عاشوراه 583 اهل بیت قاطمه 583 با عشق علی 583 بخشیده شد یک آدم بی پدر مادر را با خاتم پیغمبران مقایسه نکن بابای من بی سواد بوده من دکترا دارم و خلبانم بابام الاغ سوار بوده کی بالاتره  آقا من تا این فرقه های کودن و گمراه را هدایت نکنم دست از سرشون بر نخواهم داشتبه علم ابجد قرآن کهیعص 195+ 278حمعسق = 473 + علی 110 دین الهی = 583  عاشوراه 583نماینده قرآن بدینها 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 ابج پنج تن آل عباء 583محمد علی فاطمه حسن حسین 583 امت اسلامی 583عاشوراه583 با عشق علی 583
اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) اوّلين و آخرين امام

امام صادق ( عليه السلام ) از رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) نقل مي كند كه:

در شب معراج گفته شد: «اي محمّد! علي اوّل است، زيرا او نخستين امامي است كه پيمان مرا پذيرفته است. علي آخر است، زيرا آخرين امامي است كه روحش را قبض مي كنم. او همان دابّة است كه با مردم سخن مي گويد».

( - بحارالانوار: ج 40، ص 38 و بصائرالدّرجات: ص 150. )

رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) در ضمن حديث مفصّلي مي فرمايد كه دابّةالارض سه بار ظاهر مي شود و....

( - نورالثّقلين: ج 4، ص 99، مجمع البيان: ج 7، ص 234 و بحارالانوار: ج 6، ص 300. ) «چون سخن بر آنها فرود آيد جنبنده اي را از زمين بيرون مي آوريم و براي مردم سخن مي گويد كه مردم به آيات ما باور نمي كردند».


سپس خطاب به علي ( عليه السلام ) فرمود:

«اي علي! چون آخرالزّمان فرا رسد خداوند تو را در زيباترين صورتي ظاهر مي سازد و در دست تو ميسمي (آهني) هست كه دشمنانت را با آن علامت مي گذاري».

( - بحارالانوار: ج 39، ص 243 و بحارالانوار: ج 53، ص 39 و 52 . )


عصاي موسي ( عليه السلام ) در دست علي ( عليه السلام )

رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) در وصف «دابّة الارض» فرمود:

«تيزپائي به او نمي رسد، فرار كننده اي از او فوت نمي شود. مؤمن را نشان مؤمن، و كافر را نشان كافر مي زند. عصاي حضرت موسي و انگشتر حضرت سليمان با اوست».میدونی آدما بین الف تا ی قرار دارند. بعضی ها مثل " ب " برات میمیرند، مثل " د " دوستت دارند، مثل " ع " عا شقت میشوند، مثل " م " منتظر می مونند تا یه روز مثل " ی " یارت بشن

( - بحارالانوار: ج 6، ص 300 . )

اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) اوّلين و آخرين امام

امام صادق ( عليه السلام ) از رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) نقل مي كند كه:

در شب معراج گفته شد: «اي محمّد! علي اوّل است، زيرا او نخستين امامي است كه پيمان مرا پذيرفته است. علي آخر است، زيرا آخرين امامي است كه روحش را قبض مي كنم. او همان دابّة است كه با مردم سخن مي گويد».

( - بحارالانوار: ج 40، ص 38 و بصائرالدّرجات: ص 150. )

رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) در ضمن حديث مفصّلي مي فرمايد كه دابّةالارض سه بار ظاهر مي شود و....

( - نورالثّقلين: ج 4، ص 99، مجمع البيان: ج 7، ص 234 و بحارالانوار: ج 6، ص 300. )

همه مردم حضرت علي ( عليه السلام ) را مي بينند

امير مؤمنان در ضمن خطبه مفصّلي كه در مورد دجّال ايراد فرموده است، بعد از شرح كشته شدن دجّال مي فرمايد:

«پس از آن «طامّه كبري »47 است» اصحاب پرسيدند: «طامه كبري » چيست؟ فرمود:

«خروج دابّة الارض است كه در نزديكي (صفا) ظاهر مي شود. انگشتر حضرت سليمان و عصاي حضرت موسي در دست اوست... هنگامي كه سرش را بلند مي كند همه كساني كه در ميان مشرق ومغرب هستند به قدرت الهي او را مي بينند. وآن پس از طلوع خورشيد از مغرب است كه در آن هنگام درِ توبه بسته مي شود».

( - بحارالانوار: ج 52، ص 194 / كمال الدّين: ج 2، ص 527 . )

و در حديث ديگر فرمود: «من دابّة الارض هستم، من صاحب عصايم، من جدا كننده حقّ و باطل در قضايم، من كشتي نجاتم».

( - بحارالانوار: ج 41، ص 5 . )



علي ( عليه السلام ) خود را معرّفي مي كند

ابوالطّفيل مي گويد:

مطالبي را در مورد رجعت از سلمان و مقداد و ابيّ بن كعب شنيده بودم، در كوفه به خدمت حضرت علي ( عليه السلام ) نقل كردم، امير مؤمنان همه آنها را تصديق فرمود. آنگاه يقين من به رجعت در سطح يقينم به قيامت شد. يكي از مطالبي كه از محضر آن حضرت پرسيدم در مورد دابّة الارض بود، فرمود از اين پرسش در گذر. عرض كردم مرا آگاه ساز. فرمود:

«دابّة الارض، جنبنده ايست كه غذا مي خورد، در بازار راه مي رود، ازدواج مي كند».

پرسيدم: او كيست؟

فرمود: او كسي است كه استقرار و آرامشِ زمين به وسيله اوست.

گفتم: او چه كسي است؟

فرمود: او صاحب زمين است.

گفتم: كيست؟

فرمود: او صدّيق امّت است، فاروق امّت است، ذوالقرنين امّت است.

گفتم: او چه كسي است؟

فرمود: او كسي است كه علم الكتاب نزد اوست. او كسي است كه به آنچه از طرف خدا آمده تصديق نموده، روزي كه جز من و محمّد ( صلي الله عليه وآله وسلم ) به آن كافر بودند. كه به خدا سوگند منم.

گفتم: نامش را بفرمائيد.

فرمود: گفتم.

( - كتاب اسرار آل محمد ( صلي الله عليه وآله وسلم ) (سليم بن قيس): ص 68 / ايقاظ: ص 366. )

با توجّه به روايات ياد شده هيچ شكي باقي نمي ماند در اينكه منظور از دابة الارض در قرآن اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) است كه در آخرالزمان به دنيا بر مي گردد.

علي ( عليه السلام ) سه مرتبه به دنيا بر مي گردند كه در دفعه سوّم درِ توبه برروي مردم بسته مي شود.
حضرت ابوجعفر، باقرالعلوم  درباره اوّلين مرحله ظهور حضرت حجّت امام زمان (روحي له الفداء و عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف) چنين مطرح فرموده است:

مثل اين كه در حال مشاهده ظهور قائم آل محمّد (عجّ) هستم كه از مكّه به همراه پنج هزار ملائكه به سوي كوفه حركت مي كند، وجبرئيل سمت راست و ميكائيل سمت چپ و مؤمنين در جلو حضرت حركت مي كنند و در حال فرستادن نماينده و لشكر به سوي شهرها مي باشد.

هنگامي كه وارد شهر كوفه گردد، سه پرچم برافراشته شده و به يكديگر ملحق شوند.

سپس حضرت داخل مسجد كوفه مي شود و بالاي منبر مي رود ومشغول صحبت و سخنراني خواهد شد؛ ولي در أثر تراكم جمعيّت وگريه افراد، كسي متوجّه محتواي فرمايشات آن حضرت نمي شود.

تا آن كه جمعه دوّم فرا مي رسد و مردم درخواست مي كنند تا حضرت نمازجمعه را اقامه نمايد.

به همين جهت، حضرت دستور مي فرمايد تا بيرون مسجد شهر كوفه - بين نجف و كوفه - محلّي را جهت إقامه نمازجمعه تهيّه كنند و در همان مكان، نمازجمعه را اقامه مي نمايد.

بعد از آن دستور مي دهد تا آن كه نهر و كانالي از (شطّ فرات) كربلاء تا نجف اشرف حفر نمايند و در همان زمان بدون فاصله، چندين پُل بر سر هر گذرگاهي نصب خواهد شد؛ و در كنار هر پُلي يك آسياب ساخته شود.

امام محمّد باقر ( عليه السلام ) در پايان افزود: مثل اين كه مي بينم پيرزني را كه مقداري گندم بر سر نهاده و جهت آرد كردن به سمت يكي از آن آسياب ها مي آورد و آسيابان، گندم هاي او را بدون مُزد و بدون اُجرت آرد نموده و تحويلش مي دهند.

( - غيبة طوسي: ص 468، ح 485، إعلام الوري: ج 2، ص 287، خرايج: ج 3، ص 1176، روضةالواعظين: ص 263، تلخيص از سه حديث مي باشد. )

امام صادق ( عليه السلام ) پيرامون مسجدي كه بيرون شهر كوفه به دستور حضرت حجّت (عجّ) ساخته مي شود فرمود: داراي يك هزار درب - ورودي و خروجي - خواهد بود؛ و خانه هاي شهر كوفه را به نهر فرات در كربلاء متّصل مي گرداند.

( - غيبة طوسي: ص 467، ضمن ح 484، إعلام الوري: ج 2، ص 287. )

بنيان گذار فرقه بابيه

ميرزا علي محمد شيرازي، بنيان گذار فرقه ي بابيه در روز اول ماه محرم سال 1235 هجري قمري مطابق با سوم (يا بيستم) اکتبر سال 1804 ميلادي (در عصر سلطنت فتح علي شاه قاجار) در شيراز متولد شد.

پدرش محمدرضا شيرازي بود که به خاطر شغل بزازي، او را محمدرضا بزاز مي گفتند و در ايام کودکي علي محمد از دنيا رفت، از آن پس علي محمد تحت کفالت و سرپرستي مادرش فاطمه بيگم و دايي خود به نام سيد علي درآمد.

علي محمد در کودکي توسط دايي خود به مکتب "شيخ محمد عابد" که در محله ي قهوه ي اولياء (بيت العباس) فعلي شيراز واقع بود، فرستاده شد. او سالياني در نزد شيخ محمد عابد درس خواند و قدر مسلم، نوشتن و خواندن و قسمتي از ادبيات فارسي و عربي را در اين مکتب آموخت و عقايد شيخيه توسط شيخ محمد به او منتقل شد.

بنا به مدارک معتبر در کتب بهائيت نه تنها درس خواندن و مکتب رفتن ميرزا علي محمد باب مسلم است، بلکه از قراين و لابلاي مدارک مي توان استفاده کرد که علي محمد حدود يازده سال نزد شيخ محمد عابد، درس خوانده است، زيرا او در ابتداي هفت سالگي به مکتب رفت و در پايان هفده سالگي ترک تحصيل نمود، و به کسب و کار مشغول شد و ادعاي امي بودن وي که توسط طرفدارانش مطرح مي گردد باطل و غير واقعي است

 بستر گمراهي

 

چگونگي تأسيس مذهب شيخيه

 

در سال 1175 هـ.ق در آبادي «اِحساء» واقع در کشور عربستان سعودي کنوني در کرانه خليج فارس، پسري به دنيا آمد که او را احمد ناميدند، وي پس از تحصيلات اوليه، با فرقه هاي صوفيه که سابقه ي طولاني از عصر امام صادق (عليه السلام) تاکنون دارند روابط پيدا کرد، و کم کم روحيه ي صوفي گري در او پديدار شد و مکتبي صوفيانه تحت عنوان "شيخيه" را رواج داد. او در سال 1242ه.ق. در سن 67 سالگي در مدينه از دنيا رفت و در قبرستان بقيع دفن گرديد. چون عقايد وي با اصول اسلامي مغايرت داشت و از جمله يکي از عقايد او اين بود که معاد جسماني را قبول نداشت، مورد اعتراض مراجع و علماي بزرگ آن زمان، مانند: ملا محمد تقي قزويني (شهيد ثالث)، آقا سيد مهدي، حاج ملا محمد جعفر استر آبادي، سعيد العلماء مازندراني، شيخ مرتضي انصاري، شيخ محمد حسن صاحب جواهر و ديگران قرار گرفت، همه ي اين علماء بطلان مذهب او را اعلام کردند.

 

او براساس پيشينه ي فکري صوفي منشي، در عين آنکه شيعه بود، اعتقاد به چهار اصل داشت که عبارتند از: 1- خدا 2- پيامبر 3- امام و 4- باب امام (يعني واسطه ي مخصوص بين امام و مردم) و مدعي بود که خود او نائب و باب خاص امام زمان (عج الله تعالي فرجه الشريف) مي باشد.

 

او در آخر عمر وقتي که تصميم به مسافرت به مکه گرفت، يکي از شاگردانش به نام «سيد کاظم رشتي» را جانشين خود کرد، و از مريدانش خواست که در غياب او و پس از مرگش از سيد کاظم رشتي پيروي کنند.

 

از آن پس پيروان شيخ احمد احسايي به عنوان پيرو مذهب شيخيه معروف گشتند، پس از مرگ شيخ احمد احسايي، سيد کاظم رشتي زمام امور شيخيه را به دست گرفت، او که ه351  م عقيده ي استادش شيخ احمد احسايي بود، خود را از صف مسلمين جدا کرده و داراي مريدان مخصوص بود. سرانجام سيد کاظم نيز در سال 1259 هـ.ق از دنيا رفت.

 

او براي پيروان و شاگردان خود جانشيني تعيين نکرد، لذا آنان پس از مرگ او حيران و سرگردان بودند، سرانجام چهار نفر ادعاي جانشيني سيد کاظم رشتي را نمودند که عبارتند از:

 

حاج کريم خان کرماني، ميرزا شفيع تبريزي، ميرزا طاهر حکاک اصفهاني و ميرزا علي محمد شيرازي معروف به «سيد باب» مؤسس فرقه ي بابيه.

 

اکثر پيروان سيد کاظم رشتي به طرفداران حاج کريم خاني معروف هستند، مرکز اين گروه کرمان است و رهبرشان اکنون يکي از نوادگان حاج محمد کريم خان مي باشد.

 

"ميرزا علي محمد شيرازي" يکي از کساني بود که ادعا کرد که بايد جانشين سيد کاظم رشتي گردد، به اين ترتيب سر و کله ي علي محمد در اينجا پيدا شد و کم کم ـ چنان که شرح داده خواهد شد ـ طرفداراني براي خود فراهم کرد و فرقه ي بابيه را تأسيس نمود.

مواردي چند از دخالت بهائيان در امور سياسي

1- ترور ناصرالدين شاه قاجار

2- پناهنده شدن ميرزاحسينعلي نوري معروف به بهاءالله به منزل سفير روس در تهران پرنس دالگورکي پس از ترور بوساطت منشي سفارت، ميرزامجيد که شوهر خواهر بهاءالله بوده و امتناع سفير از تحويل بهاءالله به مأمورين دولت.

3- اعزام بهاءالله به خارج از ايران در پوشش تبعيد به بغداد به تدبير سفير روس براي تأمين آزادي وي در فعاليت.

4- صدور لوح تشکر از سوي بهاء الله خطاب به امپراطور روس الکساندر دوم: اي پادشاه روس نداي خداوند ملک قدوس را بشنو (مراد خود ميرزا حسينعلي بهاءست) و به تحقيق يکي از سفيرانت مرا ياري کرد هنگامي که در زندان اسير غل و زنجير بودم.

5- دريافت مقرري از دولت روسيه - خود ميرزا حسينعلي بهاء مي گويد: قسم به جمال قِدم که اول ضرري که بر اين غلام وارد شد، اين بود که قبول شهريه از اين دولت نمود.

6- همکاري عبدالبهاء و اطرافيانش با ارتش انگليس و نيز تهيه آذوقه براي انگليسيان در جريان جنگ انگليس با دولت اسلامي عثماني و بيرون راندن عثماني از فلسطين بهنگام اقامت بهاء در فلسطين و متعاقب آن، دريافت لقب «سر»

7- تأييد و دعاي امپراطور انگليس بوسيله عبدالبهاء دومين رهبر بهايي،

خداوند امپراطور بزرگ جرج پنجم پادشاه انگلستان را مؤيد دارد.

8- مخابره تلگرام پادشاه انگلستان در تسليت مرگ حسينعلي بهاءالله و «ابلاغ همدردي پادشاه به جامعه بهايي»

9- تشويق امريکائيان به سرمايه گذاري و سلطه در ايران از سوي عباس افندي عبدالبهاء

10- تأييد تشکيل دولت غاصب صهيونيستي بنام اسرائيل در خاک فلسطين از سوي شوقي رباني، رهبر چهارم بهائيان 

11- دستور شوقي به ايجاد حسن رابطه بهائيان با دولت اسرائيل «... اول آنکه با اولياء حکومت اسرائيل ايجاد روابط نمايد»

12- شناسايي بهائيت بعنوان دين در رديف اديان کليمي، مسيحي، اسلام در کشور اسرائيل.

13- عضويت بهائيان در سازمان اطلاعات و امنيت ايران (ساواک)، نصيري، ثابتي،...

14- عضويت بهائيان در تشکيلات جاسوسي اسرائيل (موساد)

15- همکاري بهائيان در پوشش شرکتهاي بهايي و ماسوني با حزب توده و جاسوسي به نفع شوروي

16- عضويت بهائيان در دولت شاه - هويدا، منصور روحاني، دکتر شاپور راسخ و منوچهر تسليمي،...

17- عضويت بهائيان در تشکيلات ماسوني - دکتر ذبيح قرباني، منوچهر تسليمي،...

18- تهيه مقدمات ايجاد حکومت بهايي

19- کودتا در يکي از کشورهاي امريکاي جنوبي که پس از انقلاب اسلامي در آنجا مقيم شده اند

20ـ ايجاد شبکه مخفي جهاني و سعي در تصرف مناسب و امکانات فرهنگي سياسي در عالم

وقايع‎نگاري يك فرقه منحرف

در روزگاري كه خلاء ايمان و روحيات مذهبي در بسياري از كشورها (به‎ويژه غربي) زمينه‎ساز ظهور و بروز فرقه‎هاي انحرافي بسياري شده، كه هر از چندي يكي از آن‎ها همچون قارچ سر از زمين بيرون مي‎آورد، متأسفانه بسياري حساسيت‎هاي خود را در مقابله با اين فرقه‎هاي انحرافي از دست داده‎اند، گويي وجود اين فرقه‎هاي انحرافي امري عادي و معمولي هستند.

اما با اين وصف اگر ما ايرانيان همچنان نسبت به بابيت و بهاييت حساسيت داريم و با وجود آن‎كه بسيار بدان پرداخته شده، همچنان ضرورت بازپردازي بدان‎ها احساس مي‎شود. از آن روست ‎كه اكثريت قريب به اتفاق فرقه‎هاي انحرافي امروزين ادعاي الهي بودن ندارند، اما بابيان و بهاييان با به‎كار بردن لفظ ديانت ، ادعاي الهي بودن فرقه خود را دارند كه متأسفانه در موارد گوناگوني زمينه انحراف خداباوران را پيش كشيده‎اند. اين در حالي است كه فرقه‎هايي همچون شيطان‎پرستان و نظاير آن اعضاي خود را از ميان آن‎ها كه فاقد ايمان مذهبي هستند، جذب مي‎كنند.

دوم آن‎كه بابيت و همچنين بهاييت خود را ادامه طبيعي مذاهب آسماني دانسته و با ادعاي نفي خاتميت پيامبر اسلام به ميدان آمده‎اند و اين انكار با چسبانيدن خود به دين اسلام و با فرض پذيرش آن صورت مي‎گيرد. با اين تمهيد ، ابتدا اسلام به‎عنوان مذهبي الهي پذيرفته شده و سپس با نفي خاتميت آن، آماج حمله قرار مي‎گيرد.

و سرانجام آن‎كه بهاييت فرزند حرام‎زاده‎اي است كه از دل كلامي خرافي و خشك‎انديشانه برخي علما بيرون آمده و زادگاهش نيز ايران است؛ همچنين بيگانگان اندك زماني بعد با پروبال دادن به آن، در بسط و گسترش آن كوشيدند و در لطمه‎زدن به اسلام و ايران، از بابيت و بهاييت به‎عنوان يكي از ابزارهاي مهم براي تفرقه‎افكني، بهره‎هاي بسياري بردند.

حقيقت آن‎كه بي‎پايگي و بي‎مايگي ادعاي رهبران اين جريان به حدي است كه نيازي به رويكرد تند و تيز و احيانا به‎كار بردن فحش و فضيحت در رويارويي با روش و منش متقلبانه اين فرقه نيست ( آن‎چنان كه اين روزها بسيار شاهد آن بوده‎ايم) كافي است آن‎چه در اين ميان گذشته به‎درستي روايت شده و بابيت و بهاييت را آن‎گونه كه هست، پيش روي مخاطب قرار داد. آن‎گاه خود به سادگي باطل بودن چنين ادعاهايي را درخواهد يافت. 

به مناسبت پرونده بابيت و بهاييت به‎سراغ علي‎رضا روزبهاني از جمله مدرسين حوزه علميه در رشته اديان و صاحب تأليفاتي در حوزه اديان، فرقه‎شناسي و بهاييت رفتم و نگاهي گذرا به عوامل شكل‎گيري و خط سير حركت اين فرقه از آغاز تا به امروز داشتيم كه نكات شنيدني و جذاب بسياري در آن مي‎توان يافت.

بهاييان پس از مهاجرت به فلسطين رابطه نزديكي با يهوديان و جريان صهيونيسم پيدا كردند، اين جريان از كجا شروع شد؟

ارتباط بين يهود و بهاييت از دوره حسينعلي نوري وجود داشته است، حتي از دوره‎اي كه هنوز قصد ورود به فلسطين نداشته نيز در آثارش شواهدي ديده مي‎شود. البته پس از تبعيد بهاييان به فلسطين، مسئله شكل پررنگي به خودش مي‎گيرد. حتي الواحي از او وجود دارد كه بشارت مي‎دهد فرزندان اسماعيل برمي‎گردند به آن سرزمين و بشارت مي‎دهد به كوه صهيون: روزي دوباره تو مجد خودت را پيدا خواهي كرد. در دوره عبدالبهاء كه صهيونيست‎ها تصميم خود را براي حضور و غصب زمين‎هاي فلسطين گرفته‎اند، و حتي چهل سال قبل از تشكيل دولت اسراييلي، بنزوي نخستين رييس دولت اسراييل، با عبدالبهاء در حيفا و عكا ديدار مي‎كند و گفت‎وگوهايي دارند كه بعدا وقتي بنزوي رييس‎جمهور مي‎شود، اين مطلب را به استحضار شوقي افندي مي‎رساند.

در تاريخ بهاييت شاهد پيوستن اقليت‎ها و به‎ويژه يهوديان به بهاييت هستيم، چه عاملي باعث شد كه يهوديان تا اين اندازه ميل به گرويدن به بهاييت داشته باشند؟

بله، يهوديان در مقطعي گرايش زيادي به بهاييت دارند، به‎ويژه جريان يهود همدان كه جريان قدرتمندي هم هست و با آژانس جهاني يهود ارتباط نزديكي داشته است. در واقع بسياري از يهوديان اين گروه كه به بهاييت مي‎پيوندند از اعضاي اين جريان هستند. در تاريخ يهود ايران كه توسط دكتر حبيب لروي (كه يك صهيونيست معروف است) نوشته شده وقتي صحبت از يهودياني كه به اسلام پيوستند مي‎شود، با غضب فراواني از آن‎ها ياد مي‎كند؛ اما در مورد يهوديان بهايي با لحن بسيار دوستانه‎اي درباره آن‎ها مي‎نويسد كه گويي اينان هنوز يهودي هستند و تفاوتي با گذشته ندارند. در پيدايش بهاييت و بابيت يكي از اقوامي كه مي‎توان گفت بسيار نقش داشتند، يهودي‎ها بودند؛ به‎ويژه يهودياني كه در دولت‎ها يا كنسول‎گري‎هاي روسيه، انگليس و عثماني بودند در هدايت جريان بهايي و بابي نقشي قابل توجه دارند. حتي دلايلي وجود دارد كه مي‎توان گفت با مديريت همين يهوديان بودكه جريان بهايي به اسراييل رسيد. از طرفي جريان بهايي جرياني بود كه در راستاي هدف‎هاي اسلام‎ستيزانه مي‎توانست مورد استفاده قرار گيرد.

در پيوند با يهوديان و صهيونيسم، بهاييان چه اهدافي را دنبال مي‎كردند؟

بهاييان بيشتر براي بقا تلاش مي‎كردند و كوشش داشتند كه به يك منبعي متصل شوند. انگليس نظامياني را كه در فلسطين به‎عنوان حاكم انتخاب مي‎كند عمدتا يهودي هستند. بنابراين بهاييان براي نزديك شدن به قدرت، ناچار هستند به يهوديان نزديك شوند و درواقع انگلستان هم از آن‎ها به‎عنوان ابزاري براي تثبيت يهوديان در فلسطين استفاده مي‎كند. در واقع اين يك رابطه و تعامل متقابل است كه در زمينه هايي در يك جهت قرار مي گيرند. اگر به روابط شوقي افندي با رؤساي دولت نخستين اسراييل دقت كنيد، كاملا روشن است كه اين‎ها به يكديگر امتياز مي‎دهند و امتياز مي‎گيرند.

به‎نظر مي‎رسد هربار كه يكي از رهبران بابي يا بهايي در گذشته، دعوايي بر سر جانشيني او به‎وجود آمده. اين دعواها در فرقه بهايي از چه كيفيتي برخوردار بوده است؟

ميرزا حسينعلي نوري پيش از مرگ خود براي اين‎كه آن اختلاف‎هاي جانشيني كه ميان خودش و ازل وجود داشت تكرار نشود، در يكي از آثار خودش به‎طور مشخص غصن اعظم يعني عبدالبهاء را به غصن اكبر (ميرزا محمدعلي) ديگر پسرش ارجحيت داده و به جانشيني برمي‎گزيند، اما با اين حال اين اختلاف ميان آ‎ن‎ها درمي‎گيرد و عبدالبهاء موفق مي‎شود رقيب را كنار بزند. اين اختلاف‎ها نيز مبناي عقيدتي ندارد، بلكه بيشتر اختلاف بر سر قدرت است كه همواره ميان شاهزادگان جريان داشته، درواقع يك مزرعه پرباري است كه پدر براي آن‎ها فراهم كرده و هريك مي‎خواهند بيشترين نفع را از آن ببرند. عبدالبهاء شخصي است بلندپرواز كه قصد دارد دم و دستگاهي مثل پدر براي خود درست كند. ميرزا محمدعلي اگرچه اعتنايي به برادر ناتني خود ندارد و مي‎كوشد كه او را به‎عنوان اين‎كه سعي در آوردن دين جديدي دارد، از ميدان به‎در كند، اما برادرش با برگزيدن نام عبدالبهاء سعي مي‎كند انديشه‎هاي خود را از زمان پدر بيان كند و سرانجام هم موفق مي‎شود.

آيا عبدالبهاء دقيقا راه پدر را دنبال كرد و به بسط افكار و نظريات او پرداخت؟ دقيقا چه تغييراتي در بهاييت بعد از آن به‎وجود آمد؟

به‎لحاظ كلامي ميان آن‎چه كه عبدالبهاء پس از پدر خود مطرح كرده، تفاوت‎هاي روشني را مي‎توان مشاهده كرد؛ هرچند كه عبدالبهاء آن‎ها را از زبان پدر خود شرح و توضيح مي‎دهد. براي مثال در باب اختيار همسر، ميرزاحسينعلي نوري عقيده‎اش اين بود كه بهاييان تا دو زن مي‎توانند داشته باشند. اما عبدالبهاء مي‎گويد، يك زن بيشتر نمي‎توان گرفت چراكه مشروط به شرط محال است؛ در حالي‎كه ما در كلام ميرزاحسينعلي شرط و شروطي را نمي‎بينيم. او در عين اين‎كه اختيار دو زن را جايز مي‎داند، تنها اشاره دارد كه اختيار يك زن باعث آسايش و راحتي خانواده است.

لقب «سر» كه عبدالبهاء از جانب انگليسي‎ها دريافت كرد، به پاس چه خدماتي بود كه براي آن‎ها انجام داد؟ چون معمولا انگليسي‎ها بي‎دليل كسي را به لقب سر مفتخر نمي‎كنند.

در جريان حضور نيروهاي انگليسي در منطقه، آن‎ها گرفتار قحطي و نبود آذوقه مي‎شوند، از طرفي عبدالبهاء گندم بسياري را در اختيار دارد؛ به همين خاطر آذوقه ارتش انگليسي را در مدت حضورش در فلسطين تأمين مي‎كند. اين مسئله بهانه‎اي مي‎شود براي دادن لقب «سر» به او، اما درواقع لقب «سر» براي گندم‎ها نيست. اين ناشي از سابقه طولاني خدمات گوناگوني است كه عبدالبهاء و بهاييان براي استعمار انگليس انجام داده‎اند كه تبلور آن مي‎شود همين گندم‎ها. عبدالبهاء شخصيتي فرصت‎طلب دارد؛ او چندين‎بار به علت جاسوسي‎هايي كه كرده و درگيري‎هايي كه داشته، توسط دولت عثماني دستگير مي‎شود اما هربار به شيوه‎اي نجات پيدا مي‎كند.

بهاييان امروز چه شرايطي دارند؟ ميزان پايگاه آن‎ها در ميان مردم دنيا چقدر است؟

بهاييان ادعا مي‎كنند كه هفت‎ميليون پيرو دارند. اما بهاييان هميشه در كار خود اغراق و غلو كرده‎اند. حتي اگر ما اين رقم را بپذيريم از هر هزارنفر از مردم دنيا يك نفر بهايي است كه در مقايسه با دين اسلام كه هر پنج نفر در دنيا يك نفر مسلمان است، رقم ناچيزي به‎حساب مي‎آيد. يعني اين‎كه بهاييت برخلاف ادعاي رهبران آن هنوز نتوانسته جايگاهي در دنيا پيدا كند.

فكر مي‎كنيد بهاييان امروز با تأكيد بر چه محورهايي به امر تبليع مي‎پردازند؟

بهاييان امروز با روي آوردن به انسان‎محوري و كارهاي خيرخواهانه ظاهري، همچنين حمايت از محيط‎زيست و يكسري رفتارها كه سعي دارند در جهان به‎صورت طرفداران صلح مطرح شوند، عمل مي‎كنند كه البته توفيق چنداني هم به‎دنبال نداشته و در واقع بيشتر سر و صدا به راه انداخته‎اند.

به‎لحاظ جمعيتي بهاييان بيشتر در كدام كشورها حضور دارند؟

عمده جمعيت بهاييان دنيا در آمريكا هستند، البته قبل از انقلاب بيشتر جمعيت آن‎ها در ايران بود، اما پس از انقلاب، آمريكا بيشترين جمعيت را با يك‎ميليون نفر برخوردار است. البته اين آماري است كه خود آن‎ها ادعا مي‎كنند و ما سند خاصي نداريم كه بتواند آن را ثابت كند. بعد از آمريكا ايران بيشترين جمعيت را دارد كه با يك ادعاي دويست‎هزار نفري همراه است. اما با توجه به سفرهاي بنده به مناطق مختلف بهايي‎نشين و تحقيقات ميداني كه انجام داده‎ام، به اين نتيجه رسيده‎ام كه جمعيت بهاييان ايران را بيشتر از هشتاد تا صدهزار نفر مي‎توان تخمين زد كه بيشترين آن‎ها در كرج زندگي مي‎كنند.

اين جمعيت پراكنده به‎لحاظ ساختار روحاني چگونه اداره مي‎شود؟ مي‎دانيم بهاييان اغلب مسايل حقوقي، اجتماعي و... را در داخل خودشان حل و فصل مي‎كنند.

بهاييان ساختار روحاني خاصي ندارند و فرد روحاني و يا حوزه علميه و نظاير آن ندارند. يك بيت‎العدل سراسري وجود دارد كه در سطح مناطق مختلف به آحاد بهايي تقسيم مي‎شود كه هركدامشان به‎نوعي مبلغ هستند. بهاييان ساختار خود را به‎طوري تبيين كرده‎اند كه هر فرد بهايي، بخشي از جامعه بهايي را در اختيار خود دارد. جامعه بهايي كه در شهرهاي مختلف وجود دارد، هركدام يك لجنه و هيئت‎هاي مختلفي دارد كه وظايف ميان آن‎ها تقسيم شده است. از كفن و دفن اموات تا كميته‎هاي آموزش جوانان، جشن‎ها و... در حقيقت آحاد بهايي هستند كه در جامعه بهايي ايفاي نقش مي‎كنند كه اين به خودي خود باعث شده كه اين افراد آن‎قدر درگير وظايف مختلف بشوند كه فرصت فكر كردن از آن‎ها گرفته مي شود. آن‎گونه كه بسياري از آن‎ها تنها به انجام وظيفه فكر مي‎كنند تا اين‎كه اصلا خود وظيفه چه هست.

به‎عنوان آخرين پرسش از ميان دولت‎هاي امروز فكر مي‎كنيد كداميك بيشترين حمايت را از بهاييان صورت مي‎دهد؟

امروز اين آمريكاست كه پا جاي محافل استعماري گذاشته و با ايجاد يك چتر حمايتي بهاييان بيشترين كمك را به آن‎ها صورت مي‎دهد

منظور رواياتى که ظلم وستم را در آخر الزمان فراگيرد ياد کرده چيست؟

پاسخ: چنانکه بارها ذکر شد، رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) در خصوص آخر الزمان فرمود: (مهدى از فرزندان من است... براى او غيبت وحيرتى است که در آن مردمان بسيارى گمراه مى شوند، آنگاه همانند (شهاب ثاقب) مى آيد، وزمين را پر از عدل وداد خواهد کرد همچنان که پر از ظلم وستم شده بود).(1)

با کمى دقت در اين روايت شريف، معلوم مى گردد که مراد، فراگيرى ظلم وستم است نه بى دينى وکفر الحاد، يعنى چنان نيست که در هيچ جا، اهل اعتقاد ودين يافت نشوند، وکسى کلمه اى از حق واعتقاد وديانت واحکام را بر زبان نياورد، بلکه مردم معتقد يافت مى شوند، وسخن از حق وايمان گفته مى شود، حتى توده هايى چند، مؤمن به مهدى وپدران مهدى اند، ومنتظر ظهور اويند.

در احاديث رسيده است که: (مسلمانان، در آخر الزمان، به وسيله مهدى از فتنه ها وآشوبها خلاصى مى يابند، چنانکه در آغاز اسلام، به وسيله پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)، از شرک وگمراهى خلاصى يافتند).(2)

اين بيانها ونيز احاديث بسيار ديگر، دلالت دارد که دين ومتدينين، در عصر ظهور - در جاهايى - هستند. آنچه نيست عدالت ومساوات، در کمال عقلى، وروابط انسانى است، در سطح جهان، ومهدى اينها را تامين مى کند، ودين را به بسيارى از مناطق ديگر جهان، به کمک مؤمنان مى رساند.

آنچه مشخصه دوران قبل از ظهور است، شيوع ظلم وستم وعدوان وبيداد است، واگر درست بنگريم، هم اکنون جهان چنين است، واز ظلم وستم آکنده است.

با توجه به اين واقعيت، مى توان، مترقب پديدار گشتن حوادث بزرگ، وطلايع طلوع دولت حقه بود، وبا توجه به همين واقعيات، بايد به آماده سازى جوانان شيعه، وديگر معتقدان به حق، براى يارى مهدى (عليه السلام) دل بست، وبه آن توجه عميق کرد. جريان آمادگى، ديگر نبايد در جامعه ما فراموش شود، بلکه بايد زنده وفعال بماند، وبه ديگر جامعه هاى اسلامى و... سرايت داده شود. (3)

پي نوشته ها :

(1) کمال الدين وتمام النعمه، شيخ صدوق، ص 287.

(2) بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 51، ص 93.

(3) خورشيد مغرب، محمد رضا حکيمى، ص 322.

واقعا" حق دارید شیفته جمال با صفای حضرت مهدی نمونه عالم شوید خدا همه جاست گنج دین همه جاست و میبیند شما را امام جواد عليه السلام فرمود: با ارزش ترين اعمال شيعيان ما انتـظار فـرج است.امتی که راضی به کشتن فرزند پیامبرش باشدوحق را نپذیرد قطعا" اهل دوزخ است ان شاء الله در دنیا هدایت شده و به دوزخ ختم نخواهد شد تا دیر نشده توبه کنید نام شما یک بار هم در قرآن نیامده ولی نام شیعه 12 بار در قرآن آمده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ طبق آیه قرآن فقط شیعه بحق و رستگار عالم استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ قال رسو الله یا علی انت و شیعتک هم الفائزون یا علی تو و شیعیانت رستگاران اهل عالمید وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 والله25 آل الله 25شاه مردان25 آل الله 25 شاه مردان 25 نفس قرآن 25شیعه 25اصل اسلام 25یابنی25آل الله25نفس قرآن 25شیعه25 اذن الله 25اوالله 25 بانام آدم ها 25 بسلطانه 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر نفهم بفهم شاه مردان 25 نفس قرآن 25شیعه 25اصل حق25 شاه مردان25 آل الله 25 شاه مردان 25 نفس قرآن 25شیعه 25اصل اسلام 25یابنی25آل الله25نفس قرآن 25شیعه25 اذن الله 25اوالله 25 بانام آدم ها 25 بسلطانه 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم  بار در قرآن آمده 25
واقعا" حق دارید شیفته جمال با صفای حضرت مهدی نمونه عالم شوید خدا همه جاست گنج دین همه جاست و میبیند شما را امام جواد عليه السلام فرمود:
با ارزش ترين اعمال شيعيان ما انتـظار فـرج است.امتی که راضی به کشتن فرزند پیامبرش باشدوحق را نپذیرد قطعا" اهل دوزخ است ان شاء الله در دنیا هدایت شده و به دوزخ ختم نخواهد شد تا دیر نشده توبه کنید نام شما یک بار هم در قرآن نیامده ولی نام شیعه 12 بار در قرآن آمده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ طبق آیه قرآن فقط شیعه بحق و رستگار عالم استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ قال رسو الله یا علی انت و شیعتک هم الفائزون یا علی تو و شیعیانت رستگاران اهل عالمید وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 والله25 یا بنی 25کعبه 25آل الله 25اصل اسلام 25 دین آدم 25آل الله 25 نفس قرآن 25 بانام آدم ها 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر نفهم بفهم 25 آل الله 25 شاه مردان 25 نفس قرآن 25شیعه 25
به ابجد صغیر فرقه25شیعه25 یا بنی 25 کعبه 25بهترها۲۵ یا بنی 25کعبه ۲۵به امر خدا ۲۵ اصل حق ۲۵جلوه خدا ۲۵ بسیجی۲۵ شاه مردان 25 نفس قرآن 25شیعه 25
بجهادی ۲۵دلاور۲۵جانه جانانه ۲۵محشره ۲۵عاشقی۲۵ره رسم۲۵اساسه ایمان ۲۵ایمان بخدا ۲۵علم خدا ۲۵بی انتها ۲۵استواره  ۲۵و مخلصونا ۲۵مخلصی۲۵رهحق ۲۵ضرب  ۵تن ضربدر ۵ =۲۵فقط یک فرقه اهل نجات  است۲۵ شیعه  میباشد ۲۵کعبه  ۲۵ رسول خدا ۲۵شناخت امامتت2۵ تقواء ۲۵عدالت 25 اذن الله 25 آل الله 25 والله25ارباب جهان25اصل حق25جانه ارباب ۲۵ بترازوی عدالتی۵۶۶-۵۴۱ عمر ابوبکر=25  به ابجد (دین حق و حقیقت کدام است566 منهای ابجد مرگ کافر۵۴۱ =۲۵ دین حق

 نام امام 12 بار در قرآن آمده است نام شیعه 5 بار در قرآن آمده است 5ضربدر 5= 25 نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم آدم باش و حق را بپذیر اگر دین نداری لااقل آزاد مرد باش پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 اولین 25دین آدمی25نفس قرآن25به مکتب25پیامبر25دین آدم25اسم اعظمه 25بانام هاخاتم25محمده 25والله25 یاور 25استاداعظم 25نظرقرآن25کعبه 25شیعه25والله 25باحقی25 قرآنی25به قدیس25شیعه25مخلصی 2استاداعظم25 نظرقرآن25شیداء25شیعه 25کعبه 25یا بنی 25به امرخدا25مخلصی25عاشقی22بادینها25یابنی25با آل خدای 25 ارباب جهان 25 شاه مردان 25 نفس قرآن 25شیعه 25
اصل اسلام 25آل الله 25 شیعه 25 جانه ارباب25قرآنی 25والله 25 اذن الله25بسیجی25 اصل اسلام25جان اربابه25خوشآمدی25والله25 باحقی25یابنی25قرآنی 25کعبه 25شیعه25
مخلصی25تقواء25عدالت25 نام شیعه 5 بار در قرآن آمده و 7 بار با ترکیباتش 7+5= 12 بار نام شیعه در قرآن آمده  ولی نام فرقه های باطل دین یک بار هم در قرآن نیامده مرد باشید و حرف حق را بپذیرید اینقدر بدبخت و نامرد نباشیدوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:قرآن را که قبول داری نام شیعه5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر 5= 25 شیعه 25اصل حق25آل الله25با آل خدای 25اصل اسلام25جلوه خدا25کعبه25خدایی25باحقی 25پیروا25بمکتبه 25 اصل اسلام 25 قرآنی25 25 اصل حق 25بی باک 25 بپدیده25 زوایا25کعبه25 خدایی 25باحقی25 با نامه آدما 25نام آدم هم 25 کعبه25والله25نام آدم25 باردرقرآن آمده آدم باش و حق رابپذیربدبخت ونامردنباش چشمهایت راباز کن دارم با آیه قرآن باشما صحبت میکنم سمن بکمن عمیون فهم لا یعقلون اگر خدا کور و کرت گنگت نکرده باشه ان شاء الله حق را می پذیری و مثل یک مرد حق را میپذیریواقعا" حق دارید شیفته جمال با صفای حضرت مهدی نمونه عالم شوید خدا همه جاست گنج دین همه جاست و میبیند شما را امام جواد عليه السلام فرمود: با ارزش ترين اعمال شيعيان ما انتـظار فـرج است.امتی که راضی به کشتن فرزند پیامبرش باشدوحق را نپذیرد قطعا" اهل دوزخ است ان شاء الله در دنیا هدایت شده و به دوزخ ختم نخواهد شد تا دیر نشده توبه کنید نام شما یک بار هم در قرآن نیامده ولی نام شیعه 12 بار در قرآن آمده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ طبق آیه قرآن فقط شیعه بحق و رستگار عالم استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ قال رسو الله یا علی انت و شیعتک هم الفائزون یا علی تو و شیعیانت رستگاران اهل عالمید وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 والله25 آل الله 25شاه مردان25 آل الله 25 شاه مردان 25 نفس قرآن 25شیعه 25اصل اسلام 25یابنی25آل الله25نفس قرآن 25شیعه25 اذن الله 25اوالله 25 بانام آدم ها 25 بسلطانه 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم 25 بانام آدم ها 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر نفهم بفهم  وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25یا بنی 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 بانام آدمها 25 گنج قرآنه25 خدایی 25نفس قرآن 25 شیعه25 وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 نفس قرآن 25شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 گنج قرآنه25 نفس قرآن 25 شیعه25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 با نام آدمها 25خدایی 25 گنج قرآنه25 نفس قرآن 25 شیعه25   25باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ هرکسی شیعه نباشد بدبخت عالم style="color: #0000ff;">پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد چرا شما شیعه هستی بخاطر اینکه از فرزندان عزیز کوثر قرآن فاطمه دختر رسوله 25خدایی 25والله 25شیعه 25 ابن رسول25یا بنی25 والله25 تقواء25 عدالت 25 اولین 25دین آدم25یا بنی25کعبه25 شیداء 25 شهید ها 25 خوش آمدی25 «ايستاده» 25 (قائم) در کتاب شاکموني؛ ایستاده 25«ماشيع» (مهدي بزرگ) در تورات عبراني؛ شیعه 25 ماشیع 25نظر قرآن 25 استاد اعظم 25علمه 25 والله 25 راستگوها 25 ماشیع 25«ماشيع» (مهدي بزرگ) در تورات عبراني؛ ماشیع

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:

 

هرکسی شیعه

امام حسين عليه السلام فرمود: حضرت مهدى داراى غيبتى است كه گروهى در آن مرحله مرتد مى شوندو بهایی بدین نمیدهند و گروهى ثابت قدم مى مانند و اظهار خشنودى مى كنند. افراد مرتد به آنها مى گويند: «اين وعده كى خواهد بود اگر شما راستگو هستيد؟» ولى كسى كه در زمان غيبت در مقابل اذيّت و آزار و تكذيب آنها صبور باشد، مجاهدى است كه با شمشير در كنار رسول خدا صلي الله عليه و آله جهاد كرده است.

امام صادق عليه السلام به زُراره فرمود: اگر زمان غيبت را درك كردى، اين دعا را هميشه داشته باش: خدايا، خودت را به من بشناسان، چون اگر خودت را به من نشناسانى، پيامبرت را نخواهم شناخت، خدايا رسول خود را به مـن معرّفى كن چون اگر رسول تو را نشناسم، حجّت تو را نخواهم شناخت، خدايا حجّت خود را به من معّرفى كن زيرا اگر حجّت تو را نشناسم از دين خود گمراه شده ام.خورشید آسمان ولایت سلام خورشیدی ماهی وسلام جانشین خاتم پیغمبران نام ماهت میدرخشد هر زمان

به ابجد اهل بهشت 743-541 فتنه ها ابوبکرعمر = 202 محمد 92+110 علی = 202با دین ها الهی حزب الله 202 مهدی به دین ها الله 202 مومن الله 202 محمد92+110 علی =202 امام بکل دین 202مومن الله اهله دین الله202 محمد علی202 شه مردان بعالم 743- 541=202 محمد علی 202 اهل لااله الالله202 محمد 92+110 علی = 202 اهل دین الله 202 مهدی59 +143رستگار اهل عالمه=202  حسین128کلید دین128 حسین 128 +74 فرقه=202باصالح بدین202دین ها اسلام202 یعنی 74 فرقه  باید به محمد و علی برگردند به ابجد اسلام 132 هوای دین الهی 132 محبوب دینی 132اساسی132 بدین الله 132 بدین الله 132 +12 امام =144اسلام به ابجد کبیر و صغیر144ضرب 12 امام درخودش میباشدشه مردان600-541=59مهدی شه مردان بعالم743  - 541=202 محمد علی 202 دین ها اسلام 202 امام هاکل دین 202با دین ها الهی حزب الله202ضرب 14 معصوم 196 دین اسلام 196 اسلامه مهدی196 به اسلامه مهدی202به مهدی به دین الله 202 امام کل دین ها 202کلید ها اسلام 202  دینی الهی حزب الله 202 مهدی بدینی الله202 مومن الله 202 محمد92+110 علی =202 امام بکل دین 202مومن الله اهله دین الله202 محمد علی202 شه مردان بعالم 743- 541=202 محمد علی 202 اهل لااله الالله202 محمد 92+110 علی = 202 اهل دین الله 202 مهدی59 +143رستگار اهل عالمه=202  حسین128کلید دین128 حسین 128 +74 فرقه=202باصالح بدین202 به دین اسلام202 یعنی 74 فرقه  باید به محمد و علی برگردندبه ابجدشیعه یعنی حق مدارو حق پذیر       در مدار حق بوود او بی نظیر و از شیعیان بی حال و وهابی ها متنفرم از آدمهای202 با منطق202 محمد 92+110 علی = 202 دین الهی محمد 202 یعنی علی 110+92 محمد = 202علی 110دین الهی 110محمد 202علی110+92محمد = 202 علی سه حرف3ضربدرعلی26=78+12 امام=92 محمد92+110 علی = 202 مومن الله 202 کسی جزعلی ومحمد نیست مومن الله 202 کلید قلبها 202 محمد 92+110 علی = 202 کلید قلبها 202 کلید قلبها 46 با نوره امام اسلام 46 محمد 20+26 علی = 46 راه حق 26 +20 محمد = 46 محمد +علی = 46 202دینه الهی محمد 202 یعنی علی 110+92 محمد = 202 محمد و علی میباشد علی110+135فاطمه =245دعا کنید مهدی بیاید 245حکم الهی دین الله 245 دین الهی محمد 202 یعنی علی 110+92 محمد = 202محمدعلی 202 به ابجد اسلام 132 هوای دین الهی 132 محبوب دینی 132اساسی132 بدین الله 132محبوب دینی 132 بدین الله132 اسلام دین اسلام به ابجد کبیر و صغیر اسلام میشود  132 +12 امام =144اسلام به ابجد کبیر و صغیر144ضرب 12 امام درخودش میباشد 144+ 8 5 ورث =202 محمد علی 202 شه مردان600-541 شیطان شوم یاس سرطان 737-196=541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541اهله شر541 دشمنه اسلامی541با فریب دهندگان اسلام 541فریب دهندگانه دین الله 541 احمقان کل اسلام ناحق  541آفت کلی 541فتنه ها541عمر ابوکر=59مهدی= شه مردان بعالم 743- 541 فتنه ها عمر ابوبکر=202 محمد علی202 بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 اباصالح  دینه 202دینه اباصالح 202دین حسینی202 صاحبا اهل دین 202 عالمیان202 اهل دین محمدی202 محمد علی 202مومن الله 202 محمد92+110 علی =202 مومن الله 202 محمد علی202دین حسینی202 {جلوه الله بدیدگاه الله 202 بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 اباصالح  دینه 202دینه اباصالح 202دین حسینی202 صاحبا اهل دین 202 عالمیان 202 محمد علی 202مومن الله 202 یا اصول دین 202 کلید ها اسلام 202 کلید ها بدین الله 202 امام کل دینها 202 یا اصل دین ها 202 آقا جانم ها 202محمد92+110 علی =202 مومن الله 202 محمد علی202دین حسینی202 وحی الهی بدین الله 202 محمد 92+110 دین الهی =202 محمد92+110 علی = 202 با صالح دین ها202باصالح دین ها 202کلید دین 128 حسین +74 فرقه = 202 صاحبا اهل دین 202 عالمیان 202 عالمانی202 علی محمد 202 وحی الهی بدین الله 202 بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 اباصالح  دینه 202دینه اباصالح 202دین حسینی202 صاحبا اهل دین 202 عالمیان 202 محمد علی 202مومن الله 202 یا اصول دین 202 کلید ها اسلام 202 کلید ها بدین الله 202 امام کل دینها 202 یا اصل دین ها 202 آقا جانم ها 202محمد92+110 علی =202 مومن الله 202 محمد علی202دین حسینی202{جلوه الله}

با رهبر کل جهان اسلام 651-541 عمر ابوبکر= 110 علی جانشین خاتم باید نامش اخلاقش رفتارش گفتارش همه مثل پیامبر باشدمثل پیغمبر فقط مولاء علیست شاه مردان شیریزدان چون نبی ست  

به ابجد اهل بهشت 743-541 فتنه ها ابوبکرعمر = 202 محمد 92+110 علی = 202ابجد قرآن 351عارف351 قرآن 351+202 محمد علی =553-541 عمر ابوبکر= 12 امام

 

 نام شيعه کلا"12 باردر قرآن آمده وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:شيعه يعني چه385به ابجد کبير لا اله الا الله 166+محمد92+110علي +17 نماز = 385 شيعه به ابجد کبير و صغير اسلام 144 ضرب 12 امام در خودش ميباشد به ابجد کبير دين اسلام 196 ضرب 14 معصوم ميباشداسلام 132+12امام = 144 ضرب 12 امام ميباشد يعني 114 سوره قرآن +30 جزء آن = 144 يعني نماز 4ضربدر4 = 16+1= 17 رکعت نماز در 5 وقت بنام 5 تن آل عباء ارزش 12انسان ها 12واجب 12 اسلام 12حق 12 اسلام 12 نجاتبخش 12 هوا 12 جانها 12 آل خدا 12اخلاق12انجمن 12نجاتبخش 12 اهل 12حق 12اسلام 12مهدي قائم آل محمد {12}آل خدا 12 اخلاق 12 انجمن12اسلام 12 حق12 اهل12خجسته 12 اسلام 12واجب12در12 امامن

- پوست نازک و تحمل آتش

امام على عليه السلام:

اِعلَموا اَنَّهُ لَيسَ لِهذَا الجِلدِ الرَّقيقِ صَبرٌ عَلَى النّارِ، فَارحَموا نُفوسَكُم فَإِنَّكُم قَد جَرَّبتُموها فى مَصائِبِ الدُّنيا. أَفَرَأَيتُم جَزَعَ أَحَدِ كُم مِنَ الشَّوكَةِ تُصيبُهُ وَالعَثرَةِ تُدميهِ وَالرَّمضاءِ تُحرِقُهُ؟! فَكَيفَ إِذا كانَ بَينَ طابِقَينِ مِن نارٍ ضَجيعَ حَجَرٍ، وَقَرينَ شَيطانٍ؟

بدانيد كه اين پوست نازك تحمل آتش را ندارد، پس به خودتان رحم كنيد، شما در مصيبت‏هاى دنيا آزمايش كرده ‏ايد كه وقتى خارى به بدن يكى از شما مى‏رود و يا به زمين مى‏خورد و خونى مى‏شود و يا شنهاى داغ پايش را مى‏سوزاند چگونه بيتابى مى‏كند؟! پس، چگونه خواهد بود اگر ميان دو لايه از آتش قرار گيرد و هم بسترش سنگ و همدمش شيطان باشید؟!

(نهج البلاغه، خطبه‏183)

2- شدت آلودگی دوزخ

رسول اكرم صلى الله عليه و آله:

لَو أَنَّ دَلوا صُبَّ مِن غِسلينٍ فى مَطلَعِ الشَّمسِ لَغَلَت مِنهُ جَماجِمُ مَن فى مَغرِبِها؛

اگر يك سطل از چرك و خون دوزخيان در شرق عالم ريخته شود بر اثر آن جمجمه كسانى كه در غرب عالمند به جوش مى‏آيد.

(امالى طوسى، ج1، ص533، ح1162)

3- کم عذابترین جهنمی

رسول اكرم صلى الله عليه و آله:

أَدنى اَهلِ النّارِ عَذابا يَنتَعِلُ بِنَعلَينِ مِن نارٍ يَغلى دِماغُهُ مِن حَرارَةِ نَعلَيهِ؛

كم عذاب‏ترين اهل جهنم دو كفش از آتش به پا دارد كه از حرارت آنها مغزش به جوش مى‏آيد.

(كنزالعمال، ج14، ص527، ح39507)

4- وسایل رفتن به جهنم

رسول اكرم صلى الله عليه و آله:

أَكثَرُ ما يُدخِلُ النّاسَ النّارَ الأَجوَفانِ: الفَمُ وَالفَرجُ؛

دو چيز ميان تهى بيش از همه مردم را به جهنم مى‏برد: دهان و شرمگاه.

(كنزالعمال، ج16، ص103، ح44071)

5- اولین جهنمی

رسول اكرم صلى الله عليه و آله:

أَوَّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ أَميرٌ مُتَسَلِّطٌ لَم يَعدِل، وَذو ثَروَةٍ مِنَ المالِ لَم يُعطِ المالَ حَقَّهُ وَفَقيرٌ فَخورٌ؛

اولين كسى كه به جهنم مى‏رود فرمانرواى قدرتمندى است كه به عدالت رفتار نمى‏كند و ثروتمندى كه حقوق مالى خود را نمى‏پردازد و نيازمند متكبر.

(عيون الاخبارالرضا، ج1، ص31، ح20)

6- دری از جهنم

رسول اكرم صلى الله عليه و آله:

اِنَّ لِجَهَنَّمَ بابا لايَدخُلُها إِلاّ مَن شَفا غَيظَهُ بِمَعصيَةِ اللّه‏ِ تَعالى؛

جهنّم را درى است كه جز كسى كه با معصيت خداى تعالى خشم خود را فرونشاند، از آن وارد نمى‏شود.

(تنبيه الخواطر، ج1، ص121)

7- جهنم سرای ظالمان

قال الله تعالی:

فيما اوُحىَ إلى عيسى عليه‏السلام هىَ (يَعنِى النّارَ) دارُ الجَبّارينَ وَالعُثاةِ الظّالِمينَ وَكُلِّ فَظٍّ غَليظٍ وَكُلِّ مُختالٍ فَخورٍ؛

به عيسى عليه‏السلام وحى شد كه جهنم سراى جباران و سركشان ظالم است و جايگاه هر تندخوى خشن و هر متكبر مغرورى.

(كافى، ج8، ص136، ح103)

8- یکتاپرست عذاب نمی شود

رسول اكرم صلى الله عليه و آله:

وَالَّذى بَعَثَنى بِالحَقِّ بَشيرا لايُعَذِّبُ اللّه‏ُ بِالنّارِ مُوَحِّدا أَبَدا؛

سوگند به آن كس كه مرا نويد دهنده برانگيخت، خداوند هرگز يكتا پرست را در آتش عذاب ندهد.

(التوحيد، ص29، ح31)

9- جایگاه بهشتی جهنمیان

رسول اكرم صلى الله عليه و آله:

فى قَولِهِ تَعالى (يا حَسرَتَنا عَلى ما فَرَّطنا) اَلحَسرَةُ أَن يَرى أَهلُ النّارِ مَنازِلَهُم مِنَ الجَنَّةِ فِى الجَنَّةِ فَتِلكَ الحَسرَةُ؛

درباره آيه «دريغا كه كوتاهى كرديم» فرمود: دريغ از اين روست كه جهنميان جايگاه بهشتى خود را در بهشت مى‏بينند. اين موجب حسرت مى‏شود.

(الدرالمنثور، ج3، ص9)

10- علت جاوید ماندن در جهنم

امام صادق عليه‏ السلام:

إِنَّما خُلِّدَ أَهلُ النّارِ فِى النّارِ لأَِنَّ نيّاتَهُم كانَت فِى الدُّنيا أَن لَو خُلِّدُوا فيها أَن يَعصُوا اللّه‏َ أَبَدا وَإِنَّما خُلِّدَ أَهلُ الجَنَّةِ فِى الجَنَّةِ لأَِنَّ نيّاتَهُم كانَت فِى الدُّنيا أَن لَو بَقُوا فيها أَن يُطيعُوا اللّه‏َ أَبَدا فَبِا النِّيّاتِ خُلِّدَ هؤُلاءِ وَهؤُلاءِ ثُمَّ تَلاقَو لَهُ تَعالى: (قُل كُلٌّ يَعمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ) قالَ: عَلى نيَّتِهِ؛

جهنميان از اين رو در آتش جاويدانند كه در دنيا نيّتشان اين بود كه چنانچه تا ابد زنده بمانند تا ابد خدا را نافرمانى كنند و بهشتيان نيز از اين‏رو در بهشت جاويدانند كه در دنيا بر اين نيت بودند كه اگر براى هميشه ماندگار باشند براى هميشه خدا را فرمان برند. پس، جاودانگى هر دو گروه به سبب نيتهايشان است. آن‏گاه حضرت اين آيه را تلاوت كردند: «بگو هر كس طبق نيت خود عمل مى‏كند».

(كافى، ج2، ص85، ح5)

11- راه جهنم

امام على عليه السلام:

اَلحَقُّ طَريقُ الجَنَّةِ وَ الباطِلُ طَريقُ النّارِ وَ عَلى كُلِّ طَريقٍ داعٍ؛

حق، راه بهشت است و باطل، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت كننده‏اى است.

(نهج السعادة، ج 3، ص 291)

12- جهنم در مرگ در راه باطل

امام على عليه السلام:

اَلا وَ مَن اَكَلَهُ الحَقُّ فَاِلَى الجَنَّةِ وَ مَن اَكَلَهُ الباطِلُ فَاِلَى النّارِ؛

بدانيد كه هر كس در راه حق از دنيا برود، به بهشت و هر كس در راه باطل از دنيا برود، به جهنم مى‏رود.

(نهج البلاغه، نامه 17)

13- بدرفتاری در جهنم

امام كاظم عليه السلام:

اَلحَياءُ مِنَ اليمانِ وَاليمانُ فِى الجَنَّةِ وَالبَذاءُ مِنَ الجَفاءِ وَالجَفاءُ فِى النّارِ؛

حيا از ايمان و ايمان در بهشت است و بدزبانى از بى‏مهرى و بدرفتارى است و بدرفتارى در جهنم است.

(بحارالأنوار، ج78، ص309، ح1)

14- سبب نجات از جهنم

امام حسین علیه السلام:

اَلبُکاءُ مِن خَشیةِ اللهِ نَجآةٌ مِنَ النّارِ؛

گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است

(حیات امام حسین، ج 1، ص 183)

15- بهشتی جهنمی

رسول اكرم صلى الله عليه و آله:

مَنْ قالَ: اِنّى خَيْرُ النّاسِ فَهُوَ مِنْ شَرِّ النّاسِ وَ مَنْ قالَ: اِنّى فِى الْجَنَّةِ فَهُوَ فِى النّارِ؛

هر كس بگويد: من از همه مردم بهترم، او بدترين مردم است و هر كس بگويد: من بهشتى هستم، او جهنمى است.

(النوادر للراوندى، ص 107)

16- همه بدیها در جهنم

امام صادق عليه‏ السلام:

اَلْخَيْرُ كُلُّهُ اَمامَكَ وَ اِنَّ الشَّرَّ كُلَّهُ اَمامَكَ وَ لَنْ تَرى الخَيْرَ وَ الشَّرَّ اِلاّ بَعْدَ الاْآخِرَةِ لاَنَّ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ الْخَيْرَ كُلَّهُ فِى الْجَنَّةِ وَ الشَّرَّ كُلَّهُ فِى النّارِ؛

همه خوبى‏ها و بدى‏ها در مقابل توست و هرگز خوبى و بدى واقعى را جز در آخرت نمى‏بينى، زيرا خداوند همه خوبى‏ها را در بهشت و همه بدى‏ها را در جهنم قرار داده است.

(تحف العقول، ص 306)

17- ترس از جهنم و هوا و هوس

رسول اكرم صلى الله عليه و آله:

مَنِ اشْتاقَ اِلَى الْجَنَّةِ سارَعَ اِلَى الْخَيْراتِ وَ مَنْ اَشْفَقَ مِنَ النّارِ لَهى عَنِ الشَّهَواتِ؛

هر كس مشتاق بهشت است، به سوى نيكى‏ها مى‏شتابد و هر كس از جهنم بترسد، از هوا و هوس روى مى‏گرداند.

(نورالثقلين، ج 3 ، ص 566، ح 166)

مشهور ترین دانشمند یهودی علم ژنتیک، پس از مطالعه آیات قرآنی ، دین اسلام را برگزید.یک مرد یهودی پیدا شد و شیعه شد یعنی اهل سنت از یهودی ها کمترند الله دینی برتر878-541فتنه ها =337 محمد علی فاطمه337 اهل دین فدایی اسلام 337 وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه25 کعبه25آل الله 25والله25شیعه25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 آل الله 25 والله25کعبه25نام آدم25باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ فرقه های باطل اگر شما هم نام فرقه هایتان در قرآن میباشد بفرمائیديَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ (122) وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ (123) ۞ وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ (124) پیامبر فرمود 124 هزار پیامبربر انسان از جانب الله مبعوث شد لذا رابرت گیلهم با مقایسه ادله علمی با آیات قرآن به این باور رسیده است که دین اسلام برتر از دین یهود و تنها دینی است که پاکی زن را تضمین کرده در اسرائیل زنان را درمغازه ها نمایشگاهها میفروشند به زن بچشم کالاء نگاه میکنند غیرت یهود درزمان حضرت موسی(ع)بوده و این زمان واژه ای بنام غیرت وجود ندارد

تنها مرد غیرتمند یهود هم مسلمان شد

وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:شیعه عاشق الله چون با فهم و شعور است نامش 12 بار در قرآن آمده با کمالات است میفهمد دانشمند است متفکر است

فدایی داری : بزودی اسرائیل سرنگون خواهد شد و اینجانب قول میدهم شما پادشاه اسرائیل خواهی شد اینجانب دیدم نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم نامشان در قرآن نیامده  و با افتخار شیعه شدم خداوند برای غیر شیعه به اندازه گوسفند هم ارزش قائل نشده چون نامشان یک بار هم در قرآن نیامده پس باطل و بی اساس و نسبند به نقل از تقریب، رابرت گیلهم، یکی از بزرگترین دانشمندان علم ژنتیک است که تحقیقاتی در زمینه رابطه زوجیت و تأثیرات آن بر زوجین داشته است. و جهاد النکاح یا همان زنا که سه ماه عده نگه نمیدارند هر دقیقه یک نفر به ایدز مبتلاء میکنند را که اهل وهابی  در آن قوطه ورند را مخالف قرآن میداند با تشکر فراوان از دکتر رابرت گیلهم درود بر شما

این دانشمند یهودی که رئیس کانون تحقیقات آلبرت انیشتین نیز می‌باشد، با مطالعه آیات قرآن در رابطه با عده زن مطلقه و مقایسه آن با تحقیقات خود، به این نتیجه رسیده است که دین اسلام کامل‌ترین دین محسوب می‌شود.

وی در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است که پس از گذشت سه ماه از جدایی زوجین، اثار زوجیت در طرفین از بین می‌رود و  در آیات قرآن کریم نیز آمده است که زن مطلقه باید ۳ ماه عده نگه دارد. لذا رابرت گیلهم با مقایسه ادله علمی با آیات قرآن به این باور رسیده است که دین اسلام برتر از دین یهود بوده و تنها دینی است که پاکی زن را تضمین کرده است؛ بر این اساس زن مسلمان نیز پاک ترین زنان روی زمین خواهد بود.

به نظر می رسد مشاهده معجزات گوناگون تنها می تواند باعث محکم شدن اعتقادات افراد برای برتری یک دین باشد. اما برای پذیرفتن یک دین به عنوان دین برتر تنها باید به وجدان بیدار انسان ها مراجعه کرد همانگونه که هم اکنون با افزایش اطلاعات نسبت به ادیان، شاهد گسترش روز افزون دین اسلام شیعه در کره خاکی می باشیم.  شما نمیدانید مادر شما از نسل کدام پیامبر بوده است برای چه برادر کشی بیائید حق را بپذیرد و شیعه شوید و جنگ و خونریزی را کنار بگذارید و به عدالت  رفتار کنید ابلهی میگفت نصف کارمندان دولت اضافه هستند نمیدانست خودش اضافه است و زمان جنگ یک قدم برای اسلام بر نداشته است  شما قضاوت کنید عدالت را رعایت کنید همه انسانها مومن هستند  

به ابجد حجاب دین 78 حکیم 78علی سه حرف 3ضربدر 26 علی = 78 حجاب دین 78 +12 امام = 110دین الهی 110 علی110جلوه الله 110با ادب اهل دین 110 منادیه110دین الهی جلوه الله 110دین ماه 110ماه دین 110دین الهی 110علی  110کمی درنگ کنیم در آیات23 و24 سوره بقره،اگر منطقش رو فهمیدی فکر کن. این آیه 78 حروف دارد منظور علی میباشد علی سه حرف و ابجد ش 26 علی میباشد 3ضربدر 26= 78 این آیه هم 78 حروف دارد اگر مرد هستید مثل علی قرآن ناطق کسی که برای شکستن بتهادر کعبه  به دوش رسول خدا رفت و بت های کعبه را در هم شکست و جای پیامبر خوابید فقط یک جانشین میتواند جای پیامبر بخوابد و ایشان را از مرگ حتمی نجات دهد

وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ

وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

﴿۲۳﴾ این آیه هم 78 حروف دارد فقط یک جانشین جای پیامبر می خوابد تا او را از مرگ نجات دهد ،اهل خانه به آنچه در خانه هست آگاهترند ،

و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده ‏ايم شك داريد پس اگر راست مى‏گوييد
سوره‏ اى مانند آن بياوريد و گواهان خود را غير خدا فرا خوانيد  الله اکبر سید علی رهبر خداوند میفرماید اگر مثل این دارید بیاورید برادران اهل سنت نه دینشان حجاب دارد نه کلید یه چیزی بین حچل هفته اگر دینت حجاب نداشته باشد و کلید نداشته باشد بدرد عمت میخوره دینتم مثل خودته عمری بشنو از  علی سه حرف3ضربدرعلی26=78+12 امام=92 محمد+110 علی= 202 مومن الله 202قرآن=ظلم به خانواده پیامبر در قرآن قرار راه الله نبود مهدی 4 حرفه مهدی4 ضربدر 23= 92 محمد همنام پیامبر رحمت خاتم باید
صاحب سخنی که بر سخن آگاه است اول سخنش بنام بسم الله است

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: شیعه یعنی در مدار حق ودین قلب شیدایی رسیده بر یقین شیعه یعنی عشقو شعور زندگی میکند کامل خدا را بندگی شیعه یعنی آن جمال بی مثال کرده دلها را چو مجنون بی خیال سلام بر صلابت حیدرمولاء قائم آل محمد(عج)
 فقط شیعه بحق میباشدبه ابجد 110 دین الهی 110 علی 110 بحق 110 علی 110 دین الهی 110  اهل دینی 110 ماه دین 110 دین ماه 110دین الهی 110 علی 110 بحق110 حامیان110 نگین 110دین الهی110 پلیسی110 نامت صدو ده یا علی حقا پلیس عالمی 110پلیسی 110

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ و در آیین هندی به نام 23«آواتاراا»23 و در آیین بودایی به نام «بودای پنجم» و در میان برهماییان به نام23«ویشنو» 23 مهدی 23 و در کتاب شاکمونی از کتب مقدس هندیان به نام «فرزند سید خلایق دو جهان» و در کتاب مقدس دادتک برهماییان به نام «آخرین وصی23مهدی 23 ممتاطا23»(محمد) و در کتاب پاتیکل به نام«براهنما»(هادی، مهدی) تعبیر نموده‌اند. و اهالی صربستان در انتظار«مارکوکرالیویچ»، ساکنان جزایر انگلستان در انتظار «ارتور»، ایرانیان باستان در انتظار«گرزاسپه»، یونانیان در انتظار«کالویبرگ»، اقوام اسکاندیناوی در انتظار 23«اودین»، 23 مهدی 23اقوام اروپای مرکزی در انتظار14«بوخص»14و اقوام آمریکای لاتین در انتظار «کوتزلکوتل» و چینیها در انتظار23«کرشنات» 23بسر می‌برند. بنابراین، مساله‌ی اعتقاد به حضرت مهدی(ع) و مصلح واقعی و تشکیل‌دهنده‌ی حکومت واحد جهانی، یک اصل قطعی و مسلم و پذیرفته شده میان پیروان تمام ادیان و مذاهب و ملل بوده است.در کتب یهود به ریاضی قرآن ماشیح23مهدی23اصلی23بنی آدم 23 مهدی23 ماشیح همان مهدی 23وارث 23زمین 23حامی23 آزادی23بدین شما23شاد اینه23دین شاها23حامی23بمرده 23شاه مردا23 دین شاها 23سلطانه 23 بدینه 23سلیمان23ماشیح 23مهدی 23سلطانه 23 بعالم23  ماشیح 23 مهدی 23ماشیح23کلام خدا23حامی23آزادی23بدین 23کلام خدا هم درصحيفه آسماني؛در صحیفه آسمانی23لسان صدق23شاه مردا 23معروف است مهدی صاحب الزمان به ابجد صغیر باز هم   23 لسان صدق 23 مهدی 23 دروگوهر می طراود از لسان من به بقربان کلام  گوهر زیبای تو چکنم که دورم ارباب پنج نقطه با 12 کلمه  و لسان صدق علیا «مهمي 23 آخر» در انجيل؛ مهمید همان مهدی میباشد 23 مهمی23نجیب ها 23اولی23 مهدی23 وارث23 سلطانه23زمین23مهدی 23سلطانه 23بعالم 23حامی 23بدین23کلام خدا 23لسان صدق 23مهدیبنی آدم 23سوشیانت 23 مهدی 23پسر آدم 23 بنی آدم 23پیرو23 یا آل خدا 23 خدا الله 23 مکتبه23 شاه مردا23 مهدی23سلطانه 23بعالم 23 یاسین 23 مهدی23 یاسین 23 القرآن الحکیم = این آیه هم 23 حروف دارد مهدی 23 وکل شیی احصیناه فی امام مبین 23 حروف دارد مهدی 23مهمي 23 آخر» در انجيل؛ مهمید همان مهدی میباشد 23 مهمی 23نجیب ها 23اولی23 مهدی23 وارث 23زمین23مهدی 23سلطانه 23بعالم 23حامی 23بدین23کلام خدا 23لسان صدق 23مهدی23بنی آدم23ماشیح 23 بنی آدم 23 ماشیح 23 مهدی23 و در کتاب زرتشت 23سوشیانت23 پسر آدم 23 بنی آدم 23 شاه مردا23 مهدی 23 گنج بدین 23 سلطانه 23شاهنشهی23 شا ه جهان ها 23 مهدی23 گنج بدین23 یاسین 23 سلطانه 23 دین شاها 23 دابه 12 حم 12 حق 12 اسلام 12 ساعت 12 ماه های سال 12 به ابجد کبیر و به ابجد کبیروصغیرالم 82 مهدی 82 امام 82بهای دین2+8=10فروع دین  82+10= 92 محمدبا دادگاه دین82 طبیب جهان 82مهدی82 امام82طبیب جهان82امام82 مهدی82+114سوره قرآن=قلب دین196+166لا اله الا الله+ 23مهدی=385شیعه385یاران مهدی313+72یاران امام حسین=385شیعه385شیداء385شهید الله شیداء 385 شهید الله 385 دین کربلاء 385 شیعه385 شیعه385شیداء 385دین کربلاء385دین style="color: #0000ff;">و در آیین هندی به نام 23«آواتاراا»23 و در آیین بودایی به نام «بودای پنجم» منظور زاهد و عابد 5 تن آل عباء مهدی (عج} و در میان برهماییان به نام23«ویشنو» 23 مهدی 23 و در کتاب شاکمونی از کتب مقدس هندیان به نام «فرزند سید خلایق دو جهان» و در کتاب مقدس دادتک برهماییان به نام «آخرین وصی23مهدی 23 ممتاطا23»(محمد) و در کتاب پاتیکل به نام«براهنما»(هادی، مهدی) تعبیر نموده‌اند. و اهالی صربستان در انتظار«مارکوکرالیویچ»، ساکنان جزایر انگلستان در انتظار «ارتور»، ایرانیان باستان در انتظار«گرزاسپه»، یونانیان در انتظار«کالویبرگ»، اقوام اسکاندیناوی در انتظار 23«اودین»، 23 مهدی 23اقوام اروپای مرکزی در انتظار14«بوخص»14و اقوام آمریکای لاتین در انتظار «کوتزلکوتل» و چینیها در انتظار23«کرشنات» 23بسر می‌برند. بنابراین، مساله‌ی اعتقاد به حضرت مهدی(ع) و مصلح واقعی و تشکیل‌دهنده‌ی حکومت واحد جهانی، یک اصل قطعی و مسلم و پذیرفته شده میان پیروان تمام ادیان و مذاهب و

امام زمان میفرماید هرکسی حق رانشناسدوحق نگویداهل دوزخ است هرکسی زره ای محبت ناحق رابه دل بگیرداهل دوزخ است22به ابجد صغیر شیطان22بپلید22درآتشه22 دوزخه22شیطان22مقصر22 عمر22 ابابکر22دشمن اسلام22 بدبختی 22 دروغ 22 کلک22 کید 22نیرنگ22بابمکر22باخدعه 22 نیرنگ 22مکارا 22روباه22ابابکر22رکب وبا22

ابجدشیطان22بکذابه22مقصر22بمکر22باخدعه22نیرمگ22هذیان22عمر2  

2ابابکر22مقصر22بدبختی22 لامذهب22قصبی22عمر22ابابکر22رکب وبا22 دروغ22کلک22کید22 خدعه22نیرنگ22روباه22احمقه22گمرهه22 منکر 22عمر22دشمن اسلام 22ابابکر22دشمن اسلام22بدشمن نادان 22شیطان22بدیها22 بدبختی22بدیها22دشمن اسلام22جنگ طلب سست ایمان22باابلیس22آدمکشه 22جنگ طلب 22مرگی22بدشمن نادان22دشمن اسلام 22عمر22 ملحد22لعنت مقصر 22ابابکر22عمر 22بناحقه22نابکار 22دینها22 بجنایت22نکبتها22روباه 22بمکر22نیرنگ 22باخدعه22نیرنگا 22بنامرد22دینها 22بنامرد22پررو22 جاطلبا22 سرکشها22کسکشها22جنگ طلب 22نیرنگ 22ناخلفه 22بناحقه22 درآتشه22دوزخه22احمقه22 نابکار22 ابابکر22شیطان22عمر22 22نیرنگ 22کلک22کج فهم22نکبتها22بدزده22اسلامی22مکارا22روباه 22باخدعه 22ناخلفه22عمر22بدبختی22هذیان22مقصر22احمقه22عمر22شیطان 22بناحقه22نابحقه2منافقان22شرمی22بکنی 22منافقان22مقصر22 فاجرن22عمر 22مجرمان 22عمر22ابابکر22رکب وبا22 نیرنگ22کلک کید 22لعنت22شیطان 22عمر22ابوبکر22 ملحد 22دشمن اسلام22عمر 22ابابکر22دشمن اسلام22بناحقه 22نابکار22دینها22 شیطان22نیرنگ 22نابکار22دینها22جنگطلب بناحقه22ناخلفه22بدشمن نادان 22بناحقه 22پررو22زیاد 22خواهی22مکارا22دشمن حق22نکبتها 22نکبتها22 مکارا22بدزده22 اسلامی22جنگطلب22تباهی بدائشه 22پررو22نکبتها 22شمری 22بدزده اسلامی22جنگطلب 22دشمن اسلام22دشمن حق22عمر22ابابکر 22شیطان22 دشمن اسلام 22دشمن حق22مقصر 22نیرنگ22بدبختی22لعنت22ملحد22عمر 22ابابکر22شیطان22بپلید22نابکار22ناخلفه22نابحقه22پررو22

به ابجد اهل دین 100+110 دین الهی علی  +59 مهدی 269 امام واقعی 269+59+23 مهدی= 351 عارف 351 قرآن +14 معصوم = 365 روز سال

 چرابه امام علی قرآن ناطق میگویندعلی 110+110 دین الهی +131 دین الله131= 351 قرآن 351 حقا اسلام علی 351 قرآن 351 اهل دین محراب 351 اسلام واقعی بدین واقعی اسلام شما را به = بزرگترین دین جهان892-541عمر ابوبکر=351 قرآن 351 فارسی351+14 معصوم =365 روز سال دین بروز شیعه

بزرگترین دین جهان892-541عمر ابوبکر=351 قرآن 351 فارسی 351 اهل دین محراب 351به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز= 351 قرآن 351 فارسی 351 قرآن 351 +14 معصوم = 365 روز سال337اهل دین اهل دین کامل الهی 337 محمد92+110 علی +135 فاطمه =337 +48 بماه =385 شیعه  به ابجد علی 110 دین الهی 110 فاطمه 135 دین الله 135طبیب الهی الله135 فاطمه 135 دینه الله135 گنج های الله 135 دین الهی 110 علی110جلوه الله110 دین الهی 110علی110با ادب اهل دین 110

به ابجد اسلام132+ 92محمد +110 علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال

به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز =351 قرآن351 چهره امام مهدی 351 فارسی 351 +14 معصوم = 365 روز سال

چرابه امام علی قرآن ناطق میگویندعلی 110+110 دین الهی +131 دین الله131= 351 قرآن 351 حقا اسلام علی 351 قرآن 351  اسلام واقعی بدین واقعی اسلام شما را به = بزرگترین دین جهان892-541عمر ابوبکر=351 قرآن 351 فارسی  351چهره امام مهدی 351 به قائم آل محمدی351نگاه کردن به چهره قرآن ناطق قائم آل محمد یک ختم قرآن محسوب میشود 351 نگاه کردن به چهره حضرت خاتم محمد (ص)هم یک ختم قرآن محسوب میشود بشرط اینکه خالص برای الله باشد و نفاق  عصیان در آن نباشد351 نگاه به ضریح ائمه هم همین حکم را دارد چون اخلاص و ایمان را بالا میبرد 351

به ابجد کبیر و صغیر مهدی 82  الم 82به ابجد امام 82 باید منتسب به قرآن 351 و 114 سوره آن و 365 روز سال و 196دین اسلام 196 و خانواده محترم رسول خدا 196 کلید اسلام 196 دین اسلام 196 منتسب به  14 معصوم باشد  امام 82+114 سوره قرآن =196 دین اسلام 196  اصوله دین 196 کلید اسلام 196 به ابجد یاجانشین بحق محمد  علی737-541 عمر ابوبکر= 196 یعنی 14 معصوم 14ضربدر 14= 196 کلید اسلام 196 کلید بدین الله 196
ضرب 14 معصوم میباشد به ابجد  قرآن 351+14 معصوم = 365 روز سال یک امام باید به تمام احوال عالم دنیا آگاه باشد

 هر موقع به خانه رسول خدا رفتی و نبود پیغام خود را به جانشین ایشان که در را باز میکند بده کسی که در خانه رسول خداست جانشین رسول خدا هم او میباشد  و هر کسی به پیامبر و جانشین ایشان تو هین کند قطعا" اهل دوزخ است بذات الله قسم ابابکر و عمر اهل دوزخند به ابجد شیطان 22 عمر 22 ابابکر22 مقصر22 به ابجد کبیر مقصر 430+231 ابوبکر= 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم 971+231 ابوبکر= 1202 سه خلیفه عمر ابوبکر عثمان 1202 ان من المجرمرمین منتقمون 1202 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 541 مجرمین بدین اسلام 541کافر پلید دین اسلام 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 به فاسقان پلیدبدین اسلام 541دشمنه اسلامی 541با ملحده نابکار اهل عالم 541نفاق قاصبان بدین 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541عمر ابوبکر 541 تنها کافر دینی851-541عمرابوبکر=310 عمر310قاصبان بدین 310فاسق دینه 310عمر310مذهب های باطل دین اسلام  310 عمر 310قفل اهل دین 310حرامیان 310 رمز زناه 310 منکر310 کفری 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 منکر310 عمر 310 کفری310 نیرنگ 310 منکر310 با دشمن ها اهل بیت 851-541 =310عمر310 گمراه دین 310حرامیان 310جهل عرب 310اباجهل در دین 310 به ابجد با بدذات ترین نامرد دین 1433-1202 سه خلیفه = 310 عمر  مکر منافقین کور دل 851-541 عمر ابوبکر= 310 عمر310مذهب های باطل دین اسلام  310 عمر 310 نیرنگ 310 منکر 310 کفری 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 حرامیان 310 جاهل منافق310 ابله منافقا 310
تنها کافر دینی 851-541 عمر ابوبکر= 310 عمر 310جهل عرب 310اباجهل در دین310فاسق دینیه 310مذهب های باطل دین اسلام  310 عمر 310
ابوبکر دوسال خلافت نکرده خارو ذلیل از دنیا رفت تمام ناحقها دو سال نشده به درک واصل میشوند قاتلان امام حسین دوسال نشده همه به دست مختار به درک واصل شدند گره های کور اهل دین 541 فتنه ها 541 عمرابوبکر541 دشمنه اسلامی541 اهله شر541 آفت کلی541 عداوتین 541 قاتلی 541 مرگ کافر541 عمر ابوبکر541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 مرگ کافر 541 عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی541 فتنه ها541 عمر ابوبکر541 ظالم 971-541 عمر ابوبکر= 541 فتنه ها 541  بنامردان قاصب 541 مردان گمراه 541 مجرمین بدین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541 آل سعود 171+370 شیطان = 541 عمر ابوبکر541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی 541 مرگ کافر 541 آفتین 541 عداوتین 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها541 آل سعود 171 +370 شیطان = 541 قاتلی 541 دشمنه اسلامی 541 اولین قاصب دینه 541 مجرمین بدین اسلام 541 بنامردان قاصب 541 انحراف دین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541 اولین قاصب دینه 541 مجرمین بدین اسلام 541 بنامردان قاصب 541 انحراف دین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541منافقان پلیده دین 541 با ناکس های اهله قرآن 541مقصرا دین الهی 541 نامردان اصلی دین 541بنامردان قاصب 541 مردان گمراه541 فاجران دین اسلامی 541 مجرمین بدین اسلام 541 دشمن بدین اسلام 541 مردان گمراه 541 احمقان فاسد دین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541 مقصرا دین الهی 541 بنامردان قاصب 541 مردان گمراه 541 بنامردان قاصب 541 نامردان اصلی دین 541 به اولین قاصبان احمق پلید 541 نامردان اصلی دین 541 به ابجد آفتین 541 کافر پلید دین اسلام 541آفتین 541فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 میباشند 541احمقان فاسد دین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 با ناکسهای اهل قرآن 541 مقصرا دین الهی 541 فاسد ترین نامرد اهل دین 541 مجرمین بدین اسلام 541مردان گمراه 541 بنامردان قاصب 541 کافر پلید دین اسلام 541 احمقان فاسد دین اسلام 541مجرمین بدین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 مقصر 430+231 ابوبکر = 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم 971+231 ابوبکر = 1202عمر ابوبکر عثمان1202ان من المجرمین منتقمون 1202ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد1202بکافران محض 1202 ارتش کفار 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 
با سلام اینجانب به دین جدم حضرت آدم (ع) میباشم و این شما هستید که سرکشی می کنید هیچ میدانی حضرت آدم ایرانی بود و به زبان پارسی سخن میگفت من پدرو مادرم را بهتر از شما میشناسم چون مردم نادان و جاهل عرب خیلی بدبخت بودند به زبان بدبخت ترین مردم خداوند مدیر عالم است مثل مدیر مدرسه با شاگردان خوب کاری ندارد به آنها میخندد و نمره 20 میدهد انضباط ایرانی ها همیشه 20 بوده ولی شاگردان سرکش و خاطی همیشه مورد باز خاست مدیر قرار میگیرند خدا هم با جاهل ترین انسانهای تاریخ با زبان خودشان صحبت میکند و در این صحبتها به زبان عربی فقط زبانشان سالم است وگرنه خودشان خراب خرابند احمقند نادانند  تمام پیامبران فرمودند ما بدین جدمان آدم و ابراهیم میباشیم 124 هزار پیامبر آمد حضرت زرتشت هم یکی از آنها بود الهی من به فدایش فدایی بسیار دارد فدائیان سوشیانت فدائیان زرتشت میباشند بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند گوهر عالم حضرت23 سوشیانت 23 ابجدش 23 مهدی23 طبیب عالمه 169 علی 110+59 مهدی = 169 طبیب عالمه169 صاحب تمام ادیان الهی میباشدو به تمام کتب آسمانی اشراف کامل دارد نابقه عالم است مردگان را به اذن خداوند بزرگ زنده میکند کور مادر زاد را بینا میکند یک دقیقه نگاه کرده به ایشان به تمام دنیا می ارزد با نگاه کردن به ایشان علوم فراوان جوانمردی غیرت شجاعت و بزرگی خواهی آموخت آموزگار دنیا میباشد  از تفرقه دوری کنید فقط حق بگوئید پاسخ:سلام به شما دوست عزیز که لطف کردید و از این وبلاگ دیدن کردین. ادمی همیشه نیاز به راهنمایی دارد تا مسیر درست کمال و راه عبور از میان پرتگاه های نفسانی را از راهدان ان یاد بگیرد و راهدانان مسیر الهی پیامبران و فرستادگان خداوند متعال هستند . حتی نمره بیست ها هم باید رشد کنند و معلم هیچگاه از دانش اموز زرنگ نمیخواهد که به کلاس نیاید به خاطر اینکه زرنگ است بلکه بر عکس بیشتر تشویق میکنند تا رشد کند از این رو همه نیاز به راهنما دارن و به قول شما که ما ایرانی ها شاگرد خوب کلاسیم نیاز به استاد خوبی داریم  23 استاد خوبه 23 سوشیانت 23مهدی 23 لسان صدق 23اسرارت 23 که ما را رشد دهد تا به کمال برسیم. ولکن چرا اسلام پس دین زرتشت نه؟ اولا ما به جناب زرتشت از ان جهت که پیامبری از فرستادگان الله هست احترام میگذاریم و به روح بلند ایشان طلب خیر میکنیم لکن دین اسلام کاملتر است و دین زرتشت امروزی ان دینی که جناب زرتشت اورده بود نیست . کجا عقل قبول میکند در تشیع مرده ای ، تشییع کنندگان با کثافت و شاش حیوانات خودشان را الوده کند که امروز زرتشتی ها این نسبت را به ساحت بزرگ جناب زرتشت نسبت میدهند . پس بنابرین بحث بحث تعصب و قومی نیست ، بحث روی این است که دین کامل کدام است. از طرف دیگه اگر خداوند برای هرکسی به تناسب فکر و اخلاق او دین میفرستد پس چرا جناب زرتشت همه را به دین خود فرا خوانده است و باز از سویی دیگر لازمه حرف شما این است که در دنیا باد میلیاردها میلیارد دین باشد چون مردم همه عین هم نیستند ببین پدر من بی سواد بود و الاغ سوار میشد من با سواد و خلبان هستم شما میفرمائید من پیرو الاغ سوار بیسواد باشم یا همه جوانان در دانشگاه از من استاد درس بگیرند یا ما باید به عصر حجر برگردیم یا بهترین پیامبر و امام و منجی عالم را بپذیریم که دین و علمش از همه کاملتر است سلام بر منجی قهرمان عالم سوشیانت مهدی قائم آل محمد (عج)که عمل اولین و آخرین را میداند مرده ها را زنده میکند کور مادر زاد را بینا میکند سنگ را درکفش تبدیل به طلاء میکند و با هر کسی به زبان خودش سخن میگوید نمونه عالم است اگر کسی را سراغ داری بفرما فقط بی پدر مادر نباشد مثل پدرمان آدم هم پدر داشته باشد هم مادر خوب انداختمت به تله دین اسلام جیگر

 شیخ طوسی، عبداللَّه بن عوف را از اصحاب امیرمؤمنان علیه‏السلام به شمار آورده است. [1] او در جنگ صفین در رکاب حضرت علی علیه‏السلام جنگید و صدمه دید.
نصر به نقل از عمر بن سعد [2] می‏گوید: من هیچ گاه سخن عبداللَّه بن عوف را که در جنگ صفین در فتح فرات می‏خواند، فراموش نمی‏کنم که او از نیروهای سواره ‏نظام سپاه علی علیه‏السلام بود و شمشیر می‏زد و رجز می‏خواند. [3] .

پی نوشت ها:
[1] رجال طوسی، ص 52، ش 98.
[2] ر. ک: وقعة صفین، ص 160.
[3] ر. ک: وقعة صفین، ص 172.

عبدالله بن عوف گفته است:" شبی خواب دیدم كه قیامت شده است و من را آوردند و حساب من را به آسانی بررسی كردند. آنگاه مرا به بهشت بردند و كاخ های زیادی به من نشان دادند. به من گفتند: درهای این كاخ را بشمار ؛ من هم شمردم 50 درب داشت .

بعد گفتند: خانه هایش را بشمار. دیدم 175 خانه بود. به من گفتند این خانه ها مال توست. آن قدر خوشحال شدم كه از خواب پریدم و خدا را شكر گفتم .

صبح كه شد نزد ابن سیرین رفتم و خواب را برایش تعریف كردم .

او گفت : معلوم است كه تو آیه الكرسی زیاد می خوانی. گفتم : بله ؛ همین طور است. ولی تو از كجا فهمیدی. گفت برای اینكه این آیه 50 كلمه و 175 حرف دارد. من از زیركی حافظه او تعجب كردم. آنگاه به من گفت : هر كه آیه الكرسی را بسیار بخواند سختی های مرگ بر او آسان می شود
باهدیه ۵ صلوات التماس دعا.
1- آیه الكرسی نوری از آسمان است .

2- آیه الكرسی آیتی از گنج عرش است .

3- آیه الكرسی باعث ایمنی در سفر است .

4- آیه الكرسی اعلاء ترین نقطه قرآن است .

5- ذكر رسول مكرم اسلام در بستر؛ خواندن آیه الكرسی بود .

6- با خواندن آیه الكرسی انسان دچار هیچگونه آفتی نخواهد داشت .

7- برای رفع فقر آیه الكرسی موثر است و كمك الهی از غیب می رسد .

8- همه چیز در آیه الكرسی است یعنی كرسی گنجایش آسمانها و زمین را دارد .

9- در تنهایی آیه الكرسی بخوانی باعث رفع ترس می شود و از سوی خدا كمك می رسد .

10- آیه الكرسی رادر نماز ها ؛ روزها؛ شبهای ایام هفته ؛ سفرها و در نماز شب و دفن میت بخوانید .

11- هنگام خواب نیز آیه الكرسی بخوانید زیرا با عث می شود خداوند فرشته ای نگهبان و محافظت بگمارد تا صبح سلامت بمانی .

12- هر گاه از درد چشم شكایت داشتی آیه الكرسی بخوانید و آن درد را اظهار نكنید آن درد بر طرف می شود و از آن عافیت می طلبید .

13- پیامبر اسلام (ص) : در خانه ای كه آیه الكرسی خوانده شود ابلیس از آن خانه دور می شود و سحر وجادو در آن خانه وارد نمی شود .

14- آیه الكرسی پایه و عرش الهی است و هدف از خواندن آن این است كه مردم در عبادت جز خداوند كسی را نپرستند و به ذلت فرو نروندو روح یكتا پرستی ایجاد كنند و از بندگی ناروا آزاد شوند و آیه الكرسی عقلها را بیدار و اله حقیقی را معرفی و خدای دانا و توانا را به مردم می شناساند .

15- وقت غروب 41 بار آیه الكرسی را بخوانی حاجت روا می شوی 0 ( 41 بار تا علی العظیم بخوان یعنی یك آیه ) مجرب است 0 و برای رفع هم و غم ؛ شفای مریض ؛ درمان درد؛ رحمت خداوند و زیاد شدن نور چشم آیه الكرسی را مدام بخوانید .

16- اگر مومن آیه الكرسی را بخواند و ثوابش را برای اهل قبول قرار دهد خداوند ملكی را بر او مقرر می كند كه برایش تسبیح كند .

17- آیه الكرسی در مزرعه و مغازه پنهان كردن باعث بركت مزرعه و رونق گرفتن كسب است .

18- از پیامبر نقل نموده اند كه : این آیه عظیم تر از هر چیزی است كه حق تعالی آفریده است .

19- چند چیز حافظه را زیاد می كند یكی از آن خواندن آیه الكرسی است .

20- هر شب آیه الكرسی را بخوانی تا صبح در امان خدا هستی .

21- هر صبح آیه الكرسی را بخوانی تا شب در امان خدا هستی .

22- آسان شدن مرگ بوسیله آیه الكرسی است .

23- آیه الكرسی عظیم ترین آیه در قرآن است .

24- برای حفظ مال و جان آیه الكرسی بخوان .

25- آیه الكرسی ویرانگر اساس شرك است .

26- آیه الكرسی سید سوره بقره است

ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻻَ ﺇِﻟَٰﻪَ ﺇِﻻَّ ﻫُﻮَ ﺍﻟْﺤَﻲُّ ﺍﻟْﻘَﻴُّﻮﻡُ ۚ......

اینو تا جایی که میتونی نشر کن تا ثواب جاری برای خود و دیگران داشته باشی بدان که این هرچقدر در بین مردم بچرخد بیشتر برای تو ثواب نوشته میشود صاحب وبلاگ همیشه در خواب مردانی با لباس بسیج می بینم چو من بسیجی هستم ولی میدانم که از ملائکه خداوند هستند خداوند در زمین بسیجی ها را آفرید و در آسمان ها ملائکه را هر دو نجاتبخشند و طرفدار مظلومان آیه الکرسی را هزار بار خواندم یکی از این ملائکه پیشم آمد و فرمود برویم نماز گفتم وضوء ندارم فرمود عیب ندارد بی وضوء نماز بخوان گفتم مگر می شود فرمود هزار بار آیت الکرسی را بی وضوء خواندی نماز را هم بی وضوء بخوان از آن موقع همیشه با ضوء آیت الکرسی را می خوانم و بی وضو صلوات هم نمی فرستم راز نماز و وضوء

می گویند که خدا حقیقت است، خدا عشق است؛ پس معادله ای باید به وجود آید که حقیقت عشق است و عشق حقیقت است.به ریاضی قرآن حقیقت عشق 888-  541 فتنه ها = 337 محمد علی فاطمه337



+ نوشته شده در چهار شنبه 18 فروردين 1396برچسب:,ساعت 15:46 توسط امیر علی عرفانیان |


بدون نقطه میکنم سخن آغاز =لا اله الا الله هو الله عالم حی محمد علی مهدی ولی الله یک سئوال اگر این وبلاگ متعلق به وهابی ها بود شیعیان چه جواب میدادند به والله قسم در جا شیعه میشدند فقط اسلام شیعه 12 امامی بحق میباشد نام شیعه 12 بار در قرآن آمده است وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ نام شیعه 12 بار در قرآن آمده نام امام هم دوازده بار در قرآن آمده نام آدم 25 بار در قرآن آمده به ابجد اصل اسلام 25 نام آدم هم 25 بار در قرآن آمده آدم باش حق را بپذیر نامرد نباش پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 کعبه 25 کربلا 25 اصل اسلام 25با سلام کسانی که به دروغ اسلام می آوند و ذگر شهادت ثالثه را بر زبان جاری نسازند اسلام آنها باطل است لذا در قرآن هم سه آیه مربوط به اهل بیت نازل گشته است  1- شهادت به یگانگی الله 2- شهادت به رسول خدا که پیامبر بحق خداوند است 3 شهادت به جانشین بحق رسو الله و اهل بیت پیامبر در قرآن اهل البیت و یطهر کم تطهیرا در وجوب محبّت اهل بیت پیامبر(ص) نمی توان تردید کرد. در آیه « قل لا أسألکم علیه أجراً إلّا المودّه فی القربی»30 دوستی خویشاوندان پیامبر(ص) به عنوان مزد رسالت آن حضرت به شمار آمده است. مقصود از قربی ( خویشاوندان) در این آیه همان کسانی اند که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شده است؛ چنان که حاکم نیشابوری روایت کرده است که حسن بن علی(ع) پس از شهادت علی بن ابی طالب(ع) برای مردم سخنرانی کرد و به معرفی خود پرداخت و گفت:به ابجدشیطان22دشمن اسلام 22مقصر22بدبختی 22مقصر22ابابکر2عمر22گنده لات22شرور22نابکار22دینها22نامردان22 مجرمان22منافقان22عمر22قلدر22شرور 22نابکار22قلدر22نابحقه22بناحقه22نابکار22 دینها22مقصر22دشمن اسلام22بدبختی22 والله به ذات پروردگار شیعه با هیچ مذهبی خصومت ندارداگر حق با یک بت پرست هم باشه قبول می کنه شما فرقه های گمراه که جای خود داریداگر حق با شماست با سه کلمه پروردگارت دینت پیامبرت وامامت را ثابت کن به ابجد64 دین 64 الله محمد علی64بهترین مذهب الله64 مذهب ناب حق شیعه64بهترین  دین کدام 64دین الله شیعه است 64 دین الله اصل اسلام64 دین الله شیعه است 64تنها جانشین دین الله64 الله محمدعلی 64مذهب ناب حق شیعه است64حقیقت دین الله64 محوراصلی قرآن 64نماینده واقعی دین الله64 شاهنشاه امام غدیر خمی64قانون مذهب دین الله 64با فلسفه دین الله64عشق الله راه الله64فقط الله اصل اسلام64دین مکتب حق الله64ره الله مذهب الله64کلید جانشین الله64قلب کل دین اسلامی 64دین 64با مذهب محمد علی64 کلید اسرار الله 64کلید بدین الله 64راه الله منصب الله64دین الله محمدی 64 کلیده سره الله 64دین 64الله محمد علی 64 +132 اسلام = 196دین اسلام 196ضرب 14 معصوم خانواده محترم رسول خدا میشود 196 دین اسلام 196حجاب رعایت حدود الهی برای خانمهای جوان میباشدکه جامعه اسلامی به فساد کشیده نشود روی ماشین قراضه ها که چادر نمی کشند صدف بخاطر همین در قعر دریا باز خودشو از نامحرما می پوشاند خوشگلی درد سری بود نمی دانستیم  راه نجات از خوشگلی حجاب است بعضی اوقات خوشگلی کار دست انسانها میدهد حجاب مصونیت است نه محدودیت زن خوشگل مال مردمه چشاشون در بیاد همه نگاش می کنند با نگاه باش حرف می زنند چشمش می زنند نامردا چشمک هم بهش می زنند یک ماشین بنز داریم با رنگ زشت و یک ماشین بنز با رنگ بسیار خوشگل باید چادر سرش کنی خط روش ندازند وگر نه ماشین همان ماشینه باید مواظب باشی تصادف یه وقت چپ نکنی اگه چادر نداری یعنی حجاب نداری خدا نداری به علم ابجد حجاب 14 به علم ابجد14 حجاب 14عشق14 چشم دل 14 نبوت 14 امامت 14راه 14 بحق 14چشم دل 14 دین هم حجاب دارد بخاطر همین آنها که نورانیت دل و چشم دل ندارند { حجاب دین الله 144 } را نمی شناسند به ابجد صغیر و کبیر اسلام میشود 144 اسلام 144 ضرب 12 امام در خودش میشود 144 {اسلام واقعی الله } {بدین واقعی اسلام} را نمی شناسند و گمراه دین هستند این سی چهل سال ارزش بی بندو باری ندارد بیائیم و خودمان را گول نزنیم و مثل آدمیزاد زندگی کنیم درک فهم شعور می خواهد که قدر هم را بدانیم و حقوق یکدیگر را رعایت کنیم به ابجد64دین64الله محمدعلی 64جانشین محمد علی 64حقیقت دین الله64قلب کل دین اسلامی64 کلید بدین الله 64 بهترین دین دنیا64 جانشین حق دین الله  64بهترین دین کدام است 64دین الله شیعه است 64 امام دین رهبر قرآن64جانشین حق دین الله 64 الله محمد علی 64 حقیقت دین الله 64بابرادر رسول الله64 وقتی پیامبر یارانش را برادر هم اعلام کرد پیامبر فرمود اینجانب دردنیا و آخرت برادر علی میباشم لطفا" با پنج کلمه مذهب شما و کتاب آسمانی و نام پروردگار و پیامبر و امامتان را ثابت فرمائید نور به ابجد 256+110علی = 366 روز سال نور یعنی به عبارت ریاضی 4 بتوان 4 = 64 آیه 64 هم صحت این گفته را نورانی نموده به ابجد دین 46دین 64 الله محمد علی 64 به سه کلمه دینت پروردگارت پیامبرت و امامت را مشخص کن به ابجد دین 64 الله محمد علی 64  به ابجد دین 64 دین 64 الله محمد علی 64 عقل کل بدین اسلام 64عشق الله راه الله 64 صاحب خلافت دین 64 با رهبر اصلی قرآن 64راه الله منصب الله 64 طلسم قرآن کریم 64نماینده بدین الله 64حقیقت دین الله 64حکم الله علی64امام برگزیده الله 64 نماینده واقعی الله64صاحب خلافت دین 64 نماینده غدیری 64تنها برگزیده دین 64 رئیس بدین الله64راه الله منصب الله 64 حاکم دین اسلامی 64 اصل ولایت امامتی 64 کلید بدین الله 64نماینده واقعی الله64 تنها برگزیده دین 64 نمایندی واقعی الله 64 حکم الله علی 64 الله محمد علی 64 دین 64 انسان برگزیده الله 64 دست حق بیعت الله 64 نماینده غدیری 64 امام برگزیده الله بهترین دین دنیا 64 الله محمد علی64 بهترین  دین کدام 64دین الله شیعه است 64 دین الله اصل اسلام64 دین الله شیعه است 64به وارث الله64 دین واقعی اسلامه64 انوار مقدس دین الله 64 الله محمد علی 64 امام دین رهبر قرآن64 معجزه قرآن محمد64استخاره قرآن کریم 64 دین 64 جمال دین کمال قرآن 64 بهترین دین دنیا 64 کاملترین دینه64 حقیقت دین الله 64 به ابجد دین الله 34 +25 شیعه  اصل اسلام = 59 مهدی  59  دین واقعی اسلام 59  اصل دین ها حق اسلام59  دین واقعی اسلام  59 به ابجد دین الله 34 +25 اصل اسلا م = 59 مهدی 59 جمال دین کمال قرآن64 دین 64 بهترین دین دنیا 64 الله محمد علی64 بهترین  دین کدام 64دین الله شیعه است 64 به وارث الله64 دین واقعی اسلامه 64 استخاره قرآن کریم 64نام شیعه 12 بار در قرآن آمده وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍنام شیعه 12 بار در قرآن آمده نام امام هم دوازده بار در قرآن آمده نام آدم 25 بار در قرآن آمده به ابجد اصل اسلام 25 نام آدم هم 25 بار در قرآن آمده آدم باش حق را بپذیر نامرد نباش پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 کعبه 25 کربلا 25 اصل اسلام 25 پیامبر فرمود من و علی قبل از خلقت یک نور واحد بودیم مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست به ابجد دین 64+64= 128 حسین 128 کلید دین 128 دین حسین 36 +36 =72+72= 144 به ابجد کبیر و صغیر اسلام 144 ضرب 12 امام در خودش میشود 144 خداوند در قرآن نام دینش را از66  کنگره عرش اصل اسلام 66 +66 الله = 132 اسلام برگزید و نام اسلام ناب محمدی شیعه72+72= 144 اسلام به ابجد کبیر و صغیر میشود 144 اسلام 144 ضرب 12 امام در خودش میشود 144 اسلام به ابجد کبیر و صغیر میشود 144 یعنی

علمای دین64حکم الله علی64شاهنشاه امام غدیر خمی64جانشین محمد علی  64دین64 الله محمد علی 64لطفا" به علم ریاضی قرآن علم ابجد دین خود را ثابت کنید64 صاحب خلافت دین64 الله محمد علی64حکم الله علی64منطق الله علی64الله محمدعلی 64دین الله محمدی 64الله محمد علی 64محوراصلی قرآن64تنها برگزیده دین64 نماینده واقعی دین الله64عشق الله راه الله 64برترین امام دین64راه الله منصب الله 64اصل ثمره حق امامت64 دین برگزیده اسلام64 جانشین بحق رسو الله64 منطق الله علی 64دین64 الله محمد علی 64  بهترین دین دنیا 64الله محمد علی 64دین باید حساب کتاب داشته باشه الکی بی ولایت که نمیشه64 دین 64نشانه های دین اسلامی64 حکم الله علی64دین64 الله محمد علی64جانشین محمد علی64 +64= 128 حسین 128 کلید دین 128 دین 64+132 اسلام=196 دین اسلام196 دین اسلام 196 اصوله دین 196 امام کل دین 196 مومنین 196 دین اسلام 196الله محمد علی میباشد مگر نمیگوئی دین شما بحق میباشدبا 5 کلمه به ابجد مولایتان ثابت کنید که بحق میباشید باسه کلمه هم قبوله به ابجد دین 64 الله محمد علی64 جانشین محمد علی 64 تنها جانشین دین الله 64 اللهمحمد علی64

110شیعه یعنی قرآن الله محمد110تنها جانشین دین الله محمد علی110 جانشین دین اسلام الله محمدعلی110شیعه یعنی مذهب الله محمد 110باقرآن دین اسلام محمدعلی110امام متقین41تابش نور الله41علی قرآن=41+41 اصل دین اسلام =82امام82+114سوره قرآن=196دین اسلام 196ضرب14معصوم درخودش میشود 196دین اسلام196بادین الله فاطمه64همسر لایق علی64به ابجد دین 64دین64الله محمدعلی64+64= 128کلید دین128حسین 128کلید دین128

 

به ابجد64دین64الله محمدعلی 64جانشین محمد علی 64حقیقت دین الله64 جانشین محمد علی64راه الله منصب الله64اصل ولایت امامتی64عترت رسول الله 64با جانشین اصلی محمد64دین64 +18 الله= 82 امام 82مهدی به ابحد کبیر و صغیر میشود 82 امام 82صراط علی حقا نمسکه82 امام82 نبوت امامت ولایت فقیه82 استمرار حکومت انبیاء 82تولد مولاء علی در کعبه 13+ 5 تن= 18 الله 18 +64 دین 64 الله محمد علی 64 +18= 82 امام 82 مهدی هم به ابجد کبیر و صغیر میشود 82 +114سوره قرآن = 196 دین اسلام 196امام کل دین 196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 باجانشین محمده 46 علی محمد46 نماینده الله64محمد علی46 کلید اسرار46کلید بدین46 محمد20+26 علی = 46 ماه 46+46= 92 محمد +18 ذالحجه" غدیر خم = 110 دین الهی 110 ولی دین 110 علی 110 جلوه الله 110 ولی دین 110 حامیان110 دین الهی 110 شیعه یعنی مذهب الله محمد110شیعه صاحب دین اسلام ناب محمدی110 شیعه امین دین اسلام ناب محمدی 110 ولی دین 110 جانشین اصلی بحق حضرت محمده 110 ولی دین110«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ» (المائده - 55)دست بیعت بارسول خدا وعلی کف دست راستت نوشته18ذالحجه" غدیر خم18+64دین=82 امام82 حق با علی ابن ابی طالب است82 جانشین محمد علی64راه الله منصب الله64اصل ولایت امامتی64عترت رسول الله 64با جانشین اصلی محمد64دین64 +18 الله= 82 امام82 صراط علی حقا نمسکه82 امام82 نبوت امامت ولایت فقیه82 استمرار حکومت انبیاء 82تولد مولاء علی در کعبه 13+ 5 تن= 18 الله 18 +64 دین 64 الله محمد علی 64 +18= 82 امام 82 مهدی هم به ابجد کبیر و صغیر میشود 82 +114سوره قرآن = 196 دین اسلام 196امام کل دین 196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 رهبر اصلی بدین الله 82به ابجدمهدی هم به ابجد کبیر و صغیر میشود 82 امام82 انتخاب امام درغدیرخم امام 82{حق با علی ابن ابی طالب است82 رهبر اصلی بدین الله82 امام 82زاده محراب شهیدمحراب 82امام   82+114سوره قرآن=196دین اسلام 196 ضرب14معصوم درخودش میشود196امام کل دین196دین اسلام196 اسلامه مهدی196نماینده الله محمد66 الله66+66علی ولی الله=132اسلام+64دین =196دین اسلام 196محمد92+18ذالحجه"غدیرخم=110علی 110 جانشین اصلی بحق حضرت محمده 110 زاده محراب شهید محراب علیست     پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم.
اگر علي را خليفه خويش قرار دهيد، گرچه مي‌دانم نمي‌كنيد، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص31 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص363 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص 397

یا مهدی ادرکنی ولی نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 اصل اسلام 25 انسان کامل 25 انسان نمونه 25 ارباب جهان 25 اصل اسلام25 ولی نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ این آیه34 حرف دارد34+25 اصل اسلام شیعه=59مهدی59رکن دین اصل اسلام59 القرآن الکریم59والقرآن العظیم59 القرآن الکریم59نماینده بحق خداوند59نماینده واقعی الله59اصول مذهب شیعه59دین واقعی اسلام59شجره رسالت امامتی59دین الله اصل اسلام59 اصل اسلام شیعه59دین حق مذهب الله59کلیدسره الله59 خلیفه حق الله حاکم دین اسلامی59دین الله اصل اسلام 59راهنمای دین اسلام59زیبا ترین مذهب 59کاملترین دین59کاملترین مرد59مرد میدان اسلامی59مهدی59 مسیح آل محمدی59دین اسلام واقعی59بزرگ راه دین اسلام59 القرآن الکریم 59معیاردینی59قرآن ناطق ارباب بدین59معیار دینی59کلیدسره الله59با زاهد عارف حق59کلمه بدین الله 59راه قرآن اسلام الله 59کلید سره الله59مهدی 59دین و مذهب الهی59 مراتب دین ها الله59یعنی9+5=14 معصوم کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیستبه ابجد کعبه 97 مطیع الله محمد علی 97+13 رجب تولد مولاء در محراب کعبه = 110 علی این شکاف کعبه را منظور چیست جانشین خاتم پیغمبران مولاء علیست وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ نام آدم هم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذر

پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه25شیعه 25 اصل اسلام 25 کعبه 25 انسان کامل 25 انسان نمونه 25 ارباب جهان 25 شیعه 25 اصل اسلام25کربلا25 کعبه 25شیعه 25 به ابجدنماینده الله محمد 66 الله 66+66علی ولی الله=132 اسلام+64 دین=196دین اسلام196ماشیعیان علی برای حقانیت مذهب خود آیه قرآن حدیث و ریاضی قرآن دلیل محکم علمی داریم قرآن میفرمایدنامه اعمال آنهایی را که به دست راستشان میدهندو به آنها اصحاب یمین درسوره مدثر آیه38 و 39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟یمین به ابجد میشه110 علی 110یمین110ولی دین110دین الهی110 علی110 جلوه الله 110بحق 110منادیه 110حامیان110دین الهی110ماه دین110علی110 میباشد نام علی هم110 پلیسی 110 نمک 110نان جو 110 گندمها ی 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست پلیسی 110 نامت صدو ده یا علی حقا پلیس عالمی  { قال رسوالله}کتاب الله و عترتی1575+12 امام=1587-1202 سه خلیفه=385شیعه عترت پیامبر میباشد پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد قال رسو الله=من و علی پدران این امتیم= انا و علی ابواه هذاه الامه"275+110دین الهی  علی =385 شیعه
شخصی به نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم آمده و گفت : ای رسول خدا ،چیزی را شنیدم که تا کنون نشنیده بودم ، رسول خدا فرمودند : آن چه چیزی است ؟
پاسخ داد :‌سلمان در اذان خویش بعد از شهادت به رسالت ، شهادت به ولایت علی علیه السلام می دهد ؛ پس حضرت فرمودند : چیز نیکویی را شنیده ای !!
بنا بر این نمی توان و نباید گفتن شهادت ثالثه را جزو بدعت های در اذان دانست .
برای تکمیل بحث ، بحث بدعت های در اذان را نیز ضمیمه مطلب بالا می نماییم :

هنگامی که پیامبر خدا صلی الله علیه واله وسلم وارد مدینه شدند بین صحابه برادری و اخوت ایجاد کردند پس امیرالمؤمنین علیه السلام آمدند در حالیکه چشمانشان پر از اشک شوق و خنده بود دلش برای آغوش گرم پیامبر تنگ شده بودمی خواست او را در بغل گرفته و ببوسدعرض کردند: ای رسول خدا!  بین اصحاب خود برادری ایجاد کردی و بین من و هیچ کس دیگر برادری برنگزیدی؟ حضرت فرمودند: ای علی! تو برادر من در دنیا و آخرت هستی.
(المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص14؛ سنن تزمذی، ج5، ص300؛ اسد الغابة، ج4، ص29؛ البدایة و النهایة، ج7؛ ص371؛ مجمع الزوائد، ج9، ص112؛ فتح الباری، ج7، ص211؛ تاریخ بغداد، ج12، ص263؛ نظم دررالسمطین، ص94-95؛ کنزالعمال، ج13، ص140؛ تاریخ مدینه دمشق، ج42، ص18و53و61؛ انساب الاشراف، ص145؛ ینابیع المودة، ج2، ص392؛ تحفة الاحوذی، ج10، ص152)
این اخوت دلالت بر رفعت مقام امیرالمؤمنین علیه السلام می کند. زیرا خداوند در قرآن می فرماید: «إنما المؤمنون اخموة» «تنها و تنها مؤمنین برادر یکدیگر هستند.» زیرا برادری واخوت به قدر منزلت و مقام آنهاست همانگونه که ابی بکر و عمر برادر یکدیگر بودند و عثمان و عبدالرحمن بن عوف برادر یکدیگر شدند. حال کسی که برادر اشرف ولد آدم و خاتم الانبیاء هست اوست که در تمامی مراتب و مقامات با رسول خدا شریک است چنانکه خداوند متعال در آیه مباهله حضرت امیرالمؤمنین را نفس پیامبر صلی الله علیه واله و سلم معرفی می کند.
از طرفی حضرت رسول الله صلی الله علیه واله و سلم فرمودند:
أنت أخی فی الدنیا و الاخرة
ای امیرالمؤمنین تو برادر من در دنیا و آخرت هستی.
باید دید مقامات حضرت رسول در دنیا و آخرت چیست تا بتوان مقام امیرالمؤمنین علیه السلام که برادر و همرتبه ایشان در مقامات هستند مشخص شود. لذا همانگونه که پیامبر صلی الله علیه واله و سلم رسول از جانب خدایند امیرالمؤمنین همرتبه ایشان هستند و وصایت و جانشینی حضرت رسول الله صلی الله علیه واله وسلم را دارند.
لذا مقام «اخوت» و برادری امیرالمؤمنین علیه السلم دلالت صریحی بر خلافت و جانشینی ایشان بعد از حضرت رسول خدا را دارد چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام در روز شوری فرمود:
أفیکم من آخی رسول الله غیری؟!
آیا در بین شما کسی غیر من هست که با رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم برادر شده باشد؟!
(لسان المیزان، ج2، ص157؛ تاریخ مدینه دمشق، ج42، ص52؛ کنزالعمال، ج5، ص725)
امیرالمؤمنین علیه السلام وصیّ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
انس بن مالک گفت به سلمان گفتم از پیامبر صلی الله علیه واله وسلم سؤال کن که وصی او کیست؟
فقال سلمان: یا رسول الله من وصیک؟ فقال یا سلمان من کان وصی موسی؟ فقال: یوشع بن نون قال: ان وصیی و وارثی دینی و ینجز موعدی علی بن ابی طالب
سلمان گفت: ای رسول خدا! چه کسی وصی شماست؟ پس حضرت فرمودند: ای سلمان وصی موسی  چه کسی بود؟ عرض کرد: یوشع بن نون حضرت فرمودند: همانا وصی من و وارث دین من و کسی که وعده های مرا منجز می کند، علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد.
(ینابیع الموده، ج1، ص235؛ تذکرة الخواص، ص48)
پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم. اگر علي را خليفه خويش قرار دهيد، گرچه مي‌دانم نمي‌كنيد، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند
. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص31 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص363 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص397  عرعر خر هم بوود لعن عمر ابوبکر رکب وبا دوسال خلافت نکرده است دنیا رفت ورفعنا مکان علیا وقتی اسم حضرت موسی در کتاب الهی آمد فرعون صد هزار کودک یهودی را سر برید و رفعنا مکان علیا  انی جاعلک لناس اماما خداوند میفرماید ما قرار میدهیم در بین مردم امام را در غدیر خم پیامبر حضرت محمد دست علی را بالا برد و بدون حظور پیامبر بعد از وفات قاصبان خلافت دزدان خلافت بدون حظور پیامبر و علی از دین برگشته و بزرگترین خلاف خلافت را بدست شیطان صفت خود را دوزخی نمودند بدون حظور پیامبر وعلی هر شورایی باطل است خداوند در قرآن میفرماید ما امام را انتخاب می کنیم نه مردم نادان و جاهل بت پرست انی جاعلک لناس اماما قرآن میفرماید ما امام را انتخاب می کنیم انتخاب قرآن 25 اصل اسلام 25 انتخاب قرآن 25 ارباب جهان25 شیعه 25 نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 اصل اسلام 25 انسان کامل 25 انسان نمونه 25 ارباب جهان 25 اصل اسلام 25 انتخاب قرآن 25 ولی نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ نام شیعه چندین بار در قرآن آمده بسه دیگه گمراهی خجالت بکشید نفهمی هم حدی دارد روسیاه اهل عالم نباشید والله اینجانب سعادت شما را در دنیا و آخرت از خداوند طلب می کنم لا اقل یک مرد از شما پیدا نشد جوابی بدهد از سنگ صدا در میآید ولی از وهابیان نه بنظرم دل سنگ سنگ دل نباشید حق را بپذیرید تا خداوند از این همه بدبختی نجاتتان بدهد 

قرآن كريم در دو آيه تعبير «حزب الله» را به كار برده است. يكى از آنها آيه 56 سوره مائده است:

 

إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ. وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُونَ؛ ولىّ شما، تنها خدا و پيامبر او است و كسانى كه ايمان آورده اند: همان كسانى كه نماز بر پا مى‌دارند و در حال ركوع زكات مى‌دهند؛ و هر كس خدا و پيامبر او و كسانى را كه ايمان آورده‌اند ولىّ خود بداند (پيروز است، چرا) كه حزب خدا همان پيروزمندانند.

اين آيه شريفه در مورد انفاق معروف حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) در نماز در حال ركوع است. مفسران و محدثان شيعه و سنّى در مورد شأن نزول اين آيه چنين گفته‌اند كه سائلى به مسجد آمد و اظهار نياز كرد، ولى كسى.

به او چيزى نداد. اميرالمؤمنين(عليه السلام) كه مشغول نماز و در حال ركوع بود، به آن سائل اشاره فرمود و انگشتر خود را به او داد. پس از اين واقعه، آيه مزبور در شأن و مقام حضرت على(عليه السلام) نازل شد. كلمه «زكات» ـ كه در اين آيه هم آمده ـ در اصطلاح قرآن كريم به زكات واجب اختصاص ندارد، بلكه اعم از انفاق واجب و مستحب است. در هر صورت، آيه در ادامه مى‌فرمايد: كسانى كه ولايت خدا، پيامبر و مؤمنانى را كه اوصافشان ذكر شد، بپذيرند، آنان از «حزب اللّه» هستند. بنابراين خداى متعال در اين آيه «اهل ولايت» و «حزب اللّه» را يكى قرار داده است.

دومين آيه‌اى كه تعبير حزب الله در آن آمده، آيه 22 سوره مجادله است:

لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوح مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنّات تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها رَضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ قومى را نيابى كه به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشند و (در عين حال) كسانى را كه با خدا و رسولش مخالفت كرده‌اند ـ هر چند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا عشيره آنان باشند ـ دوست بدارند. در دل اينها است كه (خدا) ايمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تأييد كرده است، و آنان را به بهشت‌هايى كه از زير (درختان) آن جوى‌هايى روان است در مى‌آورد؛ هميشه در آن جا ماندگارند؛ خدا از ايشان خشنود و آنها از او خشنودند؛ اينانند حزب اللّه، آرى، حزب خدا است كه رستگارانند.

 

خداوند در اين آيه نيز اوصاف «اهل ولايت» و «حزب اللّه» را ذكر نموده و

مى فرمايد: مردمى را نخواهى يافت كه ايمان به خدا و روز قيامت داشته باشند و در عين حال با دشمنان خدا و پيامبر دوستى كنند؛ حتى اگر آن دشمنان پدرانشان، فرزندانشان، برادرانشان يا اهل فاميل و نزديكانشان باشند. آرى، اگر كسى ايمان به خدا داشته باشد، هرگز با دشمنان خدا رابطه دوستى برقرار نخواهد كرد. هيچ گاه «ايمان به خدا» با «دوستى با دشمنان خدا» جمع نمى‌شود. آن گاه مى‌فرمايد، پاداش عملكرد آنان اين است كه خداوند ايمان را در دل ايشان ثابت كرده است: كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ. پاداش ديگر آنان، تأييد به وسيله روح الهى است: وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوح مِنْهُ. «روح الهى» يكى از فرشتگان بزرگ و مقرّب درگاه الهى است. اين دو پاداش مربوط به «دنيا» است. پاداش اخروى آنان نيز وارد شدن به بهشت خداوند است: وَ يُدْخِلُهُمْ جَنّات تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها. پاداش ديگر آنان كه از همه مهم تر است «رضوان اللّه» و خشنودى خداوند از آنان است: رَضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ . از نظر قرآن كريم بزرگ ترين پاداش الهى براى بندگان «رضوان الهى» است: وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ؛1 و خشنودى خدا بزرگ تر است. اين است همان كام يابى بزرگ.

اما اين كه خشنودى خدا چيست و اثر آن چگونه ظاهر مى‌شود و اساساً چگونه اين نعمت از همه نعمت‌هاى بهشتى بالاتر است، پرسش‌هايى است كه خارج از بحث فعلى مااست. به هر حال خداى متعال بالاترين پاداش را براى بندگان و اولياى خود «رضايت» خويش قرار داده است، و اهل ولايت مشمول چنين پاداشى هستند. اين رضايت يك «رضايت طرفينى» بين خدا و اهل ولايت است. هم خداوند از آنان راضى است و هم آنان از خداوند

نهايت خشنودى را دارند: رَضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ. در نهايت مى‌فرمايد: اينان حزب اللّه هستند و فلاح و رستگارى براى آنان خواهد بود: أُولئِكَ حِزْبُ اللّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.

 

از مطالعه و تطبيق اين دو آيه (56 مائده و 22 مجادله) به خوبى به دست مى‌آيد كه اهل بيت(عليهم السلام) مصداق تام و كامل «حزب الله» هستند. بالاترين مراتب رستگارى از آنِ ايشان است و علاوه بر آن، در اين دنيا همواره مورد تأييد خداوند هستند: وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوح مِنْهُ. اگر ادعا كنيم اين گونه تأييد الهى (تأييد بِرُوح مِنْهُ) بزرگ ترين نعمت الهى در اين دنيا است، سخنى به گزاف نگفته ايم. در اين عالم نعمت‌هاى فراوانى وجود دارد كه همه انسان‌ها اعمّ از مؤمن و كافر در آن شريكند؛ مثل: حيات، عقل، سلامتى، خوراك، پوشاك و مسكن. اما در اين ميان نعمت‌هايى نيز وجود دارد كه مختص كسانى است كه از عقل خود به درستى استفاده كنند. اگر انسانى از عقل خود به درستى استفاده كند خداوند بر نورانيت عقلش مى‌افزايد. نعمت هدايت در ابتدا در اختيار همگان است، اما تنها كسانى كه اهل تقوا هستند از اين نعمت استفاده مى‌كنند. نتيجه آن نيز اين است كه استحقاق بهره مندى از امدادها و تأييدهاى غيبى الهى را پيدا مى‌كنند. در اين بين، بالاترين مرتبه برخوردارى از تأييد غيبى الهى نيز اين است كه خداوند به وسيله فرشته‌اى بسيار با عظمت و عالى مقدار كسى را تأييد كند. اين فرشته انسان را در مقابل شيطان و ساير عوامل انحراف حفظ نموده و نمى‌گذارد مغلوب شيطان واقع شود. در هر صورت، اين گروهى كه شايستگى دريافت تأييدات الهى را با مراتب مختلف آن پيدا مى‌كنند «حزب الله» ناميده مى‌شوند.

 

آقایی که بدنبال نام حضرت علی(ع) در قرآنی اگه راست میگی اسم ابوبکر به من نشون بده، اسم عمر و عثمان نشون بده هاااا اگه نشون دادی من چاکرتم هستم میام به مذهب شما!!!!!
اینم بگم در قرآن فقط اسم زید و هامان از صحابه پیغمبر (ص) آمده.
اصلا میدونی چیه اگر اسم حضرت علی (ع) تو قرآنم بود که هست (در ادامه) شما مثل حدیث غدیر ( من کنت مولاه فهذا علی مولا) ک زدید زیرش گفتید اینجا مولا یعنی دوست - که منطق بسیار احمقانه ای هم هست - میگفتید این علی یعنی بزرگوار بلند مرتبه دیوار حاشا بلند دیگه حاشا میکردید. حالا برو پایین تا آدرس بدم بری اسم حضرت علی رو تو قرآن خودت ببینی.
سوره شعرا آیه ۸۴ مضمون: حضرت ابراهیم به خداوند میگه ک خدایا از ذریه من یک لسان صدق23 قرار بده در آخرین آخرین همون آیندگان مهدی23 ( لسان صدق 23 به نظر شما چیه؟؟؟ نام نیکو؟؟!! یعنی حضرت ابراهیم که امام -آیه ۱۲۴ سوره بقره - که خدا میگه : بعد از امتحان سر بریدن اسماعیل تو رو امام قرار دادیم. انقدر منزلتش پایین که از خدا بخواد که امت آخر زمان بش فوش ندن خوشنام باشه؟؟؟!!!! اینه دیگه اگه اینجوری معنی کنیم!!!!! حالا لسان صدق دست نخورده داشته برو سوره مریم آیه ۵۰ رو نگاه کن خدا جوابش داده : «و وهبنا لهم من رحمتنا و آتیناهم لسان صدق علیا» که به روایتی امام صادق (ع) میفرماد این علیا همون بابامونه. بله اسم حضرت علی ( ع ) هم در قرآن هست باید بری بخونی.
حالا دیدی چقدر قشنگ ما بچه شیعه ها صدق رو کنار علی میاریم؟؟! "صدق الله و علی و العظیم" این علی یعنی بزرگ و بلند مرتبه اشتباه نکنید ولی چون شبیه اسم حضرت علی (ع) هستش شما عارتون میاد بگید یجورایی اذیتتون میکنه.سرعت بیعت و شدت عمل اصحاب سقیفه به حدى بود كه هرگونه عكس العمل را از امام گرفت. امام كه در حال تغسیل و تكفین بدن پیامبر(ص) بود, واگذاشتن جنازه پیامبر(ص) را بدون غسل و كفن بى احترامى و خیانت بزرگى به پیامبر(ص) مى دانست.اگر پدرشما بمیرد عده ای خواهران و برادران دعوا کرده و به ارث تقسیم کردند و چپاول ثروت بپردازند این عمل خیانت کاران عالم میباشدو عمل  اصحاب سقیفه کاملا" خیانت بزرگی محسوب میگرددو از این دل مشغولى على(ع) بهره جسته و به حدى درگرفتن بیعت سرعت عمل به خرج دادند كه آب غسل پیامبر(ص) خشك نشده بود. على(ع) به خلافت خود آن قدر مطمئن بود كه وقتى عباس عموى پیامبر(ص) ـهنگامى كه على(ع) مشغول تجهیز پیامبر(ص) بود.ـ براو وارد شد و گفت: دست بده تا با تو بیعت كنم, اگر چنین كنى, احدى در خلافت با تو رقابت نخواهد كرد. على(ع) به عباس پاسخ داد: اى عمو! مگر كسى هست در این امر طمع داشته باشد؟کسی که به دوش پیامبر رفته و بت های کعبه را بشکند و بجای رسول خدا بخوابد و فدایی ایشان گردد داماد و کننده دره خیبر است همیشه اهل خانه به مسائل آگاهتر از دشمنان بیرون خانه اندبه ابجد ظالم 971-430 مقصر= 541 کافرپلیددین اسلام 541 عمر ابوبکر541 به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 با اهل نفاق منافق 541 کافر پلید دین اسلام541ستمگران اهل دین اسلام 851-541 = 310 عمر310منکر310نیرنگ310 ابله منافقا310حرامیان310 گمراه دین310عمر310 جهل عرب310اباجهل در دین310 فاسق دینه310 عمر310 حرامیان310 منکر310به ابجد
خیانت کاران اهل دین 1433-1202 سه خلیفه = 231 ابوبکر  به ابجد       بدعت کنندگان 651-110دین الهی=541 عمر ابوبکر 541فتنه ها541اهله شر541دشمنه اسلامی 541عمرابوبکر 541فتنه ها541دشمنه اسلامی 541مکافات541آفت کلی541 پیامبرفرمودبعدازمن فتنه هابپا خیزندبه ابجدفتنه ها541عمر ابوبکر 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 اهله شر 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 ظالم 971-430 مقصر=541 عمر ابوبکر541 فتنه ها541 مقصر430+231 ابوبکر = 661 عثمان +310 عمر = 971 ظالم به دست می آیدظالم 971+231 ابوبکر=1202 سه خلیفه عمر ابوبکر عثمان 1202 ارتش کفار1202 اینم آیه قرآن به ابجد سه خلیفه عمر ابوبکر عثمان1202 ان من المجرمین منتقمون1202 والشجرتها الملعونه  عمر ابوبکر عثمان 1202بکافران محض1202

                 Image result for ‫نماز خواندن شتر‬‎تقليد عجيب اسب از صاحبش                      

 Image result for ‫شتر نماز‬‎ شتری که از بچگی هیچ وقت نمازش ترک نشده وقت نماز او انسانها را دعوت به نماز می کند و تا بحال نمازش ترک نشده  است کی آدم خواهیم شد اسب می فهمه نماز یعنی چه ولی تو یابو خرنفهم نماز نمی خوانی یعنی کمتر ازیه شتری بیشعور تر از اسب خر یابو بی نماز است خداوند می فرماید و ما خلقت الجن و انس الا لیعبدون ما جن و انس را برای عبادت آفریدیم  نه برای کار های خلافت یکی با کفشهای بسیار پاره بسیار شکر خدا وند می کرد یکی به وضع او نگاه کرد و گفت با این سرو وضع و کفشهای پاره باید هم شکر کنی ول کن بابا شکر چی مرد گفت بخدا ندیدی که خدا هر دو پایش را قطع کرده بوده باز خدا راشکر می کرد اینها بهترین خوبان این امتند که روز قیامت خداوند قول دوبال پرواز به آنها داده است وقتی چشم دلت باز بشه حق خدا را خواهی دید

Image result for ‫شتر نماز‬‎Image result for ‫جانبازی دستو پا قطع‬‎Image result for ‫جانبازی دستو پا قطع‬‎                               يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿۱﴾
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است‏ خدايى را كه پادشاه پاك ارجمند فرزانه است تسبيح مى‏ گويند (۱) همه موجودات خدای یگانه را با خضوع ستایش می کنند
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۲﴾
اوست آن كس كه در ميان بى‏ سوادان فرستاده‏ اى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد و [آنان] قطعا پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند (۲)
وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۳﴾
و [نيز بر جماعتهايى] ديگر از ايشان كه هنوز به آنها نپيوسته‏ اند و اوست ارجمند سنجيده‏ كار (۳)
ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۴﴾
اين فضل خداست آن را به هر كه بخواهد عطا مى ‏كند و خدا داراى فضل بسيار است (۴)
مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵﴾
مثل كسانى كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلف گرديدند] آنگاه آن را به كار نبستند همچون مثل خرى است كه كتابهايى را برپشت مى ‏كشد [وه] چه زشت است وصف آن قومى كه آيات خدا را به دروغ گرفتند و خدا مردم ستمگر را راه نمى ‏نمايد (۵)
قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۶﴾
بگو اى كسانى كه يهودى شده‏ ايد اگر پنداريد كه شما دوستان خداييد نه مردم ديگر پس اگر راست مى‏ گوييد درخواست مرگ كنيد (۶)
وَلَا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿۷﴾
و[لى] هرگز آن را به سبب آنچه از پيش به دست ‏خويش كرده‏ اند آرزو نخواهند كرد و خدا به [حال] ستمگران داناست (۷)
قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸﴾
بگو آن مرگى كه از آن مى‏ گريزيد قطعا به سر وقت‏ شما مى ‏آيد آنگاه به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده خواهيد شد و به آنچه [در روى زمين] میکرديد آگاهتان خواهد كرد (۸)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۹﴾
اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد چون براى نماز جمعه ندا درداده شد به سوى ذكر خدا بشتابيد و داد و ستد را واگذاريد اگر بدانيد اين براى شما بهتر است (۹)
فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۰﴾
و چون نماز گزارده شد در [روى] زمين پراكنده گرديد و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد باشد كه شما رستگار گرديد (۱۰)باسلام همه مسلمانان 74 فرقه ادعا می کنند که فقط آنها بحق می باشند واقعا پیامبر شما حضرت محمد شما را سفارش به کتاب خدا و عترتش نکرد اگر بدانی که در مقابل پیامبر و اهل بیت او شیعیان ایستاده ای نام شیعه 12 بار در قرآن آمده نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 اصل اسلام 25 انسان کامل 25 انسان نمونه 25 ارباب جهان 25 و هر کسی در مقابل ارباب جهان حضرت مهدی و یارانش بایستد جایگاه او قعر دوزخ است  خدایی خیلی باید احمق باشی که طرفدار بمنافقان دائشی 49 باشی به ابجد صغیر49 جماعت سقیفه 49 عمر ابوبکر49مکر حیله 49 حزب شیطانی49 شجره ملعونه49قاصب بدین الله 49 دشمن اصلی دین 49عمر ابوبکر49شیطان مقصره49به دجال بی دین49سامری سفیانه49راه منافقان فاسق49جهالت بدین اسلام49 مجرمین بدین 49 شجره ملعونه 49 امام گمراه دینه49مکر حیله 49 بارو سیاه دین 49 ابو بلدوزر49 قاتل جلاد دائشه 49 ابن ملجم مرادی 49 جماعت سقیفه 49 نابود گر دینی 49مکر حیله 49 عمر ابوبکر 49جهالت بدین اسلام49 مجرمین بدین 49گروهک منافقان 49لعنت شده الله 49 دجال نامرد دین 49 خیانت کاران اسلام 49 بدشمن جنایتکار49نامردا اهل دوزخ49مقصر بیعت شکنانی 49 شجره ملعونه 49 مکر آدم پلید 49 عذابی الهی 49 مشگل مذهب قومی 49 مذهب منافقان اسلام 49 قاصب بدین الله 49 دشمن اصلی دین 49عمر ابوبکر 49 با کفر و شرک49 مکرحیله49مکر آدم پلید49عذابی الهی49دشمنا کج فهم نادان49 منافقان خبیس قرآن49سراب دین اسلامی49سه خلیفه دزد49با اسب سرکش دین اسلام49با اسب سرکش آل سعود49جنایت منافقی49سوسمار عربی49چلپاسه مارمولک49 مشگل مذهب قومی 49 مذهب منافقان اسلام 49 عمر ابوبکر49با کفر و شرک49قاصب بدین الله 49لعنت شده الله 49 دشمن اصلی دین 49مکر حیله49 عمر ابوبکر49 مکر حیله دائشی ها گفتارشان هم مثل قلبهایشان سیاه ست یک هنرمندکور نمی تواند نقاش و خطاط خوبی باشدطبق فرموده پیامبر به چهره های زیبا بنگیردتا فرزندان زیبا داشته باشید به مناظره زیبا بنگریدو عظمت خداوندرا درک کنید دائشی ها همه چیز را سیاه می بینند انسانهای خبیث و مظلوم کش روز قیامت بخاطرگمراهی و نداشتن53 ولایت علی 53 مذهب الله محمد 53 احمد 53 فاطمه علی 53 جان روح کعبه53 سلامتی دین اسلام 53 مراتب دین الله53  کلمه حق الله 53 مذهب الله محمد 53 معنی اسلام قرآن53 ولایت علی53احمد 53علی فاطمه 53جانشین پیامبری53 شاه جهانی53 مذهب الله محمد 53 دین کامل الله 53مومن صالح دین 53 ندای آسمانی الله 53 مراد مریدی53پیشوای مسلمین 53اهل بیت پیامبر53 دو قبله مسلمین53 علی فاطمه 53انتخاب جانشین پیامبر53ستاره آسمان ولایت53 دین واقعی انسان53 احمد53 ناموس قرآن اعظمی53 مذهب الله محمد53 احمد53علی فاطمه53مرد مقدس اسلام53مردانقلابی جهان53گوهر یگانه دین 53یاپیشوای مسلمین53مرد مقدس اسلام53  ابوتراب دین53 مغز دین اسلامی53 رهبر اصلی جهان 53صاحب مقدس ترین53 دین کامل الله 53 کتاب آسمانی الله 53 ختم قرآن کریم53 اصل دین مقدس اسلام 53 ارباب کل مردانی 53 رهبر اصلی جهان53 پیشوای مسلمین 53 پیشوای انبیاء53 محور اسلام قرآن 53 شاه جهانی علی53 علامت دین اسلام53 حق دین شیعه53 کتاب آسمانی الله 53 اصل اسلام اصل قرآن 53 علی فاطمه 53 احمد53مذهب الله محمد53 دین کامل الله53علی فاطمه 53 دین کامل الله 53 اصل اسلام اصل قرآن53 دین حق شیعه53 دین کامل الله 53 محور اسلام قرآن 53 دین حق شیعه 53ورفعنامکان علیارا خوب درک نکرده و جانشین بحق رسول خاتم راباقاصبان دین اسلام اشتباهی درک نمودندو هم دردنیا و هم در آخرت یا روسیاه اهل عالم49مکرحیله49روسیاه دین عالم49شجره ملعونه49جماعت سقیفه 49مکرحیله49عمرابوبکر49شجره ملعونه 49کافروهابی 49وهابی مرتده49 دائشی وحشی49 زامبی دائشی49یا جلاد وحشی49به چنگیز خانه مغول49 مکر حیله 49 با رو سیاه دین 49 ابو بلدوزر49 قاتل جلاد دائشه 49 ابن ملجم مرادی 49 جماعت سقیفه 49 نابود گر دینی 49مکر حیله 49 عمر ابوبکر 49جهالت بدین اسلام49 مجرمین بدین 49 شجره ملعونه 49 مکر آدم پلید 49 عذابی الهی 49 مشگل مذهب قومی 49 حزب شیطانی مذهب منافقان اسلام 49 عمر ابوبکر 49 با کفر و شرک49 مکر حیله49کافر وهابی 49 وهابی مرتده 49نابود گر دینی 49جهالت بدین اسلام49مجرمین بدین 49شجره ملعونه49مکر آدم پلید 49 عذابی الهی49مشگل مذهب قومی 49مذهب منافقان اسلام 49عمر ابوبکر49 با کفر و شرک49مکرحیله49 مذهب منافقان اسلام49دجال بدین اسلامه49عمرو ابوبکر49حزب شیطانی 49مذهب منافقان اسلام49بدترین گروه49 فضای آلوده 49یاگروه ها فاسد49 یاگروه ها فاسق 49دجال بدین اسلامه49پلید ترینه 49عذابی الهی49ظالما حاکم دین49 مجرمین بدین 49 کرگدن حقه باز49 با خر چران چپلپاسه خور 49مکر آدم پلید 49 عذابی الهی 49 مشگل مذهب قومی 49 مذهب منافقان اسلام 49 عمر ابوبکر 49 با کفر و شرک49 مکر حیله49ابوبکر دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت 49 قعر دوزخی 49عمر ابوبکر49 مکر حیله 49 مجرمین بدین 49 مذهب منافقان اسلام 49 جهالت بدین اسلام 49 میباشند  49مذهب منافقان اسلام 49دجال بدین اسلامه 49عمرو ابوبکر49 حزب شیطانی  49مذهب منافقان اسلام 49بدترین گروه49 فضای آلوده 49یاگروه ها فاسد 49 یاگروه ها فاسق49دجال بدین اسلامه49 پلید ترینه 49عذابی الهی 49 ظالما حاکم دین 49 مجرمین بدین 49 کرگدن حقه باز49با خر چران چپلپاسه خور49پلپاسه مارمولک49 49مکر آدم پلید 49 عذابی الهی 49 مشگل مذهب قومی 49مذهب منافقان اسلام 49 شجره ملعونه 49عمر ابوبکر 49 با کفر و شرک49مذهب منافقان اسلام49 مکر حیله49شجره ملعونه 49عمر ابوبکر49ابوبکردوسال خلافت نکرده از دنیا رفت گناه قصب خلافت الله بزرگترین گناه کبیره میباشد شجره ملعونه49عمر ابوبکر49قصب خلافت علی نمودند74ابجدسه خلیفه کفر 74 میباشدو این سه خلیفه دین اسلام را 74فرقه نمودند ابوبکر27+22عمر +25 عثمان=74 منافق دین اسلام  467-541=74 عمرابوبکر عثمان74 دزدان نامرده دینه اسلام   467-541=74به ابجد صغیر49 جماعت سقیفه 49 عمر ابوبکر49مکر حیله 49 قاصب بدین الله 49 دشمن اصلی دین 49عمر ابوبکر 49جهالت بدین اسلام49 مجرمین بدین 49 شجره ملعونه 49 مکر حیله 49 با رو سیاه دین 49 ابو بلدوزر49 قاتل جلاد دائشه 49 ابن ملجم مرادی 49 جماعت سقیفه 49 نابود گر دینی 49مکر حیله 49 عمر ابوبکرعثمان 74والشجرتها الملعونه 74مقصرا اصلی دین اسلام 74خلفای ظالم دین اسلامی 74دشمن اسلام دشمن اصلی دین 74 خیانت کارها مقصر اسلام 74غیر اولیاء الله74دشمن اصلی کافر دین 74والشجرتها الملعونه74مقصره شجره ملعونه74مقصره قاصب دین محمد74مقصره قاصب بدین الله74مقصره لعنت شده الله74مقصره جماعت سقیفه74مقصره دشمن اصلی دین74مقصره مجرمین بدین 74 مقصره مجرمین الله 74شجره ملعون خبیثی74دشمن اصلی دینی 74 عمرابوبکرعثمان74مقصره خلیفه ناحقه 74والشجرتها الملعونه74 کافرقاصب بدین الله74مقصره لعنت شده الله74 مقصره شجره ملعونه74دشمن اصلی کافردین 74مقصره شجره ملعونه 74منافق خبیث کافری74 بادشمن اصلی دین اسلامی 74کافر بدبخت عالمی 74کافردشمن اصلی دین 74 ان من المجرمین منتقمون 74شجره ملعون خبیثی74 ان من المجرمین منتقمون 74قرآن میفرماید ما مجرمین را سخت عقوبت خواهیم کرد 74دشمن اصلی کافر دین 74کافر دشمن اصلی دین 74عمرابوبکرعثمان به ابجد صغیر عمر22+27 ابوبکر +25 عثمان = 74 کسانی که باعث شدند دین اسلام 74 فرقه شود که پیامبر فرمود 73 فرقه آن اهل دوزخ خواهند بود74 74غیر اولیاء الله74قاتل حضرت زهراء 74 اصل اولیاء شیطان 74به خائنان اصلی دین اسلام74خلفای ظالم دین اسلامی74کافر حزب شیطانی 74به کافر ملحد خبیث 74کافر قاصب دین الله 74دشمن اصلی کافر دین 74والشجرتها الملعونه74 مکر حیله فاسقان احمق 74کافر بناحق عالمی 74خطرناکترین دشمن اسلام 74مقصره شجره ملعونه74مقصره قاصب دین محمد74مقصره قاصب بدین الله74مقصره لعنت شده الله74مقصره جماعت سقیفه74مقصره دشمن اصلی دین74مقصره مجرمین بدین 74 مقصره مجرمین الله 74شجره ملعون خبیثی74دشمن اصلی دینی 74 عمرابوبکرعثمان74مقصره خلیفه ناحقه 74والشجرتها الملعونه74 کافرقاصب بدین الله74مقصره لعنت شده الله74 مقصره شجره ملعونه74دشمن اصلی کافردین 74مقصره شجره ملعونه 74منافق خبیث کافری74 بادشمن اصلی دین اسلامی 74کافر بدبخت عالمی 74کافردشمن اصلی دین 74 ان من المجرمین منتقمون74شجره ملعون خبیثی74 ان من المجرمین منتقمون 74قرآن میفرماید ما مجرمین را سخت عقوبت خواهیم کرد 74دشمن اصلی کافر دین 74کافر دشمن اصلی دین 74عمرابوبکرعثمان 74مکرحیله کافر74مکرحیله کافر74کفتار گرگ کافر اسلام 74به نامرد خبیث دین اسلام 74 کافرقاصب بدین الله 74 کافرقاصب بدین الله 74کافردشمن اصلی دین 74کافردشمن اصلی دین 74ارباب شیطان لعینی 74به نالایق ترین خلفاء 74 با دزده اصلی دین اسلام 74 قاصبان ملعون بدین اسلام 74 کافر منافق بدین اسلام 74 اصراف کاران دین اسلام 74یا دشمن واقعی اسلامی 74مقصرا اصلی دین اسلام 74دشمن خبیث منافق 74منافق فاجر کافری 74کافر دشمن اسلام دشمن خداوند 74دشمن خداوند کافر دشمن اسلام 74دشمن اصلی کافر دین 74 با دزده اصلی دین اسلام 74کافر مکر حیله 74با دزده اصلی دین اسلام74یا دشمن اصلی بدین اسلام74 با فاسد فاجر فاسق 74اربابا کافر باطل دین 74منافق اهل دوزخی  منافق اهل دوزخی 74دشمن دین اسلام اهل وهابی74 کافر منافق فاجری 74اصراف کاران دین اسلام74 سه خلیفه ملعون اسلام74 قاصبان ملعون بدین اسلام74کافر منافق بدین اسلام74بنامرد ترین قاصب دین74قاصب دزد فدک دین اسلام74 به نالایق ترین خلفاء74  مقصرا اصلی دین اسلام 74دشمن اسلام بامکر حیله 74با مکرحیله منافقان 74شراب خاران منافق پلید اسلام 74قمار بازان منافق74شجره خبیث دین اسلامی74 خلفای ظالم دین اسلامی74دشمن پلید خبیث نالایق74 با دزده اصلی دین اسلام 74یا دشمنان اصلی قرآن اسلام 74اصل مانع سد راه مسلمین74بنامرد ترین خلیفه74مردان احمق بی غیرت74دشمن نالایق دین حق اسلام 74سه خلیفه لا مذهب قاصب74یا قاصبان خلافت دین اسلام74مقصرا اصلی دین اسلام 74شجره خبیث دین اسلامی74خلفای ظالم دین اسلامی74با پیمانشکن مقصر دشمن اسلام74به گمراه خبیث منافقی 74والشجرتها الملعونه 74 مقصره لعنت شده الله 74 والشجرتها الملعونه 74 با سه  خلیفه قاصب منافقه 74 با بی حیاء ترینه این ایه قرآن ابجدعمر22ابوبکر27+25 عثمان=74 فرقه شدن دین اسلام توسط این سه قاصب پلیدابجد این آیه قرآن هم 74میباشد74 سوره سجده آیه 22 ان من المجرمین منتقمون قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کردابجد این آیه قرآن ابجد ابوبکر عمر عثمان 74 میباشد ان من المجرمین منتقمون74 عمر ابوبکر عثمان 74 والشجرتها الملعونه 74شجره خبیث دین اسلامی 74 عمر ابوبکر عثمان 74بدین نامرد بخبیث نا اهل 74 شجره خبیث دین اسلامی 74عمر ابوبکر عثمان 74 ابجدشان 74 میباشدخداوند برای امتحان امت اسلام دست پیامبر و علی را با گرفتن عهد از ایشان بست و ناکسان خبیث دین بر اسب سرکش خلافت سوار و بسوی جهنم رهسپار شدند ابوبکر دوسال خلافت نکرده آرزوی خلافت را به گور برد تمام ناحق ها دوسال نشده سر نگون میشوند قاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به درک فرستاد ان من المجرمین منتقمون قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کردابجداین آیه قرآن ابجد ابوبکر عمر عثمان 74 میباشد ان من المجرمین منتقمون74عمر ابوبکر عثمان 74والشجرتها الملعونه 74شجره خبیث دین اسلامی 74 بدین نامرد بخبیث نا اهل 74 شجره خبیث دین اسلامی 74عمر ابوبکر عثمان 74 ابجدشان 74 مقصرا اصلی دین اسلام 74خلفای ظالم دین اسلامی 74میباشد74 با کفار و فجار دین 74 به کافر ملحد حبیث74 با کافر ملحد منافق 74خلفای ظالم دین اسلامی74وهابی پلید کافر است 74 خلفای ظالم دین اسلامی 74 با وصله ناجور دین اسلام74 منافق دین اسلام  467-541=74 عمرابوبکر عثمان74 دزدان نامرده دینه اسلام   467-541=74به ابجد صغیر49 جماعت سقیفه 49 عمر ابوبکر49مکر حیله 49 قاصب بدین الله 49 دشمن اصلی دین 49عمر ابوبکر 49جهالت بدین اسلام49 مجرمین بدین 49 شجره ملعونه 49 مکر حیله 49 با رو سیاه دین 49 ابو بلدوزر49 قاتل جلاد دائشه 49 ابن ملجم مرادی 49 جماعت سقیفه 49 نابود گر دینی 49مکر حیله 49 عمر ابوبکر 49جهالت بدین اسلام49 مجرمین بدین 49گروهک منافقان 49لعنت شده الله 49 دجال نامرد دین 49 خیانت کاران اسلام 49 بدشمن جنایتکار49نامردا اهل دوزخ49مقصر بیعت شکنانی 49 شجره ملعونه 49 مکر آدم پلید 49 عذابی الهی 49 مشگل مذهب قومی 49 مذهب منافقان اسلام 49 قاصب بدین الله 49 دشمن اصلی دین 49عمر ابوبکر 49 با کفر و شرک49 مکر حیله49مکر آدم پلید 49 عذابی الهی 49 مشگل مذهب قومی 49 مذهب منافقان اسلام 49 عمر ابوبکر49با کفر و شرک49قاصب بدین الله 49لعنت شده الله 49 دشمن اصلی دین 49مکر حیله49 عمر ابوبکر49 مکر حیله دائشی ها گفتارشان هم مثل قلبهایشان سیاه ست یک هنرمندکور نمی تواند نقاش و خطاط خوبی باشد74دشمن اهل بیت دین محمد 74عمر ابوبکر عثمان 74 به ابجد کبیر مقصر 430+231 ابوبکر نفاق=661 عثمان 661+310 عمر= 971 ظالم 971+231 ابوبکر=1202 ارتش کفار1202بکافران محض1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 قرآن می فرماید ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت برای امتحان امت شیطان بسیار خطاء کرد یاران شیطان گول دوساله ریاست را خوردند ابوبکر رکب وبا دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت   ابجد سه خلیفه قاصب دین این سه خلیفه قاصب دین اسلام را 74 فرقه نمودند به ابجد ظالم 971-430 مقصر= 541 کافرپلیددین اسلام 541 عمر ابوبکر 541 به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 با اهل نفاق منافق 541 کافر پلید دین اسلام541ستمگران اهل دین اسلام 851-541 = 310 عمر310منکر310نیرنگ310 ابله منافقا310حرامیان310 گمراه دین310عمر310 جهل عرب310اباجهل در دین310 فاسق دینه310 عمر310 حرامیان310 منکر310

 اولا: سجده صحیح واجب باید حتما بر زمین و چیزهایی که از زمین است (گیاه) باشد پیامبر (ص) نیز بر همین خاک و دیگر اجناس تشکیل دهندۀ زمین مثل خاک، رمل، شن، سنگ، گیاه و... سجده می‌کرد نه بر فرش و موکت و چرم و پلاستیک و.... تربت حسینی که شیعه سجده بر آن را صحیح و افضل از سجده بر خاک‌های دیگر و اشیاء دیگر می‌داند یکی از مصادیق خاک است؛ از این رو سجده بر آن جایز است.

ثانیا: چون در سرزمین کربلا، خون بهترین بندگان خدا به خاطر خدا و حفظ اسلام به زمین ریخته شد، این خاک نسبت به سایر خاک‌ها دارای شرافت است؛ از این رو در مکتب تشییع سجده براین خاک مستحب و افضل است و در این زمینه در بسیاری از منابع اهل سنت این روایت آمده است که: جبرئیل (علیه‌السّلام) خاک کربلا را برای رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آورد

شیعه و سنی روایت کرده­اند که جبرئیل (ع) خاک کربلا را برای رسول خدا آورد.

در منابع اهل سنت از امٌ سلمه نقل شده است که گفت: «روزی رسول خدا (ص) به من فرمود که دم در بایست و اجازه نده کسی وارد شود» امٌ سلمة می گوید: «من دم در ایستادم. حسین آمد و خواست داخل شود، خواستم جلوگیری کنم؛ ولی نتوانستم. این پسر بچه پیش پدر بزرگش رفت. به رسول خدا گفتم فدایت شوم به من فرموده بودی اجازه ندهم کسی وارد شود؛ ولی فرزند شما از دستم فرار کرد و نتوانستم ممانعت کنم.» امٌ سلمه به پیامبر خدا عرض می­کند: «از کنار در دیدم که در دست شما چیزی است و اشک­هایتان جاری است و این پسر بچه هم بر روی شکم شما نشسته است! پیامبر اکرم(ص) فرمود: «بله، جبرئیل نزد من آمد و به من خبر آورد که امت من این فرزنم را می­کشند و خاک محل شهادت او را به من داد. این خاکی که در دستم هست همان خاک است.» [8] این روایت عیناً یا با کمی اختلاف در منابع دیگر اهل سنت نیز آمده است. [9]

شیعه هم این روایت را نقل کرده است در روایتی امام باقر (ع) می فرماید: جبرئیل خاکی که حسین (ع) بعدا بر روی آن کشته شد را برای پیامبر (ص) آورد و آن خاک در نزد ما است. [10]

بنا براین از نظر سنی و شیعه سرزمین و خاک کربلا بسیار با اهمیت است و قطعا سجده بر آن هم از سجده بر خاک های دیگر افضل است.             بخاری ، صحیح، ج 1، ص 113، دار الفکر، 1401ه.ق؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج 2، ص 240؛ سجستانی، ابن اشعث، سنن ابی داوود، ج 1، ص 118، چاپ اول؛ دار الفکر، 1410 ه ق. و بسیاری از منابع دیگر.طبرانی، المعجم الکبیر، ج 3، ص 109، چاپ دوم، دار احیاء التراث العربی، 1404ه.ق.   بعد از شهادت امام حسین(ع) سجده بر تربت حضرت نزد شیعیان متداول و مرسوم شد و این را شیعه از امامان خود آموخته است. شیخ طوسى گفته که امام صادق(ع) مقدارى از تربت حضرت امام حسین(ع) را در کیسه ‏اى از دیباى زرد قرار داده بود، و هنگام نماز آن تربت را روى سجاده خود ریخته و بر آن سجده مى کرد و مى فرمود: «سجده کردن بر خاک تربت حضرت ابى عبداللَّه حجاب‏هاى هفتگانه را کنار مى زند». 55حجاب های هفت گانه55+55

=110 دین الهی 110 ولی دین 110 موجب شناخت ولایت ائمه بعد از رسوالله خواهد شد جابر ابن عبدالله انصاری روایت کرده است: با مولایمان امیرالمؤمنین علیه السلام بودم، مردی را در حال نماز دید به او فرمود: ای مرد! آیا تأویل نماز را می شناسی؟ در پاسخ گفت: آقای من! آیا نماز تأویلی جز عبادت دارد؟  فرمود: آری سوگند به خدایی که محمد صلی الله علیه و آله و سلّم را به نبوت مبعوث فرمود خداوند پیامبرش را به کاری از کارها برنینگیخت جز آن که آن کار نمونه،  تأویل و تفسیر دارد و همه این ها نشانه تعبد و بندگی است. مرد گفت: آقای من! این ها را به من بیاموز، فرمود: هنگام تکبیره الاحرام و شروع به نماز،  تأویل نخستین تکبیر تو - از تکبیرهای هفتگانه شروع نماز - این است که وقتی الله اکبر گفتی به ذهنت چنین خطور دهی که خداوند برتر از آن است که به وصف ایستادن یا نشستن آید و در گفتن الله اکبر دوم، برتر بودن او را از حرکت یا ایستایی به خاطر آوری و در تکبیر سوم برتر بودنش از جسم یا تشبیه به مانند، یا سنجیدن به قیاس را به ذهن خطور دهی و در تکبیر چهارم چنین خطور دهی که وی برتر از آن است که اَعراض در او حلول کنند یا بیماری ها او را بیازارند و در تکبیر پنجم از ذهن بگذرانی که او از وصف شدن به جوهر و عرض منزه است و از حلول در چیزی یا حلول چیزی در او مبرّا است و در تکبیر ششم به خاطر آوری چیزهایی که بر پدیده ها رواست از قبیل نابودی، انتقال، تغییر از حالی به حال دیگر، همه بر آن ذات مقدس نارواست و در تکبیر هفتم به ذهنت خطور دهی که حواس پنجگانه در او حلول نکرده است.

نماز عاشقانه ترین و عارفانه ترین ارتباط انسان با معبودش، واجد اسرار و رمز و رازهایی است. اما این رازها برای هر کسی برملا نمی شود آنها که توانسته اند به مقام قرب برسند لذت و حلاوت بی مانند این زیباترین وسیله اتصال با معبود را چشیده اند، پس عجیب و شگفت نیست که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم خطاب به بلال مؤذن می گویند اذان بگو بلال و ما را راحت کن، ما را از این قیل و قال ها و دنیای کثرت ها راحت کن تا دوباره دل و جان در چشمه های نماز تطهیر و دل با خالق یکدله شود.

اما اسرار الصلوه که از موضوعات مورد علاقه علمای ما بوده تلاش می کند به این باغ دلگشا که معراج مؤمن است وارد شود. آنچه در ادامه می آید دیدگاه های عالم فرهیخته آیت الله جوادی آملی درباره رازهای نماز است. این آرا در کتابی به همین نام از سوی ایشان مطرح شده است.

صورت همه نمازها یکی اما سیرت ها متفاوت است

باید دانست صورت نماز همه نمازگزاران یکسان است، لیکن سیرت و سرّ آن تفاوت دارد. از این رو نمازگزاران متفاوت هستند چنان که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم چنین روایت شده است:  "اِنّ الرّجلین من اُمّتی یقومان فی الصّلاه و رکوعهما و سجودهما واجحد، و انّ ما بین صلاتیهما مثل ما بین السّماء و الارض" یعنی دو نفر از امت من به نماز می ایستند و رکوع و سجودشان یکی است حال آن که تفاوت بین نمازشان برابر با  فاصله آسمان و زمین است.

آنچه در این تفاوت اهمیت دارد، تفاوت در آداب نماز است که متفرع بر حکمت نماز، و حکمت نماز نیز برابر با راز و نهان آن است، چون نماز و آداب آن در معراج تشریع شده و نهان نماز در آنجا تجلی یافته است پس هنگام توجه به آنچه در معراج به وقوع پیوسته چندین راز آن روشن می گردد:

گاهی حجاب ها تاریک و گاهی نورانی است

حضرت ابی الحسن موسی بن جعفر علیه السلام علت تکبیرهای افتتاحی نماز را چنین بیان می کند: " انّ النّبی صلی الله علیه و آله و سلم لمّا اُسری به الی السّماء قطع سبعه حُجُب، فکبّر عند کلّ حجاب تکبیره فاوصله الله عزّوجلّ بذلک الی منتهی الکرامه " نبی گرامی اسلام چون شبانگاه به آسمان برده شد از هفت حجاب گذشت و نزد هر حجاب یک تکبیر گفت، از این رو خداوند عزّوجلّ او را به نهایت بزرگواری رساند.

باید دانست که حجاب گاهی تاریک و گاهی نورانی است؛ حجاب تاریک عبارت است از جهان مادّه و مادّیات و حجاب نوری همان وجود نورانی است که نور چیره آن مانع از ادراک آن یا ادراک فراسوی آن است.

تکبیر دریدن حجاب های نورانی

انسان سالک وقتی از ماده و شئون مادی به فراز آید و برتر از موجود نوری گردد ادراک آن حجاب و دست یازی به فراسوی آن برای وی آسان می گردد و این همان معنای دریدن حجاب است زیرا دریدن هر حجابی متناسب با همان حجاب است. چون معراج در فضای نور و همسایگی نزدیک پروردگار به وقوع پیوسته است پس در آنجا حجابی جز حجاب نوری نبوده و حجاب نوری نیز جز با نور چیره در هم نمی شکند و چون نور مانع در آنجا امری موجود و تکوینی بود ناچار باید چیزی نیز که آن حجاب را در می نوردد موجودی تکوینی باشد که دست جعل اعتباری بدان راه نیافته باشد.

تکبیر در آنجا نقش دریدن حجاب نوری دارد لذا دارای حقیقتی عینی است که بر غیر خود چیره است و چون تعداد این حجاب ها هفت تاست و در طول هم قرار گرفته اند نه در عرض هم، و هرگاه حجابی پاره شود مرتبه ای از تقرب حاصل می آید که پیش از آن نبوده، لاجرم میان تکبیرهای هفتگانه نیز که نقش پاره کردن حجاب ها را دارند تمایز و جدایی طولی وجود دارد نه تمایز عرضی. پس هر گاه نمازگزار تکبیر می گوید درجه ای در مناجات به مولایش نزدیک می شود نزدیکی که پیش از این حاصل نشده بود بنابراین درجات قرب به خداوند متعال نیز طولی است.

راز تکبیر و مراعات آداب نماز

چون حجاب موجودی خارجی و پاره کردن آن نیز خارجی است و روشن شد که نظام هستی همان نظامی است که بر پایه علت و معلول استوار شده  و در جای خود ثابت است که باید علت قوی تر از معلولش باشد از این رو ممکن نیست تلفظ به تکبیری که اعتباری است بتواند اثر بگذارد و یا تصور تکبیر که موجودی ذهنی است بتواند تأثیرگذار در موجود خارجی فراتر باشد بلکه موثر در آن همان راز تکبیر است که خود موجودی خارجی و تکوینی است. به این راز جز با رعایت آداب نماز نمی توان دست یافت، آدابی که فراهم آمده از حضور قلب است و حضور قلب در پی خضوع و فروتنی اعضا و جوارح به دست می آید.

تأویل تکبیرهای هفت گانه نماز چیست؟

آنچه در حدیث معراج آمده ویژه معراج و مخصوص رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیست بلکه غیر آن وقت و غیر رسول گرامی اسلام را نیز شامل است دلیل این سخن، حدیثی است که جابر ابن عبدالله انصاری روایت کرده است. وی گوید: با مولایمان امیرالمؤمنین علیه السلام بودم، مردی را در حال نماز دید به او فرمود: ای مرد! آیا تأویل نماز را می شناسی؟ در پاسخ گفت: آقای من! آیا نماز تأویلی جز عبادت دارد؟  فرمود: آری سوگند به خدایی که محمد صلی الله علیه و آله و سلّم را به نبوت مبعوث فرمود خداوند پیامبرش را به کاری از کارها برنینگیخت جز آن که آن کار نمونه،  تأویل و تفسیر دارد و همه این ها نشانه تعبد و بندگی است. مرد گفت: آقای من! این ها را به من بیاموز، فرمود: هنگام تکبیره الاحرام و شروع به نماز،  تأویل نخستین تکبیر تو - از تکبیرهای هفتگانه شروع نماز - این است که وقتی الله اکبر گفتی به ذهنت چنین خطور دهی که خداوند برتر از آن است که به وصف ایستادن یا نشستن آید و در گفتن الله اکبر دوم، برتر بودن او را از حرکت یا ایستایی به خاطر آوری و در تکبیر سوم برتر بودنش از جسم یا تشبیه به مانند، یا سنجیدن به قیاس را به ذهن خطور دهی و در تکبیر چهارم چنین خطور دهی که وی برتر از آن است که اَعراض در او حلول کنند یا بیماری ها او را بیازارند و در تکبیر پنجم از ذهن بگذرانی که او از وصف شدن به جوهر و عرض منزه است و از حلول در چیزی یا حلول چیزی در او مبرّا است و در تکبیر ششم به خاطر آوری چیزهایی که بر پدیده ها رواست از قبیل نابودی، انتقال، تغییر از حالی به حال دیگر، همه بر آن ذات مقدس نارواست و در تکبیر هفتم به ذهنت خطور دهی که حواس پنجگانه در او حلول نکرده است.

تأویل رکوع و سجده و تشهد

اما تأویل کشیدن گردن در رکوع آن است که به ذهن خویش چنین خطور دهی: خدایا به تو گرویدم هر چند گردنم را بزنی و تأویل سر بلند کردن از رکوع وقتی گفتی "سمع الله لمن حمده، الحمد لله رب العالمین" این است: آن کسی را سپاس می گویم که مرا از نیستی به هستی آورد و تأویل سجده اول این است که در حال سجده به ذهنت خطور دهی: خدایا مرا از زمین آفریدی. وقتی سر از سجده برداشتی تأویلش آن است که مرا از زمین بیرون آوردی. تأویل سجده دوم آن است که مرا دگر بار به زمین برمی گردانی و تأویل سر برداشتن از سجده دوم آن است که به قلبت خطور دهی بار دیگر - هنگام قیامت - مرا از خاک بیرون می آوری.

تأویل نشستن - هنگام تشهد - بر جانب چپ و بالاتر قرار دادن پای راست و بر نشیمن گاه چپ نشستن آن است که به قلبت بگذرانی: بارخدایا حق را بپا داشتم و باطل را میراندم و تأویل تشهد تو، تجدید ایمان، بازگشت به اسلام و اقرار به برانگیخته شدن پس از مرگ است و تأویل قرائت ذکر تشهد، بزرگوار شمردن پروردگار سبحان و بزرگ تر دانستن اوست از آنچه ستمگران و الحادپیشگان می گویند و تأویل سلام در "السلام علیکم و رحمه الله و برکاته" خواستن رحمت از خدای سبحان است پس معنای سلام چنین است: برای شما از عذاب روز قیامت ایمنی است. امیر مؤمنان علیه السلام سپس فرمود: کسی که تأویل نمازش را این گونه نداند، نمازش کمبود دارد و ناقص است.

در روایتی در خصوص فضیلت زیارت امام حسین ـ علیه السّلام ـ و زائران آن حضرت چنین آمده است:

معاویة بن وهب گوید: به حضور امام صادق ـ علیه السّلام ـ رفتم چون وارد شدم دیدم امام نماز می خواند پس از تمام كردن نماز در حال سجده با خداوند مناجات كرد و گفت: ای خداوند كه كرامت و وصیت را خاص ما گرداندی،‌ و به ما وعده ی شفاعت دادی و علم گذشته و آینده را به ما عطا كردی و قلوب عده ای را متوجه ما نمودی من و برادرانم و زائران قبر حسین ـ علیه السّلام ـ را بیامرز،‌ همه آنان كه اموال خود را صرف این راه نمودند و بدن های خود را به زحمت انداختند به جهت نیكویی كه ما و خشنودی پیغمبر تو در رسیدن به ثواب تو و برای اجابت امر با دشمنی با دشمنان ما و منظور آنان از این عمل رضایت توست و بس....... امام پیوسته در حال سجده برای زائران امام حسین ـ علیه السّلام ـ دعا می نمود.

پس از ختم دعا گفتم: قربانت گردم! اگر این دعاهای تو در حق كسی بود كه خدا را نمی شناخت گمان می كنم خداوند او را از آتش جهنم نجات دهد. پس گفت: ای معاویه! زیارت او را ترك مكن. آیا نمی خواهی تو از كسانی باشی كه پیغمبر و علی و فاطمه و ائمه ـ علیهم السّلام ـ در حق آنان دعا می كند آیا نمی خواهی از كسانی باشی كه چون از زیارت برگردند گناهان گذشته ی آنان آمرزیده باشد؟ آیا نمی خواهی از كسانی باشی كه ملائكه با آنان مصافحه می كنند آیا نمی خواهی از كسانی باشی كه چون از قبر بیرون آیند گناهی نداشته باشند آیا نمی خواهی از كسانی باشی كه فردا با پیغمبر-ص- مصافحه می كنند؟(1)

امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرمایند: به درستی كه چون شخصی به زیارت حسین ـ علیه السّلام ـ از خانه اش خارج شود در همان اول گناهش آمرزیده می شود پس پیوسته با هر قدم پاك و پیراسته می شود تا نزد قبر برسد.(2)

در همین راستا پیامبر-ص- فرمود: یا علی (در قیامت) دست تو به دامن من است و دست اهل بیت به دامن تو ودست دوستان و شیعیان تو به دامن اهل بیت است و دست من به دامن خداست(3).

این روایت بشارتی است برای دوستان علی ـ علیه السّلام ـ و دوستان اولاد علی ـ علیه السّلام ـ كسی كه ذره ای محبت علی ـ علیه السّلام ـ در دل داشته باشند محال است به آتش جهنم بسوزد. فقط در این جا یك نكته است كه باید به آن توجه كرد اگر دوستان علی ـ علیه السّلام ـ گنه كار باشند و از حد اعتدال تجاوز كرده باشند یقیناً دچار زحمت می شوند در همین دنیا ابتلائات گوناگون در مقابل عمل زشت شان برای شان پیش خواهد آمد همین جا مكافات عمل شان را خواهند دید اگر دست از گناه برداشته و پاك شوند كه بسیار خوب و الاّ فردای قیامت دچار حسرت می شوند و در مواقف مختلف معطل می مانند تا پاك شوند. مولای شان علی ـ علیه السّلام ـ پاك است تا شخصی پاك نشود، نمی شود همنشین علی ـ علیه السّلام ـ شود.

امازیارت همراه بامعرفت امری است كه از روایات فهمیده می شودوتاكید شده است كه برای زیارت «معرفت »لازم است: معرفت الله 52 خداوند سال را 52 جمعه 52+313 روز قرار داد = 365 روز سال

اولاً شخص به مقام و منزلت زیارت شونده در پیشگاه حق تعالی آشنا شود وبداندزیارت شونده نزد خداچه مقامی دارد.

ثانیاً تصمیم بگیرد كه خود را با او هماهنگ و همسو كند یعنی پس از آشنایی با سیره و عقیده صاحبِ بارگاه عقاید و رفتار و گفتار خود را با او هماهنگ كند كه البته یكی از بهترین راه ها برای آشنایی با اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ توجه به معرفی هایی است كه در ضمن زیارات و دعاها،‌ حضرات معصومین خودشان بیان نموده اند كه به عنوان نمونه زیارت جامعه كبیره از آن جمله می باشد.

السلام علیكم یا اهل بیت النبوة ... سلام شمابر ای خاندان نبوت و جایگاه امانت رسالت و محلّ نزول ملائكه و محل فرود انوار وحی خدا و معدن رحمت حق و گنجینه های علم و معرفت الهی و صاحبان بالاترین درجه حلم و بردباری و اساس و پایه های صفات كریمانه و بزرگی و پیشوایان امت ها و مالك و ولی نعمت ها،‌ و اركان بزرگواری و نیكوكاری و ستون و پشتوانه نیكوكاران و رهبر بندگان خدا و ستون های محكم و درهای ایمان و امین های اسرار خدای رحمان و فرزندان پیغمبران و برگزیده از رسولان و عترت رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ كه برگزیده خدای جهان است و بر شما باد رحمت و بركات خدا.

سلام بر شما امامان و راهنمایان طریق هدایت و چراغ های تاریكی های امت و پرچم داران علم و تقوی و خردمندان بزرگ و صاحبان عقل كامل و پناه خلق عالم و وارثان پیغمبران حق ... .(4)

در زیارت حضرت فاطمة معصومه ـ سلام الله علیها ـ می خوانیم:

سلام بر تو ای دختر رسول خدا، سلام بر تو ای دختر فاطمه زهرا سلام بر تو ای دختر امیرالمؤمنین، سلام بر تو ای دختر امام حسن و امام حسین، سلام بر تو ای دختر ولی الله، سلام بر تو ای خواهر ولی الله، سلام بر تو ای عمه ولی الله ، سلام بر تو ای دختر امام كاظم ـ علیه السّلام ـ ،‌سلام بر تو باد، خدا میان ما و شما در بهشت رابطه و آشنایی برقرار كند و ما را در زمره شما محشور گرداند .... ای فاطمه معصومه مرا در دخول به بهشت شفاعت كن چرا كه تو نزد خدای متعال مقام و منزلت بلندی داری .... .(5)

1. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول كافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت، ج 4، ص 528، ح11.

2. كامل الزیارات، با تصحیح علامه عبدالحسین امینی، تهران، نشر میقات، چاپ اول،‌ 1365، ص 294.

3. دستغیب، سید محمد مهدی، نغمه های عارفانه، شرح دعای ملكوتی سحر، نشر شیراز، ص 203 ـ 202.

4. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، زیارت جامعه كبیره

5. همان،زیارت فاطمه معصومه-سلام الله علیها-

خانمی که حجاب ندارد خدا را هم ندارد چون خداوند حجاب را واجب کرده ولی بر خلافت دستور خداوند عمل می کند توی خیابان با چادر می رفتم خانمی گفت نمی پذی با این گرما ناگاه این آیه قرآن یادم آمد به آنان بگو آتش جهنم سوزان تر است سوره توبه آیه 81 آدمه بی حجابه 81حجاب هاي هفت‌گانه اي كه امام خميني (ره) در كتاب آداب الصلوة گفته‌اند كدام است و اگر اين حجابها خرق شود چه اتفاقي مي‌افتد؟
پاسخ را در ضمن چند نكته ارائه دهيم:
1. قبل از هر چيز بايد اشاره شود كه حجاب در اصطلاح عرفاني عبارت است از، مانع ميان عاشق و معشوق، و نيز انقطاع نور در دل انسان، به گونه‌اي كه مانع قبول و پذيرش تجلي حقايق در دل بشود و نگذارد كه فيوضات و تجليات حق در قلب انسان جريان پيدا كند، و در راستاي اين مفهوم از حجاب است كه عُرَفا معتقدند. مال، دوستي، قدرت طلبي تقليد بي جا، معصيت و مانند آن، سبب پيدايش حجاب در قلب انسان مي‌شود و مانع تابش نور حقايق در دل مي‌گردد.(1)
2. در خصوص حجاب‌هاي هفت‌گانه بايد گفت، اين اصطلاح كاربرد وسيع در آثار عرفا دارد، و مراد از آن، مراتب هفت گانه نفس انسان است، كه گاهي از آن به هفت شهر عشق نيز تعبير مي‌شود. از جمله در آن شعر معروف آمده است:
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم يك كوچه‌ايم
اما آن مراتب هفتگانه نفس، كه به عنوان حجاب‌هاي هفتگانه مطرح است عبارتند از:
1. مرتبة طبع: نفس انسان در اين مرتبه، در حد قواي طبيعي قرار دارد كه نازل‌ترين مرتبه‌‌ي اوست. يعني تنها از قواي نباتي و آثار و افعال آن مانند خوردن، آشاميدن و امثال آن برخوردار است و بدن انسان وقتي از اين مرتبه از روح برخوردار است، در مقام حيات نباتي به سر مي‌برد.و نفس از درك بسياري از حقايق علمي و عملي عاجز است و اين خود نوعي از حجاب شناخت و درك حقايق الهي و توحيدي محسوب مي‌شود.
2. مرتبه نفس: اين مرتبه كه مقداري از مرتبه‌ي طبع بالاتر است عبارت است از: قواي حيواني و ادراكات حسي، خيالي، وهمي، و خلاصه انسان، در اين مرتبه داراي حيات حيواني است، به طور طبيعي روح انسان در اين مرتبه از درك بسياري از معارف الهي محروم است، و اين خود نوعي حجاب است.
3. مرتبة قلب: روح انسان وقتي به اين مرتبه مي‌رسد كه توجّه به عالم غيب پيدا مي‌نمايد، ولي توجّه او آميخته با نظر به عالم شهادت (عالم طبيعت و جهان مادي) است و به طور كامل از عالم ظاهر بريده نشده و غرق در نشة ملكوت نشده است. اين مرتبه گرچه از مرتبه قبل به مراتب برتر و بهتر است، ولي نفس و روح در اين مرتبه باز هم در حجاب است. چون از عالم طبيعت به طور كامل رهايي نيافته است.
4. مرتبة روح: اين مرتبه را اصطلاحاً مقام نفس ناطقه مي‌گويند و نفس انسان وقتي بر اثر تكامل به اين مرحله رسيد، در واقع از چنگ قواي بدن و آثار طبع و امور مشابه آن به طور كامل رها شده، به روحانيت عالم قدس پيوسته است و اكثر حجاب‌ها را نفس در اين مرحله پاره كرده و به عالم بالاتر رسيده است. ولي باز هم تا رسيدن به درجات برتر، مراتب ديگري در پيش دارد. لذا توقف در اين مرتبه خود نوعي حجاب است.
5. مرتبة سرّ: انسان سالك وقتي بر اثر رياضت‌هاي شرعي نفس خود را به اين مرتبه رسانيد، سرّ الهي را در همه موجودات مي‌تواند تماشا كند و مي‌تواند بگويد: « ما رأيتُ شيأً الّا و رأيت الله فيه» يعني هيچ چيزي را نمي‌بينم، مگر اين كه خدا را در او مشاهده مي‌كنم. اين مقام براي عارف مقام بلندي است. اما هنوز ميانه راه محسوب مي‌شود و در واقع گرفتار نوعي حجاب نوري است.
6. مرتبة خفّي: نفس در اين مرتبه، تنها خدا را مشاهده مي‌كند و اين مرتبه بالاتر از مقام سرّ است كه خدا را در موجودات عالم مي‌ديده. اين مرتبه باز هم پايان راه نيست، لذا باز هم در نوعي حجاب به سر مي‌برد.
7. مرتبه اخفي: نفس در اين مقام، فاني در حق مي‌شود. ولي التفات و توجه به فنا هم در اين مقام براي او نخواهد بود، بر خلاف مقام خفّي، عارف گرچه فاني در حق مي‌شود، ولي التفات و توجه به فناي خود دارد، اما در مرتبه اخفي ، التفات به فنا هم ندارد، و اين بالاترين مقام و منزلت براي سالك عارف محسوب مي‌شود.
گفتني است گرچه سير نهائي ،مرتبه اخفي است. اما چون در همين مقام نيز انسان سالك، خداوند را تنها به اندازة توان و ظرفيت وجودي خود كه يك وجود ممكن الوجود است و به تعبير عرفاني، وجود مقيد است، مي‌تواند شهود قلبي كند، در حقيقت معرفت شهودي و فنايي كه براي عارف، در اين مقام پديد مي‌آيد، باز هم بي حجاب نيست، بلكه حق سبحانه را از وراي حجاب وجود خود مي‌شناسد پس باز هم حجاب مطرح است،(2) بنابراين به طور خلاصه بايد گفت كه انسان در سير معرفتي خود، همواره از وراي حجاب به درك و معرفت حقايق توحيد مي‌رسد، و حتي در مرحله نهائي آن كه مرتبه اخفي است، باز هم حجاب در كار است، در نتيجه معرفت انسان نسبت به خداي سبحانه هر اندازه كامل باشد، باز هم شايستة مقام او نيست، لذا در برخي روايات آمده كه وجود مقدس، مقام ختمي مرتبت فرمود:
« ما عرفناك حق معرفتك»(3) يعني آن گونه حق معرفت توست، ما ترا نشناخته‌ايم.
3. دربارة فراز پايان سؤال بايد گفت: اگر كسي بتواند همه حجاب‌هاي ياد شده را خرق كند، به فناي مطلق دست پيدا مي‌كند، اما نكته بنيادين اين مسئله ( يعني مسئله فناي در حق) كه در عرفان مطرح است، اين است كه هرگز نبايد از فناي در توحيد يا فناي في الله، فاني و معدوم شدن ذات عارف و يا عين ذات معروف شدن را تو هم كرد، زيرا اين برداشت پي آمد منفي فراوان دارد، پس مراد از فناي در حق اين است كه انسان سالك حقيقي، غرق در شهود عظمت و كبرياي حق مي‌شود، به گونه‌اي كه حتي به خود و به هويت خويش نيز التفاتي ندارد.(4)
پاورقی: الله اکبر یا مهدی ادرکنی ولی نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 اصل اسلام 25 انسان کامل 25 انسان نمونه 25 ارباب جهان 25 اصل اسلام 25ولی نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ این آیه34 حرف دارد34+25 اصل اسلام شیعه=59 مهدی59رکن دین اصل اسلام59 وجود مقید الله59 القرآن الکریم 59 کاملترین دین 59 کاملترین مرد59 بزرگ راه دین اسلام 59 القرآن الکریم 59مهدی 59دین و مذهب الهی59 مراتب دینها الله 59یعنی9+5= 14 معصوم کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیستابجداهل دین 100+351 قرآن +132 اسلام=583 عاشوراه 583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583شبکه نور 583 شبکه نور583 اهل بیت فاطمه 583 این عدد نورانی را از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت محمد علی فاطمه حسن حسین 583 میشود 385 شیعه 385 و دشمنان گمراه فرقه های 74 فرقه گمراه دین اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشیددرمسلخ عشق جزنکورا نکشند روبه صفتان زشت خورانکشندگرعاشق صادقی زکشتن مگریزمرداربود هر آنکه اورا نکشند
1. سجادي، سيد جعفر، فرهنگ اصطلاحات عرفاني، تهران، نشر كتابخانه طهوري، 1370 هـ ش، ص 312.
2. حسن زاده آملي، ممد الهميم، در شرح فصوص الحكم، نشر وزارت ارشاد اسلامي، تهران، 1378 هـ ش، ص55. و فيض، كلمات مكنونه، من علوم اهل الحكمة و المعرفة، تهران، نشر مؤسسه فراهاني، 1360 هـ ش، ص154. و جوادي آملي، عبدالله، معرفت شناسي در قرآن، نشر اسراء، 1378 هـ ش، ص351.
3. مجلسي، محمد باقر، مرآت العقول، ج8، ص 146.
4. زنوزي، ملا عبدالله، لمعات الهية، تهران، نشر مؤسسة مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1361 هـ ش، ص 465.فرق انسان گمراه دین کسی که به فروع دین عمل نمی کند نماز نمی خواند با خوک و سگ چیست درحالی که سگ زوزه می کشدولعن میفرستد برانسان گبرو تارک الصلاه"کسی که نماز نمی خواند از سگ پست تراست دوستی داشتم می خواست یکی از ماشین هایش را به بهترین دوستش ببخشد گفتم چرا به دوست صمیمی خودت نمی هی فرمود کاهل نماز است و به جماعت در مسجد معتقدنیست گمراه میباشدجنس انسانها هم مثل همین پارچه ها می باشدزود رنگ عوض می کنندیا پوسیده می شوندبخاطریک خارخارمی شوند شنیده بودم کسیکه نمازراسبک بشماردخداوندروزیش را کم می کند ثروت مندی می خواست به عروسش خانه و ماشین هدیه کند پرسیدم چرا نکردگفتندشنیده عروسش تابحال نمازنخوانده است ترک نماز روزی راکم میکند خدایی کسی که نماز نمی خواند کسی که به خالقش پشت می کندکسیکه نمک میخوردونمکدان میشکند کسیکه عرضه نداردبلدنیست مثل سگ دربرابر معبودش یک زوزه بکشدازسگ کمتراست سگ مواظب گوسفندان دربرابرگرگ است ولی بی نمازان خود را جای گرگان جا میزنندبرو قبرستان ببین چه جوانانی زیرخاک رفته انداین سی چهل سال ارزش بی دینی و بی نمازی ندارد یه سر برو بیمارستان ببین بچه های کوچک که سرطان گرفتند ببین دوست داری سرتو روی خاک بزاریوتاخدا شفاشون نده سر بلند نکنی بخدا این سی چهل سال ارزش بی نمازی و سرطان را هم نداره هر کس به کسی نازد ما هم به خدا نازیم

Image result for ‫همه موجودات خدا را عبادت می کنند‬‎ خدا یک نقطه با 5 عدد یک پنجم خمس را معین نمود یک پنجم باشد عبودیت الله 558-541 فتنه ها = 17 رکعت نماز واجب هر رکعت یک دقیقه در طول 24 ساعت 24 ساعت 24 دقیقه نماز بخوان خجالت بکش بسه بی نمازی روز قیامت اولین سئوال نماز است فروع دین اول نماز دوم روزه سوم خمس چهارم زکات پنجم حج ششم جهاد هفتم امر به معروف هشتم نهی از منکر نهم تولی دهم تبری دوری جستن از دوستان ناخلف و 74بی نماز اهل جهنم سوزانند74غیر اولیاء الله 74دشمن اصلی کافر دین 74والشجرتها الملعونه74مقصره شجره ملعونه74 مقصره قاصب دین محمد74مقصره قاصب بدین الله74مقصره لعنت شده الله74مقصره جماعت سقیفه74مقصره دشمن اصلی دین74مقصره مجرمین بدین 74 مقصره مجرمین الله 74شجره ملعون خبیثی74دشمن اصلی دینی 74 عمرابوبکرعثمان74مقصره خلیفه ناحقه 74والشجرتها الملعونه74 کافرقاصب بدین الله74مقصره لعنت شده الله74 مقصره شجره ملعونه74دشمن اصلی کافردین 74مقصره شجره ملعونه 74منافق خبیث کافری74 بادشمن اصلی دین اسلامی 74کافر بدبخت عالمی 74کافردشمن اصلی دین 74 ان من المجرمین منتقمون74شجره ملعون خبیثی74 ان من المجرمین منتقمون 74قرآن میفرماید ما مجرمین را سخت عقوبت خواهیم کرد 74دشمن اصلی کافر دین 74کافر دشمن اصلی دین 74عمرابوبکرعثمان 74مکرحیله کافر74کفتار گرگ کافر اسلام 74به نامرد خبیث دین اسلام 74 کافرقاصب بدین الله 74 کافرقاصب بدین الله 74کافردشمن اصلی دین 74کافردشمن اصلی دین دشمن اصلی کافر دین 74والشجرتها الملعونه74مقصره شجره ملعونه74 کسانی که نماز نمی خوانند جزو شجره ملعونه محسوب می شوند که حق خداوند را ضایع نموده و خداوند آنها را در دوزخ ناجور ضایع خواهد کرد ان من المجرمین منتقمون74شجره ملعون خبیثی74مقصره لعنت شده الله74



+ نوشته شده در سه شنبه 8 فروردين 1396برچسب:,ساعت 10:44 توسط امیر علی عرفانیان |

 اگر خطها ریز میباشد کنترل را بگیر و قلتک روی موس را به جلو بچرخان بزرگ نمایی میشود به ابجدکبیر قرآن 583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 شبکه نور 583 قرآن کبیر583 شبکه نور 583 این عدد نورانی را از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند 583 میشود 385 شیعه پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه385شیعه 385مرد عالم 385اسلام پیامبر385 فقط دین اسلام 385شیعه385 شیداء 385 قرآن کبیر583

حقیقت همانند آفتاب در وسط روز آشکار است و هر کس مقداری سر خود را بالا بگیرد آن را خواهد دید . خدایا نور هدایت خود را بر دل تمام انسانها  بتابان . اهدنا الصراط المستقیم
با سه کلمه {دین} { الله} {پیامبر}{ و امامت} را مشخص کن علمای دین یک دقیقه فکرکردن برابر است با 70سال عبادت{اصل عبادت34+25 اصل اسلام=59 مهدی59آخرین امام دین اسلام   
به ابجد64دین64 الله محمدعلی 64 کلید بدین الله 64اصل عبادت اصل اسلامه64 وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْجاءَرَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ نام آدم هم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذر پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه25 اصل اسلام 25 انسان کامل25 انسان نمونه 25 نماینده الله 46با فرقه الله 46نماینده الله46 خدا معجزه کرد انسان را از خاک طلاء آفرید ما معجزه کنیم انسان بمانیم 64 دست دوستی و بیعت با46 نماینده الله 46 محمد20+26 علی=46  بانماینده الله قرآن64الله محمد علی64بهترین دین کدام 64دین الله شیعه است 64 دین الله اصل اسلام64 الله محمد علی64 دین الله شیعه است 64الله محمد علی 64به وارث الله64 دین واقعی اسلامه64  انوار مقدس دین الله 64 الله محمد علی 64 امام دین رهبر قرآن64 واجب واجب واجب دین اسلام64+46 نماینده الله=110علی110ولی دین110دین الهی110جلوه الله110ولی دین باسه کلمه پروردگارت پیامبرت دینت امامت را ثابت کن به ابجددین64الله محمد علی64کلیدبدین الله 64دین64 الله محمدعلی64کلید بدین الله64دین 64جانشین محمد علی64الله محمدعلی64عترت رسول الله 64حکم الله علی64دین واقعی اسلامه64 رئیس بدین الله64نماینده غدیری 64کلیدبدین الله64راه الله منصب الله64 اصل ولایت امامتی64باجانشین اصلی محمد64دین واقعی اسلامه64الله محمد علی64کلید بدین الله64تنها برگزیده دین64 الله محمدعلی64تنها برگزیده دین64نماینده واقعی دین الله 64 نشانه دین محمد64دین64یا اصل اسلام اصل قرآن 64یا مسیر جاده الله 64علی جانشین محمد 64یا اصل دین واقعی اسلام 64 مولای جهان علی 64یا خط مستقیم الله64 امام دین اسلام علی 64یامذهب الله محمد64مقتدای دین عالم64 امام حق دین مسلمین64شاه مردان علی 64اصل صاحب دین الله64یا پیشوای مسلمین64مقتدای دین عالم64یا آل طاها آل یاسین 64نماینده غدیری64راه الله منصب الله64اصل ولایت امامتی64با جانشین اصلی محمد64 دست حق بیعت الله 64 باسه کلمه  پروردگارت پیامبرت دینت  امامت را ثابت کن به ابجددین64الله محمد علی64کلیدبدین الله64دین64 جانشین محمد علی64عترت رسول الله64حکم الله علی64دین واقعی اسلامه 64 رئیس بدین الله64 خاندان امامت و نبوت بدین الله64 مقتدای دین عالم64 هدایت دین حق اسلام 64الله محمد علی64 راه الله منصب الله64 اصل ولایت امامتی 64 فضیلت دین اسلام64 صاحب خلافت دین 64تنها برگزیده دین64 الله محمد علی 64 یا علی فاطمه 64 یا رهبر اصلی جهان 64 یااصل دین حق اسلام64 یا خط مستقیم الله 64 اصل اسلام یا اصل قرآن 64 یا پیشوای انبیاء 64 یا پیشوای مسلمین 64یا علی فاطمه 64 یا اصل دین مقدس اسلام 64  یا مذهب الله محمد 64 بااسلام واقعی الله 64تنها برگزیده دین 64 صاحب خلافت دین 64 سالار انبیاء الهی 64کلید بدین الله64تنها برگزیده دین64 الله محمد علی64تنها برگزیده دین 64نماینده واقعی دین الله 64 نشانه دین محمد 64 جانشین بدین محمد64 حکم الله علی 64علی ولی الله64علی جانشین محمد 64 اصل اسلام ارباب بجهان اسلام64 یا اصل اسلام اصل قرآن 64یا مسیر جاده الله 64 علی جانشین محمد 64یا اصل دین واقعی اسلام64 مولای جهان علی 64یا خط مستقیم الله 64 امام دین اسلام علی 64 یا مذهب الله محمد64 مقتدای دین عالم64 امام حق دین مسلمین 64شاه مردان علی64اصل صاحب دین الله64 یا پیشوای مسلمین 64مقتدای دین عالم64 یا آل طاها آل یاسین 64 نماینده غدیری64راه الله منصب الله64اصل ولایت امامتی64 با جانشین اصلی محمد64 دست حق بیعت الله 64 بسیجی لشگر مخلص خداست 64دین 64 الله محمد علی 64کلید بدین الله 64
دست حق بیعت الله64دین64+18 الله 18ذالحجه"غدیر خم18+64 الله محمد علی=82 امام صراط علی حقا نمسکه82امام82 نبوت امامت ولایت فقیه82 استمرار حکومت انبیاء 82تولد مولاء علی در کعبه 13+ 5 تن= 18 الله 18 +64 دین 64 الله محمد علی 64 +18= 82 امام 82 مهدی هم به ابجد کبیر و صغیر میشود 82 +1144سوره قرآن = 196 دین اسلام 196امام کل دین 196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196

 

 { قال رسوالله}کتاب الله و عترتی1575+12 امام=1587-1202 سه خلیفه=385شیعه قال رسو الله=من و علی پدران این امتیم انا و  علی ابواه هذاه الامه"275+110علی=385 شیعه

 

 در سوره مدثر آیه38و39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین {الا اصحاب الیمین} 275+110دین الهی=385 شیعیان علی فقط اهل نجاتند پیامبر فرمود یا علی تو و شیعیانت رستگاران عالمید    همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟ یمین به ابجد میشه110 یمین 110 بحق110ولی دین 110 دین الهی 110 علی110 جلوه الله 110 حامیان 110 دین الهی 110 علی 110 میباشد نام علی هم110 پلیسی 110 نمک 110نان جو 110 گندمها ی 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست پلیسی 110 نامت صدو ده یا علی حقا پلیس عالمی  محمد 92+18 ذالحجه غدیر خم =110علی110 +18 ذالحجه غدیر خم= 128 کلید دین 128 حسین 128 امام الهی128کعبه97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین 128 کلید دین 128 حسین 128 
پس معنای آیه این شد پس همه درقیامت درگرو اعمالشون هستند الا شیعیان علی.. حدیث پیامبر ص"علی و شیعیانش رستگارند.. امت بعد از من73فرقه باطل میشود فقط شیعیان علی اهل بهشتند..علی قسیم النار و الجنه علی قسمت کننده جهنم و بهشت است.. بنظر شما در دلی که حب دشمن اهلبیت باشه درب خانه امام علی را به آتش میکشد و موجب شهادت کوثر و فرزند قرآن حضرت محسن میشود دختر رسول خدا همسر امام علی برای قصب خلافت در 18 سالگی به شهادت رساندند
{ قال رسوالله}  کتاب الله و عترتی1575 +12 امام =1587-1202 سه خلیفه = 385 شیعه   قال رسو الله =من و علی پدران این امتیم کدام امت انا و  علی ابواه هذاه الامه"275 +110علی = 385 شیعهباسه کلمه پروردگارت پیامبرت دینت امامت را ثابت کن به ابجددین 64 الله محمدعلی64دین64الله محمد علی64عترت رسول الله64دین64 جانشین محمدعلی64راه الله منصب الله64 الله محمدعلی64دین64اصل ولایت امامتی64 با جانشین اصلی محمد64 دین واقعی اسلامه 64 دین64 +18 الله= 82 امام صراط علی حقا نمسکه82 امام82 نبوت امامت ولایت فقیه82 استمرار حکومت انبیاء 82تولد مولاء علی در کعبه 13+ 5 تن= 18 الله 18 +64 دین 64 الله محمد علی 64 +18= 82 امام 82 مهدی هم به ابجد کبیر و صغیر میشود 82+114سوره قرآن = 196 دین اسلام 196امام کل دین 196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196اصل دین اسلام 41 شجره قرآنی41 +41اصل دین اسلام=82امام82 پیامبر فرمود هر کسی امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا خواهد رفت همه کشورهای دین باطل با خاک یکسان شدندولی شیعه مولاء باید برای ظهور مولایش دعا کند وگرنه باران نبارد تا همه بلاد کفر از قعطی بمیرندهر کسی کشتی نوح سوار نشود و نماز نخواند به بلایی گرفتار خواهد شد -پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم.
اگر علي را خليفه خويش قرار دهيد، گرچه مي‌دانم نمي‌كنيد، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص31 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص363 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص397

 

 امام زمان مهدی موعوددر 5 سالگی در جواب یارانش و یاران پدر بزرگوارش {عج} فرمو د وقال مهدی {عج} :از ایشان سئوال کردند این کلام رمز قرآن کهیعص یعنی چه ایشان فرمود (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العترة، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیه‌السلام، والعین عطشه،والصاد صبره.» امام 5 ساله نابقه علم کلام و تفسیر قرآن بفدای آقایی باشکوه انسانی بی نذیرآقایی باادب وکریمی بزرگوار انسان دوست دارد فدای کلمات طلایی وگهر بارایشان گردد وقتی کسی نماینده الله باشد قرآن ناطق باشد بدورازانسانیت و تقواء و عدالت است که جانشین بحق رسول خدا محمد مصطفی و علی مرتضی را تنها بگذاریم و بعد ازسی چهل سال دربستر بیماری بمیری نماینده الله حضرت مهدی ایشان به امر خدا مردگانرازنده و کورمادرزادرا شفاء میدهد قدرتی برتر که خداوند در کره زمین کسی با وقارتر ازایشان ندارد بغیر14معصومخانواده محترم رسول خدا وبه علم ابجدقرآن

 

کهیعص195+278حمعسق=473+110دین الهی=583 عاشوراه583شبکه نور583محمدعلی فاطمه حسن حسین 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583با عشق علی 583 ابجد پنج تن آل عباء583 حمعسق ح حسین میم محمد عین علی سین سجده کننده در قرآن از امام باقر در باره کهیعص و حمعسق سوال شد ایشان فرمود در باره عاشورا و حسین است  به ابجدمیگویند امام علی مظلوم بود وبی یاور آقا اجازه بده برای مظلومیت شما من گریه کنم

 

محرم 288+385 شیعه =673-541 عمرابوبکرفتنه ها = 132 اسلام132  محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد ابجد5 تن آل عباء  583 پنج تن آل عباء حیدث کثاء و آیه مباهله ابجد محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 با عشق علی 583سرای نور الهی583اهل دین قلب قرآن583اهل بیت فاطمه 583 عاشقان بمهدی583  شبکه نور583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد به ابجد 12 حق12 اسلام 12 نجاتبخش 12 قلب 12 هوا 12 سیب 12 حم 12 حامی محمد علی 12 امام میباشند ساعت 12 ماه های سال12 منتخب12 انجمن 12 نجاتبخش 12 اسلام12اخلاق12اهل 12مقدس12اسلام12ساعت 12 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام واقعی الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385شیعه 385 شیداء 385 شهید الله 385 اسلام واقعی الله 385

 

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ نام آدم هم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذرعالمی وهابی که تازه شیعه شده به پیروانش فرمود ای مردم عالمی از این جانب برترسراغ دارید اینجانب حافظ کل قرآن و استاد دانشگاه و مهندس پایگاه اتمی استان میباشم تا بحال ما و پدران ما 73 فرقه اسلام در گمراهی بوده ایم همه فرقه ها در قرن دوم و دهم و بیستم به وجود آمده اند و فقط فرقه قرآن که نامش در قرآن آمده بحق میباشد لطفا تا دیر نشده به آغوش گرم اسلام محمدی برگردیدبه ریاضی قران دین64 الله محمد علی 64 دین64 الله محمد علی64دین واقعی اسلامه64

 

به ابجدالله66علی ولی الله66 مسیرالله علی66 با اصل دین اسلام 66 اصل اسلام نابی علی 66دست بحق بیعت الله66 علی ولی الله 66نماینده اسلام علی66عالی ترین مذهب 66هدف بعثت انبیاء 66 وعده خدا نزدیک است66 یاابا صالح المهدی66 66 به ابجد کلمه الله 41+25 اصل اسلام شیعه = 66 الله 66+66= 132 اسلام 132قلب 132 اسلام 132 امام کل 132 بدین الله 132+64 دین 64 الله محمد علی = 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 کلید اسلام 196ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 دین اسلام 196 کلید دین 196 منظور 14 معصوم خانواده محترم رسول خدا را 14 معصوم کلید اسلام 196 دین اسلام 196 میگویندپذیرفتن  آیات حق قرآن سخت نیست افتخار است به ابجد مهدی 59 وحدت کل جهان اسلام59 پذیرش اسلام ناب محمد 59 منطق بدین الله59 دین واقعی اسلام59 امام دین برحق جهان 59 امام بدین واقعی59 اصل مکتب دین اسلام59 آخرین امام دین اسلام59پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم. اگر علي را خليفه خويش قرار دهيد، گرچه مي‌دانم نمي‌كنيد، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص31 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص363 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص397 در سوره مدثر آیه38و39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین {الا اصحاب الیمین} 275+110دین الهی=385 شیعیان علی فقط اهل نجاتند پیامبر فرمود یا علی تو و شیعیانت رستگاران عالمید  یا علی انت و شیعتک هم الفائزون  همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟ یمین به ابجد میشه110 یمین 110 بحق110ولی دین 110 دین الهی 110 علی110 جلوه الله 110 حامیان 110 دین الهی 110 علی 110 میباشد نام علی هم110 پلیسی 110 نمک 110نان جو 110 گندمها ی 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست پلیسی 110 نامت صدو ده یا علی حقا پلیس عالمی محمد 92+188 ذالحجه غدیر خم =110علی110 +18 ذالحجه= 128 کلید دین 128 حسین 128         کعبه97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین 128 کلید دین 128 حسین 128 واجب واجب واجب دین اسلام64+46نماینده الله=110 علی110ولی دین 110 دین الهی110 جلوه الله110ولی دین باسه کلمه پروردگارت پیامبرت دینت امامت را ثابت کن به ابجددین64الله محمد علی64کلیدبدین الله64 دین64 الله محمدعلی64کلید بدین الله64دین 64جانشین محمد علی64الله محمدعلی64عترت رسول الله 64حکم الله علی64دین واقعی اسلامه64 رئیس بدین الله64
 پس معنای آیه این شد پس همه درقیامت درگرو اعمالشون هستند الا شیعیان علی.. حدیث پیامبر ص"علی و شیعیانش رستگارند.یا علی انت و شیعتک هم الفائزون پیامبر فرمود امت بعد از من73فرقه باطل میشود فقط شیعیان علی اهل بهشتند..علی قسیم النار و الجنه علی قسمت کننده جهنم و بهشت است..یا علی انت و شیعتک هم الفائزون
بنظر شما در دلی که حب دشمن اهلبیت باشه درب خانه امام علی را به آتش میکشد و موجب شهادت کوثر و فرزند قرآن حضرت محسن میشود دختر رسول خدا همسر امام علی برای قصب خلافت در 18 سالگی به شهادت رساندند{ قال رسوالله} کتاب الله و عترتی1575 +12 امام =1587-12022 سه خلیفه = 385 شیعه   قال رسو الله =من و علی پدران این امتیم کدام امت  انا و  علی ابواه هذاه الامه"275 +110علی = 385 شیعهباسه کلمه پروردگارت پیامبرت دینت امامت را ثابت کن به ابجددین 64 الله محمدعلی64دین64الله محمد علی64عترت رسول الله64دین64جانشین محمدعلی64راه الله منصب الله64 الله محمدعلی64دین64اصل ولایت امامتی64 با جانشین اصلی محمد64دین64 +18 الله==82 امام صراط علی حقا نمسکه 82 امام82 نبوت امامت ولایت فقیه82 استمرار حکومت انبیاء 82تولد مولاء علی در کعبه 13+ 5 تن= 18 الله 18 +64 دین 64 الله محمد علی 64 +18= 82 امام 82 مهدی هم به ابجد کبیر و صغیر میشود 82 +114سوره قرآن = 196 دین اسلام 196امام کل دین 196 اصوله دین 196 دین اسلام 1966 ضرب 14 معصوم در خودش میشود196 اصل دین اسلام  41شجره قرآنی41 +41اصل دین اسلام=82 امام82 پیامبر فرمود هر کسی امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا خواهد رفت همه کشورهای دین باطل با خاک یکسان شدندولی شیعه مولاء باید برای ظهور مولایش دعا کند وگرنه باران نبارد تا همه بلاد کفر از قعطی بمیرند هر کسی کشتی نوح سوار نشود و نماز نخواند به بلایی گرفتار خواهد شد -پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم.

 

اگر علي را خليفه خويش قرار دهيد، گرچه مي‌دانم نمي‌كنيد، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص31 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص363 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص397

 

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ نام آدم هم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذرعالمی وهابی که تازه شیعه شده به پیروانش فرمود ای مردم عالمی از این جانب برترسراغ دارید اینجانب حافظ کل قرآن و استاد دانشگاه و مهندس پایگاه اتمی استان میباشم تا بحال ما و پدران ما 73 فرقه اسلام در گمراهی بوده ایم همه فرقه ها در قرن دوم و دهم و بیستم به وجود آمده اند و فقط فرقه قرآن که نامش در قرآن آمده بحق میباشد لطفا تا دیر نشده به آغوش گرم اسلام محمدی برگردید

 

باسه کلمه پروردگارت پیامبرت دینت امامت را ثابت کن به ابجد64 دین64 الله محمدعلی64 کلید بدین الله 64دین64 الله محمد علی64دین واقعی اسلامه64 جانشین محمد علی64 راه الله منصب الله64اصل ولایت امامتی64 با جانشین اصلی محمد64دین واقعی اسلامه64کلید بدین الله64تنها برگزیده دین64 الله محمد علی64تنها برگزیده دین 64نماینده واقعی دین الله 64 نشانه دین محمد 64دین64 +18 الله 18ذالحجه"غدیرخم =82 امام82صراط علی حقا نمسکه82 امام 82نبوت امامت ولایت فقیه82استمرار حکومت انبیاء82دین مذهب واقعی محمد 82تولد مولاء علی در کعبه 13+ 5 تن= 18 الله 18 +64 دین 64 الله محمد علی 64 +18= 82 امام 82 مهدی هم به ابجد کبیر و صغیر میشود 82 +114سوره قرآن = 196 دین اسلام 196امام کل دین 196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196به ابجدالله66علی ولی الله66 مسیرالله علی 66علی ولی الله 66عالی ترین مذهب 66هدف بعثت انبیاء 66مومن دین الله علی 66 وعده خدا نزدیک است66 یاابا صالح المهدی66 پذیرفتن  آیات حق قرآن سخت نیست افتخار است به ابجد مهدی59یک دقیقه فکر کردن برابر است با 70 سال عبادت  اصل عبادت34+25 اصل اسلام=59 مهدی 59دین الله اصل اسلام 59دین واقعی اسلام59 مهدی 59 وحدت کل جهان اسلام59 پذیرش اسلام ناب محمد 59 منطق بدین الله59 امام دین برحق جهان 59 فرقه دین الله 59 با معیاره الله 59 راهنمای دین اسلام 59اصول دین حق اسلام 59 راه الله اسلام قرآن 59ره الله امام الله59بنام مقدس الله محمد59 دین واقعی اسلام59دین اصلی محمد59امام دوازده نفر است 59فیلسوف عالم 59امام بدین واقعی59 آخرین امام دین اسلام59 اصل مکتب دین اسلام59 پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم. اگر علي را خليفه خويش قرار دهيد، گرچه مي‌دانم نمي‌كنيد، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص31 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص363 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص397 
قرآن میفرمایدنامه آنها را به دست راستشان میدهندو به آنها اصحاب یمین درسوره مدثر آیه38و39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین جالبه هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد مولاء علی میباشد یمین26 یمین 110 همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟ یمین به ابجد میشه110علی110 یمین 110 ولی دین 110 دین الهی 110 علی110 جلوه الله 110 بحق 110حامیان 110 دین الهی 110 علی 110 میباشد نام علی هم110 پلیسی 110 نمک 110نان جو 110 گندمها ی 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست پلیسی 110 نامت صدو ده یا علی حق پلیس عالمی پس معنای آیه این شد پس همه درقیامت در گرو اعمالشون هستند الا شیعیان علی.. حدیث پیامبر ص"علی و شیعیانش رستگارند.. امت بعد از من73فرقه باطل میشود فقط شیعیان علی اهل بهشتند..علی قسیم النار و الجنه علی قسمت کننده جهنم و بهشت است.مام باقر(ع):دین، همان دوست داشتن است و دوست داشتن، همان دین. 【" الدین هو الحب و الحب هو الدین".◄محاسن، ج1،ص263
   الدین هو الحب و الحب هو الدین"این حدیث 23 حروف دارد مهدی 23 رهبر 23 نشان الله 23جهان اسلام 23سلطانه 23 وارث23 رهبر 23گرامی 23بجهانی23اصلی 23آئین 23مذهب حق 23عرش خدا 23 وارث23 اصلی23 نشان الله23آل طاها 23یاسین23فرهنگ23ناب الله 23مهدی23 حامی 23رهبر23ازادی23 الدین 23مهدی 23دوست داشتن الله  محمد علی مهدی اولین و آخرین امام الهی والله اگر مثل این حدیث در کتب مذهبی شیعه بود والله با کمال احترام می پذیرفتیم نام شیعه 12 بار در قرآن آمده است  وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ  شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرند نام آدم هم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذر پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 کعبه 25 اصل اسلام 25 انسان کامل 25 انسان نمونه25 به ابجد کبیر { جانشین محمدی516- 541 فتنه ها = 25 ارباب جهان 25 شیعه 25 اصل اسلام25 نام آدم هم 25 باردرقرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر25 اصل اسلام 25 اصل اسلام 25شیعه25انسان کامل25 انسان نمونه 25 عالمی وهابی که تازه شیعه شده به پیروانش فرمود ای مردم عالمی از این جانب برترسراغ دارید اینجانب حافظ کل قرآن و استاد دانشگاه و مهندس پایگاه اتمی استان میباشم تا بحال ما و پدران ما 73 فرقه اسلام در گمراهی بوده ایم همه فرقه ها در قرن دوم و دهم و بیستم به وجود آمده اند و فقط فرقه قرآن که نامش در قرآن آمده بحق میباشد لطفا تا دیر نشده به آغوش گرم اسلام ناب محمدی اهل البیت و یطهرکم تطهیرا با حب ولایت خود را تطهیر کنید و به آغوش59 {دین اسلام واقعی} مهدی برگردید46 محمد علی46 اوج بندگی 46 وارثان محمد 46چهره دین اسلام 46 الحمدو لله46 دین مبین اسلام 46کلید اسرار46توحیدنبوت 46رهبرمسلمان کاملی46 نماینده الله46رهبر جهان اسلام46 رهبر جهان اسلام 46شرع دین اسلام 46قائم آل محمد46فقط شیعه46 وارثان دین محمد 46بسم رب المهدی46 تفکر الله 46محمد علی46 ماه 46 الهی46 میباشیدلطفا" به شش کلمه پروردگار خود پیامبر و خانواده پیامبر و جانشین پیامبرتان  به ابجد الله محمد علی فاطمه حسن حسین121یا علی 121با جان دین121 بر حق ترین مکتب اسلام تشیع میباشد 121در ایه مباهله علی بعنوان جان پیامبر معرفی شده  لطفا به سه کلمه پروردگارتان دینتان پیامبرتان وجانشینش را ثابت کنیدبه ابجد دین 64 الله محمد علی 64 دین  64الله محمد علی 64حقیقت دین الله64 امام دین رهبر قرآن64میباشد  امام سجاد (ع) بعد از توصیف خود به ائمه مسلمین خودشان را32«حجج الله»، 32+32= 64 دین 64+64 الله محمد علی = 128 حسین 128 کلید دین 128 امام الهی128 حسین128 رهبر ایران 669-541 عمر ابوبکرفتنه ها= 128 کلید دین 128 حسین 128+74 فرقه = 202 علی محمد 202 اهل لا اله الا الله 202 مومن الله 202 آئینه الله 202صاحبا اهل دین 202 عالمیان 202 عالمانی202 علی محمد 202 وحی الهی بدین الله 202 بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 اباصالح دینه 202دینه اباصالح 202دین حسینی202 صاحبا اهل دین 202 عالمیان 202 محمد علی 202مومن الله 202آئینه الله 202 اهل لا اله الا الله 202 یا اصول دین202کلید ها اسلام 202 کلید ها بدین الله 202 امام کل دینها 202یا اصل دین ها 202 آقا جانم ها 202بمحبوب بدین الله202 محمد92+ 110علی=202مومن الله 202محمد علی 202دین حسینی202 351 قرآن351+202 محمد علی=553-541 عمر ابوبکر = 122 امام دین الهی 110{جلوه الله}110 علی وحی آمد در غدیر خم علی جانشین محمد علی مولاست است من کنتو مولاء فهذا علی مولاء هر که من مولای اویم این علی مولای اوست اهل دین انتخاب غدیره 1587 - 1202 سه خلیفه = 385 شیعه نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های من درآوردی عمر یک بار هم در قرآن نیامده پس نامشان را به دیوار بکوبیم در قرآن نیامده است«امام اهل الارض46 مسلمان کاملی 46 رهبر جهان اسلام 46 اوج بندگی الله 46شرع دین اسلام 46قائم آل محمد46اوج بندگی الله 46فقط شیعه46 وارثان دین محمد 46بسم رب المهدی 46محمد علی46 ماه 46 الهی46 اوج بندگی الله 46علی26 +20محمد = 46 +18 الله 18 ذالحجه غدیر خم = 64 به ابجد دین64 الله محمدعلی64 حقیقت دین الله64 بهترین دین دنیا64 الله محمدعلی64بهترین دین کدام 64دین الله شیعه است 64 دین الله اصل اسلام64 دین الله شیعه است 64الله محمد علی 64به وارث الله64 دین واقعی اسلامه64  انوار مقدس دین الله 64 الله محمد علی 64 امام دین رهبر قرآن64دین 64+46 محمدعلی=110علی110ولی دین 110دین الهی 110علی 110ولی دین64 در قرآن منظور امام علی میباشد درقرآن یمین 110 اهل بهشت در قرآن همه اهل آتش دوزخند الا اصحاب یمین110 یمین110دین الهی110ولی دین 110 منتخب 1092-1202سه خلیفه = 110 علی 110 دین الهی 110 با ادب اهل دین 110  با منتخب قرآن 1447-1202= 245 علی فاطمه 245 دینه بحق الله 245 اسلامه حق 245 مدار 245 مدار ولایت امامت  غدیر1214-1202= 12 امام   منتخب رسولی 1398-1202 سه خلیفه = 196 دین اسلام 196 جانشین واقعی محمد علی 737 -541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر =196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 کلید به دین الله 196 دین اسلام 196 امام کل غدیر1346-1202سه خلیفه =144ضرب12 امام در خودش میشود144 اسلام به ابجد کبیر و صغیر میشود144 اهل دین ذات اقدس الله 737-541 فتنه ها عمر ابوبکر= 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 کلید بدین الله 196  اسلام به ابجد صغیر و کبیر میشود 144+52 هر سال 522 جمعه داریم=196 دین اسلام196 اصوله دین 196امام کل دین196 کلید اسلام 196 کلید بدین الله 196 دین اسلام196 ضرب 14معصوم در خودش میشود 196 اسلامه مهدی 196  به ابجد به ابجد صغیر و کبیر اسلام 144 ضرب 12 امام در خودش میشود 144 یعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 ابجد آیه وعتصمو بحبل الله جمیعا" ولا تفرقوا میشود 144به ابجد صغیر و کبیر اسلام 144ضرب 12 امام در خودش میشود اسلام144 الله  محمد علی فاطمه حسن حسین مهدی  144 منتخب جانشین خاتم الانبیاء72+72 = 144 ضرب 12 امام در خودش میشود 144 اسلام به ابجد صغیر و کبیر میشود 144    امام کل غدیر 1346-1202 سه خلیفه =144یعنی  114 سوره قرآن +30جزء آن = 144ضرب 122 امام در خودش میشود 144اسلام به ابجد صغیر و کبیر اسلام میشود 144به ابجد الله محمد علی فاطمه حسن حسین121یا علی 121با جان دین121در ایه مباهله علی بعنوان جان پیامبر معرفی شده به ابجداسلام 12مقدس12 اسلام12حق12اخلاق12منتخب 12حق12انجمن12نجاتبخش 12اهل12 منتخب12اسلام12امام12+14معصوم=26راه حق26علی26 بیعت26وصیت26غدیر26انتخاب درست 26جان رسول26جان محمد26امام دین26غدیر26علی26راه اسلام26راه حق26علی26یعنی6 ضربدر2=12امام سرور کائنات محمد استو جمال محمد علیست آلبوم تصاویر حضرت مهدی(عج) نام شیعه 12 بار در قرآن آمده وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ نام آدم هم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذر پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 کعبه 25 اصل اسلام 25 انسان کامل 25 انسان نمونه25 به ابجد کبیر { جانشین محمدی516- 541 فتنه ها = 25 ارباب جهان 25 شیعه 25 اصل اسلام25 نام آدم هم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر25 اصل اسلام 25 این آیه34حرف داردوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ 34 دین الله34مرد الله34نبوت و امامت34 هدف الله34چهره دین34 اولیاء 34وارث الله34 دین الله 34+25 اصل اسلام 25 شیعه=59 مهدی59 یعنی9+5=14 معصوم مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است وهابی ها بفرموده پیامبر هر کسی امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا خواهد رفت و بی ولایت نماز و روزه باطل است آنها مسجد زاره ساختند بدون حظور پیامبر بدون ولایت علی امام علی به پیامبر دستور خراب کردن مسجد منافقان راصادرکرد به ابجد شیطان22مقصر22دشمن اسلام22بدبختی 22شیطان22عمر22ابابکر22 گنده لات22عمر22گنده لات22شرور22نابکار22منافقان22مجرمان 22نامردان22 مقصر22 دشمن اسلام22

 

به ابجد سبب اختلاف اهل دین 1276-1202 سه خلیفه = 74 ابجد صغیر ابوبکر عمر عثمان 74 میباشد دین اسلام را 74 فرقه نمودندتروریست 1276- 1202 سه خلیفه = 74 بزرگترین گناهان کبیره دین 1276-1202 سه خلیفه لامذهب قاصب = 74 به ابجد مردان شیطان615 -541عمر ابوبکر=74عمر22+27 ابوبکر+25عثمان=74 والشجرتها الملعونه 74 اینم آیه قرآن به ابجد ابوبکر عمر عثمان74  ان من المجرمین منتقمون74 قرآن می فرماید ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت حج نرفته ها اصلا" ناراحت نباشند گناه آنان به گردن آل سعود 171 میباشدآل سعود171+370 شیطان= 541 عمر ابوبکر541

 

امام علی -علیه السلام- فرمود:

 

اگر دو رودخانه مواج از طلا و نقره داشته باشم هیچ چیز به کعبه اهدا نخواهم کرد، زیرا به پرده داران «ناشایست » می رسد نه به مساکین و مستمندان.

 

بحارالانوار ج 96 67

 

اهل دین کافران کوردل712 -541عمر ابوبکر فتنه ها = 171 آل سعود171 بیدادگران دینها342-171=171 آل سعود 171نااهلی دینی 171یاننگین171یا نادان پلید171 بانااهل به دینی171 با آل نادان یزید171با آله معاویه 171 آل سعود171نااهلی دینی171با اهل معاویه 171اهل عذاب جهیم171 اهل اعذاب ها الهی171کافران کوردل 612-541 عمرابوبکر=171 آل سعود 171 صدام یزیده 171 با اهل معاویه پیامبر فرمود هر امتی فتنه ای546 اهل سنت546 گروه اهل کفره دین اسلام748-202محمد= 546 منحرف اهل اسلام 546 کافرپلیددینه اسلام 546مجرمین بدین اسلامه546 اهل سنت 546منحرف اهل اسلام 546فتنه ای546به ابجدظالمه976-430آل سعود 171+375شیطانه=546فتنه ای546 اهله شره546 دشمنی اسلامی546 آفته کلی546پیامبر فرمود هر امتی را فتنه ای 546 اهل سنت 546 منحرف اهل اسلام 546فتنه ای546آل سعود 171+375 شیطانه=546 آفتادین546 نامرده اصلی اهل دینه546 منحرف اهل اسلام 546فتنه ای546منحرف اهل اسلام546یه قاتل546آفت دین 546کافره پلید دین اسلام546 اهل سنت 546مجرمانه بدین اسلام 546 علم ریاضی قرآن میفرماید کسانی که از اهل بیت پیامبر جدا شوند فتنه ای خوانده می شوندکه باعث قصب خلافت شد کافران کوردل612 -541عمر ابوبکر فتنه ها = 171 آل سعود171 بیدادگران دینها342-171=171 ال سعود171مانعی 171 آل سعود 171 بنا اهل ملحد171نااهلی دینی171بنا اهل ملحد 171یاننگین171یا نادان پلید171 بانااهل به دینی171 با آل نادان یزید171با آله معاویه 171 آل سعود 171نااهلی دینی171با اهل معاویه 171اهل عذاب جهیم171 اهل اعذاب ها الهی171کافران کوردل612 -541عمر ابوبکر فتنه ها = 171 آل سعود171 بیدادگران دینها342-171=171 ال سعود171مانعی 171 آل سعود 171نااهلی دینی 171یاننگین171سنی مذهب171یا نادان پلید171 بانااهل به دینی171 با آل نادان یزید171با آله معاویه 171 آل سعود 171نااهلی دینی171با اهل معاویه 171اهل عذاب جهیم 171 اهل اعذاب ها الهیکافران کوردل 612-541 عمرابوبکر=171 آل سعود 171 صدام یزیده171سنی مذهب171با اهل معاویه 171سنی مذهب 171یا نماینده171+370شیطان 541 عمر ابوبکر 541دشمنه اسلامی541اهله شر541فتنه ها541 آفت کلی541عمر ابوبکر541مانع شیطانی541یا نماینده شیطان541 به ابجدمقصر430+231 نفاق ابوبکر = 661عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم971+231 ابوبکر=1202سه خلیفه اینم آیه قرآن به ابجد سه خلیفه قاصب1202ان من المجرمین منتقمون1202

 

فریب کاران منافق دین اسلام1031 - 1202سه خلیفه =171 آل سعود 171آل سعود171+370 شیطان=541عمر ابوبکر 541 فتنه ها541بقاصبان نامرد541به اول قاصب بدین اسلام541زور گویانی فاسقی 541 نامحرم ها دین اسلام541 فتنه ها541 عمرابوبکر541 به ابجد ظالم 971- 430 مقصر =541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 اهله شر541 دشمنه اسلامی541 توهین دین ها 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541
مقصر 430+231 ابوبکر = 661 عثمان  661+310 عمر = 971 ظالم به دست میآید ظالم  971+231 ابوبکر= 1202  ابوبکر عمر عثمان 1202 بکافران محض1202 ارتش کفار1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202  مقصر اصلی دین 615 -541 فتنه ها عمر ابوبکر = 74 فرقه گمراه دین 74 ابجدصغیر عمر ابوبکر عثمان 74 باعث 74 فرقه شدن دین اسلام شدند فتنه های دین 615-541 = 74 فرقه ابجد سه خلیفه فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم+231 نفاق ابوبکر 231قاصب ابله = 1202 ابجد کبیر

 

به ابجد سبب اختلاف اهل دین 1276-1202 ابوبکر و عمر و عثمان = 74کسانی که باعث شدند در دین اسلام اختلاف بیفتد و دین اسلام را به 74 فرقه از هم متلاشی نمودندعمر ابوبکر عثمان 74والشجرتها الملعونه 74 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 74{ ان من المجرمین منتقمون }74  شجره ملعونه خبیثه 74بودند ابوبکر27+22عمر+25 عثمان = 74 

 

دزدان نامرده دینه اسلام 467-541 عمر ابوبکر= 74 ابجد سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467-541 عمر ابوبکر= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467-541= 74 عمر22 ابوبکر27+25 عثمان =والشجرتها الملعونه 74 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 74{ ان من المجرمین منتقمون }74  شجره ملعونه خبیثه 74

 

به ابجد تروریست 1276- 1202 سه خلیفه = 74 بزرگترین گناهان کبیره دین 1276-1202 سه خلیفه لامذهب قاصب = 74 کافرا پلیدبی دین 74بی دینها کافران اسلام  74 تروریست 1276-1202 سه خلیفه = 74 کسانی که باعث 74 فرقه شدن دین اسلام شدندابوبکر 27+22 عمر+25 عثمان = 74 قیامت دین 615 -541 عمر ابوبکر541 مجرمان دین ها اسلامه= 74 بمنافقان پلید بدین اسلام74 قیامت دین 615-541 =74 عمر ابوبکر عثمان 74اینم آیه قرآن هم به ابجد صغیر و هم به ابجد کبیر جدا جدا 74 ان من المجرمین منتقمون 74 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت میکنیم 74

 

فتنه های دین 615-541 عمر ابوبکر= 74 فرقه ابجدابوبکر27+22عمر +25عثمان = 74 سه خلیفه باعث 74 فرقه شدن دین اسلام شدندکه پیامبر فرمود 73 فرقه آن در دوزخ جای دارند74 والشجرتها الملعونه 74 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 74{ ان من المجرمین منتقمون }74  شجره ملعونه خبیثه 74

 

با بت پرستان دین اسلام 1312 -110 دین الهی = 1202  ابوبکر و عمر و عثمان1202به ابجد  685 حقیقت با دین 685 منهای 541 عمر ابوبکر = 144 به ابجد کبیر و صغیر اسلام 144 ضرب 12 امام در خودش میباشد به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 مقصر 430+231 ابوبکر= 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم 971+231 ابوبکر = 1202 ابجد سه خلیفه قاصب و ابجد صغیرشان 74 میباشد74 والشجرتها الملعونه 74 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 74{ ان من المجرمین منتقمون }74شجره ملعونه خبیثه74عمر22+27 ابوبکر+25 عثمان 74
والشجرتها الملعونه 74 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 74{ ان من المجرمین منتقمون }74 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد74 شجره ملعونه خبیثه 74 والشجرتها الملعونه 74 ابوبکر عمر عثمان 74شجره خبیثه ملعونه  74اینم آیه قرآن به ابجد سه خلیفه قاصب 74ان من المجرمین منتقمون 74 جالب اینجاست این آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد سه خلیفه میباشد سجده آیه 22 هم میباشد به ابجد شیطان 22 عمر 22مقصر22 بدبختی 22 گنده لات شرور22 نابکار 22قلدر22 دروغ 22 کلک 22کید 22تکبر22 مقصر22شیطان22لعنت 22 ملحد 22 عمر22مقصر22 بدبختی22 منکر22 عمر22گنده لات 22شرور22نابکار22 قلدر22 گورخر22 چلپاسه مارمولک49 عمر ابوبکر49وهابی 24 منهای 73 فرقه باطل = 49 مکر حیله 49 شجره ملعونه 49 مکر حیله 49 ابجدفساد تباهی 563-541 فتنه ها = 22 اندیشه تکفیر1180-1202 سه خلیفه =22 شیطان22به ابجدشیطان22 مقصر22دشمن اسلام22عمر22گنده لات22نابکار22شرور22دینها22عمر22 شرور22نابکار22عمر22لا مذهب22با وحشت 22ارعاب 22پررو22تهدید22 ارعاب شرور22نابکار 22سرکشها22انسان سرکش 22خائن هست22گنده لات22درآتشه 22دوزخه22شرور 22نابکار 22عمر22با قاصبها22ابابکر22 سرکشها22ارعاب 22ک.سکشها22 انسان سرکش22بدبختی22دشمن اسلام22 22لعنت22باوحشت22 ارعاب 22مجرمان22 منافقان22عمر 22لامذهب22نابکار22دینها22عمر22تهدید 22ارعاب22 بناحقه22نابحقه 22دینها 22احمقه22 خردجال22 عمر22گنده لات نابکار22بی پدر22سگ پدری22لاشخورا22دشمن اسلام 22عمر22گنده لات22 شرور22نابکار 22گورخر22نیرنگ22دروغ22کلک 22کید22 مکارا22روباه 22ابابکر22بدبختی 22 سوره سجده آیه 22 ان من المجرمین منتقمون74 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کردابجداین آیه قرآن ابجد ابوبکر عمر عثمان 74 میباشد 74 ان من المجرمین منتقمون74عمر ابوبکر عثمان 74والشجرتها الملعونه 74شجره خبیث دین اسلامی 74 بدین نامرد بخبیث نا اهل 74 شجره خبیث دین اسلامی 74عمر ابوبکر عثمان 74 ابجدشان 74 میباشد74 مقصرا اصلی دین اسلام 74 خلفای ظالم دین اسلامی 74 عمر و ابوبکر 9 4 دشمن اسلام دوزخی 49ابجدصغیر ابوبکر و عمر 49 میباشد عمر 22+27 ابوبکر = 49 بدشمن اسلام دشمن قرآن 49 بکفار قریش 49 اهل کفار اسلام 49 منافق بدین اسلام 49بملعونترین 49به ابجد قرآنی بیعت شکنانی49 حاکما ظالمید49حاکما ظالم دین49 مقصر دشمن اسلامه49شجره ملعونه 49 یعنی ابوبکر 27+22 عمر = 49 و به ابجد صغیر ابجد 49عمر ابوبکر 49 شجره ملعونه 49 بناحق عالمی 49 کلمها خبیثه 49 کشجره خبیثه 49شجره ملعونه 49مجرم بدین اسلام 49 به مجرمان خبیث 49 منافق بدین اسلام 49 دشمن اسلام دوزخی 49بناحق عالمی 49اهل کفار اسلام 49 شجره ملعونه 49 بنامردان کافر 49 ناحقه امت محمد 49 بدترین خلق امت 49 منافق بدین اسلام 49 بی دین امت اسلام 49 بناحق عالمی 49 کلمها خبیثه 49 کشجره خبیثه 49شجره ملعونه 49مجرم بدین اسلام 49 به مجرمان خبیث 49 منافق بدین اسلام 49 بی دین امت اسلام 49 اهل کفار اسلام 49 ناحقه امت محمد 49 قصب خلافت الله 49 اهل کفار اسلام 49 به ابجد صغیر ابجد 49عمر ابوبکر 49 شجره ملعونه 49 عمر ابوبکر 49 آل سعود جنگ طلب 49نیرنگ آل سعود 49 بنامردان کافر 49 اهل کفار اسلام 49 منافق بدین اسلام 49 با ناحقه عالمه 49آل سعود دشمن اسلام 49بکفار قریش 49 اهل کفار اسلام 49 منافق بدین اسلام 49بملعونترین 49آل سعود جنگ طلب 49 دینه گمراهی 49 با اشرار دین اسلام 49 با اصل گمراهی 49 دینه گمراهی 49کشجره خبیثه 49 کلما خبیثه 49 شجره ملعونه 49 بنامردان کافر49 ناحقه امت محمد 49 باناحقه عالمه 49 بشیطانه خبیثه 49 با منافقان فاسقان 49 باطل فرقه ها 49 بی دین امت اسلام 49 بناحق عالمی 49 بدترین خلق امت 49 اهل کفار اسلام 49 قصب خلافت الله 49 گمراه دینه 49 با احمق نادان امت 49 اهل کفار اسلام 49 با اشرار دین اسلام 49 بناحق عالمی 49اهل کفار اسلام 49 شجره ملعونه 49 بنامردان کافر 49 ناحقه امت محمد 49 بدترین خلق امت 49 منافق بدین اسلام 49 بی دین امت اسلام 49 بناحق عالمی 49 کلمها خبیثه 49 کشجره خبیثه 49شجره ملعونه 49مجرم بدین اسلام 49 به مجرمان خبیث 49 منافق بدین اسلام 49 بی دین امت اسلام 49 اهل کفار اسلام 49 ناحقه امت محمد 49 قصب خلافت الله 49 اهل کفار اسلام 49 اهل دروغ 1251- 1202 = 49اهل کفار اسلام 49 با اشرار دین اسلام 49 باناحق عالمه 49اهل کفار اسلام 49 شجره ملعونه 49 بنامردان کافر 49 ناحقه امت محمد 49 بدترین خلق امت 49 منافق بدین اسلام 49 بی دین امت اسلام 49 بناحق عالمی 49 کلمها خبیثه 49 کشجره خبیثه 49شجره ملعونه 49مجرم بدین اسلام49 منافقان دوزخی 49میباشد به کسی که سخن حق راقبول نکند49بدبخت عالم دین49 ابوبکرعمر  49 دشمن اسلام دوزخی 49عمرابوبکر49 منافقان دوزخی 49 گاو وحشی  متی 49 نامردترین انسان 49 خلیفه نادانی 49ابوبکر 27+22عمر=49نا اهله امت محمد ۴۹چلپاسه مارمولک ۴۹ ابوبکر عمر ۴۹ به ابجدکشف اولین ۴۹حیوان عالم ۴۹  حیوان ۲۷+گور خر ۲۲= ۴۹ابوبکر عمر۴۹ و 74 فهمو شعور حیوان ۷۴  ابجد عمرو ابوبکر و عثمان ۷۴ اولین حیوان ۲۷ ابوبکر ۲۷ دوزخی ۲۷ مقصره27فاجعه27 ظالمی ها ۲۷دوزخی 27پیمان شکن27 منافقون27 لامذهبه27 خر دجاله 27 اسلام ناحق27 دشمن خداوند 27 ابوبکر27 انت مشرک27 فاجعه 27  چلپاسه مارمولک 49 جنگ و خونریزی ها ۴۹ ابابکر۲۷+۲۲عمر=49عمرابوبکر49شجره ملعونه  49مقصرپیمانشکن49 بدشمن اسلام دشمن قرآن 49 بکفار قریش 49 اهل کفار اسلام 49 منافق بدین اسلام 49بملعونترین 49به ابجد قرآنی بیعت شکنانی49 حاکما ظالمید49حاکما ظالم دین49 مقصر دشمن اسلامه49شجره ملعونه 49 دشمن اسلام دوزخی 49مقصرفاجعه 49لامذهبه دشمن خداوند49نامردان دوزخی 49 نامردترین انسان49خلیفه نادانی49مکر حیله 49 شجره ملعونه 49 مکر حیله49نامرد ترین انسان 49عمر ابوبکر 49شجره ملعونه 49مکر حیله 49 شجره ملعونه 49 قاصب بدین الله 49مکر حیله 49عمر ابوبکر 49شجره ملعونه49قاصب کل دین ها49بقاصبان خلافت حق49 بخلاف کاران اسلام 49بدعت کردی 710-661 عثمان = 49 عمر ابوبکر اهل دروغ 1251- 1202 = 49اهل کفار اسلام 49 با اشرار دین اسلام 49 باناحق عالمه 49اهل کفار اسلام 49 شجره ملعونه 49 بنامردان کافر 49 ناحقه امت محمد 49 بدترین خلق امت 49 منافق بدین اسلام 49 بی دین امت اسلام 49 بناحق عالمی 49 کلمها خبیثه 49 کشجره خبیثه 49شجره ملعونه 49مجرم بدین اسلام49 منافقان دوزخی شجره ملعونه  49مقصرپیمانشکن49 بدشمن اسلام دشمن قرآن 49 بکفار قریش 49 اهل کفار اسلام 49 منافق بدین اسلام 49بملعونترین 49به ابجد قرآنی بیعت شکنانی49 حاکما ظالمید49حاکما ظالم دین49 مقصر دشمن اسلامه49شجره ملعونه 49 دشمن اسلام دوزخی 49مقصرفاجعه 49لامذهبه دشمن خداوند49نامردان دوزخی 49 نامردترین انسان49خلیفه نادانی49مکر حیله 49 شجره ملعونه 49

 

 جانشین خاتم باید نامش اخلاقش رفتارش گفتارش همه مثل پیامبر باشدمثل پیغمبر فقط مولاء علیست شاه مردان شیریزدان چون نبی ست سلطان سریر ولایت علی قل انما ولی یکم الله خورشید ولایت قائم آل محمدی(عج)  سرور کائنات محمد استو جمال محمد علیست بت شکن در کعبه بر دوش نبیست گفت پیغمبر به کعبه اینچنین نیست جز حیدر امیرالمومنین  امیر المومنین در کعبه دوشش کسی غیر از علی نیست  جانشینه خاتم پیغمبران مولاء علیست زاده محراب کعبه شهید محراب علیست  سایه پیغمبر ندارد هیچ میدانی چرا آفتابی چون علی در سایه پیغمبر است گفتم که روم سایه لطفش بنشینم گفتا که علی نور بوود سایه ندارد بت شکن در کعبه بر دوش نبی ست خاتم دوش نبی پای علیست سائلی گفت دیدم من آن کتف نبی دوره خاتم تا به شانه بود علیا" یا علیا" یا علی در روز غدیر خم نور حق پیدا شد وز جهاز اشتران منبری بر پا شد بگرفت محمد چو علی را سر دست سوگند به ذات حق که حق پیدا شد یا علی این مردم نادانی که من میبینم در کشورهای عربی اگه الان هم بیایی باز حق شما را قصب خواهند کردمن که شاگرد مکتب ولایت شما هستم  بخاطر الطاف بی کران شما ست که ما را تا بحال اعدام نکردن  شما برای اسلام چکار کردی مگه چرا همش شما چرا من نه فرزندان جانبازان شهداء از بی کاری به کشورهای دیگر پناهنده شده وفرزندان غیر جانباز در راس کارند سرمایه های مذهبی ایثار و شهادت در حال کوچ کردن هستند مهاجر سرخ ابابیل کجا میروید قائم آل محمد اینجاست مولاء در جمکران است کجا میرود به ناکجا آباد  الان درست شده مثل زمان حکومت امام علی که فرزندان پیامبر یکی یکی وطن خود را ترک کرده وبه ایران آمدند به عراق رفتند آنقدر عرصه را به علی تنگ کردند که او هم به عراق کوفه رفت با اینکه میدانست کوفیان سست پیمانند و برای پول دین را می فروشند باز نگشت و جایگاهی که خداوند به ایشان وعده داده بود نزد مرقد مطهر آدم و نوه نجف آرام گرفت زاده محراب کعبه شهید مسجد محراب کوفه شد این محراب هزاران اسرار نحفته در خود دارد فرق علی باید در این محراب شکافته شود اینجا قربانگاه عاشقان مخلص خداست

مگر نام محمد هم علی نیست صدکتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است امام زمان مهدی فرمو د وقال مهدی {عج} : (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العترة، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیه‌السلام، والعین عطشه، والصاد صبره.»مقصود از امامت دراین آیه31 حروف دارد = انی جاعلک للناس اماماقال و من ذررییتی31 یعنی 5تن +12 امام +14 معصوم = 31 کلام حق 31 نور قرآن 31 قرآن ناطق31بازدید زیاد این وبلاگ بخاطر اسم اعظم الهی که بابرکت ترین نام جهان است میباشد اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیسو حیل دیو مسلمان نشود با خائنان امت1216-14 معصوم خانواده پیامبر = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 بکافران محض 1202ارتش کفار1202

فرشته ها وجود دارن اما بعضی وقتا چون بال ندارن ما بهشون میگیم مادر عالم محضر خداست یعنی چه 351عالم علی اهل دین351 اهل دین محراب 351 قرآن 351 فارسی351

به ابجد اهل دین 100+110 دین الهی علی  +59 مهدی 269 امام واقعی 269+59+23 مهدی= 351 قرآن +14 معصوم = 365 روز سال

 چرابه امام علی قرآن ناطق میگویندعلی 110+110 دین الهی +131 دین الله131= 351 قرآن 351 حقا اسلام علی 351 قرآن 351 اهل دین محراب 351 اسلام واقعی بدین واقعی اسلام شما را به = بزرگترین دین جهان892-541عمر ابوبکر=351 قرآن 351 فارسی351+14 معصوم =365 روز سال دین بروز شیعه

بزرگترین دین جهان892-541عمر ابوبکر=351 قرآن 351 فارسی 351 اهل دین محراب 351به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز= 351 قرآن 351 فارسی 351 قرآن 351 +14 معصوم = 365 روز سال337اهل دین اهل دین کامل الهی 337 محمد92+110 علی +135 فاطمه =337 +48 بماه =385 شیعه  به ابجد علی 110 دین الهی 110 فاطمه 135 دین الله 135طبیب الهی الله135 فاطمه 135 دینه الله135 گنج های الله 135 دین الهی 110 علی110جلوه الله110 دین الهی 110علی110با ادب اهل دین 110

به ابجد اسلام132+ 92محمد +110 علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال

به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز = 351 قرآن 351 فارسی 351 +14 معصوم = 365 روز سال

چرابه امام علی قرآن ناطق میگویندعلی 110+110 دین الهی +131 دین الله131= 351 قرآن 351 حقا اسلام علی 351 قرآن 351  اسلام واقعی بدین واقعی اسلام شما را به = بزرگترین دین جهان892-541عمر ابوبکر=351 قرآن 351 فارسی  351 چهره امام مهدی 351 قرآن 351 خدا قسمتتان کند هر یک نگاه به چهره الهی امام مهدی یک ختم قرآن 351سلام بر قرآن ناطق 351 به قائم آل محمدی 351

به ابجد کبیر و صغیر الم 82بهای دین82 2+8=10 فروع دین 82+10= 92 محمدبه ابجدکبیروصغیرالم 82امام82بهای دین2+8=10 فروع دین 82+10=92یادواء92محمدمهدی4حرفمهدی4ضربدر23مهدی =92 محمد92آخرین جانشین پیامبر باید نامش محمد همنام پیامبر باشد 92 محمد یعنی چه 2ضربدر9= 18 ذالحجه" غدیر خم محمد علی را جانشین خود نمود من کنتو مولاء فهذا علی مولاء هر که من مولای اویم این علی مولای اوست18ذی الحجه"غدیرخم18ضربدر14معصوم =252+385شیعه+100 اهل دین= 737-541 عمر ابوبکر= 196دین اسلام 196 امام کل دین 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش 196 اسلامه مهد196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 کلید دین 128 حسین 128 به ابجد کبیر و صغیر مهدی 82  الم 82به ابجد امام 82 باید منتسب به قرآن 351 و 114 سوره آن و 365 روز سال و 196دین اسلام 196 و خانواده محترم رسول خدا 196 کلید اسلام 196 دین اسلام 196 منتسب به  14 معصوم باشد  امام 82+114 سوره قرآن =196 دین اسلام 196  اصوله دین 196 کلید اسلام 196 به ابجد یاجانشین بحق محمد  علی737-541 عمر ابوبکر= 196 یعنی 14 معصوم 14ضربدر 14= 196 کلید اسلام 196 کلید بدین الله 196
ضرب 14 معصوم میباشد به ابجد  قرآن 351+14 معصوم = 365 روز سال یک امام باید به تمام احوال عالم دنیا آگاه باشد

عالم محضر خداست یعنی اینکه همه جای عالم هستی محل حضور خداوند منان است

عالم محضر خداست یعنی که خداوند متعال در همه جای عالم حاضر است  . عالم محضر خداست در محضر خدا گناه نکنیدامام زمان مهدی موعود{عج} فرمو د وقال مهدی {عج} : (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العترة، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیه‌السلام، والعین عطشه، والصاد صبره.» و به علم ابجد قرآن کهیعص 195+ 278حمعسق = 473 + علی 110 دین الهی = 583  عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 ابج پنج تن آل عباء 583 بزرگترین دین جهان892-541عمر ابوبکر=351 قرآن 351 فارسی 351 اهل دین محراب 351به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز= 351 قرآن 351 فارسی 351 قرآن 351 +14 معصوم = 365 روز سال337اهل دین اهل دین کامل الهی 337 محمد92+110 علی +135 فاطمه =337 +48 بماه =385 شیعه
به ابجد
محرم 288+385 شیعه =673-541 عمر ابوبکرفتنه ها = 132 اسلام132  محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد  ابجد 583 پنج تن آل عباء حیدث کثاء و آیه مباهله ابجد محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 با عشق علی 583 شبکه نور 583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند
پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام واقعی الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم در قرآن نیامده خداوند اندازه گوزفند هم برای آنها احترام قائل نشده خدایی خیلی پررو وبی شرف تشریف دارند ولی نود درصد آنها مرد وبا شرف هستند و در جاء حق 12 اسلام 12 ساعت 12 ماه های سال 12 نام امام هم 12 بار در قرآن آمده در جاء حق را میپذیرند و شیعه میشوند الله وکیلی اگر این ادعای شما بود والله ما شیعیان عاشق کلام حق میباشیم اگر یک بی دین هم حق بگوید والله ما می پذیریم شیعه یعنی در مدار حق و دین آبروی اهل قرآن استو دین ماه ماه ازوسط به دونیم شدپیامبر فرمود من و علی یک نور واحد بودیم خداوند این نور را به دو قسمت جدا نمود نبوت14عشق14امامت14نبوت14+26راه حق علی =40به ابجدمحمد 20+26 علی = 46 به ابجدماه 46+46 ماه=92یا دواء 92محمد 92+18 ذالحجه" غدیر خم = 110 علی 110 دین الهی 110 +92 محمد= 202وحی الهی بدین الله202یا طبیب دینی یا دواء 202 محمد 92+110 دین الهی = 202مومن الله 202 اهل لااله الاالله202محمد 92+110علی =202 اهل لااله الاالله=202اهل دین الله 202بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 اباصالح  دینه 202دینه اباصالح 202دین حسینی202 صاحبا اهل دین 202 عالمیان202 اهل دین محمدی202 محمد علی 202مومن الله 202 محمد92+110 علی =202 مومن الله 202 محمد علی202دین حسینی202 {جلوه الله بدیدگاه الله 202 بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 اباصالح  دینه 202دینه اباصالح 202دین حسینی202 صاحبا اهل دین 202به ابجد امام 82+10 فروع دین = 92 محمد 92+92بدیدگه الله= 184+12 امام = 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 کلید بدین الله196 امام کل دین196 کلید اسلام کلید اسلام 196 به ابجد کبیر و صغیر الم 82بهای دین82 2+8=10 فروع دین  82+10= 92 محمدبه ابجدکبیروصغیرالم 82 امام 82بهای دین2+8=10 فروع دین  82+10= 92 محمدمهدی 4حرف مهدی4ضربدر23 مهدی =92 محمد 92 آخرین جانشین پیامبر باید نامش محمد همنام پیامبر باشد 92 محمد یعنی چه 2ضربدر9= 18 ذالحجه" غدیر خم محمد علی را جانشین خود نمود من کنتو مولاء فهذا علی مولاء هر که من مولای اویم این علی مولای اوست 18 ذی الحجه" غدیر خم18ضربدر 14 معصوم =252+385شیعه+100 اهل دین= 737-541 عمر ابوبکر= 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش 196 اسلامه مهدی196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 کلید دین 128 حسین 128 کلید دین  یعنی حسین اگر دین شما کلید ندارد برای شما متاسفم دین شما دزدیه کلید نداردحسین یعنی حماسه ساز دین حسین یعنی حم سین یاسین نون والقلم و مایسطرون حسین یعنی ترسیم کنند خط شهادت در جهان کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین 128 به ابجد بسم الله الرحمان رحیم 92+18 ذالحجه" غدیر خم = 110 علی به ابجد سرکشای خائن 1317-110 علی = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 ابجدشان میباشدبه ابجد قولو لا اله الا الله تفلهوا 98 +12 حق = 110 علی 110 منادیه 110 دین الهی 110 علی 110 منادیه دین الهیبسم رب الشهداء و الصدیقین92  +18 ذالحجه = 110 منادیه 110دین الهی110علی110یمین110نگین110پلیسی110علی110دینالهی110 جلوه الله110امامادوازده110باادب اهل دین110علی110 حامیان110دین الهی 110 آب زمین110گندم های 110نان جو 110نمک 110 دین الهی 110علی 110 با گنج ما 97کعبه 97آل الله 97 آب زمزم 97 +13 رجب تولد مولاء در کعبه = 110 علی 110 با ادب اهل دین110 کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین 128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب دین128امام الهی128ابنای دین 128کلید دین 128سبب دین128 امام الهی128 به ابجد آل الله97 اولین 97 کعبه 97 آل الله 97اولین 97 کعبه 97میباشد کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین 128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب دین128 حسین (حامی سالار دین) سبب دین 128 کلید دین 128 حسین بسم رب الشهداء و الصدیقین92 محمد 92  +18 ذالحجه = 110 دین الهی 110 بسم رب الشهداء و الصدیقین92  +18 ذالحجه = 110 دین الهی110علی 110 یمین 110 نگین 110پلیس 110یمنی 110 اهل دینی 110 جلوه الله 110 با ایمانه 110 میدانه 110 نگین110 سیم 110 طلاء 110 نان جو 110نمک 110منادیه 110 دین الهی 110 علی 110 به ابجد محمد 20+26 علی =46 ماه46+7=53احمد جانشین احمد باید نام خود و همسرش53 ابجد احمد53 باشدعلی 26+27 فاطمه = 53 احمد53 ثبع المثانی من القرآن العظیم مرادنام ائمه شیعه در قرآن بدون تکرار 7 است  فاطمة 5 علي 3 حسن 3 حسين 4 علي 3 محمد 4 جعفر 4 موسى4 علي3 محمد 4 علي 3 حسن 3 محمد 4 در مجموع 47 حرف.دارد تعداد حرفهای اسامی زیر :فاطمة 5 علي 3 حسن 3 حسين 4 علي 3 محمد 4 جعفر 4 موسى4 علي3 محمد 4 علي 3 حسن 3 محمد 4 در مجموع 47 حرف دارند 47 شجره مطهره 47 این آیه ولایت هم 47 حروف داردبشمار  47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد.شجره مطهره  47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد47 شجره مطهره47 اسلام ناب محمدی 47در کتب زرتشت 47 خرد شهر ایزد 47 منظور شجره مطهره 47 دین عالمی47 محمدا علی 47 اسلام ناب محمدی 47 روح قرآنی 47 اصل دین ها اسلام 47
در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن 7 بار آمده فاطمه چهارعلی حسین چهار محمد دو حسن جعفر موسی 7+ 46 محمد علی=53  جانشین احمد53 باید نام خود و همسرش ابجدش53 احمد 53 بایدباشد جانم علی26+27 فاطمه = 53 جانشینه احمد53 دین کامل الله 53 محمد 20 الحمدو الله رب العالمین20 حرف20الحمدو الله رب العالمین20محمد 20+26 علی=46 ماه46 +7 ثبع المثانی من القرآن العظیم= 53 احمد =محمدعلی 46+46=92 محمد 92+18 ذالحجه"غدیرخم =110 با ادب اهل دین 110علی 110دین الهی110جلوه الله 110امامادوازده 110با ادب اهل دین 110 علی110 حامیان110دین الهی 110 آب زمین110گندم های 110نان جو 110نمک 110 دین الهی 110علی 110 با گنج ما 97کعبه 97آل الله 97 آب زمزم 97 +13 رجب تولد مولاء در کعبه = 110 علی 110 با ادب اهل دین 110 به ابجد آل الله 97 کعبه 97 آل الله 97میباشد کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128حسین 128ابنای دین128کلیددین128سبب دین128حسین (سالار دین)سبب دین 128کلید دین128حسین حسین یعنی حماسه ساز یاران دین  واقعیت دین 651 -541 عمر ابوبکر= 0 11 دین الهی 110 علی 110 دین الهی 110دین آدما 110علی بوده ماه 46 الهی 46 ماه 46 الهی46یعنی محمد20+26 علی =46+26 علی=72شهید کربلاء 72+72=ضرب دوازده امام یعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144+52 جمعه در سال = 196 دین اسلام 196 دین اسلام196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی 196دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم میباشد ماه  46 +46 ماه = 92 محمد 92+18 ذالحجه" غدیر خم = 110 علی 110 دین الهی 110 +92 محمد= 202وحی الهی بدین الله 202محمد92+110دینالهی=202محمد92+110علی =202 اهل لااله الاالله=202اهل دین الله 202+110دین الهی +73 فرقه = 385 شیعه385راه الله با دین الله385 385راز اهل عالم 385با قانون دین الله 385فلسفه دین الله 385با آل قرآن 385شیداء385 راه الله با دین الله 385 شیعه 385بدین واقعی اسلام 385فلسفه دین الله 385یگانه دره دین الهی385 نور واحد اهل دینی385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 شیعه یعنی دین اسلام 196+دین الله 130+ 59 مهدی = 385شیعه علی شیعه یعنی دین الهی 110+135 دین الله +128 کلید دین +12 امام = 385 شیعه یعنی لا اله الا الله166+ حق 108 +11 امام شهید = 385شیعه385فقط یک فرقه اهل نجات است به علم ریاضی قرآن فرقه 385 شیعه 385 مرد عالم 385باآل قرآن385شیعه385شیداء385شهیدالله 385دین

  قرآن میفرماید با 18 حرف 18انی جاعلک للناس اماما 18حروف امام باید منصوب به پیامبر باشد نصب امام در 18 ذالحجه" غدیر خم بدستور الله توسط پیامبرانتخاب شدولی دشمنان اسلام درب خانه علی را به آتش کشیدند و یگانه کوثر قرآن دختر رسول خدا و فرزندش حضرت محسن را با مادرش فاطمه در 18 سالگی به شهادت رساندند برادران یوسف هم او را به 18 درهم فروختند بخاطر این قصب خلافت الله 18 سر در کربلاء به نیزه شد ای منتقم خون الهی بیا بیا بیا  خداوند میفرماید ما امام را انتخاب میکنیم دروغ گویان میگویند مردم نادان خلیفه و امام را انتخاب کردند ولی حدیث غدیر میگوید پیامبر وقتی دینش کامل شد که در غدیر خم دست علی را به عنوان جانشین بعد از خود بالا برد و فرمود هر که من مولای اویم این علی مولای اوست من کنتو مولاء فهذا علی مولاء عمر شد دولاء و به امام علی تبریک گفت بخا" بخا یا علی سلمان فارسی فرمود بارها و بارها ابوبکر و عمر قاصبان ولایت تصمیم گرفتند امام علی و پیامبر را به شهادت برسانند ولی امام علی جلوی آنها در آمده و حمله آنها را خنثی نمود بعد از وفات پیامبر دشمنان قاصب دین اسلام قصب خلافت نمودند هر شورایی بعد از پیامبر باطل است  وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ واقعا" حق دارید شیفته جمال با صفای حضرت مهدی نمونه عالم شوید خدا همه جاست گنج دین همه جاست و میبیند شما را امام جواد عليه السلام فرمود: با ارزش ترين اعمال شيعيان ما انتـظار فـرج است.امتی که راضی به کشتن فرزند پیامبرش باشدوحق را نپذیرد قطعا" اهل دوزخ است ان شاء الله در دنیا هدایت شده و به دوزخ ختم نخواهد شد تا دیر نشده توبه کنید نام شما یک بار هم در قرآن نیامده ولی نام شیعه 12 بار در قرآن آمده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ طبق آیه قرآن فقط شیعه بحق و رستگار عالم استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ قال رسو الله یا علی انت و شیعتک هم الفائزون یا علی تو و شیعیانت رستگاران اهل عالمید وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 والله25 آل الله 25 بانام آدم ها 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر نفهم بفهم  وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 گنج قرآنه25 نفس قرآن 25 style="color: #0000ff;"> وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 گنج قرآنه25 نفس قرآن 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باشواقعا" حق دارید شیفته جمال با صفای حضرت مهدی نمونه عالم شوید خدا همه جاست گنج دین همه جاست و میبیند شما را امام جواد عليه السلام فرمود: با ارزش ترين اعمال شيعيان ما انتـظار فـرج است.امتی که راضی به کشتن فرزند پیامبرش باشدوحق را نپذیرد قطعا" اهل دوزخ است ان شاء الله در دنیا هدایت شده و به دوزخ ختم نخواهد شد تا دیر نشده توبه کنید نام شما یک بار هم در قرآن نیامده ولی نام شیعه 12 بار در قرآن آمده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ طبق آیه قرآن فقط شیعه بحق و رستگار عالم استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ قال رسو الله یا علی انت و شیعتک هم الفائزون یا علی تو و شیعیانت رستگاران اهل عالمید وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 والله25 یا بنی 25کعبه 25آل الله 25 بانام آدم ها 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر نفهم بفهم  به ابجد صغیر فرقه25شیعه25 یا بنی 25 کعبه 25بهترها۲۵ یا بنی 25کعبه ۲۵به امر خدا ۲۵ اصل حق ۲۵جلوه خدا ۲۵ بسیجی۲۵بجهادی ۲۵دلاور۲۵ جانه جانانه۲۵ محشره ۲۵ عاشقی ۲۵ره رسم۲۵اساسه ایمان ۲۵ایمان بخدا ۲۵علم خدا ۲۵بی انتها ۲۵استواره  ۲۵و مخلصونا ۲۵مخلصی۲۵رهحق ۲۵ضرب  ۵تن ضربدر ۵ =۲۵فقط یک فرقه اهل نجات  است۲۵ شیعه  میباشد ۲۵کعبه  ۲۵ رسول خدا ۲۵شناخت امامتت2۵ تقواء ۲۵عدالت ۲۵ بترازوی عدالتی۵۶۶-۵۴۱ عمر ابوبکر=25  به ابجد (دین حق و حقیقت کدام است566 منهای ابجد مرگ کافر۵۴۱ =۲۵ دین

 نام امام 12 بار در قرآن آمده است نام شیعه 5 بار در قرآن آمده است 5ضربدر 5= 25 نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم آدم باش و حق را بپذیر اگر دین نداری لااقل آزاد مرد باش پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 اولین 25دین آدم25به مکتب25پیامبر25دین آدم25اسم اعظمه 25بانام هاخاتم25محمده 25والله25 یاور 25استاداعظم 25نظرقرآن25 کعبه 25شیعه25والله 25باحقی25 قرآنی25به قدیس25شیعه25مخلصی 2استاداعظم25 نظرقرآن25شیداء25شیعه 25کعبه 25یا بنی 25به امرخدا25مخلصی25عاشقی22بادینها25یابنی25 بسیجی25خوشآمدی25والله25باحقی25یابنی25قرآنی25کعبه25شیعه25مخلصی25تقواء25عدالت 25 نام شیعه 5 بار در قرآن آمده و 7 بار با ترکیباتش 7+5= 12 بار نام شیعه در قرآن آمده  ولی نام فرقه های باطل دین یک بار هم در قرآن نیامده مرد باشید و حرف حق را بپذیرید اینقدر بدبخت و نامرد نباشیدوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:قرآن را که قبول داری نام شیعه5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر 5= 25 شیعه 25اصل حق25آل الله25جلوه خدا25کعبه25خدایی25باحقی 25خدایی25 اصل حق 25بی باک 25 بپدیده25 زوایا25کعبه25 خدایی 25باحقی25 با نامه آدما 25نام آدم هم 25 کعبه25والله25نام آدم25 باردرقرآن آمده آدم باش و حق رابپذیربدبخت ونامردنباش چشمهایت راباز کن دارم با آیه قرآن باشما صحبت میکنم سمن بکمن عمیون فهم لا یعقلون اگر خدا کور و کرت گنگت نکرده باشه ان شاء الله حق را می پذیری و مثل یک مرد حق را میپذیریواقعا" حق دارید شیفته جمال با صفای حضرت مهدی نمونه عالم شوید خدا همه جاست گنج دین همه جاست و میبیند شما را امام جواد عليه السلام فرمود: با ارزش ترين اعمال شيعيان ما انتـظار فـرج است.امتی که راضی به کشتن فرزند پیامبرش باشدوحق را نپذیرد قطعا" اهل دوزخ است ان شاء الله در دنیا هدایت شده و به دوزخ ختم نخواهد شد تا دیر نشده توبه کنید نام شما یک بار هم در قرآن نیامده ولی نام شیعه 12 بار در قرآن آمده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ طبق آیه قرآن فقط شیعه بحق و رستگار عالم استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ قال رسو الله یا علی انت و شیعتک هم الفائزون یا علی تو و شیعیانت رستگاران اهل عالمید وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 والله25 آل الله 25 بانام آدم ها 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر نفهم بفهم  وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25یا بنی 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 بانام آدمها 25 گنج قرآنه25 خدایی 25نفس قرآن 25 شیعه25 وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 گنج قرآنه25 نفس قرآن 25 شیعه25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 با نام آدمها 25خدایی 25 گنج قرآنه25 نفس قرآن 25 شیعه25   25باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ هرکسی شیعه نباشد بدبخت عالم style="color: #0000ff;">پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد چرا شما شیعه هستی بخاطر اینکه از فرزندان عزیز کوثر قرآن فاطمه دختر رسوله 25خدایی 25والله 25شیعه 25 ابن رسول25 ابن بتول25یابنی25کعبه 25 والله25 تقواء25 عدالت 25 اولین 25دین آدم25یا بنی25کعبه25 شیداء 25 بسیجی25شهید ها 25 خوش آمدی25 «ايستاده» 25 (قائم) در کتاب شاکموني؛ ایستاده 25«ماشيع» (مهدي بزرگ) در تورات عبراني؛ شیعه 25 ماشیع 25نظر قرآن 25 استاد اعظم 25علمه 25 والله 25 راستگوها 25 ماشیع 25«ماشيع» (مهدي بزرگ) در تورات عبراني؛ ماشیع 25 

 

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:

 

 چرابه امام علی قرآن ناطق میگویندعلی 110+110 دین الهی +131 دین الله131= 351 قرآن 351 حقا اسلام علی 351 قرآن 351 اهل دین محراب 351 اسلام واقعی بدین واقعی اسلام شما را به = بزرگترین دین جهان892-541عمر ابوبکر=351 قرآن 351 فارسی351+14 معصوم =365 روز سال دین بروز شیعه

 

 

 

بزرگترین دین جهان892-541عمر ابوبکر=351 قرآن 351 فارسی 351 اهل دین محراب 351به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز= 351 قرآن 351 فارسی 351 قرآن 351 +14 معصوم = 365 روز سال337اهل دین اهل دین کامل الهی 337 محمد92+110 علی +135 فاطمه =337 +48 بماه =385 شیعه

 

عالم محضر خداست یعنی چه 351عالم علی اهل دین351 اهل دین محراب 351 قرآن 351 فارسی351

 

 

امام حسين عليه السلام فرمود: حضرت مهدى داراى غيبتى است كه گروهى در آن مرحله مرتد مى شوندو بهایی بدین نمیدهند و گروهى ثابت قدم مى مانند و اظهار خشنودى مى كنند. افراد مرتد به آنها مى گويند: «اين وعده كى خواهد بود اگر شما راستگو هستيد؟» ولى كسى كه در زمان غيبت در مقابل اذيّت و آزار و تكذيب آنها صبور باشد، مجاهدى است كه با شمشير در كنار رسول خدا صلي الله عليه و آله جهاد كرده است.

امام صادق عليه السلام به زُراره فرمود: اگر زمان غيبت را درك كردى، اين دعا را هميشه داشته باش: خدايا، خودت را به من بشناسان، چون اگر خودت را به من نشناسانى، پيامبرت را نخواهم شناخت، خدايا رسول خود را به مـن معرّفى كن چون اگر رسول تو را نشناسم، حجّت تو را نخواهم شناخت، خدايا حجّت خود را به من معّرفى كن زيرا اگر حجّت تو را نشناسم از دين خود گمراه شده ام.خورشید آسمان ولایت سلام خورشیدی ماهی وسلام جانشین خاتم پیغمبران نام ماهت میدرخشد هر زمان

هرکسی شیعه نباشد بدبخت عالم است به ابجد1202بابدبخت کل عالم 1202 بکافران محض1202 ارتش کفار1202 ان من المجرمین منتقمون1202 این آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد ابوبکر عمرعثمان 1202 میباشد ظالم 971+231 ابوبکر= 1202 این سه قاصب از همه نامردان عالم نامردتر بوده اندبه ابجد مقصر430+231 ابوبکر=661 عثمان661+310 عمر=971 ظالم+231 ابوبکر=1202  خائنان 772-541 عمر ابوبکر= 231 ابوبکر خائن دین بوده است
بکافران محض1202 ارتش کفار1202 این سه خلیفه بعد از وفات پیامبر سرکشان1202به نامردان بی دین اسلامی1202 عمر310+231ابوبکر+661 عثمان = 1202 بکافران محض1202 اهل دینها منافقن خائنند 1202  اهل بدین ها خائنند نابکار پلید 1202

دروغ گویان دین اسلام 1473-271 منافق = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت به ابجد خیانت امانت در قرآن به علم ابجد خیانت امانت 1553-351 قرآن = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض1202بدبخت بکل اسلام 1202  احمق پلیدی دشمن خدا 1202 ارتش کفار 1202  بخیانت کاران ابله 1473-271 منافق = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفتبه ابجد خیانت امانت در قرآن به علم ابجد خیانت امانت 1553-351 قرآن = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض1202 احمق پلیدی دشمن خدا 1202 ارتش کفار 1202 بخیانت کاران ابله1473 -271= 1202 -بخیانت کاران ابله1473 - 271 منافق =1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون1202 ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت 1202 بدبخت بکل اسلام1202

به ابجد بدعت کنندگان 651-110دین الهی=541 عمر ابوبکر 541فتنه ها541اهله شر541دشمنه اسلامی 541عمرابوبکر 541فتنه ها541دشمنه اسلامی 541مکافات541آفت کلی541 پیامبرفرمودبعدازمن فتنه هابپا خیزندبه ابجدفتنه ها541عمر ابوبکر 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 اهله شر 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 ظالم 971-430 مقصر=541عمر ابوبکر541فتنه ها 541 اهله شر541 مرگ کافر541 دشمنه اسلامی 541

شیعه یعنی در مدار حق ودین قلب شیدایی رسیده بر یقین به ابجد  خورشید ولایت 1567-1202سه خلیفه= 365 روز سال 5+6+3=14 معصوم

به ابجد اسلام 132 بدین 66+66 الله = 132 +64 دین = 196 کلید اسلام 196 کلید بدین الله 196 کلید بدین الله 196دین اسلام 196قلب اسلام196اسلامه مهدی 196 ضرب 14 معصوم196 دین اسلام196 میباشدکلیدبدین الله196+189 دین با حق =385

ابجد 5 تن آل عباء 583 محمد 92+110دین الهی +135 دین الله +118 حسن +128 کلید دین حسین  = 583برعکس میشه 385 براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمودهیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد

 و در آیین هندی به نام 23«آواتاراا»23 و در آیین بودایی به نام «بودای پنجم» و در میان برهماییان به نام23«ویشنو» 23 مهدی 23 و در کتاب شاکمونی از کتب مقدس هندیان به نام «فرزند سید خلایق دو جهان» و در کتاب مقدس دادتک برهماییان به نام «آخرین وصی23مهدی 23 ممتاطا23»(محمد) و در کتاب پاتیکل به نام«براهنما»(هادی، مهدی) تعبیر نموده‌اند. و اهالی صربستان در انتظار«مارکوکرالیویچ»، ساکنان جزایر انگلستان در انتظار «ارتور»، ایرانیان باستان در انتظار«گرزاسپه»، یونانیان در انتظار«کالویبرگ»، اقوام اسکاندیناوی در انتظار 23«اودین»، 23 مهدی 23اقوام اروپای مرکزی در انتظار14«بوخص»14و اقوام آمریکای لاتین در انتظار «کوتزلکوتل» و چینیها در انتظار23«کرشنات» 23بسر می‌برند. بنابراین، مساله‌ی اعتقاد به حضرت مهدی(ع) و مصلح واقعی و تشکیل‌دهنده‌ی حکومت واحد جهانی، یک اصل قطعی و مسلم و پذیرفته شده میان پیروان تمام ادیان و مذاهب و ملل بوده است.در کتب یهود به ریاضی قرآن ماشیح23مهدی23اصلی23بنی آدم 23 مهدی23 ماشیح همان مهدی 23وارث 23زمین 23حامی23 آزادی23 عقاب ها 23شاهین23بدین شما23شاد اینه23دین شاها23حامی23بمرده 23شاه مردا23 دین شاها 23سلطانه 23 بدینه 23ماشیح 23مهدی 23سلطانه 23 بعالم23  ماشیح 23 مهدی 23ماشیح23کلام خدا23حامی23آزادی23بدین 23کلام خدا هم درصحيفه آسماني؛در صحیفه آسمانی23لسان صدق23شاه مردا 23معروف است مهدی صاحب الزمان  23 لسان صدق 23 مهدی 23 دروگوهر می طراود از لسان من به بقربان کلام  گوهر زیبای تو چکنم که دورم ارباب پنج نقطه با 12 کلمه  و لسان صدق علیا «مهمي 23 آخر» در انجيل؛ مهمید همان مهدی میباشد 23 مهمی23نجیب ها 23اولی23 مهدی23 وارث23 سلطانه23زمین23مهدی 23سلطانه 23بعالم 23حامی 23بدین23کلام خدا 23لسان صدق 23مهدیبنی آدم 23سوشیانت 23 مهدی 23پسر آدم 23 بنی آدم 23پیرو23 یا آل خدا 23 خدا الله 23 مکتبه23 شاه مردا23 مهدی23سلطانه 23بعالم 23 یاسین 23 مهدی23 یاسین 23 القرآن الحکیم = این آیه هم 23 حروف دارد مهدی 23 وکل شیی احصیناه فی امام مبین 23 حروف دارد مهدی 23مهمي 23 آخر» در انجيل؛ مهمید همان مهدی میباشد 23 مهمی 23نجیب ها 23اولی23 مهدی23 وارث 23زمین23مهدی 23سلطانه 23بعالم 23حامی 23بدین23کلام خدا 23لسان صدق 23مهدی23بنی آدم23ماشیح 23 بنی آدم 23 ماشیح 23 مهدی23 و در کتاب زرتشت 23سوشیانت23 پسر آدم 23 بنی آدم 23 شاه مردا23 مهدی 23 گنج بدین 23 سلطانه 23شاهنشهی23 شا ه جهان ها 23 مهدی23 گنج بدین23 یاسین 23 سلطانه 23 دین شاها 23 دابه 12 حم 12 حق 12 اسلام 12 ساعت 12 ماه های سال 12

از امام علی سئوال شد بزرگترین عبادت کدام است فرمودازتفکر و تعقل عبادتی بالاتر نیستفرق مومن و کافر چیست خداوند بین مومن و کافرحکم میکند مومن136 ابجدمومن136-301کافر= 165دین کاملی 165 لا اله الا الله 165مومن به حقیقت لا اله الاالله165ایمان دارد وراست می گوید ایمان دارد ولی کافر معنای لا اله الا الله165 و مومن را بخوبی نمی داندلااله الا الله165 + 128حسین +92 محمد = 385 شیعه385فلسفه دین الله385بدین واقعی اسلام385حسین شیعه واقعی الله و محمد است فقط یک جانشین الله میتواند شیعه محمد باشد وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: دشمن الله و حسین و محمد درک نمیکنندبدبخت بتمام معنای عالمند اگر میدانستند چه عذاب درد ناکی منتظر آنهاست حتما" نماز خوانده ایمان style="color: #0000ff;"> امير مؤمنان در ضمن خطبه مفصّلي كه در مورد دجّال ايراد فرموده است، بعد از شرح كشته شدن دجّال مي فرمايد:
«پس از آن «طامّه كبري »47 است» اصحاب پرسيدند: «طامه كبري » چيست؟ فرمود:
«خروج دابّة الارض است كه در نزديكي (صفا) ظاهر مي شود. {شجره مطهره }47انگشتر حضرت سليمان و عصاي حضرت موسي در دست اوست... هنگامي كه سرش را بلند مي كند همه كساني كه در ميان مشرق ومغرب هستند به قدرت الهي او را مي بينند. وآن پس از طلوع خورشيد از مغرب است كه در آن هنگام درِ توبه بسته مي شود».در تورات و انجیل  فارقلیط و پرکلیتوسه 47به ابجدپرکلیتوسه47کسانی است که نام آنها بر سر زبان ها باشد و همه کسی آنها را ستایش کنندبه علم ریاضی علم ابجد قرآن  پرکلیتوسه  47 منظور نبوت خاتم و اهل بیت او میباشند  پرکلیتوسه 47 به شگفتی آيه تطهير دقت کنیم: این آیه قرآن 47 حروف دارد 47 شجره مطهره 47 و 12 امام هم حروف اسمشان 47 میباشد  این آیه نورانی اهل بیت ولایت هم 47 حروف میباشد 47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد. تعداد حرفهای اسامی زیر :فاطمة 5 علي 3 حسن 3 حسين 4 علي 3 محمد 4 جعفر 4 موسى4 علي3 محمد 4 علي 3 حسن 3 محمد 4 در مجموع 47 حرف میباشد. حضرت زرتشت فرمود47 خردشهر ایزد47 شجره مطهره 47در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن 7 بار آمده 1محمد 2فاطمه 3چهار علی 4چهارمحمد5دو حسن6 جعفر 7موسی7 که در راه است انشاء الله با عصای و انگشتر سلیمان در راه است در کتب زرتشت سوشیانت 7 حرف میباشد و ابجد23سوشیانت23مهدی23 میباشد47 خردشهر ایزد47 شجره مطهره 47 شجره مطهره 47 منظور خانواده پیامبر میباشد ابجد 47 شجره مطهره  47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد.«طامّه كبري »47 است» تعداد حرفهای اسامی زیر :فاطمة 5 علي 3 حسن 3 حسين 4 علي 3 محمد 4 جعفر 4 موسى4 علي3 محمد 4 علي 3 حسن 3 محمد 4 در مجموع 47 حرف. 47 شجره مطهره 47 
اصحاب پرسيدند: «طامه كبري » چيست؟ فرمود:

«خروج دابّة الارض است كه در نزديكي (صفا) ظاهر مي شود. {شجره مطهره }47انگشتر حضرت سليمان و عصاي حضرت موسي در دست اوست...
47 شجره مطهره 
47در کتب زرتشت 47 خرد شهر ایزد 47 منظور شجره مطهره 47 1247 محمدا علی 47 اسلام ناب محمدی 47 روح قرآنی 47 اصل دین ها اسلام 47 جان ها قرآن محمد 47 به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 مونه بدینی 47 آیاته دینی 47به اصله اسلامی 47 دانش قرآنی47 روح قرآنی 47 اصل دین ها اسلام 47 جان ها قرآن محمد 47 به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 مونه بدینی 47 آیاته دینی 47به اصله اسلامی 47 دانش قرآنی 47 اسلام ناب محمدی 47شجره مطهره 47 منظور خانواده پیامبر مباشد ابجد 47 اسلام ناب محمدی 47 روح قرآنی 47 اصل دین ها اسلام 47 جان ها قرآن محمد 47 به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 با مومن دین اسلام47 مومنان دین اسلام 47«طامّه كبري »47 است» اصحاب پرسيدند: «طامه كبري » چيست؟ فرمود:
«خروج دابّة الارض است كه در نزديكي (صفا) ظاهر مي شود. {شجره مطهره }47انگشتر حضرت سليمان و عصاي حضرت موسي در

امیر مؤمنان در ضمن خطبه مفصّلي كه در مورد دجّال ايراد فرموده است، بعد از شرح كشته شدن دجّال مي فرمايد:
«
پس از آن47 «طامّه كبري »47 است» اصحاب پرسيدند: «طامه كبري » چيست؟ فرمود:جمع شدن47 شجره مطهره47 در کوه صفا و مروه
«
خروج دابّة الارض است كه در نزديكي (صفا) ظاهر مي شود. {47شجره مطهره47 انگشتر حضرت سليمان و عصاي حضرت موسي در دست اوست... هنگامي كه سرش را بلند مي كند همه كساني كه در ميان مشرق ومغرب هستند به قدرت الهي او را مي بينند. وآن پس از طلوع خورشيد از مغرب است كه در آن هنگام درِ توبه بسته مي شود».47اسلام ناب محمدی47در کتب زرتشت 47 خرد شهر ایزد47منظور شجره مطهره 47اصل دین ها اسلام 47به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 با مومن دین اسلام47 مومنان دین اسلام 47. {47شجره مطهره }47 شاه مردان مهدی47 

 

امير مؤمنان در ضمن خطبه مفصّلي كه در مورد دجّال ايراد فرموده است، بعد از شرح كشته شدن دجّال مي فرمايد:
«پس از آن «طامّه كبري »47 است» اصحاب پرسيدند: «طامه كبري » چيست؟ فرمود:
«خروج دابّة الارض است كه در نزديكي (صفا) ظاهر مي شود. {شجره مطهره }47انگشتر حضرت سليمان و عصاي حضرت موسي در دست اوست... هنگامي كه سرش را بلند مي كند همه كساني كه در ميان مشرق ومغرب هستند به قدرت الهي او را مي بينند.

بر این اساس، حروف مقطعه فواتح سور را که با حذف حروف مکرر، عباراتی مانند «صراط علی حق نمسکه»، «طرق سمعک النصیحة» و «صُن سِرّآ یقطعک حمله» پدید می‌آورند حروف نورانی و بقیه را ظلمانی خوانده‌اند)در ادامه، معنای کلمه در حروفی که آن را تشکیل داده‌اند تجلی می‌یابد.مثلاً واژه تصوف از «ت» حاوی سرّ توبه، «ص» حاوی سرّ صدق، «و» حاوی سرّ ورع، و «ف» حاوی سرّ فنای فی الله تشکیل شده است44-45-46-47 در بیان اسرار حرف «ت»).در مواردی نیز در علم حروف استنباط‌هایی معنایی از شکل یا تعداد حروف کلمات پدید می‌آمده است.مثلاً کلمه الله 4 حرف محمداز چهار حرف تشکیل شده تا از نظر تعداد حروف با کلمه الله برابر باشد48 و نوع انسان نیز به شکل کلمه محمد آفریده شده است.به این ترتیب که «م» آن سر انسان، «ح» دو دست، درونِ «ح» شکم، خمیدگیِ «ح» پشت، «م» دوم کمر، و «د» دو پای انسان است49
نمونه دیگر این‌که در چهره هرکس دو بار نام علی نقش بسته، «ع» چشم، «ل» بینی و «ی» شکل معکوس دهان است. بر صفحه چهره‌ها خط لم یزلی معکوس نوشته است نام دوعلی یک لام و دو عین با دو یای معکوس از حاجب و عین و أنف با خطّ جلی
همچنین حروف مقطعه در دوازدهیمن سوره قرآن راهی نیست جز راه الله «الر»، مثلاً در ابتدای سوره یوسف، حاکی از شکل انسان است که «ا» آن قامت راست انسان در جوانی، «ل» قامت خمیده او در پیری و «ر» قامت خفته او در بستر مرگ است.50
در مواردی نیز حروف را به معارف پیچیده فلسفی و عرفانی منسوب می‌دانستند.سخنان خواندنی جرج جرداق مسیحی در گفت وگو با شفقنا: بعد از امام علی(ع) کسی را سزاوار نویسندگی ندیدم به همین دلیل جز ایشان در مورد کسی ننوشتم51 
علی و قومیت عربی

شامل ۲۷۰ صفحه شامل ارائه دیدگاههای آثارابوالعلا معری جیران خلیل جیران و میخائیل نعیمه  ، بخشی پیرامون دیدگاههای مستشرقان منصف و غیر منصف پیرامون علی و سپس در قسمتی با عنوان «آنچه در باره این کتاب گفته شده‌است» دیدگاهها و تقدیرها از این کتاب ارائه شده‌است.

وی درباره چاپ کتاب می‌گوید:

من عقیده دارم امام علی از مسیح بالاتر است. من شیفته شخصیت انسانی امام شده‌ام. ما کلاً مسیحی بوده‌ایم و بالطبع به امامت امام علی اعتقادی نداریم...... همان طور که متنش را می‌نوشتم، سردبیر مجله الرساله آمد و گفت به ما بده که شماره به شماره چاپ کنیم. من قبول نکردم. بعد از اصرار و الحاح فراوان او عاقبت دو قسمت از متن را به او دادم. بلافاصله بعد از چاپ، رئیس کشیشان و راهبان فرقه کرملیه (از فرق مارونی مسیحی) گفت: من خودم این را به هزینه خودم چاپ می‌کنم..... اتفاقاً اول کار، مسیحی‌ها فهمیدند و آمدند پهلوی من. ذوق زده و شادان. می‌گفتند تو عرب را سرافراز کرده‌ای. پول جمع کرده بودند و می‌خواستند پول چاپ کتاب را به من بدهند. گفتم این کتاب را با پول خودم چاپ نکرده‌ام و رئیس راهبان کارملیه چاپ کرده. رفتند که به او پول بدهند. او گفت خجالت بکشید، من این را چاپ نکرده‌ام. این پول راهبانی است که در اینجا عبادت می‌کنند. ببرید این پول را بدهید به فقرا. بعدها آن کشیش - رئیس راهبان کارملیه - به من گفت من  امام علی را دوست دارم و از برکت او فقرای ما نیز به نوایی رسیدند برو ای گدای مسکین دره خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را گوش تو شنیده ام که دردی دارد درد دل من مگر به گوش تو رسید  بگذار این دل ما هم به نوایی برسد.. این چه لطفی است به هر بی سر و پایی برسد هر کس که سر به آستان تو نهاد به نوایی برسدکِی شود عاشق دلخسته به جایی برسد به مقامی که کسی نیست بدانجا برسد

 

کاش پایِ دلِ ما هم به نوایی برسداربعینی ، حرمی ، کرب و بلایی برسد

آری آقاتر از آنی تو که راهم ندهی دارم امید به الله که به مولاء امامی برسد

خاک پای همه زوّارِ تو روی چشمم این غباری است که از تازه هوایی برسددر دل این همه جمعیّت مشتاق گُمم مگر الطاف کریمی به گدایی برسدمن هم انگار گُل گمشده دارم آقاشاید از حنجر بُبریده صدایی برسد

این همه مرهم پا ، پیشکشِ زوّارت به یتیم تو نشد مرهم پایی برسد

کاش از کعبه بخوانند مرا کرب و بلایا که از کرب و بلا ، حکم ولایی برسد

همه آماده لبیک به ارباب شویم که هنوز از لب خشکیده ندایی برسد

یالثارات الحسین! مهیای قیامی باشیدکه زمان طلبِ خون خدایی برسد

پای شش گوشۀ تو عرش الهی است حسین کِی شود عاشق دلخسته به جایی برسدروزیِ ما اگر این فرصت دیدار نشدکاش از مشهدتان اذن رضایی برسدنیمه شبهای بقیع نیز صفایی داردکاش بر خاک حسن صحن و سرایی برسد

نویسنده ۵۰ سال پس از انتشار کتاب می‌گوید که

در این روزگار نیاز مبرم به امام علی(ع) و باورها و مواضع و نقش انسانی و بزرگ و عظیم او و امثال او، از بزرگان حقیقت و توجه به انسان بیش از نیاز هر زمان و دوران دیگری به علی(ع) و امثال اوست. این موضوع را هر انسانی که وجدان بیدار و درک درستی داشته باشد و به امور خواص و عوام به نیکی نظر کند درمی‌یابد، فرق نمی‌کند که این فرد به جهت عقاید و عاداتش از کدام گروه از انسان‌ها باشد و از کدام ملیت باشد و در کجا زندگی کند

كسی كه عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد فرق کافر با مسلمان ترک نماز است بی نماز هیچ فرقی با کافر ندارد نماز دوای روح و غذای جسم است نماز نیاز انسان به پروردگار عالم است اولین کسانی که به دوزخ میروند بی نمازان هستندقال امیر المؤمنین (ع): سأل رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم: ما تفسیر ابجد؟ فقال: تعلموا تفسیر أبجد فإن فیه الاعاجیب کلها، ویل لعالم جهل تفسیره. (1)

 تصویر عدد در آینه ی ادبیات, عرفان, روان شناسی, قرآن واحادیث, علوم غریبه,علم نجوم, جفر, طب اسلامی, جغرافیا,وعلم جفرو علم حروف به ادعای باورمندان، به تفسیر حروف و اسما، از طریق قواعدی که در آن تعریف شده می‌پردازد. به عبارت دیگر، جفر به دست آوردن مجهولات (پاسخ) است، از روی کلمات جملهٔ سوال به‌علاوهٔ اطلاعاتی در مورد زمان سوال و اسمائی از خداوند که با سوال ارتباط دارند.

جفر با عددشناسی متفاوت است. تفاوت علم الحروف با اعداد یا همان عدد شناسی این است که علم اعداد تنها می‌پردازد به تفسیر و معنای اعداد از طریق اعداد و ترکیب‌های عدد؛ اما علم‌الحروف می‌پردازد به تفسیر اسما، کلمات و حروف از طریق حروف و اعداد.با کاملترین مکتب 1216-1202 سه خلیفه= 14 مکتب ها اهل بیت 14 معصوم خانواده محترم رسول خدا را 14 معصوم میگویند 910 -541 =365

  در تورات و انجیل  فارقلیط شد پرکلیتوسه 47به ابجد 47کسانی است که نام آنها بر سر زبان ها باشد و همه کس آنها را ستایش کنندبه علم ریاضی علم ابجد قرآن  پرکلیتوسه  47 منظور نبوت خاتم و اهل بیت او میباشند  پرکلیتوسه 47 به شگفتی آيه تطهير دقت کنیم: این آیه قرآن 47 حروف دارد 47 شجره مطهره 47 و 12 امام هم حروف اسمشان 47 میباشد  این آیه نورانی اهل بیت هم 47 حروف میباشد 47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد. تعداد حرفهای اسامی زیر :فاطمة 5 علي 3 حسن 3 حسين 4 علي 3 محمد 4 جعفر 4 موسى4 علي3 محمد 4 علي 3 حسن 3 محمد 4 در مجموع 47 حرف امير مؤمنان در ضمن خطبه مفصّلي كه در مورد دجّال ايراد فرموده است، بعد از شرح كشته شدن دجّال مي فرمايد:
«پس از آن «طامّه كبري »47 است» اصحاب پرسيدند: «طامه كبري » چيست؟ فرمود:
«خروج دابّة الارض است كه در نزديكي (صفا) ظاهر مي شود. {شجره مطهره }47انگشتر حضرت سليمان و عصاي حضرت موسي در دست اوست... هنگامي كه سرش را بلند مي كند همه كساني كه در ميان مشرق ومغرب هستند به قدرت الهي او را مي بينند. وآن پس از طلوع خورشيد از مغرب است كه در آن هنگام درِ توبه بسته مي شود».
.
در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن7 بار آمده محمد 4+علی3= 7 بار آمده چهار علی چهار محمد دو حسن جعفر موسی که در راه است انشاء الله با عصای و انگشتر سلیمان در راه است47 شجره مطهره 47 منظور خانواده پیامبر میباشد ابجد 47 شجره مطهره 47 اکنون به آیه تطهیر دقت کنید این آیه نورانی در باره اهل بیت پیامبر فرزندانش میباشد که جمع حروف اسمشان 47 کلمه به اندازه  47 کلمه آیه تطهیر میباشد 47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد.47+12 امام = 59 مهدی این آیه قرآن هم 59 حرف میباشد بشمار و نرید أن نمن على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین 59 مهدی 59 زمین 59 از آن 59 مهدی 59 میباشد این آیه ولایت ائمه هدای هم 59 حرف دارد.در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن7 بار آمده 7حروف  محمد 4+علی3= 7 بار آمده  فاطمه چهار علی چهار محمد دو حسن حسین جعفر موسی 7 ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن7 باردر قرآن منظور میباشدمحمد علی فاطمه حسن حسین جعفر موسی 7 و سرور عالم منجی تمام ادیان قائم آل محمد(عج) که در راه است انشاء الله با عصای و انگشتر سلیمان دردست درراه است این اینترنت بهترین فرصت برای ما بوده است  که به نحو احسنت باید از آن استفاده کنیم آمریکائیان یهودیان ملعون اعتراف کردند مردم جهان گروه گروه شیعه میشوند اگر همه جهان 40حق دین اسلام 40 نشانه نبوت خاتم انبیاء 59 مهدی 59 را بپذیرد و شیعه مولاء حضرت مهدی گردد بحقیقت 59خوشبخترین انسان عالم 59 مهدی59 میباشد59حاکم دین اسلامی59با خورشید ولایت 59خلیفه اسلام الله59 اسلام حق ناب محمدی 59مهدی 59 خلیفه قرآنیه 59حامی 59زمین 59 ازآن 59 مهدی 59ماه جانه دین اسلامی 59خورشیدی به آسمانها59 حاکم دین اسلامی59حامی59 مهدی59اسلام حق ناب محمدی59    در تورات و انجیل  فارقلیط وپرکلیتوسه 47به ابجد47 یا ثارالله 47کسانی است که نام آنها بر سر زبان ها باشد و همه کس آنها را ستایش کنندبه علم ریاضی علم ابجد قرآن  پرکلیتوسه  47 منظور نبوت خاتم و اهل بیت او میباشند  پرکلیتوسه 47 به شگفتی آيه تطهير دقت کنیم: این آیه قرآن 47 حروف دارد 47 شجره مطهره 47 و 12 امام هم حروف اسمشان 47 میباشد  این آیه نورانی اهل بیت هم 47 حروف میباشد 47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد. تعداد حرفهای اسامی زیر :فاطمة 5 علي 3 حسن 3 حسين 4 علي 3 محمد 4 جعفر 4 موسى4 علي3 محمد 4 علي 3 حسن 3 محمد 4 در مجموع 47 حرف.در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن7 بار آمده محمد 4+علی3= 7 بار آمده محمد فاطمه چهار علی چهار محمد دو حسن جعفر موسی 7 ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن7 باردر قرآن منظور میباشدمحمد علی فاطمه حسن حسین جعفر موسی 7 و سرور عالم منجی تمام ادیان قائم آل محمد(عج) که در راه است انشاء الله با عصای و انگشتر سلیمان دردست درراه است47 شجره مطهره 47 منظور خانواده پیامبر میباشد ابجد 47 شجره مطهره 47 47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد.اکنون به آیه تطهیر دقت کنید این آیه نورانی در باره اهل بیت پیامبر فرزندانش میباشد که جمع حروف اسمشان 47 کلمه به اندازه  47 کلمه آیه تطهیر میباشد 47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد

امیر مؤمنان در ضمن خطبه مفصّلي كه در مورد دجّال ايراد فرموده است، بعد از شرح كشته شدن دجّال مي فرمايد:
«
پس از آن47 «طامّه كبري »47 است» اصحاب پرسيدند: «طامه كبري » چيست؟ فرمود:جمع شدن47 شجره مطهره47 در کوه صفا و مروه
«
خروج دابّة الارض است كه در نزديكي (صفا) ظاهر مي شود. {47شجره مطهره47 انگشتر حضرت سليمان و عصاي حضرت موسي در دست اوست... هنگامي كه سرش را بلند مي كند همه كساني كه در ميان مشرق ومغرب هستند به قدرت الهي او را مي بينند. وآن پس از طلوع خورشيد از مغرب است كه در آن هنگام درِ توبه بسته مي شود».47اسلام ناب محمدی47در کتب زرتشت 47 خرد شهر ایزد47منظور شجره مطهره 47اصل دین ها اسلام 47به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 با مومن دین اسلام47 مومنان دین اسلام 47. {47شجره مطهره }47 شاه مردان مهدی47 قرآن و اهلبیت  47

 

 

 

نام شیعه هم 12 بار در قرآن آمده است 47+12 امام = 59 مهدی 59 به ابجد صغیر خط قرآن بدین اسلامه 59 با خورشید ولایت 59 مهدی این آیه قرآن هم 59 حرف میباشد بشمار و نرید أن نمن على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین 59 مهدی 59 زمین 59 از آن 59 بخط انبیای الهی 59مهدی 59 میباشد59 خورشیدی به آسمانها 59 با خورشید ولایت 59 مهدی59 با مرد الهی الله  59 با خورشید ولایت 59خط قرآن بدین آیه ولایت ائمه هدای هم 59 حرف دارد59 و نرید أن نمن على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین 59 مهدی 59 زمین 59 از آن 59 با مرد الهی 59 با خورشید ولایت 59خط قرآن بدین بر دابه" الارض مولاء قائم آل محمد (عج)این اینترنت بهترین فرصت برای ما بوده است  که به نحو احسنت باید از آن استفاده کنیم آمریکائیان یهودیان ملعون اعتراف کردند مردم جهان گروه گروه شیعه میشوند اگر همه جهان 40حق دین اسلام 40 نشانه نبوت خاتم انبیاء 59 مهدی 59 را بپذیرد و شیعه مولاء حضرت مهدی گردد بحقیقت 59خوشبخترین انسان عالم 59 مهدی59 نشانه نبوت خاتم انبیاء 59 مهدی 59 را بپذیرد و شیعه مولاء حضرت مهدی گردد بحقیقت 59خوشبخترین انسان عالم 59 مهدی59 میباشد59حاکم دین اسلامی59با خورشید ولایت 59خلیفه اسلام الله59 اسلام حق ناب محمدی 59مهدی 59 خلیفه قرآنیه 59حامی 59زمین 59 ازآن 59 مهدی 59ماه جانه دین اسلامی 59خورشیدی به آسمانها59 حاکم دین اسلامی59حامی59 مهدی59اسلام حق ناب

 

 

 

به ابجد کبیر تفسیر علم ابجد قرآن 1261-1202 عمر ابوبکر عثمان = 59 مهدی 59 جهان 59 آزآن 59 مهدی میباشداین آیه ولایت هم 59 حرف میباشد بشمار59 و نرید أن نمن على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین59 مهدی 59 این آیه هم 59 حرف دارد

 

59 مهدی 59 زمین 59 از آن 59 مهدی 59 

 

امام علی علیه السلام می فرمایند: از رسول خدا در مورد حروف ابجد سؤال شد، آن حضرت فرمودند:
 تفسیر حروف ابجد را یاد بگیرید؛ چرا که همه آن شگفتی است، وای بر عالمی که از تفسیر آن جاهل باشد.

جناب شیخ بهائی  میفرماید:  اعداد روح حروف هستند، یعنی عدد  جان حرف میباشد. (الاعداد ارواح و الحروف اشباح) مثل روح و جسم انسان میباشد هر موجودی یک جان و یک جسم دارد  طبیب بحروف الله 385 رسول خدا فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه385 مرد عالم385اسلام پیامبر385 فقط دین اسلام 385
 هر حرفی عددی دارد که در حقیقت روح و جان و بطن آن حرف است،کلمات جسم حروفند و روح کلمات عدد ریاضی آن است به ریاضی قرآن علم ابجد دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم خانواده رسول خدا میباشد روح دین اسلام 196 چهارده معصوم میباشد روحی قرآنی 385 طبیب بحروف الله 385شیعه 385پیامبر فرمود385فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 طبیب بحروف الله 385 رسول خدا فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه385 مرد عالم385اسلام پیامبر385 فقط دین اسلام 385 اسلام به ابجد صغیر و کبیر اسلام 144 ضرب 12 امام میباشدیعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 اصل دین اسلام قرآنی 685-541 عمر ابوبکر = 144 ضرب 12 امام در خودش میشود اسلام 144 به ابجد کبیر و صغیر اسلام 144 ضرب 12 امام 144 میباشد اسلام به ابجد صغیر و کبیر اسلام 144 ضرب 12 امام میباشدیعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 اصل دین اسلام قرآنی 685-541 عمر ابوبکر = 144 ضرب 12 امام در خودش میشود اسلام 144 به ابجد کبیر و صغیر اسلام 144 ضرب 12 امام 144 میباشد اگر دین اسلام شما هستید بفرمائید ثابت کنید و نشانه هایتان را بفرمائید ما مثل شما نامرد نیستیم حق را می پذیریم به ابجد حق12 اسلام 12 حق12 ساعت 12 ماه های سال 12 اسلام 12 +132 = 144 اسلام 144به ابجد کبیر و صغیر 144 وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ هرکسی شیعه نباشد بدبخت عالم است به ابجد1202بابدبخت کل عالم 1202 بکافران محض1202 ارتش کفار1202 ان من المجرمین منتقمون1202 این آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد ابوبکر عمرعثمان 1202 میباشد ظالم 971+231 ابوبکر= 1202 این سه قاصب از همه نامردان عالم نامردتر بوده اندبه ابجد مقصر430+231 ابوبکر=661 عثمان661+310 عمر=971 ظالم+231 ابوبکر=1202  با تفرقه در امت1433 -   1202سه خلیفه = 231 ابوبکر
بکافران محض1202 ارتش کفار1202 این سه خلیفه بعد از وفات پیامبر 1214سرکشان امت اسلامی 1214-12 امام = 1202به نامردان بی دین اسلامی1202عمر ابوبکر عثمان 1202عمر310+231ابوبکر+661 عثمان = 1202 بکافران محض1202ارتش کفار

خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ضرب 5 تن در خودش ضرب12 امام در خودش و ضرب 14 معصوم در خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال به ابجد اسلام132+ 92محمد +110 علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال

به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز = 351 قرآن 351 فارسی 351 +14 معصوم = 365 روز سال

به ابجد اسلام 132+92 محمد +110 دين الهي +17 ركعت نماز +14 معصوم = 365 روز سال بنازم من جوانان وطن را  که شیعه میشوندهر دم به والله هر کاری لیاقت میخواهد که شما نداریدبه ابجد امام 82+10 فروع دین = 92 محمد 92+92بدیدگه الله= 184+12 امام = 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 کلید بدین الله196 امام کل دین196 کلید اسلام 196 کلید دین  یعنی حسین اگر دین شما کلید ندارد برای شما متاسفم دین شما دزدیه کلید ندارد نود درصد خانه ها 5 عدد کلید دارند نام شیعه هم مستقیم 5 بار در قرآن آمده5ضربدر5= 25 شیعه 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر بسه دیگه گمراهی خجالت بکش

درعرش نوشته با خط جلی وارث خاتم بوود مولاءعلی قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی 

 

مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابوصد حدیث آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است

مشهور ترین دانشمند یهودی علم ژنتیک، پس از مطالعه آیات قرآنی ، دین اسلام را برگزید.یک مرد یهودی پیدا شد و شیعه شد یعنی اهل سنت از یهودی ها کمترند الله دینی برتر878-541فتنه ها =337 محمد علی فاطمه337 وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه25 کعبه25آل الله 25والله25شیعه25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 آل الله 25 والله25کعبه25نام آدم25باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ فرقه های باطل اگر شما هم نام فرقه هایتان در قرآن میباشد بفرمائیديَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ (122) وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ (123) ۞ وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ (124) پیامبر فرمود 124 هزار پیامبربر انسان از جانب الله مبعوث شد لذا رابرت گیلهم با مقایسه ادله علمی با آیات قرآن به این باور رسیده است که دین اسلام برتر از دین یهود و تنها دینی است که پاکی زن را تضمین کرده در اسرائیل زنان را درمغازه ها نمایشگاهها میفروشند به زن بچشم کالاء نگاه میکنند غیرت یهود درزمان حضرت موسی(ع)بوده و این زمان واژه ای بنام غیرت وجود ندارد


وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:شیعه عاشق الله چون با فهم و شعور است نامش 12 بار در قرآن آمده با کمالات است میفهمد دانشمند است متفکر است به ابجد کبیر برترین دین 926-541 عمر ابوبکر = 385 شیعه به ابجدکبیر قرآن 583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 قرآن کبیر583 شبکه نور 583 قرآن کبیر583 شبکه نور 583 این عدد نورانی را از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند 583 میشود 385 شیعه پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 مرد عالم 385 اسلام پیامبر385 فقط دین اسلام 385 شیعه385 شیداء 385شهید الله 385 با آل قرآن 385 دکتر می خامت385 جهانی شدی همه دوستت دارند 385

اینجانب دیدم نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم نامشان در قرآن نیامده  و با افتخار شیعه شدم خداوند برای غیر شیعه به اندازه گوسفند هم ارزش قائل نشده چون نامشان یک بار هم در قرآن نیامده پس باطل و بی اساس و نسبند به نقل از تقریب، رابرت گیلهم، یکی از بزرگترین دانشمندان علم ژنتیک است که تحقیقاتی در زمینه رابطه زوجیت و تأثیرات آن بر زوجین داشته است. و جهاد النکاح یا همان زنا که سه ماه عده نگه نمیدارند هر دقیقه یک نفر به ایدز مبتلاء میکنند را که اهل وهابی  در آن قوطه ورند را مخالف قرآن میداند با تشکر فراوان از دکتر رابرت گیلهم درود بر شما

این دانشمند یهودی که رئیس کانون تحقیقات آلبرت انیشتین نیز می‌باشد، با مطالعه آیات قرآن در رابطه با عده زن مطلقه و مقایسه آن با تحقیقات خود، به این نتیجه رسیده است که دین اسلام کامل‌ترین دین محسوب می‌شود.

وی در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است که پس از گذشت سه ماه از جدایی زوجین، اثار زوجیت در طرفین از بین می‌رود و  در آیات قرآن کریم نیز آمده است که زن مطلقه باید ۳ ماه عده نگه دارد. لذا رابرت گیلهم با مقایسه ادله علمی با آیات قرآن به این باور رسیده است که دین اسلام برتر از دین یهود بوده و تنها دینی است که پاکی زن را تضمین کرده است؛ بر این اساس زن مسلمان نیز پاک ترین زنان روی زمین خواهد بود.

به نظر می رسد مشاهده معجزات گوناگون تنها می تواند باعث محکم شدن اعتقادات افراد برای برتری یک دین باشد. اما برای پذیرفتن یک دین به عنوان دین برتر تنها باید به وجدان بیدار انسان ها مراجعه کرد همانگونه که هم اکنون با افزایش اطلاعات نسبت به ادیان، شاهد گسترش روز افزون دین اسلام شیعه در کره خاکی می باشیم.  شما نمیدانید مادر شما از نسل کدام پیامبر بوده است برای چه برادر کشی بیائید حق را بپذیرد و شیعه شوید و جنگ و خونریزی را کنار بگذارید و به عدالت  رفتار کنید ابلهی میگفت نصف کارمندان دولت اضافه هستند نمیدانست خودش اضافه است و زمان جنگ یک قدم برای اسلام بر نداشته است  شما قضاوت کنید عدالت را رعایت کنید همه انسانها مومن هستند

رسول خدا فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد سلام الله علیه245 اسلامه حق 245زنده باد دین حق 245 دینه بحق الله 245  آبی آسمانی دینها 245منظور علی 110+135 فاطمه= 245+92 محمد = 337 ره اسلام 337 با راه حسین 337   اهل دین مومن با نماز 337یعنی محمد 92+110علی +135 فاطمه = 337 محورا اهل الهی 337 با راه حسین 337 نماینده دین الهی الله337 محمد علی فاطمه337 یدالله فوق ایدیهم337 یگانگی الله دینه اسلام337به ابجد337اهلدین جانشین محمد مصطفی 337 عالم دین اسلام337باصاحبان کل اسلام337نمایندها الهی اهل دین337 بااصل دینه اسلامی337راه حسین337یاران دینی 337 نمایندها الهی دین الله337 ره اسلام337یدالله فوق ایدیهم337 کلمه اسلامی اهل دین 337 محمد 92+135 فاطمه +110 دین الهی = 337 علی محمدفاطمه 337 با راه حسین 337 نماینده دین الهی الله337 محمد علی فاطمه 337با صاحبان کل اسلام 337 یدالله فوق ایدیهم 337 یگانگی الله دینه اسلام 337=337 + 48 به اهله = 385 شیعه 385 اسلام پیامبر385 فقط دین اسلام 385قانون دین الله 337 محمد علی فاطمه=337 ره اسلام 337یامحوردین337 الله دینی برتر 878-541=337  امام علی (ع) فرمود هر علمی26 علم ها 26هزار باب 26دارد 26 علی 26 غدیر 26 علی 26 ماه عالم 26 ماه دین 26 ماه جانی 26 ماه جهانه 26 غدیر 26 وصیت 26 بت شکنی 26 بدوش نبی 26 علی 26راه حق 26کسی که اسلام را میپذیرد به الله سلام میکند  و دست نبوت و امامت را میبوسد 26بیعت26 راه حق26 علی 26 وصیت 26بیعت 26انتخاب درست 26 بت شکنی 26 بدوش نبی 26 برای یاران علی تمام شد وصییت و صواب یاران یا تمام  غدیر غدیر یعنی .......غ........غریو (شادی).............د..........دوستان و .........ی.........یاران........ر.........رسول الله پس غدیر یعنی غریو دوستان و یاران رسول الله براستی بعد از اینکه در غدیر خم محمد مصطفی را بعنوان جانشین خود انتخاب نمودند دوستان و یاران رسول خدا از انتخاب بجای رسوالله غرق شادی شدند و دست بیعت بسوی رسول خدا و منتخب آن نبی خدا { علی ع } دادندبه ابجد صغیر علی 26 راه حق26 بیعت 26 انتخاب درست26 کلمه «الله» چند بار در قرآن کریم آمده است؟
به نوشته دکتر محمود روحانى، این کلمه 2699 بار در قرآن کریم آمده است. این کلمه یکى از کلمه هایى است که خیلى در قرآن تکرار شده است. این تکرار به سبب اهمیّت یاد خدا در زندگى انسان است. 2699 یعنی 9+9+6+2= 26 راه حق 26 انتخاب درست خداوند در غدیر خم مولاء علی (ع) بوده است
ان مدینه" العلم و علی بابها قال رسوالله من شهر علم و علی درب آن است پس شیعه علی میتواند نزد علی رود و علم یاد بگیرد غیر شیعه نادان به علم میباشدنام شیعه 5 بار مستقیم در قرآن آمده وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ فرقه های باطل اگر شما هم نام فرقه هایتان در قرآن میباشد بفرمائید نامردان بی دین حرامی پر مدعاء حرامیان 310 کفری310عمر310ابله منافقا310 جاهل منافق310منکر310حرامیان310عمر310جهل عرب310 اباجهل در دین310نیرنگ310حرامیان 310عمر310جهل عرب310کفری 310فاسق دینه310عمر310گمراه دین310کفریگمراه دین310یا بلاء دین اسلام 310نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310یا بلاء دین اسلام مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310دلیل نفاق310 عمر 310 جاهل منافق310 ابله منافقا 310 با اهل منافق 310 310اباجهل در دین 310 کفری310 احمقهای فاسد 310 منکر 310 حرامزاده پلید310حرامیان310وهابی کودن دین اسلامی310 قاصبان بدین 310پلیدی بقاصبانی310 حرامیان310 رمززناه 310 گمراه دین310گمراه دین 310جهل عرب310اباجهل دردین310 با قاصب ها پلید دین310اهل نابکار310احمقهای بملحد انی 310با قاصب کل دین 310عمر310 گمراه دین 310 جهل عرب310 اباجهل در دین 310 کوری دینی310 گمراه دین310مکاره پلید310 یا جاهله سفیه310 با نادانه دین اسلام 310فاسق دینه310گمراه دین310با قاصبه دین الله310 دزدانه فدک فاطمه 310گمراه دین310جهل عرب 310اباجهل در دین 310 گمراه دین 310 منکر310 کفری310 احمقان پلید بدین310 گمراه دین310 عمر 310به ابجد با بدذات ترین نامرد دین 1433-1202 سه خلیفه = 310 عمر  مکر منافقین کور دل 851-541 عمر ابوبکر= 310 عمر
تنها کافر دینی 851-541 عمر ابوبکر= 310 عمر 310
ابوبکر دوسال خلافت نکرده خارو ذلیل از دنیا رفت تمام ناحقها دو سال نشده به درک واصل میشوند قاتلان امام حسین دوسال نشده همه به دست مختار به درک واصل شدند گره های کور اهل دین 541 فتنه ها 541 عمرابوبکر541 دشمنه اسلامی541 اهله شر541 آفت کلی541 عداوتین 541 قاتلی 541 مرگ کافر541 عمر ابوبکر541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 مرگ کافر 541 عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی541 فتنه ها541 عمر ابوبکر541

الهی ای فلک هرگز نگردی اگر دور سرحیدر نگردی
الهی ای نفس بی مهر زهرا درون سینه رفتی برنگردی

****
بشكند دستي كه هتك حرمت اين خانه كرد
شيعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه كرد

حضرت زهرا (س) :
كسی كه عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد نمازداروی روح و دوای جسم است بلطف الله هر5 دقیقه میتوانم 5 کلمه به ابجد تمامی دینم و صاحبانش به ابجدشان بنویسم آیاشما هم میتوانی بنویسی 

امام علی علیه السلام می فرمایند: از رسول خدا در مورد حروف ابجد سؤال شد، آن حضرت فرمودند: قال رسوالله (ص)

 تفسیر حروف ابجدصغیرو کبیر را یاد بگیرید؛ ابجد صغیرو کبیر چرا که همه آن شگفتی است، وای بر عالمی که از تفسیر آن جاهل باشد. ابجد صغیر
(الف =1 )،(ب = 2 ) ، ( ج = 3 ) ، ( د = 4 ) ، (ه = 5 ) ، ( و = 6 ) ، ( ز = 7 ) ، ( ح = 8 ) ، ( ط = 9 ) ، ( ی = 10 ) ، ( ک = 8 ) ، ( ل = 6 ) ، ( م = 4 ) ، ( ن = 2 ) ، ( س = ساقط ) ، ( ع = 10 ) ، ( ف = 8 ) ، ( ص = 6 ) ، ( ق = 4 ) ، ( ر = 8 ) ، ( ش = ساقط ) ، ( ت = 4 ) ، ( ث = 8 ) ، ( خ = ساقط ) ، ( ذ = 4 ) ، ( ض = 8 ) ، ( ظ = ساقط ) ، ( غ = 4 ) .
بهابجدشیطان22 ش0 ی10 ط9 ا1 ن2 =22 عمر ع10م4 ر8=22

 ابابکر الف یک  ب 2 الف یک ب2 ک 8  ر8 =22

بدبختی22مقصر22دشمن اسلام22لامذهب 22عمر22مقصر22ابابکر22شیطان22هذیان22عمر22مقصر22

دشمناسلام22دروغ22بازمبگو22دشمناسلام22مقصر عمر22شیطان22ابابکر22لعنت22مقصر22

کلک22دشمن اسلام22پررو22درآتشه22دوزخه22مجرمان22منافقان22 مجرمان22 نابحقه22بناحقه22

22ملحد22نابحقه22پررو22بناحقه22مقصر22عمر22دشمن اسلام22ابابکر22هذیان22دروغ22کلک22نیرنگ22کید

22نابکار22مکارا22روباه22جهل تمام22بااباجهل ا22نابکار22باجهالت22منکر22بنامردا22دشمناسلام22

عمر22ابابکر22شیطان22اهلشرب22شرابیا22لواط22ایدز22فاحشه22بمشروب22بخورها22شرابیا22اهلشرب22خمری22

بشرابخار22عمر22شیطان22ابابکر22نابکار22لواط22نابکار22سست ایمان22ا22فاحشه22بدیها22

سست ایمان22جنگطلب22لامذهب22نابکار22 مقصر22دشمن اسلام22عمر22ابابکر22مقصر22 بدبختی22عمر22مقصر22هذیان22ابابکر22عمر22  22شیطان22باابلیس22بپلید22بانامرد22ایدزلواط22

ره الله31 کلام حق31قرآن ناطق 31 نور قرآن31یعنی 5 تن +12 امام +14 معصوم = 31 علی 26بخوبی ها26سیمرغ26راه حق26 علی26امام دین26بت شکنی26بدوش نبی 26وصیت26بیعت 26 غدیر26جانمحمد 26بدامادی26 باجان اسلامه26امام دین26یقین 26راه حق26دین خداه 26جان محمد26یا تقوا26درستی26دین خداه26جانشینانه 26 جان محمد26 هزار باب26 راه حق26 علی 26فرمود هر علمی هزارباب دارد اینم ابجد کبیر

الف 1 ب 2 ج 3 د 4 ه 5 و 6 ز 7 ح 8 ط 9 ى 10 ک 20 ل 30 م 40 ن 50 س 60 ع 70 ف 80 ص 90 ق 100 ر 200 ش 300 ت 400 ث 500 خ 600 ف 700 ض 800 ظ 900 غ 1000.

از طریق حساب ابجد می توان عدد منطبق بر هر کلمه ای را محاسبه کرد مثلاً کلمه علی (ع ، ل، ی) طبق حساب ابجدی این گونه محاسبه می شود:

ع70+ ل30+ ی10 = 110.

قال امیر المؤمنین (ع): سأل رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم: ما تفسیر ابجد؟ فقال: تعلموا تفسیر أبجد فإن فیه الاعاجیب کلها، ویل لعالم جهل تفسیره. (1)

امام علی علیه السلام می فرمایند: از رسول خدا در مورد حروف ابجد سؤال شد، آن حضرت فرمودند:
 تفسیر حروف ابجد را یاد بگیرید؛ چرا که همه آن شگفتی است، وای بر عالمی که از تفسیر آن جاهل باشد.

جناب شیخ بهائی  میفرماید:  اعداد روح  حروف هستند، یعنی عدد  جان حرف میباشد. (الاعداد ارواح و الحروف اشباح)

 هر حرفی عددی دارد که در حقیقت روح و جان و بطن آن حرف است، حروف ابجد عبارتند از: انسان یک روح دارد و یک جسم روح کلمه عدد آن است کلمه بدون عدد مثل انسان خواب رفته میماند

 «اَبْجَدْ 10- هَوََّزْ 18- حُطّی 27- کَلَمَنْ 20- سَعْفَصْ 24- قَرَشَتْ 16- ثَخَِّذْ 12- ضَظِغْ12» طبیب الهی الله135 فاطمه 135 دینه الله135

عدد حروف ابجد:کبیر

الف =۱، ب = ۲،ج =۳، د =۴،ه =۵، و =۶،ز=۷، ح = ۸، ط =۹، ی =۱۰، ک =۲۰، ل =۳۰، م =۴۰، ن =۵۰، س =۶۰، ع =۷۰، ف =۸۰، ص =۹۰، ق =۱۰۰، ر=۲۰۰، ش =۳۰۰، ت =۴۰۰، ث =۵۰۰، خ =۶۰۰، ذ =۷۰۰، ض =۸۰۰، ظ =۹۰۰، غ =۱۰۰۰


مثلا اسم شریف (محمد) که داراى چهار حرف (م - ح - م - د) است به منزله جسمى است که روح آن 92 است، زیرا که (م = 40 + ح = 8 + م = 40 + د = 4 = 92)، عدد 92 روح است و کلمه محمد جسم آن.
یا کلمه شریف (على) که داراى سه حرف است، به منزله جسم است براى عدد 110 زیرا که (ع 70 است و ل 30 و ى 10) (110 = 10 + 30 + 70).... (2)

معنای حروف ابجد:
در کتاب خزائن مرحوم نراقی آمده است:
ابجد: یعنى بدان، هوّز: دریاب، حطى: نیک فهم کن، کلمن: نگهدار، سعفص: فرومگذار، قرشت: دانا باش، ثخذ: واقف باش، ضظغ: از پیش بدان، و گویند سریانى هستند.(3)

و حضرت علامه حسن زاده آملی در دروس هیئت آورده اند:
 فیروز آبادى در قاموس، وصفى پورى در منتهى الارب که ترجمه همان قاموس است، در لغت (بجد) آورده اند که: ابجد، هوز، حطى، کلمن، سعفص، قرشت، ایشان شش تن از پادشاهان مدین بودند و مهمتر ایشان کلمن بود، و ایشان کتابت عربیت را بر عدد حروف اسماى خود وضع کرده اند. (4). از امام رضا (ع) روایت شده است: اولین چیزی که خداوند خلق کرد تا نوشتن را برای مخلوق خود بیاموزد حروف معجم بود.[3]

2. از رسول خدا در مورد حروف ابجد سؤال شد آن حضرت فرمودند: تفسیر حروف ابجد را یاد بگیرید؛ چرا که همه شگفتی ها در آن است.4

حساب ابجد

در حساب ابجدی برای هریک از حروف ابجد به تریتیب یکی از اعداد اختصاص یافته است؛ حساب ابجدى از این قرار است:

الف 1 ب 2 ج 3 د 4 ه 5 و 6 ز 7 ح 8 ط 9 ى 10 ک 20 ل 30 م 40 ن 50 س 60 ع 70 ف 80 ص 90 ق 100 ر 200 ش 300 ت 400 ث 500 خ 600 ف 700 ض 800 ظ 900 غ 1000.

حساب ابجدى را حساب جمل هم مى‏گویند.

کاربرد حروف ابجد در شعر:
در شعر، شاعران زیادی از این حروف بهره می گیرند که با عباراتی اشاره ای به مطلب دیگری می کنند. به عنوان مثال:
شاعری سال مرگ حافظ را در عبارتی از شعر زیر آورده است:

چراغ اهل معنی خواجه حافظ         که شمعی بود از نور تجلی
چو در خاک مصلی کرد منزل       بجو تاریخش از «خاک مصلی»
 
عبارت «خاک مصلی» به حساب ابجد، یادآور سال 791 هجری قمری، یعنی سال درگذشت خواجه شمس الدین محمد حافظ است.
از این موارد در اشعار شعرا زیاد است مثل یکی از اشعار جناب ابونصر فراهی در نصاب الصبیان و ...

یکی از شگفتیهای از حروف ابجد:
در کتاب آغاز و انجام حضرت علامه حسن زاده آملی آمده است:
رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ‏ (5). کلمه مبارک رفیع به حساب جمل ابجدى‏ 360 است، محیط دائره به 360 قسم متساوى قسمت مى‏ شود و هر قسم را درجه مى ‏نامند و جمع آن درجات است که رفیع الدرجات 360 درجه است‏... (6)

البته حرف درباره انواع محاسبات و تقسیمات علم اعداد بسیار است...
نکته ای مهم:
طالبان این علوم و بلکه تمام علوم، فقط باید برای نیل به معرفت خدا و مشغول تحصیل شوند و اگر غرضی غیر از این باشد، در آن خیری نیست، که:

 برگرفته از ghasedoon.blog.ir


سلام علیکم
احتمالا مقصود شما علم جفر می باشد،علم جفر از علومی است که منسوب به أئمه اطهار علیهم السلام می باشد،به عنوان مثال جعفر مرتضی حسینی در کتاب زندگی سیاسی هشتمین امام می نویسد:
«آنگاه برای اعلام عدم رضایت خویش به قبول ولیعهدی ونافرجام بودن آن بصراحت چنین بیان می دارد: «جفر وجامعه خلاف آن را حکایت می کنند. .» یعنی برخلاف ظاهر امر که حاکی از دستیابی من به حق امامت و خلافت می باشد، من هرگز آن را دریافت نخواهم کرد.

افزون براین، امام می خواهد که با ذکر این حقیقت به رکن دوم از ارکان امامت امامان راستین اهلبیت نیز اشاره کند که عبارت است ازآگاهی به امور غیبی وعلوم ذاتی که خداوند تنها ایشان را بدین جهت بردیگران امتیاز بخشیده است. جفر وجامعه دو جلد از کتابهایی است که رسول اکرم (ص) بر امیر المومنین علی (ع) املا فرموده و ایشان نیز آنها را به خط خود نوشته است، امامان برخی از این کتابها را به برخی از شیعیان پر ارج خویش نشان داده و در موارد متعددی در احکام بدانها استناد جسته اند.»

بيان اجمالي معناي جفر
جفر يعني «پوست قوچ وحشي» كه تمام كتب انبياي سابق و كتبي كه با املاي رسول خدا(ص) و دست خطّ شريف علي بن ابي طالب(ع) نوشته شده است، در اين پوست نگه‌داري مي‌شود و در حقيقت واژة جفر در فارسي به «انبان» و در آذري به «تغارچه» ترجمه مي‌شود و اينكه شنيده مي‌شود، علي(ع) از علم جفر مطّلع بوده؛ يعني اينكه اين علي(ع) و اولاد معصوم علي(ع) هستند كه از محتواي كتب موجود در آن انبان (جفر) مطّلع هستند و به تفصيل در اين خصوص توضيح خواهيم داد.
تاكنون دوازده جلد كتاب تحت عنوان جفر در دسترس عموم قرار گرفته كه غالباً داراي جداولي بسيار پيچيده هستند. هر يك از اين دوازده كتاب به عنوان جفر تلقّي شده است، ولي مطمئنّاً هيچ ربطي به جفر علي(ع) ندارند. هر چند پاره‌اي از جداول مي‌تواند در بين كتب موجود در جفر باشد، امّا اين كتاب‌ها مطمئنّاً جفر نيستند و قطعاً اطّلاع از پاره‌اي از رموز آن جداول اطّلاع از جفر تلقّي نمي‌شود و اكنون جفر در محضر آقا امام عصر(عج) است.
البتّه دو علم، به نام «علم حروف» و «علم اعداد» وجود دارد و كساني كه از آن علوم اطّلاع داشته‌اند تا حدّي مي‌توانستند از طريق آن علم، اطّلاعات ساده‌اي را از هر كس كه مي‌خواستند كشف كنند ولي آن علم، علم جفر نيست.
جايگاه جفر نزد اهل بيت(ع)
امام صادق(ع) فرمودند: «در خانة ما مجموعه‌اي وجود دارد كه با وجود آن، ما اهل بيت به احدي از انسان‌ها احتياج نداريم. اين مردم جهان هستند كه به شدّت به ما اهل بيت، به خاطر آن مجموعه نياز جدّي دارند و در بين آن مجموعه كتابي است با املاي شخص رسول خدا(ص) و دست خطّ شريف علي(ع) كه شامل صحيفه‌اي است كه تمام حلال و حرام در آن بيان گرديده است. مسائل را طوري روشن كرده است كه شما اصحاب وارد منزل ما مي‌شويد، بدون اينكه بدانيد كه ما اهل بيت مي‌دانيم شما به كدام دستور آن عمل كرده‌ايد و به كدام دستور عمل نكرده‌ايد!»1
جفر، كتاب امنيّتي
امام صادق(ع) در روايت ديگري فرمود: «اگر نبود اينكه قبلاً مطالب و مسائلي را لو داديد كتابي به شما مي‌داديم كه با وجود آن و به بركت آن تا روز قيام امام عصر(ع) به احدي نياز پيدا نمي‌كرديد كه مسئله را از او بپرسيد.»2
جامعيّت محتواي كتب موجود در جفر
امام صادق(ع) خطاب به اصحاب خود فرمودند: «اي واي به حالتان كه نمي‌دانيد جفر چيست؟ آن از نظر بزرگي و كوچكي يك پوست متوسط است كه مربوط به يك قوچ (وحشي) است. تمام آن پر از املاي رسول خدا(ص) از زبان خودش و بدون واسطه و دست‌خطّ علي(ع) است. هيچ حادثه‌اي يا شيئي در جهان نيست كه حكم آن در آنجا ذكر نشده باشد. حتّي دية يك خراش كوچك.»3
جفر يا دستور العمل حكومتي
امام باقر(ع) با دست شريف خود به يك خانة بزرگ اشاره فرمود. سپس خطاب به اصحاب خود فرمود: «بدانيد در اين خانه يك صحيفه‌اي است به صورت طومار به طول هفتاد ذراع تمام مطالب آن با خطّ علي(ع) و املاي رسول خدا(ص) بوده، در صورت تشكيل حكومت به امامت يكي از ما (يعني يكي از ائمه) فقط مطابق دستورات و احكام آن صحيفه عمل خواهيم كرد و كوچك‌ترين تخطّي از آن صحيفه نخواهيم كرد.»4
محتواي هر يك از كتب موجود در جفر
ابوبصير مي‌گويد: خدمت امام صادق(ع) رسيدم. عرض كردم: فدايت شوم مطلبي را مي‌خواهم از حضرت‌عالي بپرسم، امّا مي‌ترسم كسي در اين خانه صداي مرا بشنود، چون مطلب بسيار سرّي است. امام با دست شريف خود پردة در يكي از اتاق‌ها را بالا زد و فرمود: «نه مشكلي نيست، بفرماييد.» عرض كردم: شيعه‌ها نقل مي‌كنند رسول خدا(ص) هزار باب (هزار فصل) علم به علي(ع) ياد داده كه هر كدام از آن باب‌ها داراي يك هزار باب ديگر است (كه جمعاً تفريعات موجود پيش علي(ع) به يك ميليون بالغ مي‌شود). امام صادق(ع) فرمود: «اي ابومحمّد به خدا، كاملاً درست است و به خدا قسم، اصل ريشة علوم و علم مخصوص اهل بيت(ع) همين است.» سپس امام دقايقي سكوت كرد و سر به پايين انداخت. بعد فرمود: «آن علم است، امّا نه علمي كه بين مردم متداول است.» سپس اضافه فرمود: «اي ابامحمّد! «جامعه» پيش ما است (آيا مي‌داني جامعه يعني چه؟) اصلاً اهل سنّت نمي‌دانند جامعه يعني چه؟» من عرض كردم: آقا، آخر من هم نمي‌دانم جامعه يعني چه؟! فرمود: «جامعه يك صحيفه‌اي است كه به شكل طومار پيچيده شده كه 79 ذراع طول دارد. البتّه مطابق طول ذراع رسول خدا(ص) و املاي شفاهي از زبان خود رسول خدا(ص) است. اين كتاب توسط علي(ع) نوشته شده و شامل تمام احكام حلال و حرام است، حتّي دية خراش بسيار كوچك.» سپس امام فرمودند: «اجازه مي‌دهي دقيقاً بگويم كوچك‌ترين خراش چيست؟» عرض كردم: من در خدمت شما هستم. امام با دست مبارك خود مرا لمس نمود، سپس فرمود: «دية اين هم در آن صحيفه آمده است.» در حالي كه احساس كردم امام ناراحت است، عرض كردم: اين از مقولة علم است؟ فرمود: «البتّه علم است امّا نه علم معهود و متعارف بين مردم.» سپس امام مدّتي حرف نزد. بعد خودش اضافه فرمود: «البتّه جفر هم پيش ما است، ولي اهل سنّت از كجا مي‌دانند جفر چيست؟ آيا پوست گوسفند است يا پوست شتر!» عرض كردم جفر چيست؟ فرمود: «يك پوست يا ظرف پوستي قرمز (سفيد) رنگي است كه تمام علوم انبيا و اوصيا در آن نگهداري مي‌شود.» عرض كردم: پس اين را مي‌گويند علم؟ فرمود: «به خدا اين از مقولة علم است امّا نه آن علمي كه مدّ نظر عرف است (كه با تعليم و تعلّم كم و زياد شود و در مرور زمان تغيير و تحوّل يابد).»5

جفر، سند حقّانيت امامت و خلافت اهل بيت(ع)
امام حسن مجتبي(ع) در ضمن يكي از استدلال‌ها و مناظراتي كه با معاويه داشتند، فرمودند: «امّا معاويه! قضيه از اين قرار است كه در اسلام احكام و مسائل گوناگوني وجود دارد كه حقيقتاً امّت اسلامي در بخش قابل ملاحظه‌اي از آن مسائل و احكام، كوچك‌ترين اختلافي ندارد. مانند: شهادت به لا إله إلّا الله و محمّداً رسول الله و اينكه نماز در پنج وقت يوميّه واجب است و اينكه زكات واجب است، روزة ماه رمضان و حج بيت الله الحرام واجب است و امثال اينها كه بسيار زياد است و همچنين تمام امّت اتّحاد و اتّفاق نظر دارند بر حرام بودن كارهايي مانند دزدي، دروغ گفتن، قطع رحم و احكام محرّم زيادي كه قابل شمارش نيست. بنابراين در اين قبيل مسائل بين امّت اسلامي اختلافي نيست. مشكل جاي ديگر است. [رسول خدا(ص)] بارها و بارها فرمودند: «اسلام روي پنج پايه قرار دارد: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت و چهار پايه از آن روي يك پاية اساسي قرار دارد.»
امّت در چهار پاية اوّل مشكل ندارد امّا مشكل در پاية پنجم است، چون تمام احكام عمدة اسلامي روي پاية ولايت آن احكام و مسائل قرار دارد. وقتي پاية اساسي را خراب كني پايه‌ها و احكام ديگر نيز دچار تخريب مي‌شود. امّت دربارة سنّت‌هايي كه از جملة آنها ولايت است، اختلاف كردند، يكديگر را كشتند، تقسيم به فرقه‌هاي متعدّد شدند. يكديگر را لعن كردند، همه و همه سر ولايت بود (كه عنصر پايه‌اي 4 پاية ديگر بود) و مسلّماً آن كسي لايق ولايت و رهبري امّت است كه تابع كتاب خدا و سنّت رسول خدا (ص) باشد و اگر امّت به آن چهارم پاية اوّل كه مورد اتّفاق امّت است، عمل مي‌كردند و مشكل ولايت و رهبري را به اهل آن واگذار مي‌كردند، مسئله حل مي‌شد و آن كسي خوشبخت گرديد كه خدا به او توفيق درك اين معنا را داد كه فهميد امامان واقعي چه كساني هستند و معدن علم كجاست.] رسول خدا(ص) حقيقتاً حقّ مطلب را ادا كردند آنجا كه فرمودند: «خدا رحمت كند كسي را كه حق را تشخيص دهد و پس از فهم حقيقت يا حرف بزند كه غنيمتي است يا سكوت كند كه سلامتي است.»
امّا معاويه! ما اهل بيت يك منطق روشن داريم؛ ما مي‌گوييم: امامان از خانوادة ما هستند و خلافت اسلام شايستة احدي جز اهل بيت نيست. اين مطلب هم در قرآن آمده، هم در سنّت رسول خدا(ص)، و قطعاً «علم» هم در خانة ما است و ما فقط شايستة چنان علمي هستيم و علم يك مجموعة كاملي است كه با تمام فروعاتش پيش ما است.
هيچ حادثه‌اي تا روز قيامت در جهان اتفاق نمي‌افتد، مگر اينكه با تمام فروعاتش پيش ما است. هيچ حادثه‌اي تا روز قيامت در جهان اتّفاق نمي‌افتد مگر اينكه با تمام جزئياتش پيش ما به صورت مكتوب و مدوّن موجود است، آن هم با املاي مستقيم رسول خدا(ص) و دست خطّ شريف علي(ع).
حال اي معاويه! اكنون عدّه‌اي خيال مي‌كنند نسبت به امامت، از ما مقدّم‌اند؟! حتّي شخص شما اي معاويه، تو كه پسر هند هستي مدّعي شده‌اي كه قضيه از اين قرار است كه عمر شخصي را فرستاد پيش علي(ع) و گفت: عمر مي‌گويد من مي‌خواهم قرآن را تدوين كنم. تا حالا هر چه از قرآن نوشتي، براي من بفرست و شايع كرده‌اي كه علي هم در پاسخ فرموده سر مرا مي‌تواني ببري ولي آن نوشته‌ها را به تو نمي‌دهم. چون در قرآن مراد از «والرّاسخون في العلم» من هستم و شايع كرده‌ايد كه سپس عمر ناراحت شده و گفته پسر ابوطالب خيال مي‌كند تمام علم فقط پيش او متمركز شده و بس (من نيازي به تو ندارم) سپس عمر اعلام كرده هر كس از قرآن چيزي نوشته بياورد پيش من. سپس هر كس از قرآن آيه‌اي مي‌خوانده و يك شاهد هم همراه مي‌آورده كه قرائت هر دو موافق يكديگر بوده آن را تدوين مي‌كرده و الّا آن را جزو قرآن تلقّي و ثبت نمي‌كرده است! و گويي اين امر باعث شده مردم بگويند بخش زيادي از قرآن از بين رفته است. به خدا اينها دروغ است. اي معاويه! واقع قصّه اين است كه تمام قرآن پيش ما به صورت كامل تدوين شده و موجود است. تو با ترويج اين اباطيل مي‌خواهي تمام مشكلات ناشي از بي‌اطّلاعي خودتان را به عدم همكاري علي(ع) نسبت بدهي و جهالت قُضات و كارگزاران خود را برگردن او بيندازي. كاري كرده‌اي كه عدّه‌اي فكر مي‌كنند معدن علم و خلافت در خارج از خانة ما قرار دارد.»6
پي‌نوشت‌ها:

1. اصول كافي، ج 1، ص 241.
2. بحارالانوار، ج 2، ص 213.
3. بحارالانوار، ج 26، ص 46، ح 83.
4. بحارالانوار، ج 26، ص 23، ح 12.
5. همان، ص 39، ح 70.
6. همان، ج 44، ص 97.

سيد حسين موسوي زنجاني
منبع: ماهنامه موعود شماره 112

 

حروف ابجد

حروف ابجدى همان حروف تهجى (الف، با اند) که مطابق فصول خاص ترکیب یافته‏اند، از این قرار: ابجد، هوز، حطى، کلمن، سعفص، قرشت، ثخذ، و ضظغ.[1]

تاریخچه حروف ابجد

با توجه به اکتشافات اخیر (آثار رأس شَمره در شمال سوریه)، شاید الفبای خط اوگارتی ها، نخستین الفبایی باشد که تاکنون شناخته شده است. نگارش این کتیبه ها که به خط میخی شبیه است به اواسط هزاره دوم پیش از میلاد میرسد. الفبای آن بر صامت ها استوار است و شامل بیست و دو حرف است که در شش گروه نخست الفبای ابجدی گرد آمده است. این الفبا از طریق زبان های آرامی به عربی راه یافته است.[2]

این ترتیب الفبای عبری آرامی با الفبای انگلیسی هم در ترتیب قدری همانندی دارد: ابجد و abcd کلمن و KLMN قرشت و QRST.

حروف ابجد در روایات

در برخی روایات به جایگاه حروف ابجد به عنوان مقدمه کتابت اشاره شده است:

1. از امام رضا (ع) روایت شده است: اولین چیزی که خداوند خلق کرد تا نوشتن را برای مخلوق خود بیاموزد حروف معجم بود.[3]

2. از روسول خدا در مورد حروف ابجد سؤال شد آن حضرت فرمودند: تفسیر حروف ابجد را یاد بگیرید؛ چرا که همه شگفتی ها در آن است.[4]

حساب ابجد

در حساب ابجدی برای هریک از حروف ابجد به تریتیب یکی از اعداد اختصاص یافته است؛ حساب ابجدى از این قرار است:

الف 1 ب 2 ج 3 د 4 ه 5 و 6 ز 7 ح 8 ط 9 ى 10 ک 20 ل 30 م 40 ن 50 س 60 ع 70 ف 80 ص 90 ق 100 ر 200 ش 300 ت 400 ث 500 خ 600 ف 700 ض 800 ظ 900 غ 1000.

حساب ابجدى را حساب جمل هم مى‏گویند.[5]

برای مثال از طریق حساب ابجد می توان عدد منطبق بر هر کلمه ای را محاسبه کرد مثلاً کلمه علی (ع، ل، م) طبق حساب ابجدی این گونه محاسبه می شود:

ع70+ ل30+ ی10 = 110.

کاربرد حروف ابجد در علوم غریبه

در دوران های گذشته علم حروف و عدد، آمیختگی خاصی با هم داشته؛ از همین جهت است که طلسمات و حساب های نجومى و تقویمى و احکام نجوم را که بابلیان و مصریان وضع کرده‏اند به حروف ابجدى است و در علم اسطرلاب هم از ترتیبات ابجدى استفاده می شود.[6]

از دیدگاه بسیاری از حکمای قدیم، هر یک از حروف دارای خواص و آثار و کمالاتى هستند که این خواص به حسب انقسام به عناصر اربعه و تعلق به کواکب سبعه مختلف می شود و چنین گفته اند که حرف به منزله جسد است، و عدد به منزله روح.[7] یعنی برای مثال بین دو کلمه ای که دارای عدد واحدی هستند، ارتباط خاصی می توان تصور نمود. ضمن این که برای ترکیب دو کلمه می توان آنها را تبدیل به عدد نموده و عملیات خاصی با این اعداد انجام داد که مبنای اصلی بخش عمده ای از علوم غریبه بر همین رابطه بین حروف و اعداد استوار است.

علم الحروف در عرفان

علم الحروف در عرفان اسلامی جایگاه ویژه ای داشته و بسیاری از عرفا آثار مستقلی در این باب نوشته اند؛ از جمله محی الدین عربی چندین اثر مستقل در علم الحروف تألیف کرده که برخی از آنها عبارت اند از:

1. رساله الدر المکنون فى علم‏ الحروف، ‏2. رساله مفتاح الاسرار در علم جفر و حروف، 3. انشاء الدوائر،[8]

وی در رساله «رساله الدر المکنون فى علم‏ الحروف‏» در مورد این علم چنین آورده است:

«خداوند اسم اعظم را به آدم تعلیم نمود که همه کائنات در تسخیر این اسم بود، سپس علم الحروف بعد از وی به فرزندش شیث و بعد از آن به ادریس (ع) به ارث رسید؛ ادریس پیامبری مرسل بود و خداوند بر او سی کتاب (صحیفه) نازل کرد و ریاست علم الحروف و اسرار حکمت و اسرار اعداد و افلاک به او رسید و گفته شده است که او نخستین کسی بود که با قلم نوشت. و کتابی به نام «گنج اسرار» نوشت که تنکلو شاه بابلی و ثابت بن قرة حرانی بر آن کتاب شرحی نوشته اند. و چون (از طریق مکاشفه) بر زمان های گذشته وقوف یافتم از او (ادریس ع) در مورد این دو شرح پرسیدم گفت این دو شرح فقط ظاهرش قابل وقوف است و تا کنون سربه مهر باقی مانده، وی آنها را برایم گشود و اسراری شگفت را دیدم که جز مردان بزرگ از عرفا (افراد) بر آن وقوف نمی یابند. و علم الحروف بعد از ادریس به هرامسه مصر به ارث داده شد که چهل نفر بودند».[9]

وی در جای دیگری از این کتاب می نویسد: «امام علی (ع) وارث علم الحروف از رسول خدا (ص) بود، سپس امام حسین (ع)، سپس زین العابدین، سپس امام باقر و بعد امام صادق این علم را به ارث بردند و امام صادق کسی بود که در هفت سالگی در اعماق این دریا غواصی کرد و اسرار آن را گشود و او کسی است که در علم جفر و علم الحروف سخن گفت و به طور مخفی تألیف نمود و فرمود: علم ما کتابی است مسطور در صفحه ای گشوده شده ... و نزد ما است، جفر ابیض و جفر احمر و جفر اکبر و جفر اصغر که در آخر الزمان با امام محمد مهدی آشکار می شود و حق نهایی این علم را جز خود آن امام نمی داند».[10]

[1] سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 1، ص 27، انتشارات دانشگاه تهران.

[2] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ذیل حرف الف، ابجد، کتابخانه اینترنتی تبیان.

[3] «عن أبی الحسن علی بن موسى الرضا (ع) قال: إن أول ما حلق الله عزّ وجلّ لیعرف به خلقه الکتابة حروف المعجم»، مجلسی، بحار الانوار، ج 2، ص 31، موسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.

[4] «قال امیر المؤمنین (ع) سأل رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم: ما تفسیر ابجد؟ فقال: تعلموا تفسیر أبجد فإن فیه الاعاجیب کلها، ویل لعالم جهل تفسیره»، همان، ج 2، ص 317.

[5] فرهنگ معارف اسلامی، ج 1، ص 27.

[6] همان.

[7] الطهرانی، میرزا أبی الفضل، شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشور، ص 116، سایت : http://shiaonlinelibrary.com

[8] جمعی از نویسندگان، دومین یادنامه علامه طباطبائى‏، ص 45. مؤسسه مطالعاتى و تحقیقات فرهنگى‏.

[9] حسن زاده آملی، حسن، دروس هیئت، ج 2، ص 688، بوستان کتاب‏، قم، 1378ش.

[10] حسن زاده آملی، حسن، عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون‏، ص 778، امیر کبیر،تهران‏، 1385ش.

حروف ابجدى همان حروف تهجى (الف، با اند) که مطابق فصول خاص ترکیب یافته‏اند از این قرار: ابجد، هوز، حطى، کلمن، سعفص، قرشت، ثخذ، و ضظغ. برای هریک از این حروف عددی اختصاص یافته است به ترتیب زیر:

الف 1 ب 2 ج 3 د 4 ه 5 و 6 ز 7 ح 8 ط 9 ى 10 ک 20 ل 30 م 40 ن 50 س 60 ع 70 ف 80 ص 90 ق 100 ر 200 ش 300 ت 400 ث 500 خ 600 ف 700 ض 800 ظ 900 غ 1000.

از طریق حساب ابجد می توان عدد منطبق بر هر کلمه ای را محاسبه کرد مثلاً کلمه علی (ع ، ل، ی) طبق حساب ابجدی این گونه محاسبه می شود:

ع70+ ل30+ ی10 = 110.

حروف ابجد بر دو نوع صغیر و کبیر می باشد . به فرموده رسول خدا به امام علی یاد گرفتن ریاضی قرآن بر هر عالمی واجب گشت وای بر عالمی که علم ریاضی قرآن نداند برادران اهل 74 فرقه تازه امسال بعد از 1450 سال آمدند و از مکتب ولایت اهل بیت و ابجد را فرا گرفتند هر روز عده ای از آنان روی خط تشیع آمده و سئولات خود را می پرسند و جواب می گیرند ان شاء الله بخود آمده و شیعه شوند هدایتشان کامل شود319راه الهی الله 319 شهید 319 به ابجد شهید 319 اسلام واقعی 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319راه الهی الله 319 شهید 319 فلسفه دین 319 +66 الله =  385 فلسفه دین الله 385 شیعه 385   فلسفه دین 319 +لا اله الا الله46= 365 روز سال319 فلسفه دین 319 +26 علی +20 محمد = 46 = 365 روز سال 365+20 محمد = 385فلسفه دین الله 385شیعه385 دین ناب الله محمد علی 385به ابجدشهید الله 385 فلسفه دین الله 385 نماز مسلمان 319شهید  319 اسلام واقعی 319 نماز مسلمان 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319 فلسفه دین 319 +66 الله =  385 شیعه 385   فلسفه دین 319 +لا اله الا الله46= 365 روز سال فلسفه دین 319 +26 علی +20 محمد = 46 = 365 روز سال 365+20 محمد = 385فلسفه دین الله 385شیعه385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385 با قانون الهی دین الله 385 قانون اساسی الهی 385 فلسفه دین الله 385 زنده با دین بحق حسینی 385

ابجد صغیر :

(الف =1 )،(ب = 2 ) ، ( ج  = 3 ) ، ( د = 4 ) ، (ه = 5 ) ، ( و = 6 ) ، ( ز = 7 ) ، ( ح = 8 ) ، ( ط = 9 ) ، ( ی = 10 ) ، ( ک = 8 ) ، ( ل = 6 ) ، ( م = 4 ) ، ( ن = 2 ) ، ( س = ساقط ) ، ( ع = 10 ) ، ( ف = 8 ) ، ( ص = 6 ) ، ( ق = 4 ) ، ( ر = 8 ) ، ( ش = ساقط ) ، ( ت = 4 ) ، ( ث = 8 ) ، ( خ = ساقط ) ، ( ذ = 4 ) ، ( ض = 8 ) ، ( ظ = ساقط ) ، ( غ = 4 ) .

ابجد کبیر :

(الف =1 )،(ب = 2 ) ، ( ج  = 3 ) ، ( د = 4 ) ، (ه = 5 ) ، ( و = 6 ) ، ( ز = 7 ) ، ( ح = 8 ) ، ( ط = 9 ) ، ( ی = 10 ) ،( ک = 20 ) ،( ل =30 ) ، ( م = 40 ) ، ( ن = 50 ) ، ( س = 60 ) ، ( ع = 70 ) ، ( ف = 80 ) ، ( ص = 90 ) ، ( ق = 100 ) ، ( ر = 200 ) ، ( ش = 300 ) ، ( ت = 400 ) ، ( ث = 500 ) ، ( خ = 600 ) ، ( ذ = 700 ) ، ( ض = 800 ) ، ( ظ = 900 ) ، ( غ = 1000 ) .

باید به عرض برسانم که تنها حروف ابجد از جمله خواصی بسیار دارد ، که اکنون به طور خلاصه گفته می شود .

1-     هر گاه 28 حرف ابجد را در ورقع ای نوشته و بخواهد آنان را مسخر کند ، ورقه را در آب انداخته و آب را به خورد آنان دهد .

2-     می توان با 28 حرف ابجد دشمن را سرگردان کرد .

3-     می توان با 28 حرف ابجد دشمن را صدمه زد یا هلاک گردان .

4-     هر گاه 28 حرف را بر روی کاغذی نوشته وآن را در خاک دفن کنید به نیت آن غائب احضار گردد بحق تعالی غایب پیدا می گردد .

5-     به جهت محبت این حروف را نوشته بر روی کاغذی و آن را آب کشیده و آبرا بخورد مطلوب دهد بیقرار میگردد .

6-     هر گاه 28 حرف ابجد را بر روی کاغذ نوشته و آن را بر گردن طفل آویزان کند هرگز نترسد .

7-     هر گاه 28 حرف ابجد را بر روی کاغذ نوشته وکسی که طالب علم باشد ، کاغذ را آب کشیده بخورد ذهن او قوی گردد .

8-     هر گاه 28 حرف ابجد را بر روی کاغذ نوشته وآن را بر درختی کم ثمر ببندد ثمره آن زیاد می گردد .

هر گاه 28 حرف ابجد را بر روی کاغذ نوشته ودر چاهی که کم آب می باشد انداخته آب آن چاه زیاد می شود .

باید به عرض برسانم که هر سال 12 ماه دارد ، هر ماه را طالعی گفته اند ، در زمان حضرت سلیمان که هر انسانی روزگار او شبیه  یکی از این دوازده طالع می شود و آن 12 طالع به نام :

1 – حمل ، 2 – ثور ، 3 – جوزا ، 4 – سرطان ،  5 – اسد ، 6 – سنبله ، 7 – میزان ،

8 – عقرب ، 9 – قوس ، 10 – جدی ، 11 – دلو ، 12 – حوت ، میباشد .

هر گاه بخواهید طالع شخصی را پیدا کنید  :

باید نام و نام مادر او را به ابجد کبیر در آورده و با هم جمع کنید ، سپس حاصل جمع را تقسیم بر 12  کرده و باقیمانده طالع شخص می گردد .

توجه !

اگر زمانی باقیمانده صفر باشد باید نام تنها را تقسیم بر دوازده کنید و باقیمانده طالع آن شخص می شود .

و باید بدانید که فرق حروف ابجد با حروف فارسی این است که در حروف فارسی 32 حرف داریم اما در ابجد 28 حرف داریم و فرق آنها در 4 حرع ( گ- چ- پ- ژ ) میباشد و در هنگام استفاده از حروف ابجد در فارسی این حروف حذف می گردد .

مانند آقای هوشنگ بنت ژاله وقتی می خواهیم طالع آقای هوشنگ را حساب کنیم به طریق زیر عمل می کنیم ،

       ه        و        ش        ن       گ       بنت       ژ     ا      ل      ه

             5        6        300     50      خالی    بنت   خالی    1    30    5

      361                +                  36

جمع عدد هوشنگ به  عدد ابجد  کبیر می شود ،

50 + 300 + 6 + 5 = 361

جمع عدد ژاله به ابجد کبیر می شود ،

5 + 30 + 1 = 36

مجموع نام و نام مادر می شود ،

361 + 36 = 397

چون که  دوازده طالع در سال داریم تقسیم بر 12 می کنیم و باقیمانده از تقسیم طالع هوشنگ می شود ،

397تقسیم بر 12 نتیجه باقیمانده 1 می شود ، و طالع آن حمل میباشد .

هر گاه بخواهید حساب کنید که آیا آقای محمد   زاده  مریم با خانوم فاطمه    زاده  بتول

 می توانند ازدواج بکنند یا نه ؟ آیا ستاره این دو نفر با هم جفت هست یا نه ؟ و در آینده تا آخر با هم زندگی میکنند یا نه ؟

    اول نام ونام مادر هر دو را به ابجد کبیر در آورده و بعد جدا جدا حساب کرده و بعد تقسیم می کنیم .

لطفا به موارد زیر توجه کامل فرمایید ،

اول آقای  م   ح   م   د   زاده  م     ر     ی      م

           40 ،8 ،40 ،4      40 ، 200 ،10 ، 40

    خانم   ف    ا    ط    م    ه    زاد     ب     ت     و     ل

          80 ، 1 ، 9 ، 40 ، 5            2 ، 400 ،  6 ،  30 جمع عدد محمد 92 + جمع عدد مریم 290           438 + 135   

 573               +               382         

 955

مجموع چهار اسم بالا برابر است با :955

اکنون 955 را بر 5 تقسیم می کنیم ،

اگر باقیمانده تقسیم بالا 1  یا  3 یا  5  شود این دو به هم می رسند و ستاره آنها جفت می باشد وتا آخر با هم زندگی می کنند.

باقی مانده تقسیم بالا 5 می گردد که ستاره این دو نفر با هم جفت است وبه هم می رسند و موفق به ازدواج می شوند .

اگر باقیمانده تقسیم 2  یا  4  گردد این دو نفر به هم نمی رسند وستاره آنها جفت نمی باشد و تا آخر با هم زندگی نمی کنند .

توجه !

اگرزمانی  باقیمانده تقسیم صفر گردد معلوم میشود که یک طرف از خانواده طرفین با ازدواج موافق نمی باشند و ستاره آنها به طور قطعی جفت نمی باشد .

فایده بسیارمهم :

هر گاه دعا یا طلسم یا تعویضی آتشی برای خود یا کسی نوشتید باید توجه داشته باشید که در آن نامهای اسم اعظم خداوند بخشنده  مهربان  و هر نامی از خدا  و حروف ابجد نباشد چون آتش زدن این اسما حتما مورد غضب خداوند وموکلین و رجال الغیب خواهد شد .

فایده :

هرگز در شب تعویض ننویسید چرا که بعدأ در منزل خود موجب جنگ و نزاع می گردد و میل نوشتن و تصمیم گرفتن با خودتان می باشد .

خواص طبع ها :

1-     طبع آتشی همیشه زود عصبانی می شود و زود خاموش می گردد و کینه در دل نگه نمی دارد وهمیشه بدن او حرارت دارد وتشنه می باشد و زود جنگ شروع میکند .

2-     طبع خاکی همیشه متواضع و فروتن و ساکت می باشد و با حرمت وبا احترام با دیگران زندگی میکند .

3-     طبع بادی همیشه مغرور و تند خو میباشد و حرکات خود را پنهان از چشم دیگران انجام می دهد و بسیار زیرک  وکینه ای می باشد .

4-     طبع آبی همیشه مسرور شاد است و سه طبع بالا در وجودش ظاهر می گردد و همیشه از دست زبان به عذاب می افتد .

 الهی ای فلک هرگز نگردی اگر دور سرحیدر نگردی
الهی ای نفس بی مهر زهرا درون سینه رفتی برنگردی
****
بشكند دستي كه هتك حرمت اين خانه كرد
شيعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه كرد
حضرت زهرا (س) :
كسی كه عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد

یك مرد از اهل تسنن میخواهم كه پاسخ دهد!!!

بی غیرتی تا كجا؟؟این سنی ها همیشه میگوید كه شعیان به ناموس پیغمبر (عایشه) تهمت زنا میزنند آیا ما به ناموس رسول تهمت میزنیم یا شما؟؟

حالا تعصب را كنار بگذارید و مردانه و منصفانه قضاوت كنید كه آیا العیاذ بالله زبانم لال عایشه زنا كار بوده؟؟اگر بوده.....!!! و اگر نبوده چرا اهل تسنن به ناموس رسول اكرم تهمت زنا میزنند؟؟؟

سئوالی بی پاسخ از کسانی که هر روزه شیعه را مورد تاخت و تاز قرار میدهند و حکم به ارتداد شیعه میدهند که شیعه به ناموس رسول خدا اهانت میکند وچنین و چنان حال ببینید در معتبرترین و به اعتقاد اهل سنت صحیح ترین کتابشان که معتقدند هرچه در آن آمده مثل قرآن صحیح است!درمورد عایشه چه نوشته اند: مردانی که بر عایشه وارد میشدند و شب تا صبح پیش عایشه میماندند و سپس با حالت احتلام؟؟!!!خارج میشدند. حالا من یه مرد میخوام از اهل تسنن که جواب بده معنی این روایات چیه؟؟؟ اگه درسته که وای بر مسلمانان، باید برای غربت  رسول الله عزاداری کنیم که بیوه جوانش چنین میکرده وابروی رسول را برده و حرمت خانه اش را نگه نداشته و اگر نه دروغ است پس چرا تهمت میزنید به ناموس پیغمبر؟؟پس وقتی صحیحترین کتاب اهل سنت پر از دروغ است وای بحال بقیه کتابهایشان و از کجا معلوم که تمام اعتقاداتی که از این کتب گرفته اند دروغ نیست؟!!!

.  همه چیز سند- مدرك-روایت با آدرس دقیق.. از شیر مرغ تا جون آدمیزاد در لینك دانلود زیر ثابت میشود آیا مردی پیدا میشود پاسخ دهد؟؟منتظر ان مرد هستم)

سوال اول:عایشه ، با چه کسی جنگ کرد ؟
چرا عایشه در مقابل امیرمؤمنان اعلان جنگ کرد و لشکر کشید؟
چرا در حالی که از رسول خدا صلّی الله علیه و آله صراحتا و به دفعات صادر شده که فرمودند: «من جنگ می کنم با آن کس که با علی جنگ کند.»
آیا وی از جنگ و محاربه با رسول خدا  صلّی الله علیه و آله حذر نداشت؟
 
محاربه با امیرالمؤمنین، محاربه با رسول خداست
المستدرک - الحاکم النیسابوری - ج 3 - ص 149 (و مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 2 - ص 442 و المعجم الکبیر - الطبرانی - ج 3 - ص 40 و کنز العمال - المتقی الهندی - ج 12 - ص 97، ح 34164 )

 ( أخبرنا ) أحمد بن جعفر القطیعی ثنا عبد الله بن أحمد بن حنبل حدثنی أبی ثنا تلید بن سلیمان ثنا أبو الجحاف عن أبی حازم عن أبی هریرة رضی الله عنه قال نظر النبی صلى الله علیه وآله إلى علی وفاطمة والحسن والحسین فقال انا حرب لمن حاربکم وسلم لمن سالمکم * هذا حدیث حسن من حدیث أبی عبد الله أحمد بن حنبل عن تلید بن سلیمان فانى لم أجد له روایة غیرها *
المعجم الأوسط - الطبرانی - ج 3 - ص 179( و المعجم الصغیر - الطبرانی - ج 2 - ص 3 و أسد الغابة - ابن الأثیر - ج 3 - ص 11)

  حدثنا إبراهیم قال حدثنا محمد بن الاستثناء قال حدثنی حسین بن الحسن الأشقر عن عبید الله بن موسى عن أبی مضاء وکان رجل صدق عن إبراهیم بن عبد الرحمن بن صبیح مولى أم سلمة عن جده ( 161 أ ) صبیح قال ( کنت بباب رسول الله صلى الله علیه وسلم فجاء علی وفاطمة والحسن والحسین فجلسوا ناحیة فخرج رسول الله صلى الله علیه وسلم إلینا فقال إنکم على خیر خیر وعلیه کساء خیبری فجللهم به وقال أنا حرب لمن حاربکم سلم لمن سالمکم )
تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 14 - ص 157:

وأخبرنا أبو محمد بن طاوس أنا أبو الغنائم بن أبی عثمان أنا عبد الله بن عبید الله بن یحیى قالا أنا أبو عبد الله المحاملی نا عبد الأعلى بن واصل نا الحسین بن الحسن الأنصاری یعرف بالقری نا علی بن هاشم عن أبیه عن أبی الجحاف عن مسلم بن صبیح عن زید بن أرقم قال حنا رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) فی مرضه الذی قبض فیه على علی وفاطمة وحسن وحسین فقال أنا حرب لمن حاربکم وسلم لمن سالمکم

سوال دوم :قضییه ندامت ابوبکردر هنگام مرگ چیست ؟

آیا درست است که در روایات اهل سنت وارد شده است که ابی بکر در هنگام احتضار و اواخر عمر خود ، از انجام چند کار احساس پشیمانی و ندامت کرد و آرزو می کرد که ایکاش این کارها را انجام نمیداد ؟
یکی از این کارها ، حمله به خانه وحی بود.
 
بنا به نقل طبری ( محمد بن جریر ) در تاریخ الامم و الملوک ( مشهور به تاریخ طبری ) ج2 ص 619 ( چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات – بیروت – لبنان – سنه 1403 ه ق ) :
" قال أبو بکر رضی الله تعالی عنه أجل إنی لا آسی علی شئ من الدنیا إلا علی ثلاث فعلتهن وددت أنی ترکتهن وثلاث ترکتهن وددت أنی فعلتهن وثلاث وددت أنی سألت عنهن رسول الله صلی الله علیه وسلم فأما الثلاث اللاتی وددت أنی ترکتهن فوددت أنی لم أکشف بیت فاطمة عن شئ وإن کانوا قد غلقوه علی الحرب ووددت إنی لم أکن حرقت الفجاءة السلمی وأنی کنت قتلته سریحا أو خلیته نجیحا ووددت أنی یوم سقیفة بنی ساعدة کنت قذفت الامر فی عنق أحد الرجلین عمر وأبا عبیدة فکان أحدهما أمیرا وکنت وزیرا .... "
ابوبکر می گوید که ایکاش 3 کار را ترک می کردم و انجام نمیدادم
1- ایکاش به خانه فاطمه (سلام الله علیها ) کاری نداشتم و آن را نمی گشودم ، اگر چه با اعلان جنگ آن را بر من بسته بودند .
2- ایکاش ( فجائه سلمی ) را می کشتم و یا آزادش می کردم ولی او را به آتش نمیسوزاندم
3- و ایکاش در روز سقیفه ، کار را بر عهده یکی از آن دو مرد ، عمر بن خطاب و ابوعبیده جراح ، می گذاشتم تا او امیر میشد و من وزیر می شدم.
منابع زیادی از اهل سنت ، گواه بر صادر شدن این جملات از ابی بکر می باشند.منابع زیر ( با اختلاف کمی در الفاظ ) بیانگر این ندامت از قول ابوبکر می باشند:
السقیفة وفدک - الجوهری - ص 43 و  ص75/شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 2 - ص 46 -47/ شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 6 - ص 51/شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 20 – ص24/تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 30 - ص 418 – 419 – 420 – 421 – 422 - 423/میزان الاعتدال - الذهبی - ج 3 - ص 108 – 109/لسان المیزان - ابن حجر - ج 4 - ص 188 – 189/العقد الفرید - ابن عبد ربه -  ج 4 -  ص250  یا  ج4 -  ص 90 ( چاپهای دیگر )/الامامة والسیاسة - ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الزینی - ج 1 - ص 24الامامة والسیاسة - ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الشیری - ج 1 - ص 36/تاریخ الیعقوبی - الیعقوبی - ج 2 - ص 137/تاریخ الإسلام - الذهبی - ج 3 - ص 117 - 118/المعجم الکبیر - الطبرانی - ج 1 - ص 62/الأحادیث المختارة - ابی عبد الله الحنبلی -  ج 1 - ص 87/( وی راجع به این روایت می گوید : و هذا حدیث حسن عن ابی بکر ... یعنی حدیث فوق از قول ابی بکر درست است . )/کنز العمال - المتقی الهندی - ج 5 - ص 631 – 633/الاموال -  ابو عبید -  ج1 -  ص 304/مروج الذهب – المسعودی - ج2 -  ص 301 –

سوال سوم:مستی از ظرف عمر ، حد نیز به دست عمر؟!

حکایت می کنند روزی از نوشیدنی که برای شخص خلیفه ی دوّم فراهم ‌آورده ‌بودند، فردی بنوشید و از قضا مست و دست‌افشان شد. خلیفه آن بینوای مدهوش را بدید و حد بر او روا دانست.(1)

باری، اگر آن مرد به سکر این نوشیدنی جهالت داشت که بر او حدّی نباشد.

و امّا اگر به جهت تأسّی بر حضرت خلیفه، کرد آن‌چه کرد

آیا خلیفه، فرد مناسبی برای اجرای این حدود است؟

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- المصنف - ابن أبی شیبة الکوفی - ج 6 - ص 502

( 2 ) حدثنا أبو بکر قال حدثنا ابن مسهر عن الشیبانی عن حسان بن مخارق قال : بلغنی أن عمر بن الخطاب سائر رجلا فی سفر وکان صائما ، فلما أفطر أهوى إلى قربة لعمر معلقة فیها نبیذ قد خضخضها البعیر ، فشرب منها فسکر ، فضربه عمر الحد ، فقال له : إنما شربت من قربتک ، فقال له عمر : إنما جلدناک لسکرک .

معرفة السنن والآثار - البیهقی - ج 6 - ص 442

قال أحمد : وهذا الحدیث رواه الأعمش تارة عن أبی إسحاق عن عامر الشعبی عن سعید بن ذی لعوة وتارة عن أبی إسحاق عن سعید بن ذی جدان وابن ذی لعوة أن رجلا أتى سطیحة لعمر فشرب منها فسکر فأتى به عمر فاعتذر إلیه وقال إنما شربت من سطیحک فقال عمر : إنما أضربک على السکر فضربه عمر . ومن لا ینصف یحتج بروایة سعید بن ذی لعوة على ما قدمنا ذکره عن عمر وغیره .


سوال سوم:آیا اجماع در سقیفه برای خلافت ابوبکر به وجود آمد ؟

 

اهل سنت می گویند که ملاک در تعیین خلیفه اجماع مردم است (1) و چون مردم در انتخاب ابوبکر اجماع کردند لذا ابوبکر به عنوان خلیفه تعیین شد.در خلافت ابوبکر اجماع حاصل نشد.آنچه از تواریخ به دست می آید ، و مورد اتفاق همه مورخین و محدثین است ،این است که هیچ گونه اتفاق آرایی در مورد بیعت ابوبکر حاصل نشده است،گروه زیادی از بیعت تخلف ورزیدند، و این گروه افرادی عادی نبودند، بلکه همه جزو شخصیت های بارز علمی، و مردان شایسته ای بودند همچون بنی هاشم،
و بنو زهره و بنو امیه(2) . در اینجا فقط کوتاهی از گفتار ابن ابی الحدید معتزلی حنفی مذهب را ذکر می نماییم که در این باره میگوید :
(( عمر کسی است که برای ابوبکر از مردم بیعت گرفت، و مخالفین را سرکوب نمود و او بود که شمشیر زبیر را هنگامی که شمشیر کشید تا حمله نماید، شکست و با دست به سینه مقداد کوبید، و سعد بن عباده را زیر دست و پا له کرد، و گفت : او را بکشید، خداوند او را بکشد، او بود که بینی حباب بن منذر را به خاک مالید، و او بود که افرادی را که به خانه فاطمه سلام الله پناه برده بودند به قتل و آتش زدن تهدید نمود، و آنها را از خانه فاطمه سلام الله بیرون کشید و اگر او نمی بود، خلافت برای ابوبکر صورت نمی گرفت.))(3)
و نیز شاید از شرایط اجماع باشد که علی علیه السلام را به زور به مسجد برده و او را وادار به بیعت نمودند، و آنگاه که امتناع ورزید، او را به قتل تهدید کردند؟!! که حضرت فرمودند :
(( و اذا تقتلون عبدالله و اخا رسوله ))(4)
(( در این صورت بنده خدا ، و برادر رسول خدا را می کشید))
و عمر در جواب گفت :
(( اما عبدالله فنعم، و اما اخا رسوله؛ فلا))(5)
(( اینکه گفتی بنده خدا، پس آری تو بنده خدا هستی، و اما اینکه گفتی برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله ، هرگز)) آیا چنین بیعتی از سوی اهل ( حل و عقد) را در چنان شرایطی ، می توان اجماع نامید؟ تازه کدام اهل ( حل و عقد)؟؟به گفته نویسنده معاصر مصری، دکتر احمد محمود صبحی:
(( اهل ( حل و عقد) چه کسانی بودند؟ آنانی که خود محور اختلاف و نزاع بودند..... آنان معتقد بودند که هر یک برای خلافت شایسته تر از دیگری است، طلحه در تعیین عمر از سوی ابابکر، اعتراض می کند، تمایلات شخصی در شورای خلافت که از سوی عمر تعیین شده، نقش اصلی را ایفا می کند، برخی از آنان به کینه توزی توجه نموده ، و بعضی دیگر جانب داماد خود را می گیرد. شروط تهدید آمیز عمر روشن می سازد که او خود نیز از درگیری آنان بی اطلاع نبوده است .

پی نوشت:
1- شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 1 ، ص 215
2- صحیح مسلم، ج5، ص 152. صحیح بخاری، ج 5، ص 82،
3- شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 1 ، ص 174
4- الامامه و السیاسه ، ابن قتیبه، ص 13
5- نظریه الامه لدی الشیعه الانثی عشریه ،  ص 100-

چهارم:زاویه‌ای بسیار بسته از زندگی خلیفه دوم ...

علمای اهل سنت در کتب معتبرشان می نویسند :جناب عمربن‌خطاب از زمان جاهلیت علاقه شدیدی به شرب خمر داشته و با وجود این که آیات الهی در موضوع نهی از شرب مسکرات - به نقل‌هایی - در شأن وی نازل‌ می‌گردد و با وجود این که وی علنا اعلام ‌می‌کند که این پایان نوشیدن اوست (1)... با این حال او نمی‌تواند این عادت دیرینه خود را ترک‌ کند
و آن‌چه بسیار گزارش‌ شده اهتمام بی‌نظیرش به نوشیدن مسکرات است (2)که حتّی پیمانه لحظات احتضار او را نیز پر می‌کند و به نقل‌های تاریخی نبیذ همان نوشیدنی است که جناب خلیفه در بستر مرگ آن را می‌طلبد و می‌نوشد تا آن‌جا که از محل جراحت‌اش سرریز می‌شود (3)...
این زاویه‌ای بسیار بسته از زندگی فردی است که دوّمین خلیفه مسلمین پس از رسول خداست. از همین زاویه آیا او با کسی که در دامان رسول خدا صلّی الله علیه و آله پرورش یافته و خود را به نجاسات دوران جاهلی هرگز و هرگز نیالوده، می‌تواند برابری ‌کند؟


1ـ سنن النسائی - النسائی - ج 8 - ص 286 – 287و سنن الترمذی - الترمذی - ج 4 - ص 319 – 320، ح5042 ، مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 1 - ص 53
قال أنبأنا الإمام أبو عبد الرحمن أحمد بن شعیب النسائی رحمه الله تعالى قال أنبأنا أبو داود قال حدثنا عبید الله ابن موسى قال أنبأنا إسرائیل عن أبی إسحاق عن أبی میسرة عن عمر رضی الله عنه قال لما نزل تحریم الخمر قال عمر اللهم بین لنا فی الخمر بیانا شافیا فنزلت الآیة التی فی البقرة ‹ صفحه 287 › فدعى عمر فقرئت علیه فقال عمر اللهم بین لنا فی الخمر بیانا شافیا فنزلت الآیة التی فی النساء یا أیها الذین آمنوا لا تقربوا الصلاة وأنتم سکارى فکان منادى رسول الله صلى الله علیه وسلم إذا أقام الصلاة نادى لا تقربوا الصلاة وأنتم سکارى فدعى عمر فقرئت علیه فقال اللهم بین لنا فی الخمر بیانا شافیا فنزلت الآیة التی فی المائدة فدعى عمر فقرئت علیه فلما بلغ فهل أنتم منتهون قال عمر رضی الله عنه انتهینا انتهینا
2ـ المصنف - ابن أبی شیبة الکوفی - ج 6 - ص 502
( 2 ) حدثنا أبو بکر قال حدثنا ابن مسهر عن الشیبانی عن حسان بن مخارق قال : بلغنی أن عمر بن الخطاب سائر رجلا فی سفر وکان صائما ، فلما أفطر أهوى إلى قربة لعمر معلقة فیها نبیذ قد خضخضها البعیر ، فشرب منها فسکر ، فضربه عمر الحد ، فقال له : إنما شربت من قربتک ، فقال له عمر : إنما جلدناک لسکرک .
کتاب الموطأ - الإمام مالک - ج 2 - ص 894
21 - وحدثنی عن مالک ، عن یحیى بن سعید ، عن عبد الرحمن بن القاسم ، أن أسلم مولى عمر بن الخطاب أخبره ، أنه زار عبد الله بن عیاش المخزومی فرأى عنده نبیذا وهو بطریق مکة . فقال له أسلم : إن هذا الشراب یحبه عمر بن الخطاب . فحمل عبد الله بن عیاش قدحا عظیما . فجاء به إلى عمر بن الخطاب فوضعه فی یدیه . فقربه عمر إلى فیه ثم رفع رأسه . فقال عمر : إن هذا لشراب طیب . فشرب منه . ثم ناوله رجلا عن یمینه . فلما أدبر عبد الله ، ناداه عمر بن الخطاب فقال : أأنت القائل لمکة خیر من المدینة ؟ فقال عبد الله : فقلت هی حرم الله وأمنه وفیها بیته . فقال عمر : لا أقول فی بیت الله ولا فی حرمه شیئا . ثم قال عمر : أأنت القائل لمکة خیر من المدینة ؟ قال : فقلت هی حرم الله وأمنه وفیها بیته . فقال عمر : لا أقول فی حرم الله ولا فی بیته شیئا . ثم انصرف .
3ـ الطبقات الکبرى - محمد بن سعد - ج 3 - ص 354، تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 44 - ص 430
قال أخبرنا محمد بن عبید والفضل بن دکین قالا أخبرنا هارون ابن أبی إبراهیم عن عبد الله بن عبید بن عمیر أن عمر بن الخطاب لما طعن قال له الناس یا أمیر المؤمنین لو شربت شربة فقال أسقونی نبیذا وکان من أحب الشراب إلیه قال فخرج النبیذ من جرحه مع صدید الدم
پنجم :میوه را ضایع نمودند!

یکی از  دلایلی که از سوی مهاجرین- این کاندیداهای خلافت- برای کسب منصب جانشینی در سقیفه اقامه شد، از این قرار بود که ایشان خطاب به انصار چنین گفتند:
«ما دوستان پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله و خویشان وی هستیم» بدین ترتیب مهاجرین با برشمردن مستندات خود، حقَ جانشینی را از آن خود می‌دانند و معتقد هستند که جر ظالم در آن با ایشان منازعه ‌نکند.(1)
حال آیا در آن جمع، مردی نبود که از روی انصاف برآید:
ای خویشان رسول خدا و دوستان او! ای کسانی که دعوی خویشی و دوستی رسول خدا را دارید! آیا این از ویژگی های دوست و خویش است که جنازه ی  خویش و دوست خود را رها کند(3) و بیاید در مورد کسب مقاماتی که وی داشت به چه بد شکلی منازعه و جنگ و دعوا کند(4)؟
... اگر این حق، از آن خویش و دوست اوست؛ پس کجایند بنی هاشم؟ چرا این جا اثری از بنی هاشم نیست؟ این جا چرا جای پسرعمو و دامادش نیست؟ چرا همان کسی که به اتّفاق تمام فرق اسلامی عقد اخوّت(5) میان او و رسول خدا بسته شد ... این جا نیست؟!
و اینک جای چه سخنی بلیغ تر از این سخن مولای غریب که این گ
 
 
 
 
 
 
 
 
 
ونه شکواییه می سراید:
احتجّوا بالشّجرة و اضاعوا الثّمرة(2)
به درخت احتجاج کردند، در حالی که میوه اش را ضایع نمودند.

بیشتر بخوانید در:
آیا همه ی مسلمین موظف به رعایت آیه 23 سوره شوری نیستند؟
رفتن به سقیفه امّا مخفیانه!

1_ تاریخ طبری، ج 2، ص 457: فبدأ أبو بکر فحمد الله وأثنى علیه ثم قال ... فخص الله المهاجرین الأولین من قومه بتصدیقه والایمان به والمؤاساة له والصبر معه على شدة أذى قومهم لهم وتکذیبهم إیاهم وکل الناس لهم مخالف زار علیهم فلم یستوحشوا لقلة عددهم وشنف الناس لهم وإجماع قومهم علیهم فهم أول من عبد الله فی الأرض وآمن بالله وبالرسول وهم أولیاؤه وعشیرته وأحق الناس بهذا الامر من بعده ولا ینازعهم ذلک إلا ظالم
2_ نهج البلاغه، خطبه 67
3_ تاریخ طبری،ج 2، ص 456
4_ ر.ک به: انتخاب خلیفه رسول خدا به شیوه جاهلی
5_ به سند امیرمؤمنان علی علیه‌السّلام: مسند أبی یعلى - أبو یعلى الموصلی - ج 1 - ص 402 – 403، کنز العمال - المتقی الهندی - ج 13 - ص 140و150،تاریخ بغداد - الخطیب البغدادی - ج 12 - ص 263، الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 136 – 137/به سند سیدالشهداء سلام‌الله‌علیها: الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 410 – 411،الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 441 – 442/به سند صادق آل‌محمّد صلوات‌الله‌علیه: الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 754 – 755/ به سند امام علی‌بن‌موسی الرضا علیهماالسّلام:الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 116/به سند جابربن‌عبدالله: الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 186 – 187/به سند ابن‌عبّاس: مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 1 - ص 230و مجمع الزوائد - الهیثمی - ج 4 - ص 323 – 324و المصنف - ابن أبی شیبة الکوفی - ج 7 - ص 507و مسند أبی یعلى - أبو یعلى الموصلی - ج 4 - ص 266 – 267و الاستیعاب - ابن عبد البر - ج 3 - ص 1098و کنز العمال - المتقی الهندی - ج 13 - ص 109، الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 433 – 434/به سند امّ‌سلمه: شواهد التنزیل - الحاکم الحسکانی - ج 2 - ص 150/به سند ابن‌عمر: سنن الترمذی - الترمذی - ج 5 - ص 300و کنز العمال - المتقی الهندی - ج 11 - ص 598، المستدرک - الحاکم النیسابوری - ج 3 - ص 14،المعجم الکبیر - الطبرانی - ج 12 - ص 321و مجمع الزوائد - الهیثمی - ج 9 - ص 121 – 122، کنز العمال - المتقی الهندی - ج 11 - ص 610 – 611/ به سند مخدوج‌بن‌زید: الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 402
به ابجد با بدذات ترین نامرد دین 1433-1202 سه خلیفه = 310 عمر  مکر منافقین کور دل 851-541 عمر ابوبکر= 310 عمر
تنها کافر دینی 851-541 عمر ابوبکر= 310 عمر 310
ابوبکر دوسال خلافت نکرده خارو ذلیل از دنیا رفت تمام ناحقها دو سال نشده به درک واصل میشوند قاتلان امام حسین دوسال نشده همه به دست مختار به درک واصل شدند گره های کور اهل دین 541 فتنه ها 541 عمرابوبکر541 دشمنه اسلامی541 اهله شر541 آفت کلی541 عداوتین 541 قاتلی 541 مرگ کافر541 عمر ابوبکر541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 مرگ کافر 541 عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی541 فتنه ها541 عمر ابوبکر541

 مقصر 430 - 60 پلیدیها =شیطان  370-60 پلیدیها = 310 عمر از شیطان پلیدتر بوده  ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541یعنی 1+4+5= 10 اصلا به فروع دین عمل نکردند خر به ابجد خر 800 - 430 مقصر = 370 شیطان در سوار شدن به کشتی نوح شیطان گشت یک خر گیر آورد وسط پای خر دیدی یک چیز سیاه شکل عمر هست روسیا کره خر با این ترفند وارد کشتی شد 370 شیطان 370-60 پلیدیها=310 عمر از شیطان پلیدتر بوده و هم خرتر از شیطان عمر است به ابجد  خر به ابجد خر 800- 430 مقصر = 370 شیطان
بر كوران لعنت بركتمان كنندگان حق لعنت بر تهمت زنان به ناموس پیغمبر لعنت
منافق کفر به کسی میگویند که ۳۰ جزء قرآن را قبول ندارد به ابجد کفر منافق ۵۷۱ - ۳۰ جزء قرآن = ۵۴۱ ابجد ابوبکر و عمر ۵۴۱ مرگ کافر ۵۴۱ فلاکتی ۵۴۱ ابجد عمر و ابوبکر 541 فلاکتی 541قاتلی 541 مرگ کافر 541 ابجد عمر و ابوبکر 541 فلاکتی 541قاتلی 541 مرگ کافر 541عید غدیر به ابجد ۱۲۱۴منهای ۱۲۰۲ ابجد ابوبکر و عمر و عثمان =۱۲حق۱۲اسلام ۱۲حکم خدا ۶۷۳ +۵۴۱ ابجد ابوبکر و عمر=غدیر ۱۲۱۴- ابجد سه خلیفه ۱۲۰۲= حق ۱۲ اسلام ۱۲ قلب ۱۲ جانها ۱۲ ساعت ۱۲ بماه ۱۲ حم۱۲به ابجد مردان شیطان ۶۱۵-۵۴۱ عمر و ابوبکر ۵۴۱مرگ کافر=فلاکتی۵۴۱ = ۷۴ ابجد صغیرسه خلیفه باعث ۷۴ فرقه شدن دین اسلام شدند74 و الشجرتها الملعونه74 به ابجد نقض اسلامی۱۰۹۲+ ۱۱۰ علی = ۱۲۰۲ ابجد ابوبکر و عمر و عثمان ۱۲۰۲حکم اسلام را نقض نمودندو عهد شکن شدندبعد از غدیر این سه خلیفه کافر شدند کسیکه عهد خود را بشکند کافر میشود به ابجد با دشمن ها اهل بیت 851-541=310عمر310 گمراه دین 310حرامیان 310جهل عرب310 اباجهل در دین 310 به ابجد بدعت کنندگان651-110دین الهی=541عمر ابوبکر541فتنه ها541اهله شر541دشمنه اسلامی541 عمرابوبکر 541فتنه ها541دشمنه اسلامی541مکافات541آفت کلی541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 دشمنه اسلامی 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541

در برخی روایات به جایگاه حروف ابجد به عنوان مقدمه کتابت اشاره شده است:

1. از امام رضا (ع) روایت شده است: اولین چیزی که خداوند خلق کرد تا نوشتن را برای مخلوق خود بیاموزد حروف معجم بود.[3]

2. از روسول خدا در مورد حروف ابجد سؤال شد آن حضرت فرمودند: تفسیر حروف ابجد را یاد بگیرید؛ چرا که همه شگفتی ها در آن است.[4]

حساب ابجد

در حساب ابجدی برای هریک از حروف ابجد به تریتیب یکی از اعداد اختصاص یافته است؛ حساب ابجدى از این قرار است:

الف 1 ب 2 ج 3 د 4 ه 5 و 6 ز 7 ح 8 ط 9 ى 10 ک 20 ل 30 م 40 ن 50 س 60 ع 70 ف 80 ص 90 ق 100 ر 200 ش 300 ت 400 ث 500 خ 600 ف 700 ض 800 ظ 900 غ 1000.

حساب ابجدى را حساب جمل هم مى‏گویند.[5]

برای مثال از طریق حساب ابجد می توان عدد منطبق بر هر کلمه ای را محاسبه کرد مثلاً کلمه علی (ع، ل، م) طبق حساب ابجدی این گونه محاسبه می شود:

ع70+ ل30+ ی10 = 110.

کاربرد حروف ابجد در علوم غریبه

در دوران های گذشته علم حروف و عدد، آمیختگی خاصی با هم داشته؛ از همین جهت است که طلسمات و حساب های نجومى و تقویمى و احکام نجوم را که بابلیان و مصریان وضع کرده‏اند به حروف ابجدى است و در علم اسطرلاب هم از ترتیبات ابجدى استفاده می شود.[6]

از دیدگاه بسیاری از حکمای قدیم، هر یک از حروف دارای خواص و آثار و کمالاتى هستند که این خواص به حسب انقسام به عناصر اربعه و تعلق به کواکب سبعه مختلف می شود و چنین گفته اند که حرف به منزله جسد است، و عدد به منزله روح.[7] یعنی برای مثال بین دو کلمه ای که دارای عدد واحدی هستند، ارتباط خاصی می توان تصور نمود. ضمن این که برای ترکیب دو کلمه می توان آنها را تبدیل به عدد نموده و عملیات خاصی با این اعداد انجام داد که مبنای اصلی بخش عمده ای از علوم غریبه بر همین رابطه بین حروف و اعداد استوار است.

علم الحروف در عرفان

علم الحروف در عرفان اسلامی جایگاه ویژه ای داشته و بسیاری از عرفا آثار مستقلی در این باب نوشته اند؛ از جمله محی الدین عربی چندین اثر مستقل در علم الحروف تألیف کرده که برخی از آنها عبارت اند از:

1. رساله الدر المکنون فى علم‏ الحروف، ‏2. رساله مفتاح الاسرار در علم جفر و حروف، 3. انشاء الدوائر،[8]

وی در رساله «رساله الدر المکنون فى علم‏ الحروف‏» در مورد این علم چنین آورده است:

«خداوند اسم اعظم را به آدم تعلیم نمود که همه کائنات در تسخیر این اسم بود، سپس علم الحروف بعد از وی به فرزندش شیث و بعد از آن به ادریس (ع) به ارث رسید؛ ادریس پیامبری مرسل بود و خداوند بر او سی کتاب (صحیفه) نازل کرد و ریاست علم الحروف و اسرار حکمت و اسرار اعداد و افلاک به او رسید و گفته شده است که او نخستین کسی بود که با قلم نوشت. و کتابی به نام «گنج اسرار» نوشت که تنکلو شاه بابلی و ثابت بن قرة حرانی بر آن کتاب شرحی نوشته اند. و چون (از طریق مکاشفه) بر زمان های گذشته وقوف یافتم از او (ادریس ع) در مورد این دو شرح پرسیدم گفت این دو شرح فقط ظاهرش قابل وقوف است و تا کنون سربه مهر باقی مانده، وی آنها را برایم گشود و اسراری شگفت را دیدم که جز مردان بزرگ از عرفا (افراد) بر آن وقوف نمی یابند. و علم الحروف بعد از ادریس به هرامسه مصر به ارث داده شد که چهل نفر بودند».[9]

وی در جای دیگری از این کتاب می نویسد: «امام علی (ع) وارث علم الحروف از رسول خدا (ص) بود، سپس امام حسین (ع)، سپس زین العابدین، سپس امام باقر و بعد امام صادق این علم را به ارث بردند و امام صادق کسی بود که در هفت سالگی در اعماق این دریا غواصی کرد و اسرار آن را گشود و او کسی است که در علم جفر و علم الحروف سخن گفت و به طور مخفی تألیف نمود و فرمود: علم ما کتابی است مسطور در صفحه ای گشوده شده ... و نزد ما است، جفر ابیض و جفر احمر و جفر اکبر و جفر اصغر که در آخر الزمان با امام محمد مهدی آشکار می شود و حق نهایی این علم را جز خود آن امام نمی داند».[10]

 

[1] سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 1، ص 27، انتشارات دانشگاه تهران.

[2] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ذیل حرف الف، ابجد، کتابخانه اینترنتی تبیان.

[3] «عن أبی الحسن علی بن موسى الرضا (ع) قال: إن أول ما حلق الله عزّ وجلّ لیعرف به خلقه الکتابة حروف المعجم»، مجلسی، بحار الانوار، ج 2، ص 31، موسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.

[4] «قال امیر المؤمنین (ع) سأل رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم: ما تفسیر ابجد؟ فقال: تعلموا تفسیر أبجد فإن فیه الاعاجیب کلها، ویل لعالم جهل تفسیره»، همان، ج 2، ص 317.

[5] فرهنگ معارف اسلامی، ج 1، ص 27.

[6] همان.

[7] الطهرانی، میرزا أبی الفضل، شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشور، ص 116،

[8] جمعی از نویسندگان، دومین یادنامه علامه طباطبائى‏، ص 45. مؤسسه مطالعاتى و تحقیقات فرهنگى‏.

[9] حسن زاده آملی، حسن، دروس هیئت، ج 2، ص 688، بوستان کتاب‏، قم، 1378ش.

[10] حسن زاده آملی، حسن، عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون‏، ص 778، امیر کبیر،تهران‏، 1385ش.

تصویر عدد در آینه ی ادبیات, عرفان, روان شناسی, قرآن واحادیث, علوم غریبه,علم نجوم, جفر, طب اسلامی, جغرافیا, موسیقی, هنر, سینما و... بسیاری از علوم دیگر تصویری رمزی, تمثیلی و آرمانی و بسیار زیباست که اگر مو شکافانه و عمیق و دقیق به آن پرداخته شود فلسفه ی این علوم بسی آسان تر کشف خواهد شد و روشن می گردد که اعداد در زندگی اهمیت بسزایی دارند. اعداد به شکل فرماول هایی خاص در علوم, به منزله ی تعیین کننده ی زمان روی دادن وقایعی در تاریخ, در قالب خطوط و اشکال در هندسه, به صورت فواصلی که نشان دهنده ی ضرب آهنگ های مختلف موسیقی است یا بنا به فراوانی و نوعشان در اقتصاد به کار می روند. در علوم اسلامی, قرآن, حدیث به کار می روند و برخی از آن ها مانند هفت و چهل دارای تقدیس هستند. برای تعیین نام فرزند, آگاهی های شغلی و تاریخ ازدواج از علم اعداد استفاده می کنند به گونه ای که علمی به نام علم اعداد یا به وجود آمده است که به معانی رمزی, تمثیلی و نمادین اعداد می پردازد. در روان شناسی, روش و ریتم چرخه ی خاص خود را با اعداد در جدول های خاص مشخص می کنند و هر شخصیتی عدد ویژه ای دارد مثلا" اگر روز تولد کسی بیست و پنجم ماه باشد دو و پنج را با هم جمع می کنند و عدد شخصیت فرد را تعیین می کنند ( هفت) سپس ویژگی های مثبت و منفی فرد را با توجه به عدد مربوط به وی بررسی می کنند. عدد و ترکیبات و مفاهیم و ضرایب عددی کار بردی وسیع در تمام امور روزمره ی بشر و علوم و فنون عصر دارند و آن چه آگاهی ها و نیازهای روزمره ی ما را اشباع کرده است چیزی جز عدد نیست. در باورهای خرافی و اعتقادات عامیانه عدد جایگاه ویژه ای دارد. عدد و تکامل مفهوم آن در میان فلاسفه, منطقیون, ریاضیون, ادبا, صرفیون و نحویون موضوع مباحث شگفت انگیزی بوده است. در پیشرفت های صنعتی گسترش شیوه های آماری, ظهور عالم الکترونیکی و فیزیک هسته ای و بالاتر از همه رایانه ها نقش عدد بیش از حد تصور بوده است. خجستگی و گجستگی ( سعد و نحس) اعداد و نقش عدد در معتقدات و سنت ها از قدیم الایام مورد نظر بوده است و در فرک بشر پیدا شده است. در تاریخچه ی علم اعداد عدد پرستی نیز بحث جالبی است. طالع بینی و ستاره شناسی خرافی بر علم هیئت راستین تقدم داشته و شیمی حقیقی آلی و دارویی امروزی, از راه کیمیاگری قرن های گذشته رشد کرده که بقایای آن به شکل دیگری که همان فال بینی و طالع شناسی و طلسمات و جاده های عددی و اعتقاد به شماره های خاص بوده است.

علم اعداد یا عدد شناسی علمی است که به مطالعه معانی نهفته در اعداد می پردازد. همه چیز در عالم دارای دو وجه  فیزیکی و متافیزیکی است و درعددشناسی بعد متافیزیکی اعداد مورد بررسی قرار می گیرد. عدد شناسی هم از نظر علمی، هم تجربی و هم دینی تایید شده است.

علم اعداد، به شخص کمک خواهد کرد تا خود و الگوهای روانی خود را بشناسد و مسائل یا شرایط خاص زندگی خود را حل کند یا توانایی های بالقوه خود را فعال کند.

علم اعداد در واقع همان فلسفه اعداد است. اعداد دارای دو معنی و مفهوم می باشند :

1- همان شناختی است که ما از اعداد داریم و در زندگی روزمره از آنها استفاده می کنیم.

2- همان اسرار اعداد است که معروف به علم عددشناسی (Numberology) می باشد. هر عدد حاوی معانی خاص خود می باشد که برای شناخت شخصیت هر فرد باید از مجموع اعدادی که فرد را احاطه کرده اند به شخصیت فرد پی برد.

***********                                                 

قلب تفسیرها و تحلیل های انجام شده در علم اعداد (عددشناسی)، شامل مطالعه درباره اخلاق و خصوصیات افراد می باشد؛ که به عنوان هسته مرکزی در نظر گرفته می شود.

عواملی اصلی که از این هسته مشتق می شوند، عبارتند از :

.  مسیر زندگی

.  پتانسیل و هویت  انسانها

·  میل و انگیزه درونی

·  روز تولد

مسیر زندگی (عدد تقدیری)

مسیر زندگی یا همان عدد تقدیری که از محاسبه اعداد ماه، روز و سال تولد بدست می آید، بعنوان مهمترین عدد هسته مركزی و همچنین مهمترین عدد در گزارش عددشناسی می باشد. جهت توصیف خصوصیات اخلاقی یک شخص، بدون شک عدد تقدیری مهمترین عدد در عددشناسی می باشد.

مسیر زندگی، اتفاقات و رویدادهای مهم و بزرگی که شخص در زندگی خود تجربه می نماید و یا باید تجربه کند، را به  فرد آموزش می دهد.

این آموزش ها معمولاً، مسیر اصلی زندگی شخص را تعیین می کند و همچنین روشن کننده مسیر و محیطی می باشد که فرد قادر است در آن به یادگیری و آموزش های سودمند و کسب تجربه های مفید بپردازد.

مسیر زندگی از طرفی بخوبی برخی از مشخصه های اصلی كه احتمالا در ساختار اشخاص وجود دارد، را توضیح می دهد.

اكثرمردم کم و بیش با مسیر زندگی خود مشکلاتی را دارند و برخی نیز بنا به دلایل خودشان، علاقه كمی در تعقیب آن مسیر خاص یا تغییر آن مسیر دارند.

عدد مسیر زندگی نمای کلی و وسیعی از فرصت ها، چالش ها و درس هائی که شخص با آن روبرو خواهد شد، را نشان می دهد. مسیر زندگی مانند جاده ای است که شخص باید در آن سفر کند و با فرصت ها و چالش های خود روبرو شود.

حروف اَبجَد شیوه‌ای برای مرتب‌سازی حروف  زبان عربی است که بر پایه الفبای اولیه خط فینیقی مرتب شده‌اند. گاهی از این شیوه در شماره‌گذاری موردها یا صفحات بکار می‌رود.

حروف ابجد به این شرحند: «الف، ب، ج، د، ه‍، و، ز، ح، ط، ی، ک، ل، م، ن، س، ع، ف، ص، ق، ر، ش، ت، ث، خ، ذ، ض، ظ، غ».

برای آسانی ازبر کردن ترتیب این حروف، هر چندتا حرف پیاپی به شکل واژه در آمده و تلفظ می‌شوند. این واژه‌ها عبارت‌اند از: «اَبْجَدْ - هَوََّزْ - حُطّی - کَلَمَنْ - سَعْفَصْ - قَرَشَتْ - ثَخَِّذْ - ضَظِغْ»

از الفبای ابجد برای متناظر کردن اعداد و واژه‌ها نیز استفاده می‌شود. به این ترتیب که برای هر حرف واژه‌ای که بخواهند به عدد تبدیلش کنند عدد متناظر را از جدول زیر بر می‌دارند و اعداد بدست‌آمده را جمع می‌زنند. برای نمونه در این روش، واژه «علی» برابر با «110» می‌شود همچنین «یاعلی» برابر با ( 121) می‌باشد. برخی افراد برای این شماره‌ها ویژگیهای فرا طبیعی قائلند.

علوم غریبه به چند طریق کشف وبه نتیجه مطلوب میرسد.

یکی از این راهها از طریق حروف ابجد است

. حروف ابجد، اولين صورت از صور هشت گانه حروف جمّل بوده است. نام مجموع صور هشت‏گانه مزبور، حروف الفباي مردم فينيقه بوده و آنها عبارت است:
1. ابجد 2. هوز 3. حطى 4. كلمن 5. سعفص 6. قرشت 7. ثخذ 8. ضظغ و در حساب جمّل، الف تا طاء بترتيب نماينده يك تا نه، و يا تا صاد، بترتيب نماينده دو تا نود و قاف تا غين، بتريتب نماينده صد تا هزار مى‏باشد.
عرب حروف الفباى خود را بتوسط آنها ياد مى‏كند. ترتيب حروف (مراد حروف بى‏صداست) در اين فسق همان ترتيب عربى ـ آرامى است. و اين امر با دلايل ديگر ـ مويد آنست كه عرب الفباى خود را از آنان بوساطت نبطيان اقتباس كرده است.
اما دليل اين نامگذارى عرب كه در افسانه‏هاى خرافى ساختن و اشعار متناسب با دعاوى باطله لغوى و تاريخى خويش به جعل كردن معروف مى‏باشند، گاه به هر يك از اين هشت صورت معناى خاص داده است.
(ابجد، يعنى آغاز كرد ـ هوز، يعنى در پيوشت ـ حُطى، واقف شد ـ كلمن، سخن‏گو شد ـ سعفص، از او آموخت ـ قرشت، ترتيب كرد ـ ثخذ، نگاه داشت ـ ضظغ، تمام كرد. و يا بجهت تعصب قومى براى كلمات معموله (ابجد...) كه از طريق روايت بديشان رسيده و براى آنان نامفهوم بوده تأويلات ديگرى قائل شده‏اند بر طبق گفتار بعضى از علماء شش پادشاه مدين حروف هجائى را بترتيب اسامى خود
مرتب كرده‏اند. و بر حسب روايت ديگر، شش كلمه اول نامهاى هفته است و بر حسب روايت ديگر شش كلمه اول از كلمات هشتگانه مزبور اسماء شش ديو بوده است. با وجود اين در بين علماى نحو عرب، كسانى مانند مبرد و سيرافى بوده‏اند كه بروايات مذكور قانع نشده صريحا گفته‏اند كه كلمات هشتگانه ابجدى از مأخذى بيگانه اقتباس شده است.
براى آگاهى بيشتر رجوع کنید به :
1. لغت‏نامه دهخدا، على‏اكبر دهخدا، جلد 1، ص 287 و 288
2. برهان قاطع، محمدحسين بن خلف تبريزى، جلد 1، ص 77 و 78
3. دائرة المعارف اسلام.
بايد دانست اسرار جهان هستي فراوان است از آن جمله اسرار اعداد مي باشد که برخي با احاطه علمي و از طريق تهذيب نفس پيگيري مي کنند و نتيجه هم مي گيرند. اما درباره تأثير اين گونه روش ها به سه نکته بايد توجه داشت:
- احاطه علمي.
- تهذيب نفس و دوري از استفاده ابزاري.
- تأثير اين گونه موارد به نحو مقتضي است و در صورتي که موانع ديگر نباشد و مصلحت الهي اقتضا کند مؤثر خواهد بود.

ابجد کبیر یا حروف جمل :
برای اینکه عدد اسم خود را بدانید اعداد مربوط به اسم خود را با هم جمع کنید.
نکته:
حروف ابجد براساس حروف عربی میباشد پس اگر به حروف گچپژ برخورد کردید آنها را به ساقط تبدیل کنید (هيچ).

هر گاه بخواهید طالع شخصی را پیدا کنید :

باید نام و نام مادر او را به ابجد کبیر در آورده و با هم جمع کنید ، سپس حاصل جمع را تقسیم بر 12 کرده و باقیمانده طالع شخص می گردد .

توجه !

اگر زمانی باقیمانده صفر باشد باید نام تنها را تقسیم بر دوازده کنید و باقیمانده طالع آن شخص می شود .

و باید بدانید که فرق حروف ابجد با حروف فارسی این است که در حروف فارسی 32 حرف داریم اما در ابجد 28 حرف داریم و فرق آنها در 4 حرف ( گ- چ- پ- ژ ) میباشد و در هنگام استفاده از حروف ابجد در فارسی این حروف حذف می گردد .

مانند آقای هوشنگ بنت ژاله وقتی می خواهیم طالع آقای هوشنگ را حساب کنیم به طریق زیر عمل می کنیم ،

              ه        و        ش        ن       گ       بنت       ژ     ا      ل      ه 

 

             5        6        300     50      خالی    بنت   خالی    1    30    5

 

                               361                +                  36

جمع عدد هوشنگ به عدد ابجد کبیر می شود ،

50 + 300 + 6 + 5 = 361

جمع عدد ژاله به ابجد کبیر می شود ،

5 + 30 + 1 = 36 

مجموع نام و نام مادر می شود ،

361 + 36 = 397

چون که دوازده طالع در سال داریم تقسیم بر 12 می کنیم و باقیمانده از تقسیم طالع هوشنگ می شود ،

397تقسیم بر 12 نتیجه باقیمانده 1 می شود ، و طالع آن حمل میباشد .

باقيماند هرجه باشد طبع او بدست مي آيد

1-آتش – 2- حاك-3- باد – 4- آب-

 5—آتش- 6 – حاك- 7 – باد- 8 – آب-

 9 –-آتش- 10 – حاك 11 – باد 12 – آب.

خواص طبع ها :

1- طبع آتشی همیشه زود عصبانی می شود و زود خاموش می گردد و کینه در دل نگه نمی دارد وهمیشه بدن او حرارت دارد وتشنه می باشد و زود جنگ شروع میکند .

2- طبع خاکی همیشه متواضع و فروتن و ساکت می باشد و با حرمت وبا احترام با دیگران زندگی میکند .

3- طبع بادی همیشه مغرور و تند خو میباشد و حرکات خود را پنهان از چشم دیگران انجام می دهد و بسیار زیرک وکینه ای می باشد .

4- طبع آبی همیشه مسرور شاد است و سه طبع بالا در وجودش ظاهر می گردد و همیشه از دست زبان به عذاب می افتد . 

این مطلب بر می گرده به ریاضیات و متافیزیک و کاملا علمی هست.
این موضوع رو با فال و رمالی و ... اشتباه نگیرید.


)برگرفته شده از كتاب کنوز الاسرار الخفیه فی علوم الغریبه)

 

علم الحروف در عرفان

 

علم الحروف در عرفان اسلامی جایگاه ویژه ای داشته و بسیاری از عرفا آثار مستقلی در این باب نوشته اند؛ از جمله محی الدین عربی چندین اثر مستقل در علم الحروف تألیف کرده که برخی از آنها عبارت اند از:

 

1. رساله الدر المکنون فى علم‏ الحروف، ‏2. رساله مفتاح الاسرار در علم جفر و حروف، 3. انشاء الدوائر،[8]

 

وی در رساله «رساله الدر المکنون فى علم‏ الحروف‏» در مورد این علم چنین آورده است:

 

«خداوند اسم اعظم را به آدم تعلیم نمود که همه کائنات در تسخیر این اسم بود، سپس علم الحروف بعد از وی به فرزندش شیث و بعد از آن به ادریس (ع) به ارث رسید؛ ادریس پیامبری مرسل بود و خداوند بر او سی کتاب (صحیفه) نازل کرد و ریاست علم الحروف و اسرار حکمت و اسرار اعداد و افلاک به او رسید و گفته شده است که او نخستین کسی بود که با قلم نوشت. و کتابی به نام «گنج اسرار» نوشت که تنکلو شاه بابلی و ثابت بن قرة حرانی بر آن کتاب شرحی نوشته اند. و چون (از طریق مکاشفه) بر زمان های گذشته وقوف یافتم از او (ادریس ع) در مورد این دو شرح پرسیدم گفت این دو شرح فقط ظاهرش قابل وقوف است و تا کنون سربه مهر باقی مانده، وی آنها را برایم گشود و اسراری شگفت را دیدم که جز مردان بزرگ از عرفا (افراد) بر آن وقوف نمی یابند. و علم الحروف بعد از ادریس به هرامسه مصر به ارث داده شد که چهل نفر بودند».[9]

 

وی در جای دیگری از این کتاب می نویسد: «امام علی (ع) وارث علم الحروف از رسول خدا (ص) بود، سپس امام حسین (ع)، سپس زین العابدین، سپس امام باقر و بعد امام صادق این علم را به ارث بردند و امام صادق کسی بود که در هفت سالگی در اعماق این دریا غواصی کرد و اسرار آن را گشود و او کسی است که در علم جفر و علم الحروف سخن گفت و به طور مخفی تألیف نمود و فرمود: علم ما کتابی است مسطور در صفحه ای گشوده شده ... و نزد ما است، جفر ابیض و جفر احمر و جفر اکبر و جفر اصغر که در آخر الزمان با امام محمد مهدی آشکار می شود و حق نهایی این علم را جز خود آن امام نمی داند».[10]

 

 

[1] سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 1، ص 27، انتشارات دانشگاه تهران.

[2] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ذیل حرف الف، ابجد، کتابخانه اینترنتی تبیان.

[3] «عن أبی الحسن علی بن موسى الرضا (ع) قال: إن أول ما حلق الله عزّ وجلّ لیعرف به خلقه الکتابة حروف المعجم»، مجلسی، بحار الانوار، ج 2، ص 31، موسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.

[4] «قال امیر المؤمنین (ع) سأل رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم: ما تفسیر ابجد؟ فقال: تعلموا تفسیر أبجد فإن فیه الاعاجیب کلها، ویل لعالم جهل تفسیره»، همان، ج 2، ص 317.

[5] فرهنگ معارف اسلامی، ج 1، ص 27.

[6] همان.

[7] الطهرانی، میرزا أبی الفضل، شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشور، ص 116،

[8] جمعی از نویسندگان، دومین یادنامه علامه طباطبائى‏، ص 45. مؤسسه مطالعاتى و تحقیقات فرهنگى‏.

[9] حسن زاده آملی، حسن، دروس هیئت، ج 2، ص 688، بوستان کتاب‏، قم، 1378ش.

[10] حسن زاده آملی، حسن، عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون‏، ص 778، امیر کبیر،تهران‏، 1385ش.

 

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ...

 



+ نوشته شده در شنبه 29 اسفند 1395برچسب:,ساعت 6:10 توسط امیر علی عرفانیان |


خداوند در زمین هم فرشته دارد چون بال ندارند بهشون میگند مادر 245 دینه بحق الله 245 اسلامه حق 245 مدار 245 علی 110+135 فاطمه = 245  دینه بحق الله 245 اسلامه حق 245 با اسلام علی 245 فاطمه 135+110 علی = 245نماز نیاز انسان به پروردگارعالم است اولین گروهی که به دوزخ میروند بی نمازان هستندنماز داروی روح و  غذای جسم است تمام دردهای جسم وروح از بی نمازیست تمام انرژی خاص الله موقع اذان صاتح میشود خوشا بحال آنان که نماز سر وقت می خوانند روح و جسمشان در این شادی وصف ناپذیر سهیم خواهد شد بر این باور رسیده ام هیچ راهی بهتر از ره الله313 نیست هر سال 313 روز با 52 جمعه 313+52= 365 روز سال 313+72 یاران امام حسین = 385 شیعه پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر385مرد عالم385شیعه 385 شیداء385شهید الله385  به این حقیقت رسیده ام که هیچ عبادتی به نماز نمیرسدچادر به سری که زیر چادر روسری یا مقنعه نداردو در هر حرکت و یا باز و بسته شدن چادرتمام موهای سر و گردن زیر چادر و گوشواره و گلو بند و ...نمایان می شود،
●چادر به سری که در زیر چادر لباس های تنگ و چسبانی می پوشد که با هر بار باز و بسته کردن آن تمام برجستگی های بدنش آشکار شود،
●چادر به سری که جوراب های نازک و بدن نما می پوشد و چادر خود را آن قدر جمع و جور می کند و بالا میبرد تا پاهای او نمایان باشد،
●چادر به سری که برق چادرش از چند فرسخی! توجه نامحرمان را به خود جلب می کند و حجم بدنش در زیر آن پیدا است،
●چادر به سری که چادرش آن قدر نازک است که تمام لباس های زیر چادرش از دور مشخص است،
●چادر به سری که در زیر چادر،پیراهن آستین کوتاهی پوشیده استکه با هر بار بیرون آمدن دست از زیر چادر،تا آرنج او نمایان شود،
●خلاصه چنین چادر به سری هرگز دارای حجاب اسلامی نیست و با بی مبالاتی خود، حرمت چادر را نیز نگه نمی دارد.

·٠•●✿ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ✿●•٠·˙

بانوی چادری

 

بدان‼️

 

دامنی پاک چون کعبه باید

 

مولودی چون علی(ع) در آن زاییده شود.. .

 

پس بانو

 

به پرورش نسلی مطهر از دامن پاک خویش بیاندیش 

 

بانو

 

تو با چادرت میروی تا آتش نفس خویش و آتش هوس دیگری را بنشانی

 

چادر بوی حیا و عفت می دهد...

 

*یعنی نگاه و فکرت را کنترل کن 

 

 

️ چادر را بو کن 

 

*و عطر زهرا

 

این ریحانه بهشتی را استشمام کن

 

️ خوش بحالت

 

*که میراث دار حجب و حیای فاطمه هستی 

 

سفیر عفت فاطمه 

 

زین پس

 

چادرت را

 

با نیت سر کن

 

فاتح دین 553 -541 فتنه ها= 12 امام فاتح دین اسلام بودند این بود سهم پیامبر خوبی ها کافران امت فرزندانش را به شهادت برسانند امتی که راضی به کشته شدن فرزندان پیامبرش باشد قطعا" اهل دوزخ است ان شاء الله به ریاضی قرآن علم ابجد دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم خانواده رسول خدا میباشد اسلام به ابجد صغیر و کبیر 144 ضرب 12 امام میباشد اگر دین اسلام شما هستید بفرمائید ثابت کنید و نشانه هایتان را بفرمائید ما مثل شما نامرد نیستیم حق را می پذیریم به ابجد حق12 اسلام 12 حق12 ساعت 12 ماه های سال 12 اسلام 12 حق12فاتح دین 553 - 541 = 12 امام12امام علی علیه السلام می فرمایند: از رسول خدا در مورد حروف ابجد سؤال شد، آن حضرت فرمودند:
 تفسیر حروف ابجد را یاد بگیرید؛ چرا که همه آن شگفتی است، وای بر عالمی که از تفسیر آن جاهل باشد. با سلام قاتی نکن هر چیزی جای خودش ما همه پیامبران الهی را دوست داریم و فرقی بین حضرت آدم و حضرت زرتشت نمیبینیم همه با هم فامیلیم و بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند میگویند آدم تا خاتم نبوت تا امامت عشق و معشوق آسیاب نوبت به نوبت این چرا اون چرا نداریم همه ادیان منتظر آخرین منجی عالم هستند سلام بر سوشیانت بزرگ مولاء همه ادیان منتظر جمال زیبا و دلربای شما هستند آقا میشود دوباره جهان روی عدالت و تقوای شما را ببینندبه علم ریاضی ابجد دین الهی 110 علی 110 منادیه 110 جلوه الله 110 دین الهی110 امام مهدیه 110امامه مهدی110دین الهی110  جلوه الله110 دین ماه 110ماه دین110دین الهی110 سوشیانتی 737-541 فتنه ها = 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم ضربدر خودش میشود 196 کلید اسلام 196 هر دینی کلید داشته باشد بحق 110 دین الهی 110 بحق 110 علی 110 امام مهدیه 110 دین الهی 110 جلوه الله110 امامه مهدی 110 همان سوشیانت است  سلام و درود بر منجی عالم به هر نامی که میگویند باشد برای ما فرقی نمی کند به ابجد حسین 128 کلید دین 128 کلید دین 128 حسین 128 کلید دین 128 هر دینی کلید نداشته باشد کامل نیست پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام پیامبر 385 مرد عالم 385 فقط دین اسلام 385 طبیب بحروف الله 385 رسول خدا فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه385مرد عالم 385اسلام پیامبر385 فقط دین اسلام 385 لااله الا الله165 + 128حسین +92 محمد = 385 لا اله الا الله165 +92 محمد +128 حسین = 385شیعه385 فلسفه دین الله 385بدین واقعی اسلام 385 حسین شیعه واقعی الله و محمد است فقط یک جانشین الله میتواند شیعه محمد باشدپیامبر فرمود بعد ازمن فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 دشمنه اسلامی 541 مرگ کافر 541 عمر ابوبکر 541 دشمنه اسلامی 541
پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 مرگ کافر 541 آفت کلی 541 دشمنه اسلامی 541 قاتلی 541 عداوتین 541به معادله ظالم و مقصر توجه فرمائید به ابجد ظالم971-430 مقصر=541عمر310+231 ابوبکر رکب وبا = 541به ابجدمقصر430+231 ابوبکر= 661عثمان661 با اهله دوزخ 661+310عمر=971 ظالم971+231 ابوبکر= 1202 سه خلیفه 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد دشمن متجاوز است بالطبع است  طبیعت جهان خاران تجاوز است جلو آمدن است تصرف است پنجه انداختن است طبیعت اینها است اگر خاکریز شما قابل نفوذباشدنفوذ میکنندآنها علمی هرگز نمتوانند نفوذ کنند علم خدا وند علم ابجد قرآن خوب روی سیاهشان را کم نموده کم کرده و گروه گروه هدایت میشوند خدارا شکر که گمراهان هدایت شده هرکسی بتواند گروهی را هدایت کند روز قیامت به مراتبش افزوده خواهد شد و از مقربان درگاه الهی خواهد گشت
541 به نفوذ دشمن 541 فتنه ها 541 دشمنه اسلامی 541عمر ابوبکر541 احمقان اولین قاصبان541 قاتلی541    ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام541 فتنه ها 541پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها541 عمر ابوبکر541  با خائنان امت1216-14 معصوم خانواده پیامبر = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 بکافران محض 1202ارتش کفار1202 ولادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دیدم چند روزه کل ستاره ها نیستن فهمیدم رفتند مسافرت ان شاء الله خوش بگذره برای همه وبلاگ نویسا آرزوی سلامتی دارم ولی حیف عددشون به انگشتهای دست هم نمیرسه آنهایی هم که سواد دارند و کامپوتر بلد نیستند یا فهم و شعور نوشتن نمیدانند میبینم رزمندگانی که خوب میجنگیدند ولی در جهاد اکبر لنگ میزنند معلوم میشده جهاد اصغرشان به درد عمه شان میخورده امام زمان مهدی موعود{عج} فرمو د وقال مهدی {عج} : (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العترة، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیه‌السلام، والعین عطشه، والصاد صبره.» و به علم ابجد قرآن کهیعص 195+ 278حمعسق = 473 + علی 110 دین الهی = 583  عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 ابج پنج تن آل عباء 583 به ابجد محرم 288+385 شیعه =673-541 عمر ابوبکرفتنه ها = 132 اسلام132  محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد  ابجد 583 پنج تن آل عباء حیدث کثاء و آیه مباهله ابجد محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 با عشق علی 583 شبکه نور 583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام واقعی الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر385 محمد علی فاطمه حسن حسین  583 ابجد خانواده محترم رسول الله  پیامبر 583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 شبکه نور 583 عاشوراه 583 به قرارداد الله583 امت اسلامی583 اهل دین قرآن اسلام 583 با عشق علی 583به ابجد  اهل دین 100+351 قرآن +132 اسلام = 583شبکه نور 583 این عددنورانی راازراست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرندشیعه385 فقط یک فرقه اهل نجات استبه ابجد فرقه نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام شما و فرقه هایتان یک بار هم در قرآن نیامده علم ریاضی قرآن هم که نمیفهمی ابجد خانواده محترم پیامبر583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 شبکه نور 583به قرارداد الله 583 امت اسلامی 583 اهل دین قرآن اسلام 583 این عددنورانی را از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرندشیعه 385شیعه نام شیعه 12بار در قرآن آمده خداوندنام شما را یک بار هم د قرآن قرار نداده به اندازه گوسفندهم برایتان ارزش قائل نشده فکر بحال گمراهی خود کنید

حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) پیش از تولد فاطمه بسیار از قریش طعنه می‌شنید. پنج سال از بعثت گذشته بود. پیامبر را بیرون از خانه و در شهر، ابوطالب و حمزه یاری می‌كردند كه دیگر اینها هم نبودند.... پیامبر، ناگهان از جانب خدا مامور شد كه از خدیجه برای 40 روز کناره‌گیری كند. خدیجه از محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نپرسیده كه چرا این‌گونه باید باشد؟ آن 40روز را پیامبر به روزه‌داری و راز و نیاز با خداوند گذراند. محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به خدیجه بازگشت. نطفه فرزندی پدید آمد و خدیجه با خود می‌اندیشید: «این كودك كیست كه برای آفرینش او جبرئیل نازل می‌شود فرمان میدهد فرمان میگیرد و برای خلقت او خداوند فرمان می‌دهد؟» میگائیل می آید جبرئیل میرود و فقط برای کوثر قرآن یک سوره کامل نازل میشود ولی برای هیچ دختر دیگری سوره قرآن تعلق نمی گیرد زنان زمان پیامبر بغیر 20 زن هیچ کدام به درد خور نبودند احمق کله پوک مثل شوهران منافق و بت پرستشان بودند باد از هر سمت میوزید آن طرفی بودند
زمان وضع حمل رسیده بود و خدیجه به كمك زنان قریش محتاج بود. دنبال زنی از بستگان قدیم فرستاد كه پاسخی نیامد. بی لیاقت کله پوک برخی گفته بودند: «مگر نگفته بودیم با این جوان یتیم ازدواج نكن؟» به هر روی خدیجه تنها ماند. درد بر او فائق آمد. ناگهان احساس كردسر نوشتش به سرنوشت بزرگترین زنان خداپرست گره خورده است؛ سرنوشت هاجر، آسیه و مریم.  از غیب زنان آسمانی نازل شدند پس از اندكی فرزندش را كه دختری زیباروی بود در كنارش دید. جان رسوالله و عشق علی مادر شیعیان متولد شد به کوری چشم عمری های کودن و بت پرست که دختران خود را زنده به گور میکردند عمر میگوید وقتی دختر 4 ساله خود را زنده به گور میکردم خاک به صورتم پاشیده شد و دخترم خاکها را از صورتم پاک میکرد من روی او خاک میریختم و او خاک از صورت من پاک میکرد چگونه یک جانی بت پرست میتواند خلیفه مسلمین باشد چگونه یک احمق کله پوک میتواند ولی مسلمین گردد عمر 310 گمراه دین 310 جهل عرب 310 اباجهل دردین310

فاطمه (سلام الله علیها) و مكه
فاطمه (سلام الله علیها) با تولد خویش شاید ناخواسته به كمك پدر آمده بود. پیش از فاطمه با اینكه پیامبر دو دختر و دو پسر داشت اما او را بی‌عقب خوانده بودند. با آمدن فاطمه(سلام الله علیها) نبرد چرخید و اینك خداوند بود كه ایشان را ابتر و بی‌نسل پنداشته بود و از فاطمه(سلام الله علیها) به عنوان كوثر (خیر فراوان) یاد كرده بود. فاطمه می‌بالید و پدر دل در گرو او داشت. پدر برای فاطمه هیچ‌وقت جز تبسم و خنده ارمغانی نداشت حتی آنگاه كه با سر و روی خاكی و بدنی خونین به خانه می‌آمد و معلوم بود كه از آزاری كه قریش بر او روا می‌داشت، در امان نمانده است. باز این لبخند همراه بود و چون پدر در آغوشش می‌كشید، احساس آرامش پدر را داشت، پدر برای فاطمه انسان اول بود.
و جز او حتی مادرش را در جایگاه پدر نمی‌دید: «پدر با جبرئیل همنشینی می‌كند و با او سخن می‌گوید و جبرئیل حرف‌های خدا را بر او می‌خواند. پدر با ملكوت آشناتر از مكه است كه در آن بزرگ شده است. او آسمان‌ها را بهتر از زمین می‌شناسد كه بر آن راه می‌رود... پدر روحی بهشتی دارد. او آمده تا دوزخیان را نجات دهد. پدر برگزیده خداست.» سال دهم، فاطمه تنها 5 سال داشت كه خداوند مادر از او گرفت. محمد بعدها درباره او گفته بود: «هیچ‌كس برای اسلام چون خدیجه نبود، آنگاه كه كسی با ما نبود، آنچه داشت برای خدایش نهاد.» فاطمه از مادر استواری و استقامت در راهی را كه بدان ایمان دارد را آموخت.
نكته این كه مرگ مادر در فاطمه كه آرام و استوار قدم جای پای مادر می‌گذاشت. در آنچه برای پدر بود تأثیر ننهاد. فاطمه فاطمه بود، پایان محاصره شعب، اما حادثه‌ای دیگر هم برای پیامبر در بر داشت. پرواز ابوطالب كه حامی محمدص بود. سال سیزدهم بعثت بود. محمد برای همیشه از مكه رفت. به جایی كه تا پیش از آن یثرب نام داشت و اینك مدینه‌النبی. پیامبر در شبی از خانه خارج شد كه قصد قتل او را كرده بودند. علی‌ علیه السلام بر جای پیامبر خفته بود تا قریش گمان نكند كه دیگر پیامبری در مكه نیست.
پیامبر 3 روز را در غار ثور سپری كرد و جز علی، ابوبكر، عامر غلام ابوبكر و هند بن ابی هاله فرزند خدیجه كسی از جای ایشان مطلع نبود. روز سوم پیامبر كه داشت به سوی یثرب می‌رفت به علی گفت: «ای علی! من امین مردمم و امانت مردم در خانه من است، فردا در مكه اعلام كن هركس امانتی دارد بیاید و بگیرد و پس از آن خود را برای هجرت آماده كن. فاطمه مادرت را به همراه فاطمه دخترم و فاطمه دختر عبدالمطلب، به همراه خویش به یثرب بیاور و نیز اگر كسی از بنی‌هاشم خواست تا مهاجرت كند، او را كمك كن.» فاطمه اینك 8 ساله بود. او در خانه‌ای می‌زیست كه جز مادر و پدرش، علی را نیز با خود داشت و او اگرچه برادرش نبود ولی می‌دید كه پدر، چون پسرش او را دوست دارد.

ازدواج فاطمه (سلام الله علیها) و علی (علیه السلام)
این دو وجود آسمانی از كودكی مشتركات زیادی با هم داشتند، هر دو در یك خانه رشد كرده بودند و از تربیت پیامبر بهره‌مند شده بودند، بنابراین از یكدیگر شناخت كامل داشتند. سال دوم هجری است. جنگ بدر با تمام غروری كه برای مسلمانان در پی داشت، به پایان رسیده است.
فاطمه كه خود را وقف پدر كرده است و مادر پدرش نام گرفته، با شرایط جدیدی در خانه روبه‌رو گشته است. عایشه به خانه پدر آمده. عروس نوجوانی كه خود هم‌سن و سال با فاطمه است، او خود را جانشین خدیجه می‌بیند. فاطمه اینك 9 ساله یا 10 ساله است. او خواستگاران فراوان داشت.
ولی پیامبر با خواستگاران او به گونه‌ای برخورد می‌كرد كه گویی می‌خواستی كسی در این باره با او سخن نگوید. وقتی یكی از اصحاب كه اتفاقاً در هجرت هم همراه پیامبر بود از فاطمه خواستگاری كرده بود با این جواب پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) مواجه شده بود: «درباره ازدواج فاطمه منتظر دستور خداوندم» دیگران نیز همین را از پیامبر شنیده بودند. برخی از صحابه‌ اما تصمیم گرفتند تا علی را به پیامبر معرفی كنند. او را در حال آبكشی برای درختان خرمای نخلستان‌های مدینه یافتند.
«چه شده؟ چرا به اینجا آمده‌اید؟» برقی از چشمان علی جهید، دست از كار كشید و به خانه برگشت و لباس عوض كرد و نزد پیامبر آمد. پیامبر چون صدای وی شنید گفت: «كسی پشت در است كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند.» فاطمه راضی بود. تنها دغدغه‌ای كه او داشت یك چیز بود. توانایی و تحمل جدایی از پدر.
مهر زهرا(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) زره علی بود، علی زره را به چهارصد و هشتاد درهم فروخت. می‌گویند عثمان بن‌عفان آن را خرید و دوباره به علی(علیه السلام) داد. و پیامبر مقداری از آن را در اختیار سلمان، ‌ابوبكر و بلال گذارد تا با آن وسایل زندگی تهیه كنند. وسائلی كه پیامبر وقتی آن را دیده بود، گفته بود: «خداوندا! این پیوند را برای كسانی كه اكثر ظروفشان سفالین است، مبارك گردان!»
سال بعد حسن به دنیا آمد و سال دیگر حسین، سال پنجم نیز زینب به دنیا آمد. اسوه‌های دیگری كه همگی در دامان فاطمه تربیت شدند. از جمله همین را بزرگترین دستاورد فاطمه به شمار‌آورده‌اند كه كسی در تاریخ موفق نشده چنین نسلی را در دامان خود پرورش دهد. سال‌ها می‌آمد و سپری می‌شد. سال هشتم، فاطمه بازگشت به مكه را نیز دید و تصمیم پیامبر را كه قصد كرده بود تا با انصار بماند و دیگر به مكه بازنگردد برای زندگی.
فاطمه پس از رحلت پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «و محمد نیست مگر بشری كه بر او وحی می‌شود، و اگر بمیرد و یا كشته شود، آیا مجدداً به سوی گذشته خود برخواهید گشت.» «دخترم! جبرئیل هر سال یك بار قرآن را بر من می‌خواند، ولی امسال آن را دوبار بر من خواند.» «معنای آن می‌پندارم آخرین سال زندگی من است.» فاطمه اندوهناك شد. اشك در چشمان او حلقه زد. پیامبر ادامه داد: «و تو دخترم نخستین كس از خاندان منی كه به من ملحق می‌شوی!»
خنده بر لبان فاطمه شكفت. محمد تنها پدری است كه مژده این چنین خبری را به دختر خود می‌دهد. بیست‌وهشتم صفر سال یازدهم هجری، فاطمه می‌گفت: «انقطع عنا الوحی» دیگر بار وحی از آسمان نخواهد آمد چه مصیبتی بالاتر از این. اما هنوز جنازه در میان بود كه گروهی از یاران پیامبر برای مشخص كردن خلیفه راهی سایبانی شدند كه از آن قبیله بنی‌ساعد بود. خلیفه انتخاب شد. نتیجه با آنچه قبلاً در بركه‌های خم رقم خورده بود، شباهتی نداشت. فاطمه اما آرام‌وقرار نداشت.
زوجش را به گرفتن حقش می‌خواند و پاسخ می‌شنید، آیا صدای موذن را می‌شنوی كه می‌گوید، «اشهد ان محمداً رسول‌‌الله» می‌خواهی دیگر این اذان نباشد؟!
در همراهی با دولت جدید، فاطمه رنج بسیار برد و تاوان فراوان پرداخت. تاوان شبانه به اشتری بی‌یراق سوار شدن و در پی حق رهسپار شدن. تاوان دفاع از آنچه می‌دید كه به ناحق گرفته شده و در جای دیگر به ناحق به كار رفته است. آن خطبه كه در مسجد پیامبر می‌خواند. برای آن نبود تا ادباء و شاعران پس از آن به آن استناد كنند كه در فصاحت و بلاغت یك زن كه چون پیامبر سخن می‌گفته و راه می‌رفته. برای آن نبود تا مشتی درخت خرما را كه در نخلستان فدك جمع بودند و برای فاطمه ارزشی نداشتند، مطالبه كند. برای آن بود كه حق را گمشده می‌دید. و این او را ناراحت و غضبناك كرد. خلیفه جایی گفته بود: «ای كاش آنچه داشتم می‌دادم و ناراحتی فاطمه، نمی‌دیدم.»
چرا كه به یادداشت پیامبر گفته بود: «فاطمه پاره تن من است هر كه او را بیازارد....» و فاطمه آزرده بود. چند بار به شفاعت علی آمده بودند او حتی راضی به ملاقات نبود، ‌در بستر روی گردانیده بود، پاسخی نگفته بود.
«بسم‌الله‌الرحمن الرحیم، این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا بدان وصیت می‌كند. وصیت می‌كند در حال شهادت به یگانگی خداوند یكتا و رسالت بنده او محمد و گواهی به این‌كه بهشت است، ‌دوزخ حق است و قیامت بی‌تردید برپا خواهد شد و خداوند كسانی را كه در گورهایند زنده خواهد كرد. ‌ای علی!منم فاطمه دختر رسول خدا(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) كه خداوند مرا به همسری تو در آورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو در انجام كارهای من سزاوارتر از دیگرانی. مرا شبانه حنوط كن، غسل ده، كفن كن و بر من نماز بخوان و شبانه مرا دفن كن و كسی را خبر نكن تو را به خدا می‌سپارم. به فرزندانم تا روز قیامت سلام می‌رسانم.»
معلوم نیست فاطمه دقیقاً در چه ساعتی از شب به شهادت جاوید نایل آمده است اما پنهان، نقاب در خاك كشیدن او بی‌شك رازی با خود دارد رازی كه امت محمد(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) اكنون نیز تاوان آن را می‌پردازد، رازی آشكار.علامه مجلسی در بحارالانوار از تفسیر ثعلبی، از امام صادق(علیه السلام) نقل می كند كه: رسول اكرم(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم)، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را دیدند كه لباسی از پوست شتر بر تن داشت و به دست خود (گندم یا جو) آسیاب می كرد و فرزند خود را نیز شیر می داد. اشك از چشمان رسول خدا(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) سرازیر شده و فرمودند: دخترم، تلخی و سختی دنیا را پیشاپیش بچش تا شیرینی آخرت را پس از آن دریابی.
عرض كرد: ای رسول گرامی پروردگار، خدای بزرگ را بر نعمت هایش سپاس می گویم و به خاطر بخشیده هایش شكر فراوان دارم. پس از این گفتگو بود كه آیه ششم سوره ضحی نازل شد: «ولسوف یعطیك ربك فترضی». «به زودی پروردگارت آن چنان بخششی بر تو نماید كه راضی و خشنود گردی».
یا مولا.چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیهاسلام:
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که:
روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد.
رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟»
فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند.»
رسول خدا فرمود:« شهادت می دهم که تو پاره تن منی.»

روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید. فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)»
وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.»

امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:« بهترین کار برای زنان چیست؟»
فاطمه علیهاسلام پاسخ داد:« بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند »
رسول خدا فرمود:« فاطمه پاره تن من است »

رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.
فاطمه علیها سلام می‌فرماید:« هیچ کس نمی‌‌داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.»

روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود:« چه بد است این تخته‌هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می‌گذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.»
اسماء گفت:« من که در حبشه بودم، می‌دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می‌کردند و مرده را داخل آن می‌گذاشتند.»
سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه‌دار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‌ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی‌شود مرده مرد است یا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.»

منابع:
بحارالانوار، ج 43، صفحات 91 و 93 و 54 و 81 و 189.
بحار/92/43 اول صفحه -
بحار/189/43 -
بحار1/81/43-
بحار/54/43 -

 لقب از القاب اولياء مخدره فاطمة الزهراء (سلام الله علیها)
حقير براي ميمنت خواستم يكصد و سي و پنج لقب مطابق اسم مبارك حضرت در اين خصيصه نام برده باشم و بيست لقب از القاب كه سادات القاب آن بزرگوار استرا شرح بدهم تااين اوراق مبيّضه مزيّن و منوّر گردد و از سواد آن مردمك ديده ي دوستان و شيعيان روشن و نوراني شود:
1ـ امة الله 2ـ آنية الله 3ـ بضعة رسول الله 4ـ زوجة ولي الله 5ـ كلمة الله التّامّة 6ـ حجاب الله المرخيَ 7ـ نخبة ابيها 8ـ ستر الله الكبري 9ـ كلمة التّقوي 10ـ مزوّجة في الملاءِ الاعلي 11ـ الغرّة الغرّاء 12ـ الزّهرة الزّهراء 13ـ العارفة بالأشياء 14ـ المعروفة في السّماء 15ـ سيّدة الاماء 16ـ حاملة البلوي 17ـ مبشّرة الاولياء 18ـ عديلة مريم 19ـ زجاجة الوحي 20ـ مشكَوة الانوار ـ ثمرة النبوّة 22ـ بقيّة النبوّة 23ـ ابنة الصّفوة 24ـ عقيلة الرّسالة 25ـ والدة الحجج 26ـ صاحب الجنّة السّامية 27ـ فلذّة الكبد 28ـ تفّاحة الفردوس 29ـ الفاضلة المحدّثة 30ـ جمال الآباء 31ـ شرف الابناء 32ـ صفوة الشّرف 33ـ معدن الحكمة 34ـ موطن الرّحمة 35ـ ريحانة النّبي 36ـ روح بين جنبَيِ المصطفي 37ـ المشرقة الرّباعيّة 38ـ بيضاء البضّة 39ـ وديعة الرّسول 40ـ الناطقة بالشّهادتين 41ـ الوليدة في الاسلام 42ـ شفيعة الاُمّة 43ـ قلادة الوجود 44ـ ركن الدّين 45ـ الدعوة المستجابة

((خصائص فاطميه،علامه شيخ محمد باقر كجوري مازندراني/ص69-70))ـ الطّاهرة الميلاد 47ـ مقتول الولد 48ـ إحدي الكُبَر 49ـ صاحب المصحف 50ـ صاحب الاحزان الطّويلة 51ـ سيّدةنساء الجنّة 52ـ سيّدة الأئمّة 53ـ سيّدة نساء هذه الامّة 54ـ سيّدة بنات آدم 55ـ سيّدة نساء الاوّلين و الآخرين 56ـ الكوكب الدرّي 57ـ أعَزّ البريّه 58ـ الخيرة من الخير 59ـ المنعوتة في الانجيل 60ـ درّة التّوحيد 61ـ قرّة عين الخلايق 62ـ ليلة القدر 63ـ صلوة الوسطي 64ـ من برّها خير العمل 65ـ العاملة 66ـ الصّابرة 67ـ الصّادقة 68ـ المتهجّد 69ـ القانعة 70ـ القانتة
((خصائص فاطميه،علامه شيخ محمد باقر كجوري مازندراني/ص70))ـ الحبّة النّابتة 72ـ الذّروة الشّامخة 73ـ العابدة 74ـ الشّهيدة 75ـ الرّشيدة 76ـ المضطهدة 77ـ ضاحبة القبّة 78ـ منهّدة الرّكن 79ـ الممتحنة 80ـ المغصوبة حقّها 81ـ الممنوعة حقّها 82ـ الكريمة83ـ المظلومة 84ـ التّقيّة 85ـ النّقيّة 86ـ المتعوبة 87ـ عين المحجّة 88ـ ناحلة الجسم 89ـ وديعة المصطفي 90ـ بضعة النّبي 91ـ ثالثة الشّمس و القمر 92ـ صدف الفخار 93ـ الحبيبة 94ـ كئيبة 95ـ الصّفيّة 96ـ الميمونة النّسل 97ـ‌ كلمة الطيّبة 98ـ الدرّة المنضّدة 99ـ القدوة المسوّدة 100ـ خامسة اهل العبا.
((خصائص فاطميه،علامه شيخ محمد باقر كجوري مازندراني/ص70))ـ النبيلة 102ـ الجميلة الجليلة 103ـ المعصومة 104ـ العفيفة 105ـ الوحيدة 106ـ الوالهة 107ـ باكية العين 108ـ محترقة القلب 109ـ معصبة الرأس 110ـ بعل الحيدر 111ـ وسيلة الرضوان 112ـ مصباح المنير 113ـ سفينة النّجاة 114ـ عين الحياة 115ـ قرار القلب 116ـ زين الفواطم 117ـ نور الانوار 118ـ ذريعة الشّيعه 119ـ عيبة العلم 120ـ وعاء المعرفة 121ـ حظيرة القدس 122ـ سماء الكواكب الدّرّيّة 123ـ سلالة الفخر 124ـ فخر الأئمّة 125ـ برزخ النّبوّة و الولاية 126ـ بهجة الفؤاد 127ـ حجّة الله الكبري 128ـ مهجّة العالم 129ـ آية الله العظمي 130ـ اُرومة العناصر 131ـ حجة الله علي الحجج 132ـ ربيبة المكرّمة 133ـ عالية الهمّة 134ـ القائمة في الّيل 135ـ الصّائمة في النّهار.

سيّدتنا فاطمة امّ الأئمّة الاطهار حليلة علي بن ابي طالب صلوات الله عليها و علي والدها و بعلها و ولديها، أللهمّ املأ قلوبنا من ولائها و أجرألسنتنا بثنائها و لا تجعلها خصيمة لنا و لا مغضبة علينا في يوم ننتظر شفاعتها و نرجو أن نلتجيء بكلائتها و أنت اعلم بعواقب الأمور و أرحم بمن ربّيته في توال الدّهور فويلٌ عند ظهور السّاعة لمن خصمته عند الشّفاعة!


القاب شريفه به اين عدد مذكور شده از دعوات و روايات و كلمات علماي اعلام بوده و معني هر لقبي اشارتي به مطلبي است و مفيد كرامتي و روايتي است براي اهل درايت!

((خصائص فاطميه،علامه شيخ محمد باقر كجوري مازندراني/ص70ـ 71))رياض الشهادة في مصائب السادة - ج 1 ص 122

فاستدعى [ عمر ] نارا وأحرق الباب ، وحيث شبت النار في عتبة الباب سعوا في فتحها بشدة وعنف ، وكانت السيدة المعصومة ( عليها السلام ) وراء الباب ملتصقا بها ، وحيث دفعوها بقوة وقعت الباب عليها . .ثم ضربوها بغمد السيف والسياط وبقي أثرها وأسود جسمها . . . فاجتمع حول البيت أكثر من خمسمائة رجل فهجموا على الدار ، وألقوا الحبل في عنق أمير المؤمنين ( عليه السلام ) ، فحالت بينهم وبينه فاطمة ( عليها السلام ) - مع ضعفها مما جرى عليها - فضربها قنفذ بالسياط على يدها ، وعصروها بين عضادتي الباب ، فكسروا جنبها ، وأسقط ولدها الذي كان له ستة أشهر .

پس عمر بن خطاب آتش خواست و درب خانه را آتش زد و همچنان که آستانه درب خانه آتش می گرفت ،او نیز سعی کرد تا درب با به شدت باز کند و سیده معصومه حضرت زهرا سلام الله علیها در پشت درب ، به درب چسبیده بودند و وقتی عمر با قدرت درب را هل داد ، درب بر روی سیده طاهره سلام الله علیها افتاد . سپس او با نیام شمشیر و تازیانه بر بدن بی بی مظلومه زد تا جایی که آثرش باقی ماند و بدن ایشان را سیاه و کبود کرد ..... پس حدود 500 نفر اطراف خانه بودند که بر خانه هجوم آوردند و بر گردن امیرالمومنین علیه السلام ریسمان انداختند .
پس فاطمه سلام الله علیها با اینکه بخاطر وقایعی که بر ایشان آمده بود دچار ضعف شدید بود ، بین ایشان و امیرالمومنین علیه السلام حائل شد . پس قنفذ با شلاق بر دست ایشان زد و ایشان را بین دو لنگه درب فشار داد تا اینکه پهلوی ایشان شکست و فرزند 6 ماهه ایشان سقط شد .

(( از محضر آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عذرخواهی می کنم که با بیان واقعه هجوم به خانه وحی ، غم و قصه دل ایشان سنگین تر می شود واقعا" حق دارید شیفته جمال با صفای حضرت مهدی نمونه عالم شوید خدا همه جاست گنج دین همه جاست و میبیند شما را امام جواد عليه السلام فرمود: با ارزش ترين اعمال شيعيان ما انتـظار فـرج است.امتی که راضی به کشتن فرزند پیامبرش باشدوحق را نپذیرد قطعا" اهل دوزخ است ان شاء الله در دنیا هدایت شده و به دوزخ ختم نخواهد شد تا دیر نشده توبه کنید نام شما یک بار هم در قرآن نیامده ولی نام شیعه 12 بار در قرآن آمده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ طبق آیه قرآن فقط شیعه بحق و رستگار عالم استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ قال رسو الله یا علی انت و شیعتک هم الفائزون یا علی تو و شیعیانت رستگاران اهل عالمید وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 والله25 آل الله 25 بانام آدم ها 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر نفهم بفهم  وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 گنج قرآنه25 نفس قرآن 25 شیعه25 وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 گنج قرآنه25 نفس قرآن 25 شیعه25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 گنج قرآنه25 نفس قرآن 25 شیعه25   25باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ هرکسی شیعه نباشد بدبخت عالم است

امام حسين عليه السلام فرمود: حضرت مهدى داراى غيبتى است كه گروهى در آن مرحله مرتد مى شوندو بهایی بدین نمیدهند و گروهى ثابت قدم مى مانند و اظهار خشنودى مى كنند. افراد مرتد به آنها مى گويند: «اين وعده كى خواهد بود اگر شما راستگو هستيد؟» ولى كسى كه در زمان غيبت در مقابل اذيّت و آزار و تكذيب آنها صبور باشد، مجاهدى است كه با شمشير در كنار رسول خدا صلي الله عليه و آله جهاد كرده است.

امام صادق عليه السلام به زُراره فرمود: اگر زمان غيبت را درك كردى، اين دعا را هميشه داشته باش: خدايا، خودت را به من بشناسان، چون اگر خودت را به من نشناسانى، پيامبرت را نخواهم شناخت، خدايا رسول خود را به مـن معرّفى كن چون اگر رسول تو را نشناسم، حجّت تو را نخواهم شناخت، خدايا حجّت خود را به من معّرفى كن زيرا اگر حجّت تو را نشناسم از دين خود گمراه شده ام.خورشید آسمان ولایت سلام خورشیدی ماهی وسلام جانشین خاتم پیغمبران نام ماهت میدرخشد هر زمان

))http://www.atrekhobiha.loxblog.com/ آدرس وبلاگ دوستم



+ نوشته شده در پنج شنبه 27 اسفند 1395برچسب:,ساعت 21:43 توسط امیر علی عرفانیان |

  به ریاضی قرآن علم ابجد دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم خانواده رسول خدا میباشد اسلام به ابجد صغیر و کبیر 144 ضرب 12 امام میباشدیعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 اگر دین اسلام شما هستید بفرمائید ثابت کنید و نشانه هایتان را بفرمائید ما مثل شما نامرد نیستیم حق را می پذیریم به ابجد حق12 اسلام 12 حق12 ساعت 12 ماه های سال 12 اسلام 12 حق12

خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ضرب 5 تن در خودش ضرب12 امام در خودش و ضرب 14 معصوم در خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال به ابجد اسلام132+ 92محمد +110 علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال

به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز = 351 قرآن 351 فارسی 351 +14 معصوم = 365 روز سال

به ابجد اسلام 132+92 محمد +110 دين الهي +17 ركعت نماز +14 معصوم = 365 روز سال بنازم من جوانان وطن را  که شیعه میشوندهر دم به والله

درعرش نوشته با خط جلی وارث خاتم بوود مولاءعلی قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی 

 

مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابوصد حدیث آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ فرقه های باطل اگر شما هم نام فرقه هایتان در قرآن میباشد بفرمائید نامردان بی دین حرامی پر مدعاء حرامیان 310 ناهنجار310پلیدی بقاصبانی310 کفری310عمر310ابله منافقا310 جاهل منافق310 فاسق دینه310 منکر310حرامیان310عمر310جهل عرب310اباجهل در دین310 310نیرنگ310حرامیان310عمر310جهل عرب 310فاسق دینه310 کفری310عمر310فاسق دینه310گمراه دین310با قاصبه دین الله310 دزدانه فدک فاطمه 310گمراه دین310جهل عرب 310اباجهل در دین 310 گمراه دین 310 منکر310 کفری310 احمقان پلید بدین310 گمراه دین310 عمر310 تنها کافر دینی 851-541 عمر ابوبکر = 310 عمر با دشمن ها اهل بیت 851-541=310عمر310 گمراه دین 310حرامیان 310جهل عرب 310اباجهل در دین 310 به ابجد با بدذات ترین نامرد دین 1433-1202 سه خلیفه = 310 عمر  مکر منافقین کور دل 851-541 عمر ابوبکر= 310 عمر
تنها کافر دینی 851-541 عمر ابوبکر= 310 عمر 310
ابوبکر دوسال خلافت نکرده خارو ذلیل از دنیا رفت تمام ناحقها دو سال نشده به درک واصل میشوند قاتلان امام حسین دوسال نشده همه به دست مختار به درک واصل شدند گره های کور اهل دین 541 فتنه ها 541 عمرابوبکر541 دشمنه اسلامی541 اهله شر541 آفت کلی541 عداوتین 541 قاتلی 541 مرگ کافر541 عمر ابوبکر541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 مرگ کافر 541 عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی541 فتنه ها541 عمر ابوبکر541
انسان عاقل همیشه نزدیکترین راه را انتخاب میکنه وقتی براحتی میشود حق را پذیرفت چرا ناحق خدایی اگه شما به من میگفتی نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام اهل وهابی و دیگر فرقه های باطلش یک بارهم در قرآن نیامده من چه جوابی باید میدادم کلمه امام هم 12 بار در قرآن آمده پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 نام آدم هم25والله 25 آل الله 25آل الله 25 والله 25 ناما خداوند25 نام آدم هم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر بسه گمراهی اینقدر بدبخت و نامرد نباش اگر قرآن با شما هیچی ندارها بود نام شما هم در قرآن لا اقل یک بارمیآمد خداوند به اندازه گوسفند هم خدا برایتان ارزش قائل نشده مثل مرد حق را بپذیرید والله من جای شما بودم در جا شیعه می شدم والله اشتباه کردند پدران شما حق را ندیدند به ریاضی قرآن حق 12 اسلام 12 حق 12 واجب 12 قلب 12 حم 12 حق 12 اسلام 12 انجمن 12 خجسته 12 گل گل 12زبان 12 رگهای مغز انسان 12 رگ میباشد ساعت 12 ماه های سال 12 خجالت بکشید بسه نامردی روز به روز ارزش شما پیش اینجانب کمتر میشود انسان خیلی باید نامرد باشد حق را نپذیرد مرد باش و حق را بپذیر روز قیامت باید هم جواب خدا را بدهی هم جواب من را همه نمازهایتان بی ولایت است باطل است  مثل کس که بدون نیت نماز بخاند یا بدون نیت  وضوء بگیرد یا بدون نام و نیت سر حیوان حلالی را ذبح کند بدون نام و نیت حرام است هر کاری ازدواج مکنی باید خطبه خوانده شود نیت و قصد ازدواج نصف دین است ولی جهاد النکاح باطل و عمل زنا ست و اهل وهابی زنا را ترک کنند پیامبر صیغه را فرمود طبق آیه قرآن سه ماه باید از هر زنی دور باشی بعد  جهاد نکاح صورت بگیرد نه هر دقیقه زن یکی شوی و ایدز بگیری آزمایش برو معلوم میشه ای بدبخت وهابی مثل سگی که ویزو ویز زوزه میکشد تا صاحبش تکه نانی جلویش بندازد بخاطر گمراهی شما دنیا و آخرت شما جهنمیست والله من جای شما بودم در جا شیعه میشدم والله اگر علمای شما بتوانند لا اقل جواب قانع  کننده ای بدهند من مثل شما نامرد نیستم میپذیرم حال بگو جواب مرا بدهند یک مرد در دین اسلام می خواهم جواب مرا علمی بدهد اگر واقعا حق شما هستید در یک کلمه به دروغ هم که شده بنویسید حق 12اسلام 12 حق 12 نیست مصیبت نباش مصیب باش این ره که تو میروی ره شیطان است میبینی سران خودکامه شماچگونه برای قصب خلافت به جوانان وطن خود هم رحم نمیکنند و حاضرند برای به قدرت رسیدن قرآن را هم آتش بزنند و از روی جنازه برادر خود هم بگذرندمرد باش و حق را بپذیر روز قیامت باید هم جواب خدا را بدهی هم جواب من همه نمازهایتان بی ولایت است باطل است مثل سگی که ویزو ویز زوزه میکشد تا صاحبش تکه نانی جلویش بندازد بخاطر گمراهی شما دنیا و آخرت شما جهنمیست والله من جای شما بودم در جا شیعه میشدم والله اگر علمای شما بتوانند لا اقل جواب قانع  کننده ای بدهند من مثل شما نامرد نیستم میپذیرم حال بگو جواب مرا بدهند یک مرد در دین اسلام می خواهم جواب مرا علمی بدهد اگر واقعا حق شما هستید در یک کلمه به دروغ هم که شده بنویسید حق 12 نیست مصیبت نباش مصیب باش به ابجد خانواده محترم پیامبر583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 شبکه نور 583 به قرارداد الله 583 امت اسلامی583اهل دین قرآن اسلام 583 با عشق علی 583به ابجد  اهل دین 100+351 قرآن +132 اسلام = 583شبکه نور 583 این عددنورانی راازراست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرندشیعه385نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام شما و فرقه هایتان یک بار هم در قرآن نیامده علم ریاضی قرآن هم که نمیفهمی ابجد خانواده محترم پیامبر583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 شبکه نور 583به قرارداد الله 583 امت اسلامی 583 اهل دین قرآن اسلام 583 این عددنورانی را از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرندشیعه385 نام شیعه 12بار در قرآن آمده همین که هیتلر زمان 743 - 202محمد علی = 541فتنه ها 541 دشمنان دین خدا را شناخت که یهودین فاسد231فاسدن یهودی231 نفاق231 عصیان 231ابوبکر231راه دزدی 231 اهل بی مغزبدین 231 با ناحق دینه 231به ابجد خائنان 772-541عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر231راه دزدی231با قاصبه دین الله231 لانه جاسوسیه 231 ادیانی جعلی باطل 231 دو رویه 231 یا ابوسفیانی 231 نفاق231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر231راه دزدی 231 نفاق 231با جاهلا نادان ملحد 231 عصیان231فاسق 231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر231 یه فاجریا 231کل مبدعینه231 بدعت کنندگان یعنی ابوبکر مبدعینه 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد 231با ناحق دینه 231 یا ابوسفیانی231لانه جاسوسیه231 ادیانی جعلی باطل231دورویه231بادزد گربها231بابی عقلیها231عصیانی 231ابوبکر231با دینه ناحق231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر نابحق دینها 231 بااحمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 ابوبکر و عمر 541در غدیر خم دین کامل شد اکملتو لکم دینکم بعد از وفات پیامبر دشمنان دین خدا310عمر 310 گمراه دین 310مکرن 310کفری310 ناحق عالمی310 عمر310نیرنگ 310گمراه دین 310فاسق دینه مکرن310کفری 310دزدان فدکه فاطمه310بمارزنگی310 کفری310 اهل نابکار 310بعالم بی عملی 310 پرمدعاه 310با نادان کل عالمی 310 ابله بکل عالم 310 فاسق دینه 310 پلید فاسدان دین 310 احمق ها نادان پلید 310 پلیدها احمق نادان 310منکر 310جاهل منافق منافق ابلها  310نامردیه310 کفری310عمر310نیرنگ 310 نمرودی310 حرامزاده پلید310 سامری310 گمراه دین310مکرن 310 بکج راه 231 ابوبکر231 دزده دینه اسلامی 231ابله بکل عالم 231دزدا فدک نگونه 231ابوبکر 231رکب وبا 231 احمق ملحد 231 اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 با فاجعه جهانی 231 به لعین دین 231 ابوبکر231لعین بدین231 بکودن احمق 231 دین حرام الهی 231 نفاق 231 عصیان 231 فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم - 310 عمر =661 عثمان -231 ابوبکر =430 مقصر به ابجد (ریاست کفر )971 ظالم میباشد )-صحیح البخاری کتاب التفسیر باب قوله تعالى: ویوم حنین إذ أعجبتکم کثرتکم، دلائل الصدق ج 3 ق 1 ص 362، سیرة المصطفى لهاشم معروف ص 618. لم یثبت فی أحد غیر على علیه السلام: شرح التجرید للقوشجى ص 486، دلائل الصدق ج 2 / 357 عنه، نور الابصار للشبلنجى ص 87، و . .فرارعمر و ابوبکر وعثمان از جنگها

عثمان661 -971 ظالم  = 310 عمر310 با قاصب دین الهی 310 عمر 310 منکر 310 حرامیان 310 کفری 310 عمر ابوبکر231+ 310عمر 310با دشمن ها اهل بیت 851-541=310عمر310 گمراه دین 310حرامیان 310جهل عرب310 اباجهل در دین 310ناحق عالمی = 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند به ابجد بدعت کنندگان 651-110دین الهی=541 عمر ابوبکر 541فتنه ها541اهله شر541دشمنه اسلامی541عمرابوبکر 541فتنه ها541دشمنه اسلامی541مکافات541آفت کلی541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 دشمنه اسلامی 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 شرم گینان 651-110 علی = 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541دشمنان انسانها در زمینند و روز به روز نسلشان منقرض تر میشود خدایا روح هیتلر را قرین رحمت بفرما هرجا ایمان کامل باشد اراده قوی هم وجود خواهد داشت مردان بی اراده کسانی هستند که به هیچ چیز ایمان ندارند کسی که میخواهد زنده بماند باید مبارزه کند و کسی که دست از مبارزه بردارد آن هم در جهانی که هستی آن وابسته به مبارزه کردن است لایق زنده ماندن نیست .تعلیم و تربیت یکی از اساس کشور است و مغز های جوان نبایستی از دانش ها و معلوماتی انباشه شود که هشتاد درصد برای آن ها غیر ضروری است و در نتیجه ممکن است پس از چند سال آن ها را به کلی فراموش کنند .
از درس تاریخ آنچه در خاطرات جوانان باقی می ماند غیر از یک مشت اطلاعات بی فایده مانند تاریخ تولد چند سردار یا پادشاه چیز دیگری نبوده و سایر قسمت های مهم آن به کلی از یاد رفته و یا از ان نتیجه کلی نگرفته اند دیدم چند روزه کل ستاره ها نیستن فهمیدم رفتند مسافرت ان شاء الله خوش بگذره برای همه وبلاگ نویسا آرزوی سلامتی دارم 
عمر کشونم کردید بزودی بزرگترین مسجد را برای حضرت ابولولوء قهرمان بی نظیر عالم بپا خواهیم کرد پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 مرگ کافر 541 آفت کلی 541 دشمنه اسلامی 541 قاتلی 541 عداوتین 541به معادله ظالم و مقصر توجه فرمائید به ابجد ظالم971-430 مقصر=541عمر310+231 ابوبکر رکب وبا = 541به ابجدمقصر430+231 ابوبکر= 661 عثمان661+310عمر=971 ظالم971+231 ابوبکر= 1202 سه خلیفه 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 1202 احمق خائن منافقانی1202احمق پلیدی دشمن خدا 1202دشمن متجاوز است بالطبع است  طبیعت جهان خاران تجاوز است جلو آمدن است تصرف است پنجه انداختن است طبیعت اینها است اگر حاکریز شما قابل نفوذباشدنفوذ میکنندآنها علمی هرگز نمتوانند نفوذ کنند علم خدا وند علم ابجد قرآن خوب روی سیاهشان را گم نموده و گروه گروه هدایت میشوند خدارا شکر

541 به نفوذ دشمن 541 فتنه ها 541 دشمنه اسلامی 541عمر ابوبکر541 اولین احمقان قاصب541 عمر ابوبکر541 کافر پلید دین اسلام541 مجرمین بدین اسلام541 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام541 فتنه ها 541پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 اولین احمقان قاصب541 عمر ابوبکر541 کافر پلید دین اسلام541 مجرمین بدین اسلام541 این همه مقاله یک نفر پیدا نشد گلچین کنه به زبانهای مختلف و برای ما هم بفرسته تو را خدا اینقدر نگید ما هم شیعه شدیم خسته شدم از بس این کلمات را شنیدم یه چیزی دیگه بگوئید  بزودی بزرگترین مقاله در باره عمر از کتب اهل سنت در اینجا قرار داده خواهد شد منتظر بمانید فعلا" وقت ندارم همش بنویسم و شما راحت میل کنید و لذتشو ببرید یکم هم شما بفرمائید مرد می خواهم دو تا کلمه به ابجد عمر که تا بحال گفته نشده بگه دوتا کلمه نشد یکی هم کافیه عمر310 گمراه دین310 جهل عرب310 اباجهل در دین 310 نیرنگ 310حرامیان 310 دزدانه فدک فاطمه 310 ابله نادانی ملحد دینی310

به ابجدبه ابجد ظالم 971 -430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541+430 مقصر = 971 ظالم مقصر 430+310 عمر +231 ابوبکر = 971 ظالم به دست میآید 971ظالم971 -661 عثمان = 310 عمر به دست میآیدمقصر 430+231 ابوبکر = 661 عثمان +310 عمر = 971 ظالم به دست میآید معادله ظالم و مقصر به عالم غوغا نموده هر طور کم و زیاد در نام خلفاء پلید میکنی مقصر و ظالم مشخص میشود به ابجد شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22 مقصر 22 بدبختی 22 دروغ 22 نیرنگ 22 کید 22 کلک 22 مکارا 22 روبا 22 مجرمین 22 منافقان 22 شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22 لعنت 22 ملحد 22 به ابجد  فتنه
گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر541 فتنه ها 541+430 مقصر = 971 ظالم + 231 ابوبکر = 1202 ابجد سه خلیفه کفر 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین
منتقمون 1202 اهله مخالفتی 1202 بمسیر آتش اهل دین 1202عمر ابوبکر عثمان ظالم 971 - 310 عمر =661 عثمان 661  - 231 ابوبکر = 430 مقصر430 +231 ابوبکر = 661 عثمان661-231 ابوبکر= 430 مقصر  ابوبکر و عمر طبق
معادله ظالم و مقصر از شیطان پست تر بوده اند به ابجد منافقان قرآن 673-132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی541 به اولین قاصبان احمق پلید541 مقصرادین الهی 541دشمنه اسلامی 541 عمرابوبکر541فتنه ها 541پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی541 کلی بدعته 541 شیطان نادانه پلیدیها 541  ابجد نامشان 541 میباشدبه ابجد قاصبان اهل بیت محمد 786-245 اسلامه حق = 541 عمر ابوبکر از قاصبان اهل بیت محمد (ص) بوده اند
ما شیعیان فقط اهل بیت پیامبر را دوست میداریم و از کفار قریش541 فتنه ها 541 دشمنه اسلامی541 اهله شر541 عداوتین 541 قاتلی 541 عمر ابوبکر541 به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 دشمنه اسلامی 541 اهله شر 541 ما شیعیان فقط اهل بیت پیامبر را دوست میداریم و از کفار قریش بیزاریم541 شیطان  نادانه پلیدیها 541 فتنه ها 541 دشمنه اسلامی541 مقصرا دین الهی 541 نامردان اصلی دین 541 باعقرب کافر پلید دین اسلام 541بدشمن فاسد 541 بنامردان قاصب 541 مردان گمراه 541 کافران ملحد پلید دین 541 مجرمین دین اسلام 541
541فاجران دین اسلامی 541 انحرافه دین اسلام 541 آفتین 541 اولین قاصب دینه 541 بدشمن فاسد 541 فاجران دین اسلامی 541 احمقان فاسد دین اسلام 541 کینه توزه ابله541قلدرای دین اسلامی 541 ملحد عهد شکنی541 عهد شکنهای دینی 541کینه توزه ابله 541 حقه بازان پلید اسلامی ناحقیا541 مجرمین بدین اسلام 541 انحراف دین اسلامه 541با انحراف بدین اسلام 541 ناکسین قرآن 541 ومجرمانه دیناسلام541 باعقرب افعیه541 اهله شر541 عداوتین 541 قاتلی 541 عمر ابوبکر541 بیزاریم
به ابجد آفت کل 541
دین اسلام 737-196 ضرب 14 معصوم = 541   آفت کل دین اسلام 737-196 ضرب 14 معصوم = 541 عمر ابوبکر 541 دشمنه اسلامی 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 مرگ کافر 541 عداوتین541 لعن نفرینا 541 با عقرب افعی 541 شرما 541راه دزدی گمراه دین 541 منافقان قرآن 673-132 اسلام = 541 مقصرا دین الهی 541 و مجرمانه دین اسلام 541 ناکسین قرآن 541 مقصره اصلی دینی اهل دین 737- 196= 1 4 5 عمر ابوبکر 541 
ستمکارترین انسان 1743-1202 سه خلیفه  = 541 ناکسین قرآن 541 ام شر 541 اهله شر541 دشمنه اسلامی 541 نفاق گمراه دین 541 ناحق ملحد کفر541چه کسانی حق 14 معصوم را قصب نمودند به ابجد 14 معصوم 1743 - 1202 سه خلیفه = 541 عمر ابوبکر قاصب ولایت 14 معصوم بوده اند 541 کافر پلید دین 541 بدشمن فاسد 541 گمراه نامرد 541 مجرمین بدین اسلام 541  کافر پلید دین اسلام 541 با منافقینه گبر 541 دزدانه پرروی دین 541 بدشمن فاسد 541 بنامردان قاصب 541 مجرمین بدین اسلام 541 رو سیاهان عالمین 541 فاجرانه دین اسلامی 541 ستمکارترین انسان 1743-1202 سه خلیفه = 541
عمر ابوبکر 541 دشمنه اسلامی

مذاهب اهل سنت نیز در این مسأله گر چه به هر دری زده ‏اند، اما به دلیل قانع کننده ‏ای نه تنها بر استحباب قبض در نماز، بلکه بر جواز آن هم دست نیافته ‏اند، بلکه می توان گفت دلیل بر خلاف دیدگاه آن‏ها وجود دارد و روایاتی که از شیعه و اهل سنت در باب کیفیت نماز رسول خدا (ص) نقل شده است، اشاره ‏ای به قبض نکرده ‏اند و ممکن نیست پیامبر اکرم در طول تمام زندگی یا بیشتر آن، چنین عمل مستحبی را ترک کرده باشد. اکنون دو نمونه از این روایات را نقل می کنیم: یکی از طریق اهل سنت و دیگری از طریق شیعه امامیه نقل شده و هر دو کیفیت نماز پیامبر (ص) را بیان می کنند و در هیچ یک به قبض اشاره ‏ای نشده، چه رسد به کیفیت آن. قبض، بدعتی است که پس از رسول اکرم (ص) پدیدار شده است. سند ما در این زمینه، دو حدیث صحیح است که یکی از طریق اهل سنت و دیگری از طریق شیعه روایت شده و هر دو، دلیل قاطعی هستند که سیره پیامبر و اهل بیت بر رها کردن دست‏ها در نماز بوده و گرفتن یکی از دو دست به وسیله دیگری به نشانه خضوع در نماز، پس از رحلت رسول خدا ساخته و پرداخته شده است:به علم ریاضی قرآن بدعت شیطانه 851-541 فتنه ها عمر ابوبکر= 310عمر 310 با اهل منافق 310 ابله منافقا 310 عمر 310حرامیان 310 بمزاحم های دین اسلام 310 رزل بدینی 310 یابوها ابلهان دین اسلام 310 با اهل منافق310 ابله منافقا 310جاهل منافق310حرامیان 310گمراه دین310جهل عرب310اباجهل دردین 310منکر310عمر310گبرپلیددین310 کفری 310حرامیان310عمر310با فاسد فاسق اسلام 310با قاصب کل دین 310 بناحق پلید اهل دینی310 بیداد گرانه ابله 310 احمقان اهل دینی 310 یا وهابیه منافقه310 عمر310جهل عرب310اباجهل دردین 310اهل دین دین عدوالله 310عمر310جهل عرب 310اباجهل در دین 310گمراه دین 310فاسق دینه 310شمرا 310نمرودی 310نیرنگ 310عمر 310فاسق دینه310با قاصب کل دین 310 بناحق پلید اهله دینه310 بیداد گرانه ابله 310 احمقان اهل دینی 310 یا وهابیه منافقه310نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمار زنگی 310کفری 310منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310یا بلاء دین اسلام 310گبر پلید دین 310بقلدره دینه 310احمق بی دین ها 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 گراز نااهلیه 310 دزده دین اسلامی 310 نار جهیما310عمر 310بااهل منافق 310حرامیان310فاسدین الدینی 310 فاسقی پلیدیه 310بمزاحم های دین اسلام310رزل بدینی310 310احمقهای فاسد310منکر310حرامزاده پلید 310وهابی کودن دین اسلامی310 قاصبان بدین310 رمززناه 310گمراه دین310 کوره دینیه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین310یابلاء دین اسلام310منکر310نامردیه310باوهابیه نادان دین حق310دلیله نفاق 310کفری310نیرنگ310نمرودی310کلب کلب هار310عمر310سگ هار پلید310دلیل نفاقه310جهل عرب310دزدان فدکه فاطمه310بمارزنگی 310 کفری310 اهل نابکار 310بعالم بی عملی 310 پرمدعاه 310با نادان کل عالمی 310 ابله بکل عالم 310 فاسق دینه310 اهل نابکار310 پلید فاسدان دین 310 احمق ها نادان پلید310پلیدها احمق نادان 310منکر310جاهل منافق 310منافق ابلها 310نامردیه310یه فاسقی پلیدی310نامردیه310اگر شما با ابجد کبیر توانستی کافررا در باره مولایم و ابجدش بکار ببری والله بدون هیچ قیدو شرط به دین شما در خواهم با یک کلمه میگویم عمر 310 منکر310 کفری 310 حرامیان 310 جهل عرب310عمر310 اباجهل در دین 310 عمر310 کفری310

 به علم ریاضی قرآن بدعت شیطانه 851-541 فتنه ها عمر ابوبکر= 310عمر 310 با اهل منافق 310 حرامیان 310 بمزاحم های دین اسلام310رزل بدینی 310 یابوها ابلهان دین اسلام310با اهل منافق310 ابله منافقا310جاهل منافق310حرامیان 310گمراه دین310جهل عرب310اباجهل دردین 310منکر310عمر310310گبرپلیددین310 کفری 310حرامیان310عمر310با فاسد فاسق اسلام 310با قاصب کل دین 310 بناحق پلید اهل دینی310 بیداد گرانه ابله 310 احمقان اهل دینی 310 یا وهابیه منافقه310 عمر310جهل عرب310اباجهل دردین 310اهل دین دین عدوالله 310عمر310جهل عرب 310اباجهل در دین 310گمراه دین 310فاسق دینه 310شمرا 310نمرودی 310نیرنگ 310عمر 310فاسق دینه310با قاصب کل دین 310 بناحق پلید اهله دینه310 بیداد گرانه ابله 310 احمقان اهل دینی 310 یا وهابیه منافقه310نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمار زنگی 310کفری 310منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310یا بلاء دین اسلام 310گبر پلید دین 310بقلدره دینه 310احمق بی دین ها 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 گراز نااهلیه 310 دزده دین اسلامی 310 نارجهیما310عمر 310بااهل منافق 310حرامیان310فاسدین الدینی 310 فاسقی پلیدیه 310بمزاحم های دین اسلام310رزل بدینی 310احمقهای فاسد310منکر310حرامزاده پلید 310وهابی کودن دین اسلامی310 قاصبان بدین310 رمززناه 310گمراه دین310 کوره دینیه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین310یابلاء دین اسلام310منکر310نامردیه310باوهابیه نادان دین حق310دلیله نفاق 310کفری310نیرنگ310نمرودی310کلب کلب هار310عمر310سگ هار پلید310دلیل نفاقه310جهل عرب310دزدان فدکه فاطمه310بمارزنگی 310 کفری310 اهل نابکار 310بعالم بی عملی 310 پرمدعاه 310با نادان کل عالمی 310 ابله بکل عالم 310 فاسق دینه310 پلید فاسدان دین 310 احمق ها نادان پلید310پلیدها احمق نادان 310منکر310جاهل منافق 310منافق ابلها 310نامردیه310یه فاسقی پلیدی310نامردیه310اگر شما با ابجد کبیر توانستی کافررا در باره مولایم و ابجدش بکار ببری والله بدون هیچ قیدو شرط به دین شما در خواهم با یک کلمه میگویم عمر 310 منکر310 کفری 310 حرامیان 310 جهل عرب310عمر310 اباجهل در دین 310 عمر310 کفری310

بدعت شیطانه851-541عمرابوبکر=310عمر310بااهل منافق310 اباجهل در دین  عمر310جهل عرب310با قاصب کل دین 310عمر 310 مقصر 430+231 ابوبکر= 661 عثمان +310 عمر = 971 ظالم 971+231 ابوبکر= 1202 سه خلیفه قاصب دین اسلام اینم آیه قرآن به ابجدشان 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 بکافران محض 1202 ارتش کفار 1202 نفاق ظالم1202 سه خلیفه 1202 بکافرا نفاق قاصب پلید1202 ابجدظالم971-430مقصر=541عمر ابوبکر541 مقصر 430+231 ابوبکر =661 عثمان 661+310 عمر =971ظالم به دست میآید971ظالم 971+231 ابوبکر= 1202 ابجد سه خلیفه 1202 مقصر430 + 231=661 عثمان مقصر 430 +310 عمر +661= 971 ظالم به دست می آید عثمان661+310 عمر = =971 ظالم به دست می آید خیانت کار عالمی 1433-1202 سه خلیفه = 231 ابوبکر با پلیدترین ملحدها 772-541عمر ابوبکر= 231 ابوبکر 231+310 عمر = 541 +430مقصر = 971 ظالم به دست میآید = 541 +430 مقصر = 971 ظالم به دست میآید مقصر 430+310 عمر +231 ابوبکر =971 ظالم971+231 ابوبکر رکب وبا =1202 سه خلیفه عمرابوبکرعثمان1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت انتقام میگیریم این آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد ابوبکر عمر عثمان میباشد1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 خداوند میفرماید ما ازمجرمان سخت انتقام میگیریم 1202 ابجد ابوبکر عمر عثمان 1202مخالف قرآن با نااهلی 1202 تفرقه در ادیانه اسلامی 1202 بافاسد ترین دشمن1202 ارتش کفار1202 بکافران محض 1202دزد غافله ادیان 1202ریاست فتنه ها1202 اهل ظلم دین اسلام 1202منافقه کفاره قریشی 1202 غافل نا اهلی 1202 کفر عافت قرآن 1202 با نامردتر از نامردا1202 ظالمی فاسدی بدین 1202 حاکمان ظالمه اهل دینها 1202 احمقان فاسد دین اسلامی 1202 خار ذلیل منافقان 1202با خبیث نا اهل1202 بدبخت اهل عالمی 1202 با کافران پلیده ملحده ستمگری 1202با ملحد خبیث ظالم بدجنس بدین الهی 1202بدبختان بکل عالم 1202 خلیفه لا مذهبه قاصب دین الله 1202ستمکارترین انسان1202به خلیفه لا مذهبه قاصب 1202خلافکاران اهل کفر 1202ریاست فتنه ها 1202با دشمن خائن اسلامی 1202 کفر آفت قرآن 1202غافل کل آدمها 1202بدترین دشمن اسلامی 1202با فاسدترین دشمن1202 1202ستمکارترین انسان 1202خلاف کاران اهل کفر 1202ظالم بدجنس بدین الهی 1202غافل کل آدمها 1202دزدان نامرد دین اسلامه 1202 ظالم نفاق 1202 احمق ملحدظالم1202 1202بکافران محض1202کفر آفت قرآن1202ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض 1202
به ابجد بدعت کنندگان 651-110دین الهی=541 عمر ابوبکر 541فتنه ها541اهله شر541دشمنه اسلامی541عمرابوبکر 541فتنه ها541دشمنه اسلامی541مکافات 541آفت کلی541قاتلی 541 پیامبرفرمودبعدازمن فتنه هابپا خیزندبه ابجدفتنه ها541عمر ابوبکر 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 اهله شر 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 ظالم 971-430 مقصر=541عمر ابوبکر541دشمنه اسلامی541 نفاق 231ابوبکر 231عصیان 231نادانه دینی الهی231 

نفاق چیست و منافق کیست؟ 231 ابجد ابوبکر 231 نفاق 231 عصیان 231 است منافق 271 کوردلی 270=541 عمر ابوبکر541 منافق کوردلی 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 اهله شر541 کافر پلید دین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 دین اسلام هم مانند دین مسیحیت 74 فرقه های شیطانی 74 یا فرقه های شیطان 74  74کافرا پلید دین اسلام74 فرقه باطل می باشند که ابجد صغیر عمر ابوبکر عثمان 74 میباشد اینم آیه قرآن 74 ان من المجرمین منتقمون 74 ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 74کافرا پلید دین اسلام74ابجد صغیر عمر ابوبکر عثمان 74 74کافرا پلید دین اسلام74  به علم ریاضی قرآن نفاق 231 ابوبکر 231 راه دزدی 231 عصیان 231 نفاق 231 با اهل نفاق منافق = 541 فتنه ها 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپاخیزند به ابجد فتنه ها 541 اهله شر541 آفت کلی 541 مکافات 541 قاتلی541 عداوتین  541 مرگ کافر 541 دشمنه اسلامی 541 عمر ابوبکر541 با اهل منافق نفاق 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541 یامنافقین نادان ملحدی 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 کافرپلیددین اسلام 541 عمر ابوبکر 541 به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 با اهل نفاق منافق 541 کافر پلید دین اسلام541
 دروغ گویان دین اسلام 1473-271 منافق = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت به ابجد خیانت امانت در قرآن به علم ابجد خیانت امانت 1553-351 قرآن = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض1202 احمق پلیدی دشمن خدا 1202 ارتش کفار 1202  بخیانت کاران ابله 1473-271 منافق = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفتبه ابجد خیانت امانت در قرآن به علم ابجد خیانت امانت 1553-351 قرآن = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض1202 احمق پلیدی دشمن خدا 1202 ارتش کفار 1202 بخیانت کاران ابله1473 -271= 1202 -بخیانت کاران ابله1473 - 271 منافق =1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت
 به ابجد بدعت کنندگان 651-110دین الهی=541 عمر ابوبکر 541فتنه ها541اهله شر541دشمنه اسلامی541عمرابوبکر 541فتنه ها541دشمنه اسلامی541مکافات541آفت کلی541 پیامبرفرمودبعدازمن فتنه هابپا خیزندبه ابجدفتنه ها541عمر ابوبکر 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 اهله شر 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 ظالم 971-430 مقصر=541عمر ابوبکر منافق 271 کوردلی 270=541 عمر ابوبکر541 منافق کوردلی 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 اهله شر541 کافر پلید دین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 دین اسلام هم مانند دین مسیحیت 74 فرقه های شیطانی 74 یا فرقه های شیطان 74  فرقه باطل می باشند که ابجد صغیر عمر ابوبکر عثمان 74 میباشد اینم آیه قرآن 74 ان من المجرمین منتقمون 74 ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 

بدعت شیطانه851-541عمرابوبکر=310عمر310بااهل منافق310 اباجهل در دین  عمر310جهل عرب310با قاصب کل دین 310عمر 310 مقصر 430+231 ابوبکر= 661 عثمان +310 عمر = 971 ظالم 971+231 ابوبکر= 1202 سه خلیفه قاصب دین اسلام اینم آیه قرآن به ابجدشان 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 بکافران محض 1202 ارتش کفار 1202 نفاق ظالم1202 سه خلیفه 1202 بکافرا نفاق قاصب پلید1202 ابجدظالم971-430مقصر=541عمر ابوبکر541 مقصر 430+231 ابوبکر =661 عثمان 661+310 عمر =971ظالم به دست میآید971ظالم 971+231 ابوبکر= 1202 ابجد سه خلیفه 1202 مقصر430 + 231=661 عثمان مقصر 430 +310 عمر +661= 971 ظالم به دست می آید عثمان661+310 عمر = =971 ظالم به دست می آید خیانت کار عالمی 1433-1202 سه خلیفه = 231 ابوبکر با پلیدترین ملحدها 772-541عمر ابوبکر= 231 ابوبکر 231+310 عمر = 541 +430مقصر = 971 ظالم به دست میآید = 541 +430 مقصر = 971 ظالم به دست میآید مقصر 430+310 عمر +231 ابوبکر =971 ظالم971+231 ابوبکر رکب وبا =1202 سه خلیفه عمرابوبکرعثمان1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت انتقام میگیریم این آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد ابوبکر عمر عثمان میباشد1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 خداوند میفرماید ما ازمجرمان سخت انتقام میگیریم 1202 ابجد ابوبکر عمر عثمان 1202مخالف قرآن با نااهلی 1202 تفرقه در ادیانه اسلامی 1202 بافاسد ترین دشمن1202 ارتش کفار1202 بکافران محض 1202دزد غافله ادیان 1202ریاست فتنه ها1202 اهل ظلم دین اسلام 1202منافقه کفاره قریشی 1202 غافل نا اهلی 1202 کفر عافت قرآن 1202 با نامردتر از نامردا1202 ظالمی فاسدی بدین 1202 حاکمان ظالمه اهل دینها 1202 احمقان فاسد دین اسلامی 1202 خار ذلیل منافقان 1202با خبیث نا اهل1202 بدبخت اهل عالمی 1202 با کافران پلیده ملحده ستمگری 1202با ملحد خبیث ظالم بدجنس بدین الهی 1202بدبختان بکل عالم 1202 خلیفه لا مذهبه قاصب دین الله 1202ستمکارترین انسان1202به خلیفه لا مذهبه قاصب 1202خلافکاران اهل کفر 1202ریاست فتنه ها 1202با دشمن خائن اسلامی 1202 کفر آفت قرآن 1202غافل کل آدمها 1202بدترین دشمن اسلامی 1202با فاسدترین دشمن1202 1202ستمکارترین انسان 1202خلاف کاران اهل کفر 1202ظالم بدجنس بدین الهی 1202غافل کل آدمها 1202دزدان نامرد دین اسلامه 1202 ظالم نفاق 1202 احمق ملحدظالم1202 1202بکافران محض1202کفر آفت قرآن1202ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض 1202
به ابجد بدعت کنندگان 651-110دین الهی=541 عمر ابوبکر 541فتنه ها541اهله شر541دشمنه اسلامی541عمرابوبکر 541فتنه ها541دشمنه اسلامی541مکافات 541آفت کلی541قاتلی 541 پیامبرفرمودبعدازمن فتنه هابپا خیزندبه ابجدفتنه ها541عمر ابوبکر 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 اهله شر 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 ظالم 971-430 مقصر=541عمر ابوبکر541دشمنه اسلامی541 نفاق 231ابوبکر 231عصیان 231نادانه دینی الهی231 

 

نفاق چیست و منافق کیست؟ 231 ابجد ابوبکر 231 نفاق 231 عصیان 231 است منافق 271 کوردلی 270=541 عمر ابوبکر541 منافق کوردلی 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 اهله شر541 کافر پلید دین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 دین اسلام هم مانند دین مسیحیت 74 فرقه های شیطانی 74 یا فرقه های شیطان 74  74کافرا پلید دین اسلام74 فرقه باطل می باشند که ابجد صغیر عمر ابوبکر عثمان 74 میباشد اینم آیه قرآن 74 ان من المجرمین منتقمون 74 ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 74کافرا پلید دین اسلام74ابجد صغیر عمر ابوبکر عثمان 74 74کافرا پلید دین اسلام74  به علم ریاضی قرآن نفاق 231 ابوبکر 231 راه دزدی 231 عصیان 231 نفاق 231 با اهل نفاق منافق = 541 فتنه ها 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپاخیزند به ابجد فتنه ها 541 اهله شر541 آفت کلی 541 مکافات 541 قاتلی541 عداوتین  541 مرگ کافر 541 دشمنه اسلامی 541 عمر ابوبکر541 با اهل منافق نفاق 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541 یامنافقین نادان ملحدی 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 کافرپلیددین اسلام 541 عمر ابوبکر 541 به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 با اهل نفاق منافق 541 کافر پلید دین اسلام541
 دروغ گویان دین اسلام 1473-271 منافق = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت به ابجد خیانت امانت در قرآن به علم ابجد خیانت امانت 1553-351 قرآن = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض1202 احمق پلیدی دشمن خدا 1202 ارتش کفار 1202  بخیانت کاران ابله 1473-271 منافق = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفتبه ابجد خیانت امانت در قرآن به علم ابجد خیانت امانت 1553-351 قرآن = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض1202 احمق پلیدی دشمن خدا 1202 ارتش کفار 1202 بخیانت کاران ابله1473 -271= 1202 -بخیانت کاران ابله1473 - 271 منافق =1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت
 به ابجد بدعت کنندگان 651-110دین الهی=541 عمر ابوبکر 541فتنه ها541اهله شر541دشمنه اسلامی541عمرابوبکر 541فتنه ها541دشمنه اسلامی541مکافات541آفت کلی541 پیامبرفرمودبعدازمن فتنه هابپا خیزندبه ابجدفتنه ها541عمر ابوبکر 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 اهله شر 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 ظالم 971-430 مقصر=541عمر ابوبکر منافق 271 کوردلی 270=541 عمر ابوبکر541 منافق کوردلی 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 اهله شر541 کافر پلید دین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 دین اسلام هم مانند دین مسیحیت 74 فرقه های شیطانی 74 یا فرقه های شیطان 74  فرقه باطل می باشند که ابجد صغیر عمر ابوبکر عثمان 74 میباشد اینم آیه قرآن 74 ان من المجرمین منتقمون 74 ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 

 

قال رسوالله خائنینه اسلامه حق را بشناسید به ابجد خائنینه 786- 245 اسلامه حق = 541  فتنه ها 541 عمرابوبکر 541 کودتا 431+110= 541  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم =فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم-661 عثمان = 310 عمر  قال رسوالله (ص) فتنه گران دشمن اسلامه حق به ابجد فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم. عمروابوبکرظالم و مقصر دین میباشددزدان نامرده دینه اسلام 467-541= 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467-541=74 دین اسلام 74 فرقه شد ابجد صغیر ابوبکر عمرعثمان 74 میباشد

  به ابجد تخریب دین 1276+74 فرقه گمراه = 1202  سه خلیفه باعث 74 فرقه شدن دین اسلام شدند اینم آیه قرآن هم به ابجد کبیر هم به ابجد صغیر سه خلیفه که باعث 74 فرقه شدن دین اسلام شدند ابجد ابوبکر27 عمر 22 عثمان 25= 74 ان من المجرمین منتقمون 74 ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد

دزدان نامرده دینه اسلام 467-541= 74 ابجد سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467-541= 74 عمر22 ابوبکر27+25 عثمان = 74

واژه « اهل ‏سنّت و سنّی » در قرآن و سنّت

در قرآن و احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، حتّی در کلمات اصحاب نیز یافت نمى‏ شود .اهل سنت وهابی یا حنبلی خرس تبلی شافعی حنفی نخ کنفی  قرن دوم  من در آوردی و از فرقه های شیطانی در قرآن از الاغ و خوک نام برده شده ولی از عمری خیلی....... یاد نشده بجای  از کلمات ظالم و مقصر و در زبور و تورات قدیم شیطان سگ خوک یاد شده خدایی از سگ و خوک یاد شده ولی از دیگر فرقه ها  که از سگ و خوک نجس ترند یاد نشده سگی که صاحبش را نشناسد گرگ هم نیست الاغم نیست چلپاسه خور است بی معرفت است ابله منافقا310گمراه دین 310عمر310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 عمر310 میباشدپیامبر فرمود هر کسی امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت خواهد مرد انسان بی ولایت انسان نیست ازحیوان پست تر است به ابجد جمع  حیون 74 ابجد ابوبکر 27+22 عمر +25 عثمان = 74 اینم آیه قرآن 74 ان من المجرمین منتقمون 74 ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 74  ابجد عمر ابوبکر عثمان 74 دین اسلام را از هم پاشیدند و 74 فرقه نمودند74 با عهد شکنهای دین74 دشمنان اصلی دین اسلامی 74منافقان لعین و پست دین اسلام  74به مجرمان منافق نادان دین74دشمن پلید امت بدینه اسلام 74دزد دین اسلام و قرآنی74دیوانه پلید دینی 74 کافران مست دین اسلامی 74ناکسین مارقین اسلامی74 به ابجد اختلاف دین 1276-1202 ابوبکر و عمر و عثمان = 74 کسانی که باعث شدند در دین اسلام اختلاف بیفتد و دین اسلام را به 74 فرقه از هم متلاشی نمودندعمر ابوبکر عثمان 74 بودند

دزدان نامرده دینه اسلام 467-541= 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467-541=74 دین اسلام 74 فرقه شد ابجد صغیر ابوبکر عمرعثمان 74 میباش

دزدان نامرده دینه اسلام 467-541= 74 ابجد سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467-541= 74 عمر22 ابوبکر27+25 عثمان =74 

با بت پرستان دین اسلام 1312 -110 دین الهی = 1202  ابوبکر و عمر و عثمان1202  واقعا بت پرست بوده اند منافق دین اسلام 467-541= 74 فتنه های دین 615-541 = 74 فرقه 74والشجرتها الملعونه 74فرقه شدن«نوالي وليکم و نعادي اعدائکم». به ابجد فتنه های دین 615-541 عمر ابوبکر عثمان = 74 فرقه نه 74  ابجد سه خلیفه ابوبکر27+22 عمر+25 عثمان باعث 74 فرقه شدن دین شدن به ابجد تروریست 1276-1202 سه خلیفه = 74 بازم ابجد سه صغیر سه خلیفه که موجب 74 فرقه شدن دین اسلام شدند 74 ابجد ابوبکر عمر عثمان 74 والشجرتها الملعونه 74  اینم آیه قرآن 74 ان من المجرمین منتقمون 74 ما مجرمان را انتقام خواهیم گرفت 74 ابجد ابوبکر عمر عثمان74 میباشدبه ابجد بزرگترین گنا هان کبیره دین 1276 -1202 سه خلیفه عمر ابوبکر عثمان = 74 تروریست 1276-1202= 74 چرا دین اسلام 74 فرقه شد 74دوزخیان پلید دین ها 74 دوستان پلیده شیطانی 74 قاصبان ملحد بدین اسلام   74 اشداء علی الکفار 74 والشجرتها الملعونه 74 بمفسد ها فی الارض دین 74 مفسد فی الارض اسلامین74 ان من المجرمین منتقمون 74 ولو کره المشرکون 74

 

چرا دین اسلام 74 فرقه شد ابجد صغیر ابوبکر27+22 عمر +25 عثمان = 74 اینم آیه قرآن به ابجد سه خلیفه قاصب 74 ان من المجرمین منتقمون 74 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 74ان من المجرمین منتقمون 74 دین اسلام مثل دین مسیح 74 فرقه شد ابجدصغیر  ابوبکر27+22 عمر+25 عثمان=74 قاصبان ملحد بدین اسلام 74فرقه میگویم74 باشیطان دین های اسلامه 74 شیطان ها  مکار پلیده 74  مکار پلیده شیطان ها 74بنامردان پلید روزگار 74بپلید به نامردان74 نامرده پلید روزگار 74 عمر22+27 ابوبکر+25 عثمان = 74 ان من المجرمین منتقمون 74 والشجرتها الملعونه 74 منافق پلید بدین اسلامه 74میباشند 74با عهد شکنهای دین 74با نامردان عهدشکن پلید 74=74دشمنان اصلی دین اسلامی74عمرابوبکرعثمان74 قاصبان ملحد بدین اسلام   74 اشداء علی الکفار 74 والشجرتها الملعونه 74 بمفسد ها فی الارض دین 74 مفسد فی الارض اسلامین74 ان من المجرمین منتقمون 74 ولو کره المشرکون 74

 

به ابجد تروریست 1276-1202= 74 بزرگترین گناهان کبیره دین 1276-1202 سه خلیفه لامذهب قاصب = 74 کافرا پلیدبی دین 74بی دینها کافران اسلام  74 تروریست 1276-1202 سه خلیفه = 74 کسانی که باعث 74 فرقه شدن دین اسلام شدندابوبکر 27+22 عمر+25 عثمان = 74 قیامت دین 615 -541 عمر ابوبکر541 مجرمان دین ها اسلامه= 74 بمنافقان پلید بدین اسلام74 قیامت دین 615-541 = 74

به ابجد کبیر لا اله الا الله 166+محمد92+110علی +17 نماز = 385 شیعه 385پیامبر فرمودهیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385 فقط شیعیان قائم آل محمد علی اهل نجات دین555-541 عمر ابوبکر= 14 معصوم  خانواده پیامبر اعظم م حمد (ص)

خیانتی با پلیدی  1128-1202=74  فرقه 74 ابجد ابوبکر عمر عثمان 74 فرقه شدن دین اسلام به ابجد  فتنه های دین 615-541 = 74 فرقه ابجد سه خلیفه

 

 دزدان نامرده دینه اسلام 467-541= 74 ابجد سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467-541= 74 عمر22 ابوبکر27+25 عثمان =74

 

 پیامبر فرمود بعداز من فتنه ها بپا خیزند به ابجد قرآن فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 عامل تفرقه 926 -385 شیعه = 541 عمر ابوبکر541 خبیث 1512بغفلت 1512- 1202 ابجد سه خلیفه =310  عمر 1202ابوبکرعمر عثمان 1202با خبیث ملحده 1202 با خبیث ملحده 1202 مکتب حق قرآن 926- 541 عمر ابوبکر= 385 شیعه 385 فرقه 385 قال رسوالله فقط یک فرقه اهل نجات است  به ابجد گرگهای کفتار صفت اهل دین 1587-385 شیعه = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 میباشند1202 گرگهای کفتار صفت اهل دین 1202 سه خلیفه 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد عمر ابوبکر عثمان 1202 عمر ابوبکر٥٤١ فتنه ها 541 541ابوبکرعمر541 فلاکتی 541 عداوتین 541فتنه ها 541 مرگ کافر 541 ناکسین قرآن541با مارقین اسلام 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 ناکسین قرآن 541 با مارقین اسلام 541 عمر ابوبکر541 قاتلی 541 مرگ کافر541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر541

خیانتی جنجالیا1128-1202=74  فرقه 74 ابجد ابوبکر عمر عثمان 74 فرقه شدن دین اسلام به ابجد  فتنه های دین 615-541 = 74 فرقه ابجد سه خلیفه

به ابجد راز قرآن 559-541 فتنه ها = 18 ذالحجه" غدیر خم به ابجد بدعت کنندگان 651-110 دین الهی = 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی 541 مکافات 541 آفت کلی 541عمر ابوبکر541 پیامبر فرمود بعداز من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 اهله شر 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 ظالم 971-430 مقصر =  541عمر ابوبکر 541 عمر ابوبکر بارها در جمع یاران خود را ملامت نموده چرا حق علی و فاطمه را باغ فدک را غصب نمودند و بدعتها در دین نمودند خود را بسیار ملامت مینمودند عمر میگفت بدعت کردم 740 -430 مقصر = 310 عمر بدعت کردم 740 مقصر عمر 740 بدعت کردم 740 مقصر عمر 740 توجه شمارا به معادله و صیغه بدعت جلب می کنم به ابجد541 دین بدعتا 541 عمر ابوبکر541 بدعتگر 676-135 دینه الله135 فاطمه 135 = 541 عمر ابوبکر541 بدعتگرهای پلیدا 737-196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم 196 = 541 +430 مقصر = 971 ظالم 971+231 ابوبکر= 1202سه خلیفه قاصب دین الهی 1202بکافران محض 1202 ارتش کفار 1202
1-مرتدون بدینها772-541 عمر ابوبکر=231 ابوبکر

2- پلیدترین ملحدها 772-541عمر ابوبکر=231ابوبکر

3-خیانتکارعالمی1433-1202سه خلیفه=231 ابوبکر 

4-به ابجد خائنان 772-541= 231 ابوبکر رکب وبا
5- مرتدون بدینها 772-541= 231 ابوبکر ابوبکر 231 2316-پلیدترین ملحدها 772 -541عمر ابوبکر= 231 ابوبکر231+971 ظالم = 1202 ابجد سه خلیفه وهابی اینم آیه قرآن به ابجد کبیر سه خلیفه ان من المجرمین منتقمون 1202
با اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231

7- به ابجد خائنان 772-541= 231 ابوبکر

 مرتدون بدینها 772-541= 231 ابوبکر 

ابلهانی مرتد743- 202 محمد علی =541 عمر ابوبکربا فاجعه جهانی 231 نفاق 231 عصیان 231 دزده دین اسلامی 231 راه دزدی 231به لعین دین 231 ابوبکر231لعین بدین231 احمق ملحد 231

ظالم 971 -430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر

 

ابوبکر 231 +971 ظالم = 1202 ابجد سه خلیفه وهابی اینم آیه قرآن به ابجد کبیر سه خلیفه ان من المجرمین منتقمون 1202
6-پلیدترین ملحدها 772 -541عمر ابوبکر= 231 ابوبکر 231+310 عمر = 541 +430مقصر =971ظالم به دست میآید =541+430 مقصر = 971 ظالم به دست میآیدمقصر430+310 عمر +231 ابوبکر =971 ظالم971+231 ابوبکر رکب وبا =1202 سه خلیفه عمرابوبکرعثمان1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 این آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد ابوبکر عمر عثمان میباشد1202 ان من المجرمین منتقمون 1202خداوند میفرماید ما ازمجرمان سخت انتقام میگیریم   ظالم به دست میآیدبه ابجد فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر541 فتنه ها 541+430 مقصر = 971 ظالم + 231 ابوبکر = 1202 ابجد سه خلیفه کفر 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ظالم 971 - 310 عمر =661 عثمان 661  - 231 ابوبکر = 430 مقصر430 +231 ابوبکر = 661 عثمان661-231 ابوبکر= 430 مقصر  ابوبکر و عمر طبق معادله ظالم و مقصر از شیطان پست تر بوده اند به ابجد منافقان قرآن 673-132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی541 اولین قاصب اهل بیتی 541    به ابجد541 مقصرادین الهی 541دشمنه اسلامی 541 عمر ابوبکر541فتنه ها 541پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 ابجد نامشان 541 میباشد

 

بدعتگرانی 737-196 دین اسلام = 541 عمر ابوبکر 541 بدعت کرد 700-430 مقصر = 370 شیطان +170 آل سعود= 541 عمر ابوبکر541 بدعت کردی 710-661 عثمان = 49 عمر ابوبکر 49 به ابجد صغیر 49 شجره ملعونه 49 عمر میگفت بدعت کردم 740-430 مقصر = 310 عمر به ابجد کبیر ظالم 971 -430 مقصر = 541 عمر ابوبکر

 

به ابجدبدعت کنندگان 651-110دینالهی=541 عمرابوبکر541فتنه ها541اهله شر541دشمنه اسلامی541 عمرابوبکر 541فتنه ها541دشمنه اسلامی541مکافات 541آفت کلی541پیامبرفرمود بعدازمن فتنه هابپاخیزندبه ابجدفتنه ها541عمرابوبکر 541 کافرپلیددیناسلام 541مجرمین بدین اسلام 541 کفارپلیددین اسلام 541 اهله شر 541فتنه ها541 عمرابوبکر 541 ظالم 971-430 مقصر=541عمرابوبکر541

 

پرتگاه منافقا 878-337 محمد علی فاطمه = 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 اهله شر541 دشمنه اسلامی541

 

با پرتگاه اهل دین اسلام 851-541 عمر ابوبکر = 310 عمر ظالم 971- 310 عمر = 661 عثمان  661مردان رجس یا ابله پلید661 عثمان661 -971 ظالم = 310 یامردان رجس ملحد 651 بله اسراف کاران651 مردانه فاسده دینه اسلام651-110دین الهی= 541فتنه ها 541 مکافات541عمرابوبکر541 اهله شر541 آفت کلی 541 آفتین 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541

 

به ابجد خائنان 772-541= 231 ابوبکر
 مرتدون بدینها 772-541= 231 ابوبکر

 

 مرتدون بدینها 772-541= 231 ابوبکر 

 

ابلهانی مرتد743- 202 محمد علی =541 عمر ابوبکر

 

ظالم 971 -430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر

 

ابوبکر 231 +971 ظالم = 1202 ابجد سه خلیفه وهابی اینم آیه قرآن به ابجد کبیر سه خلیفه ان من المجرمین منتقمون 1202

 

دروغگویان دین اسلام 1473-271 منافق = 1202 عمرابوبکرعثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 مامجرمان راسخت انتقام خواهیم گرفت به ابجدخیانت امانت درقرآن به علم ابجدخیانت امانت 1553-351 قرآن = 1202 عمرابوبکرعثمان 1202بکافران محض1202 احمق پلیدی دشمن خدا 1202 ارتش کفار 1202  بخیانتکاران ابله 1473-271 منافق = 1202 عمرابوبکرعثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون مامجرمان راسخت انتقام خواهیم گرفت به ابجدخیانت   امانت درقرآن به علم ابجدخیانت امانت 1553-351قرآن=1202 عمرابوبکرعثمان 1202 بکافران محض1202 احمق پلیدی دشمن خدا 1202 ارتش کفار1202 بخیانتکاران ابله1473 -271منافق = 1202-بخیانتکاران ابله 1473 -271 منافق=1202 احمق خائن منافقانی1202احمق پلیدی دشمن خدا 1202 عمرابوبکرعثمان 1202 اینم آیه قرآن1202 ان من المجرمین منتقمون مامجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت

 

 از اهل سنت بدون حب و بغض میپرسیم جواب میخواهیم :
اگر به عقیده شما خلافت باید به شورا و اجماع گذارده شود پس چرا عمر را اجماع مسلمین خلیفه نکرد بلکه او به وصیت ابوبکر خلیفه شد ؟

شما میفرمایید پیغمبر خلیفه ای تعیین نکرده بود و ابوبکر را اجماع مسلمین خلیفه نمود . ما میپرسیم چرا ابوبکر از پیغمبر تبعیت نکرد و خلافت را پس از خود به شورا واگذار نکرد؟

ابوبکر در نامه های خود مینوشت از جانب ابوبکر خلیفه رسول خدا . پس اگر پیغمبر خلیفه معین نکرده بود ابوبکر چرا خلافت خود را منسوب به پیغمبر میدانست ؟

جریان انتخاب خلیفه پس از عمر به شکل تازه ای درآمد و خلافت را در شورای شش نفری محدود نمود و مخالفین و مخالفین از آنها را محکوم به قتل دانست . اگر خلافت با اجماع و شورا حاصل میشود باید همه مردم در آن شرکت کنند . تشکیل شورای شش نفری چه معنی داشت ؟ گذشته از این آراء اکثریت در هر شورایی معتبر و قابل اجراست . دیگر کشتن اقلیت و مخالفین یعنی چه؟

نبی الله در موقع شهادت کاغذ و دواتی میخواست تا چیزی بنویسد . عمر ضمن توهین به آن حضرت گفت احتیاجی به وصیت نیست کتاب خدا ما را کافی است . ما میپرسیم اگر وصیت لازم نبود و کتاب خدا کافی بود پس وصیت ابوبکر و عمر در موقع وفاتشان بر خلاف این قول بود و معنی قرآن و علم آنرا کسی بهتر از امیرالمومنین علی بن أبی طالب نمیدانست . زیرا قرآن بر پیغمبر نازل شده و آنحضرت فرمودند : انا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد العلم فلیات الباب .به ابجد 110 دین الهی 110 علی 110 بحق 110 علی 110 دین الهی 110  اهل دینی 110 دین الهی 110 علی 110 بحق 110

 

 

 

نام شیعه 5 بار در قرآن آمده ولی نام شما یک بار هم نیامده پیامبرفرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه385 شیعه 385 مرد عالم 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 فلسفه دین الله 385 پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد فاطمه بر شیعه عزت میدهد درس توحیدو نبوت میدهد نام شیعه زینت قرآن بوود غیر شیعه نیست در قرآن ابد شیعه یعنی قل هو الله احد فرقه های دین همه باطل بوود اگر نام حنبلی خرس تنبلی یک بار میآمد من حنفی نخ کنفی ای بیچاره ای بدبخت روز قیامت جواب خدا را چه خواهی داد ای گمراه دین به ابجد گمراه دین 310 میشه 310 عمر 310 جهل عرب 310 منکر 310 کفری 310 اباجهل در دین 310 ابله منافقا 310 کلب کلب هار 310 احمق ملحده دینی 310 نامردیه 310 جاهل منافق 310 سگ هار پلید 310 کلب کلب هار310 نمرودی310 اباجهل در دین 310 گرازه نا اهلی 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 عمر 310 حرامیان310 احمق ملحده دینی 310  حرامزاده پلید 310 دلیله نفاق 310 اباجهل در دین310جهل عرب 310عمر310 گمراه دین 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 عمر 310گمراه دین 310حرامیان 310 نمرودی 310 احمق ملحده دینی310 ابله منافقا 310 عمر 310 نامردیه 310 سم ری 310 همان سامری قوم موسی و سامری قوم محمد(ص)

 

آخه دین اسلام مثل دین مسیحیت 74 فرقه شده همه هم خود را حق میدانندمرد باشید و علمی ثابت کنید علم ابجد قرآن تقدیم میکندنام شیعه چندین بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بارهم درقرآن نیامده خدابه آدم حسابشان نکرده است خجالت بکشید اینقدر بدبخت نباشید اگر شما باطل نبودید اقلا" نام فرقه شما هم میآمد نام شیطان آمده ولی پست تر ازشیطان سگ بی نماز است اسم سگ و خوک هم آمده ولی نام فرقه شما نیامده چون ناحق عالم هستید فقط شیعه بحق 110 دین الهی 110 بحق 110 علی 110 محمد 92+18 ذالحجه قدیر خم = 110 علی 110دین الهی110اهل دینی110بحق110 علی110جلوه الله110بمیزان 110 جهانه الهی 110صبحی 110به ابجد اسلام132+92محمد +110علی  علی+17 نماز+14 معصوم =365 روز سال 5+6+3=14 معصوم  365+20 محمد=385 شیعه آنان که نامه عملشان به دست راستشان داده  خواهد شد فقط پیروان 12 امام به ابجد امام 82 هم به ابجد کبیر و صغیر میشه 82+12 = 92 محمد 92 +18 ذالحجه" غدیر خم = 110 دین الهی 110 یمین 110 عم 110 عم یتسائلون در باره عم نبی از شما سئوال خواهد شد 110 دین الهی 110 علی 110 یمین 110 عم110  شما فکر میکنید واقعا" بدون حسابو کتاب شما بحق میباشید خیلی پررو و نامرد هستید اگر اینطور فکر میکنید74 فرقه310 عمر310مکارپلیده 310 فاسق دینه310 حرامیان 310 با پلید دین احمق منافقی310 عمر 310 گمراه دین 310 عمر310 مکارپلیده 310 فاسق دینه310گمراه دین310  310ناحق عالمی  310قاصبان بدین310 نمرودی 310بی ایمان دین اسلام 310گمراه دین 310 عمر 310 310کفری 310 دلیل نفاقه جهل عرب310 اباجهل در دین 310منکر 310نیرنگ310بمار زنگی  310کفری310منکر310جاهل منافق310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی 310 سامری310 گمراه دین310 جاهل منافق310ابله منافقا310مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام 310عمر310 گمراه دین310 منکر310 کفری 310 نامردیه 310 یا باء دین اسلام 310قاصبان بدین 310عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 فاسق دینه 310وهابی کودن دین اسلامی 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق310کفری310نیرنگ310نمرودی310سامری310 دائش وهابی نادان 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق310کفری310حرامیان 310نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه310فاسق دینه 310عمر310بمار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310 سامری310گمراه دین310مکرن310 فاسق دینه 310مکارپلیده 310 فاسق دینه310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری 310نیرنگ310مکارپلیده 310فاسق دینه310عمر 310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما310 خاک عالم بر سرت کنم عمر عرعر خر هم بوود لعن عمر این نام 310چیست که عرعر میکند اهل سنت را همه خر میکندتف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکروعمر عثمان بوودبه ابجد خائنان 772-541= 231
 مرتدون بدینها 772-541= 231 ابوبکر ابوبکر 231 +971 ظالم = 1202 ابجد سه خلیفه وهابی اینم آیه قرآن به ابجد کبیر سه خلیفه ان من المجرمین منتقمون 1202

پرتگاه منافقا 878-337 محمد علی فاطمه = 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 اهله شر541 دشمنه اسلامی

با پرتگاه اهل دین اسلام 851-541 عمر ابوبکر = 310 عمر ظالم 971- 310 عمر = 661 عثمان  661مردان رجس یا ابله پلید661عثمان661 -971 ظالم = 310 یامردان رجس ملحد 651 بله اسراف کاران 651 مردانه فاسده دینه اسلام 651-110دین الهی=541 فتنه ها 541 مکافات541عمرابوبکر541 اهله شر541 آفت کلی 541 آفتین 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541

دروغ گویان دین اسلام 1473-271 منافق = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت به ابجد خیانت امانت در قرآن به علم ابجد خیانت امانت 1553-351 قرآن = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض1202 احمق پلیدی دشمن خدا 1202 ارتش کفار 1202  بخیانت کاران ابله 1473-271 منافق = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفتبه ابجد خیانت امانت در قرآن به علم ابجد خیانت امانت 1553-351 قرآن = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض1202 احمق پلیدی دشمن خدا 1202 ارتش کفار 1202 بخیانت کاران ابله1473 -271= 1202 -بخیانت کاران ابله1473 - 271 منافق =1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت

به ابجد بدعت کنندگان 651-110دین الهی=541 عمر ابوبکر 541فتنه ها541اهله شر541دشمنه اسلامی  541عمرابوبکر 541فتنه ها541دشمنه اسلامی541مکافات541آفت کلی541 پیامبرفرمودبعدازمن فتنه هابپا خیزندبه ابجدفتنه ها541عمر ابوبکر 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 اهله شر 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 ظالم 971-430 مقصر=541عمر ابوبکر541  - قال رسول الله (صلى الله عليه و آله) يقول:

المهدى من عترتى، من ولد فاطمة‏

رسول الله (صلى الله عليه و آله) فرمودند:

مهدى (عليه السلام) از سلاله من است، از فرزندان فاطمه (سلام الله عليها)

3 - قال رسول الله (ص):

نحن سبعة ولد عبد المطلب سادة اهل الجنة: انا، و حمزة و على و جعفر و الحسن و الحسين و المهدى

رسول خدا (ص) فرمودند:

ما هفت نفر از فرزندان عبدالمطلب سروران اهل بهشت هستيم: من و حمزه و على و جعفر و حسن و حسين و مهدى‏.

4 قال رسول الله (ص):

لو لم بيق من الدنيا الا يوم لطول الله ذلك اليوم حتى يلى المهدى‏

رسول خدا (ص) فرمودند:

اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نماند خداوند آن روز را آن قدر طولانى مى‏كند كه مهدى (عليه السلام) در پى آيد.

5 - قال رسول الله (ص):

امنا المهدى ام من غيرنا يا رسول الله؟ قال:بل منا بنا يختم الله كما بنا فتح و بنا يستنقذون من الشرك و بنا يؤلف الله بين قلوبهم بعد عداوة الشرك‏.

رسول خدا (ص) فرمودند:

بلكه از ماست‏خداوند همچنانكه به ما آغاز فرمود به ما هم ختم خواهد كرد به وسيله ماست كه مردم از شرك نجات مى‏يابند به وسيله ماست كه خداوند بين دلهاى مردم الفت و پيوند ايجاد مى‏كند بعد از آنكه دشمنى حاصله از شرك بينشان جدايى افتاده باشد

6 - قال على (عليه السلام

قلت: يا رسول الله امنا آل محمد المهدى، ام من غيرنا؟ فقال: لا بل منا يختم الله به الدين كما فتح بنا ينقذون من الفتنة كما انقذوا من الشرك و بنا يؤلف الله بين قلوبهم و بنا يصبحون بعد عداوة الفتنة اخوانا فى دينهم‏.

حضرت على بن ابى طالب (عليه السلام) فرمودند:

گفتم: اى رسول خدا آيا مهدى (عليه السلام) از بين ما آل محمد (صلى الله عليه و آله) است‏يا از بين غير ما؟ فرمود:  نه، بلكه از بين ماست‏خداوند دين را همچنانكه گشود به وجود او ختم خواهد كرد مردم به وسيله ما از فتنه نجات مى‏يابند چنانكه از شرك نجات يافتند و به وسيله ماست كه خداوند بين دل‏هاى مردم الفت و پيوند ايجاد مى‏كند و به وسيله ماست كه مردم بعد از دشمنى برخاسته از فتنه بايكديگر برادر شدند.

7 - قال رسول الله (ص):

لتملان الارض ظلما و عدوانا ثم ليخرجن رجل من اهل بيتى حتى يملاها قسطا و عدلا كما ملئت عدوانا و ظلما.

رسول خدا (ص) فرمودند:

زمين پر از ستم و دشمنى مى‏شود وبه درستى مردى از اهل بيت من قيام خواهد كرد تا زمين را از عدل و داد پر كند چنانكه پر از دشمنى و ستم شده باشد.

8 - قال رسول الله (ص):

 

يخرج رجل من اهل بيتى، يواطى اسمه اسمى و خلقه خلقى، يملاها قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا

رسول خدا (ص) فرمودند:

مردى از اهل بيت من قيام خواهد كرد اسمش همانند اسم من و اخلاقش همانند اخلاق من است او زمين را پر از عدل و داد كند چنانكه پر از ظلم و جور شده باشد.

9 - قال رسول الله (ص):

و يح هذه الامة من ملوك جبابرة، يقتلون و يخيفون المطيعين الا من اظهر طاعتهم; فالمؤمن التقى ليصانعهم بلسانه و يفر منهم بقلبه و جنانه فاذا اراد الله تعالى ان يعيد الاسلام عزيزا قصم كل جبار عنيد و هو القادر على ما يشاء ان يصلح امة بعد فسادها. يا حذيفة! لو لم يبق من الدنيا الا يوم لطول الله ذلك اليوم حتى يملك من اهل بيتى رجل تجرى الملاحم على يديه و يظهر الاسلام لا يخلف وعده و هو سريع الحساب‏

رسول خدا (ص) فرمودند:

واى بر اين امت از پادشاهان ستمگر مردم را مى‏كشند و اطاعت كنندگان پروردگار را مى‏ترسانند مگر كسى را كه فرمانبرى و اطاعت از آنان را اظهار كند پس انسان با ايمان و پرهيزگار بايد با زبانش با آنان بسازد اما در قلب و با جوارحش از آنان بگريزد پس اگر خداى بزرگ بخواهد اسلام را عزيز گرداند هر ستمگر عناد پيشه‏اى را در هم خواهد شكست و او بر آنچه بخواهد تواناست و مى‏تواند امت را بعد از تباهى اصلاح فرمايد - و حالشان را نيكو گرداند - اى حذيفه: اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد خداوند همان يك روز را آنچنان طولانى خواهد كرد كه مردى از اهلبيت من به حكومت رسد به دست او پيشامدهايى عجيب به وقوع مى‏پيونند و خداوند - به دست او - اسلام را پيروز مى‏كند و در وعده‏هايش خلاف نمى‏كند و او محاسبه‏گرى سريع است

10 - قال رسول الله (ص):

لو لم يبق من الدنيا الا ليلة، ليملك فيها رجل من اهل بيتى‏

رسول خدا (ص) فرمودند:

اگر از عمر دنيا جز يك شب باقى نمانده باشد خداوند در همان يك شب مردى از اهل بيت مرا به حكومت‏خواهد رسانيد.

11 - قال رسول الله (ص):

المهدى رجل من ولدى، لونه لون عربى، و جسمه اسرئيلى على حده الا يمن خال كانه كوكب درى، يملا الارض عدلا كما ملئت جورا و ظلما يرضى فى خلافته اهل الارض و اهل السماء و الطير فى الجو.

رسول خدا (ص) فرمودند:

مهدى (عليه السلام) مردى از فرزندان من است زنگ رخساره‏اش رنگ عربها و اندامش اندام اسرائيلى‏هاست #(1) برگونه راستش خالى هست كه مانند ستاره‏اى درخشان است زمين را از عدالت پر مى‏سازد چنانكه از ستم و حق كشى پر شده باشد در زمان خلافت و رهبرى او زمينيان و آسمانيان و پرندگان فضا راضى و خشنود خواهند بود.

12 - ان النبى (صلى الله عليه و آله)قال لفاطمة سلام الله عليها:

يا بنية: المهدى من ولدك

همانا پيامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) فرمودند:

اى دخترك من! مهدى، از فرزندان توست‏.

13 - قال رسول الله (ص):

ابشرى يا فاطمة! المهدى منك

رسول خدا (ص) فرمودند:

اى فاطمه: تو را بشارت باد، كه مهدى (عليه السلام) از نسل تواست.

14- ان النبى (صلى الله عليه و آله)قال لفاطمة سلام الله عليها:

والذى بعثنى بالحق، منهما - يعنى الحسن و الحسين - مهدىّ هذه الامة. اذا صارت الدنيا هرجا و مرجا و تظاهرت الفتن و تقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا كبير يرحم صغيرا و لا صغير يوقر كبيرا يبعث الله عند ذلك منهما من يفتح حصون الضلالة و قلوبا غفلا; يقوم بالدين فى آخر الزمان، كما قمت‏به فى اول الزمان، و يملا الدنيا عدلا كما ملئت جورا

همانا پيامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) فرمودند:

سوگند به آنكه مرا به حقيقت مبعوث گردانيد كه مهدى اين امت از نسل اين دو نفر است‏ - اشاره به حسن (عليه السلام) و حسين (عليه السلام) زمانى كه دنيا آشفته گردد و فتنه‏ها ظاهر شوند و راه‏ها كوتاه گردند و برخى مردم بر برخى ديگر هجوم آورند نه بزرگسالان به خردسالان رحم كنند و نه خردسالان به بزرگسالان احترام نهند در آن زمان خداوند از نسل اين دو كسى را بر مى‏انگيزد كه حصارهاى گمراهى را مى‏گشايد و دل‏هاى غفلت زده را بيدار مى‏كند و در آخر الزمان دين را به پا مى‏دارد چنانكه من در ابتدا آن را به پا داشتم و دنيا را از عدالت پر مى‏سازد چنانكه از ستم پر شده باشد.

15 - قال رسول الله (ص):

المهدى رجل من عترتى يقاتل على سنتى كما قاتلت انا على الوحى‏.

رسول خدا (ص) فرمودند:

مهدى، مردى از خاندان من است. او بر طبق سنت من - با مخالفين - مى‏جنگد، چنانكه من بر طبق وحى الهى مى‏جنگم‏.

16 - قال على (عليه السلام

المهدى رجل منا، من ولد فاطمة‏.

مهدى (عليه السلام) مردى از نسل - ما از فرزندان فاطمه (عليه السلام) است‏.

17 - قال رسول الله (ص):

يجى‏ء فتنه غبراء مظلمة تتبع الفتن بعضها بعضا حتى يخرج رجل من اهل بيتى يقال له المهدى فان ادركته فاتبعه و كن من المهتدين‏.

رسول خدا (ص) فرمودند:

فتنه‏اى سخت، تيره و تاريك فرا مى‏رسد فتنه‏ها پشت‏سر هم - بر مردم - وارد مى‏شوند تا اينكه مردى از اهل بيت من قيام كند كه مهدى‏ خوانده مى‏شود. اگر او را دريافتى پيروش باش، تا از دايت‏يافتگان باشى.

18 - محمد بن على (عليه السلام) قال

انا نرجو ما يرجو الناس، و انا نرجو لو لم يبق من الدنيا الا يوم لطول الله ذلك اليوم حتى يكون ما ترجوه هذه الامة; و قبل ذلك فتن شر فتنة يمسى الرجل مؤمنا و يصبح كافرا; و يصبح مؤمنا و يمسى كافرا فمن ادرك ذلك منكم فليتق الله و ليكن من احلاس بيته.

امام محمد بن على (عليه السلام) فرمودند:همانا ما به همان چيزى كه مردم اميد دارند اميد بسته‏ايم. و اميدواريم كه اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد خداوند همان يك روز را آنچنان طولانى كند كه آنچه را اين امت‏به آن اميد بسته‏اند، تحقق پذيرد و قبل از بدترين فتنه‏ها پديد مى‏آيد، چنانكه شخصى از برخى مردم در شب مومن است و صبح كه مى‏شود كافر شده‏است‏يا در صبح مومن است و شب كه مى‏رسد كافر گرديده است پس اگر كسى از شما به چنين فتنه‏اى گرفتار شد بايد تقواى الهى پيشه كند و بايد كناره گزينى و خانه نشينى اختيار كند

19 - قال عمار ياسر:

اذا قلت النفس الزكيه، و اخوه تقتل بمكه ضيعة، نادى مناد من السماء: ان اميركم فلان، وذلك المهدى، الذى يملا الارض حقا و عدلا.

عمار ياسر فرمودند:

زمانى كه نفس زكيه كشته شود و برادرش در مكه به نبردى شديد پردازد ندا دهنده‏اى از آسمان ندا دهد كه امير و فرمانرواى شما فلانى است و او همان مهدى است كسى كه زمين را از حقيقت و عدالت آكنده سازد.

20 - قال رسول الله (ص):

ستكون فتنه لا يهدا منها جانب الا جاش منها جانب حتى ينادى مناد من السماء: ان اميركم فلان.

رسول خدا (ص) فرمودند:

فتنه‏اى خواهد بود هنوز طرفى از اين فتنه آرام نگرفته كه طرف ديگرى بر مى‏شورد - قسمتى از آن آرامش نيابد مگر آنكه قسمتى ديگر از آن بر مى‏آشوبد - تا آنكه ندا دهنده‏اى از آسمان ندا در مى‏دهد همانا امير و فرمانرواى شما فلانى است.

21 - قال رسول الله (ص):

يخرج المهدى و على راسه ملك ينادى: ان هذا مهدى فاتبعوه‏.

رسول خدا (ص) فرمودند:

مهدى قيام مى‏كند در حالى كه بالاى سر او فرشته‏اى ندا مى‏دهد اين مهدى است از او پيروى كنيد.

22 - قال على (عليه السلام)

اذ نادى مناد من السماء: ان الحق فى آل محمد فعند ذلك يظهر المهدى على افواه الناس، و يشربون حبه و لا يكون لهم ذكر غيره‏.

حضرت على (عليه السلام) فرمودند:

زمانى كه ندا دهنده‏اى از آسمان ندا مى‏دهد كه حق در خاندان محمد (صلى الله عليه و آله) است در آن هنگام نام مهدى بر زبانهاى مردم آشكار مى‏گردد و محبت او را به دل مى‏گيرند و از غير او ياد نمى‏كنند.

23 - قال رسول الله (ص):

فى المحرم ينادى مناد من السماء: الا ان صفوة الله من [خلقه فلان]، فاسمعوا له اطيعوه فى سنة الصوت المعمعة‏.

رسول خدا (ص) فرمودند:

در ماه محرم، ندا كننده‏اى از آسمان ندا مى‏دهد: آگاه باشيد كه برگزيده خدا - از ميان خلايق - فلانى است، پس فرمانش را گوش كنيد و از او اطاعت كنيد در سالى كه جنگ‏ها و فتنه‏ها فراوان است و سال صداى آسمانى است‏.

24 - قال على (عليه السلام)

تختلف ثلاث رايات: راية بالمغرب و راية بالجزيرة و راية بالشام تدوم الفتنة بينهم سنة‏ -ثم ذكر خروج السفيانى و ما يفعله من الظلم والجور ثم ذكر خروج المهدى و مبايعة الناس له بين الركن و المقام، و قال: يسير بالجيوش حتى يسير بوادى القرى فى هدوء و رفق و يلحقه هناك ابن عمه الحسنى فى اثنى عشر الف فارس، فيقول له: يا ابن عم انا احق بهذا الجيش منك انا ابن الحسن و انا المهدى. فيقول له المهدى بل ان المهدى فيقول له الحسنى: هل لك من آية فابايعك؟ فيومى المهدى الى الطير فيسقط على يديه و يغرس قضيبا فى بقعة من الارض فيخضر و يورق. فيقول له الحسنى: يا ابن عمى هى لك‏.

حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمودند:

سه پرچم به مخالفت‏با يكديگر برافراشته شود پرچمى در مغرب‏ و پرچمى در عربستان‏ و پرچمى در شام‏ فتنه و جنگ بين آنها يك سال طول مى‏كشد سپس از قيام سفيانى و ظلم و ستمى كه بر مردم روا مى‏دارد ياد كرد و پس از آن از ظهور و قيام حضرت مهدى (عليه السلام) و بيعت كردن مردم با او در بين ركن و مقام ياد نمود- و فرمود لشكريان خويش را حركت مى‏دهد تا در كمال آرامش به وادى القرى‏ مى‏رسند در آنجا پسر عمويش #(2) سيد حسنى‏ همراه با دوازده هزار سوار به او مى‏رسد و مى‏گويد اى پسر عمو من به فرماندهى اين لشكر سزاوارتر از تو هستم زيرا من فرزند امام حسن هستم و مهدى من هستم حضرت مهدى به او مى‏فرمايد بلكه من مهدى‏ هستم. حسنى مى‏گويد آيا تو را نشانه و معجزه‏اى هست تا با تو بيعت كنم؟ پس حضرت مهدى (عليه السلام) به پرنده‏اى اشاره مى‏نمايد و پرنده در دستهايش قرار مى‏گيرد و نى خشكى را مى‏گيرد و در زمين مى‏كارد، بلافاصله - سبز مى‏شود و برگ مى‏دهد آن زمان سيد حسنى‏ به او عرض مى‏كند اين پسر عموى من اين مقام سزاوار توست.

25 - قال رسول الله (ص):

يكون عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن رجل يقال له المهدى يكون عطاؤه حثيا.

رسول خدا (ص) فرمودند:

هنگامى‏كه آخر الزمان شود - و ياس و ناميدى رخ نمايد - و فتنه‏ها ظاهر شود، مردى خواهد بود كه مهدى ناميده مى‏شود و بخشش و عطايايش ريزان و سرشار است.

26 - قال رسول الله (ص):

يكون عند انقطاع من الزمان ليبعثن الله من عترتى رجلا افرق الثنايا، اجلى الجبهة، يملا الارض عدلا يفيض المال فيضا.

رسول خدا (ص) فرمودند:

هنگامى كه آخر الزمان شود - ياس و نا اميدى و قحطى رخ نمايد - به تحقيق خداوند مردى از خاندان مرا بر خواهد انگيخت دندان‏هاى پيشين فاصله دار و جبينش گشاده است. زمين را از عدالت پر مى‏سازد و مال فراوان مى‏بخشد.

27 - قال رسول الله (ص)

يكون فى آخر الزمان خليفة يقسم المال و لا يعده‏.

رسول خدا (ص) فرمودند:

در آخر الزمان خليفه‏اى خواهد بود كه مال را بدون اينكه بشمارد تقسيم مى‏كند.

28 - قال رسول الله (ص):

و جبرئيل على مقدمته و ميكائيل على ساقته، يفرح به اهل السماء و الارض و الطير والوحش و الحيتان فى البحر.

رسول خدا (ص) فرمودند:

جبرئيل در راس پيشاهنگان لشگر و ميكائيل در راس دنباله داران لشگر او قرار دارند آسمانيان و زمينيان و پرندگان و حيوانات وحشى و ماهيان دريا همگى به ظهور او شاد مى‏شوند.

29 - قال رسول الله (ص):

بشراكم بالمهدى، رجل من قريش من امتى على اختلاف من الناس و زلازل، فيملا الارض قسطاو عدلا كما ملئت جورا و ظلما و يرضى عن ساكن السماء و ساكن الارض و يقسم المال صحاحا بالسويه بين الناس و يملا قلوب امه محمد غنى و يسعهم عدله حتى انه يامر مناديا فينادى من له حاجة؟ فما ياتيه احد الا رجل واحد، ياتيه يساله فيقول: ائت السادن، يعطيك. فياتيه فيقول: انا رسول المهدى اليك لتعطينى مالا فيقول احث فيحثى فلا يسطيع ان يحمله فيلقى حتى يكون قدر ما يستطيع ان يحمله فيخرج به و يندم فيقول انا كنت اجشع امه محمد نفسا كلهم دعى الى هذا المال فتركه غيرى فيرده عليه فيقول انا لا نقبل شيئا اعطيناه فيلبث فى ذلك ستا او سبعا او تسع سنين و لا خير فى الحياة بعده.

رسول خدا (ص) فرمودند:

شما را به مهدى بشارت باد مردى از قريش، از بين امت من، در زمانى كه مردم با هم به مخالفت و ستيز بر مى‏خيزند و زلزله‏ها روى مى‏دهد; او زمين را از عدالت و برابرى پر مى‏سازد چنانكه از ظلم و جور پر شده باشد آسمانيان ساكنان زمين از او راضى و خشنود مى‏شوند او مال را به درستى و برابرى بين مردم تقسيم مى‏كند و دل‏هاى امت محمد (صلى الله عليه و آله) را از بى نيازى مى‏آكند و عدالت او همگان را شامل مى‏شود تا آنجا كه فرمان مى‏دهد ندا دهنده‏اى ندا در دهد كيست كه نيازى داشته باشد؟ پس هيچكس جز يك مرد به نزد او نمى‏آيد مرد نزد او مى‏آيد و درخواست مى‏كند مى‏فرمايد به نزد نگهبان پرده دار برو به تو [نيازت را] مى‏دهد به نزد او مى‏رود و مى‏گويد من فرستاده مهدى هستم نزدت آمده‏ام كه مالى به من عطا كنى پس مى‏گويد: بريز آنقدر ازمال به دامنش مى‏ريزد كه نمى‏تواند آن را حمل كندپس مال را بيرون مى‏برد در حاليكه پشيمان است و مى‏گويد من طمعكارترين و حريص‏ترين فرد از امت محمد (صلى الله عليه و آله) بودم همه آنان به اين مال فرا خوانده شدند اما جز من كسى آن را قبول نكرد پس باز مى‏گردد و پول‏ها را به نگهبان پس مى‏دهد او مى‏گويد ما چيزى را كه به كسى بخشيديم باز پس نمى‏گيريم پس آن حضرت در چنان حكومتى شش يا هفت‏يا نه سال درنگ مى‏كند و بعد از او خيرى در زندگانى نيست.

30 - قال رسول الله (ص):

المهدى منا، اجلى الجبهة، اقنى الانف‏.

رسول خدا (ص) فرمودند:

مهدى از نسل ماست گشاده پيشانى است و وسط بينى او قدرى بر آمده است‏.

31 - قال رسول الله (ص):

ستكون بعدى فتن; منها فتنة الاحلاس يكون فيها حرب و هرب ثم بعدها فتنة اشد منها ثم تكون فتنة. كلما قيل انقطعت تمادت حتى لا يبقى بيت الا دخلته و لا مسلم الا ملته حتى يخرج رجل من عترتى.

31 - قال رسول الله (ص)

رسول خدا (ص) فرمودند:

پس از من فتنه‏هايى رخ خواهد داد. يكى از آن فتنه‏ها فتنه تنگدستى و بيچارگى و خانه نشينى خواهد بود در آن فتنه، جنگ و گريزها به وقوع مى‏پيوندند و بعد از آن فتنه‏اى سخت‏تر و پس از آن فتنه‏اى ديگر خواهد بود هرچه گفته مى‏شود ديگرفتنه به پايان رسيد گسترش بيشتر مى‏يابد تا جائى كه هيچ خانه‏اى نمى‏ماند مگر آنكه فتنه‏اى آن را در مى‏گيرد و هيچ مسلمانى نيست مگر آن كه فتنه‏ها او را دلزده و دلتنگ ساخته باشد تا اين كه مردى از خاندان من قيام كند.

32 - قال على (عليه السلام)

لا يخرج المهدى حتى يقتل ثلث، و يموت ثلث، و يبقى ثلث‏.

حضرت على (عليه السلام) فرمود:

مهدى قيام نخواهد كرد تا زمانى كه يك سوم مردم كشته شوند يك سوم ديگر بميرند و - تنها - يك سوم آنها باقى بمانند.

33 - اخرج ابن ابى شيبة عن مجاهد، قال: حدثنى فلان - رجل من اصحاب النبى (صلى الله عليه و آله) :

ان المهدى لا يخرج حتى تقتل النفس الزكيه فاذا قتلت النفس الزكيه غضب عليهم من فى السماء ومن فى الارض; فاتى الناس، فزفوه كما تزف العروس الى زوجه ليلة عرسها و هو يملا الارض قسطا و عدلا و تخرج الاض نباتها و تمطر السماء مطرها و تنعم امتى فى ولايته نعمة لم تنعمها قط‏.

ابن ابى شيبه از مجاهد نقل كرده است كه گفت: فلانى - مردى از اصحاب پيامبر (صلى الله عليه و آله) برايم روايت كرد كه:

همانا مهدى (عليه السلام) قيام نخواهد كرد تا آن زمان كه نفس زكيه‏ كشته شود وقتى نفس زكيه‏ كشته شد هركس در آسمان و هر كس در زمين است‏بر كشندگان او خشمگين مى‏شوند پس مردم مى‏آيند و شادمانه گرداگردش مى‏چرند. چنانكه در شب عروسى شادمانه گرد عروس مى‏چرخند. و مهدى (عليه السلام) زمين را از عدل و داد پر مى‏كند و امت من در زمان ولايت و حكومت او از چنان نعمتى برخوردار مى‏شوند كه هرگز در گذشته از آن بهره‏مند نبوده‏اند.

34 - قال رسول الله (ص):

يلتفت المهدى و قد نزل عيسى بن مريم كانما يقطر من شعره الماء فيقول المهدى: تقدم، صل بالناس. فيقول عيسى: انما اقيمت الصلاة لك فيصلى خلف رجل من ولدى‏.

رسول خدا (ص) فرمودند: مهدى (عليه السلام) متوجه مى‏شود كه عيسى بن مريم نازل شده است و چنان است كه گويا از موهايش آب مى‏چكد مهدى (عليه السلام) به او مى‏فرمايد: بفرما، پيش برو و با اين مردم نماز بگزار. عيسى گويد: اين نماز براى اقتداى به تو بپا داشته شده پس پشت‏سر مهدى (عليه السلام) كه مردى از فرزندان من است نماز مى‏خواند.

35 - قال رسول الله (ص):

يبايع الرجل بين الركن و المقام عدة اهل بدر فياتيه عصائب اهل العراق و ابدال اهل الشام فيغزوه جيش من اهل الشام حتى انتهوا بالبيداء خسف بهم.

رسول خدا (ص) فرمودند:

عده‏اى به تعداد لشكريان بدر با آنمرد - مهدى (عليه السلام) - بين ركن و مقام كعبه بيعت مى‏كنند پس جمعى از بزرگان اهل عراق و صالحين اهل شام به يارى او مى‏آيند پس لشگرى از اهل شام با او و يارانش مى‏جنگند تا به منطقه‏اى به نام بيداء مى‏رسند زمين آنان را (لشكر شام)را در خود فرو مى‏برد.

36 - قال اميرالمؤمنين على (عليه السلام)

ذلك يخرج فى آخر الزمان و اذا قيل للرجل الله الله قيل; فيجمع الله له قوما قزع كقزع السحاب يؤلف بين قلوبهم لا يستوحشون على احد و لا يفرحون لاحد دخل فيهم على عدة اصحاب بدر لم يسبقهم الاولون و لا يدركهم الاخرون و على عدد اصحاب طالوت الذين جاوزوا النهر معه‏.

حضرت اميرالمومنين على (عليه السلام) فرمودند:

هيهات، چقدر دور است! سپس با دستش نه عدد شمرد #(3) وبعد فرمود:او در آخر الزمان ظهور خواهد كرد و در زمانى كه درباره‏اش گفته‏شود خدا را، خدا را، كه او كشته شده است #(4) پس خداوند براى او، از جاى جاى زمين گروهى را كه همچون قطعه‏هاى ابر پراكنده‏اند گرد هم مى‏آورد و بين دلهايشان الفت و پيوند ايجاد مى‏كند به گونه‏اى كه از هيچكس نمى‏هراسند و به هيچ كس شادمان نمى‏شوند به تعداد اصحاب بدر در اين گروه وارد مى‏شوند كسانى كه پيشينيان بر آنان سبقت نگرفته و پسينيان توفيق درك و وصول به آنان را نمى‏يابند وآنان به تعداد اصحاب طالوت‏اند كه با او از نهر گذشتند.

37 - قال رسول الله (ص):

يخرج ناس من المشرق فيوطئون للمهدى سلطانه‏

رسول خدا (ص) فرمودند:

مردمى از مشرق زمين قيام مى‏نمايند و براى سلطنت و حكومت‏حضرت مهدى زمينه سازى مى‏كنند.

38 - قال اميرالمؤمنين على (عليه السلام):

ويحا للطالقان فان لله بها كنوز ليست من ذهب و لا فضة و لكن بها رجال عرفوا الله حق معرفته و هم انصار المهدى فى آخر الزمان‏.

حضرت اميرالمؤمنين على (عليه السلام) فرمودند:

آه از طالقان - رحمت‏باد بر طالقان - خد را در آن شهر گنجينه‏هايى است از طلا و نقره نيستند بلكه در آن مردانى هستند كه خدا را به حقيقت معرفت‏شناخته‏اند و آنان در آخر الزمان ياوران مهدى (عليه السلام) خواهند بود.

39 - قال رسول الله (ص):

منا الذى يصلى عيسى بن مريم خلفه‏

رسول خدا (ص) فرمودند:

از نسل ماست آنكسى كه عيسى بن مريم پشت‏سر او نماز مى‏خواند.

40 - قال رسول الله (ص):

من كذب بالدجال فقد كفر و من كذب بالمهدى فقد كفر.

رسول خدا (ص) فرمودند:

كسى كه‏دجال‏ را تكذيب كند كافر شده و كسى كه مهدى (عليه السلام) را تكذيب كند كافر شده است.

پى‏نوشتها:

(1) (يعنى از نظر جثه و طول قامت مثل آنهاست)

#(2) از اينكه در اين روايت چند مورد تصريح شده است كه سيد حسنى - كه از نسل امام حسن (عليه السلام) است - حضرت مهدى (عليه السلام) را به عنوان پسر عمو خطاب مى‏كند، مى‏توان استفاده كرد كه قائم آل محمد (عليه السلام) از نسل امام حسين (عليه السلام) مى‏باشد، چنانكه عقيده همه علماى شيعه وبسيارى از بزرگان اهل سنت است و در كتاب‏هاى مختلف ازجمله منتخب الاثر مجموعه‏اى از روايات اهل تسنن و تشيع در اين باره نقل شده‏است.

(3) درباره اينكه اين نه بار باز و بسته كردن دست‏يا شمردن نه عدد با دست (عقده بيده تسعا) چه مفهومى دارد گفته شده است كه حضرت على (عليه السلام) به اين وسيله خواستند اشاره‏اى داشته باشند به اينكه تعداد امامان معصوم از نسل حسين (عليه السلام) نه نفر است كه نهمين آنان مهدى (عليه السلام) است ازاين رو وقتى به نهمين شماره رسيدند فرمودند ذلك يخرج فى آخر الزمان‏.

(4) عبارت متن كتاب عبارتست از الله الله قيل‏ يعنى خدا را، خدا را، گفته شده است لكن ظاهر اينست كه عبارت صحيح به اينگونه باشد الله الله قتل‏.

يعنى خدا را خدا را او كشته شده است‏با اين همه در كشف الاستار به گونه‏اى ديگر آمده است: اذا قال الرجل الله تعالى قتل‏ يعنى مردى گويد كه خدا او را كشته است.

و افزوده است كه حافظ ابو عبدالله حاكم در كتاب مستدرك خود آن را نقل كرده و گفته است كه اين حديث‏بر مبناى بخارى و مسلم صحيح شمرده مى‏شود اگر چه خود آن دو ذكرى از آن ندارند.

حضرت آيت الله العظمى صافى گلپايگان

 

یك مرد از اهل تسنن میخواهم كه پاسخ دهد!!!

بی غیرتی تا كجا؟؟این سنی ها همیشه میگوید كه شعیان به ناموس پیغمبر (عایشه) تهمت زنا میزنند آیا ما به ناموس رسول تهمت میزنیم یا شما؟؟

حالا تعصب را كنار بگذارید و مردانه و منصفانه قضاوت كنید كه آیا العیاذ بالله زبانم لال عایشه زنا كار بوده؟؟اگر بوده.....!!! و اگر نبوده چرا اهل تسنن به ناموس رسول اكرم تهمت زنا میزنند؟؟؟

سئوالی بی پاسخ از کسانی که هر روزه شیعه را مورد تاخت و تاز قرار میدهند و حکم به ارتداد شیعه میدهند که شیعه به ناموس رسول خدا اهانت میکند وچنین و چنان حال ببینید در معتبرترین و به اعتقاد اهل سنت صحیح ترین کتابشان که معتقدند هرچه در آن آمده مثل قرآن صحیح است!درمورد عایشه چه نوشته اند: مردانی که بر عایشه وارد میشدند و شب تا صبح پیش عایشه میماندند و سپس با حالت احتلام؟؟!!!خارج میشدند. حالا من یه مرد میخوام از اهل تسنن که جواب بده معنی این روایات چیه؟؟؟ اگه درسته که وای بر مسلمانان، باید برای غربت  رسول الله عزاداری کنیم که بیوه جوانش چنین میکرده وابروی رسول را برده و حرمت خانه اش را نگه نداشته و اگر نه دروغ است پس چرا تهمت میزنید به ناموس پیغمبر؟؟پس وقتی صحیحترین کتاب اهل سنت پر از دروغ است وای بحال بقیه کتابهایشان و از کجا معلوم که تمام اعتقاداتی که از این کتب گرفته اند دروغ نیست؟!!!

.  همه چیز سند- مدرك-روایت با آدرس دقیق.. از شیر مرغ تا جون آدمیزاد در لینك دانلود زیر ثابت مبشود آیا مردی پیدا میشود پاسخ دهد؟؟منتظر ان مرد هستم)

سوال اول:عایشه ، با چه کسی جنگ کرد ؟
چرا عایشه در مقابل امیرمؤمنان اعلان جنگ کرد و لشکر کشید؟
چرا در حالی که از رسول خدا صلّی الله علیه و آله صراحتا و به دفعات صادر شده که فرمودند: «من جنگ می کنم با آن کس که با علی جنگ کند.»
آیا وی از جنگ و محاربه با رسول خدا  صلّی الله علیه و آله حذر نداشت؟
 
محاربه با امیرالمؤمنین، محاربه با رسول خداست
المستدرک - الحاکم النیسابوری - ج 3 - ص 149 (و مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 2 - ص 442 و المعجم الکبیر - الطبرانی - ج 3 - ص 40 و کنز العمال - المتقی الهندی - ج 12 - ص 97، ح 34164 )

 ( أخبرنا ) أحمد بن جعفر القطیعی ثنا عبد الله بن أحمد بن حنبل حدثنی أبی ثنا تلید بن سلیمان ثنا أبو الجحاف عن أبی حازم عن أبی هریرة رضی الله عنه قال نظر النبی صلى الله علیه وآله إلى علی وفاطمة والحسن والحسین فقال انا حرب لمن حاربکم وسلم لمن سالمکم * هذا حدیث حسن من حدیث أبی عبد الله أحمد بن حنبل عن تلید بن سلیمان فانى لم أجد له روایة غیرها *
المعجم الأوسط - الطبرانی - ج 3 - ص 179( و المعجم الصغیر - الطبرانی - ج 2 - ص 3 و أسد الغابة - ابن الأثیر - ج 3 - ص 11)

  حدثنا إبراهیم قال حدثنا محمد بن الاستثناء قال حدثنی حسین بن الحسن الأشقر عن عبید الله بن موسى عن أبی مضاء وکان رجل صدق عن إبراهیم بن عبد الرحمن بن صبیح مولى أم سلمة عن جده ( 161 أ ) صبیح قال ( کنت بباب رسول الله صلى الله علیه وسلم فجاء علی وفاطمة والحسن والحسین فجلسوا ناحیة فخرج رسول الله صلى الله علیه وسلم إلینا فقال إنکم على خیر خیر وعلیه کساء خیبری فجللهم به وقال أنا حرب لمن حاربکم سلم لمن سالمکم )
تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 14 - ص 157:

وأخبرنا أبو محمد بن طاوس أنا أبو الغنائم بن أبی عثمان أنا عبد الله بن عبید الله بن یحیى قالا أنا أبو عبد الله المحاملی نا عبد الأعلى بن واصل نا الحسین بن الحسن الأنصاری یعرف بالقری نا علی بن هاشم عن أبیه عن أبی الجحاف عن مسلم بن صبیح عن زید بن أرقم قال حنا رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) فی مرضه الذی قبض فیه على علی وفاطمة وحسن وحسین فقال أنا حرب لمن حاربکم وسلم لمن سالمکم

سوال دوم :قضییه ندامت ابوبکردر هنگام مرگ چیست ؟

آیا درست است که در روایات اهل سنت وارد شده است که ابی بکر در هنگام احتضار و اواخر عمر خود ، از انجام چند کار احساس پشیمانی و ندامت کرد و آرزو می کرد که ایکاش این کارها را انجام نمیداد ؟
یکی از این کارها ، حمله به خانه وحی بود.
 
بنا به نقل طبری ( محمد بن جریر ) در تاریخ الامم و الملوک ( مشهور به تاریخ طبری ) ج2 ص 619 ( چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات – بیروت – لبنان – سنه 1403 ه ق ) :
" قال أبو بکر رضی الله تعالی عنه أجل إنی لا آسی علی شئ من الدنیا إلا علی ثلاث فعلتهن وددت أنی ترکتهن وثلاث ترکتهن وددت أنی فعلتهن وثلاث وددت أنی سألت عنهن رسول الله صلی الله علیه وسلم فأما الثلاث اللاتی وددت أنی ترکتهن فوددت أنی لم أکشف بیت فاطمة عن شئ وإن کانوا قد غلقوه علی الحرب ووددت إنی لم أکن حرقت الفجاءة السلمی وأنی کنت قتلته سریحا أو خلیته نجیحا ووددت أنی یوم سقیفة بنی ساعدة کنت قذفت الامر فی عنق أحد الرجلین عمر وأبا عبیدة فکان أحدهما أمیرا وکنت وزیرا .... "
ابوبکر می گوید که ایکاش 3 کار را ترک می کردم و انجام نمیدادم
1- ایکاش به خانه فاطمه (سلام الله علیها ) کاری نداشتم و آن را نمی گشودم ، اگر چه با اعلان جنگ آن را بر من بسته بودند .
2- ایکاش ( فجائه سلمی ) را می کشتم و یا آزادش می کردم ولی او را به آتش نمیسوزاندم
3- و ایکاش در روز سقیفه ، کار را بر عهده یکی از آن دو مرد ، عمر بن خطاب و ابوعبیده جراح ، می گذاشتم تا او امیر میشد و من وزیر می شدم.
منابع زیادی از اهل سنت ، گواه بر صادر شدن این جملات از ابی بکر می باشند.منابع زیر ( با اختلاف کمی در الفاظ ) بیانگر این ندامت از قول ابوبکر می باشند:
السقیفة وفدک - الجوهری - ص 43 و  ص75/شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 2 - ص 46 -47/ شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 6 - ص 51/شرح نهج البلاغة - ابن أبی الحدید - ج 20 – ص24/تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 30 - ص 418 – 419 – 420 – 421 – 422 - 423/میزان الاعتدال - الذهبی - ج 3 - ص 108 – 109/لسان المیزان - ابن حجر - ج 4 - ص 188 – 189/العقد الفرید - ابن عبد ربه -  ج 4 -  ص250  یا  ج4 -  ص 90 ( چاپهای دیگر )/الامامة والسیاسة - ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الزینی - ج 1 - ص 24الامامة والسیاسة - ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الشیری - ج 1 - ص 36/تاریخ الیعقوبی - الیعقوبی - ج 2 - ص 137/تاریخ الإسلام - الذهبی - ج 3 - ص 117 - 118/المعجم الکبیر - الطبرانی - ج 1 - ص 62/الأحادیث المختارة - ابی عبد الله الحنبلی -  ج 1 - ص 87/( وی راجع به این روایت می گوید : و هذا حدیث حسن عن ابی بکر ... یعنی حدیث فوق از قول ابی بکر درست است . )/کنز العمال - المتقی الهندی - ج 5 - ص 631 – 633/الاموال -  ابو عبید -  ج1 -  ص 304/مروج الذهب – المسعودی - ج2 -  ص 301 –

سوال سوم:مستی از ظرف عمر ، حد نیز به دست عمر؟!

حکایت می کنند روزی از نوشیدنی که برای شخص خلیفه ی دوّم فراهم ‌آورده ‌بودند، فردی بنوشید و از قضا مست و دست‌افشان شد. خلیفه آن بینوای مدهوش را بدید و حد بر او روا دانست.(1)

باری، اگر آن مرد به سکر این نوشیدنی جهالت داشت که بر او حدّی نباشد.

و امّا اگر به جهت تأسّی بر حضرت خلیفه، کرد آن‌چه کرد

آیا خلیفه، فرد مناسبی برای اجرای این حدود است؟

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- المصنف - ابن أبی شیبة الکوفی - ج 6 - ص 502

( 2 ) حدثنا أبو بکر قال حدثنا ابن مسهر عن الشیبانی عن حسان بن مخارق قال : بلغنی أن عمر بن الخطاب سائر رجلا فی سفر وکان صائما ، فلما أفطر أهوى إلى قربة لعمر معلقة فیها نبیذ قد خضخضها البعیر ، فشرب منها فسکر ، فضربه عمر الحد ، فقال له : إنما شربت من قربتک ، فقال له عمر : إنما جلدناک لسکرک .

معرفة السنن والآثار - البیهقی - ج 6 - ص 442

قال أحمد : وهذا الحدیث رواه الأعمش تارة عن أبی إسحاق عن عامر الشعبی عن سعید بن ذی لعوة وتارة عن أبی إسحاق عن سعید بن ذی جدان وابن ذی لعوة أن رجلا أتى سطیحة لعمر فشرب منها فسکر فأتى به عمر فاعتذر إلیه وقال إنما شربت من سطیحک فقال عمر : إنما أضربک على السکر فضربه عمر . ومن لا ینصف یحتج بروایة سعید بن ذی لعوة على ما قدمنا ذکره عن عمر وغیره .


سوال سوم:آیا اجماع در سقیفه برای خلافت ابوبکر به وجود آمد ؟

 

اهل سنت می گویند که ملاک در تعیین خلیفه اجماع مردم است (1) و چون مردم در انتخاب ابوبکر اجماع کردند لذا ابوبکر به عنوان خلیفه تعیین شد.در خلافت ابوبکر اجماع حاصل نشد.آنچه از تواریخ به دست می آید ، و مورد اتفاق همه مورخین و محدثین است ،این است که هیچ گونه اتفاق آرایی در مورد بیعت ابوبکر حاصل نشده است،گروه زیادی از بیعت تخلف ورزیدند، و این گروه افرادی عادی نبودند، بلکه همه جزو شخصیت های بارز علمی، و مردان شایسته ای بودند همچون بنی هاشم،
و بنو زهره و بنو امیه(2) . در اینجا فقط کوتاهی از گفتار ابن ابی الحدید معتزلی حنفی مذهب را ذکر می نماییم که در این باره میگوید :
(( عمر کسی است که برای ابوبکر از مردم بیعت گرفت، و مخالفین را سرکوب نمود و او بود که شمشیر زبیر را هنگامی که شمشیر کشید تا حمله نماید، شکست و با دست به سینه مقداد کوبید، و سعد بن عباده را زیر دست و پا له کرد، و گفت : او را بکشید، خداوند او را بکشد، او بود که بینی حباب بن منذر را به خاک مالید، و او بود که افرادی را که به خانه فاطمه سلام الله پناه برده بودند به قتل و آتش زدن تهدید نمود، و آنها را از خانه فاطمه سلام الله بیرون کشید و اگر او نمی بود، خلافت برای ابوبکر صورت نمی گرفت.))(3)
و نیز شاید از شرایط اجماع باشد که علی علیه السلام را به زور به مسجد برده و او را وادار به بیعت نمودند، و آنگاه که امتناع ورزید، او را به قتل تهدید کردند؟!! که حضرت فرمودند :
(( و اذا تقتلون عبدالله و اخا رسوله ))(4)
(( در این صورت بنده خدا ، و برادر رسول خدا را می کشید))
و عمر در جواب گفت :
(( اما عبدالله فنعم، و اما اخا رسوله؛ فلا))(5)
(( اینکه گفتی بنده خدا، پس آری تو بنده خدا هستی، و اما اینکه گفتی برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله ، هرگز)) آیا چنین بیعتی از سوی اهل ( حل و عقد) را در چنان شرایطی ، می توان اجماع نامید؟ تازه کدام اهل ( حل و عقد)؟؟به گفته نویسنده معاصر مصری، دکتر احمد محمود صبحی:
(( اهل ( حل و عقد) چه کسانی بودند؟ آنانی که خود محور اختلاف و نزاع بودند..... آنان معتقد بودند که هر یک برای خلافت شایسته تر از دیگری است، طلحه در تعیین عمر از سوی ابابکر، اعتراض می کند، تمایلات شخصی در شورای خلافت که از سوی عمر تعیین شده، نقش اصلی را ایفا می کند، برخی از آنان به کینه توزی توجه نموده ، و بعضی دیگر جانب داماد خود را می گیرد. شروط تهدید آمیز عمر روشن می سازد که او خود نیز از درگیری آنان بی اطلاع نبوده است .

پی نوشت:
1- شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 1 ، ص 215
2- صحیح مسلم، ج5، ص 152. صحیح بخاری، ج 5، ص 82،
3- شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 1 ، ص 174
4- الامامه و السیاسه ، ابن قتیبه، ص 13
5- نظریه الامه لدی الشیعه الانثی عشریه ،  ص 100-

چهارم:زاویه‌ای بسیار بسته از زندگی خلیفه دوم ...

علمای اهل سنت در کتب معتبرشان می نویسند :جناب عمربن‌خطاب از زمان جاهلیت علاقه شدیدی به شرب خمر داشته و با وجود این که آیات الهی در موضوع نهی از شرب مسکرات - به نقل‌هایی - در شأن وی نازل‌ می‌گردد و با وجود این که وی علنا اعلام ‌می‌کند که این پایان نوشیدن اوست (1)... با این حال او نمی‌تواند این عادت دیرینه خود را ترک‌ کند
و آن‌چه بسیار گزارش‌ شده اهتمام بی‌نظیرش به نوشیدن مسکرات است (2)که حتّی پیمانه لحظات احتضار او را نیز پر می‌کند و به نقل‌های تاریخی نبیذ همان نوشیدنی است که جناب خلیفه در بستر مرگ آن را می‌طلبد و می‌نوشد تا آن‌جا که از محل جراحت‌اش سرریز می‌شود (3)...
این زاویه‌ای بسیار بسته از زندگی فردی است که دوّمین خلیفه مسلمین پس از رسول خداست. از همین زاویه آیا او با کسی که در دامان رسول خدا صلّی الله علیه و آله پرورش یافته و خود را به نجاسات دوران جاهلی هرگز و هرگز نیالوده، می‌تواند برابری ‌کند؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
  

1ـ سنن النسائی - النسائی - ج 8 - ص 286 – 287و سنن الترمذی - الترمذی - ج 4 - ص 319 – 320، ح5042 ، مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 1 - ص 53
قال أنبأنا الإمام أبو عبد الرحمن أحمد بن شعیب النسائی رحمه الله تعالى قال أنبأنا أبو داود قال حدثنا عبید الله ابن موسى قال أنبأنا إسرائیل عن أبی إسحاق عن أبی میسرة عن عمر رضی الله عنه قال لما نزل تحریم الخمر قال عمر اللهم بین لنا فی الخمر بیانا شافیا فنزلت الآیة التی فی البقرة ‹ صفحه 287 › فدعى عمر فقرئت علیه فقال عمر اللهم بین لنا فی الخمر بیانا شافیا فنزلت الآیة التی فی النساء یا أیها الذین آمنوا لا تقربوا الصلاة وأنتم سکارى فکان منادى رسول الله صلى الله علیه وسلم إذا أقام الصلاة نادى لا تقربوا الصلاة وأنتم سکارى فدعى عمر فقرئت علیه فقال اللهم بین لنا فی الخمر بیانا شافیا فنزلت الآیة التی فی المائدة فدعى عمر فقرئت علیه فلما بلغ فهل أنتم منتهون قال عمر رضی الله عنه انتهینا انتهینا
2ـ المصنف - ابن أبی شیبة الکوفی - ج 6 - ص 502
( 2 ) حدثنا أبو بکر قال حدثنا ابن مسهر عن الشیبانی عن حسان بن مخارق قال : بلغنی أن عمر بن الخطاب سائر رجلا فی سفر وکان صائما ، فلما أفطر أهوى إلى قربة لعمر معلقة فیها نبیذ قد خضخضها البعیر ، فشرب منها فسکر ، فضربه عمر الحد ، فقال له : إنما شربت من قربتک ، فقال له عمر : إنما جلدناک لسکرک .
کتاب الموطأ - الإمام مالک - ج 2 - ص 894
21 - وحدثنی عن مالک ، عن یحیى بن سعید ، عن عبد الرحمن بن القاسم ، أن أسلم مولى عمر بن الخطاب أخبره ، أنه زار عبد الله بن عیاش المخزومی فرأى عنده نبیذا وهو بطریق مکة . فقال له أسلم : إن هذا الشراب یحبه عمر بن الخطاب . فحمل عبد الله بن عیاش قدحا عظیما . فجاء به إلى عمر بن الخطاب فوضعه فی یدیه . فقربه عمر إلى فیه ثم رفع رأسه . فقال عمر : إن هذا لشراب طیب . فشرب منه . ثم ناوله رجلا عن یمینه . فلما أدبر عبد الله ، ناداه عمر بن الخطاب فقال : أأنت القائل لمکة خیر من المدینة ؟ فقال عبد الله : فقلت هی حرم الله وأمنه وفیها بیته . فقال عمر : لا أقول فی بیت الله ولا فی حرمه شیئا . ثم قال عمر : أأنت القائل لمکة خیر من المدینة ؟ قال : فقلت هی حرم الله وأمنه وفیها بیته . فقال عمر : لا أقول فی حرم الله ولا فی بیته شیئا . ثم انصرف .
3ـ الطبقات الکبرى - محمد بن سعد - ج 3 - ص 354، تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 44 - ص 430
قال أخبرنا محمد بن عبید والفضل بن دکین قالا أخبرنا هارون ابن أبی إبراهیم عن عبد الله بن عبید بن عمیر أن عمر بن الخطاب لما طعن قال له الناس یا أمیر المؤمنین لو شربت شربة فقال أسقونی نبیذا وکان من أحب الشراب إلیه قال فخرج النبیذ من جرحه مع صدید الدم


پنجم :میوه را ضایع نمودند!

 

یکی از  دلایلی که از سوی مهاجرین- این کاندیداهای خلافت- برای کسب منصب جانشینی در سقیفه اقامه شد، از این قرار بود که ایشان خطاب به انصار چنین گفتند:
«ما دوستان پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله و خویشان وی هستیم» بدین ترتیب مهاجرین با برشمردن مستندات خود، حقَ جانشینی را از آن خود می‌دانند و معتقد هستند که جر ظالم در آن با ایشان منازعه ‌نکند.(1)
حال آیا در آن جمع، مردی نبود که از روی انصاف برآید:
ای خویشان رسول خدا و دوستان او! ای کسانی که دعوی خویشی و دوستی رسول خدا را دارید! آیا این از ویژگی های دوست و خویش است که جنازه ی  خویش و دوست خود را رها کند(3) و بیاید در مورد کسب مقاماتی که وی داشت به چه بد شکلی منازعه و جنگ و دعوا کند(4)؟
... اگر این حق، از آن خویش و دوست اوست؛ پس کجایند بنی هاشم؟ چرا این جا اثری از بنی هاشم نیست؟ این جا چرا جای پسرعمو و دامادش نیست؟ چرا همان کسی که به اتّفاق تمام فرق اسلامی عقد اخوّت(5) میان او و رسول خدا بسته شد ... این جا نیست؟!
و اینک جای چه سخنی بلیغ تر از این سخن مولای غریب که این گونه شکواییه می سراید:
احتجّوا بالشّجرة و اضاعوا الثّمرة(2)
به درخت احتجاج کردند، در حالی که میوه اش را ضایع نمودند.

بیشتر بخوانید در:
آیا همه ی مسلمین موظف به رعایت آیه 23 سوره شوری نیستند؟
رفتن به سقیفه امّا مخفیانه!

________________________________


1_ تاریخ طبری، ج 2، ص 457: فبدأ أبو بکر فحمد الله وأثنى علیه ثم قال ... فخص الله المهاجرین الأولین من قومه بتصدیقه والایمان به والمؤاساة له والصبر معه على شدة أذى قومهم لهم وتکذیبهم إیاهم وکل الناس لهم مخالف زار علیهم فلم یستوحشوا لقلة عددهم وشنف الناس لهم وإجماع قومهم علیهم فهم أول من عبد الله فی الأرض وآمن بالله وبالرسول وهم أولیاؤه وعشیرته وأحق الناس بهذا الامر من بعده ولا ینازعهم ذلک إلا ظالم
2_ نهج البلاغه، خطبه 67
3_ تاریخ طبری،ج 2، ص 456
4_ ر.ک به: انتخاب خلیفه رسول خدا به شیوه جاهلی
5_ به سند امیرمؤمنان علی علیه‌السّلام: مسند أبی یعلى - أبو یعلى الموصلی - ج 1 - ص 402 – 403، کنز العمال - المتقی الهندی - ج 13 - ص 140و150،تاریخ بغداد - الخطیب البغدادی - ج 12 - ص 263، الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 136 – 137/به سند سیدالشهداء سلام‌الله‌علیها: الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 410 – 411،الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 441 – 442/به سند صادق آل‌محمّد صلوات‌الله‌علیه: الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 754 – 755/ به سند امام علی‌بن‌موسی الرضا علیهماالسّلام:الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 116/به سند جابربن‌عبدالله: الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 186 – 187/به سند ابن‌عبّاس: مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 1 - ص 230و مجمع الزوائد - الهیثمی - ج 4 - ص 323 – 324و المصنف - ابن أبی شیبة الکوفی - ج 7 - ص 507و مسند أبی یعلى - أبو یعلى الموصلی - ج 4 - ص 266 – 267و الاستیعاب - ابن عبد البر - ج 3 - ص 1098و کنز العمال - المتقی الهندی - ج 13 - ص 109، الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 433 – 434/به سند امّ‌سلمه: شواهد التنزیل - الحاکم الحسکانی - ج 2 - ص 150/به سند ابن‌عمر: سنن الترمذی - الترمذی - ج 5 - ص 300و کنز العمال - المتقی الهندی - ج 11 - ص 598، المستدرک - الحاکم النیسابوری - ج 3 - ص 14،المعجم الکبیر - الطبرانی - ج 12 - ص 321و مجمع الزوائد - الهیثمی - ج 9 - ص 121 – 122، کنز العمال - المتقی الهندی - ج 11 - ص 610 – 611/ به سند مخدوج‌بن‌زید: الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 402

 مقصر 430 - 60 پلیدیها =شیطان  370-60 پلیدیها = 310 عمر از شیطان پلیدتر بوده  ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541یعنی 1+4+5= 10 اصلا به فروع دین عمل نکردند خر به ابجد خر 800 - 430 مقصر = 370 شیطان در سوار شدن به کشتی نوح شیطان گشت یک خر گیر آورد وسط پای خر دیدی یک چیز سیاه شکل عمر هست روسیا کره خر با این ترفند وارد کشتی شد 370 شیطان 370-60 پلیدیها=310 عمر از شیطان پلیدتر بوده و هم خرتر از شیطان عمر است به ابجد  خر به ابجد خر 800- 430 مقصر = 370 شیطان 


بر كوران لعنت بركتمان كنندگان حق لعنت بر تهمت زنان به ناموس پیغمبر لعنت
منافق کفر به کسی میگویند که ۳۰ جزء قرآن را قبول ندارد به ابجد کفر منافق ۵۷۱ - ۳۰ جزء قرآن = ۵۴۱ ابجد ابوبکر و عمر ۵۴۱ مرگ کافر ۵۴۱ فلاکتی ۵۴۱ ابجد عمر و ابوبکر 541 فلاکتی 541قاتلی 541 مرگ کافر 541 ابجد عمر و ابوبکر 541 فلاکتی 541قاتلی 541 مرگ کافر 541عید غدیر به ابجد ۱۲۱۴منهای ۱۲۰۲ ابجد ابوبکر و عمر و عثمان =۱۲حق۱۲اسلام ۱۲حکم خدا ۶۷۳ +۵۴۱ ابجد ابوبکر و عمر=غدیر ۱۲۱۴- ابجد سه خلیفه ۱۲۰۲= حق ۱۲ اسلام ۱۲ قلب ۱۲ جانها ۱۲ ساعت ۱۲ بماه ۱۲ حم۱۲به ابجد مردان شیطان ۶۱۵-۵۴۱ عمر و ابوبکر ۵۴۱مرگ کافر=فلاکتی۵۴۱ = ۷۴ ابجد صغیرسه خلیفه باعث ۷۴ فرقه شدن دین اسلام شدند74 و الشجرتها الملعونه74 به ابجد نقض اسلامی۱۰۹۲+ ۱۱۰ علی = ۱۲۰۲ ابجد ابوبکر و عمر و عثمان ۱۲۰۲حکم اسلام را نقض نمودندو عهد شکن شدندبعد از غدیر این سه خلیفه کافر شدند کسیکه عهد خود را بشکند کافر میشود


+ نوشته شده در پنج شنبه 27 اسفند 1395برچسب:,ساعت 17:47 توسط امیر علی عرفانیان |

حسین یعنی حم حامی محمد 12 امام  عمل کننده به فروع دین  به ابجد12 اخلاق12انجمن12نجاتبخش12 اسلام 12 حق 12 حم 12 اسلام 12 نجاتبخش 12 هوا 12 قلب12 انجمن 12 نجاتبخش 12 اسلام 12سین والقلم و ما یسطرون ترسیم کنند خط شجاعت و شهامت و شهادت در جهان  جانشین خاتم باید نامش اخلاقش رفتارش گفتارش همه مثل پیامبر باشدمثل پیغمبر فقط مولاء علیست شاه مردان شیریزدان چون نبی ست درعرش نوشته با خط جلی وارث خاتم بوود مولاءعلی قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضیمگر نام محمد هم علی نیست صدکتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است

فرزند رسول خدا فدائي امام حسين علیه السلام

 چرا دین اسلام 74 فرقه شد هویت اسلام 553-541عمرابوبکر= 12 امام به ابجد دین 64دین 64 الله محمد علی 64

ابن ‏شهر آشوب از ابن ‏عباس روايت کرده است که روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نشسته بود و بر ران چپ حضرت فرزندش ابراهيم نشسته بود و بر پاي ديگر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم حضرت سيدالشهداء امام حسين (عليه‏السلام) نشسته بود، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم يک بار اين را مي‏بوسيد و يک مرتبه او را؛ ناگاه جبرئيل نازل شد و چون جبرئيل رفت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: که جبرئيل از جانب پروردگار من آمد و گفت: اي محمد پروردگارت تو را سلام مي‏رساند و مي‏فرمايد: که اين دو تن که بر روي پاي تو هستند يکي از آنها براي تو نمي‏ماند، پس يکي را فداي ديگري کن و خود تو انتخاب کن که کداميک از آنها فوت نمايد.

 

رسول خدا به سوي ابراهيم نظر کرد و گريست بعد بسوي سيدالشهداء علي (عليه السلام) نگاهي کرد و گريست سپس فرمود: اگر ابراهيم بميرد بغير از من کسي محزون و ناراحت نمي‏شود، ولي مادر حسين (عليه‏السلام) فاطمه عليهاالسلام است و پدرش علي (عليه‏السلام) است که پسر عم من و به منزله خود من و گوشت و خون من است و چون او بميرد دخترم و پسر عمم هر دو اندوهناک و غصه‏دار مي‏شوند من نيز بر او محزون و ناراحت مي‏گردم، من انتخاب مي‏کنم غم خود بر ناراحتي ايشان، آنگاه فرمود: اي جبرئيل! ابراهيم را فداي حسين کردم و به مرگ فرزندم رضايت دادم!!! پس از سه روز ابراهيم از دنيا رفت.

بعد از فوت ابراهيم هر گاه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم امام حسين (عليه السلام) را مي‏ديد او را به سينه خود مي‏چسبانيد و لبهاي او را مي‏مکيد و مي‏گفت:

(فداي تو شوم، اي کسي که ابراهيم را فداي تو کردم).

چیکار میکردین؟ من بارها به وهابی ها گفتم به علم ابجد چیزی ننویسم گوششان بدهکار نشد که نشدآنقدر احمق تر از معاویه و یزیدند که تا بحال 1000 میلیارد خرج کرده و هزاران تن از فرماندهان خود را هم به کشتن داده و هزاران انسان بی گناه را کشته اند و خود را هم به کشتن خواهند داد گفتم شاید عاقل باشند من بدون هیچ خرجی مسئله اختلاف بین تمام ادیان را حل کنم با عدد 12باهم 12 انجمن 12 نجاتبخش12حق 12اسلام 12حم 12اخلاق12در12ساعت 12 ماه های سال 12انجمن 12اخلاق12حق12 اسلام 12  به شیعیان گفتم 100 میلیون بدهید در جاء دادند الان 1000 میلیارد بدهند دیگه ابجد نمینویسم چون برای تجهیز لشگرم نیاز مبرم دارم می خواهم علمی به علم ریاضی قرآن فرهنگی جهان را فتح کنم و قلوب انسانها را عاشق مولایم مهدی کنم سخت به این پول نیاز دارم در طول تاریخ از یهودی ها حیله گر تر خدا نیافریده خیلی زبون و بیچاره اند فقط با حیله گری کار خود را پیش میبرند پیامبر ما فرمود به هر کسی به هر دینی اعتماد کردید به یهودیان اعتماد نکنید سست پیمان و عهد شکنند چون یهودی ها می خواهند دو میلیون مسیحی را گول بزنند که حضرت مسیح و حضرت مهدی را به عنوان دشمنان دین معرفی کنند شگرد آنها این است که دجال خود یهودی ها میباشند میخواهند بگویند دو نفر می آیند معجزه هم دارند و آنها دجال هستند مواظب حیله گری یهودی ها باشیداز شیطان هم پست ترند در طول تاریخ این سه میلیون نفر یهودی مایه فساد و تباهی کل بشر از زمان حضرت موسی تا بحال بوده اند  لطفابگوئید اگر پول نمیدهید لا اقل مثل اهل کوفه اینترنت مرا قطع نکنید خدا شاهد است اگر بفهمم چه کسی این کار را میکند مستقیم میرم بالای سرش مثل حضرت عزرائیل قبض پولشو میدم که قطع نکنه 

 وصیت تکان دهنده یک شهید به مادرش  مادر زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن زمان تشییع و تدفینم گریه نکن فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش میکنند و زنان ما عفت را همچون بوزینگان فراموش میکنند وقتی جامعه ی ما را بی غیرتی و بی حجابی را فرا گرفت مادرم گریه  کن که اسلام در خطر است  خطر یعنی خدا  طردشان ردشان نموده طردشان نموده است

 امام زمان مهدیموعود در 5 سالگی از ایشان سئوال شد کهیعص یعنی چه ایشان  فرمو د وقال مهدی {عج} : (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العترة، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیه‌السلام، والعین عطشه، والصاد صبره.»

خورشید آسمان ولایت سلام خورشیدی ماهی وسلام جانشین خاتم پیغمبران نام ماهت میدرخشد هر زمان
امام زمان مهدی موعود{عج} فرمو د وقال مهدی {عج} : (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العترة، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیه‌السلام، والعین عطشه، والصاد صبره.» و به علم ابجد قرآن کهیعص 195+ 278حمعسق = 473 + علی 110 دین الهی = 583  عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 ابج پنج تن آل عباء 583 به ابجد
محرم 288+385 شیعه =673-541 عمر ابوبکرفتنه ها = 132 اسلام132  محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد  ابجد 583 پنج تن آل عباء حیدث کثاء و آیه مباهله ابجد محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 امت اسلامی 583 اهل بیت فاطمه 583 با عشق علی 583 شبکه نور583 سرای نورالهی 583 وحدت کلمه دینها 583 یا مکتب دین الهی 583 ارزش دینها 583 اهل دین قلب قرآن 583 عاشقان بمهدی583 قلب قرآن اهل دین 583 نماینده قرآن بدین ها 583 وحدت کلمه دینها 583 حسن امت واحده 583 یا مکتب دین الهی 583دوار درد های قلب دین اسلامی 583 عشق الهی الله 583 عاشقان بمهدی 583 شبکه نور 583 سرای نور الهی 583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 این عدد نورانی را از راست بخوان 583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند
پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام واقعی الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 ووووبه مقاله های دیگر اگر یک سال بخوانید هم تمام نمیشو د پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد سلام بر مادر شیعیان جهان حضرت فاطمه سلام الله علیه
در خدمت امام عسکری (ع) بودم و فردی از تأویل آیه کهیعص سئوال کرد. امام عسکری (ع) فرمود که از فرزندم «مهدی» پاسخ را دریافت کنید. آن‌گاه امام زمان (عج) فرمودند: «هذه الحروف من أنباء الغیب، أطلع الله علیها عبده زکریا علیه‌السلام، ثم قصّها على محمد صلى‌الله علیه وآله، وذلک أن زکریا سأل ربّه أن یعلّمه أسماء الخمسة، فأهبط علیه جبرئیل فعلّمه إیاها، فکان زکریا إذا ذکر محمداً وعلیاً وفاطمة والحسن سُرِّی عنه همّه، وانجلى کربّه، وإذا ذکر الحسین خنقته العبرة ووقعت علیه البهرة! فقال ذات یوم: یا إلهی! ما بالی إذا ذکرت أربعا منهم تسلیّت بأسمائهم من همومی، وإذا ذکرت الحسین تدمع عینی وتثور زفرتی؟! فأنبأه الله تعالى عن قصته، وقال: (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العترة، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیه‌السلام، والعین عطشه، والصاد صبره.»
وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ دیدن روی تو مولاء بوود عیدی ماه ماه عالم کی درآیی از نقاب فیروز نام مقدس اهل بیت است فیروز منتقم خون خداست فیروز پیروز میدان است فیروز یعنی فرار یک روزعید ف فدایی یاران روحانی وزمان   

 وقتی خدا را داری هیچ غمی نداری روزی همه دست خداست پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد این وظیفه  پلیس است  که جوانان ولگرد را در خیابانها را جمع آوری و جریمه کند برای کاشتن صد درخت در بیابان ببرد عقب ماندگی ما استفاده نکردن از پناسیل جوانان ولگرد حد اکثر استفاده را بنمایند شهر داری هم حقوقی برایشان تائین کند آتش نشانی هم در آب دادن درختها کمک کند چرا چین قدرت برتر شده هر صد نفر از یک عاقل پیروی میکنند ولی در کشورهای عقب مانده صد نادان به یک دانا حکم میکنند 

هرچه زمان میگذرد

مردم افسرده ترمیشوند

این خاصیت دل بستن  به زمانه است

خوشابه حال آنانکه بجای زمانه به

    «« صاحب الزمان  »»

دل می بندند

کمپین عاشقان ظهور مهدی عجل الله،حماسه ظهور،کمپین عاشقان ظهور ، امام مهدی ، امام زمان ،عکس امام زمان عج ،مهدویت

شیعه یعنی در مدار حق ودین قلب شیدایی رسیده بر یقین به ابجد  خورشید ولایت 1567-1202سه خلیفه= 365 روز سال 5+6+3=14 معصوم

  اسلام به ابجد صغیر و کبیر اسلام 144 ضرب 12 امام میباشدیعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 اصل دین اسلام قرآنی 685-541 عمر ابوبکر = 144 ضرب 12 امام در خودش میشود اسلام 144 به ابجد کبیر و صغیر اسلام 144 ضرب 12 امام 144 میباشد شما هم ثابت کن شما دین اسلام هستی 

به ابجد اسلام 132 بدین 66+66 الله = 132 +64 دین = 196دین اسلام196کلید اسلام 196 کلید بدین الله 196 کلید بدین الله 196دین اسلام 196قلب اسلام196اسلامه مهدی 196 ضرب 14 معصوم196 دین اسلام196 میباشدکلیدبدین الله196+189 دین با حق =385 شیعه بدین اسلام 583نماینده قرآن511+72=  583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه583 اهل بیت فاطمه 583شیعه

ابجد 5 تن آل عباء 583 محمد 92+110دین الهی +135 دین الله +118 حسن +128 کلید دین حسین  = 583برعکس میشه 385 براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمودهیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد به ابجد حجاب دین 78 علی سه حرف 3ضربدر 26 علی = 78 حجاب دین 78 +12 امام = 110 علی اگر دینت حجاب نداشته باشد و کلید نداشته باشد بدرد عمت میخوره دینتم مثل خودته علی سه حرف3ضربدرعلی26=78+12 امام=92 محمد+110 علی= 202 مومن الله 202قرآن=ظلم به خانواده پیامبر در قرآن قرار راه الله نبودامیر مؤمنان در ضمن خطبه مفصّلي كه در مورد دجّال ايراد فرموده است، بعد از شرح كشته شدن دجّال مي فرمايد:
«
پس از آن47 «طامّه كبري »47 است» اصحاب پرسيدند: «طامه كبري » چيست؟ فرمود:جمع شدن47 شجره مطهره47 در کوه صفا و مروه
«
خروج دابّة الارض است كه در نزديكي (صفا) ظاهر مي شود. {47شجره مطهره47 انگشتر حضرت سليمان و عصاي حضرت موسي در دست اوست... هنگامي كه سرش را بلند مي كند همه كساني كه در ميان مشرق ومغرب هستند به قدرت الهي او را مي بينند. وآن پس از طلوع خورشيد از مغرب است كه در آن هنگام درِ توبه بسته مي شود».47اسلام ناب محمدی47در کتب زرتشت 47 خرد شهر ایزد47منظور شجره مطهره 47اصل دین ها اسلام 47به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 با مومن دین اسلام47 مومنان دین اسلام 47. {47شجره مطهره }47 شاه مردان مهدی47
به ابجد دشمنانی خارذلیل1330-128حسین =1202 عمرابوبکرعثمان1202ان من المجرمین منتقمون 1202 ظالم 971+نفاق 231 ابوبکر= 1202 بکافران محض1202 ارتش

کلمات جسم حروفند و روح کلمات عدد ریاضی آن است اعداد روح  حروف هستند، یعنی عدد  جان حرف میباشد. (الاعداد ارواح و الحروف اشباح) هر جسمی جانی دارد جان حروف عدد ریاضی آن است
 هر حرفی عددی دارد که در حقیقت روح و جان و بطن آن حرف میباشد،به ابجد امام 82+10 فروع دین = 92 محمد 92+92بدیدگه الله= 184+12 امام = 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 کلید بدین الله196 امام کل دین196 کلید اسلام 196 کلید دین  یعنی حسین اگر دین شما کلید ندارد برای شما متاسفم دین شما دزدیه کلید ندارد ریاضی قرآن علم ابجد دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم خانواده بسیارشریف و محترم رسول خدا میباشد روح دینه اسلامی 196یا اولین ها طبیب جهان 196 دین اسلام 196 ضرب چهارده معصوم خانواده محترم رسول خدا 196روح دینه اسلامی 196 ضرب 14 معصوم در خودش 196 میباشد مومن 136+66 الله =202 مومن بدین 202  علی به ابجد کبیرو صغیر 136 علی 136 مومن 136 +66بدین 202 مومن الله 202 محمد 92+110 علی =202 مومن الله202 محمد و علی میباشندبه ابجد صغیر محمد 20+26 علی = 46 ماه  46 +46 ماه = 92 محمد 92+18 ذالحجه" غدیر خم = 110 علی 110 دین الهی 110 +92 محمد= 202وحی الهی بدین الله 202 محمد 92+110 دین الهی = 202مومن الله 202 اهل لااله الاالله202محمد 92+110علی =202 اهل لااله الاالله=202اهل دین الله 202بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 اباصالح  دینه 202دینه اباصالح 202دین حسینی202 صاحبا اهل دین 202 عالمیان202 اهل دین محمدی202 محمد علی 202مومن الله 202 محمد92+110 علی =202 مومن الله 202 محمد علی202دین حسینی202 {جلوه الله بدیدگاه الله 202 بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 اباصالح  دینه 202دینه اباصالح 202دین حسینی202 صاحبا اهل دین 202 عالمیان 202 محمد علی 202مومن الله 202 یا اصول دین 202 کلید ها اسلام 202 کلید ها بدین الله 202 امام کل دینها 202 یا اصل دین ها 202 آقا جانم ها 202محمد92+110 علی =202 مومن الله 202 محمد علی202دین حسینی202 وحی الهی بدین الله 202 محمد 92+110 دین الهی =202 محمد92+110 علی = 202 با صالح دین ها202باصالح دین ها 202کلید دین 128 حسین +74 فرقه = 202 صاحبا اهل دین 202 عالمیان 202 عالمانی202 علی محمد 202 وحی الهی بدین الله 202 بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 اباصالح  دینه 202دینه اباصالح 202دین حسینی202 صاحبا اهل دین 202 عالمیان 202 محمد علی 202مومن الله 202 یا اصول دین 202 کلید ها اسلام 202 کلید ها بدین الله 202 امام کل دینها 202 یا اصل دین ها 202 آقا جانم ها 202محمد92+110 علی =202 مومن الله 202 محمد علی202دین حسینی202{جلوه الله} وحی آمد در غدیر خم علی جانشین محمد است من کنتو مولاء فهذا علی مولاء هر که من مولای اویم این علی مولای اوست اهل دین انتخاب غدیره 1587 - 1202 سه خلیفه = 385 شیعه نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های من درآوردی عمر یک بار هم در قرآن نیامده پس نامشان را به دیوار بکوبیم در قرآن نیامده است اهل دین الله202+110دین الهی +73 فرقه = 385 شیعه385راه الله با دین الله 385 385راز اهل عالم 385با قانون دین الله 385فلسفه دین الله 385با آل قرآن 385شیداء385 راه الله با دین الله 385 شیعه 385بدین واقعی اسلام 385فلسفه دین الله385یگانه دره دین الهی385 نور واحد اهل دینی385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 شیعه یعنی دین اسلام 196+دین الله 130+ 59 مهدی = 385شیعه علی شیعه یعنی دین الهی 110+135 دین الله +128 کلید دین +12 امام = 385 شیعه یعنی لا اله الا الله166+ حق 108 +11 امام شهید = 385شیعه385فقط یک فرقه اهل نجات است به علم ریاضی قرآن فرقه 385 شیعه 385 مرد عالم 385 با آل قرآن 385 شیعه385 طبیب بحروف الله 385 رسول خدا فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه385 مرد عالم385اسلام پیامبر385 فقط دین اسلام 385 به ابجد امام 82+10 فروع دین = 92 محمد 92+92بدیدگه الله= 184+12 امام = 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 کلید بدین الله196 امام کل دین196 کلید اسلام 196 کلید دین  یعنی حسین اگر دین شما کلید ندارد برای شما متاسفم دین شما دزدیه کلید ندارد نود درصد خانه ها 5 عدد کلید دارند نام شیعه هم مستقیم 5 بار در قرآن آمده5ضربدر5= 25 شیعه 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر بسه دیگه گمراهی خجالت بکشماه  46 +46 ماه = 92 محمد 92+18 ذالحجه" غدیر خم = 110 علی 110 دین الهی 110 +92 محمد= 202وحی الهی بدین الله 202 محمد 92+110 دین الهی = 202مومن الله 202 اهل لااله الاالله202محمد 92+110علی =202 اهل لااله الاالله=202اهل دین الله 202بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 اباصالح  دینه 202دینه اباصالح 202دین حسینی202 صاحبا اهل دین 202 عالمیان202 اهل دین محمدی202اهل دین آقا 202 محمد علی 202مومن الله 202 محمد92+110 علی =202 مومن الله 202 محمد علی202دین حسینی202 {جلوه الله بدیدگاه الله 202 بقرآن العظیم 1404-1202 سه خلیفه = 202 محمد 92+110علی = 202 اباصالح  دینه 202دینه اباصالح 202دین حسینی202 صاحبا اهل دین 202به ابجد امام 82+10 فروع دین = 92 محمد 92+92بدیدگه الله= 184+12 امام = 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 کلید بدین الله196 امام کل دین196 کلید اسلام 196 کلید دین  یعنی حسین اگر دین شما کلید ندارد برای شما متاسفم دین شما دزدیه کلید نداردحسین یعنی حما سه ساز دین حسین یعنی حم سین نون و القلم و ما یسطرون حسین یعنی ترسیم کنند خط شهادت در جهان کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128

فرزند رسول خدا فدائي امام حسين علیه السلام

 

ابن ‏شهر آشوب از ابن ‏عباس روايت کرده است که روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نشسته بود و بر ران چپ حضرت فرزندش ابراهيم نشسته بود و بر پاي ديگر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم حضرت سيدالشهداء امام حسين (عليه‏السلام) نشسته بود، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم يک بار اين را مي‏بوسيد و يک مرتبه او را؛ ناگاه جبرئيل نازل شد و چون جبرئيل رفت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: که جبرئيل از جانب پروردگار من آمد و گفت: اي محمد پروردگارت تو را سلام مي‏رساند و مي‏فرمايد: که اين دو تن که بر روي پاي تو هستند يکي از آنها براي تو نمي‏ماند، پس يکي را فداي ديگري کن و خود تو انتخاب کن که کداميک از آنها فوت نمايد.

 

رسول خدا به سوي ابراهيم نظر کرد و گريست بعد بسوي سيدالشهداء علي (عليه السلام) نگاهي کرد و گريست سپس فرمود: اگر ابراهيم بميرد بغير از من کسي محزون و ناراحت نمي‏شود، ولي مادر حسين (عليه‏السلام) فاطمه عليهاالسلام است و پدرش علي (عليه‏السلام) است که پسر عم من و به منزله خود من و گوشت و خون من است و چون او بميرد دخترم و پسر عمم هر دو اندوهناک و غصه‏دار مي‏شوند من نيز بر او محزون و ناراحت مي‏گردم، من انتخاب مي‏کنم غم خود بر ناراحتي ايشان، آنگاه فرمود: اي جبرئيل! ابراهيم را فداي حسين کردم و به مرگ فرزندم رضايت دادم!!! پس از سه روز ابراهيم از دنيا رفت.

 

بعد از فوت ابراهيم هر گاه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم امام حسين (عليه السلام) را مي‏ديد او را به سينه خود مي‏چسبانيد و لبهاي او را مي‏مکيد و مي‏گفت:

 

(فداي تو شوم، اي کسي که ابراهيم را فداي تو کردم).

به ابجد بسم الله الرحمان رحیم 92+18 ذالحجه" غدیر خم = 110 علی به ابجد سرکشای خائن 1317-110 علی = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 ابجدشان میباشدبه ابجد قولو لا اله الا الله تفلهوا 98 +12 حق = 110 علی 110 منادیه 110 دین الهی 110 علی 110 منادیه دین الهیبسم رب الشهداء و الصدیقین92  +18 ذالحجه = 110 منادیه 110دین الهی110علی 110 یمین 110 نگین 110پلیس 110 با ادب اهل دین 110علی 110دین الهی110 جلوه الله 110اماما دوازده 110با ادب اهل دین 110 علی110 حامیان110دین الهی 110 آب زمین110گندم های 110نان جو 110نمک 110 دین الهی 110علی 110 با گنج ما 97کعبه 97آل الله 97 آب زمزم 97 +13 رجب تولد مولاء در کعبه = 110 علی 110 با ادب اهل دین110 کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین 128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب دین128128 امام الهی128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب دین128 امام الهی128 به ابجد آل الله97 اولین 97 کعبه 97 آل الله 97اولین 97 کعبه 97میباشد کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین 128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب دین128 حسین (حامی سالار دین) سبب دین 128 کلید دین 128 حسین بسم رب الشهداء و الصدیقین92 محمد 92  +18 ذالحجه = 110 دین الهی 110 بسم رب الشهداء و الصدیقین92  +18 ذالحجه = 110 دین الهی110علی 110 یمین 110 نگین 110پلیس 110یمنی 110 اهل دینی 110 جلوه الله 110 با ایمانه 110 میدانه 110 نگین110 سیم 110 طلاء 110 نان جو 110نمک 110منادیه 110 دین الهی 110 علی 110 به ابجد محمد 20+26 علی =46 ماه46+7 ثبع المثانی من القرآن العظیم مرادنام ائمه شیعه در قرآن بدون تکرار 7 است  فاطمة 5 علي 3 حسن 3 حسين 4 علي 3 محمد 4 جعفر 4 موسى4 علي3 محمد 4 علي 3 حسن 3 محمد 4 در مجموع 47 حرف.در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن 7 بار آمده فاطمه چهار علی حسین چهار محمد دو حسن جعفر موسی 7+ 46 محمد علی=53  جانشین احمد53 باید نام خود و همسرش ابجدش53 احمد 53 بایدباشد جانم علی26+27 فاطمه = 53 جانشینه احمد53 دین کامل الله 53 محمد 20 الحمدو الله رب العالمین20 حرف20 الحمدو الله رب العالمین  20 محمد 20+26 علی = 46 ماه46 +7 ثبع المثانی من القرآن العظیم= 53 احمد محمدعلی 46+46= 92 محمد 92+18 ذالحجه"غدیرخم =110 با ادب اهل دین 110علی 110دین الهی110 جلوه الله 110اماما دوازده 110با ادب اهل دین 110 علی110 حامیان110دین الهی 110 آب زمین110گندم های 110نان جو 110نمک 110 دین الهی 110علی 110 با گنج ما 97کعبه 97آل الله 97 آب زمزم 97 +13 رجب تولد مولاء در کعبه = 110 علی 110 با ادب اهل دین 110 به ابجد آل الله 97 کعبه 97 آل الله 97میباشد کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین 128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب دین128 حسین (سالار دین) سبب دین 128 کلید دین 128 حسین حسین یعنی حماسه ساز یاران دین  واقعیت دین 651 -541 عمر ابوبکر= 0 11 دین الهی 110 علی 110 دین الهی 110دین آدما 110علی بوده ماه 46 الهی 46 ماه 46 الهی 46 یعنی محمد 20+26 علی =46+26 علی = 72 شهید کربلاء 72+72= 144 ضرب دوازده امام یعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144+52 جمعه در سال = 196 دین اسلام 196 دین اسلام196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی 196دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم میباشد ماه  46 +46 ماه = 92 محمد 92+18 ذالحجه" غدیر خم = 110 علی 110 دین الهی 110 +92 محمد= 202وحی الهی بدین الله 202 محمد 92+110 دین الهی = 202 اهل لااله الاالله202محمد92+110علی =202 اهل لااله الاالله=202اهل دین الله 202+110دین الهی +73 فرقه = 385 شیعه385راه الله با دین الله385  svfhchki lind   385راز اهل عالم 385با قانون دین الله 385فلسفه دین الله 385با آل قرآن 385شیداء385 راه الله با دین الله 385 شیعه 385بدین واقعی اسلام 385فلسفه دین الله 385یگانه دره دین الهی385 نور واحد اهل دینی385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 شیعه یعنی دین اسلام 196+دین الله 130+ 59 مهدی = 385شیعه علی شیعه یعنی دین الهی 110+135 دین الله +128 کلید دین +12 امام = 385 شیعه یعنی لا اله الا الله166+ حق 108 +11 امام شهید = 385شیعه385فقط یک فرقه اهل نجات است به علم ریاضی قرآن فرقه 385 شیعه 385 مرد عالم 385 با آل قرآن 385 به ابجد اسلام به ابجد صغیر و کبیر اسلام 144 ضرب 12 امام میباشدیعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 اگر دین اسلام شما هستید بفرمائید ثابت کنید و نشانه هایتان را بفرمائید ما مثل شما نامرد نیستیم حق را می پذیریم به ابجد حق12 اسلام 12 حق12 ساعت 12 ماه های سال 12 اسلام 12 حق12فرق کافر و مومن ترک نماز است نماز دوای روح و غذای جسم است روز قیامت عده ای ازنماز گذاران بی نماز محشور میشوند بخاطر ارث گذاشتن برای فرزندان بی نماز ارث برای کافران نگذارید همه را در راه خدا انفاق کنید تا به بی نمازان چیزی نرسدو آنها خسرالدنیا و آخره" که هستند هم سختی دنیا بکشند هم آتش دوزخ هیچ وقت به فرزندان خود نگوئید نماز بخوان هر کدام بی نماز بود او را از ارث محروم کنید کاری کنید که اصلا" نفهمد به ابجد خائنا فاسد العقیده  1082- 541 فتنه ها = 541 عمرابوبکر به ابجد دشمن واقعی شیعه و دین الهی 1082-541 دشمنه اسلامی= 541 عمر ابوبکر541 بخائن منافقان ملحده 1082-541 آفت کلی= 541 عمر ابوبکر 541 +430 مقصر= 971 ظالم به دست میآید مقصر 430+541 عمر ابوبکر= 971 ظالم به دست میآید افرادی کودن بیشعور که قصب خلافت کردند قاصبان منافقن بی دینی1082-541 = 541 عمر ابوبکر541 منافقان بی بدین اسلامی541 کافر پلید دین اسلام 541آفت کلی 541 دشمنه اسلامی541مجرمین بدین اسلام 541فتنه ها 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا می خیزند به ابجد فتنه ها 541 دشمنه اسلامی541

امام علی علیه السلام می فرمایند: از رسول خدا در مورد حروف ابجد سؤال شد، آن حضرت فرمودند: قال رسوالله (ص)

 تفسیر حروف ابجد را یاد بگیرید؛ چرا که همه آن شگفتی است، وای بر عالمی که از تفسیر آن جاهل باشد. به ابجدشیطان22 عمر22مقصر 22ابابکر22شیطان22هذیان22عمر22دشمن اسلام22 بازم بگو22دشمن اسلام22عمر22شیطان22ابابکر22لعنت22مقصر22پررو22درآتشه22 دوزخه22مجرمان22منافقان22ملحد22نابحقه 22بناحقه22مقصر22عمر 22ابابکر22هذیان22دروغ22کلک22نیرنگ22کید22نابکار22مکارا22روباه 22جهل تمام22بااباجهلا22باجهالت22 منکر22دشمن اسلام22عمر22 ابابکر22شیطان22اهل شرب22شرابیا 22بمشروب22بخورها22شرابیا 22اهل شرب22بشرابخار 22عمر22شیطان22ابابکر22نابکار22لواط 22نابکار22سست ایمان 22ایدز22لواط22ایدز22فاحشه22بدیها22عمر 22سست ایمان22جنگ طلب 22لامذهب22دشمن اسلام 22ابابکر22

ره الله31 کلام حق31قرآن ناطق 31 نور قرآن31یعنی 5 تن +12 امام +14 معصوم=31علی 26بخوبی ها26سیمرغ26راه حق26علی 26امام دین26بتشکنی26بدوش نبی26وصیت26بیعت26غدیر26 26علی26جان محمد26بدامادی26 باجان اسلامه26امام دین26 یقین26راه حق26دین خداه 26جان محمد26یا تقوا26درستی26دین خداه 26جانشینانه 26جان محمد26 هزارباب26راه حق26علی26 عشق حق26دوست حق26فروغ 26دینی26آفتابی26طلاء26علی 26 مستقیم 26ره راست26بسم رب شهدا26راه حق 26علی 26 زاده محراب شهید محراب علی فرمود هر علمی هزارباب داردوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:
واقعا" حق دارید شیفته جمال با صفای حضرت مهدی نمونه عالم شوید خدا همه جاست گنج دین همه جاست و میبیند شما را امام جواد عليه السلام فرمود:
با ارزش ترين اعمال شيعيان ما انتـظار فـرج است.امتی که راضی به کشتن فرزند پیامبرش باشدوحق را نپذیرد قطعا" اهل دوزخ است ان شاء الله در دنیا هدایت شده و به دوزخ ختم نخواهد شد تا دیر نشده توبه کنید نام شما یک بار هم در قرآن نیامده ولی نام شیعه 12 بار در قرآن آمده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ طبق آیه قرآن فقط شیعه بحق و رستگار عالم استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ قال رسو الله یا علی انت و شیعتک هم الفائزون یا علی تو و شیعیانت رستگاران اهل عالمید وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 والله25 یا بنی 25کعبه 25آل الله 25 بانام آدم ها 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر نفهم بفهم  به ابجد صغیر فرقه25شیعه25 یا بنی 25 کعبه 25بهترها۲۵ یا بنی 25کعبه ۲۵به امر خدا ۲۵ اصل حق ۲۵جلوه خدا ۲۵ بسیجی۲۵بجهادی ۲۵دلاور۲۵ جانه جانانه۲۵ محشره ۲۵ عاشقی ۲۵ره رسم۲۵اساسه ایمان ۲۵ایمان بخدا ۲۵علم خدا ۲۵بی انتها ۲۵استواره  ۲۵و مخلصونا ۲۵مخلصی۲۵رهحق ۲۵ضرب  ۵تن ضربدر ۵ =۲۵فقط یک فرقه اهل نجات  است۲۵ شیعه  میباشد ۲۵کعبه  ۲۵ رسول خدا ۲۵شناخت امامتت2۵ تقواء ۲۵عدالت ۲۵ بترازوی عدالتی۵۶۶-۵۴۱ عمر ابوبکر=25  به ابجد (دین حق و حقیقت کدام است566 منهای ابجد مرگ کافر۵۴۱ =۲۵ دین

 نام امام 12 بار در قرآن آمده است نام شیعه 5 بار در قرآن آمده است 5ضربدر 5= 25 نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم آدم باش و حق را بپذیر اگر دین نداری لااقل آزاد مرد باش پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 اولین 25دین آدمی25به مکتب25پیامبر25دین آدم25اسم اعظمه 25بانام هاخاتم25محمده 25والله25 یاور 25استاداعظم 25نظرقرآن25 کعبه 25شیعه25والله 25باحقی25 قرآنی25به قدیس25شیعه25مخلصی 2استاداعظم25 نظرقرآن25شیداء25شیعه 25کعبه 25یا بنی 25به امرخدا25مخلصی25عاشقی22بادینها25یابنی25 بسیجی25خوشآمدی25والله25باحقی25یابنی25قرآنی25کعبه25شیعه25مخلصی25تقواء25عدالت 25 نام شیعه 5 بار در قرآن آمده و 7 بار با ترکیباتش 7+5= 12 بار نام شیعه در قرآن آمده  ولی نام فرقه های باطل دین یک بار هم در قرآن نیامده مرد باشید و حرف حق را بپذیرید اینقدر بدبخت و نامرد نباشیدوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:قرآن را که قبول داری نام شیعه5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر 5= 25 شیعه 25اصل حق25آل الله25جلوه خدا25کعبه25خدایی25باحقی 25خدایی25 اصل حق 25بی باک 25 بپدیده25 زوایا25کعبه25 خدایی 25باحقی25 با نامه آدما 25نام آدم هم 25 کعبه25والله25نام آدم25 باردرقرآن آمده آدم باش و حق رابپذیربدبخت ونامردنباش چشمهایت راباز کن دارم با آیه قرآن باشما صحبت میکنم سمن بکمن عمیون فهم لا یعقلون اگر خدا کور و کرت گنگت نکرده باشه ان شاء الله حق را می پذیری و مثل یک مرد حق را میپذیریواقعا" حق دارید شیفته جمال با صفای حضرت مهدی نمونه عالم شوید خدا همه جاست گنج دین همه جاست و میبیند شما را امام جواد عليه السلام فرمود: با ارزش ترين اعمال شيعيان ما انتـظار فـرج است.امتی که راضی به کشتن فرزند پیامبرش باشدوحق را نپذیرد قطعا" اهل دوزخ است ان شاء الله در دنیا هدایت شده و به دوزخ ختم نخواهد شد تا دیر نشده توبه کنید نام شما یک بار هم در قرآن نیامده ولی نام شیعه 12 بار در قرآن آمده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ طبق آیه قرآن فقط شیعه بحق و رستگار عالم استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ قال رسو الله یا علی انت و شیعتک هم الفائزون یا علی تو و شیعیانت رستگاران اهل عالمید وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 والله25 آل الله 25 بانام آدم ها 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر نفهم بفهم  وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25یا بنی 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 بانام آدمها 25 گنج قرآنه25 خدایی 25نفس قرآن 25 شیعه25 وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 گنج قرآنه25 نفس قرآن 25 شیعه25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 با نام آدمها 25خدایی 25 گنج قرآنه25 نفس قرآن 25 شیعه25   25باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ هرکسی شیعه نباشد بدبخت عالم style="color: #0000ff;">پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد چرا شما شیعه هستی بخاطر اینکه از فرزندان عزیز کوثر قرآن فاطمه دختر رسوله 25خدایی 25والله 25شیعه 25 ابن رسول25 ابن بتول25 والله25 تقواء25 عدالت 25 اولین 25دین آدم25یا بنی25کعبه25 شیداء 25شهید ها 25 خوش آمدی25بسیجی 25 «ايستاده» 25 (قائم) در کتاب شاکموني؛ ایستاده 25«ماشيع» (مهدي بزرگ) در تورات عبراني؛ شیعه 25 ماشیع 25نظر قرآن 25 استاد اعظم 25علمه 25 والله 25 راستگوها 25 ماشیع25«ماشيع» (مهدي بزرگ) در تورات عبراني؛ ماشیع 25 

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:

نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25یا بنی 25 کعبه25 آل الله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش
واقعا" حق دارید شیفته جمال با صفای حضرت مهدی نمونه عالم شوید خدا همه جاست گنج دین همه جاست و میبیند شما را امام جواد عليه السلام فرمود:
با ارزش ترين اعمال شيعيان ما انتـظار فـرج است.امتی که راضی به کشتن فرزند پیامبرش باشدوحق را نپذیرد قطعا" اهل دوزخ است ان شاء الله در دنیا هدایت شده و به دوزخ ختم نخواهد شد تا دیر نشده توبه کنید نام شما یک بار هم در قرآن نیامده ولی نام شیعه 12 بار در قرآن آمده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ طبق آیه قرآن فقط شیعه بحق و رستگار عالم استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ قال رسو الله یا علی انت و شیعتک هم الفائزون یا علی تو و شیعیانت رستگاران اهل عالمید وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 والله25 یا بنی 25کعبه 25آل الله 25 بانام آدم ها 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر نفهم بفهم  به ابجد صغیر فرقه25شیعه25 یا بنی 25 کعبه 25بهترها۲۵ یا بنی 25کعبه ۲۵به امر خدا ۲۵ اصل حق ۲۵جلوه خدا ۲۵ بسیجی۲۵بجهادی ۲۵دلاور۲۵ جانه جانانه۲۵ محشره ۲۵ عاشقی ۲۵ره رسم۲۵اساسه ایمان ۲۵ایمان بخدا ۲۵علم خدا ۲۵بی انتها ۲۵استواره  ۲۵و مخلصونا ۲۵مخلصی۲۵رهحق ۲۵ضرب  ۵تن ضربدر ۵ =۲۵فقط یک فرقه اهل نجات  است۲۵ شیعه  میباشد ۲۵کعبه  ۲۵ رسول خدا ۲۵شناخت امامتت2۵ تقواء ۲۵عدالت ۲۵ بترازوی عدالتی۵۶۶-۵۴۱ عمر ابوبکر=25  به ابجد (دین حق و حقیقت کدام است566 منهای ابجد مرگ کافر۵۴۱ =۲۵ دین

 نام امام 12 بار در قرآن آمده است نام شیعه 5 بار در قرآن آمده است 5ضربدر 5= 25 نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم آدم باش و حق را بپذیر اگر دین نداری لااقل آزاد مرد باش پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 اولین 25دین آدمی25به مکتب25پیامبر25دین آدم25اسم اعظمه 25بانام هاخاتم25محمده 25والله25 یاور 25استاداعظم 25نظرقرآن25 کعبه 25شیعه25والله 25باحقی25 قرآنی25به قدیس25شیعه25مخلصی 2استاداعظم25 نظرقرآن25شیداء25شیعه 25کعبه 25یا بنی 25به امرخدا25مخلصی25عاشقی22بادینها25یابنی25 بسیجی25خوشآمدی25والله25باحقی25یابنی25قرآنی25کعبه25شیعه25مخلصی25تقواء25عدالت 25 نام شیعه 5 بار در قرآن آمده و 7 بار با ترکیباتش 7+5= 12 بار نام شیعه در قرآن آمده  ولی نام فرقه های باطل دین یک بار هم در قرآن نیامده مرد باشید و حرف حق را بپذیرید اینقدر بدبخت و نامرد نباشیدوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:قرآن را که قبول داری نام شیعه5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر 5= 25 شیعه 25اصل حق25آل الله25جلوه خدا25کعبه25خدایی25باحقی 25خدایی25 اصل حق 25بی باک 25 بپدیده25 زوایا25کعبه25 خدایی 25باحقی25 با نامه آدما 25نام آدم هم 25 کعبه25والله25نام آدم25 باردرقرآن آمده آدم باش و حق رابپذیربدبخت ونامردنباش چشمهایت راباز کن دارم با آیه قرآن باشما صحبت میکنم سمن بکمن عمیون فهم لا یعقلون اگر خدا کور و کرت گنگت نکرده باشه ان شاء الله حق را می پذیری و مثل یک مرد حق را میپذیریواقعا" حق دارید شیفته جمال با صفای حضرت مهدی نمونه عالم شوید خدا همه جاست گنج دین همه جاست و میبیند شما را امام جواد عليه السلام فرمود: با ارزش ترين اعمال شيعيان ما انتـظار فـرج است.امتی که راضی به کشتن فرزند پیامبرش باشدوحق را نپذیرد قطعا" اهل دوزخ است ان شاء الله در دنیا هدایت شده و به دوزخ ختم نخواهد شد تا دیر نشده توبه کنید نام شما یک بار هم در قرآن نیامده ولی نام شیعه 12 بار در قرآن آمده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ طبق آیه قرآن فقط شیعه بحق و رستگار عالم استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ قال رسو الله یا علی انت و شیعتک هم الفائزون یا علی تو و شیعیانت رستگاران اهل عالمید وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 والله25 آل الله 25 بانام آدم ها 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر نفهم بفهم  وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25یا بنی 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 بانام آدمها 25 گنج قرآنه25 خدایی 25نفس قرآن 25 شیعه25 وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه 25پیامبر فرمودفقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 گنج قرآنه25 نفس قرآن 25 شیعه25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 با نام آدمها 25خدایی 25 گنج قرآنه25 نفس قرآن 25 شیعه25   25باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ هرکسی شیعه نباشد بدبخت عالم style="color: #0000ff;">پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد چرا شما شیعه هستی بخاطر اینکه از فرزندان عزیز کوثر قرآن فاطمه دختر رسوله 25خدایی 25والله 25شیعه 25 ابن رسول25 ابن بتول25 والله25 تقواء25 عدالت 25 اولین 25دین آدم25یا بنی25کعبه25 شیداء 25 شهید ها 25 خوش آمدی25 «ايستاده» 25 (قائم) در کتاب شاکموني؛ ایستاده 25«ماشيع» (مهدي بزرگ) در تورات عبراني؛ شیعه 25 ماشیع 25نظر قرآن 25 استاد اعظم 25علمه 25 والله 25 راستگوها 25 ماشیع 25«ماشيع» (مهدي بزرگ) در تورات عبراني؛ ماشیع 25 

 

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:

 

 

 در تورات و انجیل  فارقلیط وپرکلیتوسه 47به ابجد 47کسانی است که نام آنها بر سر زبان ها باشد و همه کس آنها را ستایش کنندبه علم ریاضی علم ابجد قرآن  پرکلیتوسه  47 منظور نبوت خاتم و اهل بیت او میباشند  پرکلیتوسه 47 به شگفتی آيه تطهير دقت کنیم: این آیه قرآن 47 حروف دارد 47 شجره مطهره 47 و 12 امام هم حروف اسمشان 47 میباشد  این آیه نورانی اهل بیت هم 47 حروف میباشد 47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد. تعداد حرفهای اسامی زیر :فاطمة 5 علي 3 حسن 3 حسين 4 علي 3 محمد 4 جعفر 4 موسى4 علي3 محمد 4 علي 3 حسن 3 محمد 4 در مجموع 47 حرف.در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن7 بار آمده محمد 4+علی3= 7 بار آمده محمد فاطمه چهار علی چهار محمد دو حسن جعفر موسی 7 ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن7 باردر قرآن منظور میباشدمحمد علی فاطمه حسن حسین جعفر موسی 7 و سرور عالم منجی تمام ادیان قائم آل محمد(عج) که در راه است انشاء الله با عصای و انگشتر سلیمان دردست درراه است47 شجره مطهره 47 منظور خانواده پیامبر میباشد ابجد 47 شجره مطهره 47 47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد.اکنون به آیه تطهیر دقت کنید این آیه نورانی در باره اهل بیت پیامبر فرزندانش میباشد که جمع حروف اسمشان 47 کلمه به اندازه  47 کلمه آیه تطهیر میباشد 47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد

امیر مؤمنان در ضمن خطبه مفصّلي كه در مورد دجّال ايراد فرموده است، بعد از شرح كشته شدن دجّال مي فرمايد:
«
پس از آن47 «طامّه كبري »47 است» اصحاب پرسيدند: «طامه كبري » چيست؟ فرمود:جمع شدن47 شجره مطهره47 در کوه صفا و مروه
«
خروج دابّة الارض است كه در نزديكي (صفا) ظاهر مي شود. {47شجره مطهره47 انگشتر حضرت سليمان و عصاي حضرت موسي در دست اوست... هنگامي كه سرش را بلند مي كند همه كساني كه در ميان مشرق ومغرب هستند به قدرت الهي او را مي بينند. وآن پس از طلوع خورشيد از مغرب است كه در آن هنگام درِ توبه بسته مي شود».47اسلام ناب محمدی47در کتب زرتشت 47 خرد شهر ایزد47منظور شجره مطهره 47اصل دین ها اسلام 47به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 با مومن دین اسلام47 مومنان دین اسلام 47. {47شجره مطهره }47 شاه مردان مهدی47

.47+12 امام = 59 مهدی این آیه قرآن هم 59 حرف میباشد بشمار و نرید أن نمن على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین 59 مهدی 59 زمین 59 از آن 59 مهدی 59 میباشد این آیه ولایت ائمه هدای هم 59 حرف دارد سلام بر دابه" الارض مولاء قائم آل محمد (عج)

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده ولی نام 74 فرقه گمراه یک بار هم در قرآن نیامده خداوند اندازه گوزفند هم برای آنها ارزش قائل نشده راست میگم دیگه گمراهی هم حدی دارد ای بدبخت ای بیچاره نام امام هم 12 بار در قرآن آمده نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیرنفهم بفهم پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه25 شیعه25 آل الله25 والله 25 آل الله25 کعبه 25

امتی که راضی به کشتن فرزند پیامبرش باشدوحق را نپذیرد قطعا" اهل دوزخ است ان شاء الله در دنیا هدایت شده و به دوزخ ختم نخواهد شد تا دیر نشده توبه کنید نام شما یک بار هم در قرآن نیامده ولی نام شیعه 12 بار در قرآن آمده است أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ طبق آیه قرآن فقط شیعه بحق و رستگار عالم است قال رسو الله یا علی انت و شیعتک هم الفائزون یا علی تو و شیعیان رستگاران اهل عالمید
 


وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ

محمد علی فاطمه حسن حسین583عاشوراه عاشوراه583امت اسلامی583اهلبیت فاطمه583

دین خدا 669 - 541 عمر ابوبکر=128حسین        

الله 66+66 بدین= 132 اسلام -4 خلیفه=128 حسین    

جانشین بپیامبر669-541فتنه ها=128حسین

 وصی پیامبر359-231 ابوبکر نفاق= 128حسین

گل زمانflorگل زمان128حسین128دینه مهدی وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ به ابجد لااله الا الله165 + 128حسین +92 محمد = 385 شیعه385 فلسفه دین الله 385بدین واقعی اسلام 385  حسین شیعه واقعی الله و محمد است فقط یک جانشین الله میتواند شیعه محمد باشدکعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین 128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب style="color: #0000ff;">یاگنج دین128گنجینه ای128با گنج ها بدین128کلیددین 128سبب دین128امام الهی 128 امام الهی128جان دینی128 به اصل128بدین های الهی 128 نگا یا الله 128 نگاه ها الله 128یا نگا الله 128با جانه الله 128به جان الله 128دین ماه128حسین128با الله هو مدد 128امام همام 128کلید دین 128 به دینو مذهب128امام همام128 حسین 128 یعنی کسی که برای نماز شهید شد128  هشت ضربدر 2+1= 17 یا 8+2+1= 11 امام شهید دو ضربدر 8= 16+1= 17 اهل مذهب ما128گل زمان128جان دینی 128یاگنج دین128امام الهی128امام همام128کلید دین128 اهل محمد 128اله محمد128حماسه ای128یا نی نوا128امام آدما 128امام الهی128به طبیب زمان128آقا بگذاردیگران هم فکرکنندحق باآنهاست شما بزرگوارهستیدستاره هابخاطر دوریشون ازخورشید اونو خوب نمیشناسند128به یا علی 128 بدیدگاه اهل الله128حکیم کل128آل محمده 128حکیمن128ایام بدینی 128بدیدگاه اهل الله128یاگنج دین128اهل محمد 128 باآقاطبیب 128طبیب دین ما128امام الهی128 بکل ادیانی128یاباکل دین128جان دینی128جان جهانی128 کلیددین 128امام الهی128اهل مذهب ما128امام الهی128یا نی نوا128یحسن128جان دینی128 بدیدگاه اله الله128حسین128محبوب دینها128بامحبوب الله128 گل زمان128حسین 128به طبیب اهل بجهان 128حماسه ای128بدیدگاه اهل الله128اهل مذهب ما128به جان الله128کلیددین128 حسین 128امام الهی128کلیددین 128با دادگاه دین128حسین128 به یادین الهی128باجانه الله128 اصولا128اهل مذهب ما128یاماه ادیانه128ایام بدینی128باب ایامه الله128گنج دین 128کلیددین 128امام آدما128حسین 128بدین های الهی128بنگاه دین هانصب خلافت الله1320-1202سه خلیفه=128اهل مذهب اله 128حسین و فرزندانش از جانب خدا منصوب شدند با محبوب الله 128 محبوب دینی 128 حسنی 128 باکل سیدا128 با کل ادیانی 128دین آزاده الهی128 اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشید128به طلب های دین128 به ابجد مردان شجاع 669-541 فتنه ها = 128 حسین 128کلید دین 128روز عاشورا امام حسین فرمود برای چه می خواهید بااهل بیت و فرزندان پیامبرتان بجنگید گفتند بخاطر انتقام ازعلی تمام کفار را علی به درک واصل نموده بود در کنار پیامبر روز قیامت خداوند همه را به دوزخ خواهد ریخت شما هم که حق را نمی پذیرید در زمره کافران دوزخی خواهید بود  کافران بدوزخ 971 ظالم 971 +231 نفاق ابوبکر=1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 بکافران محض 1202 ارتش کفار1202 عمر ابوبکر عثمان 1202به پادشاه نفاق اهل دوزخ 1202 یا غم عالمی1202 بکافران محض 1202عمر ابوبکر عثمان 1202«ما از کسانی هستیم که می‌دانیم و دشمنان ما از کسانی هستند که نمی‌دانند و شیعیان ما صاحبان خردند.»این سخن امام ششم شیعیان، امام جعفر صادق علیه السلام است که مرحوم کلینی در جلد اول کافی آن را نقل نموده است.  نصب خلافت الله1320-1202سه خلیفه = 128 حسین و فرزندانش از جانب خدا منصوب شدنددین آزاده الهی128 اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشید«مااز کسانی هستیم که می‌دانیم و دشمنان ما از کسانی هستند که نمی‌دانند وشیعیان ما صاحبان خردند.»این سخن امام ششم شیعیان، امام جعفر صادق علیه السلام است که مرحوم کلینی در جلد اول کافی آن را نقل نموده است امتیاز پنجم که  بسیار بزرگ میباشد.آن است که حسین (ع) عشق و وفاداری و گذشت در راه خدارا عملا معنی کرد و باید گفت اگر عمل امام حسین (ع) در روز عاشورا نبود.بسیاری از مفاهیم و لغات

مردان شجاع 669-541 عمر ابوبکر = 128 حسین 128 کلید دین 128 جانشین بپیامبر669-541 = 128 حسینبه ابجد دین خدا 669 -541 دشمنه اسلامی = 128 حسین به ابجد کبیر و صغیر الله 86+583 پنج تن= 669 -541 عمر ابوبکر= 128 حسین128 کلید دین 128

 نصبه خلافته الله1330-1202سه خلیفه = 128 حسین و فرزندانش از جانب خدا منصوب شدند

دین آزاده الهی128 اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشیدبه ابجد کبیر و صغیر الله 86+583 پنج تن= 669 -541 عمر ابوبکر= 128 حسین128 کلید دین 128حسین128 کلید دین 128جانه جهانی 128نبی الله128 بهای اله دینی128  اهل محمد 128 کلید دین 128 امام الهی 128 بدین های الهی 128 یا با کل دین 128  جان دینی 128سبب دین 128 اهل محمد 128  حسین 128 جان دینی 128 .کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین 128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب دین128   حسین128امام الهی128گلها محمد128یاگنج دین128گنجینه ای128با گنج ها بدین128کلیددین 128سبب دین128امام الهی با محبوب الله128 یا گنج دین128 گنجینه ای 128 با گنج ها بدین 128دین دین 128اهل محمد128 حسین128به طبیب زمان128امام الهی128الکعبه128 باالزمزم128کلیددین128جان جهانی128با گل دین97+ 5تن+12امام+ 14معصوم= 128بدین های الهی 128 حکیمن128محبوب دینها128با محبوب الله 128حسین 128الکعبه128بطبیب هاکعبه 128یاگنج دین128گنجینه ای128با گنج ها بدین128کلیددین 128سبب دین128امام الهی 128باامام اول ها128حماسه ای128حسین128به طبیب زمان 128 حسین 128به ابجد واقعیت الله 633-541 فتنه ها = 92 محمد92محمد92 اهل مذهبه92 مذهب ما 92 طبیبی مهدی92طبیب جهانی92 امامی 92 بگلهای آدم 92 امامی 92 به مهداله92 +5 تن = 97 کعبه 97 اولین 97 کعبه 97اولین97 امامیه 97 + 5 تن +12 امام +14 معصوم = 128 حسین128 باطبیبی امامی 128 حسین یعنی حماسه سازیاران نام آور دینحسین یعنی حم سین یا نون والقلم ومایسطرون کسیکه خط شجاعت شهامت وشهادت راترسیم نمودحسین یعنی حامی سایر یاران نام آور 97 با گنج ما 97کعبه97اولین 97آل الله97 با گل دین97 آب زمزم 97 +13رجب تولد مولاء در کعبه = 110 علی 110با ادب اهل دین 110با گلهای میوه 110به زمانه 110با سلام قاتی نکن هر چیزی جای خودش ما همه پیامبران الهی را دوست داریم و فرقی بین حضرت آدم و حضرت زرتشت نمیبینیم همه با هم فامیلیم و بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند میگویند آدم تا خاتم نبوت تا امامت عشق و معشوق آسیاب نوبت به نوبت این چرا اون چرا نداریم همه ادیان منتظر آخرین منجی عالم هستند سلام بر سوشیانت بزرگ مولاء همه ادیان منتظر جمال زیبا و دلربای شما هستند آقا میشود دوباره جهان روی عدالت و تقوای شما را ببینندبه علم ریاضی ابجد دین الهی 110 علی 110 منادیه 110 جلوه الله 110 دین الهی110 امام مهدیه 110امامه مهدی110دین الهی110  جلوه الله110 دین ماه 110ماه دین110دین الهی110 سوشیانتی 737-541 فتنه ها = 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم ضربدر خودش میشود 196 کلید اسلام 196 هر دینی کلید داشته باشد بحق 110 دین الهی 110 بحق 110 علی 110 امام مهدیه 110 دین الهی 110 جلوه الله110 امامه مهدی 110 همان سوشیانت است  سلام و درود بر منجی عالم به هر نامی که میگویند باشد برای ما فرقی نمی کند به ابجد حسین 128 کلید دین 128 کلید دین 128 حسین 128 کلید دین 128 هر دینی کلید نداشته باشد کامل نیست به ابجد کعبه97 اولین 97 آل الله 97 محمد 92 +5 تن = 97 کعبه 97  کعبه97 آل الله97 آل الله 97میباشد کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین 128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب دین128 حسین (سالار دین) سبب دین 128 کلید دین 128 حسین حسین یعنی حماسه ساز یاران دین 128+7=135 طبیب الهی الله135 فاطمه 135گنج های الله 135 دینه الله135+110 علی = 245 دینه اسلام 245 علی +فاطمه =245 دینه بحق الله 245فاطمه و علی 245 دینه بحق الله 245 میباشند مدار 245 راه بهشت از مدار 245 درجه میگذرد اگر مدار شما دین دیگر است همه به جهنم ختم میشود  ظالم 971 یا مدار دوزخی جهنم 971 -430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 اهله شر 541 مرگ کافر 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:نام شیعه 5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 شیعه25 آل الله 25 والله25 پیامبرفرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه 25 شیعه 25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ فرقه های باطل اگر شما هم نام فرقه هایتان در قرآن میباشد بفرمائید نامردان بی دین حرامی پر مدعاء خداوند در قرآن به اندازه گوزفند هم برای شما ارزش قائل نشده به ابجد عمر 310 گمراه دین310 حرامیان 310 کفری310عمر 310ابله منافقا310جاهل منافق310منکر 310حرامیان 310عمر310 جهل عرب310 اباجهل دردین310نیرنگ310حرامیان 310عمر310جهل عرب310 کفری310عمر310گمراه دین 310جهل عرب310 اباجهل در دین310پلیدی بقاصبانی310ناهنجار310 اهمیت بحث های مهدوی امام سجاد علیه السلام :مردم زمان غیبت که گفتمانشان امامت مهدی است و منتظران ظهوراو هستند حتماً از اهل هر زمانی برترند زیرا خدا به آنها عقل ها وفهم ها و معرفتی بخشیده که غیبت برایشان به مثابه ی مشاهده امام است .جایگاه ایشان مانند کسانی است که در رکاب پیامبر خدا ص با شمشیر بهجهاد می پردازندایشان حقیقتاً مخلصند و شیعه راستین ما هستند ،و در نهان و آشکار دعوت کننده به دین خدا هستند -و فرمود : انتظار فرج خود بالاترین گشایش و فرج است.ابجد 5 تن آل عباء 583

 به ابجد خانواده محترم پیامبر583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 شبکه نور 583 به قرارداد الله 583 امت اسلامی583اهل دین قرآن اسلام 583 با عشق علی 583به ابجد  اهل دین 100+351 قرآن +132 اسلام = 583شبکه نور 583 این عددنورانی راازراست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرندشیعه385نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام شما و فرقه هایتان یک بار هم در قرآن نیامده علم ریاضی قرآن هم که نمیفهمی ابجد خانواده محترم پیامبر583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 شبکه نور 583به قرارداد الله 583 امت اسلامی 583 اهل دین قرآن اسلام 583 این عددنورانی را از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرندشیعه385 نام شیعه 12بار در قرآن آمده 385طبیب بحروف الله 385 رسول خدا فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه385 مرد عالم385اسلام پیامبر385 فقط دین اسلام 385

جانشین بپیامبر669-541عمر ابوبکر= 128 حسین 128یاگنج دین128گنجینه ای128با گنج ها بدین128کلیددین 128سبب دین128امام الهی128

نصب خلافت الله1320-1202سه خلیفه = 128 حسین و فرزندانش از جانب خدا منصوب شدند

دین آزاده الهی128 اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشید

از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟

یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟

بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام

بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟

اشهد ان لا...شهادت اشهد ان لا ...شهید

محشر الله الله است می دانی چرا؟

یک بغل باران الله الصمد آورده ام

نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟

راه عقل ازآن طرف راه جنون از این طرف

راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟

از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست

فرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟

از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید

انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟

از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکد

باز اما بهترین ماه است می دانی چرا؟

کمال الدّین و تمام النعمة ج1ص 58 به ابجد شهید 319 اسلام واقعی 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319راه الهی الله 319 شهید 319 فلسفه دین 319 +66 الله =  385 فلسفه دین الله 385 شیعه 385   فلسفه دین 319 +لا اله الا الله46= 365 روز سال فلسفه دین 319 +26 علی +20 محمد = 46 = 365 روز سال 365+20 محمد = 385فلسفه دین الله 385شیعه385 دین ناب الله محمد علی 385به ابجدشهید الله 385 فلسفه دین الله 385 نماز مسلمان 319شهید  319 اسلام واقعی 319 نماز مسلمان 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319 فلسفه دین 319 +66 الله =  385 شیعه 385   فلسفه دین 319 +لا اله الا الله46= 365 روز سال فلسفه دین 319 +26 علی +20 محمد = 46 = 365 روز سال 365+20 محمد = 385فلسفه دین الله 385شیعه385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385 با قانون الهی دین الله 385 قانون اساسی الهی 385 فلسفه دین الله 385 زنده با دین بحق حسینی 385

پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385 اسلام واقعی الله 385 فلسفه دین الله 385 شیعه 385 با آل قرآن 385دین ناب الله محمد علی 385 بدین واقعی اسلام 385 با قانون الهی دین الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 حکم الهی دین الله 385 بیداریهای اسلامی 385 با وصی دین محمد علی 385 موسی به هارون 385 با عقل کل اسلام 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 سربازانه مهدی 385 فلسفه دین الله 385 با قانون الهی دین الله 385 دین ناب الله محمد علی 385 با مقام دین اسلامه 385
دیدم چند روزه کل ستاره ها نیستن فهمیدم رفتند مسافرت ان شاء الله خوش بگذره برای همه وبلاگ نویسا آرزوی سلامتی دارم

حسین یعنی قلب اسلام حسین یعنی سرنوشت دین حسین یعنی کلید دین 128 کلید دین 128 حسین 128 حسین یعنی 128امام الهی 128 حسین یعنی حافظه فراموش نشدنی تاریخ حسین یعنی عاشوراه شهامت شجاعت شهادت حسین یعنی کربلاء حسین یعنی کشتی نجات حسین یعنی کعبه دلها حسین یعنی عشق الله حسین یعنی ثارالله حسین یعنی حزب الله حسین یعنی مظلومیت فاطمه حسین یعنی درس آزادگی حسین یعنی اگر دین نداری آزاد مرد باش حسین یعنی تبلیغ دین حسین یعنی مهدی تنها نیست حسین یعنی بسیجیان عالم حسین یعنی حزب الله حسین یعنی فتح مکه حسین یعنی آزادی قدس شریف حسین یعنی ظهور مهدی {عج} حسین یعنی جان دین شیعه امیر المومنین 

امام حسین (ع) علاوه بر فضایل حسبی و نسبی که همه اهل بیت دارا میباشند.امتیازهایی هم در میان اهل بیت علیهم السلام دارند.

۱-اولین امتیاز این است که ائمه طاهرین علیهم السلام همه از صلب او هستند.از این جهت روایاتی از رسول اکرم آمده است که به این امتیاز تصریح شده است.سلمان فارسی میفرماید((حسین در دامان رسول اکرم (ص) نشسته بود و حضرت اورا میبوسید و میفرمود:(انت السید ابو الساده انت الامام ابن الامام ابوالائمه انت الحجه ابن الحجه ابو الحجج تسعه من صلبک و تاسعهم قائمهم)(تو بزرگی و پدر بزرگانی .تو امامی و پسر امامی و پدر امامانی.تو حجت خدایی و پسر حجت خدایی و پدر حجت خدایی و آن حجت های خداوند نه نفرند که از نسل تو هستند و نهمین آنان قائم آل محمد است)(کمال الدین/ج۱.ص۲۶۹.حدیث۱۲)

۲ـدومین امتیاز این که تداوم حیات اسلام مرهون شهادت اوست.همانطور که در حدیثی ذکر شده:(الاسلام بالنبوی الحدوث و بالحسینی البقا)اگر به تاریخ مراجعه شود .فهمیده میشود که اگر قیام حسین و اسارت اهل بیت آن بزرگوار نبود.نامی از اسلام باقی نمانده بود.

امام حسین(ع) وقتی که ستمگران بنی امیه میخواستند بیعت با یزید را به ایشان تحمیل کنند به این امتیاز اشاره میکند:

(لو بایعت یزید فعلی الاسلام السلام)اگر بایزید بیعت کنم باید فاتحه اسلام را خواند.

۳-سومین امتیاز امام حسین (ع) شعله های محبت او در دلهاست.رسول کرم (ص)میفرمود:(ان للحسین حراره فی قلوب الناس لن تبرد ابدا):

همانا برای حسین .محبتی در دلها شعله ور است که هرگز خاموش شدنی نیست.

۴-چهارمین امتیاز برای ابی عبدالله الحسین.ع.این است که در تربت او شفا است و استجابت دعا در حرم مطهر او از نظر روایات مسلم و قطعی است.(مناقب ابن شهر آشوب/ج۴.ص۸۲) معنی دین خداوند حسین 

۵-امتیاز پنجم که  بسیار بزرگ میباشد.آن است که حسین (ع) عشق و وفاداری و گذشت در راه خدارا عملا معنی کرد و باید گفت اگر عمل امام حسین (ع) در روز عاشورا نبود.بسیاری از مفاهیم و لغات معنی نمیشد.حسین(ع) در روز عاشورا میفرماید:((اللهم انت ثقتی فی کل کرب و انت رجائی فی کل شده و انت لی فی کل امر نزل بی ثقه و عده.کم من هم یضعف فی الفواد و تقل فی الحیله و یخذل فی الصدیق و یشمت فی العدو انزلته بک . شکوته الیک رغبه منی الیک عمن سواک ففرجته عنی و کشفته فانت ولی کل نعمه و صاحب کل حسنه ومنتهی کل رغبه)) {۱}

ای خدا ! پناه من در هر غمی تو هستی و امید من در هر سختی تو هستی.در هر چه بر من روی اورد.تو پناه و یاری کننده من هستی.چه بسیار از غم هایی که دل را به تپش در میاورد و چاره را کم میکند و رفیق را درمانده و دشمن را خشنود میکند.به تو واگذار نمودم و شکایت آن را به تو کردم برای رغبتی که فقط به تو داشتم نه به غیر تو.و تو آن غم را دفع کردی.پس تو صاحب هر نعمت و هر خوبی هستی و منتهای هر آرزو تویی.

او هر چه دارد در راه حق فدا میکند.مال.عیال.اصحاب.اولاد.و حتی طفل شیرخوار را.ودر گودال قتلگاه چنین میگوید:

ترکت الخلق طرا فی هواکا                    وایتمت العیال لکی اراکا

ولو قطعتنی فی الحب اربا                     لما حن الفواد الی سواکا {۲}

ای خدا!از همه کس.از همه چیز در راه تو گذشتم و برای ملاقات تو از همه وابستگان چشم پوشیدم.ای خدا!اگر در راه محبت تو پاره پاره شوم.دل من به سوی غیر تو تمایل نخواهد کرد.

آری!این است حقیقت ایمان و سیر الی الله تعالی.که در وجود سراسری امام حسین علیه السلام متجلی بود.

۱-منتهی الآمال/ج ۱

۲-محدث قمی(رحمه الله علیه)این اشعار را در ضمن مرثیه ای از کتاب معراج المحبه.در جلد ۱منتهی الآمال آورده است.

به ابجدحسین128امام الهی 128 حسین128 امام الهی 128 کلید دین 128 حسین 128 دین 64+64 = 128 دین دین حسین 128 به ابجد دین الهی 110 نگین 110 دین الهی 110 علی 110به ابجد وصی پیامبر 359-231 ابوبکر=128 حسینبه ابجد برترین دین 926-541عمر ابوبکر= 385 شیعه 385قال رسوالله فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385 فقط دین اسلام 385 فقط دین اسلام 385 شیعه 385 اسلام پیامبر 385 به ابجد بهترین دینها737-541 عمرابوبکر= 196 ضرب 14 معصوم 196 میباشدبه ابجد خدای کلمات 1106-1202 سه خلیفه= 196 اصول دین 196 دین اسلام 196 حامی بدین الله196 با ضرب 14 معصوم 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 ضرب 14 معصوم در 14 = 196 میباشد به ابجد محمد 92+18 ذالحجه" غدیر خم برادران یوسف اورا به 18 درهم فروختند دختر رسول خدا را در 18 سالکی به شهادت رساندند  به ابجد دشمن فاطمه 529+12 امام = 541 عمر و ابوبکر 541 شرما 541قاتلی541 فتنه ها 541 دشمنه اسلامی541 کافر پلید دین اسلام 541 اولین احمقان قاصب541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 آفت کلی541 دشمنه اسلامی 541 اهله شر541 قاتلی 541 آفتین
اهل دین قانون شیطان 677-136 مومن = 541 عمر ابوبکر به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 قاتل دین الله 651- 110 دین الهی = 541 قاتلی541 عمر 310+231 ابوبکر = 541 قاتلی 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی 541 کافر پلید دین اسلام 541 

حسین یعنی حماسه ساز یاران دین حسین یعنی حما سه ساز دین حسین یعنی حم سین نون و القلم و ما یسطرون حسین یعنی ترسیم کنند خط شهادت در جهان کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین 128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب دین128128 امام الهی128 ابجد آل الله97 اولین 97 کعبه 97 آل الله 97اولین 97 کعبه 97میباشد کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین 128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب دین128 حسین (حامی سالار دین) سبب دین 128 کلید دین 128 حسین حسین یعنی حامی سایرین حسین یعنی حماسه تاریخ سایرین  حماسه سعادت یاور نام آوران حسین یعنی خورشید ماه عالم قمر بنی هاشم حسین یعنی شمع عباس یعنی پروانه حسین یعنی اقیانوس عباس یعنی دریا دل حسین یعنی قلب اسلام حسین یعنی سرنوشت دین حسین یعنی کلید دین 128 کلید دین 128 حسین 128 حسین یعنی حافظه فراموش نشدنی تاریخ حسین یعنی عاشوراه حسین یعنی کربلاء حسین یعنی کشتی نجات حسین یعنی کعبه دلها حسین یعنی عشق الله حسین یعنی ثارالله حسین یعنی  حزب الله حسین یعنی مظلومیت فاطمه حسین یعنی  درس آزادگی حسین یعنی اگر دین نداری آزاد مرد باش حسین یعنی  تبلیغ دین حسین یعنی مهدی تنها نیست حسین یعنی بسیجیان عالم حسین یعنی  حزب الله حسین یعنی  فتح مکه حسین یعنی  آزادی قدس شریف حسین یعنی ظهور مهدی {عج}   کعبه 97+31 کلام حق نور قرآن قرآن ناطق= 128 کلید دین 128 حسین 128 کلید دین 128به ابجد حسین128 کلید دین 128 امام الهی 128 حکیمن 128 محبوب دینها128 با محبوب الله 128 الکعبه 128 با الزمزم 128 خداوند کعبه و زمزم را بخاطر امام حسین بپا نمود حسینی باش یزیدی نباش اگر دینت کلید ندارد بیچاره عالمی یزیدی نباش  حسینی باش به ابجد حسین 128 کلید دین 128 آله محمد128کلید دین128اهل محمد128جان دینی 128با حامی بدین  128 امام الهی 128 کلیددین 128 64+64= 128 کلیددین 128 حسین 128 اهل محمد 128 امام الهی 128سبب دین 128 امام الهی 128کلید دین 128 جان دینی 128 اهل محمد 128 بدین های الهی 128 بهای اهل دینی 128 باماسیدی128 امام الهی 128 باصله128حسین 128 کلید دین 128  امام الهی 128حسین128کلید دین 128جانه جهانی 128 پیامبر فرمود حسین از من و من از حسینم نبی الله128 بهای اله دینی128  اهل محمد 128کلید دین 128 امام الهی 128 بدین های الهی 128 یا با کل دین 128  جان دینی128128سبب دین 128 اهل محمد 128  حسین 128 جان دینی 128 نبی الله128 اهل محمد128 کلید دین 128با جانه الله 128 با کله دینها 128 بهای اهل دینی 128 حسین128 سبب دین 128جانه جهانی128  یاگنج دین128موج دینی 128 امام الهی 128 کلید دین 128 سبب دین 128 دین آزاده الهی 128 حسین 128 جان دینی 128به ابجد  دین خدا  669-541 عمر ابوبکر= 128 حسین به ابجد  دین خدا  669-541 عمر ابوبکر= 128 کلید  دین 128 اهل محمد 128=حسین128 گنجینهی 128 کلید دین 128 اهل محمد 128=  12 امام پدر برادر و فرزندانحسین میباشند رسول خدا (ص) فرمود جانشینان من از اهل بیت من و فرزندان حسینمیباشندبه ابجد جان خدای 669-541 عمر ابوبکر= 128 حسین خلیفه خدا 1330-1202 سه خلیفه = 128 حسین      128کلید دین 128 امام الهی 128دین خدا 669 - 541 عمر ابوبکر= 128 حسین       128 جانه جهانی 128 جانه دینه 128وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین128       128 اهل محمد 128سبب دین 128 دین جانباز 128 حسین است 128 یعنی 8 ضربدر2= 16+1= 17 نماز 17 رکعت نماز در 5 وقت بنام 5 تن آل عباء 12 امام 12+5 تن = 17 رکعت نماز در 5 وقت بنام 5 تن آل عباء جانشین بپیامبر669-541 = 128 حسین128 دین جانباز 128 نصب خلافت الله1320-1202سه خلیفه = 128 حسین و فرزندانش از جانب خدا منصوب شدنددین آزاده الهی128 اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشید
«مااز کسانی هستیم که می‌دانیم و دشمنان ما از کسانی هستند که نمی‌دانند وشیعیان ما صاحبان خردند.»این سخن امام ششم شیعیان، امام جعفر صادق علیهالسلام است که مرحوم کلینی در جلد اول کافی آن را نقل نموده است.
به ابجد فارسی 351 قرآن 351 هر ماه اهل دین 351 قرآن 351+14 معصوم = 365 روز سال یک ختم قرآن گل روی مهدی صاحب الزمان (عج)
«ما از کسانی هستیم که می‌دانیم و دشمنان ما از کسانی هستند که نمی‌دانند و شیعیان ما صاحبان خردند.»این سخن امام ششم شیعیان، امام جعفر صادق علیه السلام است که مرحوم کلینی در جلد اول کافی آن را نقل نموده

 به ابجد اسلام 132+92 محمد +110 دین الهی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 مردانی طلایی 365 روز سال 6+5+3= 14 معصوم

حسین128 کلید دین 128جانه جهانی 59 نبی الله128 بهای اله دینی128  اهل محمد 128 کلید دین 128 امام الهی 128 بدین های الهی 128 یا با کل دین 128  جان دینی 128سبب دین 128 اهل محمد 128

  حسین 128 جان دینی 128 نبی الله128 اهل محمد 128 کلید دین 128 با جانه الله 128 با کله دینها 128 بهای اهل دینی 128 حسین128 سبب دین 128جانه جهانی128  یاگنج دین128موج دینی 128 امام الهی 128 کلید دین 128 سبب دین 128 دین آزاده الهی 128 حسین 128 جان دینی 128به ابجد  دین خدا  669-541 عمر ابوبکر= 128 حسینبه ابجد  دین خدا  669-541 عمر ابوبکر= 128 کلید  دین 128 اهل محمد 128=حسین 128 گنجینهی 128 کلید دین 128 اهل محمد 128=  12 امام پدر برادر و فرزندان حسین میباشند رسول خدا (ص) فرمود جانشینان من از اهل بیت من و فرزندان حسین میباشندبه ابجد جان خدای 669-541 عمر ابوبکر= 128 حسین

خلیفه خدا 1330-1202 سه خلیفه = 128 حسین      128کلید دین 128 امام الهی 128

 دین خدا 669 - 541 عمر ابوبکر= 128 حسین        128 جانه جهانی 128 جانه دینه 128

وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین128       128 اهل محمد 128سبب دین 12

جانشین بپیامبر669-541 = 128 حسین

نصب خلافت الله1320-1202سه خلیفه = 128 حسین و فرزندانش از جانب خدا منصوب شدند

دین آزاده الهی128 اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشید

«ما از کسانی هستیم که می‌دانیم و دشمنان ما از کسانی هستند که نمی‌دانند و شیعیان ما صاحبان خردند.»این سخن امام ششم شیعیان، امام جعفر صادق علیه السلام است که مرحوم کلینی در جلد اول کافی آن را نقل نموده است.

 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین 128  ابجد امام الهی 128 کلید دین 128 حسین 128 دین 64+64 = 128 دین دین حسین 128 به ابجد دین 64+64= 128 دین دین حسین128است به ابجد  دین خدا  669-541 عمر ابوبکر= 128 حسین 128 امام الهی 128 کلید دین 128 نبی الله128 اهل محمد 128  کلید دین 128 امام الهی 128 حسین 128 جان دینی 128 نبی الله128سبب دین 128 کلید دین 128  اهل محمد128

 کودگی چهار ساله وارد مسجد شد پیامبر در سجده بود و سبحان ربی ا اعلاء و بحمده کودک یکراست رفت پشت رسول خدا نشست فقط جانشین رسول خدا میتواند بر دوش پیامبر برود و بتهای کعبه را بشکند جبرئیل نازل و فرمود خداوند میفرماید اگر سر از سجده برداری تو را از نبوت خلع میکنم حسین پائین آمد و رسول خدا نماز را تمام کرد یاران سبب سجده طولانی را پرسیدند و پیامبر داستان حسین و نماز شهادت را برای یاران باز گو کرد حسین کشتی نجات است به ابجد دین 64+64= 128 دین دین 128حسین 128است امام الهی 128 حسین 128

خلیفه خدا 1330-1202 سه خلیفه = 128 حسین

دین خدا 669 - 541 عمر ابوبکر= 128 حسین

وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین

قال رسوالله = انا مدینةت لعلم و علیٌ بابها"   854-541  عمر ابوبکر = 313 رمز الله 313 ره حق 313 مثل روز روشن است حقانیت مولاء قائم آل محمد و یاران مهدی 313  نفر میباشند هر سال52 جمعه به 313 روز 313+52 = 365 روز سال ابجد  راه حق 26+26 علی =52  هر سال 52  جمعه داریم با 313 روز = 365 روز سال رمز الله 313 بنور امیدی 313 به یار اهل مهدی313 چشم بصیرت دارند 313 نرجس 313 به نور الهی 313نورای الهی 313 بجان دینه الهی اسلامی313 با یاره الهی مهدی 313 و صیه محمد علی 313رمز الله 313 ره حق 313 جمکران 313 به مرد های الهی 313 رمز الله 313هرسال313 روز با 52 جمعه 313 +52 = 365 روز سال

قال رسوالله = انا مدینةت لعلم و علیٌ بابها"   854-541  عمر ابوبکر = 313 رمز الله 313 ره حق 313 مثل روز روشن است حقانیت مولاء قائم آل محمد و یاران مهدی 313  نفر میباشند هر سال52 جمعه به 313 روز 313+52 = 365 روز سال ابجد  راه حق 26+26 علی =52  هر سال 52  جمعه داریم با 313 روز = 365 روز سال رمز الله 313 بنور امیدی 313به یار اهل مهدی313 چشم بصیرت دارند 313 نرجس 313 به نور الهی 313نورای الهی 313 بجان دینه الهی اسلامی313 با یاره الهی مهدی 313 و صیه محمد علی 313رمز الله 313 ره حق 313 به مرد های الهی 313 رمز الله 313هرسال313 روز با 52 جمعه 313 +52 = 365 روز سالدوست داشتنی ترین مرد جهان قائم آل محمد(عج) است چه کسانی  امام مهدی را خیلی دوست دارند یاران مهدی313 نرجس 313 رمزالله 313+72 شهید کربلاء = 385 شیعه فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه385 نام شیعه 5 بار در قرآن آمده ولی نام هیچ یک از فرقه های تو در آوردی در قرآن نیامده که نیامده اگر میآمد میپذیرفتم هر سال313 روز و 52 جمعه داریم 313+52=365 روز سال 6+5+3= 14 معصوم خداوند سال را 365 روز قرار داد بخاطر 5 تنو 12 امامو 14 معصوم ضرب این سه عدد هر کدام در خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال یک معادله دیگر به ابجد اسلام 132+92 محمد +110 علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال هر وهابی یک معادله 365 روز سال آورد من دینش را می پذیرم اگر مرد هستید حق را بپذیرید

پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 مرگ کافر 541 آفت کلی 541 دشمنه اسلامی 541 قاتلی 541 عداوتین 541به معادله ظالم و مقصر توجه فرمائید به ابجد ظالم971-430 مقصر=541عمر310+231 ابوبکر رکب وبا = 541به ابجدمقصر430+231 ابوبکر= 661 عثمان661+310عمر=971 ظالم971+231 ابوبکر= 1202 سه خلیفه 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد دشمن متجاوز اشت بالطبع است  طبیعت جهان خاران تجاوز است جلو آمدن است تصرف است پنجه انداختن است طبیعت اینها است اگر حاکریز شما قابل نفوذباشدنفوذ میکنندآنها علمی هرگز نمتوانند نفوذ کنند علم خدا وند علم ابجد قرآن خوب روی سیاهشان را گم نموده و گروه گروه هدایت میشوند خدارا شکر
541 به نفوذ دشمن 541 فتنه ها 541 دشمنه اسلامی 541عمر ابوبکر541         ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام541 فتنه ها 541پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541

نظر الله 1216-1202 سه خلیفه = 14 معصوم خانواده محترم رسول خدا را 14 معصوم میگویندبه ابجد  نظر دین 1214 -1202 عمر ابوبکر عثمان = 12 امام غدیر1214 -1202= 12 امام حضرت مهدی 12 دوازدهمین امام جهان میباشد به ابجدصغیر اسلام 12 حق 12 اسلام 12 نجاتبخش 12 اخلاق12خجسته12اهل 12 اسلام 12 واجب 12امامن 12حق12 اسلام 12 نجاتبخش 12اهل 12 اسلام 12 پیامبر فرمود جانشینان من از اهل بیت من و فرزندان حسین میباشند پیامبراعظم صلوات الله علیه  فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 با آل قرآن 385 وحی قرآنی385 اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشید هر وهابی توانست 12 خط ابجد زیبا 20محمد 20 بنویسدبدرجه شیعه مفتخر میگردد اینجانب از زبان مولایم مهدی به درجه یاعلی مدد رسیدم این درست نیست آدم از مولایش دور باشدو دائم برای دوریش اشک بریزد و غصه بخورد تنهایی و بی کسی مولاء علی را یاد آور میگردد

پیامبر فرمود منم نبی الله 128 حسین از منست و من از حسینم حسینو منی انه من الحسین  نبی الله128 پیامبر فرمود دوست حسین دوست من است دشمن حسین دشمن من است 128 بهای اله دینی128  اهل محمد 128 کلید دین 128 امام الهی 128 بدین های الهی 128 یا با کل دین 128  جان دینی 128سبب دین 128 اهل محمد 128  حسین 128 جان دینی 128 نبی الله128 اهل محمد 128 کلید دین 128 با جانه الله 128 با کله دینها 128 بهای اهل دینی 128 حسین128 بهای اهل دینی 128 به ابجد  دین خدا  669-541 عمر ابوبکر= 128 حسینبه ابجددین خدا 669-541 عمر ابوبکر= 128 کلید  دین 128 اهل محمد 128=حسین 128 گنجینهی 128 کلید دین 128 اهل محمد 128 12 امام پدر برادر و فرزندان حسین میباشند رسول خدا (ص) فرمود جانشینان من از اهل بیت من و فرزندان حسین میباشند قال رسوالله = ان مدینه" العلم و علی بابها 98+12 امام  = 110 دین الهی110 حامیان 110 دین الهی 110علی 110  قال رسوالله ان مدینه" العلم و علی بابها این حدیث دارای 31 حرف  میباشد  31 کلام حق 31حجابی بقرآن 31 نور قرآن 31 قرآن ناطق 31 یعنی 5 تن +12 امام+14 معصوم = 31 +354 با قرآن =  385 با آل قرآن 385 شیعه385 با قرآن است

و محمد 92 بسم رب الشهداء و الصدیقین92 محمد 92  +18 ذالحجه = 110 دین الهی 110 بسم رب الشهداء و الصدیقین92  +18 ذالحجه = 110 دین الهی110علی 110 یمین 110 نگین 110پلیس 110یمنی 110 اهل دینی 110 جلوه الله 110 با ایمانه 110 میدانه 110 نگین110 سیم 110 طلاء 110 نان جو 110نمک 110منادیه 110 دین الهی 110 علی 110  و  74 فرقه دین اسلام و مسیحیت اگر مرد هستند جواب مقالات ابجد ریاضی در قرآن را بدهند وگرنه چاره ای جز پذیرش دین بحق اسلام شیعه قائم آل محمد (عج) ندارند یا باید با افتخار شیعه 12 امامی شوند یا با ید با کمال خفت و زبونی قصه بخورند و مثل ارباب بوزینه صفت خود که دوسال بیشتر خلافت نکرد و از دنیا رفت بمیرند وقتی ناحق به زبونی می افتددو سال نشده یا به درک واصل میشود یا مثل سگ میمیردعلمی صحبت کنیم  علم ابجد قرآن ریاضی در قرآن و حدیث تقدیم میکند
«ما از کسانی هستیم که می‌دانیم و دشمنان ما از کسانی هستند که نمی‌دانند و شیعیان ما صاحبان خردند.»این سخن امام ششم شیعیان، امام جعفر صادق علیه السلام است که مرحوم کلینی در جلد اول کافی آن را نقل نموده است

به ابجد بسم الله الرحمان رحیم 92+18 ذالحجه" غدیر خم = 110 علی به ابجد سرکشای خائن 1317-110 علی = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 ابجدشان میباشدبه ابجد قولو لا اله الا الله تفلهوا 98 +12 حق = 110 علی 110 منادیه 110 دین الهی 110 علی 110 منادیه دین الهیبسم رب الشهداء و الصدیقین92  +18 ذالحجه = 110 منادیه 110دین الهی110علی 110 یمین 110 نگین 110پلیس 110 با ادب اهل دین 110علی 110دین الهی110 جلوه الله 110اماما دوازده 110با ادب اهل دین 110 علی110 حامیان110دین الهی 110 آب زمین110گندم های 110نان جو 110نمک 110 دین الهی 110علی 110 با گنج ما 97کعبه 97آل الله 97 آب زمزم 97 +13 رجب تولد مولاء در کعبه = 110 علی 110 با ادب اهل دین110 کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین 128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب دین128128 امام الهی128 آیه 124 بقره میفرماید 124 هزار پیامبر و جانشینانشان همه از جانب الله تعالی انتخاب شده اند نه توسط مردم نادان بیشعورو بت پرست در این آیه میفرماید مقام امامت بالا تر از نبوت مساوی است امامت 14 نبوت 14 ماه 46 ماه 46 یعنی محمد 20+26 علی = 46 علی در کعبه به دوش رسول خدا رفته و بت های کعبه را در هم شکست و جای پیغمبر خوابید و جان پیامبر را نجات داد فقط یک جانشین رسول خدا میتواند به دوش پیامبر رفته باشد که جانشین رسول خدا شود رسول خدا از کودکی علی را به دوش خود داشت بعد فاطمه بعد حسن بعد حسین  ای نبی خدا شما به مقام امامت رسیدی و این آیه که در غدیر خم نازل شده این آیه در باره امام علی که 13 رجب در کعبه متولد شد به ابجد کعبه 97+13 رجب تولد مولاء در کعبه بدنیا آمده و این آیه هم 13 کلمه دارد اکملت لکم دینکم13 و ابجد کعبه 97 میباشد اکملت لکم دینکم ابجدکعبه 97+13 رجب تولد مولاء در کعبه اکملت لکم دینکم 13کلمه 13+97کعبه = 110 علی 110

  به ابجد محمد 20+26 علی =46 ماه46+7 ثبع المثانی من القرآن العظیم مرادنام ائمه شیعه در قرآن بدون تکرار 7 است  فاطمة 5 علي 3 حسن 3 حسين 4 علي 3 محمد 4 جعفر 4 موسى4 علي3 محمد 4 علي 3 حسن 3 محمد 4 در مجموع 47 حرف.در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن 7 بار آمده فاطمه چهار علی حسین چهار محمد دو حسن جعفر موسی 7+ 46 محمد علی=53  جانشین احمد53 باید نام خود و همسرش ابجدش53 احمد 53 بایدباشد جانم علی26+27 فاطمه = 53 جانشینه احمد53 دین کامل الله 53 محمد 20 الحمدو الله رب العالمین20 حرف20 الحمدو الله رب العالمین  20 محمد 20+26 علی = 46 ماه46 +7 ثبع المثانی من القرآن العظیم= 53 احمد محمدعلی 46+46= 92 محمد 92+18 ذالحجه"غدیرخم =110 با ادب اهل دین 110علی 110دین الهی110 جلوه الله 110اماما دوازده 110با ادب اهل دین 110 علی110 حامیان110دین الهی 110 آب زمین110گندم های 110نان جو 110نمک 110 دین الهی 110علی 110 با گنج ما 97کعبه 97آل الله 97 آب زمزم 97 +13 رجب تولد مولاء در کعبه = 110 علی 110 با ادب اهل دین 110 به ابجد آل الله 97 کعبه 97 آل الله 97میباشد کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین 128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب دین128 حسین (سالار دین) سبب دین 128 کلید دین 128 حسین حسین یعنی حماسه ساز یاران دین  واقعیت دین 651 -541 عمر ابوبکر= 0 11 دین الهی 110 علی 110 دین الهی 110دین آدما 110علی بوده ماه 46 الهی 46 ماه 46 الهی 46 یعنی محمد 20+26 علی =46+26 علی = 72 شهید کربلاء 72+72= 144 ضرب دوازده امام یعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144+52 جمعه در سال = 196 دین اسلام 196 دین اسلام196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی 196دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم میباشد ماه  46 +46 ماه = 92 محمد 92+18 ذالحجه" غدیر خم = 110 علی 110 دین الهی 110 +92 محمد= 202وحی الهی بدین الله 202 محمد 92+110 دین الهی = 202 اهل لااله الاالله202محمد92+110علی =202 اهل لااله الاالله=202اهل دین الله 202+110دین الهی +73 فرقه = 385 شیعه385راه الله با دین الله385 385راز اهل عالم 385با قانون دین الله 385فلسفه دین الله 385با آل قرآن 385شیداء385 راه الله با دین الله 385 شیعه 385بدین واقعی اسلام 385فلسفه دین الله 385یگانه دره دین الهی385 نور واحد اهل دینی385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 شیعه یعنی دین اسلام 196+دین الله 130+ 59 مهدی = 385شیعه علی شیعه یعنی دین الهی 110+135 دین الله +128 کلید دین +12 امام = 385 شیعه یعنی لا اله الا الله166+ حق 108 +11 امام شهید = 385شیعه385فقط یک فرقه اهل نجات است به علم ریاضی قرآن فرقه 385 شیعه 385 مرد عالم 385 با آل قرآن 385 شیعه لا اله الا الله 165+108 حق +12 امام = 385 شیعه
محمد 92+92 = 184+12 امام =196 دین اسلام 196 یا اصل دین 196دین های الله196یا اصل دین 196 دین های الله 196 اسلامه مهدی 196 امام کل دین196 یا اصل دین 196دین های الله 196 به ابجد کبیر و صغیر مهدی 82 طبیب جهان82 بدوای جانه82 امام 82 بدینهای 82اهل الهی82 بدوای جانه 82 به دل ما82امام 82 به ابجد صغیر و کبیر 82 الم 82 امام 82مهدی82 بهای دین82طبیب جهان 82با دادگاه دین82امام 82بدینهای82 اهل الهی82 طبیب جهان 82 با دادگاه دین82جهاد دینه82 امام82 مهدی 82 انتخاب الله 1120-1202 سه خلیفه = 82 مهدی 82+114 سوره قرآن=196دین اسلام 196اسلامه مهدی196قلب دین 196امام زمانی ها196امام کل دین196اسلامه مهدی 196به ابجدکبیروصغیرالم 82الم82امام 82با دادگاه دین82بدینهای الهی 82 اهل الهی82 مهدی 82طبیب جهان82مهدی 82اهل الهی82امام82+114سوره قرآن= 196دین اسلام 196
به ابجد دشمن فاطمه 529+12 امام = 541 عمر و ابوبکر 541 شرما 541قاتلی541 فتنه ها 541 دشمنه اسلامی541 کافر پلید دین اسلام 541قاتل دین الله 651- 110 دین الهی = 541 قاتلی541 عمر 310+231 ابوبکر = 541 قاتلی 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی 541 کافر پلید دین اسلام 541

بسمه تعالی به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپاخیزند به ابجد فتنه ها 541اهله شر541عمر ابوبکر541دشمنه اسلامی541 قاتل دین الله 651- 110 دین الهی = 541 قاتلی541 عمر 310+231 ابوبکر = 541 قاتلی 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی 541 کافر پلید دین اسلام 541 عمر ابوبکر 541 مرگ‌ از ديدگاه‌ حضرت علي«ع» و به علم ریاضی قرآن ستمکاران 673 بدوزخی پلید 673جایگاه اهل دوزخ 673-132 اسلام = 541 مرگ کافر 541 +430 مقصر = 971 ظالم +231 نفاق = 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد سه خلیفه 1202 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 اهله شر 541 فتنه ها 541 آفت کلی 541 دشمنه اسلامی541 عمر ابوبکر541 ظالم 971-430 مقصر = 541 مرگ کافر 541 عمر ابوبکر541 مقصر 430 +231 ابوبکر = 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم +231 ابوبکر = 1202 ابجد سه خلیفه عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد راه دزدی دزدانه فدک فاطمه 541فتنه ها 541 اهله شر541 مرگ کافر 541 دشمنه اسلامی 541 آفت کلی 541 قاتلی 541 عمر ابوبکر541 کافر پلید دین اسلام فاطمه بر شیعه عزت میدهد درس توحیدو نبوت میدهد کشته شد زهرای اطهر زا سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست آتش به دره خانه مولاء بهانه بود منظور خسم کشتن بانوی خانه بوددر نشستی که با احباء بود صحبت از ارزش تولی بود گفته شده ولای علی بی کمو کاست جان حضرت زهراء بود فاطمه فرمود جانشین پدرم فقط و فقط علیست فاطمه می فرمود هر بار که جبرئیل میآمد خانه پدرم سراغ علی را می گرفت ومیفرمود پروردگار سلام میرساند به وصی شما همسر فاطمه علی (ع)  از عرش ندای ربنا میآید آوای خوش علی علی میآید در روز غدیر خم نور حق پیدا شد وز جهاز اشتران منبری بر پا شد بگرفت محمد چو علی را سر دست سوگند به ذات حق که حق پیدا شد

محمد4=92*4=368 علی4=110*4=440 فاطمه=135 حسن2=118*2=236...

خالد

محمد4=92*4=368 علی4=110*4=440 فاطمه=135 حسن2=118*2=236 حسین =128 جعفر=353 موسی107 368+440+135+236+128+353+107=1767+255 غیبت امام=2022

یاگنج دین128گنجینه ای128با گنج ها بدین128کلیددین 128سبب دین128امام الهی



+ نوشته شده در چهار شنبه 26 اسفند 1395برچسب:,ساعت 15:30 توسط امیر علی عرفانیان |


 

 

ابو حنیفه(پیشوای بزرگ اهل سنت)

 

هیچ کس با علی به مبارزه برنخاست مگرآنکه علی از آن برتر بود واگر علی به مقابله ومبارزه با آنها

 

نمی پرداخت هیچکس نمی دانست سیره بین مسلمین و تکلیف شرعی با این گروهها از چه قرار است.

 

(مناقب ابو حنیفه٬خطیب خوارزمی ج2 ص83

 

شافعی(پیشوای مذهب شافعی)

 

اگرعلی مرتضی خود را آنطور که بود نشان می داد٬مردم جهان همه در برابرش سرسجده برزمین میگذاشتند٬شافعی می میرد ولی نمی داند که خدای او الله است یا٬علی

 

 ای وای بر من از فرقه های باطل و من درآوردی که نامشان یک بار در قرآن نیامده و کفر هم می گویند هر کسی الله را با مخلوقش یکی کند از دین خارج است

1-غررالحکم، ج3، ص428، ح4990  2- قران کریم ،سوره حجرات ،آیه 12  3- نهج البلاغه 381، حکمت  وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:سلام بر صلابت حیدرمولاء قائم آل محمد(عج) نام شیعه5بار مستقیم در قرآن آمده 5ضربدر5= 25 نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و 12حق12 اسلام 12را بپذیر پیغمبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25شیعه 25 کعبه 25 آل الله 25 والله25 تقوی25عدالت25مهندسی 25دکترا25 آل الله25 شیعه25 کعبه25وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ طبق آیه قرآن فقط شیعه بحق و رستگار عالم استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ قال رسو الله یا علی انت و شیعتک هم الفائزون یا علی تو و شیعیانت رستگاران اهل عالمید وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25 والله25 آل الله 25 بانام آدم ها 25 بار در قرآن نام25 آدم انسانی 25 آدم باش انسان باش و حق را بپذیر نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ پسر انسان 25 آدم مرد25 آل الله 25 والله 25 نام آدم 25 گنج قرآنه25 نفس قرآن 25 شیعه 25باردر قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر آدم باش و شیعه باش وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ هرکسی شیعه نباشد بدبخت عالم است بهترین دوست خدا نماز گذار است  نمازهای پنج گانه به نهر جاری گوارایی می مانند که بر در خانه هایتان روان است وهر روز پنج بار خود را در زلال آن شست و شو می دهید، و دیگر هیچ پلیدی باقی نمی ماند.هر سال52جمعه داریم با313 روز 313+52=365 روز سال وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ اگر در نبرد دین هر قلمی بر زمین بیفتد من آن را خواهم برداشت به نام خداوند رحمتگر مهربان. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. نون سوگند به قلم و آنچه مى نويسند (۱). ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿۱﴾. [كه] تو به لطف پروردگارت ديوانه نيستى (۲). بلکه دیوانگان عالم را با نسخه دین درمان میکنی365درمانگاه دین 365قطب عالم امکان 365روز سال امام قائم آل محمد مهدی صاحب الزمان(عج)

 

انتخاب الله 1120-1202 سه خلیفه قاصب = 82 به ابجد صغیر و کبیر 82 امام 82 الم 82 امام 82 هم اکنون امام 82 مهدی 82 به ابجد صغیر وکبیر 82 میباشد این است

 

به ابجد کبیر لا اله الا الله 166+محمد92+110علی +17 نماز = 385 شیعه 385پیامبر فرمودهیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385 فقط شیعیان قائم آل محمد علی

 

اهل نجات دین555-541 عمر ابوبکر= 14 معصوم  خانواده پیامبر اعظم محمد (ص)

 

 شیعه یعنی حق مدارو حق پذیردر مدارحق بوود او بی نظیر 

 

خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ضرب 5 تن در خودش ضرب12 امام در خودش و ضرب 14 معصوم در خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال 365درمانگاه دین 365قطب عالم امکان365 روز سال

 

به ابجد اسلام132+ 92محمد +110 علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال

 

به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز = 351 قرآن 351 فارسی 351 +14 معصوم = 365 روز سال  

 

به ابجد کبیر و صغیر الله86+110 دین الهی = 196 بدین های الهی الله196 امام بدین الهی196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 +144 ضرب 12 امام در خودش144 +25 ضرب 5 تن درخودش  = 365 روز سال به ابجد کبیر مهدی59

 

به ابجد کبیرمهدی 59امید مستضعفان جهان 59یعنی 9+5=14 معصوم در قرآن 351+14 معصوم = 365 روز365 سال قطب عالم امکان 365 روز سال 6+5+3= 14 معصوم

 

علمی صحبت کنیم به علم ابجد82  بهای دین 82 طبیب جهان 82امام 82 مهدی 82 مهدی به ابجد کبیر و صغیر 82 بهای دین 82 امام 82 مهدی 82 اهل ماه 82 امید مستضعفان جهان مهدی (عج) علم ریاضی قرآن می فرماید امام باید نشانه های روشن داشته باشد دلیل های واضع که به دین اسلام 196 و 365 روز سال و 114 سوره قرآن منطبق قرآن و ریاضی آن 351  با دلایل روشن دین باشد بهای دین 82 باشد

 

انتخاب الله 1120-1202 سه خلیفه قاصب = 82 امام 82 مهدی 82 طبیب جهان 82 بهای دین 82به ابجد صغیر و کبیرمهدی  82 امام 82 الم 82 امام 82 طبیب جهان82  بهای دین 82هم اکنون امام 82 مهدی 82 به ابجد صغیر وکبیر 82 میباشد این است

 

به ابجد امام 82 باید منتسب به قرآن 351 و 114 سوره آن و 365 روز سال و 196دین اسلام 196 و خانواده محترم رسول خدا 196 کلید اسلام 196امام کل دین 196 دین اسلام 196 یا اصل دین 196 منتسب به  14 معصوم باشد  امام 82+114 سوره قرآن =196 دین اسلام 196  اصوله دین 196 کلید اسلام 196 به ابجد یاجانشین بحق محمد  علی737-541 عمر ابوبکر= 196 
ضرب 14 معصوم میباشد به ابجد  قرآن 351+14 معصوم = 365 روز سال یک امام باید به تمام احوال عالم دنیا آگاه باشد به ابجد    مهدی 59

 

  59امید مستضعفان جهان 59 قرآن کتب محمدی59 بمعنای 114 سوره 114+59+23 مهدی = 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 به زمین های الله 196 کلید بدین الله 196 کلید اسلام 196 اساس دینی 196 قلب دین 196 دین اسلام196 با اماما اهل دینی196 منظور ضرب 14 معصوم میباشد  قرآن شیعها 737-541 عمر ابوبکر = 196 ضرب 14 معصوم 196 به ابجد یاجانشین بحق محمد علی737-541 = 196 
گل سر سبد 14 معصوم مهدی(عج) میباشد

نفس زکیه از اصحاب حضرت مهدى علیه السلام است که آن حضرت او را پیش از ظهور خود نزد مردم مکه و عراق مى فرستد تا بشارت ظهور حضرتش را به مردم بدهد وچون او اظهار ظهور حضرت را مى نماید، اهل مکه بر او یورش مى برند واو را به قتل مى رسانند و تمام آنها که به ایشان حمله میکنند حرامزاده و اهل دوزخ می باشند اهل دین اسلام مواظب باشند موقع ای که سرورم نفس زکیه می ایستد کسی که اهل بهشت است مینشیند و فقط دوزخیان در برابر ایشان می ایستند حواستان جمع باشد حتی با یکدیگر زمزمه نکنید تا چه برسد به ایشان حمله کنید که صدرصد اهل دوزخ خواهید بود

نام شیعه 5 بار در قرآن آمده و 7 بار با ترکیباتش 7+5= 12 بار نام شیعه در قرآن آمده  ولی نام فرقه های باطل دین یک بار هم در قرآن نیامده مرد باشید و حرف حق را بپذیرید اینقدر بدبخت و نامرد نباشید اینها دارنداز مظلومیت شیعه سوء استفاده میکنند یکی از دائشی ها گفت خجالت بکش نام ما هم در قرآن آمده پرسیدم بفرما ما قبول میکنیم فرمود ما پیروان شیطان میباشیم و نام شیطان 22 میباشد به ابجد شیطان 22 عمر هم 22 ابابکر 22 شیطان 22 مقصر 22 نام ما بیشتر از نام شماست گفتم درست میفرمائید جمالتو عشق است شما خود شیطان میباشی فرمود نه من الاغ شیطانم گفتم تا شیطان الاغهایی مثل شما دارد هیچ غمی ندارد  آقا وقتی قرآن چاپ میکنید روی جلد آن به علم ریاضی قرآن علم ابجد بنویسید قرآن شیعها 737-541 عمر ابوبکر = 196 ضرب 14 معصوم 196 به ابجد دین اسلام 196 اصوله دین196 کلید اسلام 196 اساس دین 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم میباشد دین اسلام 196 گذشته از 700 آیه برای امام علی(ع) طبق روایت اهل سنت درباره امام مهدی 255 آیه میباشد مهدی به ابجد کبیر مهدی 59 میباشد این آیه هم 59 حرف دارد بشمار59 و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمهٔ و نجعلهم الوارثین59 مهدی 59 حامی 59 زمین 59 ازآن 59 مهدی 59 مهدی امام 12 دوازدهم شیعیان میباشد

به ابجد راز قرآن 559-541 فتنه ها = 18 ذالحجه" غدیر خمبه ابجد بدعت کنندگان 651-110 دین الهی = 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی 541 مکافات 541 آفت کلی 541عمر ابوبکر541 پیامبر فرمود بعداز من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 اهله شر 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 ظالم 971-430 مقصر =  541عمر ابوبکر 541 عمر ابوبکر بارها در جمع یاران خود را ملامت نموده چرا حق علی و فاطمه را باغ فدک را غصب نمودند و بدعتها در دین نمودند خود را بسیار ملامت مینمودند عمر میگفت بدعت کردم 740 -430 مقصر = 310 عمر بدعت کردم 740 مقصر عمر 740 بدعت کردم 740 مقصر عمر 740 توجه شمارا به معادله و صیغه بدعت جلب می کنم به ابجد دین بدعتا 541 عمر ابوبکر541 بدعتی پلیدیه 541  بدعتگر 676-135 دینه الله135 = 541 عمر ابوبکر541 بدعتگرهای پلیدا 737-196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم 196 = 541

بدعتگرانی 737-196 دین اسلام = 541 عمر ابوبکر 541 بدعت کرد 700-430 مقصر = 370 شیطان +170 آل سعود= 541 عمر ابوبکر541 بدعت کردی 710-661 عثمان = 49 عمر ابوبکر 49 به ابجد صغیر 49 شجره ملعونه 49ابوبکر عمر49 عمر میگفت  740 بدعت کردم 740-430 مقصر = 310 عمر مقصر عمر 740 به ابجد کبیر ظالم 971 -430 مقصر = 541 عمر ابوبکر پرتگاه منافقا 878-337 محمد علی فاطمه = 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 اهله شر541 دشمنه اسلامی541

با پرتگاه اهل دین اسلام 851-541 عمر ابوبکر = 310 عمر ظالم 971- 310 عمر = 661 عثمان  661مردان رجس یا ابله پلید661عثمان661 -971 ظالم = 310 عمر= یامردان رجس ملحد 651 بله اسراف کاران 651 مردانه فاسده دینه اسلام 651-110دین الهی=541 فتنه ها 541 مکافات541عمرابوبکر541 اهله شر541 آفت کلی 541 آفتین 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541

دروغ گویان دین اسلام 1473-271 منافق = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت به ابجد خیانت امانت در قرآن به علم ابجد خیانت امانت 1553-351 قرآن = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض1202 احمق پلیدی دشمن خدا 1202 ارتش کفار 1202  بخیانت کاران ابله 1473-271 منافق = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفتبه ابجد خیانت امانت در قرآن به علم ابجد خیانت امانت 1553-351 قرآن = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض1202 احمق پلیدی دشمن خدا 1202 ارتش کفار 1202 بخیانت کاران ابله1473 -271= 1202 -بخیانت کاران ابله1473 - 271 منافق =1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت

 

به ابجد بدعت کنندگان 651-110دین الهی=541 عمر ابوبکر 541فتنه ها541اهله شر541دشمنه اسلامی541عمرابوبکر 541فتنه ها541دشمنه اسلامی541مکافات541آفت کلی541 پیامبرفرمودبعدازمن فتنه هابپا خیزندبه ابجدفتنه ها541عمر ابوبکر 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 اهله شر 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 ظالم 971-430 مقصر=541عمر ابوبکر541

زیبا ترین داستان قرآن مثل غدیر خم حضرت مسیح بشارت به آمدن «فارقلیط»که  به علم ریاضی قرآن فارقلیط 46 منظور محمد 20+26 علی جانشین بحق رسول خدا 46 با کلام وحی 46میباشدبه ابجد ماه 46 لا اله الا الله 46 +ماه 46= 92محمد 92+18ذالحجه غدیر خم = 110 علی110 دین الهی 110علی  را به عنوان جانشین انتخاب نمود در تمام کتب اهل سنت موجود میباشد قرآن میفرماید انی جاعلک لناس اماما خداوند میفرماید ما امام را انتخاب میکنیم

بسم الله الرحمان الرحیم 786- 541 عمر ابوبکر=245 اسلامه حق 245حکم الهی دین الله245 فاطمه 135+110 علی=245 اسلامه حق 245 فاطمه علی 245 اسلامه حق 245 منظور علی وفاطمه میباشد 245 دینه بحق الله 245 افق دین245 اسلامه حق 245 اسلامه حق245 دینه بحق الله 245 علی110+135فاطمه=245 یا اسلام محمد 245 با اسلام علی 245دین الهی فاطمه 245با اسلام علی  245 با اسلام بحق245 بدینه حق الهی 245 با دین انسان 245 اهل منطقی 245بسیجیان علی 245 مقام جانباز 245دعا کنید مهدی بیاید 245 انقلابیان 245 دینه بحق الله245 علی و فاطمه 245 ابجدشان میباشد -به ابجد صغیرصاحبان انگشت ها 10 صاحبان فروع دین10 به ابجد امام 82+10= 92 محمد 92+18 ذالحجه غدیر خم = 110 دین الهی 110 علی110 نگین110 دین الهی 110 به ابجد کبیر امام 82 مهدی هم 82 میباشد به ابجد صغیر و کبیرمهدی 82 کلمه (امام)82 به معناي رهبر و زمامدار الهي به صورت مفرد و جمع 12 بار در قرآن کريم تکرار شده است که مطابق است با روايات نقل شده از پيامبر اسلام (صل الله عليه و آله)از طريق شيعه وسني مبني بر اينکه تعداد امامان بعد از ايشان 12 نفر مي باشندو پیامبر فرمود هر کسی امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا خواهد رفت شیعه و سنی مثل روح و جسم میمانند مثل یک سکه تمار عیار طلاء میماند یک طرف شیر و یک طرف خط از روز عزل وقتی این سکه طلاء را انداختند شیعیان قائم آل محمد گفتند شیر شیعه شیداء شهید الله 385 پیامبر اعظم فرمود فقط یک فرقه اهل نجات استبه ابجد فرقه 385 شیعه 385 مرد عالم 385 اسلام پیامبر 385 شهید الله 385 فلسفه دین الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 آبروی دین محمدی 385 با آل قرآن 385 فقط یک فرقه اهل نجات است و آن هم شیعه میباشد شیعه نامش 5 بار در قرآن آمده شیعه سنی برادرند و هر دو روی یک سکه طلاء میباشند نامرد نباشید شما هم شیعه اید هر سکه دو رو دارد شیر و خط الله 1192- 1202 سه خلیفه = 110 دین الهی 110 علی 110. اگر بخواهی با کسی تماس بگیری باید خط داشته باشی خط علی متصل به الله است به ابجد خط عصمت چهارده معصوم 1670+73 فرقه = 1743 ابجد کل چهارده معصوم 1743 هفتادوسه فرقه باید به 14 معصوم اقتداء کنند خانواده محترم رسول خدا 14 معصوم میباشد 14یعنی 4+1= 5 تن آل عباء حدیث کثاء آیه مباهله 5 انگشت داری به دست این نشانه 5 تن است 14 بند انگشت داری به دست این نشانه 14 معصوم شیعه است تقدیم به گل روی رهبرم ولایت فقیه یا علی بزودی همه با هم ید واحده خواهیم شد ابرها جمع شدند که طوفان کنند غافل از رعد نگاه الهی این رهبرند این گردباد های به غیرت در آمده مطیع امر رهبرند که طوفان نمیکنند با حماسه قرآنی پیامبر اعظم 1743 شما را به ابجد 14 معصوم جلب مینمایم 1743 با حماسه قرآنی پیامبر اعظم 1743 ابجد 14 معصوم 1743ضرب این عدد شریف و شناخت آن عید 84 عید اسلام میباشد 84+26 راه حق= 110 دین الهی 110 اهل دینی110 علی 110 ذین الهی 110 به ابجد صغیر علی 26 راه حق 26 علی 26 وصیت 26 بیعت 26 غدیر26 انتخاب درست 26 راه حق 26علی26 امام دین 26 عشق حق 26بت شکنی 26 بدوش نبی 26 یعنی 14+12 امام = 26 علی علی علی علی علی علی درکعبه چون آمد به دنیا شکاف کعبه میگوید همین را بی اذن علی قدم مزن بر محراب هم زاده محرابو شهید محراب علیست سایه پیغمبر ندارد هیچ میدانی چرا آفتابی چون علی در سایه پیغمبر است عکس نام محمد علیست اگه بود نامش بلیس به علم ابجد قرآن دین الهی 110 علی میباشد اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه میباشد 245 قسم به اسم اعظمت یا قائم آل محمد فدائیانت همه آماده اند تشریف بیاور مولاء قرآن ناطق سلام سلام بر هیبتت ای گنجینه اسم اعظم الهی فدایت ما بشیم آقا یعنی ما لیاقت دیدن روی ماه شما را هر ماه نداریم پیامبر در صحیح مسلم و بخاری فرموده هر کس امام زمانش را نشناسد و از دنیا برود به مرگ جاهلیت مرده است و پیامبر فرمود اگر در هر زمان دو امام زمان وجود داشت یکی باید کشته شود مسابقه هر کی حافظ تمام کتب آسمانی نبود و نتوانست مرده زنده کند و به تمام زبانهای دنیا مسلط نبود باید کشته شودتاریخ ایران آریایی را بخوانی 5 هزار سال پیش در ایران آریایی ها زندگی میکردند این قوم بزرگ بر اثر افزایش جمعیت به دو گروه تقسیم شدند و عده ای به لرستان رفته و لر شدند و عده ای به کردستان مهاجرت نموده و کرد شدند کرد و لر ایرانی و هر دو پسر عموی یکدیگر میباشند ان شاء الله کرد و لر دست در دست یکدیگر داده و برای اسلام ناب محمدی گام خواهیم برداشت به فرموده پیامبر اعظم خاتم الانبیاء در آخر الزمان یاران سلمان فارسی یاران قائم ما هستند سلام من به آنها که چون ستاره های تاب ناک دین اسلامندهمچون پاره های پولادند در دین و ایمان آنها مرا ندیده عاشق من هستند ولی شما که مرا میبینید و مخالفت میکنید یاران واقعی من در آخر الزمان قوم سلمان فارسی میباشند پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ریاضی قرآن علم ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 فلسفه دین الله 385 شهید الله 385 شیداء 385 به دین الهی الله محمد علی 385  اسلام واقعی الله 385 پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد نام شیعه با ترکیباتش 12 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم نیامده دشمنان ایران خجالت بکشندنام شیعه زینت قرآن بوود غیر شیعه نیست در قرآن ابد شیعه یعنی قل هو الله احد فرقه های دین همه باطل بوود غیر شیعه نیست در قرآن ابد  سنی و شیعه برادرند مثل روح و جسم می مانند مثل یک سکه طلاء تمام عیار یک رو شیعه و یک رو خط اگر کشورهای مسلمان اقدام نکنند ما شیعیان که ناممان 12 بار در قرآن آمده اقدام خواهیم کرد و نقشه ایران همان نقشه برادران کردمان خواهد بود ان شاء الله بزودی قاره آسیا تبدیل به کشور بزرگ اسلام پیامبر 385  فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 شهید الله 385 فلسفه دین الله 385 شهید الله 385 اسلام واقعی الله 385  پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به علم ریاضی قرآن علم ابجد فرقه 385 شیعه385 به دین الهی الله محمد علی 385  پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد درود بر فرزندان واقعی پیامبر اعظم صلوات الله علیه اگر نام فرقه شما هم در قرآن آمده بفرما ما نامرد نیستیم قبول می کنیم نام شیعه 12 بار در قرآن آمده و نام  فرقه های باطل دیگر یک بار هم در قرآن نیامده و راهی جز شیعه شدن ندارند فرقی نمیکند که من باشم و یا شما باشی اسلام واقعی الله سربلند باشد 385 اسلام واقعی الله  385 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به علم ریاضی قرآن به ابجد فرقه 385 شیعه385اسلام واقعی الله 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام  385شیعه 385 پیامبر فرمود یاران واقعی من در آخرالزمان یاران سلمان فارسی خواهند بود و سلام من به آنها تقدیم مینمایم که براستی فرزند قائمم را همراهی میکنند پیامبر فرمود جان من و پدر و مادرم به فدای قائم آل محمد مهدی موعود باد خوشا بحال کسانی که از دوستداران مهدی موعود آخر الزمان خواهند بود سلامو درود خدا بر آنان باد

علمی فراتر از کهکشان ریاضی در قرآن علم ابجد پرتوی از انوار ولایت 14 معصوم قائم آل محمد(عج) است دوست داشتنی ترین مرد جهان قائم آل محمد(عج) است

 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین 128 یاگنج دین128امام الهی 128 کلید دین 128حسین 128  ابجد امام الهی 128 کلید دین 128 حسین 128 دین 64+64 = 128 دین دین حسین 128 به ابجد دین 64+64= 128 دین دین حسین128است به ابجد = دین خدا  669-541 عمر ابوبکر= 128 حسین 128 امام الهی 128 کلید دین 128 نبی الله128 اهل محمد 128  کلید دین 128 امام الهی 128 حسین 128 جان دینی 128 نبی الله128سبب دین 128 کلید دین 128  اهل محمد128 یا گنج دین 128 امام الهی 128 کلید دین 128 سبب دین 128 جان دینی

 

 به ابجد دین 64+64= 128 دین دین 128حسین 128است امام الهی 128 حسین 128

 

خلیفه خدا 1330-1202 سه خلیفه = 128 حسین

 

دین خدا 669 - 541 عمر ابوبکر= 128 حسین

 

وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین

 

قال رسوالله = انا مدینةت لعلم و علیٌ بابها"   854-541  عمر ابوبکر = 313 رمز الله 313 ره حق 313 مثل روز روشن است حقانیت مولاء قائم آل محمد و یاران مهدی 313  نفر میباشند هر سال52 جمعه به 313 روز 313+52 = 365 روز سال ابجد  راه حق 26+26 علی =52  هر سال 52  جمعه داریم با 313 روز = 365 روز سال رمز الله 313 بنور امیدی 313 به یار اهل مهدی313 چشم بصیرت دارند 313 نرجس 313 به نور الهی 313نورای الهی 313 بجان دینه الهی اسلامی313 با یاره الهی مهدی 313 و صیه محمد علی 313رمز الله 313 ره حق 313 جمکران 313 به مرد های الهی 313 رمز الله 313هرسال313 روز با 52 جمعه 313 +52 = 365 روز سال

 

 بقرآن اگر یهودی ها میدانستند شیعه هزار برابر بالاتر و شریف تر از دین یهود ماقبل تاریخ خجالت بکشید یهودی ها 600 پیامبر خود را سر بریدند یعنی احمق تر از امت یهود در تاریخ نخواهد آمد آدم اینقدر کودن بیشعور باشه که بجای پرستش خدا مجسمه و گوساله باشد دروغ میگویند حضرت موسی را هم قبول ندارند مسیح را نپذیرد و محمد(ص) قائم آل محمد (عج) را نشناسد

 

 صاحب سخنی که بر سخن آگاه است اول سخنش بنام بسم الله است به ابجد بسم الله الرحمان الرحیم 786-541 عمر ابوبکر= 245 علی 110+135 فاطمه = 245 اسلامه حق 245 فاطمه و علی میباشندیاران مهدی 313 رمز الله  313 +52 هر سال 52 جمعه با 313 روز داریم52+313 = 365 روز سال  313 رمز الله 313 +72 شهید کربلاء = 385 شیعه نام شیعه 5 بار در قرآن آمده ولی نام هیچ فرقه ای در قرآن نیامده که نیامده همه باطل و تو در آوردی میباشندو فقط شیعه12 امامیه بحق میباشد پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ریاضی قرآن علم ابجد فرقه 385 شیعه 385 مرد عالم 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 شیعه میباشد پیامبر فرمود جانشینان من 12 نفر از خانواده من میباشند
128حسین 128 نبی الله128 بهای اهل دینی128 جان دینی 128  اهل محمد 128 کلید دین 128 امام الهی 128 بدین های الهی 128 یا با کل دین 128  جان دینی 128سبب دین 128 اهل محمد 128  حسین 128 جان دینی 128 نبی الله128 اهل محمد 128 کلید دین 128 با جانه الله 128 با کله دینها 128 کلید دین  128 جان دینی128 با جانه الله 128 بدینهای الهی  128 حسین128 بهای اهل دینی 128 به ابجد  دین خدا  669-541 عمر ابوبکر= 128 حسینبه ابجد  دین خدا  669-541 عمر ابوبکر= 128 کلید  دین 128 اهل محمد 128=حسین 128 گنجینهی 128 کلید دین 128 اهل محمد 128 12 امام پدر برادر و فرزندان حسین میباشند رسول خدا (ص) فرمود جانشینان من از اهل بیت من و فرزندان حسین میباشند

صاحب سخنی که بر سخن آگاه است اول سخنش بنام بسم الله است به ابجد بسم الله الرحمان الرحیم 786-541 عمر ابوبکر= 245 علی 110+135 فاطمه = 245 اسلامه حق 245 فاطمه و علی میباشندیاران مهدی 313 رمز الله  313 +52 هر سال 52 جمعه با 313 روز داریم52+313 = 365 روز سال  313 رمز الله 313 +72 شهید کربلاء = 385 شیعه نام شیعه 5 بار در قرآن آمده ولی نام هیچ فرقه ای در قرآن نیامده که نیامده همه باطل و تو در آوردی میباشندو فقط شیعه12 امامیه بحق میباشد پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ریاضی قرآن علم ابجد فرقه 385 شیعه 385 مرد عالم 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 شیعه میباشد پیامبر فرمود جانشینان من 12 نفر از خانواده من میباشند

128حسین 128 نبی الله128 بهای اهل دینی128  اهل محمد 128 کلید دین 128 امام الهی 128 بدین های الهی 128 یا با کل دین 128  جان دینی 128سبب دین 128 اهل محمد 128  حسین 128 جان دینی 128 نبی الله128 اهل محمد 128 کلید دین 128 با جانه الله 128 با کله دینها 128 کلید دین  128 جان دینی128 با جانه الله 128 بدینهای الهی  128 حسین128 بهای اهل دینی 128 به ابجد  دین خدا  669-541 عمر ابوبکر= 128 حسینبه ابجد  دین خدا  669-541 عمر ابوبکر= 128 کلید  دین 128 اهل محمد 128=حسین 128 گنجینهی 128 کلید دین 128 اهل محمد 128 12 امام پدر برادر و فرزندان حسین میباشند رسول خدا (ص) فرمود جانشینان من از اهل بیت من و فرزندان حسین میباشند

245

شماره معکوس آغاز شده و خلق خدا فوج فوج شیعه قائم آل محمد منجی تمام انسانها ان شاء الله بزودی ظهور خواهد نمود و چشم عالمیان را به جمال الهی خود روشن خواهد نمود ایشان از تهران پیام خود را به سراسر عالم منتشر خواهد نمود هر جا امام مهدی باشد صاحب این وبلاگ هم همانجا خواهد بود

به ابجد اسلام حق245دینه بحق الله 245با اسلام بحق علی110+135 فاطمه = 245 اهل علمه دین245 دین الهی فاطمه245مدار245دینه بحق الله245افق دین245 اسلامه حق245 بسیجیان علی 245 مقام جانباز 245بااسلام بحق245با اسلام علی 245 علی 110+135فاطمه=245دین الهی فاطمه 245 با اسلام بحق245 بدینه حق الله 245 با دین انسان 245مقام دین 245اهل منطقی 245انقلابیان 245بسیجیان علی 245 مقام جانباز 245دعا کنید مهدی بیاید 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین  وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 جمال حق علی مدد علی مدد جمال حق نگینه روی مصطفی بوود علی مرتضی قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی245

مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی به ابجد اهل دین نابقه جهان اسلامی حجت الله 926 - 541 عمر ابوبکر = 385 شیعه پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385

385 دین ناب الله محمد علی 385 شیعه 385 اهل محمدی با اصحاب اسلامی385 اسلام واقعی الله 385فلسفه دین الله 385 شیعه 385 با آل قرآن 385دین ناب الله محمد علی 385 بدین واقعی اسلام 385 با قانون الهی دین الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 حکم الهی دین الله 385 بیداریهای اسلامی 385 با وصی دین محمد علی 385 موسی به هارون385 با عقل کل اسلام 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 سربازانه مهدی 385فلسفه دین الله 385 با قانون الهی دین الله 385 با جان دین های محمد علی 385 باروح اهل اسلام 385 دین ناب الله محمد علی 385 شیعه 385 اهل محمدی با اصحاب اسلامی 385 385با اسلام ناب محمد علی 385دین ناب الله محمد علی 385 با جان دین های محمد علی 385باروح اهل اسلام 385صاحب دین ها بحق محمد علی385با آل قرآن385بدین واقعی اسلام 385 دینه حق اسلامی 385 اهل دین اسلام ناب محمد علی385 اسلام پیامبرگوهر بحق دین 385 براه دین حق 385 با عقل کل اسلام 385 فقط دین اسلام 385 بدین واقعی اسلام 385با وصی دین محمد علی 385 موسی به هارون 385فلسفه دین الله385 اسلام واقعی الله385بدین واقعی اسلام 385با آل قرآن385 معجزه دین اسلامی 385میباشد به ابجد دین بحق پروردگار عالم 926-541 عمر ابوبکر= 385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385385 دین الله ناب محمد علی 385 شیعه 385 اهل محمدی با اصحاب اسلامی 385 385با اسلام ناب محمد علی 385دین ناب الله محمد علی 385 با جان دین های محمد علی 385 باروح اهل اسلام 385صاحب دین ها بحق محمد علی 385 با آل قرآن 385 بدین واقعی اسلام385 دینه حق اسلامی 385 اهل دین اسلام ناب محمد علی385گوهر بحق دین 385 براه دین حق 385 با عقل کل اسلام 385 فقط دین اسلام 385 بدین واقعی اسلام 385با وصی دین محمد علی 385 موسی به هارون 385فلسفه دین الله385 اسلام واقعی الله385بدین واقعی اسلام 385با آل قرآن385 معجزه دین اسلامی 385میباشد به ابجد دین بحق پروردگار عالم 926-541 عمر ابوبکر= 385
اسد الله (شیرخدا) ، سید عرب (امیر عرب) ، سید المسلمین ، امام المتقین ،امیر النحل،الأنزع البطین ، یعسوب الدین ، یعسوب المؤمنین ، مرتضی ، حیدر،کاشف الکرب ، أعلم الامة ،أول من اسلم ،أول من صلی ، خیر البشر، عمود الدین
،سید الشهداء ،رایة الهدی ،باب
الهدی ، الولی ، الوصی ، قائد الغر
المحجلین ،خاتم الوصیین ، علی الصدیق الاکبر ،علی اول
من آمن بالله ،علي خدن رسول الله

و مهم تر از همه امیر المؤمنین اشاره کرد .

شیعیان این لقب را بنا بر نص پیامبر صلی الله علیه و آله مخصوص آن امام دانسته وبه کار گیری آن را حتی برای سایر معصومان علیهم السلام مجاز نمی دانند.

نظر شما را به معادله ظالم و مقصر در علم ابجد قرآن جلب مینمایم خداوند چه قدرت نمایی نموده خالقا حقا که یگانه عالمی قلب مومنین را شاد نمودی و ظالم ومقصر عالم را به ما معرفی نمودی مولاء علی به یاران شیعه میفرمود مقصر و ظالم عالم ابوبکرعمر میباشد منافق به ابجد منافق 271 -40 مغفرت حق = 231 ابوبکر به ابجد قاصبان اهل بیت 1592- 1202 سه خلیفه = 390+271 منافق = 661 عثمان منافق 271-40مغفرت حق = 231 ابوبکر صددرصدمنافق بوده و قصب خلافت نموده منافق271+39 ابلها =310عمر310 ابله منافقا 310عمر310

به ابجد ظالم 971 -430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 به ابجد فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر541 فتنه ها 541+430 مقصر = 971 ظالم + 231 ابوبکر = 1202 ابجد سه خلیفه کفر 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ظالم 971 - 310 عمر =661 عثمان 661 - 231 ابوبکر = 430 مقصر430 +231 ابوبکر = 661 عثمان661-231 ابوبکر= 430 مقصر ابوبکر و عمر طبق معادله ظالم و مقصر از شیطان پست تر بوده اند به ابجد منافقان قرآن 673-132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی541 به ابجد541 مقصرادین الهی 541دشمنه اسلامی 541 عمر ابوبکر541فتنه ها 541پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 به ابجد بدین دروغ 1276- 74
فرقه پلید = 1202 سه خلیفه عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 آفت کل دین اسلام 737-196 ضرب 14 معصوم = 541 عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی 541 فتنه ها 541 اهله شر 541عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی 541

اسد الله (شیرخدا) ، سید عرب (امیر عرب) ، سید المسلمین ، امام المتقین ، امیر النحل،الأنزع البطین ، یعسوب الدین ، یعسوب المؤمنین ، مرتضی ، حیدر، کاشف الکرب ، أعلم الامة ،أول من اسلم ،أول من صلی ، خیر البشر، عمود الدین ،سید الشهداء ،رایة الهدی ،باب الهدی ، الولی ، الوصی ، قائد الغر المحجلین ،خاتم الوصیین ، علی الصدیق الاکبر ،علی اول من آمن بالله ،علي خدن رسول الله                        
و مهم تر از همه امیر المؤمنین اشاره کرد .
شیعیان این لقب را بنا بر نص پیامبر صلی الله علیه و آله مخصوص آن امام دانسته و به کار گیری آن را حتی برای سایر معصومان علیهم السلام مجاز نمی دانند.فرق نمیکند که سنی بر حق باشد یا شیعه وحدت اسلام برایم مهم است و پذیرش بحق به ابجد وحدت کل اسلام 600 منهای 541 ابوبکر و عمر = 59 مهدی 59 بزودی خواهد آمد و همه ادیان را به وحدت فرا میخواند ما باید کمکش کنیم صحابه حضرت مهدی بودن زحمت داردو 202دین الهی محمد 202 یعنی علی 110+92 محمد=202 محمد+ علی=202

 به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال به ابجد 351 قرآن 351 فارسی 351 اسلام دین ناب محمدی 351  به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز = 351 قرآن 351 فارسی 351 +14 معصوم = 365 روز سال 365 شاه جهان 365 به ابجد شاه جهان 365 قرآن 351+14 معصوم = 365 روز سال به ابجد  علمه علی 365 به ابجداسلام 132+92 محمد +110 علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال به ابجد اسلام132+92 محمد +110 علی +31 نور قرآن 31 کلام حق 31 قرآن ناطق 31=365 روز سال یعنی کلام حق 5 تن +12 امام +14 معصوم = 31قرآن ناطق31 نور قرآن 31 =365 روز سال یعنی 5+6+3 = 14 معصوم به ابجد اسلام 132+92 محمد +110 علی +7رکن دین +10 فروع دین +14 معصوم = 365 روز سال به ابجد اسلام 132+92 محمد +110 علی +5 تن+12 امام +14 معصوم = 365 روز سال شهادت علی در شب قدر 19 رمضان به ابجداسلام 132+92 محمد +110 علی+19 رمضان شهادت علی در محراب نماز صبح سپید +12 امام = 365 روز سال به ابجداسلام 132+92 محمد +110 علی+13 رجب تولد مولاء در کعبه +14 معصوم 5تن = 366 روز سال خداوند سال را بخاطر تن و امام 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد ضرب این سه عدد نورانی هر کدام در خودش جمع سه ضرب میشود = 365 روز سال یعنی 5+6+3 = 14 معصوم به ابجد امام 82 بکسی میگویند که به ابجد صغیر و کبیر امام 82 مهدی 82 امام واقعی میباشد به ابجد انتخاب دین الله 1284-1202 سه خلیفه = 82 انتخاب الله امام بدین الهی 196 ضرب 14 معصوم میباشد و امام 82 حضرت مهدی (عج) میباشدبه ابجد نظر الله 1216 - 1202 سه خلیفه = 14 معصوم بحق میباشند به ابجد  ولایت مداران 743 - 541 عمر ابوبکر= 202 یعنی محمد 92 +110 علی = 202  در غدیر محمد علی را به عنوان نماینده الهی الله در غدیر علی (ع) توسط پیامبر انتخاب گردیده است در کتب عمریه موجود میباشد به ابجد منافقان قرآن 673-132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541  اهله شر 541 دشمنه اسلامی541 اولین قاصب اهل بیتی 541 وهابیت ابله بی دین  541 دشمنه اسلامی 541 قاتلی 541 اهله شر 541 مقصرا دین الهی 541  فتنه ها 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 اهله شر 541 541دروغگوهای پلید عالمند 541 به ابجد541 مقصرادین الهی 541دشمنه اسلامی 541 به ابجد ظالم 971 - 430 مقصر = 541 ابجد ابوبکر و عمر 541 عمر ابوبکر 541 قال رسوالله بعد از من فتنه ها 541 به پا خیزند عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 مقصر 430+231 ابوبکر +310 عمر = 971 ظالم971-541 = 430 مقصر 430+231 ابوبکر = 661 عثمان 661+310عمر = 971 ظالم به دست می آید خیانت کار عالمی 1433-1202 سه خلیفه = 231 ابوبکر با پلیدترین ملحدها 772-541عمر ابوبکر= 231 ابوبکر 231+310 عمر = 541 +430مقصر = 971 ظالم به دست میآید = 541 +430 مقصر = 971 ظالم به دست میآید مقصر 430+310 عمر +231 ابوبکر =رکب وبا =971 ظالم به دست میآید به ابجد فساد تباهی 563 - 541 عمر ابوبکر = 22 عمر 22 ابابکر22آیه 22 سوره سجده ان من المجرمین منتقمون 74 ابجدسه خلیفه ابوبکرعمر عثمان اینطور  ابوبکر 27+22 عمر +25 عثمان = 74 دین اسلام 74 فرقه پلیدشدند  که ابجد ابوبکر عمر عثمان با عث 74 فرقه شدن دین شدنداینم آیه قرآن به ابجدسه خلیفه وهابی74 ان من المجرمین  منتقمون 74 ابجد تروریست 1276-1202 سه خلیفه = 74 بازم ابجد سه صغیر سه خلیفه که موجب 74 فرقه شدن دین اسلام شدندبه ابجدخیانت کار عالمی 1433-1202سه خلیفه=231 ابوبکرابجدفساد تباهی 563 - 541 عمر ابوبکر = 22 عمر ابجد فساد تباهی 563 - 541 عمر ابوبکر=22عمر 22شیطان22ابابکر22بدبختی 22بدیها22لعنت 22ملحد22منافقان22شیطان22بکذابه22مقصر22هذیان22عمر 22بدبختی22  22لامذهب22مقصر22قصبی22عمر22 ابابکر22 رکب وبا22 دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت تمام ناخلف ها و ناحقها دوسال نشده ازدنیامیروند قاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به درک فرستاد هر کسی بناحق 22باشد مرسی 22 بنی صدر دوسال نشده پا به فرار گذاشت 22ابجدشیطان22بکذابه22مقصر22هذیان22عمر22 بدبختی22 لامذهب 22آدم کشه22درآتشه22دوزخه22قصبی 22عمر22 ابابکر22 رکب وبا22 دروغ22کلک 22کید22 خدعه22 نیرنگ22کلک روباه22احمقه22گمرهه22 منکر22عمر22 ابابکر22 22دشمن اسلام22 22شیطان22بدیها 22 بدبختی 22بدیها 22دشمن حق22 سست ایمان 22باابلیس22آدم کشه22 جنگ طلب 22مرگی 22 بدشمن نادان22 دشمن اسلام22 عمر22ابابکر22بناحقه 22 نابکار2222حقه باز 22دینها 22بجنایت 22خیانته22 نکبتها بمکر22 باخدعه 22 بنامرد22دینها22 بنامرد22پررو22 جاطلبا 22 سرکشها22 کسکشها 22 جنگ طلبا22 نیرنگ22 ناخلفه22بناحقه22 درآتشه 22دوزخه 22 احمقه22 نابکار22 ابابکر 22 شیطان22عمر22نیرنگ 22کلک22کج فهم 22نکبتها22بدزده 22 اسلامی 22مکارا22روباه 22باخدعه22 ناخلفه 22عمر22 بدبختی22هذیان 22مقصر 22احمقه22 شیطان22بناحقه 22منافقان 22شرمی22بکنی 22 منافقان22فاجرن22عمر22مجرمان22عمر22ابابکر22رکب وبا22نیرنگ 22 22کلک22کید22لعنت22شیطان 22عمر22 ابوبکر 22ملحد22دشمن اسلام 22 22عمر22ابابکر22دشمن اسلام22 بناحقه 22نابکاردینها 22 شیطان 22نابکار22 دینها22جنگطلب22بناحقه22ناخلفه22بدشمن نادان22 22بناحقه 22پررو22 زیاد22خواهی22 مکارا22دشمن حق 22نکبتها22 بنامرد22 نابکار22 پررو22 دینها22مکارا 22بدزده22اسلامی22جنگطلب22 تباهی22 بدبختی 22بدائشه 22پررو 22نکبتها 22شمری22بدزده22 اسلامی 22 22جنگطلب 22دشمن اسلام22 دشمن حق22بناحقه22پررو22جاطلبا22 سرکشها 22نکبتها 22جنگطلب 22آدم کشه 22در آتشه22دوزخه 22بناحقه2 2نابحقه 22منافقان 22مجرمان 22فاجرن22لواط22ایدز22بدبختی22شیطان عمر22 ابابکر22 لعنت22 بمکر 22 لاشخورا 22 گورخر22 رو باه22 مقصر22 هذیان 22 گویها 22 لعنت باد و هابی تو را خدا بسه گمراهی ابجد شیطان نام عمر ابوبکر است اینقدر بدبخت نباش بدبخت روز قیامت جواب خدا را چه خواهی داد لعنت خدا بر شما احمقان عالم که خیلی بدبخت و شجره ملعونه میباشید این سه خلیفه کافر دین اسلام را 74  فرقه نمودند ابجد ابوبکر عمر عثمان هم 74 میباشد ابوبکر 27 رکب وبا 27 +22 عمر22 عثمان 25 = 74 فتنه های دین 615-541 = 74 فرقه نه 74 ابجد سه خلیفه ابوبکر27+22 عمر+25 عثمان =74باعث 74 فرقه شدن دین شدند 74والشجرتها الملعونه 74 ابجد ابوبکر 27+22 عمر +25 عثمان = 74  ان من المجرمین منتقمون74اینم آیه قرآن هم به ابجد کبیر هم به ابجد صغیراین آیه ابجد ابوبکرعمر عثمان میباشد74ان من المجرمین منتقمون74

  • آیه 22 سوره سجده هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد ابوبکر عمر عثمان میباشد1202 ارتش کفار 1202به خائنای منافقانه اسلام 1202 1202بخبیث ملحدها 541 با فاسد ترین دشمن 541 احمقان فاسد دین اسلامی 1202به نادانترین اهل دشمن 1202 با فاسد ترین دشمن1202 بدبخت اهله عالمی 541 بکافران محض 1202 تفرقه در ادیانه اسلامی 1202 با خبیث ناهل1202 به نامرده ملحد شروز نادان 1202نااهله شر تری 1202 سران فتنه اهل حرامیانی 1202 با خبیث نا اهل 1202به بدبختیه اهل عالم 1202 اختلافهای دینی 1202بدبخت اهل عالمی 1202 بدبختان به عالم 1202 به دو ابجد صغیر و کبیر مدال کفر عمریه در قرآن به ابجد کفر قرآن 651 - 110 دین الهی = 541 دشمنه اسلامی 541 اهله شر 541 فتنه ها 541 مردان گمراه541 عمر ابوبکر541 اهله شر541 عداوتین 541 مرگ کافر 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپاخیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541 بمنافقین ادیانه اسلامی541 فاسق جاهل منافق 541 احمقان فاسد دین اسلام 541 ظالم بدجنس بدین الهی 541 بمنافقین ادیانه اسلامی 541 مجرمین بدین اسلام 541 مقصرا دین الهی 541 با دزدان منافق دین دین اسلام 541 فاسق گبر پلید دین 541 مجرمین بدین اسلام 541 فاسق دزده دینه اسلامی 541 بقلدر دین اسلام 541 منافقی کوردل 541 خائنان 772-541 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 ابوبکر عمرباخباثتها 1512-1202 سه خلیفه = 310هفت گنه کبیر 772-541= 231 ابوبکر 231+430مقصر = 661 عثمان 661+310عمر= 971 ظالم -430 مقصر = 541 ابوبکر عمر 541به قلدر دین اسلام 541  در تاریکی ها 851- 541 عمرو ابوبکر= 310 عمر با خباثتها 1512-1202 سه خلیفه = 310عمر متخلف کافرانی 1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر ابجد سه خلیفه ظالم به ابجدکبیر ابوبکر عمر عثمان 1202- 971 ظالم = 231 ابوبکرابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 ابوبکر خائنان 772-541 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 ابوبکر عمربا خباثتها 1512-1202 سه خلیفه = 310هفت گنه کبیر 772-541= 231 ابوبکر 231+430مقصر = 661 عثمان 661+310عمر= 971 ظالم -430 مقصر = 541 ابوبکر عمر 541به قلدر دین اسلام 541دشمنه اسلامی541ابوبکر عمر541مردان گمراه541

فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم به دست میآیدبه ابجد 1128-1202سه خلیفه = 74با مردان رجس پلیدی615-541=74 ابجد صغیر سه خلیفه 74 میباشد به ابجد شیطان 370 +245 اسلامه حق = 615 – 541= 74 ابجد صغیر سه خلیفه ۷۴ ان من المجرمین منتقمون 74 ابجد صغیرسه خلیفه باعث ۷۴ فرقه شدن دین اسلام شدند به ابجد نقض اسلامی۱۰۹۲+ ۱۱۰ علی = ۱۲۰۲ ابجد ابوبکر و عمر و عثمان ۱۲۰۲حکم اسلام را نقض نمودندو عهد شکن شدندبعد از غدیر این سه خلیفه کافر شدند کسیکه عهد خود را بشکند کافر میشود 74 ان من المجرمین منتقمون74 ابجد ابوبکر27+22 عمر +25 عثمان =74والشجرتها الملعونه 74فرقه شدن دین اسلام توسط ابوبکر عمر عثمان 74

عامل تفرقه926 بوده است 926 -385شیعه = 541 عمر و ابوبکر
851 تفرقه بدین 851- 541 عمرابوبکر= 310 عمر
قال رسوالله (ص) بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها  541 دشمنه اسلامی 541  دشمن اسلامه حق= فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم به ابجددزدان نامرده دینه اسلام 467-541= 74 ابجد سه خلیفه 74منافق
دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74

نقض اسلامی۱۰۹۲+ ۱۱۰ علی = ۱۲۰۲ ابجد ابوبکر و عمر و عثمان ۱۲۰۲عهد خود در جمع غدیر خم شکستند عامل
فتنه 676= فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمرابوبکر مارو عقربو عنکبوت سیاه کی بوودجانشینه رسوله خدا
 با خباثتها 1512-1202 سه خلیفه = 310عمربه ابجد غارتگران1852-1202سه خلیفه=651-110علی = 541 عمر و ابوبکر541 به
ابجد تروریست 1276-1202 سه خلیفه = 74 بازم ابجد سه صغیر سه خلیفه که موجب 74 فرقه شدن دین اسلام شدند خیانت کار عالمی 1433-1202 سه خلیفه = 231 ابوبکر با پلیدترین
ملحدها 772-541= 231 ابوبکر 231+310 عمر = 541 +430مقصر = 971 ظالم به دست میآید =541 +430 مقصر = 971 ظالم به دست میآید
به ابجد کفره 305-231 = 74فرقه در کفر میباشند اینم آیه قرآن 74 ان من المجرمین منتقمون 74 ابجد عمر 22+27 ابوبکر +25 عثمان =74 فرقه شدن دین اسلام توسط ابوبکر وعمر و عثمان صورت گرفته به ابجد خیانتکاران
اهل دین 1433-1202 سه خلیفه عمر ابوبکر عثمان = 231 ابوبکر خیانت کاران اهل دین ابوبکر میباشد به ابجد فریب خوردگان پلید اهل دین 1202 سه خلیفه میباشد باستمگرانه ملحدی۸۵۱ -۵۴۱=310عمر با ستم گران بوده است به ابجد مردان رجس پلیدی615-541عمر ابوبکر=74 ابجد صغیر
سه خلیفه 74 میباشد

منافق 270-40مغفرت حق = 231 ابوبکر صددرصدمنافق بوده و قصب خلافت نموده منافق 271+41مغفرتا حق=310عمر متکبرین دین 786- 245 اسلامه حق = 541 عمر و ابوبکر در کجای
قرآن نوشته سر مسلمانان را ببرند که وهابی
{ قال رسوالله} کتابی الله و عترتی 1587-1202 عمرابوبکرعثمان = 385شیعه385 پیامبر فرمود فقط یک فرقهبخدا اگر ابجد محمد و علی 22 میشد
من وهابی میشدم یعنی بدبخت تر از وهابی در عالم آدم نیست
یعنی بدبخت تر از وهابی در عالم آدم نیستو معجزه معادله ظالم و مقصر430 مقصر 430+231 ابوبکر +310 عمر = 971 ظالم به دست میآید عمر310+661 عثمان= 971 ظالم به دست میآید به ابجد مقصر 430+310 عمر +231 ابوبکر = 971 ظالم به دست میآید مقصر 430+310 عمر +231 ابوبکر = 971 ظالم 971+231 ابوبکر = 1202 سه خلیفه قاصب به ابجدظالم 971 ظالم 971+231 ابوبکر=1202 عمر ابوبکر عثمان 1202بدترین دشمن اسلامی 1202بکافران محض 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 این آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد ابوبکر و عمر و عثمان میباشد 1202 به لامذهب ملحد فلاکتبار بدین 1202 سقوط بلندترین پلیدها 1202 با زشت کردارها یا پلیدها 1202 با بت پرستهای ملحده پلید 1202 با بت پرستهای ملحده پلید 1202 با کافران پلیده ملحده ستمگری 1202 قاصب ولایت محمدی 737-196 ضرب 14 معصوم = 541 عمر ابوبکر 541 با قاصبه خلافت 1312-110 علی = 1202 ابجد ابوبکر و عمر عثمان 1202 ابجد این آیه قرآن ان من المجرمین منتقمون 1202 این آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد ابوبکر و عمر و عثمان میباشد 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد ابوبکر عمرعثمان1202بدترین دشمن اسلامی 1202 بمنافق های اشرار دینه اسلامی 1202 نفهم ترین مردان بدین ها 1202 حاکمان ظالمه اهل دین ها 1202 با کافران پلیده ملحده ستمگری 1202به کافران محض1202             به ابجدظالم971-430مقصر =541عمر ابوبکر 541 دشمنه اسلامی 541مقصر430+231 ابوبکر=661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم971-430 مقصر= 541 عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی541 اهله شر541 فتنه ها 541مرگ کافر541 ابوبکر عمر541اهله شر541 541بامقصرپلیددین541 رو سیاهان عالمین 541مردان گمراه 541دشمنه اسلامی541بمنافقین ادیان اسلامی 541با فاسد ترین دشمن 541 فاجرانه دین های اسلام541بدشمن فاسد 541 بدیها شرابیا541 مقصرادین الهی 541 مردان فاسده دین اسلام 541541 کافر پلید دین اسلام 541بنامردانه قاصب 541 راه دزدی گمراه دین 541راه دزدی دزدان فدکه فاطمه 541رم کافر541با منافقینه گبر541 کافر پلیددین اسلام 541بنامردانه قاصب 541 اهله شر541 541فتنه ها541 قاتلی 541 مرگ کافر 541به ابجد منافقان قرآن 673-132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی 541 اولین قاصب اهل بیتی 541 دروغگوهای پلید عالمند541

541بمنافقین ادیان اسلامی 541با فاسد ترین دشمن 541 فاجرانه دین های اسلام541بدشمن فاسد 541 بدیها شرابیا541 مقصرادین الهی 541 مردان فاسده دین اسلام 541

ابوبکر دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت به درک اسفل  سافلین

به ابجد ظالم 971 - 310 عمر =661 عثمان 661  - 231 ابوبکر = 430 مقصر430 +231 ابوبکر = 661 عثمان661-231 ابوبکر= 430 مقصر  ابوبکر و عمر طبق معادله ظالم و مقصر از شیطان پست تر بوده اند به ابجد منافقان قرآن 673-132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی541 اولین قاصب اهل بیتی 541 دروغگوهای پلید عالمند 541    به ابجد541 مقصرادین الهی 541دشمنه اسلامی 541 عمر ابوبکر541فتنه ها 541پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپاخیزند به ابجد فتنه ها 541اهله شر541عمر ابوبکر541دشمنه اسلامی541بمنافقین ادیان اسلامی 541با فاسد ترین دشمن 541 فاجرانه دین های اسلام541بدشمن فاسد 541 بدیها شرابیا541 مقصرادین الهی 541 بنامردانی فاسد ابله541

به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال راستگو ترین 1320-1202= 118

اهل دین جانشین محمد مصطفی به ابجد 337اصل دینه اسلامی 337 ره اسلام337 کلمه اسلامی اهل دین 337 محمد 92+135 فاطمه +110 دین الهی = 337 علی محمدفاطمه 337  راه حسین 337 خداوند از کدام دین راضی میباشد به ابجد رضایت دین الهی الله 1587 - 1202 ابوبکرعمرعثمان = 385 شیعه 385 قال رسوالله  فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 فرزند شخصیت حضرت زهرا(س) در قرآن از منظر تفاسیر اهل سنت * حضرت زهرا بخاطر خدمات بی شاعبه پدربزرگوارش حضرت محمد (ص) درسن 18 سالگی توسط منافقان عمر ابن خطاب که درب خانه رسوالله و دخترش و امیر المومنین را به آتش کشید و با کمال بی شرمی میخواست از ایشان و خانواده اهل بیت پیغمبر یاران آیه مباهله بزور بیعت بگیرد که موفق به گرفتن بیعت نشد و خاری و سر شکستگی برای ابوبکر و عمر شرمساری بجای ماند کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست آتش به دره خانه مولاء بهانه بود منظور خسم کشتن بانوی خانه بود در نشستی که با احباء بود صحبت از ارزش تولی بود گفته شد ارزش ولای علی بی کمو کاست جان حضرت زهراء بود برسداکنون به شگفتی آيه تطهير دقت کنیم: این آیه قرآن 47 حروف دارد و 12 امام هم حروف اسمشان 47 میباشد47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد. تعداد حرفهای اسامی زیر فرزندان اهلبیت در آیه اهل بیت دقت بفرمائید حروف اسامی مطهر را به شگفتی آيه تطهير دقت کنیم: این آیه قرآن 47 حروف دارد و 12 امام هم حروف اسمشان 47 میباشد47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد. تعداد حرفهای اسامی زیر فرزندان اهلبیت در آیه اهل بیت دقت بفرمائید 47 حرف میباشد:فاطمة 5 علي 3 حسن 3 حسين 4 علي 3 محمد 4 جعفر 4 موسى4 علي3 محمد 4 علي 3 حسن 3 محمد 4 در مجموع 47 حرف.در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن 7 بار آمده چهار علی چهار محمد دو حسن جعفر موسی که در راه است انشاء الله 47 انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا این آیه 47 کلمه دارد 47 وارثان دینه47  به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 با مومن دین اسلام47 مومنان دین اسلام 47وارثان دین 47 با نور دین اسلام 47 سفیر دینه 47 بنور هدایت  47 آیاته دینی 47به اصله اسلامی 47 دانش قرآنی 47 اسلام ناب محمدی 47شجره مطهره 47 وارثان دینه47  به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 با مومن دین اسلام47 مومنان دین اسلام 47 آیاته دینی 47به اصله اسلامی47شجره مطهره47روح قرآنی47 به اصل اسلامی ناب47اسلام ناب محمدی47دانش قرآنی 47 اسلام ناب محمدی 47شجره مطهره 47 آیاته دینی 47به اصله اسلامی47شجره مطهره47روح قرآنی47 به اصل اسلامی ناب47اسلام ناب محمدی47 47دانش قرآنی 47 اسلام ناب محمدی 47شجره مطهره 47 و 12 امام هم حروف اسمشان 47 اسلام ناب محمدی 47 شجره مطهره 47 اسلام ناب محمدی  47 إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ ای یوسف زهرادوازدهمین سوره قرآن یوسف زهراء بیا شخصیت حضرت زهرا(س) در قرآن از منظر تفاسیر اهل سنت * از جمله مباحث مهم جهت روشن شدن حقائق مذهبی و تقریب مذاهب و نیز رفع بسیاری از توهمات ـ که چه بسا منشأ برخی از منازعات قومی در جهان اسلام است ـ بررسی جایگاه و فضائل اهلبیت(ع) است. این مقاله، شخصیت و فضایل حضرت زهرا J را بر اساس توجهی که برخی آیات و سور به آن دارند و در قالب روایات معتبر و متعددی که در مهم ترین منابع اهل سنت آمده است، مورد بررسی قرار می دهد. واژه های کلیدی: حضرت زهرا(س)، اهل سنت، آیات، روایات، نقد و بررسی. خلاصه ای از زندگانی حضرت فاطمه(س) حضرت فاطمه زهرا(س) در سال پنجم بعثت در شهر مکه به دنیا آمد. وجود نورانی او قبل از خلقت آسمانها و زمین از نور عظمت خداوند خلق شده بود و باعث قبولی توبه آدم و حوا گردید. پدرش حضرت محمد(ص) خاتم الانبیا و مادرش خدیجه کبریJ بود. همسرشان امام علی6 و فرزندانشان لؤلؤ و مرجان قرآن، ادامه دهنده نسل کوثر و سید جوانان اهل بهشت[1] و دخترانشان، مانند خود او، مدافع حریم امامت بودند. الف. جایگاه حضرت در روایات اهل سنت در منابع تفسیری، روایی، رجالی و تاریخی اهل سنت صدها روایت در شأن و منزلت حضرت فاطمه(س) دیده می شود. در اینجا به نمونه ای بسیار کوتاه از آنها اشاره می کنیم: 1. وجود حضرت فاطمه(س) قبل از تولد آدم و حوا دانشمندان اهل سنت، ابن حجر عسقلانی (م852 ق) از امام حسن عسکریائمه(ع) و او از پدران خودG و آنها از جابر بن عبدالله و او از پیامبر(ص) نقل می کند که آدم و حوا وقتی در بهشت بودند، نور وجود حضرت زهرا را دیدند و خداوند به آن دو فرمود: نور ایشان دو هزار سال قبل از خلقت شما آفریده شده بود.[2] 2. ازدواج حضرت فاطمه(س) به امر خداوند در منابع اهل سنت روایات زیادی، از بزرگانی همچون امام علی(ع)[3]، عبدالله بن مسعود،[4] عمر بن خطاب،[5] بلال بن حمامه،[6] سنان شفعله [7]و انس در این خصوص نقل شده است. 3. اولاد حضرت فاطمه(س) ذریه پیامبر او در عالم بشریت تنها کسی است که اولادش، ذریه پیامبر هستند. در روایت عاصم به بهدله آمده است: در مجلسی، حجاج ذریه بودن امام حسین(ع) را برای پیامبر انکارکرد. اما یحیی بن یعمر او را ذریه حضرت دانست و پس از تهدید حجاج، برای اثبات آن به آیات 84 و85 سوره انعام استشهاد کرد که خداوند حضرت عیسی را از ذریه آدم معرفی کرده، در حالی که حضرت عیسی پدر نداشت و از طرف مادر خود حضرت مریم به آدم می رسد.[8] 4. حضرت فاطمه(س) پاره تن پیامبر است.[9] 5. حضرت فاطمه(س) سرور زنان دو جهان (سیدة نساء العالمین)[10] 6. غضب فاطمه(س) غضب خدا و رضای او رضای خدا پیامبر خدا(ص) فرمود: یا فاطمه، ان الله یعضب لغضبک و یرضی لرضاک؛ [11] ای فاطمه، بی شک خداوند از غضب تو غضبناک و از رضای تو راضی می شود. 7. حضرت فاطمه(س) مدافع رسالت[12] در این زمینه روایات مختلفی به ویژه در دفاع از پیامبر(ص) در مقابل ابوجهل وجود دارد. 8. حضرت فاطمه(س) در محشر در منابع اهل سنت، روایات مختلفی از بزرگان، همچون امام علی(ع)، عایشه، ابوسعید، ابوهریره، ابوایوب، سوید بن عمیر، بریده، ابن عمر و دیگران نقل شده که پیامبر گرامی اسلام فرمود: «اهل محشر به دستور خداوند، چشمان خود را می بندند تا حضرت فاطمه(س) از صحرای محشر عبور کند.»[13] ب. جایگاه حضرت فاطمه(س) نزد عالمان اهل سنت در اینجا به ذکر چند مورد در این باره بسنده می کنیم: 1. سیوطی می گوید: «ما عقیده داریم برترین زنان عالم، مریم و فاطمه(س)اند.»[14] 2. آلوسی می گوید: در حدیث آمده است: «ان الفاطمة ابتول افضل نساء المتقدمات و المتاخرات.» با این حدیث، افضل بودن فاطمه(س) بر تمام زنان ثابت می شود. زیرا او روح و روان رسول خدا بود. از این رو بر عایشه نیز برتری داشت.[15] 3. سهیلی بعد از نقل حدیث معروف «فاطمه بضعة منی» می گوید: «من کسی را مساوی با بضعه رسول الله نمی دانم.»[16] 4. ابن الجکنی می گوید:«بنابر قول صحیح تر، فاطمه از همه زنان افضل است.»[17] ج. جایگاه حضرت فاطمه(س) در آیات بر اساس منابع تفسیری و حدیثی اهل سنت، تقریباً صد و سی و پنج آیه در چهل و نه سوره به نوعی درباره حضرت فاطمه(س) است. البته این تعداد غیر از آیاتی است که در منابع شیعه ذکر شده است. دو سوره، یعنی دهر و کوثر هم به طور کامل در شأن فاطمه(س) نازل شده است. همه آیات و سوره های نازل شده در این باره در چهار دسته جای می گیرد: 1. اسباب نزول: یعنی آیاتی که حضرت فاطمه(س) سبب نزول آن بوده است. 2. شأن نزول: یعنی آیاتی که در شأن آن حضرت نازل شده است. 3. جری و تطبیق: یعنی آیاتی که حضرت فاطمه(س) به عنوان مصداقی از آن اراده شده است. 4. بطن: یعنی آیاتی که حضرت فاطمه(س) به عنوان باطن آن مورد نظر است. سوره ها و آیاتی که حضرت فاطمه(س) سبب نزول آنهاست یک سوره قرآن کوثر از مجموع چهار آیه ای که در این باره در روایات اهل سنت آمده است، یعنی آیات تطهیر، اعطا، ایثار و تجاره، بحث را پیرامون سه آیه اول متمرکز می کنیم. البته باید یادآوری کنم که سوره دهر هم سبب نزولش فاطمه(س) است، چون این بحث قبلاً چاپ شده، لذا از نقل آن خودداری می کنم. 1. آیه تطهیر انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً؛[18] این آیه 47 کلمه دارد نام 14 معصوم هم 47 کلمه میباشد جز این نیست که خداوند می خواهد پلیدی را از شما اهلبیت(ع) دور کند و شما را به راستی پاک سازد. بر اساس روایات بسیار از فریقین، که از صحابه و تابعین به حد تواتر رسیده است، آیه تطهیر در شأن اصحاب کساء نازل شده است. بررسی روایات فریقین نشان می دهد که فاطمه(س) سبب نزول این آیه است. این آیه بر طهارت و عصمت اصحاب کساء دلالت تام دارد. ابوسعید خدری از ام سلمه چنین روایت کرده است: آیه تطهیر در خانه من نازل شد. من بر در خانه نشسته بودم. گفتم: ای رسول خدا، من از اهلبیت(ع) نیستم؟ فرمود: تو بر خیر و نیکی هستی ، تو از همسران پیامبر هستی. گفت: و در منزل، رسول خدا، علی، فاطمه، حسن و حسین بودند. [19] سبب نزول عبدالله بن جعفر می گوید: رسول خدا به رحمت الهی که از آسمان می آمد نظر کرد و سپس دستور داد اهلبیت(ع)، یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین را جمع کردند. سپس کسای خویش را بر آنان افکند و دعا کرد و سپس آیه تطهیر نازل شد. حاکم نیشابوری سپس می گوید: «هذا حدیث صحیح الاسناد؛[20] این حدیث صحیح السند است.» روایات دیگری نیز از صحابه، همچون عمر بن ابی سلمه[21]، ابو سعید خدری،[22] و دیگران نقل شده که آیه تطهیر در خانه ام سلمه در شأن پنج تن آل عباG نازل شده است. رفتار پیامبر پس از نزول آیه ابن عباس نقل می کند: شهدنا رسول الله تسعه اشهر یاتی کل یوم باب علی بن ابی طالب عند وقت کل صلاة فیقول: السلام علیکم و رحمة الله». انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً» الصلاة یرحمکم الله. کل یوم خمس مرات؛[23] ما دیدیم که رسول خدا نه ماه تمام، هر روز وقت هر نمازی در خانه علی بن ابی طالب می آمد و می فرمود: درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهلبیت(ع) باد. نماز! خداوند شما را مشمول رحمت خویش قرار دهد . این عمل را پیامبر هر روز پنج بار تکرار می کرد. همین مضمون با اندکی تفاوت توسط انس بن مالک،[24] ابی برزه،[25] ابی الحمراء[26] و ابوسعید خدری نقل شده است. [27] برخی از بزرگان که این حدیث را نقل کرده اند، عبارت اند از: ابن عباس[28]، انس بن مالک،[29] ابوسعید خدری،[30] ابودرداء،[31] ابوهریره،[32] ابی الحمراء،[33] ابی برزه،[34] ابی لیلی،[35] براء بن عازب،[36] ثوبان (غلام پیامبر)، [37] جابر بن عبدالله انصاری،[38] زیدبن ارقم،[39] سعد بن ابی وقاص،[40] سلمان فارسی،[41] صبیح (غلام ام سلمه)، [42] صفیه بنت شیبه،[43] عبدالله بن جعفر طیار،[44] عمربن ابی سلمه،[45] عطیه،[46] معقل بن سیار،[47] واثله بن اسقع،[48] ام المؤمنین ام سلمه،[49] ام المؤمنین ام سلیم،[50] ام المؤمنین زینب،[51] ام المؤمنین عائشه،[52] و ام المؤمنین صفیه. [53] احتجاج کنندگان به آیه تطهیر در حق اصحاب کساء 1. امام علی(ع) در شورا برای خود به آیه تطهیر احتجاج کرد.[54] 2. امام حسنائمه(ع) دو مرتبه به آیه تطهیر احتجاج نمود.[55] روز ضربت خوردن خودش بالای منبر رفت و به این آیه احتجاج نمود. بعد از شهادت امام علی(ع) نیز بالای منبر رفت و به آیه احتجاج نمود.[56] 3. امام حسین(ع). [57] 4. امام زین العابدین(ع) با مرد شامی.[58] 5. امام رضا(ع).[59] 6. ابن عباس برابر گروهی به این آیه احتجاج نمود.[60] 7. سعد بن ابی وقاص بر معاویه احتجاج نمود. [61] 8. واثلة بن اسقع در برابر گروهی که امام علی(ع) را دشنام می دادند، به این آیه احتجاج کرد.[62] 9. ام سلمه در حق اصحاب کساء به آیه تطهیر احتجاج نمود. [63] دیدگاه برخی از دانشمندان اهل سنت این افراد، فقط اهلبیت(ع) را اصحاب کساء می دانند: جمهور اهل سنت،[64] امام شافعی،[65] احمدبن حنبل،[66] محمدبن سوره،[67] امام طحاوی،[68] شوکانی،[69] شبلنجی،[70] حاکم نیشابوری،[71] سخاوی،[72] محب الدین طبری،[73] حافظ گنجی،[74] قسطلانی،[75] حاکم حسکانی،[76] توفیق ابوعلم،[77] امام ثعلبی،[78] احمدبن محمد الشامی،[79] ابن صباغ،[80] ابومنصور ابن عساکر شافعی،[81] حمزاوی،[82] سمهودی،[83] ملاعلی قاری،[84] امام مجدالدین فیروزآبادی،[85] ابن حجر هیثمی،[86] ابوبکر الحضرمی،[87] محمد جسوس،[88] ابوبکر النقاش،[89] ابن مردویه،[90] ابن بلبلان،[91] حکمت یاسین،[92] دکتر بیومی مهران،[93] شیخ سندی [94]و رفاعی. [95] همچنین بسیاری از مفسران، محدثان، رجالیان و بزرگان اهل سنت به صحت حدیث کساء اعتراف نموده اند. ابن جریر طبری شانزده روایت، طحاوی شانزده روایت، احمد طبری شانزده روایت، سیوطی پانزده روایت، ابن مردویه نوزده روایت و ابی حاتم هشت روایت آورده اند که همه دلالت بر شأن نزول آیه تطهیر درباره اهل کساء دارند. حدیث کساء از بیش از چهل نفر از اهلبیت(ع) و صحابه کرام با مضامین مختلفی نقل شده است. حاکم حسکانی در شواهد التنزیل تقریباً 138 حدیث به طرق مختلف از چهارده نفر از صحابه، نقل کرده و تنها از ام سلمه همسر پیامبر، به 69 طریق مختلف این حدیث نقل نموده است. همین طور ابن مردویه می گوید: در بیش از صد طریق آمده است که آیه تطهیر درباره علی ، فاطمه(س)، حسنائمه(ع) و حسین نازل شده است. [96] امام فخر رازی (م604 ق)[97] و نیشابوری (م728 ق)[98] و ابوبکر حضرمی[99] ادعای اجماع اهل تفسیر و حدیث بر صحت حدیث کساء نموده اند . دیدگاههای دیگری نیز از بزرگان اهل سنت در این باره وجود دارد که برای رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری می کنیم. البته عمل کساء و پوشاندن اهلبیت(ع) با کساء و تلاوت آیه تطهیر و منحصر نمودن اهلبیت(ع) به این افراد چند بار تکرار شده است: در خانه ام سلمه،[100] فاطمه،[101] عائشه،[102] ام سلیم،[103] زینب،[104] صفیه [105]و در وقت مباهله. [106] مراد از اهلبیت(ع)، اصحاب کساء و ازواج در مقابل دیدگاه مشهور که گذشت، دیدگاه دیگری وجود دارد که مصداق اهلبیت(ع) در آیه را اصحاب کساء و همسران پیامبر، هر دو، می داند. این عده اصحاب کساء را به خاطر روایات معتبر بسیار و همسران پیامبر را نیز به خاطر سیاق آیات و دو روایت از ام سلمه و واثله، از اهلبیت(ع) می دانند. این گروه معتقدند چون آیات قبل و بعد از آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر است، از این سیاق بدست می آید که آیه تطهیر، زنان پیامبر را نیز در بر می گیرد. [107] 1. سیاق آیات، در مورد همسران پیامبر با عتاب و تهدید همراه است؛ همچون«ان کنتم تردن الحیاه الدنیا و زینتها فتعالین امتعکن و اسرحکن»،«یا نساء النبی من یات منکن بفاحشه مبینه یضاعف لها العذاب ضعفین»، همچنین «و قرن فی بیوتکن ولاتبرجن تبرج الجاهلیه الاولی.» اما سیاق آیه تطهیر همراه با تمجید و مدح است. با این سیاقهای متفاوت نمی توان هر دو را از یک ردیف دانست. 2. ضمائر به کار رفته در آیات مربوط به همسران پیامبر، همه مؤنت هستند، همچون «کنتن، تردن، فتعالین، امتعکن، اسرحکن، کنتن، تردن، منکن، لها، یقنت، لستن، اتقیتن، تخضعن، قلن، بیوتکن، تبرجن، اقمن، اتین، اطعن، اذکرن، بیوتکن». اما ضمائر به کار رفته در آیه تطهیر، همه مذکر هستند، همچون «عنکم، یطهرکم.» 3. آیات مربوط به همسران، شأن نزول مستقلی دارد و آیه تطهیر هم شأن نزول مستقل خود را دارد. لذا به خاطر شأن نزول و روایات فراوانی که اهلبیت(ع) را از همسران جدا می کند. رفتار پیامبر با همسران، مجالی برای دلالت سیاق نمی گذارد. جمهور اهل سنت نیز به ضمائر «عنکم» و «یطهرکم»استدلال کرده و گفته اند اگر آیه شریفه درباره همسران پیامبر بود، تعبیر «عنکن» و «یطهرکن» می آمد. [108] 4. از گفته های برخی از همسران، پس از نزول آیه تطهیر که از پیامبر پرسیدند آیا ما هم از اهلبیت(ع) هستیم و جواب منفی پیامبر که شما از همسران پیامبرید، نه از اهلبیت(ع) و شما بر نیکی هستید، به دست می آید که همسران مشمول این آیه شریفه نیستند. این سؤال و برخورد با ام سلمه، عایشه، ام سلیم و زینب صورت گرفته و پیامبر آنان را از اهلبیت(ع) خود بیرون و خارج دانسته است.[109] 2. آیه اعطا خداوند در قرآن مجید می فرماید «ولسوف یعطیک ربک فترضی[110]؛ و پروردگارت به زودی عطایی می کند که راضی شوی.» در روایات زیادی آمده است که خداوند به فاطمه(س) این اختیار را داد که در فردای قیامت از گنهکاران امت پدرش شفاعت کند و این روایات از طریق فریقین نقل شده است. مفسران اهل سنت در ذیل این آیه روایاتی آورده اند. از جمله این که جابر بن عبدالله روایت کرده است که رسول خدا روزی فاطمه(س) را در منزل مشغول آرد کردن گندم دید که حله شتر بر خود افکنده بود. فرمود: یا فاطمه! بشتاب و تلخی دنیا را به خاطر نعمتهای بهشتی بچش. به دنبال این جریان بود که آیه «و لسوف یعطیک ربک فترضی» نازل شد[111]. 3. آیه ایثار «و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه؛[112] دیگران را بر خود مقدم می دارند، هر چند خود سخت به آن نیازمندند.» حسکانی ذیل آیه شریفه از ابو هریره روایت آورده که گفت: مردی خدمت پیامبر آمد و از گرسنگی خود شکایت کرد. وقتی پیامبر دید چیزی برای او در خانه همسرانش نیست، فرمود: کیست امشب او را میهمان کند؟ علی گفت: من ای رسول خدا! سپس به سوی فاطمه(س) رفت و جریان را با او در میان گذاشت و فاطمه(س) فرمود: چیزی جز خوراک بچه ها نزد ما نیست، ولی ما میهمان را بر خود مقدم می داریم. پس علی گفت: بچه ها را بخوابان و من چراغ را برای میهمان روشن می نمایم. پس چنین کرد و میهمان خوراک خورد . پس از آنکه از میهمان پذیرایی فرمودند، در بامداد، خداوند این آیه را درباره آنان نازل فرمود:«و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة»[113] وی روایت دیگری را از ابن عباس نقل می کند که می گفت:«این آیه درباره علیA ، فاطمه(س)، حسنائمه(ع) و حسین(ع) نازل شده است.» [114] سوره ها و آیاتی که در شأن نزول حضرت فاطمه(س) نازل شده است سوره کوثر طبق نقل بسیاری از دانشمندان اسلامی ، این سوره در جواب شماتت دشمنان اسلام، همچون عاص بن وائل و همراهانش نازل شده است. چون پسران رسول خدا، قاسم و عبدالله از دنیا رفتند، عاص بن وائل سهمی گفت: نسل او قطع شد و او ابتر و بی عقب است. خداوند متعال در پاسخش این آیه را (ان شانئک هو الابتر) نازل کرد که خود عاص بن وائل ابتر و بدون عقب است.[115] عاص بن وائل این شماتت را چندین بار تکرار نمود[116]. افراد دیگری چون ولیدبن مغیره،[117] ابوجهل[118] ، عقبه بن ابی محیط[119]، کعب بن اشرف[120] و ابو لهب[121] نیز این شماتت را تکرار می کردند . از شأن نزول این سوره که در جواب شماتت کنندگان کفار به رسول خدا به خاطر نداشتن فرزند ذکور نازل شده نیز اینکه به خاطر دادن کوثر، شکر مخصوص، به صورت نماز ویژه و قربانی مخصوص را خواستار شده و با توجه به تقابل «الکوثر» با «الابتر» که اصلش دم بریدگی و قطع نسل و ریشه را افاده می کند،[122] معلوم می شود که ادامه آثار نبوت از طریق نسل پیامبر محقق می شود که دشمن را در مقابلش «ابتر» معرفی کرده است. ابن ابی الحدید معتزلی در بخش مستدرکات کلمات قصار، حدیثی را آورده است که در ضمن آن عمرو بن عاص به امام علی(ع) اشکال گرفت که چرا حسنائمه(ع) و حسین(ع) را فرزندان رسول خدا می داند. امام جواب داد: اگر آن دو فرزند رسول خدا نباشند، رسول خدا ابتر می ماند و خداوند آن را از ایشان نفی کرده است. پس کوثر همان وجود حضرت فاطمه(س) و فرزندان معصوم آن حضرت است. کوثر از ماده کثرت و مبالغه در کثرت است و معنای آن خیر کثیر می باشد ؛ همان خیر کثیری که ادامه دهنده نبوت است. پیامبراکرم(ص) در زمان ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه(س) به همین خیر کثیر اشاره فرمود . آن حضرت خطاب به امام علی(ع) دعا فرمود: «و اخرج منکما الکثیر الطیب. خداوند از شما دو تن، نسل کثیر پاکیزه بیرون آورد.» انس گفت: «والله اخرج منهما الکثیر الطیب[123] خداوند از آن دو، نسل زیاد و پاکیزه ای بیرون آورد .» فخر رازی در این باره می گوید: معنای سوره این است که خداوند به پیامبر نسلی می دهد که در طول زمان باقی می ماند . بنگر چه تعداد از خانواده وی کشته شدند، در حالی که عالم از فرزندان رسول خدا مملو و آکنده است و هیچ کس از خاندان بنی امیه نمی تواند با وی در این زمینه برابری نماید، و نیز دقت کن که چگونه از نسل پیامبر، علمای بزرگواری مانند باقر، صادق، کاظم، رضا، و نفس زکیه[124] پدیدار شدند[125]. علمای اهل سنت معنای دیگری را هم برای کوثر نقل کرده اند، همچون قرآن[126]، کثرت اصحاب و پیروان[127]، نور قلب پیامبر[128]، شفاعت [129]، توحید[130]، معجزات پروردگار[131]، تفسیر قرآن و تخفیف شرایع[132]، لا اله الا الله محمد رسول الله[133]، فقه در دین [134]، نمازهای پنجگانه[135]، نبوت[136]، اسلام[137]، علمای امت[138]، علم و حکمت[139]، فضائل بسیار [140]، مقام محمود[141]، اجابت دعوت [142]، کارهای بزرگ[143]، نهری در بهشت[144]، خیر[145]، کثیر[146]، ایثار رفعت ذکر[147] و غیره. قابل توجه است که این اقوال به رسول خدا انتساب ندارد و همچنین آنان دلیل و مدرکی بر گفته خودشان ارائه نکرده اند. علاوه بر آن، این معانی تناسبی با سیاق آیات ندارد . مکی بودن سوره و تطبیق آن بر حضرت فاطمه(س) در اینکه این سوره مکی است یا مدنی ، اختلاف دیدگاه وجود دارد . برخی آن را مکی[148] و برخی مدنی دانسته اند.[149] اما قول معتبر همان مکی بودن این سوره است، چنان که مضمون سوره نیز بر آن دلالت دارد. طبق ترتیب نزول، این سوره پانزدهمین سوره قرآن است[150] و شامل دو خبر غیبی و بشارت به پیامبراکرم(ص) است: یکی دادن کوثر در آینده نزدیک که همان وجود حضرت فاطمه(س) است که پاسخی عملی به دشمنان رسالت و نبوت محسوب می شود؛ و دوم ابتر بودن دشمنان رسالت که در آینده اتفاق خواهد افتاد. بنابراین در مکی بودن سوره هیچ تردیدی وجود ندارد. به علاوه برای کسانی که تولد حضرت فاطمه را قبل از بعثت می دانند، اصلاً این سؤال مطرح نیست. برخی دانشمندان نیز مکی بودن سوره و بشارت دادن به وجود فاطمه(س) را از اعجاز قرآن می شمارند. آیه ذالقربی خداوند می فرماید: «و آت ذالقربی حقه؛[151] حق خویشاوندان را بده.» آیاتی که در شأن فاطمه(س) است فراوان است و در این مقام نمونه هایی از آنها ذکر می شود. در این آیه، خداوند بر ادای حق خویشاوندی تأکید می کند و مراد از ذالقربی کسانی هستند که در آیه مودت بیان شد و مراد از آن اقربای رسول خداست. طبق روایات شیعه و سنی ، وقتی این آیه نازل شد، پیامبراکرم(ص) فاطمه(س) زهرا را فرا خواند و فدک را به او عطا فرمود. خداوند در آیه به رسول خدا امر فرمود تا حق خویشاوند خود را بدهد و پیامبر هم طبق فرمان خداوند عزوجل به فاطمه(س) فدک را داد؛ فدکی که طبق نقل شیعه و سنی از اموال مخصوص پیامبر بود و کسی از مسلمانان در آن سهمی نداشت. بسیاری از مفسران و دانشمندان اهل سنت روایاتی را از صحابه مانند ابن عباس و ابوسعید خدری با طرق متعدد در این باره نقل کرده اند. [152] نظری گذرا به فدک بسیاری از مفسران اهل سنت در ذیل آیه ششم سوره حشر[153] درباره فدک بحث نموده اند. طبری در ذیل این آیه روایتی را نقل کرده که فدک با مصالحه مردمش و بدون جنگ در اختیار پیامبر قرار گرفت و خاص او بود و هیچ یک از مسلمانان در آن بهره ای نداشته اند.[154] سیوطی نیز مانند آن را نقل کرده است. [155] از این روایات به دست می آید که فدک از فیء یعنی چیزی است که بدون جنگ از اموال کفار به دست می آید. روایت بخاری هم به همین معنا اشاره دارد . [156] با قطع نظر از روایات، قرآن مجید «فیء» را حق ذی القربی می داند و می فرماید: ما أفاء الله علی رسوله من اهل القری فللّه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل؛[157] آنچه خدا از اموال اهل قری به رسول خود برگردانید، از آن خدا و رسول او و از آن خویشان رسول و یتیمان و مسکینان و درماندگان در راه است. سید قطب نیز به این مضمون اعتراف دارد. [158] از ابی دیلم،[159] حسن،[160] سدی[161] و دیگران نیز نقل شده است که مراد از ذالقربی ، نزدیکان رسول خدا هستند. ابن کثیر می نویسد: از ابی سعید روایت شده است که گفت: «لما نزلت «و آت ذالقربی حقه» دعا رسول الله فاطمة فاعطاها فدکا.»[162] این حدیث با هفت طریق در شواهد التنزیل نقل شده است. در سند این روایت عطیه قرار دارد که برخی او را تضعیف نموده اند و برخی دانشمندان رجالی اهل سنت، مانند ابن حجر[163] و یحیی بن معین او را ثقه می دانند.[164] البته تضعیف او به خاطر این است که او امام علی(ع) را بر دیگران مقدم می داشت. برخی از مفسران اهل سنت، نزول این آیه را در مکه می دانند و چون فتح خیبر و اعطای فدک در سال هفتم هجری و زمان هجرت پیامبر به مدینه رخ داد، در اعطای فدک به حضرت زهرا تشکیک کرده اند. اما کسانی چون آلوسی،[165] سعید حوی،[166] سید قطب[167]، زمخشری[168] و غیره این آیه را مدنی می دانند. در سوره های مدنی ، آیات مکی هم وجود دارد و این امر مورد پذیرش فریقین است. از روایات ابن عباس و ابو سعید خدری[169] به دست می آید که فدک در دست فاطمه(س) قرارگرفته بود . همین مطلب را امام علی(ع) در نامه خود به عثمان به حنیف فرموده است «...بلی کانت فی ایدینا فدک من کل ما اظلته السماء...؛[170] آری از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، تنها فدک در دست ما بود... .» ارث پیامبر چیزهای زیادی بود. طبق وصیت مخیریق، هفت باغ، اراضی بنی نضیر، فدک و سهم آن حضرت از خیبر و غیره همه خالصه پیامبر بود. [171] در جریان مطالبه فدک، ابوبکر می خواست فدک را به فاطمه(س) برگرداند. او نوشته ای را برای فاطمه(س) درباره فدک نوشت. در این هنگام عمر داخل مجلس شد و گفت: این چیست؟ ابوبکر گفت: این نوشته ای است که برای فاطمه(س) درباره میراث پدرش برای او نوشتم. عمر گفت: بر مسلمین چه خرج می کنی، در حالی که عرب با تو در حال جنگ اند. سپس عمر نوشته را گرفت و پاره کرد. [172] از این روایت و روایات دیگر استفاده می شود که غصب فدک به خاطر درآمد زیاد آن بود و اینکه اگر در دست فاطمه(س) می ماند، از درآمد آن برای احقاق حق غصب شده امام علی(ع) و نیز ترویج تشیع استفاده می شد. از این رو این غصب ، رنگ و بوی کاملاً سیاسی داشت و از پشتوانه فقهی و شرعی بی بهره بود. نقد و بررسی حدیث «لانورث» 1. این حدیث باطل است. ذهبی می نویسد: «عبدان گوید: من به ابن خراش گفتم: حدیث «لانورث ما ترکنا صدقه؟ گفت: باطل است.»[173] 2. این حدیث خبر واحدی است که جز از ابوبکر، از دیگری نقل نشده است. ابن ابی الحدید می نویسد: « مشهور آن است که حدیث انتفای ارث را کسی جز ابوبکر روایت نکرده است.»[174] 3. این حدیث خلاف قرآن است، چنان که خواهد آمد. 4. اهلبیت(ع) رسول الله6 پیوسته با حدیث «لانورث» مبارزه نموده و آن را بر خلاف قرآن و ساختگی می دانند[175]. امام علی(ع) به عمر فرمود:«یقیناً پیامبر در زمان حیات خود، فدک را به فاطمه(س) و فرزندانش بخشیده بود.»[176] 5. با فرض پذیرش صحت حدیث، باز هم فدک را شامل نمی شود. زیرا فدک را پیامبر در زمان حیات خود به فاطمه(س) بخشیده بود و از ارث نبود، تا به حدیث «لا نورث» استدلال شود. فدک خارج از موضوع این حدیث است، لذا استدلال به این حدیث برای فدک که از «فیء» است، ناتمام است. 6. اگر فدک از صدقه بود، چرا ابوبکر فدک را به فاطمه(س) برگرداند و اگر عمر نرسیده بود، قضیه پایان می یافت؟ این عمر است که نامه را گرفت و پاره کرد. اگر حدیث صحیح است، کار او درست نیست و اگر فعل خلیفه درست باشد، در این صورت حدیث صحیح نیست. بنابر این در قول و فعل خلیفه تضاد وجود دارد. 7. عجیب تر اینکه خلیفه از یک طرف حدیث «لانورث ما ترکنا صدقه» را بیان می کند و از طرف دیگر از فاطمه(س) گواه می طلبد. اگر حدیثی در کار است، دیگر درخواست گواه چه معنایی دارد؟ گواه خواستن او دلیل جعلی بودن حدیث است. وقتی هم فاطمه(س)، امام علی(ع)، حسنائمه(ع)، حسین(ع)، ام کلثوم، ام ایمن و اسماء بنت عمیس را گواه می آورد، گواهی آنان را قبول نمی کند و فدک را پس نمی دهد . 8. خلیفه در جاهای متعدد، بدون درخواست شاهد و گواه، بلکه بر اساس ادعای افراد عمل می نمود. مثلاً در بخاری آمده است: هنگامی که رسول خدا در گذشت، اموالی به وسیله علابن حضرمی در اختیار ابوبکر قرار گرفت. او به مردم گفت: هر کس از پیامبر طلبی دارد، یا به او از جانب رسول خدا وعده ای داده شده است، بگوید. جابر می گوید: من گفتم: پیامبر خدا وعده فرمود که به من چندین و چندان مبلغ عطا کند . وقتی خلیفه حرفم را شنید، سه بار پانصد (درهم یا دینار) شمرد و در دست من گذاشت[177]. سؤال این است که چرا خلیفه از دیگران شاهد طلب نکرد و چرا از فاطمه(س)، راستگوترین 1320انسان، شاهد طلبید. 9. چرا همسران پیامبر (نه نفر) در خانه های پیامبر ماندند؟ و آن خانه ها به مسلمانان داده نشد و به صدقه نرفت؟ 10. در قرآن مجید در مورد ارث، آیات بسیاری[178] آمده است. در این آیات خطاب به پیامبر و امت است و هیچ جای قرآن استثنایی دیده نمی شود. از آیات ارث استفاده می شود، چه پیامبر و چه امت از خود ارث می گذارند. آیه شانزده سوره نمل و آیه شش و هفت سوره مریم از آن جمله اند. سرنوشت فدک پیامبراکرم(ص) پس از نزول آیه «و آت ذالقربی حقه»، فاطمه(س) را خواست و فدک را به دخترش داد[179]. بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام، ابوبکر فدک را از فاطمه(س) گرفت و با وجود گواهی امام علی(ع)[180]، امام حسنائمه(ع)، امام حسین(ع)، ام کلثوم[181]، ام ایمن[182]، رباح غلام پیامبر[183] و اسماء بنت عمیس،[184] آن را به فاطمه(س) برنگرداند و گواهی این همه افراد را قبول نکرد. عثمان فدک را در زمان خلافت خود به مروان بن حکم پسر عمو و دامادش بخشید[185]. سپس معاویه فدک را بین سه نفر، یعنی مروان، عمرو بن عثمان و پسرش یزید تقسیم نمود[186]. وقتی عمر بن عبدالعزیز خلیفه شد، به برگرداندن فدک به فرزندان فاطمه(س) دستور داد[187]. وقتی یزید بن عبدالملک خلیفه شد، دوباره فدک را پس گرفت. وقتی ابوالعباس سفاح خلیفه شد، فدک را به حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب برگرداند. وقتی منصور خلیفه شد فدک را از فرزندان فاطمه(س) پس گرفت. سپس مهدی بن منصور دوباره فدک را پس داد. سپس موسی الهادی خلیفه شد و فدک را دوباره گرفت. سرانجام نیز مأمون آن را به محمدبن یحیی بن علی الحسین بن علی بن ابی طالب برگرداند. آیه خمس خمس حق حضرت فاطمه(س) است واعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی والمساکین و ابن السبیل ان کنتم امنتم بالله؛[188] و بدانید آنچه را که سود می برید، برای خداست. پنج یک آن برای رسول و خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است، اگر به خدا ایمان آورده اید. راغب می گوید: «غنمتم» رسیدن به گوسفند و دسترس یافتن به آن است. سپس درباره هر غنیمتی که از دشمنان و غیر ایشان به دست می آید، به کار رفته است. «واعلمو انما غنمتم من شیء» به این معناست.»[189]به دست آوردن چیزی بدون زحمت غنیمت است[190]. در تاج العروس[191] و لسان العرب[192] هم همین معنا آمده است. در روایات اهل سنت و در برخی فتاوای فقهای اهل سنت هم، غنیمت اعم از غنائم جنگی آمده است. همین طور در نامه های پیامبراکرم(ص) به قبایل و شخصیت ها تأکید فراوان بر پرداخت خمس شده است. مجاهد گوید: «مراد از ذالقربی همان نزدیکان رسول خدا هستند که صدقه برای ایشان حرام است.»[193]طبری هم می نویسد: «برخی می گویند: ذی القربی همان نزدیکان رسول خدا از بنی هاشم هستند.»[194]همین نظریه را امام مالک، ثوری ، اوزاعی و غیره قبول کرده اند.[195] در بخاری آمده است: «حضرت فاطمه(س) از ابوبکر مطالبه خمس خیبر کرد و ابوبکر انکار نمود و فاطمه(س) ناراحت شد و تا هنگام مرگ با ابوبکر صحبت نکرد.»[196] تقسیم خمس در زمان پیامبراکرم(ص) روایات معتبر زیادی در کتب اهل سنت یافت می شوند که آن حضرت خمس را بر اساس آنچه در آیه شریفه آمده است، تقسیم می نمود. ابوعالیه ریاحی می گوید: روزی غنیمت را نزد پیامبر خدا آوردند. آن حضرت خمس را از آن برداشت و بر پنج قسم تقسیم نمود: سهم خدا، سهم رسول، سهم ذی القربی، سهم یتامی ، سهم مساکین و سهم ابن سبیل.[197] همه روایات اهل سنت تصریح دارند که در زمان پیامبراکرم(ص) همواره سهم ذی القربی داده می شد و خمس بر طبق آیه بر شش قسم تقسیم می شد. نقد رفتار خلفا 1. سهم ذی القربی ربطی به ارث پیامبر ندارد. ارث میت شامل اموال اقارب نمی شود. 2. اگر خمس شامل ارث پیامبر می شود، چرا ابوبکر پیشنهاد کرد مقداری را به فاطمه(س) بدهد؟ زیرا این به عقیده آنها صدقه است و صدقه هم بر آل محمدائمه(ع) حرام است.[198] 3. این روایت با روایات دیگر در تعارض است که در آنها خود ابوبکر قبول کرده که به فقرا و مساکین خاندان پیامبر از خمس پرداخت کند. چنان که آمده است که «ابوبکر بنی هاشم را از خمس منع کرد و گفت: از این خمس برای فقرای شما و ازدواج کنیزان شما و کسی که از شما خادم ندارد... می پردازم.»[199] اگر خمس از صدقه باشد، چطور صدقه را برای خاندان پیامبر جایز می دانند؟ حال آنکه در روایات زیادی آمده که صدقه و زکات چرک دست مردم است و به خاطر همین خداوند خمسی را برای آل محمد قرار داد.[200] خمس در غیر غنائم جنگی حسن گفته: «در عنبر و لؤلو خمس وجود دارد، زیرا پیامبر در «رکاز» خمس قرار داده است.»[201] مالک و ابن ادریس گفتنه اند: رکاز، چیزهایی است که در زمان جاهلیت دفن شده است، چه زیاد باشد و چه کم، و پیامبر فرمود: در رکاز خمس است.[202] همچنین نقل کرده اند که پیامبر فرمود: «در رکاز خمس است. سؤال شد: ای رسول خدا! رکاز چیست؟ فرمود: طلا و نقره ای که خداوند هنگام خلقت در زمین قرار داده است.»[203] اصحاب دیگر، مانند ابی ثعلبه الخشنی، ابو هریره و زید بن ارقم نیز چنین مضامینی را نقل کرده اند.[204] در نامه هایی که به شخصیت ها و قبایلی که تازه اسلام آورده بودند، می نوشت، به آنان دستور می داد خمس بپردازند. مثلاً رسول خدا به سعد هذیم از قضاعه و جذام نامه نوشت و در آن واجبات صدقه را بیان فرمود و امر فرمود تا زکات و خمس خود را به دو فرستاده اش ( ابی و عنیسه) و یا به کسی که آن دو نفر برای گرفتن زکات و خمس بفرستند، بپردازند.[205] نامه های دیگری نیز نزدیک به این مضمون درمنابع اسلامی و اهل سنت آمده است.[206] آیه مودت قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور؛[207] بگو من از شما در برابر رسالتم مزدی طلب نمی کنم، به جز دوستی نزدیکان و کسی که حسنه ای به جای آورد، ما حسنه ای بر آن اضافه می کنیم. خداوند آمرزگار و قدردان است. طبق روایات صحیح و متعدد فریقین، خداوند محبت امیرالمؤمنین علیA ، حضرت فاطمه(س)، امام حسنائمه(ع) و امام حسین(ع) را بر امت واجب نموده و آن را پاداش رسالت خویش قرار داده است و این چیزی است که از طرف خداوند به پیامبرش امر شده است، نه اینکه پیامبر آن را از خدا خواسته باشد . بنابر این باید مودت اهلبیت(ع) هم وزن رسالت پیامبر باشد و گرنه چیز کم ارزش و سبکی نمی تواند اجر رسالت باشد. از طرف دیگر باید این اقربای پیامبر به دور از گناه و معصوم باشند و گر نه لغویت کلام خداوند لازم می آید . زیرا بعید است خداوند محبت گنهکاران را واجب کند. از طرف دیگر، اینها اگر گناه انجام دهند و باز هم محبت و مودتشان بر امت واجب باشد، با آیات و روایات متعددی منافات دارد که خداوند در آنها مودت هیچ گناهکاری را واجب قرار نداده است. پس اهلبیت(ع) نباید گناه کنند و باید عصمت داشته باشد تا مودتشان اجر رسالت قرار گیرد. طبق نقل بسیاری از دانشمندان اهل سنت، این سوره ( شوری) مکی است، مگر چهار آیه آن که در مدینه نازل شده است. نخستین آیه از این آیات چهارگانه نیز، آیه «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» است. ابن عباس از صحابه و قتاده از تابعین قائل به این قول بودند[208]. زمخشری(م 528 ق) در ذیل آیه مودت می گوید: این آیه نازل شد و پیامبر فرمود: من مات علی حب آل محمد مات شهید، الا و من مات علی حب آل محمد مات مغفوراً له، الا و من مات علی حب آل محمد مات تائباً...؛ [209] هر کس با محبت آل محمد بمیرد شهید از دنیا رفته. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود بخشوده است. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود، با توبه از دنیا رفته است... . روایاتی از بزرگان دین، همچون امام حسن مجتبیائمه(ع) [210]، مفسر قرآن ابن عباس[211] و سدی[212] نقل شده است که مراد از «کسب حسنه» مودت آل محمد است و خداوند به خاطر همین دوستی اهلبیت(ع) «غفور للذنوب» است و گناهان آنان را می بخشد و «شکور للحسنات»[213] است و تشکر هم می کند. برخی نیز معتقدند بر اساس روایتی از ابن عباس[214] این آیه درباره مودت خویشاوندان پیامبر از قریش و خطاب به کفار قریش است. اما این آیه اولاً مدنی و خطاب به مؤمنین است نه کفار قریش. چنان که سیاق آیات بر آن دلالت دارد. ثانیاً برخی از خویشاوندان پیامبر(ص)، مانند ابو لهب ، اصلاً ایمان نیاوردند لذا چگونه می شود مودت آنان واجب باشد؟ همچنین معنای اجر وقتی تمام است که درخواست کننده اجر کاری برای طرف مقابل کرده باشد. و در آیه شریفه، اجر وقتی معنا دارد که پیامبر(ص) قریش را هدایت کرده باشد. چون با فرض باقی ماندن در کفر و تکذیب دعوت آن حضرت، چیزی از ایشان نگرفته تا در مقابلش اجری بدهند. همچنین خطاب به مشرکین در اینجا معنا و مناسبتی ندارد. زیرا بر حکیم قبیح است که مزد و رسالت را از کسی بخواهد که خود منکر رسالت است. این قول از عکرمه و عده ای دیگر از دشمنان اهلبیت(ع) است.[215]راویان آن حدیث نیز محمدبن بشار و محمدبن جعفر هستند که هر دو از سوی برخی از علمای رجال اهل سنت تضعیف شده اند[216]. برخی از اهل سنت، شبهاتی پیرامون شأن نزول و دلالت این آیه شریفه مطرح نموده اند. ابن تیمیه (م 728 ق) از آن جمله است. اشکال اول: ابن تیمیه حدیث معروف ابن عباس را که گذشت به شدت رد می کند و می گوید: یقیناً این حدیث به اتفاق همه حدیث شناسان دروغ است و در کتابهای حدیثی ما خبری از این حدیث نیست.[217] برخلاف ادعای ابن تیمیه، این حدیث، صحیح السند و معتبر است. دانشمندان شیعه و بسیاری از مفسران و محدثان اهل سنت، صدها سال قبل از تولد ابن تیمیه، این حدیث را در کتب تفسیری و حدیثی خودشان آورده و آن را به عنوان یک حدیث معتبر پذیرفته و برخی به آن در حق اصحاب کساء استدلال نموده اند. از آن جمله اند امام حمدبن حنبل (م241ق)، [218] ابن ابی حاتم (م360ق)،[219] محدث بزرگ اهل سنت امام طبرانی (م360ق)،[220] امام واحدی (م468ق)،[221] ثعلبی (م427ق)،[222] حسکانی (م471ق)[223] با هشت طریق مختلف، ابن مغازلی (م483ق)،[224] زمخشری (م538ق)،[225] ابن عطیه اندلسی (م546ق)،[226] ابن جوزی (م597ق)،[227] امام فخر رازی (م604ق)،[228] امام قرطبی (م671ق)،[229] امام نسفی (م710ق)،[230] نظام الدین نیشابوری (م728ق)[231] و برخی دیگر که به صحت سند حدیث تصریح نموده اند[232]. به علاوه، برخی روایات دیگر که «قربی» را اهلبیت(ع) معرفی کرده اند، از بزرگانی همچون امام علی(ع)[233]، امام حسنائمه(ع)[234]، امام زین العابدین(ع)[235]، ابن عباس[236]، جابر بن عبدالله انصاری[237]، عبدالله بن مسعود[238]، سعیدبن جبیر[239]، عمروبن شعیب[240] و سدی[241] نقل شده است. اشکال دوم: آیه مودت در سوره شوری است و سوره شوری مکی است. از سوی دیگر، به اتفاق اهل سنت و شیعه، علی در مدینه ازدواج کرد و حسنینH در مدینه به دنیا آمدند.[242] پاسخ: شکی نیست که این سوره مکی است، اما آیه مودت مدنی است و در مدینه نازل شده است[243]. اشکال سوم: روایت ابن عباس در صحیحین آمده است که مراد از «قربی» قریش است[244]. پاسخ: همان طور که اشاره رفت، قول صحیح و قابل اسناد به ابن عباس همان است که گذشت و این قول و سایر اقوال مستند به وی قابل اثبات نیست. همچنین در همان روایت ابن عباس که در صحیحین آمده است، سعید بن جبیر، مودت قربی را «دوست داشتن خویشاوندان آل محمد» معرفی کرده است. چگونه ممکن است محبت قریش که در بین آنها دشمنان سرسخت رسالت هم قرار دارند، اجر رسالت قرار گیرد؟[245]همچنین در سند این حدیث محمد بن بشار و محمد بن جعفر قرار دارند که حال آن دو گفته شد. اشکال چهارم: خداوند در آیه فرمود: «الا المودة فی القربی» و نفرمود: «الا المودة للقربی» و یا «الا المودة لذوی القربی»، همان طور که در جاهای دیگر فرمود. یعنی خداوند دراینجا از مصدر استفاده کرده، نه اسم غیر مصدر. بنابر این، مراد ذوی القربی نیست.[246] پاسخ: کلمه «قربی» در لغت، به ذوی القربی نیز اطلاق می شود. چنان که ابن فارس (م395ق) می نویسد: «القرابة و القربی: القرابة.»[247] زمخشری هم گفته است: «القربی مصدرٌ کالزلفی و البشری بمعنی القرابة و المراد اهل القربی؛ قربی مصدر و بر وزن «زلفی» و به معنای قرابت و خویشاوندی است و مقصود از آن در آیه خویشاوندان است.» آیه مباهله فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین؛[248] پس هرکس درباره عیسی، از آن پس که به آگاهی رسیده ای ، با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم ما فرزندان خود را و شما نفسهای خود را، آن گاه مباهله کنیم و لعن خدا را بر دروغگویان بفرسیتم. مباهله، نفرین کردن یکدیگر در یک امر مذهبی است که با تضرع از خدا می خواهند تا دروغگو را رسوا سازد . گروهی از نصارای نجران نزد پیامبر گرامی آمدند و درباره عیسی گفت وگو درگرفت و قرار شد فردای آن روز مباهله صورت گیرد. به اتفاق همه اهل سنت، روز بعد پیامبر از بین همه امت به جای «انفسنا» علی(ع) و به جای «نسائنا» حضرت فاطمه زهرا(س) و به جای «ابنائنا» حسنینG را برای مباهله و به عنوان گواه نبوت خویش بردند. آن حضرت آن روز زنان متعدد داشت، ولی برای مباهله هیچ کدام را نبرد، بلکه به جای آنان فاطمه(س) را برد و این عمل پیامبر گواه بزرگی بر صداقت و عصمت فاطمه(س) است. علباء بن احمر الیشکری روایت کرده است: هنگامی که آیه مباهله نازل شد، رسول خدا(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسنائمه(ع) و حسین(ع) را به حضور طلبید و از سوی دیگر، یهودیان را به مباهله دعوت کرد. جوانی از یهود که از پیشنهاد رسول خدا اطلاع یافت، خطاب به یهودیان گفت: وای بر شما، مگر گذشته را فراموش کرده اید که برادران شما به صورت میمونها و خوکها مسخ شدند؟ اینک از مباهله خودداری کنید که سرانجام شما منتهی به سرانجام آنان خواهد شد.[249] روایات دیگری نزدیک به این مضمون نیز از جابر بن عبدالله[250] و سعد بن ابی وقاص[251] نقل شده است. امام فخر رازی داستان را درباره مسیحیان نجران ذکر کرده است.[252] اصل این قضیه که پیامبراکرم(ص) از بین همه امت، تنها حضرت علی(ع) را به جای «انفسنا» و حضرت فاطمه(س) را به جای «نسائنا» و حضرات حسنین G را به جای «ابنائنا» برای مباهله انتخاب کرد و برد، مورد اتفاق اهل تفسیر و حدیث است. چنان که برخی از مفسران اهل سنت، همچون امام فخر رازی(م 604 ق) [253] و نظام الدین نیشابوری(م 728 ق) [254] به این امر تصریح نموده اند. نیشابوری سپس اضافه می کند: «مراد از «انفسنا» علی است و اهل تفسیر و حدیث بر این دیدگاه اجماع نموده اند.» حاکم نیشابوری (م405ق) در این زمینه ادعای تواتر کرده است.[255] زمخشری می گوید: لا دلیل اقوی من هذا علی فضل اصحاب الکساء و هم علی و فاطمه(س) و الحسنان؛[256] هیچ دلیل و مدرکی قوی تر و مهم تر از آیه مباهله بر فضل و برتری اصحاب کساء موجود نیست و اصحاب کساء علی، فاطمه، حسن و حسین می باشند. پیامبراکرم(ص) به جای «نسائنا» (که کلمه جمع است و حداقل برسه نفر دلالت می کند) تنها حضرت فاطمه(س) را به مباهله برد. در حالی که در آن زمان چند نفر از همسران پیامبر حضور داشتند، ولی آن حضرت هیچ کدام از زنان خود را به مباهله نبردند، زیرا در مباهله، نبوت آن جناب زیر سؤال بود و باید کسانی را می برد که اگر نبی نباشد، شریک کار رسالت و نبوت و حائز مقام معنوی مناسب با آن باشند و آن کسان فاطمه(س) و اهلبیت(ع) بود ند. در مباهله قرار بود دروغگویان رسوا شوند. بنابراین اگر پیامبر کسی را می برد که در طول حیات خود دروغ گفته بود، دیگر نمی توانست بر دیگران لعنت بفرستد، زیرا خودش از دروغگویان بود. از اینجا عصمت فاطمه(س) اثبات می شود که هیچ دروغی در زندگی نگفته و مصداق کامل یک انسان صادق است. این روایت با بیش از پنجاه و یک طریق مختلف[257] از سی و هفت نفر از اهلبیت(ع)، صحابه و تابعین نقل شده است؛ کسانی از اهلبیت(ع)، همچون امام علی(ع)[258]، امام حسنائمه(ع)[259]، امام سجادائمه(ع)[260]، امام باقر(ع)[261]، امام صادق(ع)[262] و امام کاظم(ع)[263]، و از صحابه، تابعین و دیگر بزرگان، همچون کسانی ابن عباس[264]، جابر بن عبدالله انصاری[265]، سعد بن ابی وقاص،[266] حذیفه بن یمان،[267] ابی رافع (غلام پیامبر)،[268] عثمان بن عفان،[269] طلحه بن عبدالله،[270] زبیربن عوام،[271] عبدالرحمن بن عوف[272] و دیگر بزرگان اسلام. دیدگاه مخالفان 1. ابن تیمیه: وی اصل قضیه همراهی امام علی(ع)، فاطمه(س) و حسنینH را برای مباهله می پذیرد و آن را حدیثی صحیح می داند، اما می گوید: «پیامبر آنان را به خاطر اقربیت برای مباهله برد، زیرا آنان نزدیک ترین افراد به رسول خدا بوده اند.»[273] نقد و بررسی در پاسخ سخن فوق باید گفت: اگر پیامبراکرم(ص) آنان را به خاطر اقربیت برای مباهله همراه خود برد، می بایست به جای «انفسنا» که به صیغه جمع آمده است، حداقل سه نفر از خویشاوندان خود را می برد. از سوی دیگر، عباس از علی نزدیک تر به پیامبر بود، زیرا او عموی آن حضرت است. بنابراین، پیامبر آنان را به خاطر مقام و عظمت معنوی انتخاب کرد، و آن انتخاب به دلیل نسب نبود. 2. عبده: وی این حدیث را جعلی و با ظاهر آیه که «نسائنا» در آن به صیغه جمع به کار رفته است، ناهماهنگ می داند.[274] او با کمال بی انصافی مصادر این روایات را فقط از شیعه ذکر کرده است. در حالی که بسیاری از مفسران و محدثان اهل سنت، همان طور که گذشت، این روایت را در کتب تفسیر و حدیث خود ذکر نموده و قبول کرده اند. در جواب به اشکال ادبی ایشان نیز می گوییم: زمخشری که خود از بزرگان علم ادب است، در ذیل آیه شریفه، نه تنها این اشکال ادبی را بیان نکرده است، بلکه می گوید: این دلیلی است که هیچ دلیلی قوی تر از آن بر فضیلت اصحاب کساء نیست و این برهان روشنی بر صحت نبوت رسول خداست. همچنین در قرآن چندین مورد لفظ جمع استعمال شده و مراد از آن فقط یک نفر است، مانند آیه 45 سوره آل عمران که در آن کلمه ملائکه به صیغه جمع است، ولی تنها جبرئیل مراد است.[275] 3. رشید رضا: او بعد از ذکر روایات مباهله گفته است: ابن عساکر از جعفر بن محمد و او از پدرش روایت کرده که در ذیل آیه «قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم» فرمود: رسول خدا برای مباهله، ابابکر و پسرش و عمر و پسرش و عثمان و پسرش را آورد و ظاهراً کلام در جماعتی از مؤمنین می باشد.[276] اما ابن عساکر این روایت را از طریق سعید بن عنبسه و هیثم بن عدی از امام صادق آورده است. ابوحاتم رازی درباره سعید بن عنبسه می گوید: «لایصدق.»[277] و عبدالرحمن می گوید: از علی بن حسین شنیدم که می گفت: سعید بن عنبسه کذاب است.[278] درباره هیثم بن عدی هم هیچ مدحی پیدا نکردیم. بخاری او را کاذب و نسائی نیز وی را متروک الحدیث می داند.[279] آیاتی که تأویل آن در شأن حضرت فاطمه(س) است این تأویل درباره بسیاری از آیات وارد شده است، از جمله: 1. حضرت فاطمه(س) راستگوترین فرد یا ایها الذین آمنوا اتقوالله و کونوا مع الصادقین؛[280] ای کسانی که ایمان آورده اید، از (مخالفت) خداوند بپرهیزید و با راستگویان باشید. ثعلبی از امام باقر روایتی آورده که درباره این آیه فرمود:«ای مع آل محمد»[281]. حسکانی نیز در ذیل آیه نظیر آن را از امام باقر آورده است[282]. ابن جوزی آورده است که «با علی و اهل بیتش باشید.»[283] 2. وسیله بین خدا و مردم اولئک الذین یدعون یبتغون الی ربهم الوسیلة ایهم اقرب و یرجون رحمة و یخافون عذابه ان عذاب ربک کان محذوراً؛[284] آنها که خداوند را می خوانند، هر یک از آنها که قربشان به خداوند بیشتر است، خواهان وسیله نزدیک تو به خداوند می باشند و دائماً به رحمت خداوند امیدوار و از عذاب خداوند ترسان می باشند. هر آینه از عذاب پروردگارت باید فرار نمود و ترسان بود. حسکانی از عکرمه روایت کرد که گفت: «آنان پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسنائمه(ع) و حسین(ع) هستند»[285] 3. حضرت فاطمه(س) رستگار و پیروز انی جزیتهم الیوم بما صبروا انهم هم الفائزون؛[286] امروز من به آنان پاداش می دهم به واسطه آنچه بردباری نمودند. زیرا صبرکنندگان رستگاران اند. حسکانی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است: «منظور، علی بن ابیطالبائمه(ع)، فاطمه(س)، حسنائمه(ع) و حسین(ع) است که در دنیا بر طاعات و بر گرسنگی و تنگدستی بردبار بودند و به سبب آنچه بر ترک گناه و بر بلا در دنیا صبر نمودند، رستگاران اند و از حساب در نجات اند.»[287] 4. حضرت فاطمه(س) چهره درخشان و خندان وجوهٌ یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشرة؛[288] چهره هایی در آن روز (رستاخیز) درخشان و خندان و شادمان مژده دهند. حسکانی از انس بن مالک ذیل آیه روایت آورده است: «از رسول الله درباره این آیه «وجوه یومئذ مسفرة» پرسیدم. فرمود: «ای انس! آن، چهره های ما اولاد عبدالمطلب است؛ من، علی ، حمزه، جعفر، حسن، حسین، و فاطمه.»[289] 5. حضرت فاطمه(س) صراط مستقیم 1. «اهدنا صراط المستقیم».[290] ابن عباس می گوید: «بگویید: ای جمعیت بندگان خدا! ما را راهنمایی فرما به دوستی پیغمبر و اهل بیتش .»[291] ابوهریره نیز در تفسیر این آیه گفته است: «صراط محمد و آله؛[292] یعنی صراط مستقیم راه محمد و آل محمد است.» 2. «صراط الذین انعمت علیهم»[293]. ابوالعالیه گفته: «هم آل رسول الله[294] با مراد از آن، آل پیامبر خداست.» آیات 135 طه، 74 مؤمنون، 37،43،58،143 و 256 بقره، 103 آل عمران، 7 بینه، 38 و 39 مدثر، 33 انفال، 24 و 25 ابراهیم، 69 عنکبوت، 100 شعراء، 54 نساء و 36 نور نیز از همین قبیل اند. آیاتی نیز وجود دارند که بر اساس روایات اهل سنت، حضرت فاطمه(س) از کسانی است که مراد آن آیات و بطنی از بطون آنهاست. آیات 19 ـ 22 رحمن، 35 نور و 11 بلد از آن جمله اند. ما در اینجا جهت رعایت اختصار از بحث پیرامون این آیات خودداری می کنیم. پی نوشتها: * تاریخ دریافت: 21/06/85 تاریخ تأیید: 30/07/85 ** دانش پژوه دوره دکتری رشته تفسیر تطبیقی مدرسه عالی امام خمینی(ره)، قم. 1. احمد شعیب نسائی، خصائص امیرالمؤمنین، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، 1419ق، ص195ـ197. 2. احمد بن حجر عسقلانی ، لسان المیزان، بیروت، دارالمعرفة، بی تا، ج3، ص345. 3. احمد طبری ، ذخائر العقبی ، بیروت، دارالمعرفة، بی تا، ص31. 4. نورالدین هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دارالکتاب العربیة، 1998م، ج9، ص204. 5. احمد طبری، همان، ص31. 6. ابن اثیر، اسدالغابة، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا، ج1، ص206. 7. همان، ج2، ص358. 8. حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، دارالمعرفة، بی تا، ج3، ص164. 9. محمد حسینی، البیان و التعریف، بیروت، دارالکتب العربی، 1401ق، ج1، ص270؛ محمد شمس الحق عظیم آبادی ، عون المعبود، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1415ق، ج6 ص54؛ احمد حکمی، معارج القبول، دمام، دار ابن القسیم، 1990م، ج3، ص1199. 10. محی الدین یحی بن حزام، تهذیب الاسماء، ص162، ح 118؛ ابن عساکر عبدالرحمن، الاربعین فی مناقب امهات المؤمنین، دمشق، دارالفکر، 1406ق، ص84. 11. حاکم نیشابوری ، همان، ج3، ص154 و نیز ر ک: محمد بن یوسف گنجی، کفایة الطالب، تهران، داراحیاء التراث اهل بیت G، ص364؛ ابی القاسم علی بن عساکر، تاریخ مدینة الدمشق، بیروت، دارالفکر، 2000م، ج3، ص156. 12. احمدبن اسماعیل بخاری ، صحیح بخاری ، ج5، ص57. 13. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، بیروت، مؤسسة اهل البیت، 1981م، ص279؛ متقی هندی ، کنزالعمال، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1989م، ج12، ص106. 14. جلال الدین سیوطی، الثغور الباسمة، ص34. 15. محمد آلوسی ، روح المعانی ، تهران، انتشارات جهان، بی تا، ج3، ص138. 16. عبدالرحمن بن ابی الحسن السهیلی ، الروض الانف، مصر، مکتبة الکلیات الازهریة، بی تا، ج1، ص279. 17. همان 18. احزاب: 33. 19. محمدبن جریر طبری، جامع البیان، بیروت، دارالفکر، 1988م، ج12، ص7؛ سیوطی، الدر المنثور، ج6، ص604. 20. حاکم نیشابوری، المستدرک، ج3، ص148. 21. احمد طحاوی ، مشکل الاثار، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1955م، ج1، ص229؛ احمد طبری ، ذخائر العقبی، ص21. 22. سیوطی، همان، ح6، ص604؛ عبدالرحمن بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، 1999م، ج9، ص313. 23. احمد مراغی، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1985م، ج24، ص7؛ سیوطی ، الدرالمنثور، ج6، ص606. 24. محمد بن جریر طبری ، همان، ج12،ص6؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج2، ص11. 25. نورالدین هیثمی، مجمع الزوائد، ج9، ص169. 26. احمدبن مرودیه، المناقب، قم، دارالحدیث، 1380ش، ص304 ـ 305؛ ابن اثیر، اسدالغابة، ج5، ص66. 27. احمدبن مردویه، همان، ص304. 28. محمد شوکانی، فتح القدیر، بیروت، دارالمعرفه، 1996م، ج4، ص339؛ احمد مراغی، تفسیر المراغی، ج24، ص7. 29. محمد بن جریر طبری، همان، ج12، ص6. 30. عبدالرحمن بن ابی حاتم، همان، ج6، ص3132. 31. محمد باقر محمودی ، تاریخ دمشق (ترجمة الامام علی بن ابی طالب)، بیروت، مؤسسة المحمودی، 1980م، ج2، ص440. 32. ابن کثیر، همان،ج3، ص492؛ نورالدین هیثمی، همان، ج9، ص169. 33. محمدبن جریر طبری، همان، ج12، ص6. 34. نورالدین هیثمی ، همان، ج9، ص169. 35. الموسوعة الحدیثیة، 44، ص119؛ موفق بن احمد خوارزمی، المناقب، ص23. 36. حاکم حسکانی، همان، ج2، ص16. 37. نورالدین هیثمی، همان، ج9، ص173. 38. حاکم حسکانی، همان، ج2، ص16. 39. سیوطی، همان، ج6، ص605. 40. احمد طحاوی، همان، ج1، ص227. 41. سلیمان قندوزی ، ینابیع المودة، قم، منشورات مکتبة بصیرتی، 1966م، ص15. 42. نورالدین هیثمی، همان، ج9، ص169. 43. مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دارالقلم، 1978م، (ج15، ص203، شرح نووی). 44. حاکم نیشابوری، همان، ج3، ص148. 45. عبدالرحمن مبارکفوری، تحفة الاحوزی، بیروت، دارالفکر، 1994م، ج10، ص343؛ احمد طحاوی، همان، ج1، ص229. 46. ابن کثیر، همان،ج3، ص413. 47. محمدبن سوره، سنن الترمذی، ج5، ص466. 48. عبدالرحمن بن ابی حاتم، همان، ج9، ص3132. 49. همان. 50. اسباب النزول، ص205. 51. ابراهیم جوینی، فرائد السمطین، بیروت، مؤسسة المحمودی، 1978م، ج2، ص19. 52. مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، (شرح نووی)، ج15، ص203. 53. حاکم نیشابوری، همان، ج3، ص148. 54. موفق بن احمد خوارزمی، مناقب، ص224. 55. نورالدین هیثمی، همان، ج9، ص179، عبدالرحمن بن ابی حاتم، همان، ج6، ص3132. 56. حاکم نیشابوری، همان، ج3، ص172. 57. سلیمان قندوزی ، همان، ص127. 58. ابن کثیر، همان؛ محمدبن جریر طبری، همان، ج112، ص8. 59. سلیمان قندوزی ، همان، ص126. 60. نسائی، خصائص نسائی، ص53. 61. همان، ص34. 62. ابن کثیر، همان،ج3، ص429. 63. احمد شاکر، حمزة الدین، المسند للامام احمدبن حنبل، قاهره، دارالحدیث، 1995م، ج18، ص258 و ج29، ص264. 64. عبدالحق ابن عطیه، المحرر الوجیز، بیروت، دار احیاء الترث العربی، 1996م، ج4، ص384. 65. احمد ثعلبی، الکشف والبیان، ج8، ص40. 66. همان، ص40. 67. همان، ج5، ص434. 68. احمد طحاوی، همان، ج1، ص227. 69. احمد ثعلبی، همان، ج8، ص41. 70. مؤمن شبلنجی، نورالابصار فی مناقب آل البیت، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی تا، ص169. 71. حاکم نیشابوری، همان، ج3، ص148. 72. احمد ثعلبی، همان، ج8، ص40. 73. احمد طبری، همان، ص37. 74. احمد ثعلبی، همان، ج8، ص40. 75. همان، ص39. 76. حاکم حسکانی، همان، ج2، ص10. 77. احمد ثعلبی، همان، ج8، ص41. 78. همان، ص36. 79. همان، ص41. 80. همان، ص40. 81. همان، ص39. 82. همان. 83. همان. 84. همان. 85. همان، ص38. 86. همان. 87. همان، ص37. 88. همان، ص36. 89. همان. 90. احمدبن مردویه، المناقب، قم، دارالحدیث، 1380ش، ص301. 91. ابن بلبان، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1997م، ج15، ص432. 92. حکمت یاسین، التفسیر الصحیح، مدینه، دارالمتاثر، 1999م، ج4، ص125. 93. بیومی مهران، الامامة و اهل بیت، بیروت، دارالنهضة العربیة، 1995م، ج1، ص11. 94. احمد ثعلبی، همان، ج8، ص42. 95. همان. 96. احمد بن مردویه، همان، ص301. 97. تفسیر الفخر الرازی، ج8، ص89 (ذیل آیه مباهله). 98. غرائب القرآن، ج2، ص178(ذیل آیه مباهله). 99. همان، ج8، ص38. 100. محمدبن جریر طبری، همان، ج12، ص7. 101. همان. 102. ابن کثیر، همان،ج3، ص494. 103. علی واحدی، اسباب النزول، ص295. 104. ابراهیم جوینی، همان، ج2، ص19. 105. حاکم نیشابوری، همان، ج3، ص148. 106. محمد زمخشری، الکشاف، ج1، ص193. 107. امین شنقیطی، اضواء البیان، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1996م، ج4، ص184؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج14، ص163. 108. عبدالرحمن ثعالبی، الجواهر الحسان، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1996م، ج2، ص573؛ عبدالحق ابن عطیه اندلسی، المحررالوجیز، ج12، ص62. 109. احمد طحاوی، همان، ج1، ص23؛ محمد بن جریر طبری، همان، ج2، ص7. 110. ضحی: 15. 111. سیوطی، همان، ج8، ص543؛ رشید الدین میبدی، کشف الاسرار، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1376ش، ج10، ص524؛ حاکم حسکانی، همان، ج2، ص344. 112. حشر: 9. 113. شواهد التنزیل، ج2، ص246. 114. همان، ص247. 115. سیوطی، همان، ج6، ص403. 116. همان، ص404. 117. آلوسی، روح المعانی، ج30، ص284. 118. همان. 119. همان. 120. همان. 121. محمد امین هرری، تفسیر حدائق الروح و الریحان، بیروت، دار طوق النجاة، 2001م، ج32، ص375. 122. راغب اصفهانی، مفردات، ذوالقربی، بی جا، 1996م، ماده( ب ت ر). 123. مؤمن شبلنجی، نورالابصار، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی تا، ص70. 124. نفس زکیه محمدبن عبدالله بن حسن می باشد. وی از نوادگان امام حسن مجتبی است که در سال 145هجری به دست منصور دوانقی به شهادت رسید. 125. تفسیر الفخر الرازی، ج32، ص124. 126. عبدالحق ابن عطیه اندلسی، المحرر الوجیز، ج5، ص529. 127. همان. 128. همان. 129. همان. 130. همان. 131. سلیمان عجلی، الفتوحات الالهیة، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1984م، ج8، ص417. 132. همان، ص417 ـ 418. 133. همان. 134. همان. 135. همان. 136. آلوسی، روح البیان، ج30، ص245. 137. همان. 138. همان. 139. همان. 140. همان. 141. همان. 142. شوکانی، الفتح القدیر، ج5، ص626. 143. سلیمان عجلی، همان، ج8، ص626. 144. ماوردی، النکت و العیون، ج6، ص354ـ 355. 145. همان. 146. همان. 147. همان. 148. ر ک: هودبن محکم هواری، تفسیر کتاب الله العزیز، بیروت، دارالغرب الاسلامی، 1990م، ج4، ص538. 149. ر ک: فصل طبرسی، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفة، 1988م، ج10، ص835. 150. محمد عزه دروزه، التفسیر الحدیث، بیروت، دارالغرب الاسلامی، 2000م، ج2، ص5. 151. اسراء: 26. 152. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج3، ص39؛ سیوطی، الدر المنثور، ج5، ص273. 153. «و ما افاءالله علی رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل ولا رکاب و لکن الله یسلط رسله علی من یشاء». 154. جامع البیان، ج14، ص38. 155. الدر المنثور، ج8، ص99. 156. صحیح بخاری ، ج5، ص177. 157. حشر: 7. 158. محمد قطب، فی ظلال القرآن، قاهره، دارالشروق، 1992م، ج6، ص3523. 159. طبری، جامع البیان، ج9، ص72؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ج6، ص95؛ سیوطی ، همان، ج5، ص271. 160. ابن حیان اندلسی، البحر المحیط، ج6، ص29. 161. عبدالرحمن بن جوزی، زادالمسیر، ج5، ص21. 162. ابن کثیر، همان،ج3، ص39. 163. فتح القدیر، ج3، ص270( در حاشیه سفر). 164. یوسف مزی، همان ج13، ص91. 165. روح المعانی ، ج15، ص2. 166. سعید حوی، الاساس فی التفسیر، قاهره، دارالسلام، 1999م، ج6، ص302. 167. فی ظلال القرآن، ج5، ص5. 168. الکشاف، ج2، ص646. 169. سیوطی، همان، ج5، ص273؛ شوکانی، همان، ج3، ص270. 170. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1967م، ج16، ص208. 171. علی حلبی، سیره حلبیه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا، ج3، ص362. 172. همان. 173. ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1995م، ج3، ص444. 174. ابن ابی الحدید، همان، ج16، ص221 و 227. 175. همان، ص212. 176. محمد بن منظور، لسان العرب، قم، نشر ادب الحوزه، 1405ق، ماده ( ف د ک). 177. محمد بن اسماعیل بخاری، همان، ج3، ص236. 178. نساء: 11. 179. همان، ص273؛ آلوسی، همان، ج15، ص58؛ شوکانی، همان، ج3، ص270؛ ابن کثیر، همان، ج3، ص39. 180. علی حلبی ، همان، ج3، ص326. 181. عبدالرحمن بن احمد ایجی، المواقف، بیروت، عالم الکتب، بی تا، ص402؛ علی حلبی ، همان، ج3، ص362. 182. فخر رازی ، همان، ج29، ص285. 183. همان. 184. عبدالفتاح عبدالمقصود، فاطمه الزهرا، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1381ش، ج2، ص217. 185. احمد بیهقی ، سنن الکبری، بیروت، دارالفکر، 1996م، ج9، ص437، ابن ابی الحدید، همان، ج1، ص198. 186. ابن ابی الحدید، همان، ج16،ص216. 187. یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی تا، ج4، ص217. 188. انفال: 41. 189. مفردات، ماده ( غ ن م). 190. سعید شرتونی، اقرب الموارد، تهران، دارالاسوة للطباعة والنشر، 1416ق، ج4، ص73 ( غ ن م). 191. مرتضی زبیدی، تاج العروس، بیروت، المکتبة الحیاة، بی تا، ج9، ص7، ماده ( غ ن م). 192. محمد بن منظور، لسان العرب، ج10، ص133، ماده ( غ ن م). 193. همان. 194. همان. 195. محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج8، ص12؛ شوکانی، فتح القدیر، ج2، ص377. 196. محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، ج5، ص177. 197. محمدبن جریر طبری، همان، ج6، ص4؛ سیوطی، همان، ج4، ص66؛ فخر رازی، همان، ج15، ص171. 198. ابو یوسف، کتاب الخراج، ص19. 199. نظام الدین نیشابوری، همان، ج3، ص402. 200. سیوطی، همان، ج3، ص186. 201. بخاری، همان، ج2، ص159ـ160. منظور از رکاز همان دفینه و گنج است. 202. همان. 203. ابویوسف، همان، ص22. 204. نورالدین هیثمی ، همان، ج3، ص78. 205. ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دارالفکر، 1994م، ج1، ص184. 206. بخاری، همان، ج9، ص197؛ عسقلانی ، لسان المیزان، ج3، ص20. 207. شوری: 23. 208. صدیق حسن خان، قنوجی، فتح البیان، ج6، ص181؛ طه الدره، تفسیر القرآن الکریم، بیروت، منشورات دارالحکمه، 1990م، ج13، ص21. 209. زمخشری ، الکشاف، ج3، ص403. 210. حاکم نیشابوری ، المستدرک، ج3، ص172. 211. سیوطی، همان، ج7، ص348؛ محمد اطفیش، تیسیر التفسیر، ج11، ص428. 212. حسکانی، شواهد التنزیل، ج2، ص149؛ ابن مغازلی، مناقب، تهران ، المکتبة الاسلامیة، 1394ق، ص316. 213. علی ماوردی ، النکت و العیون، ج5، ص202. 214. بخاری ، صحیح البخاری ، ج6، ص162. 215. سیوطی ، همان، ج7، ص347؛ محمد بن جریر طبری، همان، چ 13، ص24. 216. یوسف مزی ، همان، ج16، ص134و 175؛ ابن حجر عسقلانی ، همان، ج9، ص82. 217. منهاج السنه، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1998م، ج4، ص28. 218. احمدبن حنبل، فضائل الصحابة، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1983م، ج2، ص669. 219. تفسیر القرآن العظیم، ج10، ص3276. 220. طبرانی، المعجم الکبیر، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج3، ص47، ح2641. 221. الوسیط فی تفسیر القرآن المجید، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1994م، ج4، ص52. 222. الکشف و البیان، ج8، ص310. 223. شواهد التنزیل، ج2، ص310. 224. مناقب، ص309. 225. الکشاف، ج3، ص402. 226. المحرر الوجیز، ج5، ص34. 227. زاد المسیر، ج7، ص117. 228. تفسیر فخر رازی ، ج27، ص167. 229. الجامع لاحکام القرآن، ج16، ص22. 230. تفسیر النسفی، ج3، ص253. 231. غرائب القرآن، ج6، ص74. 232. محمد شافعی ، مطالب السؤول، بیروت، مؤسسة البلاغ، 1999م، ص8؛ نورالدین هیثمی، مجمع الزوائد، ج7، ص103. 233. آلوسی ، همان. 234. حاکم نیشابوری، همان. 235. محمدبن جریر طبری،همان. 236. عبدالرحمن بن ابی حاتم، همان. 237. ابی نعیم اصفهانی ، همان. 238. حواشی شواهد التنزیل، ج2، ص131. 239. سیوطی ، همان. 240. محمدبن جریر طبری،همان. 241. حسکانی، همان. 242. همان. 243. همان. 244. ر.ک به: بحث مکی یا مدنی بودن آیه. 245. ر.ک به: بحث خطاب به جمع قریش. 246. ذهبی، همان؛ یوسف مزی، همان. برای اطلاع بیشتر به بحث خطاب به جمع قریش رجوع شود. 247. معجم مقاییس الغة، بیروت، دارالکتاب العربیة، بی تا (ق ر ب)، ج4، ص397. 248. آل عمران: 61. 249. طبری، جامع البیان، ج3، ص301؛ سیوطی، همان، ج2، ص233. 250. سیوطی، همان، ص231؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج1، ص379؛ علی واحدی ، اسباب النزول، ص90-91. 251. صحیح مسلم، ج15، ص185؛ سنن ترمذی، ج5، ص407. 252. تفسیر الفخر الرازی، ج8، ص89. 253. همان. 254. غرائب القرآن، ج2، ص178. 255. حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1966م، ص50. 256. الکشاف، ج1، ص193. 257. علی طاووس، سعد السعود، قم، انتشارات دلیل، 1379ش، ص182. 258. ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، قاهره، مکتبة القاهرة، 1965م، ص156. 259. علی طاووس، همان، ص183. 260. همان 261. ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج2، ص667. 262. آلوسی ، روح المعانی، ج3، ص168. 263. نهایة الارب، ج8، ص173، به نقل از نورالله تستری، احقاق الحق، بی جا، بی نا، بی تا، ج9، ص91. 264. حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، ص50. 265. علی واحدی، اسباب النزول، ص68. 266. سیوطی، همان، ج2، ص233؛ ابن جوزی، زادالمسیر، ج1، ص324. 267. حسکانی، شواهد التنزیل، ج1، ص126. 268. ابوالفرج اصبهانی، الاغانی، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1992م، ج12، ص7. 269. علی طاووس، همان، ص183. 270. همان. 271. همان. 272. همان. 273. منهاج السنه، ج2، ص118. 274. محمد رشید رضا، تفسیر المنار، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1999م، ج3، ص265. 275. آلوسی ، روح المعانی، ج3، ص141. 276. تفسیر المنار، ج3، ص265. 277. ذهبی ، میزان الاعتدال، ج2، ص154. 278. عبدالرحمن رازی ، کتاب الجرح و التعدیل، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی تا، ج2، ص53. 279. ذهبی ، میزان الاعتدال، ج4، ص324. 280. توبه: 119. 281. الکشف و البیان، ج5، ص109. 282. همان. 283. تذکرة الخواص، ص25. 284. اسراء: 57. 285. شواهد التنزیل، ج1، ص324. 286. مؤمنون: 11. 287. شواهد التنزیل، ج1، ص408. 288. عبس: 38ـ39. 289. شواهد التنزیل، ج1، ص324. 290. فاتحه: 6. 291. مناقب، ص221. 292. شواهد التنزیل، ج1، ص58. 293. فاتحه: 7. 294. حضرمی، رشفة الصادی، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1998م، ص58. پدید آورنده : محمدیعقوب بشوی منبع- سايت حوزه چکیده

و معجزه معادله ظالم و مقصر430 مقصر 430+231 ابوبکر +310 عمر = 971 ظالم به دست میآید عمر310+661 عثمان= 971 ظالم به دست میآید به ابجد مقصر 430+310 عمر +231 ابوبکر = 971 ظالم به دست میآید مقصر 430+310 عمر +231 ابوبکر = 971 ظالم 971+231 ابوبکر = 1202 سه خلیفه قاصب به ابجدظالم 971 ظالم 971+231 ابوبکر=1202 عمر ابوبکر عثمان 1202بدترین دشمن اسلامی 1202بکافران محض 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 این آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد ابوبکر و عمر و عثمان میباشد 1202 به لامذهب ملحد فلاکتبار بدین 1202 سقوط بلندترین پلیدها 1202 با زشت کردارها یا پلیدها 1202 با بت پرستهای ملحده پلید 1202 با بت پرستهای ملحده پلید 1202 با کافران پلیده ملحده ستمگری 1202 قاصب ولایت محمدی 737-196 ضرب 14 معصوم = 541 عمر ابوبکر 541 با قاصبه خلافت 1312-110 علی = 1202 ابجد ابوبکر و عمر عثمان 1202 ابجد این آیه قرآن ان من المجرمین منتقمون 1202 این آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد ابوبکر و عمر و عثمان میباشد 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد ابوبکر عمرعثمان1202بدترین دشمن اسلامی 1202 بمنافق های اشرار دینه اسلامی 1202 نفهم ترین مردان بدین ها 1202 حاکمان ظالمه اهل دین ها 1202 با کافران پلیده ملحده ستمگری 1202به ابجدظالم971-430مقصر =541عمر ابوبکر 541 دشمنه اسلامی 541مقصر430+231 ابوبکر=661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم971-430 مقصر= 541 عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی541 اهله شر541 فتنه ها 541مرگ کافر541 ابوبکر عمر541اهله شر541 541بامقصرپلیددین541 رو سیاهان عالمین 541مردان گمراه 541دشمنه اسلامی 541541 کافر پلید دین اسلام 541بنامردانه قاصب 541 راه دزدی گمراه دین 541راه دزدی دزدان فدکه فاطمه 541رم کافر541با منافقینه گبر541کافر پلیددین اسلام 541بنامردانه قاصب 541 اهله شر541فتنه ها541 قاتلی 541 مرگ کافر 541به ابجد منافقان قرآن 673-132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی 541 اولین قاصب اهل بیتی 541 دروغگوهای پلید عالمند 541ابوبکر دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت به درک اسفل سافلین

ظالم 971 - 310 عمر =661 عثمان 661  - 231 ابوبکر = 430 مقصر430 +231 ابوبکر = 661 عثمان661-231 ابوبکر= 430 مقصر  ابوبکر و عمر طبق معادله ظالم و مقصر از شیطان پست تر بوده اند به ابجد منافقان قرآن 673-132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی541 اولین قاصب اهل بیتی 541 دروغگوهای پلید عالمند 541    به ابجد541 مقصرادین الهی 541دشمنه اسلامی 541 عمر ابوبکر541فتنه ها 541پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپاخیزند به ابجد فتنه ها 541اهله شر541عمر ابوبکر541دشمنه اسلامی 541

به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال راستگو ترین 1320-1202= 118



+ نوشته شده در سه شنبه 26 اسفند 1395برچسب:,ساعت 12:54 توسط امیر علی عرفانیان |

الله 18 سلطان 18 جانشین 18 مکتب18 جانشین 18 بدین 18 الله 18+64 دین = 82 امام 82 مهدی 82
جانشین حضر ت محمد ابن عبدالله 110 علی 110 جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110 خلیفه اول امام واقعی
امشب شب قدرمی باشد23مهدی23رهبر23 طبیب23 الگوی 23جهان اسلام 23جانشینه 23 اصلی23ناب الله23 آئین23ملائک
سنگ کیسه صفرا اگه می خوای نمیری نخور نمکو روغنو شیرینی
قی کردن بهترین دوای جسم میباشد قی کردن از تجمع سنگ در کیسه صفراء جلو گیری می کند وقتی کیسه صفرا پر ش
به ابجد53 صلوات برمحمد53 احمد 53 علی26+27 فاطمه = 53 آل طاها آل یاسین53امام جانشین پیامبر53
شهید 319 اسلام واقعی 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319راه الهی الله 319 شهید 319 فلسفه دین 3319
سردار سلیمانی آیا وقت آن نرسیده تا جنایتکاران را سر جایشان بنشانیم
نام تو اسم اعظم پروردگار است منتخب رسول ابن عم نبی عم یتساءلون عن نباء العظیم الذی هم فیه مختلفون ثم
دین الله اصل اسلام 59 مهدی 59 دین واقعی اسلام 59 دین الله شیعه59 شیعه اصل اسلامه59دین واقعی اسلام59
چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟ «ث ، ج ، خ ،ز ، ش ، ظ ،ف»
ظالم عالم مقصر عالم کیست بدبخت عالم کیست مذهب عالم کیست 740اندیشه شیطان740مقصرعمر740
مذهب الله محمد53فاطمه علی53سعادتمند ترین 53اهل بیت پیامبر53احمددین نمونه الله 53 53دین کامل الله 53
چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟«ث ،ج ،خ ،ز،ش،ظ،ف» قدرت علمی امام مهدی میتواند عرش رابه لرزه درآو
رهبر آسمانی الله 59مهدی 59آخرین امام دین اسلام59 دین الله 34+25 اصل اسلام=59 مهدی59دین واقعی اسلام59
دین۶۴ الله محمدعلی۶۴جانشین محمدعلی۶۴دین۶۴الله محمدعلی۶۴تنها برگزیده دین۶۴نماینده غدیری۶۴ اصحاب یمین
بیماری های سگ مهمترین بیماری سگ میرینه تو خونه بوگندشم میمونه
فرمانده دلاور دین اسلامی 110 علی 110 دین الهی 110ریاضی در قرآن فضائل امام علی از نظر دشمنان امام علی
کشته شدگان بت پرست که به دست با کفایت مولاء علی در جنگها بدر احد خندق تبوک و فتح مکه
کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست